اسرائیل، بهرغم تهدیدهای متعدد هنوز وارد جنگی با هدف اصلیِ عقب نشاندن نیروهای حزبالله تا آن سوی رودخانهی لیطانی (و به این ترتیب، تأمین احتمالی امنیت شهرکهای یهودینشین مرزی) نشده است. اما دلیل این تعلل چیست؟
اولاً، رزمندگان حزبالله بسیار قویتر از گذشته هستند. حزبالله سالها در میدانهای جنگ سنتی، مانند سوریه، جنگیده و بنابراین نسلی از جنگجویان و فرماندهان میداندیده را تربیت کرده که دیگر مانند گذشته به قوانین جنگ چریکی محدود نیستند.
دوماً، ظرفیتهای موشکی حزبالله از سال ۲۰۰۶ تا الآن رشد تصاعدی داشتهاند؛ نهتنها از نظر تعداد (که برخی برآوردها تا ۱۵۰,۰۰۰ عدد را نشان میدهند، بلکه همچنین از نظر دقت، قابلیتهای انفجاری، و برد. علاوه بر این، حزبالله در ساخت مستقل راکت و موشک، از جمله راکت کوتاهبرد قدرتمند «برکان» (با توان حمل یک کلاهک سنگین ۱۰۰ تا ۵۰۰ کیلوگرمی) به تبحر دست پیدا کرده است. این مسئله یعنی حزبالله به نوعی از نظر تسلیحات، اگر نگوییم مهمات، به خودکفایی رسیده است.
سوماً، یگان نخبهی «حاج رضوان حزبالله و شبکهی تونلی پیچیدهای که تا عمق شمال اسرائیل نفوذ دارد، اسرائیلیها را وادار میکند تا، در صورت وقوع یک درگیری نظامی بزرگ، با واقعیت نظامی کاملاً متفاوتی نسبت به جنگ قبلی دستوپنجه نرم کنند.
چهارماً، ارتش اسرائیل به خودی خود به دلیل تلفات مستمر روزانه در جبههی غزه با فروپاشی، تضعیف روحیه، خستگی مفرط، و ضعف روبهرو شده است. بنابراین بعید است آمادگی مبارزه در یک جنگ طولانی و دشوارتر در برابر یک دشمن آمادهتر را داشته باشد.