صبح صادق >>  تاریخ >> صفحه تاریخ
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۹  ، 
کد خبر : ۳۵۸۱۰۷

خاندان بدنام

ثروت‌های به تاراج رفته از اموال عمومی ملت ایران، بدون حد و حصر در اختیار خاندان پهلوی بود و آنها نیز برای عیاشی خود ترجیح می‌دادند در هر جایی از جهان که فضای بهتری برای خوشگذرانی وجود دارد، جای پایی باز کنند و به آنجا رفت و آمد داشته باشند. در این میان، کشور سوئیس به شدت مورد علاقه آنان بود. «مینو صمیمی» نویسنده کتاب «پشت پرده تخت طاووس» که روزنامه اطلاعات آن را منتشر کرده است، می‌نویسد:
«در سال‌های اولیه دهه 1970 که ثروت خانواده شاه به چند برابر نسبت به گذشته افزایش یافته بود، سلسله پهلوی عصر طلایی خود را می‌گذراند. در ژانویه 1972 بنای جدیدی در محوطه پشت ویلای «سوورتا» در «سن موریتس» به عنوان ورزشگاه اختصاصی شاه و ملکه ساخته شد، که در آن بهترین و مدرن‌ترین وسایل ورزشی وجود داشت؛ ولی علی‌رغم آن همه مخارج سرسام‌آور شاه در سوئیس، هر سال که می‌گذشت ناخرسندی مردم سوئیس از سفرهای شاه به کشورشان بیشتر نمودار می‌شد.
اگرچه روزنامه‌های چاپ ایران به خاطر سانسور بسیار شدید هیچ مطلبی راجع به ولخرجی‌های شاه و دربار منتشر نمی‌کردند، ولی روزنامه‌های سوئیس همواره مقالات مشروح انتقادی درباره اعمال افراطی و اسراف‌کاری‌های خانواده پهلوی به چاپ می‌رساندند و به ویژه اوج این مقالات در زمانی بود که شاه در اکتبر 1971 جشن‌های ویژه سالگرد 2500 سال شاهنشاهی ایران را در تخت جمشید برگزار کرد.
سوئیس در پاسخ به دعوت شاه از سران کشورها برای شرکت در جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی، فقط به اعزام یک عضو بازنشسته شورای حکومت فدرال اکتفا کرد؛ ولی همین اقدام دولت سوئیس نیز بحث‌های بسیار تندی را در پارلمان برانگیخت.
نمایندگان پارلمان سوئیس که اصولاً با اعزام هر نوع نماینده‌ای به جشن‌های تخت جمشید مخالف بودند، از دولت می‌پرسیدند: چرا سوئیس باید نماینده‌ای برای شرکت در یک نمایش مسخره بفرستد؟ یا اگر سوئیس در جشن شاه شرکت نکند، چه چیزی از دست می‌دهد؟... آنها به خصوص تأکید می‌کردند: وقتی مردم ایران از فقر رنج می‌برند، نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و میهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل می‌دهد.
رئیس پارلمان سوئیس نیز ضمن بحث، در جواب نماینده دولتش که ایران را کشوری ثروتمند توصیف می‌کرد، مثالی آورد که هنوز در خاطرم مانده است. او گفت: «یک عرب بدوی در صحرایی بی‌آب و علف در جست‌وجوی تکه نانی بود تا سد جوع کند. موقعی که دیگر کاملاً ناامید شده بود، یک مرتبه چشمش به کیسه‌ای در زیر یک بوته خار افتاد و مشتاقانه دوید و آن را برداشت و گشود؛ ولی چون در کیسه چیزی جز چند رشته مروارید قیمتی نیافت، همه را به دور افکند؛ چرا که مروارید قیمتی در صحرا هرگز نمی‌توانست درد شکم گرسنه‌اش را تسکین دهد.»»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات