تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۰  ، 
کد خبر : ۳۷۲۳۹۶

خشنودی پهلوی از فقدان بزرگان دینی

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی/ گروه تاریخ

در فروردین سال ۱۳۴۰، «آیت‌الله بروجردی» در گذشت. مراسم تشییع او در حد خود بی‌سابقه بود و ایران را تکان داد. دولت نیز به ناچار و برای تظاهر به اسلامیت عزا و تعطیل عمومی اعلام داشت. ده‌ها هزار نفر از شهر‌های گوناگون به قم رفتند و همین اجتماع بزرگ تبلوری از قدرت مرجعیت تشیع بود. در پایان همین سال، یعنی اسفند ۱۳۴۰ «آیت‌الله کاشانی» درگذشت. مردم از وی نیز تجلیل بی‌سابقه‎ای کردند تا آنجا که از تهران تا شهر ری جنازه وی را روی دست بردند و مراسم تشییع ساعت‌ها به طول انجامید و با سابقه‌ای که در تحولات سیاسی داشت، موضوع با اهمیتی تلقی شد. 

تشییع جنازه مرحوم بروجردی به قدری بزرگ و پرشکوه بود که گویا سراسر ایران در قم اجتماع کرده است و بر سر و سینه خود می‌زنند و در ماتم مرجع تقلیدشان با سوز و گدازی کم نظیر عزاداری می‎کنند. 
این نفوذ فوق‌العاده مرجعیت عام تشیع، هر محقق و اهل مطالعه‌ای را تحت تأثیر قرار داده و ضمناً ملت را دلگرمی می‎داد که در اثر سیاست و تدبیر ماهرانه مجتهدان بزرگ، به ویژه «آیت‌الله‎العظمی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری» و «آیت‌الله‎العظمی مرحوم حاج‎آقا حسین طباطبائی بروجردی» چنین مرکزیت و پایگاهی برای اسلام و مسلمین بنا شده که در آینده اسلام و تشیع نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

این پایگاه بزرگ ملت و مکتب زمانی تأسیس و تحکیم شد که «رضا شاه» مأمور سرکوبی مسلمانان و قلع و قمع پیروان سیدالشهداء و مذهب بود. او که درس‌های زیادی از آتاتورک گرفته بود، کار را به جایی رساند که حتی شب تاسوعا و عاشورا مردم مسلمان تهران را به بهانه واهی مصادف شدن با سالگرد تولد رضاخان مجبور به چراغانی کرد. اظهار ارادت به خاندان ابی‌عبدالله الحسین (ع) ممنوع و روضه‌خوانی‌ها تعطیل شد، عمامه به سر گذاشتن ممنوع و مظاهر و مقدمات مذهب تهدید و تخریب شد. 

در چنین موقعیتی، این بزرگواران این مرکزیت را که پرچمدار مکتب و مبین حرکت عاشورا و به‎پا دارنده مقدمات مذهب است بنا گذاشتند. آنان می‌دانستند که در آن شرایط و پیش از آنکه مرکزیتی برای روحانیت تشیع باشد و به طور گسترده مردم را آگاهی بخشند، اقدام به بعضی از امور سیاسی دیگر نتیجه چندانی نمی‌بخشد. بنابراین، به کاری دست زدند که امروزه به نام حوزه علمیه و فیضیه بر افق‌ها می‌تابد و حرکت اسلامی مردان بزرگ، مانند مدرس و کاشانی و ... را حیات دیگری می‌بخشد. خلاصه او با داشتن چنین هدفی و با اطلاع از نفوذ بیگانگان که در نتیجه ده‌ها سال مکر و حیله نفوذ زیادی در این کشور پیدا کرده‌اند و با اطلاع از عدم بینش قوی مردم و با اطلاع از کمونیست‌ها و توسعه فعالیت آنها و حملات‎شان علیه مذهب از مداخله صریح در بعضی از امور سیاسی خودداری می‌کرد، ولی در معرفی مذهب و هویت دادن به این ملت به طور مستمر و سخت کوشش می‎کرد و برای همین منظور اقدام به تأسیس دارالتقریب و مراکز دینی و مساجد در سطح جهان مانند آلمان، و ... کرد.

اما آیت‌الله کاشانی در جوانی به همراه جمعی دیگر از علما در عراق جنگ‌های چریکی به پا کرد و ضرباتی به انگلیس وارد کرد. وی به علت صدور حکم اعدام از عراق به ایران بازگشت و در دوران دیکتاتوری رضاخان از مشاهیر علما و مدرسین بود که منزل خود را مرکز تدریس قرار داد. او با استعمار مقابله و مخالفت و اعتراض شدید داشت. آیت‌الله کاشانی از طریق مخالفت با استعمار و به علت حبس و تبعید‌های مکرر به شهرت بین‌المللی رسید و تا آخر عمر با سیاست‌های بیگانه مخالفت و در راه اتحاد ملل اسلامی کار ‎‎کرد.

رژیم از درگذشت مرجعیت عام شیعه خوشحال بود؛ زیرا برای رژیم بسیار دردناک بود که مجتهدان و مراجع بزرگ، مانند مرحوم آیت‌الله حائری و آیت‌الله بروجردی با تدبیر و زیرکی خاصی، مرکزیتی تأسیس کرده و مرتباً آن را تحکیم بیشتر می‎کردند که مورد احترام قاطبه ملت مسلمان کشور شده و برای رژیمی که حتی تحمل عمامه را نداشت و برای استعماری که ضربه‌های میرزای‌شیرازی و آشتیانی و مدرس وغیره را خورده بودند با سیاست و کاردانی چنین ثقلی در کنار پایتخت رضاخان، ایجاد کنند. رژیم این را درک کرده بود که این حرکت و این مرکز و این حوزه کیانش را تهدید کرده و ضربه وارد می‌کند. از همین رو می‌بینیم که این وحشت سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و کوشش تبلیغاتی می‌کند که مرجعیت شیعه در خارج ایران باشد به تصور اینکه مرجعیت شیعه هر چه دورتر از کشور و پایتخت باشد، برایش بهتر است. 

همچنین از درگذشت آیت‌الله کاشانی خوشحال بود؛ زیرا او یک مزاحم فعال و خستگی‌ناپذیر برای رژیم استعماری بود و پس از فوت مرجعیت قوی و با نفوذ شیعه، رژیم وابسته تصور می‌کرد که کار روحانیت در ایران پایان یافته است. تصویب نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی اولین اقدام بعد از این تصور رژیم است و دولت علم و رژیم، علاقه‌مند هستند که با تدوین قوانینی همیشه خود را از گرفتاری‌هایی که مذهب و مجامع مذهبی و روحانیون و مراجع در شکل‌های مختلف برای آنها ایجاد می‌کردند، خلاص کنند؛ ولی غافل از آنکه اگر چه فوت فردی، مانند بروجردی ثلمه‌ای بزرگ برای مسلمین بود، ولی این مراجع بزرگ پایگاهی به پا کرده‎اند که سدی محکم و ملجأ برای مسلمین باقی مانده و دهن رژیم‌های وابسته را خرد می‌کنند و به او اجازه نمی‌دهند که اینقدر بی‌حیایی کند.

نظرات بینندگان
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات