صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۶  ، 
کد خبر : ۳۵۹۵۳۹

یادداشت روزنامه‌های چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

نقش اپلیکیشن‌ها در جنگ غزه 

جعفر بلوری

1- یکی از موضوعات مهم مرتبط با «جنگ غزه» که شاید آن‌طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است، نقش و اهمیت «رسانه» است. همه می‌دانیم که همواره، به موازات یک جنگ سخت - مثل آنچه 221 روز است در غزه جریان دارد، یا آنچه بیش از 2 سال است در اوکراین می‌بینیم - یک جنگ نرم و رسانه‌ای نیز شکل می‌گیرد که اهمیت آن اگر، بیشتر از جنگ سخت نباشد، کمتر از آن نیست. این را هم می‌دانیم که، بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه‌های جهان نیز در اختیار غرب و صهیونیزم جهانی قرار دارد. با قدرت همین ابزار «رسانه» است که قدرت‌ها اقدام به «اقناع‌سازی» می‌کنند. اقناع‌سازی برای انجام غیرانسانی‌ترین و وحشیانه‌ترین اعمال و جنایات جنگی. غرب با کمک همین رسانه بود که سال 1381 توانست به عراق لشکرکشی کند و تا «افکار عمومی» متوجه شود که چه کلاهی سرش رفته، میلیون‌ها انسان بی‌گناه را در این کشور یا کُشت، یا معلول و زخمی کرد، یا یتیم و بیوه نمود. درباره فروپاشی شوروی نیز، گروهی از کارشناسان رسانه معتقدند، آنچه باعث شکست شوروی مقابل آمریکا و در نتیجه فروپاشی آن شد، برتری آمریکا در جنگ نرم یا «جنگ روایت‌ها» بود نه توان اتمی و موشکی آن چرا که، هر دو توانایی‌های نظامی و اتمی را داشتند.
2- چندی پیش ویدئوی مهمی از گفت‌و‌گوی «ویلارد میت رامنی»، تاجر، سیاستمدار، حقوقدان و سناتور ارشد و قدیمی آمریکایی با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا منتشر شد. «میت رامنی» در حالی که گیج به نظر می‌رسید با حالت تعجب می‌پرسد: «چرا اسرائیلی‌ها که همیشه در تبلیغات قوی بودند این‌قدر افتضاح عمل کردند؟ همه به جای اینکه سر حماس فریاد بزنند، سر اسرائیل فریاد می‌زنند. در مورد ایران هم همین‌طور است. منظورم این است که اینجا چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ آنها [ایران و حماس] چگونه [با مردم و افکار عمومی جهان] ارتباط می‌گیرند و اسرائیل و ما چگونه ارتباط می‌گیرم؟» و بلینکن هم این‌طور پاسخ می‌دهد که: «مشکل شبکه‌های اجتماعی است. مردم را با تصویر احساساتی می‌کنند و... بلافاصله میت رامنی اضافه می‌کند: «پس خوب شد تیک تاک را بستیم.»(!)
طبق اظهارات میت رامنی، علت شکست رژیم صهیونیستی - که متخصص جنگ روانی و رسانه‌ای است و بسیاری از رسانه‌های بزرگ و تاثیرگذار جهان در اختیار سرمایه‌داران این رژیم است - در جنگ رسانه، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. اگر موبایل‌های هوشمند نبود، اگر اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی نبود، چه بسا بسیاری از تصاویری که از جنایات هولناک رژیم صهیونیستی در غزه منتشر شد، منتشر نشده بود و امروز نیز خبری از جنبش‌های عظیم دانشجویی که در آمریکا و اروپا می‌بینیم، نبود. اگر رسانه فقط همان رسانه قدیمی و روزنامه و تلویزیون بود، چه بسا امروز به جای رژیم صهیونیستی سر حماس فریاد می‌زدند. اگر گوشی‌های هوشمند نبود تا نشستن موشک‌ها و پهپادهای ایرانی در سرزمین‌های اشغالی را ثبت و در شبکه‌های اجتماعی منتشر کند، شاید امروز خیلی‌ها باور کرده بودند، اسرائیل 99 درصد پرتابه‌های ایران را رهگیری کرده است!
3- گفتیم در طول تاریخ همواره موازی با جنگ‌های سخت، یک جنگ نرم و رسانه‌ای هم وجود داشته است. این را هم نوشتیم که اهمیت رسانه و جنگ روایت‌ها، کمتر از جنگ سخت نیست. در لابلای خطوط بالا به این مهم نیز اشاره شد که، رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی توانسته‌اند جای رسانه‌های سنتی و قدیمی مثل روزنامه و تلویزیون را بین مردم بگیرند. در مبحث «جامعه‌شناسی علم» می‌خوانیم، رسانه یک تکنولوژی است و انسان قرن 21 به دلیل ورود تکنولوژی‌های نوین به زندگی، تبدیل به موجودی تنبل شده است که حال و حوصله مطالعه متون طولانی، سنگین و عمیق را ندارد. دنبال متن‌های ساده شده و کوتاهی است که سریع خواده شود. این انسانِ مجهز به گوشی‌های هوشمند و اپلیکیشن‌هایی شده است که باب میل او، تولید محتوا می‌کنند. هم، این تکنولوژی اسیر انسان است - چون مجبور است باب میل او محتوا تولید کند - و هم انسان اسیر تکنولوژی است - چون این تکنولوژی جذاب و دارای محتوای متنوع است و انسان بدون آن نمی‌تواند زندگی کند - 
یک نوع وابستگی متقابل بین بشر قرن 21 و رسانه ‌ایجاد شده است. در چنین دنیایی وقتی جنگی مثل جنگ غزه یا اوکراین رخ می‌دهد، طبیعی است که، مسلح بودن به چنین تکنولوژی‌هایی مثل مجهز بودن به موشک‌های نقطه‌زن، حیاتی و مهم است. حماس اگر همه چیز را در جنگ باخته باشد - که قطعا نباخته است - افکار عمومی را بُرده است. دلیل این ادعای بزرگ نیز، صرفا اظهارات میت رامنی یا بلینکن نیست. وضعیتی است که امروز در سرتاسر دنیا می‌بینیم، مهم‌ترین و مستندترین دلیل است: محاکمه سران اسرائیل در دادگاه لاهه، قیام کم‌سابقه دانشگاهی در 5 قاره جهان، نفرت جهانی از رژیم صهیونیستی، مفتضح شدن ابزار مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها یعنی هولوکاست، هوا شدن طرح شیطانی آبراهام، و از همه مهم‌تر، تبدیل شدن مسئله اسرائیل از «سازش با اعراب» به «اسرائیل چه زمانی فرو می‌پاشد» آن هم طی فقط چند ماه! این تغییر و تحولات که فقط طی 221 روز رخ داده است! شبیه به معجزه نیست؟!
4- مراکز مطالعاتی رژیم صهیونیستی می‌گویند، چند هفته پس از عملیات طوفان الاقصی و کشته شدن نزدیک به 1500 صهیونیست طی کمتر از دو روز، پژوهشی بین‌المللی انجام دادند. بیش از 90درصد تجمعاتی که در دنیا برگزار شده بود - به دلیل همان برتری رسانه‌ای - در حمایت از رژیم صهیونیستی بود. این درحالی است که اسرائیل به غزه حمله کرده و بمباران خانه‌های مردم را هم آغاز کرده بود. اما پس از بمباران و انهدام اولین بیمارستان در غزه و انتشار گسترده تصاویر جنایات اسرائیل که با گوشی‌های تلفن همراه تصویربرداری شده بود! ورق خیلی زود برگشت و از آن پس بیش از 95درصد اعتراض‌هایی که در جهان برگزار می‌شد، در حمایت از ملت مظلوم فلسطین بود! درباره قیام دانشگاهی آمریکا نیز روایت مشابهی در یکی از رسانه‌های آمریکایی منتشر شده است. اعتراض‌های دانشجویی کمتر از یک ماه است که آغاز شده و این درحالی است که از جنگ غزه بیش از 220 روز می‌گذرد. طبق گزارش‌هایی که منتشر شده است، تا پیش از جنگ غزه، شاید فلسطین و آنچه در این سرزمین اشغال شده می‌گذرد، دغدغه و مسئله فقط 10 درصد دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکایی بود. اما امروز این اعتراض‌ها به بیش از 200 دانشگاه این کشور سرایت کرده و تبدیل به دغدغه اکثریت نخبگان دانشگاهی آمریکاست. اگر قرار بود این دانشجویان و اساتید، اخبار مربوط به تحولات غزه را از رسانه‌های سنتی و روزنامه و تلویزیون آمریکا - که تحت نفوذ سرمایه‌داران صهیونیست هستند - دنبال کنند، آیا امروز علیه رژیم صهیونیستی و در حمایت از فلسطین قیام می‌کردند؟!
5- از آنجایی که یک: «اسرائیل» برای غرب، مسئله‌ای حیاتی است، دو: تکنولوژی‌های نوین رسانه‌ای این‌بار کمانه کرده و علیه همین غرب به کار گرفته شده‌اند پیش‌بینی می‌شود، غرب برای محدود کردن فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، به قیمت زیر سؤال رفتن ادعای «آزادی بیان» و «گردش آزاد اطلاعات»، بسیار جدی وارد عمل شود و بلایی که بر سر «تیک تاک» آورد را بر سر دیگر اپلیکیشن‌ها و پلتفورم‌هایی که به ساز آنها نمی‌رقصند بیاورد. غرب برای تیک تاک ضرب‌الاجل تعیین کرده است که، «یا تحت کنترل و مالکیت آمریکا در می‌آیی یا منحل می‌شوی!» اقدامی که هر کشوری - تاکید می‌شود - هرکشوری به سمت آن حرکت کرده، آماج حملات و تحریم‌های سنگین قرار گرفته است.
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

آن سوی یک تغییر ناگهانی

سیدعلی علوی

ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در اقدامی که برخی از آن با عنوان خانه تکانی سیاسی و دیگران با تیتر ترمیم بزرگ کابینه یاد کردند،  سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه را از این پست کنار گذاشت و به عنوان دبیر شورای امنیت منصوب کرد؛ سمتی که قبلاً نیکلای پاتروشف از سال 2008 در اختیار داشت. این اقدام باعث گمانه‎زنی‎های فراوانی شده است. سوال این است که چه چیزی می تواند منجر به این حرکت غافلگیرکننده شود و چه معنایی برای شویگو، پاتروشف و آندری بلوسف، معاون نخست وزیر و اقتصاددانی که قرار است وزیر دفاع جدید روسیه شود، دارد؟ واقعیت این است که با گرم شدن هوا، خشک شدن زمین و مساعد شدن شرایط ارتش روسیه پس از یک سال تمرین و تجهیز؛ تمامی اخبار و گزارش‌ها حکایت از آن دارد که تابستان داغی در ارتباط با جنگ اوکراین پیش‌روی دوطرف درگیری قرار دارد و چه‌بسا ممکن است سرنوشت جنگ نیز همین تابستان تعیین شود. طی روزهای اخیر نیز روسیه حملات گسترده‌ای را برای تصرف مجدد «خارکیف»، دومین شهر بزرگ شرق اوکراین آغاز کرده و پیشروی‌های گسترده‌ای نیز در همین مدت کوتاه به دست آورده است.بر این اساس با رصد فضای خبری در رسانه های روسی و همچنین ادبیات و موضع گیری سخنگوی کرملین، تغییر وزیردفاع آن هم در این مقطع حساس از جنگ می تواند به دلیل نارضایتی پوتین از عملکرد شویگو باشد. او سال گذشته نیز به عنوان وزیر دفاع، بر سر نحوه مدیریت جنگ در اوکراین، با یِوگنی پریگوژین فرمانده گروه مزدوران واگنر دچار اختلاف شدید شده بود. براین اساس چند نکته از منظر جمهوری اسلامی قابل تامل است:اول این‎که شویگو به احتمال زیاد از این تغییر ناراضی است اما او در سمت جدید خود یعنی دبیری شورای امنیت ملی روسیه دو ویژگی را دارد:1-یک عنصر ضد غرب است و تمایلات شرقی دارد.2-با توجه به تجربه میدانی در جنگ اوکراین نگاه واقع بینانه‎ای به نقاط قوت و ضعف طرف غربی دارد. دوم این‎که شویگو در طول 12 سال گذشته با ساختار نظامی –امنیتی جمهوری اسلامی در ارتباط بوده که با توجه به موقعیت جدیدش فرصت های خود را نیز به همراه دارد. افزون بر این، برداشتن شویگو از وزارت دفاع و در عین حال حفظ او در حلقه اولیه قدرت روسیه می‎تواند یک پالس مثبت برای گروه واگنر باشد که شویگو را عامل حذف رهبر خود می‎دانند. این تغییر ریل در وزارت دفاع از یک فرد نظامی به فردی اقتصادی همچنین رویکرد جدید پوتین برای تبدیل اقتصاد بلوک امنیتی به بخشی از اقتصاد کشورش را نشان داده و درواقع در ساختار جنگ پیامی از اهتمام مسکو و هدف‎گذاری جدید نظامی-اقتصادی را به غرب ابلاغ می‌کند.به نظر می‌آید کرملین تلاش دارد ضمن حفظ استراتژی خود در جنگ، به بهترین نحو ممکن تحولات اقتصادی را در جهت بهره‌مندی بیشتر و بهینه کردن هزینه‌های جنگی قرار دهد تا از بروز اثرات اقتصادی بر جنگ بکاهد.تردیدی نیست، زوال تاب‌آوری اوکراین در امتداد فرسایشی شدن جنگ از یکسو و جدیت ناتو برای کسب پیروزی همراه با پیشروی‌های ارتش روسیه از سوی دیگر، ترتیبات میدانی غرب را تغییر جهت داده و به نقطه جوش رسانده است.البته که تداوم و فرسایشی شدن جنگ اوکراین فرصت هایی برای طرف ایرانی می تواند داشته باشد که می بایست برای آن ابزارهای لازم را در حوزه امنیتی و دیپلماتیک طراحی کرد.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

پرونده جدید فوتبال در مسیر «ویلموتس گیت»
دنیا حیدری

اظهارات برخی نماینده‌های مجلس در خصوص فساد رایج در فوتبال هرچند تعجب‌برانگیز است، اما نشان از آن دارد که باز هم قرار نیست اتفاقی رخ دهد، خصوصاً که یک بازنگری جزئی و رجوع به سابقه مجلس در برخورد با متخلفان و مفسدان فوتبال نشان می‌دهد گفته‌های آن‌ها تا چه اندازه می‌تواند با واقعیت مغایرت داشته باشد، واقعیتی که اتفاقاً خود مجلس آن را کتابت کرده است!
درست چند روز بعد از افشاگری در خصوص فساد یکی از تیم‌های لیگ برتری که از سوی کمیته اخلاق نیز تأیید شد، افراد زیادی به اظهارنظر پرداختند که از جمله آن‌ها نمایندگان مجلس در خانه ملت بودند. از جمله این نمایندگان، پژمانفر، رئیس کمیته اصل ۹۰ مجلس است که گفته‌هایش تعجب‌آور است! او صراحتاً می‌گوید وظیفه ما به عنوان یک دستگاه نظارتی پاک کردن فضای فوتبال از موضوعات آزاردهنده است. هرچند جمله پژمانفر بسیار دلنشین است، اما نه وقتی متوجه باشیم مجلس بعد از یک دوره ورود به فساد فوتبال دست‌آخر صراحتاً اعلام کرد ما هیچ‌گونه مسئولیتی در راستای برخورد با متخلفان نداریم و تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم، جمع‌آوری اطلاعات در این راستا و ارائه آن به نهاد‌های قضایی است و بس، آن وقت می‌توان متوجه شد که حرف امروز هم چیزی در حد شعار است. 
واقعیت این است که ورود مجلس نه تنها دردی از فوتبال دوا نکرد که نمک هم بر زخم آن پاشید، چراکه تمام آنچه مجلس با کلی بگیر و ببند و برو بیا و ادعا جمع‌آوری کرده بود، انتقاد‌های هر روزه اصحاب رسانه بود که گاهی حتی با برخورد‌های انضباطی نیز مواجه می‌شد، ولی بعد از آن تجربه و خاطره تلخ، امروز رئیس کمیته اصل ۹۰ از وظیفه‌ای می‌گوید که گویا هنوز نمی‌داند در حیطه وظایف مجلس نیست! 
البته گفتار متحیرکننده پژمانفر به همین‌جا ختم نمی‌شود، اما آنچه باعث آزرده‌خاطر شدن افکار عمومی می‌شود، استفاده نادرست او از کلمات است که شاید نشان از عدم اشراف کافی او به مسائل فوتبال دارد. 
رئیس کمیته اصل ۹۰ در حالی مدعی است: «فوتبال به واسطه حساسیتی که دارد گاهاً مسائلی در آن رخ می‌دهد که تبدیل به حاشیه می‌شود و باعث نگرانی خواهد شد»، حال آنکه کمتر کسی است که نداند حاشیه‌های نگران‌کننده در فوتبال گاهی رخ نمی‌دهد و سال‌های سال است که به یکی از چالش‌های روزمره و همیشگی این رشته تبدیل شده و گواه آن نیز پرونده قطوری است که مجلس تهیه و تدارک دید! پرونده‌ای که خود مجلسی‌ها نیز از قطور و فاجعه‌بار بودن اتفاقات و فسادهایش در عجب بودند! اما حال از بدنه همین مجلس، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ آن می‌گوید فوتبال «گاهی» حاشیه‌هایی دارد که نگران‌کننده است و همین یک جمله ساده کافیست برای آنکه ثابت کند او یا اشرافی به فوتبال و حواشی آن ندارد یا نمی‌خواهد واقعیت را ببیند!
جالب‌تر اینکه پژمانفر مدعی است: «سعی خواهیم کرد نگاه سطحی به موضوعات نداشته باشیم و خاطیان را به دستگاه قضایی معرفی خواهیم کرد.»، اما اگر صحبت‌های او در پی افشاگری در خصوص آخرین پرونده فسادی که در فوتبال رو شده، نگاهی سطحی نیست، پس چیست؟ این نماینده در حالی از تلاش برای معرفی خاطیان فساد در پرونده تازه رو شده در فوتبال به دستگاه قضایی می‌گوید که آخرین مطالبه مردم از او و امثال او در مجلس، پیگیری پرونده «ویلموتس گیت» و برخورد با متخلفان آن بود. پرونده‌ای که نه تنها هرگز به سرانجام نرسید که هیچ برخوردی هم با متخلفان آن نشد و بدتر اینکه خاطیان آن امروز همچنان در رأس امور هستند، بی‌آنکه کوچک‌ترین نگرانی بابت اشتباهات و تخلفات و حتی فساد‌های قبلی خود داشته باشند. نفراتی که انتظار می‌رفت نمایندگان مردم در خانه ملت با گرفتن یقه آنها، حق مردم را از حلقوم‌شان بیرون بکشند، اما کیست که نداند حتی توبیخی سطحی نیز در پرونده آن‌ها ثبت نشد و حالا با وجود تمام این پیشینه درخشان و مشخص همچنان شاهد نمایش‌های نمایندگان مردم در مجلس برای برخورد با فساد در فوتبال هستیم، فسادی که چنان عیان است که دیگر برای دیدنش نیاز به جست‌وجو هم نیست، اما نه برای نمایندگانی که گویا گاهی موفق به دیدن آن می‌شوند! نمایندگانی که از یک‌سو ادعا می‌کنند همچنان مدعی پیگیری فساد در فوتبال هستند تا مردم بدون ناراحتی از تماشای فوتبال لذت ببرند و از سوی دیگر با بستن چشم بر واقعیت محرز می‌گویند که این رشته گاهاً درگیر این چنین حاشیه‌هایی می‌شود! اظهارات متناقضی که تنها خاطر متخلفان و مفسدان فوتبال را راحت می‌کند، نه اینکه راهکاری باشد برای مبارزه با آن‌ها و ریشه‌کن کردن فساد در فوتبال.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

ترویج کتاب خوب

کامران پارسی‌نژاد

بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه سی‌و‌پنجم و نقش پیشروی ایشان در ترویج کتاب و کتابخوانی، ما را بار دیگر با واقعیت عدم پیگیری مطالبات ایشان و اهل قلم توسط مسئولان فرهنگی رو‌به‌رو می‌کند. در کشور ما به حوزه کتاب و نشر به‌صورت کلی توجه کافی نمی‌شود و ما که در حوزه ادبیات فعالیم، این مسأله را بیشتر احساس می‌کنیم.

جریان‌های اصلی در حوزه‌های دیگر مانند سینما و ورزش و حوزه‌هایی که مردم بیشتر به آن‌ها علاقه‌مندند، نمود پیدا کرده است. چنین حوزه‌هایی برای متولیان امور فرهنگی اولویت دارد و توجه آنان به همان حوزه‌ها معطوف شده است و عملا کتاب و کتابخوانی را فراموش کرده‌اند. راه اجرایی شدن مطالبات رهبری در حوزه کتاب و کتابخوانی، وارد شدن این امور به سیاستگذاری‌های کلان فرهنگی است. تا زمانی که نقش محوری ادبیات در ایجاد امنیت، ارتقای سطح فرهنگی جامعه، ترویج دانش و بسیاری از حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی دیگر درک نشود و به ادبیات به اندازه‌ای که شایسته آن است، اهمیت داده نشود هرچقدر هم نویسندگان ما به‌صورت خودمحور آثاری را بنویسند و تولیدات فرهنگی ارزشمندی داشته باشند، نمی‌توانند جریان‌ساز باشند. در این راستا حمایت دولتی از ادبیات برای ایجاد یک جریان بزرگ و چشمگیر ضروری است و دلیل کاستی ما در ادبیات همین بی‌توجهی است. ما در حال حاضر در حوزه ادبیات داستانی دچار نوعی ایست قلبی شده‌ایم که باعث شده حتی نویسندگان شاخص ما در طیف‌های مختلف فکری فارغ از این‌که در کدام دسته و گروه قرار می‌گیرند و اندیشه‌شان به کدام نحله فکری نزدیک است، حرفی برای گفتن نداشته باشند؛ در صورتی‌که می‌دانیم در کشورهایی، چون آلمان، ادبیات بسیار مورد توجه است و نویسندگان کشور‌های دیگر را برای دوره‌های یک ماهه به کشورشان دعوت کرده و در مراکز مختلف، زمینه آشنایی و تبادل تجربه نویسندگان خود و دیگر کشور‌ها را فراهم می‌کنند و برای نویسندگان خود سفر‌های خارجی تدارک می‌بینند و به شکل‌های مختلف از آنان حمایت کرده و همین مسأله باعث می‌شود ادبیات رشد کند و همچنان که گفتم رشد ادبیات به رشد همه حوزه‌های اجتماعی منجر خواهد شد.  برای این‌که بتوانیم کتاب خوب را ترویج و حمایت کنیم، نیازمند سیاستگذاری کلان فرهنگی هستیم و سیاستگذاری‌های کلان، خود نیازمند کارشناسی است. باید گروه‌های کارشناسی متشکل از صاحب‌نظران تشکیل شود و خروجی این نشست‌ها باید راهکار‌های عملی باشد، ولی کار فرهنگی اگر منوط به گزارش‌های پایان سال و ارائه بیلان کار شود، این کار‌های نمایشی منجر به کار‌های بنیادین نخواهد شد. همان‌گونه در دوران صفوی حمایت همه‌جانبه از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و معماران و عالمان دینی باعث رشد و اعتلای فرهنگ و هنر شد، نویسنده امروزی ما هم اگر ببیند که مورد حمایت است، سعی می‌کند نقایصش را برطرف کند و خود را ارتقا ببخشد، ولی عملا بحث کتاب خوب نتوانسته به نخبه‌پروری منجر شود. من خود در جشنواره‌های ادبی که برگزار می‌شود، شاهد وجود استعداد‌های فراوانی در شهرستان‌های کشور با وجود کمبود امکانات بوده‌ام، ولی این افراد بعد از جشنواره‌ها به حال خود رها می‌شوند و هیچ جریانی برای جذب و آموزش و ارتقای این استعداد‌ها حتی در سطح بین‌المللی وجود ندارد. ما در حوزه ترجمه بسیار ضعیف عمل می‌کنیم و شاید اگر همین آثار خوبی که امروز نوشته می‌شود، ترجمه شود، ادبیات ما بتواند در سطح منطقه و جهان هم مطرح شود.

 
عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت

پشت پرده جنگ طلبی نتانیاهو

صلاح الدین هرسنی

در کنار همه عوامل موجده جنگ در رفح، اصرار نتانیاهو به ادامه جنگ در رفح حاوی پیامی است که این پیام بیش از همه متوجه حامیان حماس نظیر ترکیه، قطر و ایران است.
چنین پیامی بیانگر آن است  که حمایت این حامیان در تجهیز و حمایت های لجستیکی، مالی نمی تواند پایدار باشد و عندالزوم رهبران اسرائیل برنامه هایی را برای متوقف سازی حمایت های مالی و لجستیکی این حامیان در دستور کار قرار خواهند داد. حملات مکرر به مقر سپاه قدس در سوریه، مهمترین دلیل و گواه بر این ادعاست.
اما واقعیت آن است که  تلاش و مساهمت رهبران اسرائیل چه در تعقیب اهداف نظامی و چه در اهداف سیاسی معطوف به نتیجه نیست. این ادعا به چند دلیل قوت می گیرد.
اول آنکه اسرائیل تا به این جای کار از منظر نظامی بازنده واقعی جنگ به واسطه ناتوانی و ناکامی در هدف گذاری یعنی دستگیری و نابودی رهبران حماس بوده است. در واقع هدف اعلامی و اعمالی اسرائیل آن بود که از رهگذر پاسخ متقابل و تلافی بزرگ رهبران حماس را دستگیر کند که این هدف نه تنها تا کنون محقق نشده بلکه رهبران حماس  با حمایت حامیان خود تمایل ندارند که موازنه به زیان آنها تغییر یابد.
در قضیه پیروزی سیاسی که بیش از همه متوجه بازسازی و ترمیم موقعیت سیاسی نتانیاهو است، مسئله این است که اگر نتانیاهو در رفح نیز کشتاری به عظمت و بزرگی غزه و به روایتی (حمام خون) به راه اندازد، هیچ شانسی برای بقای قدرت در سپهر سیاسی اسرائیل ندارد. در واقع در حال حاضر نتانیاهو منفور ترین چهره سیاسی نه تنها در اسرائیل بلکه در افکار عمومی جهانیان است، به ویژه آنکه با وجود بزرگترین اپوزیسیون حاضر در اسرائیل یعنی نفتالی بنت از حزب (یامینا) و  یائیر لاپید از حزب (یش عتید) هیچ شناسی برای قدرت یابی دوباره ندارد.
در قضیه آزادی گروگان ها در گذشته قاعده بر آن بوده که در ازای آزادی  یک گروگان اسرائیلی از طرف حماس، اسرائیل باید ۱۰گروگان فلسطینی را آزاد کند. این به معنای باخت بزرگ اسرائیل است.
ضمن آنکه در شرایط حاضر او متهم به نسل کشی در کارزار غزه است که به نظر نمی رسد نشانه کوچکی برای باخت و افول مشروعیت رهبران اسرائیل در وقت حاضر باشد.

روزنامه شرق

اولویت تعطیلی شنبه بر مبنای منافع ملی

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط
اقتصاد جهانی روز‌به‌روز درهم‌تنیده‌تر شده است. نگاهی به روند رشد تجارت جهانی نشان می‌دهد که حجم تجارت جهانی در سال‌‌های 2022 و 2023 به ترتیب 32 و 30.7 هزار میلیارد دلار بوده است. گرچه به دلایلی حجم تجارت جهانی در سال 2023 در مقایسه با سال قبل هشت درصد کاهش یافته است. با‌وجود‌این تجارت جهانی در دهه‌های اخیر از رشد قابل اعتنایی برخوردار بوده و از این طریق وابستگی کشورها به یکدیگر بیشتر از گذشته شده است. سهم ایران پیش از تحریم، حدود دو درصد از تجارت جهانی و اکنون حدود سه‌دهم درصد است. این به معنای انزوای اقتصادی ایران در عرصه جهانی است. یکی از معیارهای تحریم یک کشور، جایگاه آن کشور در تجارت جهانی و وابستگی دیگر کشورها به محصولات آن کشور و درجه جایگزینی است.

با تحریم ایران، به لحاظ اقتصادی، سهم ایران افول داشته و این امر موجب شده است تا تداوم تحریم‌ها برای آمریکا کم‌هزینه‌تر باشد زیرا کمتر کشوری است که از تحریم ایران آسیب ببیند. براساس‌این یکی از راهبردهای کشور برای خروج از انزوا، برداشتن برخی از موانع است. یکی از موانع مهم که همواره مدنظر بخش خصوصی بوده است، تعداد روزهایی است که امکان تجارت با جهان خارج وجود دارد. روزهای تعطیلی در بسیاری از کشورهای جهان شنبه و یکشنبه و در ایران روز جمعه تعطیل کامل و پنجشنبه نیمه‌تعطیل است. به‌این‌ترتیب امکان ارتباطی به نیمی از هفته تقلیل می‌یابد.

اکنون که دولت، لایحه تقلیل ساعات کاری را تقدیم مجلس کرده است و به‌این‌ترتیب تعطیلات به دو روز در هفته می‌انجامد، تعیین روزی علاوه بر جمعه اهمیت دارد. گاه شنیده می‌شود که برخی از نمایندگان به تعطیلی رسمی پنجشنبه نظر دارند. دلایلی مانند وصل‌شدن پنجشنبه به جمعه، سنت زیارت اهل قبور در عصرهای پنجشنبه و همچنین تعطیل‌شدن شنبه موجب تشبه به یهود خواهد شد زیرا شنبه تعطیل رسمی یهودیان است. نهایت اینکه اکنون نهادهای آموزشی کشور روزهای پنجشنبه تعطیل و ادارات نیز نیمه‌تعطیل هستند و هماهنگی اقتضا می‌کند که پنجشنبه تعطیل باشد.

هیچ‌کدام از این دلایل برای تعطیل‌کردن پنجشنبه موجه نیستند. شاید مهم‌ترین دلیل این گروه برخی تشبه به یهود است. به‌این‌ترتیب به یک مسئله عادی و تصمیم‌گیری بر مبنای منافع ملی، رنگ تمدنی و فرهنگی داده شده است. اگرچه تعطیلی شنبه ریشه در کتاب مقدس یهودیان دارد، اما در گذشته؛ ولی بسیاری از کشورهای مسلمان جهان نیز اکنون شنبه را هم تعطیل کرده‌اند. در برخی کشورهای مسلمان از سال 2008 این اقدام را در فرایندی پنج‌ساله انجام دادند و چنین احساسی نداشته‌اند زیرا اگر بنا بر مخالفت باشد، برخی احکام دیگر نیز میان ما مسلمانان و یهودیان مشترک است، آیا باید آنان را نیز حذف کنیم؟‌ اساس نگاه فرهنگی و تمدنی با توجه به ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشور به این مسئله نادرست است. واقعیت این است که از منظر منافع ملی، اگر تعطیلی شنبه موجبات بهبود روابط بنگاه‌های اقتصادی کشور با جهان بیرون را فراهم آورد و از این طریق بر حجم تجارت ایران و سهم آن مؤثر باشد، زمینه رونق اقتصادی، افزایش نرخ اشتغال و کاهش زمینه اعمال تحریم‌های بیشتر یا حتی کاهش تحریم‌ها فراهم خواهد شد. تعطیلات نظام آموزشی در پنجشنبه‌ها را نیز پس از قانون تعطیلی شنبه می‌توان در یک فرایند، با روال جدید تنظیم کرد. از این گذشته اکنون که ایران عضو شانگهای و بریکس شده و دولت سیزدهم به آن افتخار کرده، آن را با نگاهی ایدئولوژیک راهی برای تقابل با آمریکا می‌داند، توجه به این نکته لازم است که بسیاری از این کشورها نیز در شنبه تعطیل هستند، از‌این‌رو برای بهبود مراودات مالی با این دسته از کشورها نیز بهتر است شنبه تعطیل شود.

روزنامه رسالت

حل یک ابر چالش نظام

محمدکاظم انبارلویی

این روزها بحث مأموریت اصلی مجلس آینده مطرح است. سخن از حل ابر چالش‌هاست. ابر چالش نظام بحث اقتصاد و معیشت مردم است.
برای تشخیص ابر چالش نظام کافی است به بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام ابلاغ و اعلام سیاست‌های کلی نظام و نام‌گذاری سال‌ها، عنایت ویژه شود.
گرانی، تورم، کاهش ارزش پول ملی و کسری بودجه در گرانیگاه این ابر چالش است.
مهم‌ترین مأموریت دولت و مجلس حفظ ارزش پول ملی و تعریف نرخ برابری دقیق آن با دلار به استناد یک فرمول علمی است. اگر این اتفاق بیفتد، تکلیف مردم با جیب خودشان معلوم می‌شود. سرمایه‌گذاران و کارآفرینان می‌توانند روی آن به‌عنوان یک متغیر اصلی اقتصاد حساب باز کنند.
برای حل این ابر چالش چه باید کرد؟
۱- برای حل این ابر چالش چاره‌ای جز رجوع به راه‌حل‌های رهبری معظم در این حوزه به‌عنوان یک‌نهاد فیصله بخش نداریم. تازه‌ترین و نوترین راه‌حل‌ها در ابتدای ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه پنج‌ساله هفتم ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ وجود دارد:
بند ۲ سیاست‌های کلی برنامه پنج‌ساله هفتم می‌گوید؛
- ایجاد ثبات در سطح عمومی قیمت‌ها و نرخ ارز و تک‌رقمی کردن تورم و جذابیت زدایی از فعالیت‌های غیرمولد
بند ۲ سیاست‌های کلی می‌گوید ؛
- احصاء و شفاف‌سازی بدهی‌ها و تعهدات عمومی دولت و مدیریت تأدیه بدهی‌ها
- واقعی کردن منابع و مدیریت مصارف دولت و اجتناب از کسری بودجه
- شفاف‌سازی و ضابطه‌مند نمودن درآمدها و هزینه‌های شرکت ملی نفت و سایر شرکت‌های دولتی
بند ۴ سیاست‌های کلی می‌گوید؛
- ایجاد تحول در نظام مالیاتی با رویکرد تبدیل مالیات به منبع اصلی تأمین بودجه جاری دولت
- ایجاد پایه‌های مالیاتی جدید
۲- مسئله را از کجا آغاز کنیم و مهندسین و معماران این بنای جدید یعنی حل این ابرچالش نظام در سه قوه چه کسانی هستند، خیلی مهم است.کانون همه این اشکالات در بودجه‌ریزی و بودجه‌بندی دولت است. بودجه فقط یک پیش‌بینی در درآمدها و یک برآورد در هزینه‌ها است. آنچه مهم است تفریغ بودجه است که در پایان هر سال باید از طریق دیوان محاسبات گزارش شود تا معلوم شود در اجرا چه بر سر بودجه آمده است؟
پس تمرکز مجلس باید روی تفریغ بودجه باشد. این‌چنین تمرکزی در هیچ دوره از مجلس و نقش دیوان محاسبات دیده نمی‌شود.
مهم‌ترین کار مجلس، نظارت بر اجرای «برنامه» و «بودجه» است.
اما  دولت دراین‌باره چه وظایفی دارد؟ آنچه که در ابلاغ سیاست‌های کلی به‌عنوان کلید حل معمای ابرچالش اقتصادی ایران آمده است به سازمان برنامه برمی‌گردد. جعبه سیاه اقتصاد ایران در سازمان برنامه است.
خبط و خطای سازمان برنامه در بودجه آن است که شماری از درآمدهای عظیم کشور را در پیش‌بینی درآمدها نمی‌آورد . سازمان برنامه، ردیف درآمدی عظیمی به نام انفال را وفق اصل ۴۵ قانون اساسی به رسمیت نمی‌شناسد و حاضر نشده است سال‌های پس از انقلاب این ردیف را به‌عنوان یک فصل درآمدهای دولت احصاء کند.
سازمان برنامه در برآورد هزینه‌ها یا دچار بیش‌برآوردی است یا کم‌برآوردی ، هر دو این مسئله را باید در تفریغ بودجه پیگیری کرد.
درآمدها و هزینه‌ها شفاف نیست بر اساس خود ابرازی  دستگاه‌ها صورت می‌گیرد.
حال‌آنکه باید هر عدد و رقمی در این مورد راستی‌آزمایی شود. این راستی‌آزمایی را باید در تفریغ بودجه دید.
تفریغ بودجه ناظر به اجرای احکام بودجه است حال‌آنکه باید دامنه گزارش تفریغ به جداول بودجه هم کشیده شود تا معلوم شود در اجرا چه بر سر اعداد و ارقام جداول بودجه آمده است.
۳- دولت، مجلس و دستگاه قضائی می‌توانند از طریق سازمان حسابرسی، دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور به‌عنوان ابزار قانونی دستگاه‌های مربوط به خود را در اجرای سیاست‌های کلی و مفاد مطرح‌شده در بند ۲ سیاست‌های ابلاغی را پیگیری کنند.
رؤسای قوا در جلسات مشترک خود نتیجه گزارش‌ها را بررسی و به یک همگرایی و هم‌آوایی در حل ابرچالش نظام برسند.
۴- بی‌تردید در عملیاتی‌کردن این کار بزرگ به پرونده‌هایی خواهیم رسید که در آن جرائمی چون اخلال در نظام اقتصادی کشور ، دزدی ، اختلاس ، ترک فعل و ... مشاهده می‌شود. مجلس در دیوان محاسبات اختیارات ویژه قضائی دارد ، می‌تواند رأسا به این جرائم رسیدگی کند. کافی است یک‌بار شرح وظایف دیوان در قانون این نهاد مطالعه شود.
سازمان حسابرسی دولت به‌عنوان بازرس قانونی بنگاه‌های اقتصادی دولت طبق ماده ۱۵۱ قانون تجارت موظف است تخلفات را به دستگاه قضائی برای تعقیب معرفی کند. ضمن‌این‌که رئیس‌جمهور و وزرا اختیارات ویژه برای اصلاح و جلوگیری از تخلفات را به‌عنوان عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیر هر دستگاه در حوزه مأموریت خود دارند.
دستگاه قضائی هم از طریق سازمان بازرسی کل کشور وفق وظایفی که این نهاد در قانون اساسی و قانون ایجاد این نهاد قضائی دارد رأسا می‌تواند به تخلفات ورود کند.
معماران حل ابرچالش نظام در سه قوه باید به پاسخ این پرسش برسند چرا بااین‌همه اختیارات قانونی در این سه نهاد نظارتی دردولت ، مجلس و دستگاه قضائی فقط ۳۵ درصد برنامه‌های اول تا ششم اجرایی شده است.
این موضوع مورد گلایه رهبری در دیدار کارگزاران نظام بوده است.
۵- برای اجرای طرح حل ابرچالش نظام نیاز به یک نهاد اطلاعات وعملیات است.
این نهاد نباید از کنار اخباری ازاین‌دست به‌سادگی عبور کند؛
- ۲۰۰ هزار حساب دستگاه‌های دولتی خارج از خزانه مسدود شده است.
- در بازدید رئیس دستگاه قضا از گمرکات جنوب  هزاران دستگاه ماشین‌آلات سنگین در محوطه گمرک سال‌هاست زیر باد، باران و آفتاب در حال از بین رفتن است.
- پتروشیمی‌ها باوجود فروش ۱۴ میلیارد دلاری و صادرات محصولات خود، بدهی ۶۰ هزارمیلیاردی خود را پرداخت نکرده‌اند.
- ۵۰۰ شرکت برتر نصف جی دی پی اقتصاد ایران را تشکیل می‌دهد.
گزارش مالی این‌ها ۱۸۸ میلیارد دلار است. 
مالیات این شرکت‌ها ... چه می‌شود!
- یک‌میلیون و ۳۹۵ هزار و ۳۸۳ شرکت فعال در کشور داریم.
فقط ۲۸۵ هزار و ۱۵۱ شرکت فعال و دارای کد اقتصادی هستند؟!
یک‌میلیون و ۱۱۰ هزار و ۲۳۲ شرکت فاقد پرونده مالیاتی هستند و ۱/۱ میلیون شرکت کاغذی می‌باشند!
- سال ۱۳۹۷ دبیرکل وقت جامعه حسابداران رسمی کشور گفته است:
از ۶۰۰ شرکت دریافت‌کننده ارز دولتی اصلا اطلاعاتی نداریم و حسابرسی نشده‌اند این را به مسئولین گفته‌ایم پاسخی نشنیدیم.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات