پس از اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در ترور و به شهادت رساندن «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در محل اقامتش در تهران، اطلاعیههای اولیه از سوی سپاه پاسداران صادر و اعلام شد که علت و ابعاد حادثه در دست بررسی است و متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
به طور طبیعی عملیات تروریستی در تهران و در این شرایط و موقعیت خاص ابعاد و زوایای پیچیده و حساسی دارد که نیازمند تحقیقات و بررسیهای دقیق و فنی است و نمیتوان بدون بررسیهای لازم درباره آن سخن گفت و اطلاعرسانی کرد. به همین دلیل در فاصله زمانی بین اطلاعیه اول و دوم تا اطلاعیه سوم سپاه از روز 10 مرداد تا روز 13مرداد ـ که مدت زمان زیادی برای اعلام نتایج و گزارش به حساب نمیآید ـ اخبار و تحلیلهای گوناگون درباره این حادثه منتشر شد.
تأملی در فضای افکار عمومی متأثر از رسانه در جامعه نشان میدهد، پدیده «رسانهزدگی» تا جایی پیش رفته است که صبر و حوصله برای دریافت دادهها و اطلاعات در یک سیر منطقی و استاندارد هم دچار خدشه شده و مردم دوست دارند جلوتر از روند پدیدهها و حوادث حرکت کنند! این موضوع هم در تحلیل حادثه خود را نشان داد و هم در مدیریت سطح انتظارات جامعه برای «انتقام سخت» و اقدام متقابل در برابر ترور مجاهد بزرگ جبهه مقاومت در حریم جمهوری اسلامی. آنجا که از فردای تشییع و بدرقه باشکوه شهید هنیه در تهران، هر شب موج وسیعی از فضاسازیهای رسانهای برای انتقام جبهه مقاومت، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و متعاقب آن ذهن و فکر مخاطبان را درمینوردد! در حالی که اصول نظامی و عملیاتی حکم میکند در انتخاب شیوه و شکل انتقام لزوماً به خاطر اصل غافلگیری نباید همیشه از یک شیوه با همه مختصات آن استفاده کرد. واقعیت این است که «روایت اول» در این حادثه تروریستی را رسانههای رسمی و نهادهای امنیتی و نظامی ارائه دادند، اما رفته رفته مطابق معمول دوگانههای رایج در «رسانههای حقیقی» و «فضای مجازی» شکل گرفت و زمینه انتشار شایعات و خبرهای فیک از سوی رسانههای معاند و بیگانه بر این «جدال غیر احسن» دامن زد.
در این میان، رسانههای دشمن هم بیکار ننشستند و از احساس خلائی که در ذهن و فکر مخاطبان پدید آمده بود، برای «وارونهنمایی» استفاده کردند. هدف از این اقدام در وهله اول به جای تقبیح و محکوم کردن اقدام رذیلانه رژیم جنایتکار صهیونیستی، زیر سؤال بردن امنیت کشورمان بود که سالها جزیره ثبات در منطقه لقب گرفته و طراحیهای دشمنان برای ناامن کردن ایران با شکست مواجه شده است و در وهله دوم دامن زدن به تردید و تفرقه در جبهه مقاومت و تضعیف روحیه مبارزه و ایستادگی و برهم زدن وحدت و انسجام بین کشورهای محور مقاومت بود که نشان از عدم شناخت فرهنگ اسلامی و استحکام و قوت برادری بین کشورهای محور مقاومت و جهان اسلام است. هوشیاری رسانهای و تنظیم سطح انتظارات با اقدامات و مواجهه صحیح با تحولات میدانی، بستر عبور عقلانی و به دور از هیجانات با چنین پدیدههایی را فراهم میکند که در پرتو آن انتقام سخت از دشمن زبون هم در زمان مناسب و با تمهیدات خاص خود با موفقیت گرفته میشود.