ایده جابهجایی مرکز ثقل سیاسی و اقتصادی کشورمان، یعنی «تهران» از دل فلات مرکزی کشور به جایی دیگر و خاصه سواحل جنوبی، طرحی است که در دهههای اخیر بارها بر سر زبانها افتاده است. این پیشنهاد که در مشکلات پایتخت از جمله کمبود آب، تورم مضاعف جمعیت و عوارض ناشی از آن، به ویژه ترافیک و آلودگی هوا و همچنین تحولات ژئوپلیتیکی منطقه و جهان ریشه دارد، با هدف بهرهبرداری بهینه از ظرفیتهای نهفته در سواحل جنوبی و ایجاد تحولی بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مطرح میشود.
هفته گذشته دکتر مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم پس از بازدید از نمایشگاه فعالیتهای زیربنایی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء (ص) و نیز حضور در اتاق فرماندهی و پایش پروژههای این مجموعه، در نشستی با فرماندهان و مسئولان این قرارگاه که فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در آن حضور داشت، محور فعالیت دولت چهاردهم را همافزایی همه ظرفیتهای کشور برای اجرای حداکثری سند چشمانداز، سیاستهای کلی و قانون برنامه عنوان کرد و درباره چالشهای پیش روی کشور اظهار داشت: «توسعه کشور با ادامه روند فعلی امکانپذیر نیست، اینکه بخواهیم همچنان منابع اولیه را از جنوب کشور و دریا به مرکز بیاوریم و تبدیل به محصول کنیم و دوباره برای صادرات به جنوب بفرستیم، به شدت توان رقابت ما را مستهلک کرده و کاهش میدهد؛ چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم.»
رئیس جمهور کشورمان با تأکید بر ضرورت توجه به مسائلی مانند انتقال پایتخت، افزود: «تهران به عنوان پایتخت کشور با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم؛ کمبود آب، نشست زمین، آلودگی هوا و امثال آن با تداوم سیاستها و اقداماتی که تا به حال اتخاذ و اجرا شدهاند، فقط تشدید شده و راهحل اساسی جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است. انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی هم به این شکل که ما خودمان در تهران بنشینیم و به مردم بگوییم جابهجا شوند، مقدور و ممکن نیست، باید ابتدا خودمان برویم تا مردم هم دنبال ما بیایند.»
صحبتهای اخیر رئیسجمهور دکتر مسعود پزشکیان درباره انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور به جنوب، نشاندهنده نگرانی عمیق وی نسبت به آینده اقتصادی و زیستمحیطی کشورمان است. وی با برجسته کردن مشکلات امروز تهران از جمله کمبود آب، نشست زمین و آلودگی هوا، این دیدگاه را مطرح کرد که انتقال پایتخت و مراکز مهم اقتصادی به مناطق نزدیک دریا نه تنها ضرورتی اجتنابناپذیر است، بلکه کلید اصلی در حل این چالشها به شمار میآید. این صحبتها از جایگاه عالیترین مقام اجرایی کشور حکایت از آن دارند که تداوم وضعیت فعلی امکانپذیر نیست و اقدامات جدیدی باید در راستای بهبود وضعیت کشور انجام شود. دغدغه رئیسجمهور کشورمان از چند جنبه قابل توجه است:
۱ ـ «غیرمؤثر و تحلیلبرنده قدرت رقابتپذیری» خواندن مدل کنونی توسعه اقتصادی کشور، یعنی انتقال منابع از جنوب به مرکز و سپس بازگشت محصولات به جنوب برای صادرات نشان دهنده دیدگاه راهبردی رئیس جمهور نسبت به امر توسعه است؛ چرا که معتقد است انتقال مرکزیت اقتصادی به جنوب، نزدیکی به منابع و تسهیل صادرات میتواند بر مزیت رقابتی کشور افزوده و موجبات شکوفایی اقتصادی کشور و افزایش رضایتمندی عمومی را فراهم کند.
۲ ـ رئیسجمهور به طور شفاف بر ضرورت پیشگام شدن دولت در این جابهجایی تأکید کرده است. او بر این باور است که نمیتوان صرفاً از مردم انتظار داشت که خود به دنبال تغییراتی در این سطح بیایند؛ بلکه ابتدا باید دولت به عنوان پیشرو و پیشگام اجرای این تغییرات را به عهده بگیرد. این نگاه واقعبینانه و متعهدانه به نقش دولت، نشان از رویکرد جدی و عملیاتی رئیس جمهور جدید کشورمان در مواجهه با چالشهای کلان کشور دارد. در مجموع، سخنان رئیس جمهور نشاندهنده اراده دولت چهاردهم برای حرکت به سوی تحول ساختاری در حوزههای سیاسی و اقتصادی کشور است؛ حال با عنایت به آنچه بیان شد در ادامه نگاهی به چالشهای پیش روی انتقال پایتخت خواهیم داشت.
نزدیک آبهای آزاد
طرح انتقال پایتخت به سمت جنوب و مناطق ساحلی کشور، با وجود مزایای بالقوه، با چالشهای متعددی نیز روبهروست. یکی از مهمترین این چالشها، هزینههای عظیم مالی برای جابهجایی نهادهای دولتی و زیرساختهاست. همچنین مسائل اجتماعی و فرهنگی، امنیتی، و اثرات این انتقال بر روابط بینالمللی ایران از دیگر ابعاد پیچیده این پروژه است.
این طرح نیازمند مطالعات گسترده در حوزههای گوناگون از جمله اقتصاد، جامعهشناسی، جغرافیا، سیاست و امنیت است تا مزایا و معایب آن به طور دقیق سنجیده شود. به همین دلیل باید به طور کامل نظرات کارشناسی مورد توجه قرار گیرد.
از نظر اقتصادی، یکی از مزایای اصلی انتقال پایتخت به سواحل جنوبی، توسعه این مناطق است. مناطق جنوبی کشورمان با دسترسی به آبهای آزاد و مسیرهای بینالمللی حملونقل دریایی، ظرفیت بالقوهای برای تبدیل شدن به قطبهای اقتصادی دارند. با این انتقال، توسعه بنادر، زیرساختهای حملونقل و مناطق آزاد تجاری امکانپذیر خواهد شد که میتواند به رشد اقتصادی و تجاری کشور کمک کند.
از منظر سیاسی نیز، انتقال پایتخت سیاسی به سواحل جنوبی میتواند موقعیت استراتژیک ایران را تقویت کند. نزدیکی به آبهای آزاد و خلیج فارس به ایران امکان میدهد تا نقش مهمتری در منطقه ایفا کرده و از مزیت ژئوپلیتیک خود بهرهبرداری بیشتری کند.
میتوان امیدوار بود
توسعه سواحل جنوبی ایران، با وجود تمام ظرفیتهای نهفته، با چالشهای جدی در حوزه زیرساختها و اجرایی شدن روبهروست. یکی از مهمترین موانع، کمبود سرمایهگذاری کلان در زیرساختهای حیاتی، همچون حملونقل، انرژی و فناوری است. در شرایط تحریمی و بدون ایجاد شبکههای ارتباطی قوی، تأسیسات تولید انرژی و زیرساختهای دیجیتالی پیشرفته، انتقال پایتخت اقتصادی و سیاسی به این مناطق سریع و آسان نخواهد بود.
از سوی دیگر، انتقال نهادهای دولتی، مراکز علمی و فرهنگی از پایتخت به سواحل جنوبی، با مقاومتهای اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی همراه خواهد بود. شهرهای بزرگی مانند تهران، به دلیل سابقه تاریخی و نقش محوری در فرهنگ و سیاست کشور، ریشههای عمیقی در ساختار اجتماعی دارند. تغییر این ساختار و انتقال مراکز قدرت به مناطق دیگر، میتواند به ایجاد نارضایتی و اختلال در روند عادی زندگی مردم منجر شود. علاوه بر این، ساختار اداری فرسوده موجود در کشور، نیازمند بازنگری اساسی است تا امکان جابهجایی آسان و کارآمد مؤسسهها و نهادهای گوناگون فراهم شود.
ابعاد امنیتی و دفاعی نیز یکی دیگر از چالشهای پیش روی انتقال پایتخت به سواحل جنوبی است. موقعیت جغرافیایی این مناطق در همسایگی خلیج فارس و دسترسی آسان به آبهای آزاد، آنها را در معرض تهدیدات امنیتی جدیدی قرار میدهد. به همین دلیل، ایجاد زیرساختهای دفاعی و امنیتی پیشرفته و بهروز و تدوین پیوست پدافند غیرعامل برای تمام بناها و زیرساختهای پایتخت جدید از اهمیت بالایی برخوردار است.
در مجموع، توسعه سواحل جنوبی ایران برای میزبانی پایتخت جدید، نیازمند برنامهریزی جامع و بلندمدت است که در آن به تمامی ابعاد این موضوع از جمله زیرساختها، مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی توجه شود. با برنامهریزی و سرمایهگذاری مناسب، ایجاد زیرساختهای بهروز و پایدار و دوستدار محیط زیست، تغییر و بهسازی ساختارهای اداری و سازمانی و حتی حرکت به سمت حکمرانی خردمندانه میتوان به شکوفایی پایتخت جدید امیدوار بود.
فرصتهای نو
انتقال مرکز ثقل سیاسی و اقتصادی کشور، تحولی شگرف در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران رقم خواهد زد. این جابهجایی، ضمن ایجاد فرصتهای جدید برای دستیابی به توسعه و پیشرفت ملی میتواند به کاهش شکافهای منطقهای و افزایش همگرایی ملی کمک شایانی کند.
مناطق جنوبی کشور که تاکنون از نظر توسعه زیرساختها و امکانات، در مقایسه با مناطق مرکزی و شمالی، کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند، با این انتقال، به کانونهای جدید رشد و شکوفایی بدل خواهند شد. تمرکز بر این مناطق، به توسعه زیرساختهای فیزیکی و اقتصادی آنها منجر میشود و میتواند زمینه شکوفایی بیش از پیش ظرفیتهای انسانی و طبیعی آنها را فراهم آورد. بدون شک، با ایجاد فرصتهای شغلی جدید و بهبود کیفیت زندگی، شاهد مهاجرت معکوس از مناطق مرکزی به سواحل جنوبی خواهیم بود.
از سوی دیگر، انتقال پایتخت موجب کاهش تورم جمعیت در تهران و دیگر کلانشهرهای مرکزی میشود. تمرکز بیش از حد جمعیت در تهران، چالشهای متعددی از جمله آلودگی هوا، ترافیک، کمبود منابع آب و انرژی و افزایش آسیبپذیری در برابر حوادث طبیعی را به همراه دارد. با توزیع متوازنتر جمعیت در سطح کشور، میتوان به مدیریت بهتر منابع و کاهش فشار بر محیط زیست کمک کرد. این جابهجایی، افزون بر اثرات مثبت بر محیط زیست، میتواند به کاهش نابرابریهای منطقهای نیز منجر شود. سرمایهگذاری در مناطق کمتر توسعهیافته، به ایجاد فرصتهای برابر برای همه اقشار جامعه کمک خواهد کرد و از مهاجرت بیرویه به شهرهای بزرگ جلوگیری خواهد کرد.
در نهایت، انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور به سواحل جنوبی، میتواند به تقویت هویت ملی و افزایش تعلق خاطر مردم به مناطق مختلف کشور کمک کند و با ایجاد مراکز جدید فرهنگی، هنری و علمی در این مناطق، شاهد شکوفایی استعدادها و خلاقیتهای نسل جوان کشور در مسیر خدمت به توسعه و پیشرفت کشور خواهیم بود.
پیششرط اساسی
انتقال مرکزیت سیاسی کشور به سواحل جنوبی، تحولی ژرف در ساختار سیاسی و اداری کشورمان رقم خواهد زد. این جابهجایی، تنها یک تغییر مکانی نیست؛ بلکه نیازمند بازنگری اساسی در فرآیندهای تصمیمگیری، ساختار مدیریتی و حتی نگرش کلان به حکمرانی و شاید حرکت در مسیر تمرکززدایی از پایتخت و تبدیل استانها به ایالات و فدرالیسم باشد. ایجاد پایتخت جدید در نزدیکی آبهای گرم جنوب، ضمن تقویت حضور کشورمان در عرصه بینالملل، به توسعه متوازن مناطق گوناگون کشور و کاهش شکافهای منطقهای که موجب شکلدهی امواج مختلفی از مهاجرت مخرب داخلی در طول دهههای گذشته شده است، کمک شایانی خواهد کرد.
جابهجایی نهادهای حکومتی و وزارتخانهها به پایتخت جدید، مستلزم ایجاد زیرساختهای لازم و تطبیق قوانین و مقررات موجود با شرایط جدید است. همچنین، این تغییر به توزیع عادلانه منابع و فرصتها در سطح کشور کمک کرده و از تمرکز بیش از حد فرصت و قدرت در یک نقطه جغرافیایی جلوگیری میکند. از سوی دیگر، انتقال مرکزیت سیاسی به سواحل جنوبی، به تقویت حضور ایران در عرصه بینالملل و بهبود روابط تجاری و سیاسی با کشورهای همسایه خصوصاً کشورهای عربی و خاصه اعضای شورای همکاری خلیج فارس منجر میشود. بدون شک، نزدیکی به آبهای آزاد و افزایش دسترسی به بازارهای جهانی، فرصتهای جدیدی را برای توسعه اقتصادی و صنعتی کشور فراهم خواهد آورد.
با این حال، این انتقال بزرگ و تاریخساز، با چالشهای جدی نیز روبهرو خواهد شد. از جمله این چالشها میتوان به مقاومت برخی از گروههای ذینفع و نیاز به سرمایهگذاریهای چند ده میلیارد دلاری در مناطق جنوبی اشاره کرد؛ لذا برای موفقیت این طرح، به برنامهریزی دقیق، همدلی و مشارکت همه جانبه نخبگان و مردم با دولت نیاز است. در مجموع، انتقال پایتخت سیاسی به سواحل جنوبی، فرصتی استثنایی برای ایجاد تحولی بنیادین در ساختار سیاسی و اقتصادی کشورمان به شمار میآید.
فرصت تحول
انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور، اقدامی راهبردی و تحولآفرین است که به توسعه و پیشرفت پایدار کشور و تقویت موقعیت آن در منطقه میانجامد. با توجه به اهمیت این طرح، ضروری است که یک نقشه راه جامع تدوین و سرمایهگذاریهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گسترده برای اجرای موفقیتآمیز آن انجام شود.
سیاستگذاران کشور باید دقت کنند که بدون برنامهریزی دقیق و توجه به زیرساختهای لازم، این انتقال ممکن است چالشهای جدیدی برای کشور ایجاد کند. برای نمونه، مشکلات زیستمحیطی، کمبود آب و انرژی و مسائل اجتماعی ناشی از جابهجایی نهادها باید به دقت مدیریت شود. همچنین، بدون تقویت زیرساختهای امنیتی، انتقال مرکزیت ممکن است آسیبپذیری کشور را در برابر تهدیدات خارجی افزایش دهد. در نهایت، انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور به سواحل جنوبی نیازمند همکاری و هماهنگی بین همه نهادهای دولتی و خصوصی است. اجرای موفقیتآمیز این طرح تنها با برنامهریزی دقیق، سرمایهگذاری مناسب و توجه به نیازهای مناطق جدید امکانپذیر است. این طرح در صورت اجرای صحیح، به تقویت نقش کشورمان در منطقه و توسعه متوازن و مطلوب آن منجر خواهد شد.