صبح صادق >>  جبهه >> پرونده
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۶۵۷۲۵
مرور ی بر حال و هوای دفاع مقدس در تهران به بهانه هفته دفاع مقدس

پایتخت شهدا

پایگاه بصیرت / فاطمه ساداتی

سال ۱۳۶۵ است، هنوز خیلی از خیابان‌های مشهور پایتخت آسفالت نشده و خبری از پاساژ‌های بزرگ و مال‌ها نیست. آپارتمان‌ها مانع دیدن آبی آسمان نمی‎شوند و یک‎رنگی و صفا را در هر جای شهر می‎توان از نگاه مردم و هم‎صحبتی با آنان پیدا کرد. ابر سیاه جنگ با همه تاریکی و سنگینی اش نمی‎تواند مانع عبور نور شود؛ نور همه جا هست، کوچه به کوچه و خانه به خانه می‎توان رد نور را گرفت، همه مردم یا مسافری در جبهه دارند یا دست‎های‌شان به دعا بالا رفته‎ که پشتیبان مردان دفاع از ایران است. 
 هر روز مسافرانی از جبهه به خانه باز می‎گردند؛ البته خفته در تابوت شهادت، همه شهر پر می‎شود از عطر شهدا. کم کم نام‌شان زینت شهر می‎شود و یادشان در ذهن و قلب مردم، با خاطره‎ای خوش از بزرگ‎مردی و رشادت و حماسه حک می‎شود. 
هر ایرانی به فاصله نزدیک یا کمی دورتر، با شهیدی نسبتی پیدا کرده است و خانواده‎ای پیدا نمی‎شود که در او گل شهادت نروییده باشد. کشور پر است از لاله های سرخ خونین کفن که از جبهه برگشته‎اند، شهدا در همه جا هستند، از دورترین روستا‌ها تا وسط پایتخت ایران. هر جایی که زندگی جاری است، شهیدی را می‎شود پیدا کرد، اینجا ایران بزرگ، شهید آباد است.
سال ۱۴۰۳ است، از روز‌های جنگ چند دهه ای گذشته است و پیش‌بینی می‌شود همه بعد از این همه سال شهدا را از یاد برده باشند؛ اما تصور فراموش کردن مردان روز‌های سخت، از این مردم بیهوده است، اغراق نمی‎کنیم؛ ولی این مردم، هنوز وقتی نام شهیدی را می‎شنوند، اشک گوشه چشم‌شان را‌تر می‎کند، هنوز با دیدن جانبازی، دست ارادت‎شان را بر سینه می‎گذارند، یا زمانی که از روز‌های دفاع مقدس سخن گفته می‎شود، از ایستادگی و مقاومت و شجاعت‎های آن دوران می‌گویند. 
خیابان‎ها و کوچه ها به نام شهیدی مزین شده و تصویر و نام‌شان را در سر در کوچه می‎توان داد. هنوز مادران شهدا را از بین خانم‎های اهل مسجد می‎توان تشخیص داد، و هنوز گه گاهی که جمعی از شهدا به آغوش کشور و خانواده باز می‎گردند، خاطره تشییع‎های دهه شصت تکرار می‎شود. اینجا تهران است، پایتخت شهدا. همه آنچه گفته شد مقدمه‎ای بود بر اینکه بگوییم هرچقدر هم که سر پنجه مدرنیته و تجدد برای برهم زدن سیمای شهر از تصویر دهه شصت قوی باشد، اما در رویارویی با پهلوان‌های مردم و اثری که در این شهر دارند، ناتوان است. هنوز می‎شود خاطره مردان جبهه‎ای را پیدا کرد و اثری از آنان را در جمع‎های هفتگی‎شان در گلزار شهدا دید. می‎شود سری به تپه های زیبای «عباس‌آباد» تهران زد و روز‌های دفاع مقدس را در آنجا به نظاره نشست یا سری به خانه شهدا زد تا گنجینه‌ای از آثار معنوی شهدا را از زبان اعضای خانواده آنان شنید. 
 پرسه‌زنی در قطعات بهشت
سال‌هاست پنجشنبه‎های هر هفته، بدون تعطیلی و بدون توقف جنوبی‌ترین نقطه شهر تهران که به نام حضرت زهرا (س)، محل خفتن درگذشتگان است، میزبان عاشقانی می‎شود که به شوق دیدار و توسل به شهدا در این بهشت کوچک پا می‎گذارند. حال و هوای این نقطه از تهران، با همه مناطق دیگر فرق دارد و این را می‎توان از مهمانان ثابت آن فهمید. جوان‎هایی که شهدا را چراغ راه خود کرده‎اند و پنجشنبه‎ها برای عرض ارادت به آنان، برای عهد و پیمان بستن دوباره سری به شهدا می‎زنند؛ یا یادگارانی که برای خاطره ‎بازی با همسنگران‎شان فرصت پنجشنبه ها و دیدار با دوستان‌شان را مغتنم می‎شمارند و در این میان با برپایی ایستگاه‎های صلواتی، میزبان مهمانان بزرگ‌ترین گلزار شهدای جهان می‎شوند. هنوز هر پنجشنبه در گوشه و کنار گلزار شهدا بساط پخش نذری و ایستگاه‌های صلواتی که تداعی‌کننده روز‌های جبهه است، پهن است. از ایستگاه صلواتی کوچک یک خانواده که پشت صندوق عقب ماشین‎شان برپا کرده ‎اند، تا واکسی‎های صلواتی جوان‎ها که بساط‎شان را می‎شود در بین قطعات پیدا کرد. مادران و پدران پیر شهدا هم با وجود کهولت سن، هنوز به قرار پنجشنبه های خود با فرزندان شهیدشان پایبند هستند. مزار شهدای مدافعان حرم هم چند سالی است که به آخرین روز هفته‎ به بهشت تهران رونق و شور تازه‎ای بخشیده است. 
وجود ۳۰ هزار شهید دارای نام و نشان و ۴ هزار شهید گمنام در این بهشت سبب شده است تا گلزار شهدای تهران، به بزرگ‌ترین گلزار شهدای جهان تبدیل شود. بیشتر این شهدا، شهدای دوران دفاع مقدس هستند و البته این بهشت شهدایی از زمان انقلاب، شهدای مدافع حرم و دیگر شهدا را نیز در خود جای داده است. وجود نام‎های بزرگی، چون «شهید چمران»، سردارانی، چون «حسن باقری»، «حسن طهرانی‌مقدم» یا شهدای معروفی، چون «محمد حسین فهمیده» سبب شده است که گلزار شهدای تهران افزون بر مقصد شب‎های جمعه بسیاری از تهرانی‎ها به محلی برای حضور مردم دیگر نقاط کشور و مهمانانی از کشور‌های دیگر تبدیل شود. 
گلزار شهدای تهران کوچک شده جبهه است، با همان حال و هوا و با همان فضای پر از معنویت و روحیه. بی‎شک دلتنگ شده‎های جبهه و راهیان نور، وقتی خسته از هیاهوی شهر و زندگی بخواهند ساعت‌هایی بدون فکر کردن به دغدغه‌ها و مشکلات، آرامش را برای خود بخرند، هیچ کجا بهتر از گلزار شهدا را نمی‎یابند.
 نام دفاع مقدس بر بلندای پایتخت
در بخش غربی تپه ‎های زیبای عباس‌آباد که تهران بخش اعظم هوای خوب و سرسبزی‌اش را مدیون آن است، موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در محلی به وسعت ۲۵۰ هزار متر مربع، یکی از بزرگ‌ترین باغ‌موزه‌های کشور را پدید آورده است که در هفت تالار مجزا چگونگی وقوع جنگ، جانفشانی مردم و حضور گروه‎های گوناگون در دفاع مقدس، وضعیت جبهه و رزمنده ‎ها، شهدای شاخص و... را به تصویر می‌کشد. هر تالار از این موزه متعلق به بخشی خاص است که بازدیدکنندگان را با دوره‎های مختلفی از آن روز‌ها آشنا می‎کند. 
وجود حوض بزرگی در وسط باغ این مجموعه، به نام «هورالعظیم» و مسجدی در گوشه آن به نام «مسجد خرمشهر» یادآور مکان‎هایی است که در جنگ نقش مهمی داشتند.
برای آنهایی که جنگ را از نزدیک دیده و لمس کرده‎اند، بازدید از تالار‌های موزه آن ‎هم در یکی دو ساعت، تنها یادآوری سریعی از جنگ هشت ساله است، اما برای نسل جنگ‌ندیده، بازآفرینی اقدامات، عملکرد‌ها و شرایط موجود در آن روزهاست که باید در جایی و مکانی ماندگار شود.
هر زمان که به موزه دفاع مقدس بروید، احتمالاً چند گروه از بچه‎های مدرسه‎ای را می‎بینید که برای بازدید از موزه آمده‌اند، بچه های دهه نودی که باید آثار و نشانه‎های رشادت‎ها و حماسه‎های دوران دفاع مقدس را از موزه‌ها و گفته‎های بازماندگان جبهه ها دریافت کنند. موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، بچه‎های پایتخت ایران را از سال ۱۴۰۳ به دهه شصت و از تهران به خوزستان و کردستان و کرمانشاه می‎برد تا این تاریخ بی‎نظیر، سینه به سینه و نسل به نسل در ذهن‎ها و قلب‎ها امتداد یابد و باز‎آفرینی شود.
 اینجا خانه‌ها حرف می‌زنند
خانه «شهید قدمی»، خانه موزه «شهیدان اقبال» و خانه‎های دیگری که هنوز آثاری از شهدا را درون خود به یادگار دارند، اگرچه در شهر تهران اندک هستند، اما همین اندک‎ها هم در جایی که میلیون‎ها نفر هر روز برای کار و درس و زندگی گرفتار زمانه خود می‎شوند، فرصتی را فراهم می‎کند که دقایقی به روز‌های جنگ، که مأمن همدلی و ایستادگی و گنجینه مقاومت بود، بروند. خانه‎هایی که اغلب به دست خوش ذوق خانواده شهدا و رزمنده های قدیمی به موزه تبدیل شده‎ اند و یادگاری‎هایی که در آن به معرض دید عموم در می‎آید، گوشه‎ای از همه آن چیزی‎ است که دفاع مقدس را رقم زده‌اند. 
افزون بر این، خانه هزاران خانواده شهید با وجود پدران و مادران شهدا، آلبوم عکس‎های شهید و یادگاری‎های کوچکی که از شهیدان باقی مانده است، این خانه‎ها نزدیک‌ترین و صمیمی‎ترین جای جهان هستند برای هر مهمانی که در آن قدم بگذارد. صفای این خانه ‎ها به وجود مادران و پدران شهداست، به آن حال خوبی است که میهمانان از دیدن مهمان شهدا پیدا می‎کنند. بی واسطه شنیدن از شهدا و درک روز‌های دفاع مقدس، در کلام همین خانواده‌ها و در همین خانه‎ های ساده رقم می‎خورد، چیزی که نه در موزه می‌توان آن را پیدا کرد و نه در هیچ کجای دیگر. تهران شهری است که ۲۰ هزار خانه شهید دارد و پایتخت ایران، هنوز بوی دفاع مقدس می‎دهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات