نماد دیگری از باورهای مردمسالارانه حضرت امام(ره) را میتوان در مواضع ایشان در نسبت میان مردم و مسئولان مشاهده کرد. از نگاه ایشان، مسئولان اعتبار خود را به واسطه انتخاب ملت دارند و لاغیر. به واقع، همه مسئولان کشور از طریق رضایت و انتخاب ملت به قدرت میرسند و راه مشروع دیگری در این میان وجود ندارد. البته این انتخاب و رأی ملت مادامی ارزشمند است که به شایستگان و صاحبان صلاحیت تعلق گیرد، وگرنه اعتباری ندارد؛ اما صاحبان صلاحیت نیز جز از طریق رأی و خواست ملت نمیتوانند بر صندلی قدرت و مسئولیت تکیه زدند و اگر چنین نشود، حق اعمال قدرت نخواهند یافت!
این نگرش از همان ابتدای اوج گرفتن نهضت اسلامی ملت ایران از سوی حضرت امام(ره) تکرار شده است. ایشان در مواجهه با سؤال خبرنگار روزنامه فرانسوی «لوژورنال» مبنی بر اینکه «جمهوری که شما میخواهید تشکیل دهید، اسلامی خواهد بود، بنابراین آیا خواهید پذیرفت که در رأس آن قرار گیرید؟» پاسخ میدهد: «این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و مسؤولیت امور را به دست آنان بسپارند.»
نتیجه این برگزیدگی، تبعیت از مردم است. به واقع مسئولان در جایگاه نمایندگان مردم موظفند خود را تابع ملت بدانند و اراده ایشان را پیش ببرند و هرگونه خودکامگی و تحمیل به ملت در این نگاه، جایگاهی نخواهد داشت. بخشی از دیدگاه حضرت امام(ره) درباره این حقیقت در دیدار با اسقف «هانیبال بوگینینی» فرستاده پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان اظهار شده است. این دیدار چند روز پس از تسخیر لانه جاسوسی صورت گرفته و حضرت امام(ره) به ماجرای ضرورت بازپس دادن شاه بهدست آمریکاییها اشاره کرده و تأکید دارند که این تقاضا، تقاضای یک ملت است، نه تصمیم مسئولان کشور که بخواهند به ملت تحمیل کنند! لذا با صراحت اعلام میدارند: «ما بنا بر این نداریم که یک تحمیلی به ملتمان بکنیم و اسلام به ما اجازه نداده است که دیکتاتوری کنیم. ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طوری رأی داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم، خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام(ص) به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل کنیم، بله ممکن است گاهی وقتها ما یک تقاضایی از آنها کنیم، تقاضایی که خادم یک ملت از ملت میکند، لکن اساس این است که مسئله دست من و امثال من نیست و دست ملت است.»
حضرت امام(ره) سال بعد در دیدار با هیئت «بررسی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران»، با حضور چهرههای شناخته شدهای، چون «احمد سکوتوره» رئیسجمهور گینه، «الحاج داوود اجوارا» رئیس جمهور گامبیا، «ضیاءالرحمن» رئیسجمهور بنگلادش، «ضیاءالحق» رئیسجمهور پاکستان، «بولنت اولوسو» نخستوزیر ترکیه، «حبیب شطّی» دبیرکل کنفرانس اسلامی، «یاسر عرفات» دبیرکل سازمان آزادیبخش فلسطین و وزیران خارجه ترکیه، سنگال، بنگلادش و پاکستان به ماجرای جنگ تحمیلی و چگونگی پذیرش آتشبس و صلح اشاره کرده و شرط جمهوری اسلامی را کشاندن متجاوز به پای میز محاکمه و تأدیب آن میدانند و با صراحت اعلام میدارند که این تصمیم، تصمیم یک ملت است نه مسئولان و تأکید دارند که «شما گمان نکنید که در ایران امروز یک حکومت مستبد است که بتواند صلح کند با کسی که ملت با او مخالف است؛ و یک رئیس جمهور مستبد است که بتواند با دیگران صحبت کند، و یک شخص مستبد است که بتواند خلاف میل ملت اینجا عملی کند. اینجا آرای ملت حکومت میکند، اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد و این ارگانها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما، جائز نیست و امکان ندارد.»
در نگاه مردمسالارانه به حکومت، مسئولان در هر پست و سمتی باید در برابر ملت پاسخگو باشند و این پاسخگویی شرط دوام مسئولیت و مشروعیت آنان است.
خبرنگار ایتالیایی روزنامه «لوتاکونتینوا» در «نوفل لوشاتو» تلاش دارد ابعاد حکومت اسلامی مدنظر حضرت امام(ره) را واکاوی کند. وی میپرسد: «با در نظر گرفتن اینکه هر حکومتی در خود حداکثر تمرکز قدرت را جمع میکند، چگونه حکومت اسلامی میتواند وجود داشته باشد و قدرت در آن تمرکز نیابد و رابطه مسلط و زیرسلطه برقرار نشود؟» که امام(ره) در پاسخ میفرمایند: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانعکننده دهد و در غیر این صورت اگر خلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.»
حضرت امام(ره) به شدت مخالف حکومت سلطنت موروثی هستند، چرا که از منطق قابل دفاعی برخوردار نیست و از سوی دیگر نافی اختیارات و حق انتخاب مردمی است و در آن مسئولان امر با رأی ملت به قدرت نمیرسند. از نگاه ایشان، حکومت جمهوری به شرطی ارزشمند است که کار دست خود ملت باشد. به واقع منشأ اعتبار حکومت به مبسوطالید بودن مردم است. حضرت امام(ره) در مصاحبه با خبرنگار مجله «فردای آفریقا» در پاسخ به این پرسش که «به چه دلیل شما مخالف سلطنت مشروطه و شاه هستید؟» پاسخ میدهند: «من مخالف اصل سلطنت و رژیم شاهنشاهی ایران هستم، به دلیل اینکه اساساً سلطنت نوع حکومتی است که متکی به آرای ملت نیست، بلکه شخصی به زور سرنیزه بر سر کار میآید و سپس با همین سرنیزه، مقام زمامداری را در خاندان خود به صورت یک حق قانونی بر مبنای توارث، بر مردم تحمیل میکند. طبیعی است زمامداری که با سرنیزه یا توارث روی کار آمده و متکی به آرای ملت نیست، هرگز خود را موظف به وضع و یا اجرای قوانینی که به نفع مردم باشد، نمیداند. طومار سلطنت در طول تاریخ چیزی غیر از این نبوده است.»