مستندسازان و عکاسان و آنهایی که در کار رسانه هستند، از نزدیک میتوانند ابعاد گوناگون شخصیت یک فرد را توضیح دهند؛ از این رو با یکی از مستندسازان به نام «رضا برجی» که در جنگهای لبنان حضور داشته و با سیدحسن نصرالله دیدار کرده است، به گفتگو نشستیم. از آثار او میتوان به «دره ارغوان»، «سواحل اشک و زیتون» و «عراق سرزمین جنگها» اشاره کرد، در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید.
شما که در نقش یک مستندساز در جنگ ۳۳ روزه حضور پیدا کردید، به نظر شما سیدنصرالله چه کار رسانهای را در آن دوران انجام دادند که در قالب کار رسانهای یک نمونه کامل بود؟
من روز دوم یا سوم جنگ ۳۳ روزه بود که وارد لبنان شدم. شرایط آن دوره بهگونهای بود که بهصورت دائم پهپادهای رژیم صهیونیستی در آسمان لبنان میچرخیدند. وضعیت آن روزها بسیار حاد بود و چیزی کم از این روزهای غزه نداشت. در منطقه ضاحیه صدای پهپادها دائم به گوش میرسید و حتی ثانیهای این صداها قطع نمیشد. نیروی دریایی رژیم صهیونیستی هم سه شناور را در دریا مستقر کرده بود که بهصورت پیوسته جنوب لبنان را هدف قرار بدهد. اقدامی که سیدحسن نصرالله در آن ایام انجام دادند، نمونه کامل استفاده از رسانه بود. آن موقع، سیدنصرالله در قاب تلویزیون حرفی را زد که همه را در بهت و تحیر برد، او از یک اتفاق مهم در دل دریا صحبت کرد و از انهدام ناوچه جنگی کلاس کوروت خبر داد. این خبر در زمانی بود که رژیم صهیونیستی مرتباً اعلام میداشت نصرالله زخمی شده است. اما سید نصرالله در پیامی تلویزیونی خبر انفجار کشتی جنگی صهیونیستی را که روبهروی بیروت قرار داشت، اعلام کرد. این اولین غافلگیری مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی بود که ورق جنگ را بهطور کامل به نفع لبنانیها برگرداند و نیروی دریایی ارتش یهود را از صحنه معادلات و نبردهای میدانی خارج کرد.
نبرد میان نیروهای حزبالله و رژیم صهیونیستی فقط در صحنه دریایی نبود و وقتی پای نیروهای زمینی صهیونیستی وارد لبنان شد، چنان ضربه سختی از نیروهای حزبالله خوردند که دست و پاهای جدا شده آنها را میشد در صحنه نبرد ببینی. حتی کلی تانک مرکاوا بهدست نیروهای حزبالله شکار شد و رژیم صهیونیستی دست از پا درازتر صحنه را ترک کرد.
نگاه دشمنان و دوستان به شهید نصرالله چطور بود؟
آنچه صهیونیستها و بهطور کلی دشمنان در خصوص سیدحسن نصرالله میگفتند، این بود که سیدحسن نصرالله هیچوقت دروغ نمیگوید و وقتی از هدف قراردادن حیفا و تلآویو خبر میدهد، حقیقتاً آن نقاط را هدف قرار میداد. این صداقت به اندازهای بود که دشمن هم از او میترسید.
دوستان هم تکلیفشان مشخص بود. به جد میتوانم بگویم که در لبنان کسی منتقد سید نصرالله نبود و هیچگاه به سیدنصرالله خرده نمیگرفتند و اگر به آنان میگفتی در صورتی که سیدنصرالله این کار را نمیکرد بهتر نبود؟ همگی بالاتفاق میگفتند نه اینطور نیست. یقیناً اگر حرف سید را عمل نمیکردیم، وضعیتمان به مراتب بدتر از الان بود. این اندازه به سید معتقد بودند.
آیا خاطرهای از سیدحسن نصرالله به یاد دارید؟
روز شانزدهم یا هفدهم جنگ بود که به من خبر دادند سیدحسن نصرالله میخواهد شما را ببیند. ما را پیش سید بردند. دیدم که حاج قاسم و عماد مغنیه هم آنجا هستند. در آنجا گفتم: «من عماد را نمیبخشم.» گفتند: «چرا؟» گفتم: «دو روز تمام من با عماد صحبت میکردم، آن هم با مترجم؛ ولی عماد به من نمیگفت که فارسی بلد است. سر آخر متوجه شدم که او فارسی بلد است.» همه جمع خندیدند. موقع خداحافظی به سید گفتم: «دعا کن ما هم در این ایام شهید شویم.» سید گفت: «نه، شما باید بمانید و تصاویر و فیلمهای مقاومت را به جهان مخابره کنید؛ دعا کنید ما شهید شویم. بعد از ما شما هم شهید شوید.»
نکتهای که در آن ایام به چشم من بیشتر میآمد، آرامش و سکون سیدنصرالله بود. انگار نه انگار که جنگی شکل گرفته است؛ آنقدر ایمان داشت که هیچگاه این جنگها ترسی به جان او نینداخت. حاج قاسم هم همین ویژگی را داشت. من خودم به سبب کارهای مستندی که کردهام بارها میدان جنگ رفتهام، اما هیچگاه دلهره و ترس من به صفر نرسیده است؛ ولی این عزیزان چنان آرامشی داشتند که هر کسی آنها را میدید به تعجب میافتاد.
سیدحسن نصرالله درباره اهمیت مستندسازی به شما نکتهای هم میگفتند؟
سیدحسن نصرالله میگفت باید تصاویر این روزها را به دست آیندگان برسانید. باید آنها ببینند که ما چطور با دست خالی در مقابل مستکبران و صهیونیستهای تا بن دندان مسلح ایستادیم و جنگیدیم. چطور صهیونیستها خانوادههای ما را آواره کردند، اما ما ننشستیم و ایستادگی کردیم و دوباره خانهها را ساختیم. متأسفانه، آنچنان که باید به موضوع مستند توجه جدی نمیشود. الآن یک سال است که از جنگ غزه میگذرد، اما به تعداد انگشتان دست هم ما مستند نساختهایم. بنده بهعنوان یک مستندساز سابقهدار که بیشتر در خصوص جنگ مستندسازی کردهام، میخواهم به این موضوع توجه جدی داشته باشید. الان یک سال است که بنده میخواهم برای ساخت مستند راهی لبنان شوم؛ اما این پیگیریها هیچ نتیجهای نداشته است.