فیلم «اینسپشن» (Inception) ساخته «کریستوفر نولان» ماجرای فردی به نام «دام کاب» است که به تکنیکی دستیافته که میتواند با نفوذ در لایههای مختلف خواب افراد، اطلاعات آنها را سرقت کند یا با کاشتن ایدهها و خواستههایشان در رؤیای افراد، آنها را به عملیات مد نظر وادار میکند. داستان فیلم «اینسپشن» و اتفاقات آن، شباهت بسیاری به خود هالیوود دارد.
اگر بگوییم فیلمهای هالیوودی در کنار تسلیحات نظامی، عامل گستره سلطه آمریکا در جهان بودهاند و برخی خلأها و ضعفهای آن را جبران کرده، دور از واقعیت نیست. بسیاری از دولتهای جهان طی یک قرن گذشته در پی آن بودهاند که با سینما، جهان مدنظر خودشان را بسازند یا ذهن و روح مردم دنیا را تسخیر کنند. سران شوروی سابق، از سرسختترین علاقهمندان به استفاده ایدئولوژیک و سیاسی از سینما بودند. آنها نسل توانمندی از سینماگران را هم تربیت کردند و آثار مهمی در سالهای اولیه انقلاب شوروی ساخته شد که بهویژه در زمینه مونتاژ، سینمای جهان را متوجه خود کردند. فیلمسازانی، چون «آیزنشتاین» و «پودوفکین» از ابرفیلمسازان تاریخ سینمای جهان هستند که محصول همان دوران بودند؛ اما همانگونه که شوروی در نهایت فروپاشید، سینمای آن رژیم کمونیستی نیز در مقابل هالیوود شکست خورد. به این دلیل که فیلمهای ایدئولوژیک کمونیستی، رویکردی تبلیغاتی و پروپاگاندا داشتند؛ یعنی مخاطب از همان ابتدا دست آنها را میخواند و میفهمید که قرار است آرمانهای سوسیالیستی و اهداف بلوک شرق را به خورد آنها بدهند! به همین دلیل نیز بیشتر، فیلمهای کمونیستی به نتیجه معکوس میرسیدند و نه تنها مردم جهان را به آرمانهای چپگرایانه علاقهمند نمیکردند که گاهی به دلزدگی از آن شعائر و آرمانها هم منجر میشدند! اما مسیر سینمای آمریکا دقیقاً خلاف سینمای شوروی بوده است؛ از قضا بسیاری از فیلمهای هالیوود که ظاهری غیرسیاسی یا اعتراضی و انتقادی دارند، نسبت به فیلمهای سیاسی نافذتر هستند.
فیلمهای تجاری و سرگرمکننده که هرساله بهشکل انبوه و متعدد تولید شده و در کشورها تکثیر میشوند، بیشترین نقش را در تبلیغ اهداف سیاسی و ایدئولوژیک آمریکا دارند. فیلمهایی که در قالبی جذاب و پرزرق و برق به مثابه کلاس آموزش سبک زندگی مدنظر آنها عمل میکنند.
نکته مهم این است که بیشتر شرکتهای تولید فیلم در هالیوود، از شعبهها و شرکای تجاری شرکتهای بزرگ اقتصادی به حساب میآیند. همانگونه که «برنا کولمن» از کارشناسان مطالعات رسانهای آمریکا در مقالهای با تیتر «مالک واقعی رسانهها کیست؟» اذعان کرده بود، تمامی رسانهها، روزنامهها و نشریات، شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، شرکتهای تولید فیلم و موسیقی و بازیهای دیجیتال در آن کشور تحت سیطره شش شرکت «سونی»، «نیوز کورپ»، «وایاکام»، «وایوند یونیورسال»، «تایم وارنر» و «والت دیسنی» هستند. این نویسنده همچنین در مقاله خود نوشته بود، در آمریکا این صاحبان منافع (سرمایهداران) هستند که به شکل مستقیم بر رسانهها تأثیر میگذارند.
فیلمهای هالیوودی به روشهای گوناگونی، فرهنگ مصرفگرایی را ترویج میکنند؛ اما اصلیترین شیوه این فیلمها، سیاهنمایی علیه فرهنگ بومی و سنتهای جوامع و در مقابل، زیبا نشان دادن سبک زندگی مصرفی و لیبرال است. در این فیلمها وقتی دوربین سمت کشورهای آسیایی و آفریقایی و بهشکل ویژه به غرب آسیا میآید، همهجا را کویر یا خیابانها و محلههای محقرانه و خرابه و پر از ناامنی و فساد در بر گرفته است. معمولاً نیز در چنین فیلمهایی افرادی که پوشش و ظاهر بومی و غیرغربی دارند، افرادی پست و خشن هستند. در مقابل، این کشورهای محوری سرمایهداری و قهرمانان غربی هستند که نماد پیشرفت و زیبایی و خیر معرفی میشوند. البته این کار به شیوهای غیرمستقیم و در قالب درام، نمایش، سرگرم کردن و چیزی شبیه به هیپنوتیزم صورت میگیرد؛ درست مانند کاری که «دام کاب» در فیلم اینسپشن در خواب و رؤیای دیگران انجام میداد؛ یعنی ابتدا شما را به قهرمان فیلم علاقهمند میسازند و سپس در حین درگیری و مسیری که قهرمان فیلم طی میکند، تفکر، سبک زندگی و ایدئولوژی مورد نظرشان را وارد رؤیای مخاطب کرده و از آن طریق، آن را در ناخودآگاهش تلقین میکنند.
این فرآیند، از سوی بیشتر فیلم و سریالهای سرگرمکننده سینمای آمریکا اتفاق میافتد. حتی خیلی از فیلمهایی که در کشور ما با مجوز قانونی از طریق پلتفرمها یا در صداوسیما هم منتشر شدهاند، مبلغ سبک زندگی غربی و مصرفگرایی هستند. مجموعه فیلمهایی، چون «مأموریت غیرممکن»، «مرد عنکبوتی»، «سوپر من»، «بتمن»، «جیمزباند» و ... گویاترین نمونه ها در این زمینه هستند.
دسته دیگر از آثار که کارکرد پررنگی در ترویج مصرفگرایی و ایدئولوژی آمریکایی دارند، فیلمهای جادومحور هستند. فیلمهایی، چون «هری پاتر» و «ارباب حلقهها» که هدفشان تضعیف معنویت و دینداری، از طریق تلقین خرافات و موهومات است. تزریق افسردگی و پوچی در زندگی نیز، از دیگر شاخصهایی است که به وسیله بسیاری از فیلمهای هالیوودی صورت میگیرد.
شاید یک آزمایش و نمونه گیری ما را به این نتیجه برساند که آن دسته از افرادی که بیشتر با فیلمهای هالیوودی انس و الفت دارند، سبک زندگیشان هم مصرفی و غربگرایانهتر است.