حتماً در خبرها خواندهاید که تعداد قابل توجهی از هنرمندان و بازیگرهای هالیوودی هم به صف حامیان مردم غزه و معترضان به رژیم صهیونیستی پیوستهاند؛ «تام کروز»، «لیام نیسون»، «اندرو گارفیلد»، «جیسون استاتهام»، «سوزان ساراندون»، «کریستن استوارت» و... فقط بخشی از چهرههای مشهور سینمای آمریکا هستند که طی یک سال اخیر به شکلهای گوناگون حمایت خودشان از غزه و مخالفتشان با جنایتهای رژیم صهیونیستی را اعلام کردهاند. حتی یک بازیگر یهودی و تبعه قدس اشغالی با نام «ناتالی پورتمن» نیز قبلاً مخالفت خودش با رژیم صهیونیستی را به صراحت بیان کرده بود؛ اما نکته مهم این است که برخلاف این جریان حامی فلسطین بین بازیگرها، بیشتر شرکتها و کارگردانان و تهیهکنندگان هالیوودی، در کنار رژیم صهیونیستی هستند! حتی برخی از بازیگرها به دلیل حمایت از غزه، از برخی پروژههای تولید فیلم و سریال کنار گذاشته شدهاند. برای نمونه، «ملیسا باررا» از بازیگران سری فیلمهای «جیغ» بعد از انتشار یک پست علیه رژیم صهیونیستی، از سوی شرکت «اسپای گلس» ـ که سرمایهگذار این فیلم است ـ به اتهام یهودستیزی کنار گذاشته شد. همچنین «سوزان ساندرا» پس از شرکت در یک راهپیمایی حمایت از فلسطین در آمریکا با واکنش منفی آژانس استعداد هالیوود موسوم به «یوتا» مواجه شد و این آژانس با ساندرا قطع همکاری کرد! «نیکلا کوگلن»، «ماها دخیل»، «سارا رامیرز» و... برخی دیگر از بازیگرهایی بودند که به دلیل اعتراض به کشتار دهها هزار غیرنظامی و زن و کودک در غزه، با برخورد شرکتها و نهادهای آمریکایی مواجه شدند.
حتی شرکت «والت دیزنی» که به دلیل تولید پویانمایی و محصولاتی برای کودکان مشهور است و قاعدتاً باید نسبت به کشتار بیسابقه نوزادان و کودکان در غزه واکنشی نشان میداد، قاطعانه از رژیم کودککش حمایت کرد!
اما سؤال اساسی این است که علت این شکاف بین بازیگرها و شرکتها و مؤسسههای هالیوودی چیست؟ چرا این مراکز تا این حد نسبت به رژیم صهیونیستی تعصب دارند و گویی خط قرمز اصلی آنها صهیونیسم است؟!
واقعیت این است که هالیوود، نظام سینمایی آمریکا به شمار میآید؛ اما نشانهها، اسطورهها و افکار و جهانبینی صهیونیستی در آثارش بیش از سینمای رژیم صهیونیستی تجلی یافته است!
سؤال این است که هالیوود چرا چنین آرایشی یافت و این گونه شمایلی پیدا کرد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به سراغ تبارشناسی و مطالعه تاریخ و به ویژه شناخت بنیانگذاران هالیوود رفت.
سینما در ۲۸ دسامبر سال ۱۸۹۵ از سوی برادران لومیر با نمایش فیلم «خروج کارگران از کارخانه» به طور رسمی اعلام وجود کرد. در آن سالها، فرانسه مرکز اصلی سینمای جهان بود؛ اما بعداً آمریکا به مرکز اصلی سینمای جهان تبدیل شد. چه کسانی این کار را کردند؟ آنها مغولهای هالیوود نامیده شدند که تماماً اشراف و سرمایهداران یهودی بودند.
اواخر قرن نوزدهم اشراف یهود به قاره نو (آمریکا) آمدند. این در حالی بود که هنوز هیچ فشار و تحمیلی از سوی جوامع اروپایی به آنها وارد نشده بودند و یهودیان در کمال آسایش و آرامش در روستاها و شهرهای قاره اروپا زندگی میکردند؛ اما چه اتفاقی در پیش بود که اشراف یهود را ترغیب کرد تا خانه و کاشانه را در اروپا رها کرده و راهی قاره نو شوند؟
آنها به کشوری وارد شدند که پیشتر از سوی فرقههای دست ساخته خودشان، یعنی پیوریتانیسم و اوانجلیسم، برای گسترش آرمانهای صهیونی در سطح جهان شکل گرفته، اما هنوز امکانات لازم برای انجام این مأموریت فراهم نشده بود.
اشراف یهودی که اولین پایههای سینمای غرب را در نیویورک گذارده بودند، نتوانستند در آنجا باقی بمانند. نیویورک یک جمعیت خالص نداشت و مجموعهای از همه مهاجران انگلیسی و ایتالیایی و یهودی و دیگران کلنیهای جمعیتی آن را تشکیل میدادند. از همین رو بنیانگذاران سینما راهی غرب آمریکا و کالیفرنیا شدند تا جامعه خاص خود را ایجاد کنند. در ابتدا «کارل لیمه لی» رفت و استودیوی عظیم یونیورسال را با عنوان «یونیورسال سیتی» یا «شهر یونیورسال» به وجود آورد (که نخستین استودیوی هالیوود به حساب آمده است) و به دنبال وی، «آدولف زوکر»، «هری کوئن»، «لویی بی مه یر»، «سمیوئل گلدوین»، «برادران وارنر» و «ویلیام فاکس» هم به کالیفرنیا رفتند و لسآنجلس یا به قول خودشان شهر فرشتگان را به وجود آوردند و روی تپههای آن، هالیوود را با آن نشانه بزرگ برپا کردند.
این چنین بود که سیستم هالیوود با سازماندهی عظیمی به وجود آمد و در آن شغلهای متعددی شکل گرفت. اما همه این شغلها و حرفهها و بخشهای متعدد هالیوود با وجود تنوع و طیفهای گستردهشان، همگی در خدمت همان افکار و اهداف صاحبان یهودی کمپانیها بودند و همچون برده در خدمتشان قرار میگرفتند. در همین مسیر برای اولین بار ستاره یا استار (براساس نام عبرانی استر، یکی از اسطورههای توراتی) پدید آمد و به عنوان محور این کارخانه به اصطلاح رؤیاسازی قرار گرفت. به این ترتیب، در اوایل قرن بیستم هر دو تجارت مهم آمریکا، یعنی اسلحهسازی و سینما در اختیار اشراف مهاجر یهودی قرار گرفت که در کنار بانکداری (حرفه دیرین آنها) و تصاحب مراکز مهم اقتصادی، عامل تعیینکننده در شکلگیری آمریکای قرن بیستم و آخر هزاره دوم باشند؛ در سدهای که قرن مهم و مؤثر در تحقق آرمانهای صهیونی به شمار میآمد. به عبارت دیگر، این آرمانها در کنار باورها و عقاید شبه دینی مسیحیان صهیونیست، یعنی پیوریتنها مجدداً پس از ۸ قرن، پایگاهی برای برکشیدن سلطه صلیبی/صهیونی (که از قرون اولیه هزاره دوم به محاق رفته بود) در ایالات متحده آمریکا به وجود آورد.
براساس آنچه شرح داده شد، مهاجران پیوریتن و اشراف یهود اروپایی که براساس همان تکلیف آخرالزمانی به قاره نو رفته و به بهانه آرمانهای ایدئولوژیک خود، ایالات متحده آمریکا را تشکیل داده بودند، برهمان مبنا و اساس ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا را نیز تعریف کرده و شکل دادند.
از سوی دیگر، برای تأمین امکانات سیاست سلطهطلبانه برقراری به اصطلاح نظم نوین جهانی، کارخانههای اسلحهسازی شکل گرفت و ایالات متحده به یک زرادخانه نظامی بدل شد که تولید و تجارت اسلحه اولین منبع درآمد آن بود. بر همین مبنا، تراستها و کارتلها و شرکتهای چند ملیتی به وجود آمدند تا تحت لوای تجارت جهانی، سرنخ همه امور اقتصادی جهان را به دست بگیرند.
بنیانگذاران هالیوود که اغلب از مهاجران یهود اروپایی بودند و سینمای آمریکا را بنیاد گذاردند، در واقع فرهنگ و اندیشهها و ارزشهای صهیونی خویش را در قالب فیلمهای گوناگون، ابتدا به خورد جامعه آمریکایی دادند. به آنها «مغولهای هالیوود» لقب داده بودند؛ اما این مغولهای هالیوود چه کسانی بودند؟
«هری وارنر» و برادرانش از جمله «جک وارنر» متولد لهستان و از یهودیان شرق اروپا که کمپانی برادران وارنر را تأسیس کردند. «ساموئل گلدوین» از یهودیان لهستان که به همراه «لویی بی مه یر» (از روستایی یهودینشین در روسیه) کمپانی متروگلدوین مه یر را بنیان گذاردند. «کارل لیمه لی» از دهکدهای یهودینشین در آلمان یونیورسال را تأسیس کرد و «ویلیام فاکس» (مؤسس فاکس قرن بیستم) و «آدلف زوکر» (بنیانگذار پارامونت) هر دو از یهودیان مجارستان بودند. نکته قابل توجه اینکه به سان همه اشراف یهود که در طول تاریخ برای نفوذ در جوامع دیگر هویت خویش را پنهان کرده و به رنگ جماعت درمیآمدند تا مقاصد شومشان را عملی کنند (همچون مارانوها در اروپای قرون وسطی و بعد از آن)، آنها حتی نام خویش را تغییر داده و اسمهای مسیحی برای خود برگزیدند. «سوفیا کاوسو» به «سیلویا سیدنی» تبدیل شد و «دانیلویچ دمسکی» به «کرک داگلاس»، «لیو جاکوبی» و «لی جی کاب» تبدیل شد، «شرلی شریفت» به «شلی وینترز» تغییر نام داد، «برنارد هرشل شوارتس» شد «تونی کرتیس». «دیوید دانیل کامینسکی»، «دنی کی» شد. «ایسراییل ایسکویتس» به «ادی کانتور»، «ملوین هاسلبرگ» به «ملوین داگلاس»، «امانوئل گلدنبرگ» به «ادوارد جی رابینسن» و «مشیلم مه یر ویزن فراند» شد «پل مونی» و همچنین «لی لی پالمر» و «جودی هالیدی» و «لورن باکال» که «بتی جون پیرسکی» بود، همه و همه از اسمهای یهودی به نامهای مسیحی تغییر پیدا کردند.
در واقع در این جامعه اگرچه یهودیان مهاجر در اقلیت جمعیتی قرار داشتند؛ اما به دلیل در اختیار داشتن ثروتهای هنگفت، خیلی سریع مراکز رسانهای به خصوص سینما را در اختیار گرفتند و از این طریق راه تأثیر بر افکار مردم را به انحصار خویش درآوردند.
بیجهت نبود که در آغاز این یورش فرهنگی صهیونی به درون جامعه آمریکایی، متفکران و روشنفکرانی، مانند «هنری فورد» درباره آینده تحت خطر آمریکا هشدار دادند. هنری فورد (بنیانگذار کارخانه اتومبیلسازی فورد) در روزنامه محلیاش به نام
«Dareborn Independent» که بعدها در کتابی با عنوان «یهود بینالملل» جمعآوری و منتشر شد، خطرهای تهاجم فرهنگی صهیونیستها را به مردم آمریکا گوشزد کرد. به جز هنری فورد، «بنیامین فرانکلین» نیز اگرچه جزء فراماسونهای بنیانگذار ایالات متحده آمریکا بود، اما درباره نفوذ یهودیان در جامعه آمریکا به سختی هشدار داده بود.
از همین رو برخلاف آنچه در افواه عمومی القا شده، سینمای غرب و به ویژه هالیوود نه برای سرگرمی و به اصطلاح اینترتینمنت و نه برای هنر و فرهنگ، بلکه اساساً برای ترویج همان تفکر و ایدئولوژی شکل گرفت که قاره نو به خاطرش کشف شده و همان مأموریتی را دنبال کرد که برای ایالات متحده آمریکا تصویر شده بود.
امروز هم اصلیترین عاملان و بانیان سینمای هالیوود و صنعت سریالسازی در آمریکا، سرمایهدارهای صهیونیست و اشراف یهود هستند.