صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۶۷۹۱۹

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳

کمیت و کیفیت پاسخ ایران؟!، آدم فضایی فارسی زبان!، ما و انتخابات امریکا، تلاش صهیونیست‌ها برای خروج از فشار‌های چندوجهی؛ یادداشت برخی روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۱۵ آبان

کمیت و کیفیت پاسخ ایران؟! 

دکتر محمدحسین محترم

۱- زمانی که صدام در سال ۵۹ حمله به ایران را با ۹۲ فروند هواپیما شروع کرد، حضرت امام(ره) ابتدا با به‌دست گرفتن ابتکار جنگ روانی و تبلیغاتی فرمودند؛ «دیوانه‌ای آمده و سنگی انداخته و رفته و جای نگرانی نیست» و سپس با به‌دست گرفتن ابتکار نظامی دستور واکنش قاطع را دادند که دو روز بعد ارتش جمهوری اسلامی با ۱۴۰ فروند جنگنده به عراق حمله کرد و «قدرت و ابتکار و اراده ملت ایران را به دشمن فهماند.»
۲- با اتمام عملیات موفقیت‌آمیز فتح‌المبین‌، آمریکا و اردن و مصر با در اختیار قرار دادن هواپیماهای پیشرفته خود راهبرد فشار هوائی را در دستور کار صدام قرار دادند. آمریکایی‌ها تصور می‌کردند با این برتری هوائی می‌توانند شکست‌های قبلی را جبران کنند‌، اما شهید صیادشیرازی با برآورد دقیق منطقه هوایی، عملیات بیت‌المقدس را که بلافاصله بعد از عملیات فتح‌المبین طراحی شده بود، یک هفته به عقب انداخت و دستور داد سه سایت پدافند هوائی در اطراف خرمشهر ظرف یک هفته آماده شود. گرچه برخی نیز در آن زمان از نمی‌شود و نمی‌توانیم سخن می‌گفتند، اما شهید صیاد‌شیرازی ایستاد و گفت فقط طی یک هفته سایت‌ها باید آماده شوند و نهایتا شد. در این خصوص چند نکته مهم: اولا صیاد دل‌ها با عقب‌انداختن عملیات، شتاب‌زده عمل نکرد و با تعیین مهلت یک هفته‌ای تاخیر نکرد! ثانیا در عملیات بین‌المقدس برای اولین‌بار از سایت‌های پدافند زمین پایه استفاده کردیم و علی‌رغم همه محدودیت‌هایی که در تجهیزات و موشک زیر سایه تحریم داشتیم، به گفته سرتیپ براتعلی قدامی که آن زمان فرمانده این سایت‌ها بود و بعداً عضو گروه مشاوران فرماندهی کل قوا شد، توانستیم صد فروند هواپیمای پیشرفته آن روزِ دنیا را سرنگون کنیم و یک بار دیگر «قدرت و ابتکار و اراده ملت ایران را به دشمن بفهمانیم»! به طوری که فقط در روز سوم خرداد تا ساعت ۱۱ صبح که آزادی خرمشهر تثبیت شد، با اقدام بموقع سایت‌ هاگِ تبوک هفت فروند از جنگنده‌های دشمن ساقط شدند. ثالثا زمانی که این سایت‌ها اولین هواپیما‌ی دشمن را سرنگون کردند، آنها متوجه قدرت و ابتکار و اراده ایران شدند و نتوانستند به عمق سرزمین ایران نفوذ کنند و حتی با هواپیما‌های رادار‌گریزِ رادارزن هم نتوانستند سایت‌های پدافندی را بزنند! رابعا نکته مهم‌تر این بود که پس از عملیات بیت‌المقدس خبرنگاران خارجی اذعان کردند که باور و درک قدرت و مقابله پدافندی ایران با به روزترین هواپیماهای صدام، برای آنها بسیار سخت بوده است. اما واکنش یک تنگستانی به تهدیدات آمریکا و اسرائیل جالب است که با اشاره به داستان ساقط‌ کردن جنگنده انگلیسی با تفنگ سَرپُر، نوشت «ما دشتستانی‌ها با دست خالی پدافند می‌کردیم، زمانی که هنوز پدافند مُد نبود»!
۳- حال زمانی که ما با کل دنیای پشت سر صدام می‌جنگیدیم و امکانات امروز را نداشتیم، و تمام امکانات آمریکا نتوانستند مانع ساقط شدن هواپیماهای پیشرفته آنها شود، امروز دیگر پروپاگاندا در‌باره سامانه ادعائی تاد؛ برای ایران شبیه به یک جوک خواهد بود! گواه آن هم شکست خوردن سامانه پاتریوت و گنبد آهنین و فلاخن داود در عملیات وعده صادق 2 است! لذا پروپاگاندا کردن تهدیدهای امروز آمریکا و اسرائیل همان وضعی است که حضرت امام‌(ره)در اول انقلاب در مصاحبه با محمدحسنین هیکل روزنامه‌نگار و نویسنده مصری به حرکات یک حیوان تشبیه کردند که «وقتی مقابل یک دشمن می‌ایستد هم فریاد می‌زند و هم از آن طرفش چیزی بیرون می‌آید و هم دمش را حرکت می‌دهد. فریاد می‌زند برای اینکه طرف را بترساند. از این جهت از او چیزی هم صادر می‌شود، چون می‌ترسد. دمش را حرکت می‌دهد برای اینکه میانجی پیدا کند. رئیس‌جمهور آمریکا یک موجودی است که همین کارها را دارد می‌کند. این هیاهو و این فریادها و آن ترساندن ماها از اقدام نظامی و دخالت نظامی، اینها کهنه شده است. اینها همان فریادهایی است که آن حیوان می‌زد برای اینکه بترساند طرفش را»! زمانی حضرت امام به مسئولان امر فرموده بودند «اولین ناو آمریکا که وارد منطقه شد، بزنید تا بقیه ناوها جرات نکنند وارد شوند»، اما برخی با پیش کشیدن برخی توجیهات و مصلحت‌های دروغین مانع شدند و ناوها وارد شدند و جنگ نفتکش‌ها در خلیج ‌فارس اتفاق افتاد. حال که برخی از اسناد طبقه شده سازمان سیا منتشر شده، در یکی از اسناد آمده است: با توجه به تهدید رهبر ایران، به فرماندهان ناوها دستور داده شد اگر به ناوی تعرض شد از منطقه خارج شوید! حضرت امام تاکید داشتند «بعضی منحرفین و منافقین که بین مردم بیفتند و بگویند آنها می‌گویند جنگ را تمام کنید، شما هم قبول کنید، می‌خواهند مردم را سست کنند. بدانید اگر ملت یک قدم عقب‌نشینی کند، نوامیسش و اموالش و جان‌های جوانانش همه به باد خواهد رفت. با قدرت با کسانی که می‌خواهند تجاوز و تعدی کنند مقابله کنید.»
۴- در خصوص آنچه که اسرائیل علیه ایران انجام داد، اولا نمی‌توان عنوان یک عملیات نظامی به آن داد، بلکه در حد یک «حرکت شرورانه و یک غلطی» بود که رهبری با این ادبیات عملا آن را تحقیر و از بزرگنمایی آن خودداری، اما تاکید کردند؛ «اینکه بگوییم نه، چیزی نبود، اهمّیّتی نداشت، این هم غلط است، بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد و قدرت و توانایی و اراده‌ ملّت ایران را به اینها بفهمانیم.» 
ثانیا این موضع رهبری علاوه‌بر یک دستور نظامی، پاسخ به تحلیل‌های انفعالی و مواضع منفعلانه جریان غربگرای داخلی است که فرمودند «بعضی‌ها در تحلیل‌های گوناگون، در فهم عجیب از مسئله تصور و خیال می‌کنند این‌جوری می‌توانند امنیّت کشور را تأمین کنند؛ این غلط است. راه تأ‌مین امنیّت، قدرت است». لذا کسانی که با ادبیات خویشتنداری و صبر استراتژیک و تله جنگ می‌خواهند مانع از دفاع از امنیت و منافع ملی کشور شوند، به اندازه اقدام شرورانه اسرائیل خطرناک هستند و همان‌گونه که رهبری فرمودند بایستی خطای محاسباتی دشمن به هم بخورد، خطای محاسباتی جریان غربگرای داخلی را هم باید به هم زد، آن‌گونه که رهبر معظم انقلاب به مسئولان کشور ماموریت دادند «به سراغ مرجفون یعنی کسانی که با شایعه‌سازی و تحلیل‌های غلط از وقایع گوناگون در مردم تردید و ترس ایجاد می‌کنند، بروند، لَنُغریَنَّکَ بِهِم‌؛ مجازاتشان کنند» تا به آنها فهماند که تقابلی که بتواند امنیت ملت و پیشرفت کشور را تامین کند بهتر از تعاملی است که منافع ملی و امنیت کشور را به خطر بیندازد. چون اقتضای نظام آنارشیک بین‌الملل قدرت است که تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است و حرف اول و آخر را می‌زند، نه قوانین و علم حقوق و «عزم صلح‌خواهانه» که برخی تجویز می‌کنند!
۵- این بدیهی است که پاسخ اقدام شرورانه اسرائیل قطعی است، اما نکته مهم این است که هدف پاسخ کجا باید باشد. اولا بایدن گفته بود از شیوه و موعد حمله آگاه است و پنتاگون هم بعد از اقدام شرورانه اسرائیل اذعان کرد «در حین حمله به ایران با اسرائیل در ارتباط بودیم». نتانیاهو نیز از رهبران نظامی آمریکا به خاطر کمکشان در حملۀ به ایران تشکر کرده است.مهم‌ترین قرینه برای مشارکت مستقیم آمریکا در حمله اسرائیل به ایران هم سفر وزیر خارجه آمریکا به اسرائیل قبل از حمله بود که برای بررسی نهائی چگونگی و زمان حمله رفته بود. ثانیا وزیر امور خارجه ایران صریحا عنوان کرد «آمریکا یک کریدور هوائی در اختیار رژیم اسرائیل برای حمله به ایران قرار داد» و دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز تاکید کرد «جنگنده‌های رژیم صهیونیستی از آسمان عراق که در اشغال و تحت فرماندهی و کنترل ارتش آمریکاست، به سمت چند سایت نظامی و راداری ایران حمله کردند». در نتیجه همدستی آمریکا در این جنایت قطعی است و رئیس ستاد کل نیروهای مسلح کشور هم بعد از عملیات وعده صادق 2 گفته بود «از طریق سفارت سوئیس به آمریکا پیام دادیم که اگر با اسرائیل در اقدامات احتمالی بعدی‌شان مشارکتی کند، پایگاه‌هایشان هیچ امنیتی نخواهد داشت و با آنها نیز برخورد خواهیم کرد.» سردار باقری در مصاحبه‌ای هم تاکید کرده بود «چنانچه آمریکا در اقدامات تجاوزگرانه بعدی صهیونیست‌ها مشارکتی داشته باشد پایگاه‌ها و نفرات و امکانات آمریکا در منطقه امنیتی نخواهند داشت و آمریکا را مانند متجاوز می‌بینیم و با آمریکا هم برخورد لازم را خواهیم کرد». قرآن کریم نیز به ما می‌گوید برای پشیمان کردن دشمن، سراغ سران آنها بروید «فقاتلوا ائمه الکفر!»
۶- اما کیفیت پاسخ ایران را فرمانده کل قوا تبیین کردند که «اگر غلطی سر بزند، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد». رهبر معظم انقلاب تاکید کردند «پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضی، هرگونه تجاوزی بلکه هرگونه تهدیدی پاسخی خواهد بود که از درون آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشی خواهد کرد». رئیس‌جمهور نیز در دیدار نخست‌وزیر یکی از کشورها تاکید کرده بود «هر اقدام رژیم صهیونیستی علیه ایران پاسخی غیرقابل باور دریافت می‌کند».سردار باقری هم تاکید کرده بود «وعده صادق 3 با چندبرابر بزرگی وعده صادق 2 تکرار خواهد شد». فعلا سرتاسر رژیم صهیونیستی منتظر موشک‌های غیرقابل باور که تاکنون هنوز ندیده است، باشد! اما آنچه که با عملیات وعده صادق 3 اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها علاوه‌بر قدرت و اراده ملت ایران باید بفهمند موضع دیپلماتیک مبتنی بر میدانِ وزیر امور خارجه است که تاکید کرد «پاسخ مناسب به این تجاوز را نمی‌توان از نسل‌کشی اسرائیل در غزه و خونریزی در لبنان جدا کرد.»
روزنامه خراسان

آدم فضایی فارسی زبان!

محمد بهبودی‌نیا 

از راه که رسید، طبق روال همیشه، پرسیدیم: «چه خبر؟» گفت: «امروز تصدانه‌های نمایشگر خانگی‌مان خراب شده بود و نتوانستم خبرهای گرایه‌شده را ببینم.»بعد پُقی زد زیر خنده و گفت: «تعجب نکنید، من آدم فضایی نیستم.» بعد توضیحاتی داد و متوجه شدیم که اعضای «واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی» در شاهکاری محیرالعقول، یک واژه جایگزین دیگر را به کلمات عجیب و غریب قبلی‌شان اضافه کرده‌اند.ظاهراً معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در یکی از بخش‌های خبری صداوسیما، در تشریح دلایل واژه‌گزینی جدیدشان که همان تصدانه است، گفته بود: «واژه پیکسل در حوزه‌هایی از جمله در تلفن‌های همراه یا صداوسیما و تصویر، به کار می‌رود. پیکسل خلاصه لفظ «پیکچر المنت» است که ما برای «پیکچر المنت»، واژه «تصویر دانه» را در نظر گرفتیم و برای پیکسل که یک واژه خلاصه شده است، تصدانه را در مقابل پیکسل به تصویب رساندیم.»کمتر از یک ماه پیش هم این واحد فرهنگستان، واژه «گرایه» را به جای کلمه انگلیسی «ترند» جایگزین کرد که واژه‌ای غریب و دور از ذهن به نظر می‌رسد.از نظر کارشناسان زبان و ادبیات فارسی، برای معادل‌سازی یک واژه به جای واژه دیگر، نکات زیادی باید مورد توجه قرار گیرد که یکی از آن ها احتمال بالای جایگزینی آن واژه به جای واژه وارداتی است. نکته بعد هم قابل فهم بودن این واژه است. به این معنی که برای فهماندن معنی آن واژه به جامعه هدف، هم‌زمان با به زبان آوردن آن واژه، معنی به ذهن مخاطب برسد نه این که معاون واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بعد از هر معادل‌سازی، بیاید و چند دقیقه تشریح کند که چون «پیکسل» یک کلمه انگلیسی و خلاصه شده «پیکچر المنت» است و ما «تصویر دانه» را برای آن انتخاب کردیم، پس برای «پیکسل» هم که خلاصه شده این کلمه است، «تصدانه» را که خلاصه شده «تصویر دانه» است، جایگزین می‌کنیم.سوال اساسی از واحد «واژه‌گزینی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی این است که این قبیل واژه‌گزینی‌ها آیا کمکی به پاسداشت زبان فارسی خواهد کرد؟ چند درصد از تحصیل‌کردگان رشته ادبیات حاضرند از تصدانه و گرایه و... که در همین یک ماه اخیر مصوب شده، استفاده کنند؟ بی‌تردید، تعداد زیادی از ما بنا به هزار و یک دلیل از این واژه‌ها استفاده نمی‌کنند، چه برسد به آیندگان. بیایید کمی با خودمان رو راست باشیم. آیندگانی که قرار است یک متن را بخوانند، «تصویر دانه» را که ترکیبی از یک کلمه عربی (تصویر) و یک کلمه فارسی (دانه) است، از ما به عنوان کلمه‌ای فارسی می‌پذیرند؟ (بگذریم از این که کلمه تصویر امروز پذیرفته شده است). بی‌تردید، اگر «تصویر دانه» را بپذیرند، «تصدانه» را به راحتی پس می‌زنند. پس بهتر است به جای صرف هزینه در بخش واژه گزینی، فکر اساسی‌تری کنیم.فرهنگستان زبان و ادب فارسی که از سال‌ها پیش تاکنون تلاش کرده تا زبان فارسی را از یورش لغات بیگانه نجات دهد و تا امروز واژه‌های جایگزین مناسبی هم وارد زبان فارسی کرده، گاهی اوقات اقداماتی انجام می‌دهد که انسان را به شگفتی وا می‌دارد.یکی از این کارها، واژه‌گزینی‌های عجیب و غریب است که گویی از روی کره ماه آمده‌اند. در هر صورت، این واژه‌گزینی‌های عجیب و غریب، نه تنها به زبان فارسی کمک نمی‌کنند بلکه باعث می‌شوند که ما به عنوان یک ملت، از به کار بردن بسیاری از کلمات دچار دلزدگی شویم و شیرینی قند فارسی در کاممان رو به تلخی برود و به جای افتخار به این زبان، به تمسخر آن رو بیاوریم. بهتر است گاهی اوقات کوتاه بیاییم و به جای شتاب زدگی در انتخاب برخی کلمات معادل، صبورتر باشیم. شکی نیست که با این جایگزینی‌ها، به جای زنده و پویا شدن زبان فارسی، این زبان را به شیری بی‌یال و دم و شکم تبدیل می‌کنیم. خلاصه این که، کاری نکنید که وقتی این کلمات را به کار می‌بریم، فکر کنند فارسی‌زبان‌هایی هستیم که از کره ماه آمده‌ایم.

روزنامه جوان

ما و انتخابات امریکا

حمیدرضا‌شاه‌نظری

 این روز‌ها انتخابات امریکا در جریان است و برخی‌ها در ایران مشغول قصه‌سرایی هستند که انتخاب مثلاً یکی از دو کاندیدای انتخابات برای ایران منافع بیشتری دارد یا حداقل مضرات کمتری را به ایرانی‌ها وارد خواهد کرد! مطالعه عملکرد دولت‌های متعدد دموکرات و جمهوریخواه امریکا نشان می‌دهد که هر کدام از دولت‌های فوق که حاکم بوده‌اند در دشمنی با ملت ایران و ملت‌های مستضعف منطقه و محور مقاومت، کم از دیگری نگذاشته و هرچه در توانشان بوده و امکانش را داشته‌اند در راه این خصومت انجام داده و تفاوت فقط در شیوه و ابزار‌های اعمال این دشمنی بوده است!
در زمینه اقتصادی، بیشترین تحریم‌ها علیه ایران در زمان حضور دموکرات‌ها در قدرت صورت گرفته و ایران بیشترین شدت تحریم‌ها را در سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ در دوران یک دموکرات تجربه کرده است، در حالی‌که شدیدترین کمپین تحریمی نیز در دوره ترامپ جمهوریخواه تحت عنوان کمپین فشارحداکثری رخ داد. پس روشن است که در زمینه اقتصادی نمی‌توان دشمنی هیچ یک از طرفین را کمتر از دیگری دانست بلکه فقط تفاوت در روش‌ها و تاکتیک‌ها و شرایط و مقدورات زمانه بوده که باعث عملکرد متفاوت شده است. 
در زمینه روابط بین‌الملل و دیپلماتیک نیز چند وقت پیش کاملا هریس اعلام کرد که بزرگترین دشمن ما ایران است و ترامپ هم که قبلاً بار‌ها دشمنی خودش با ایران و ملت ایران را به صراحت اعلام کرده و در عمل نیز نشان داده است. دموکرات‌ها و جمهوریخواهان در دشمنی با ایران و محور مقاومت، دارای ادراک یکسانی هستند و علی‌رغم برخی تبلیغات صورت گرفته، همواره مسائل منطقه غرب آسیا و دشمنی با ایران و دوستانش را در اولویت قرار داده‌اند. برای نمونه علی‌رغم تصور اینکه ترامپ در دوره خود اولویت را به شرق آسیا داده و طی یک چرخش آسیایی، به مقابله با چین پرداخته و غرب آسیا برایش در اولویت دوم قرار خواهد گرفت، باز مشاهده شد که این پیش‌بینی و ادعا رخ نداد و همچنان امریکا در آن دوره، توجه به غرب آسیا و دشمنی با محور مقاومت را در اولویت خود قرار داد. یا در دوره اخیر و ریاست جمهوری بایدن تصور می‌شد که بنا بر اهمیت موضوع جنگ اوکراین، دموکرات‌ها سریع موضوع عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه را با برقراری آتش‌بس و اجبار آن به رژیم صهیونیستی فیصله داده و به موضوع اوکراین تمرکز خواهند کرد، ولی گذر زمان نشان داد که اینگونه نیست و همچنان غرب آسیا و حمایت از رژیم صهیونیستی و دشمنی با ایران و محور مقاومت از بالاترین اهمیت برای امریکایی‌ها برخوردار است. 
در موضوع مسائل منطقه‎ای در دوره جمهوریخواهان بزرگترین لشگرکشی‌ها و حمله به کشور‌های منطقه رخ داده است. البته در نزدیکی جمهوریخواهان به جناح راست صهیونیست و دشمنی آنان با محور مقاومت تردیدی نیست و اتفاقاً در زمان ریاست جمهوری ترامپ جنایتکار، سردار بزرگ ایران حاج قاسم سلیمانی ترور شد و به شهادت رسید ولی مگر جنایت‌های بیش از یک سال گذشته در منطقه به خصوص در غزه و لبنان، در دوره حضور یک دموکرات بر قدرت رخ نداده است؟ باید پرسید که برای نمونه جمهوریخواهان و شخص ترامپ چه امکانی برای رژیم صهیونیستی برای اقدامات جنایتکارانه‌اش در منطقه فراهم خواهند کرد که دولت دموکرات بایدن در یک سال گذشته فراهم نکرده است؟ در طی بیش از یک سال اخیر، صهیونیست‌ها از همه گونه کمک مادی و معنوی از ناحیه دموکرات‌ها برای انجام جنایات خود بهره‌مند بوده‌اند و اتفاقاً مورد تشویق و حمایت کامل آن‌ها نیز قرار داشته‌اند. 
در حوزه اقتصادی و تحریم، امریکایی‌ها هرچه در توان داشته‌اند و می‌توانسته‌اند ایران را تحریم کرده‌اند و نهاد‌های اقتصادی ایران و اشخاص متعدد مرتبط و غیرمرتبط به اقتصاد ایران را زیر تیغ تحریم برده‌اند و تنها اصغرآقای بقال سر کوچه مانده که تحریم نشده است! با این حال امروز تیغ تحریم ایران کند شده و جمهوری اسلامی ایران توانسته خود را با شرایط وفق دهد و با روش‌های مختلف اقتصاد ایران را از تنگنای شدید خارج کند. برای نمونه امروز ایران به اندازه پیش از تحریم، نفت می‌فروشد و با روش‌های مختلف ارز حاصله را به اقتصاد کشور تزریق می‌کند. از طرفی با پیوستن ایران به سازمان‌هایی، چون «شانگهای» و به خصوص «بریکس»، ابزار‌ها و امکانات جدیدی پیش روی کشور برای دور زدن تحریم‌ها و رشد اقتصاد فراهم شده است. این واقعیت‌ها مبین این حقیقت است که دیگر «تحریم» آن برندگی سابق را ندارد و هر دولتی در امریکا بر سر کار بیاید، در این زمینه اقدام چندانی نمی‌تواند انجام دهد و باید با واقعیت ایران کنار بیاید. 
از طرفی رژیم سیاسی حاکم بر امریکا، مسائل کلان جهانی را بر اساس دکترین‌های مشخص بر اساس پارادایم سلطه و هژمونی جهانی خود می‌نگرد و به پیش می‌برد و تغییر رئیس‌جمهور تفاوت چندانی در این موضوع ندارد. در امریکا دولت رسمی که با انتخاب رئیس‌جمهور بر مصدر امور می‌نشیند، تأثیر بنیادینی در تغییر سیاست‌ها ندارد و سیاست‌های کلان در کانون‌های اصلی قدرت و در «دیپ استیت» این کشور تدوین شده و اجرایی می‌گردد. 
امروز واقعیت صحنه این است که مستضعفین و آزادگان جهان شامل اکثریت مردم دنیا و ملت ایران در برابر یک نظام سلطه‌جو و استثمارگر و زیاده‌خواه به نام نظام سلطه جهانی به رهبری امریکا قرار دارند و هر دولتی در امریکا بر سر کار باشد موظف به پیگیری سیاست‌های کلان ظالمانه و سلطه‌جویانه حاکمیت این کشور است و رقابت دموکرات و جمهوریخواه و دعوای هریس و ترامپ صرفاً یک بازی قدرت در مقیاس داخلی امریکا بوده و برای مشغول‌سازی مردم آنجا در حال انجام است و نتیجه آن، تأثیری در سیاست‌های سلطه‌جویانه این حکومت و در سرنوشت ملت‌های مستضعف جهان و ملت رشید ایران ندارد. باید واقع‌بینانه به صحنه نگاه کرد و دچار خودفریبی نشد و سخن حکیمانه گذشتگان را فراموش نکرد که «سگ زرد برادر شغال است!»

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۱۵ آبان

تلاش صهیونیست‌ها برای خروج از فشار‌های چندوجهی

محسن پاک‌آیین
رژیم‌صهیونیستی در روز‌ها و هفته‌های اخیر در لبنان به بن‌بست خورده و وضعیت بحرانی را سپری می‌کند. بعد از ترور‌های فرماندهان مقاومت از سوی رژیم‌صهیونیستی، جنبش مقاومت بلافاصله توانست توان خودرا بازیابی کندو اکنون نیرو‌های ارتش‌رژیم‌صهیونیستی در معرض شدیدترین حمله‌های حزب‌ا... و بقیه اعضای جبهه مقاومت قرار دارند.

درعین‌حال به‌دلیل حمله صهیونیست‌ها به مناطق مسکونی لبنان و غزه و کشتار غیرنظامیان، اقدامات رژیم‌صهیونیستی در سطح بین‌المللی و در افکار‌عمومی جهان به‌شدت محکوم شده است و مجموعه این تحولات باعث شده تا صهیونیست‌ها و متحدان‌شان در این مقطع، بحث آتش‌بس را مطرح کنند. این در‌حالی است که حزب‌ا... لبنان پیش از این موضع خود را درباره مذاکرات آتش‌بس اعلام کرده بود و همچنان بر همان موضع، پابرجاست. حزب‌ا... لبنان تاکید دارد که آتش‌بس درلبنان بدون برقراری آتش‌بس در غزه، معنایی ندارد و اصلا به‌خاطر دفاع از مردم غزه بود که حزب‌ا... لبنان واردجنگ شدوبنابراین تا وقتی که جنایات رژیم‌صهیونیستی در غزه ادامه دارد، آتش‌بس معنا پیدا نمی‌کند. این فقط نظر حزب‌ا... نیست و سایراعضای جبهه مقاومت از‌جمله حماس، جهاد اسلامی، انصارا... یمن و همچنین مقاومت عراق نیز بر همین نظر هستند. بر این مبنا به‌نظر می‌رسد که رژیم‌صهیونیستی به‌دنبال این است تا با برقراری آتش‌بس درلبنان، خودش رااز زیر فشار‌های چند‌بعدی خارج کند. صهیونیست‌ها از یکسو خودشان را تحت فشار نظامی و حملات حزب‌ا... می‌بینند و ازسوی دیگر فشار افکار‌عمومی و فضای بین‌المللی به‌شدت علیه این رژیم است و حتی برخی کارشناسان سازمان ملل متحد، بحث تعلیق عضویت اسرائیل در این نهاد بین‌المللی را به‌دلیل نسل‌کشی در غزه مطرح کرده‌اند. صهیونیست‌ها برای تعدیل این فشار‌ها به‌دنبال برقراری آتش‌بس در لبنان هستند تا با خیال راحت‌تر بتوانند به سرکوب مردم غزه بپردازند. 
درعین‌حال یکی دیگر از اهداف رژیم‌صهیونیستی این است که چنانچه حزب‌ا... با آتش‌بس مخالفت کند، میان جنبش مقاومت و مردم لبنان، دست به اختلاف‌افکنی بزنند و این ذهنیت را در میان مردم لبنان جا بیندازند که اگر جنگی در لبنان رخ داده، به این دلیل است که حزب‌ا... بر تداوم جنگ اصرار دارد و آتش‌بس را نمی‌پذیرد. رژیم‌صهیونیستی در‌حالی این اهداف را دنبال می‌کند که حزب‌ا... لبنان در حال حاضر ملی‌ترین گروه و تشکیلات در لبنان است و بیش از بقیه گروه‌ها و جریان‌ها به‌دنبال دفاع از حاکمیت و تمامیت‌ارضی لبنان است و تمام تلاش و امکانات خود را در این راه گذاشته که مردم لبنان در آرامش قرار بگیرند. به همین دلیل برای جلوگیری از تجاوز زمینی و اشغال دوباره لبنان ازسوی رژیم‌صهیونیستی در حال مبارزه است و بزرگ‌ترین فرماندهان خود از‌جمله شهید بزرگوار سید‌حسن نصرا... و شهید سید‌هاشم صفی‌الدین را در این راه داده است. به همین دلیل مردم لبنان همچنان به حزب‌ا... علاقه‌مندند و بیش از گذشته ازاین جنبش حمایت می‌کنند؛ بنابراین به‌نظر می‌رسد موضع حزب‌ا... مبنی بر این‌که تا وقتی آتش‌بس در غزه برقرار نشود امکان آتش‌بس در لبنان وجود ندارد موضعی کاملا منطبق بر عقلانیت و منطق است و چنانچه صهیونیست‌ها بتوانند بدون‌آتش‌بس در غزه، خودشان را از جنگ در لبنان رها کنند، فرصت خواهند یافت بر جنایات خودشان در غزه با شدت بیشتری ادامه دهند و بدون تردید پس از غزه، نوبت لبنان خواهد بود و صهیونیست‌ها دوباره به این کشور حمله خواهند کرد. بر این اساس تصمیم حزب‌ا... لبنان، کاملا منطقی و مورد حمایت تمام اعضای مقاومت و همه کشور‌های آزاده جهان است و به نظر می‌رسد حزب‌ا... نیز همین مسیر را با قاطعیت دنبال کند. 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۱۵ آبان

خطای هاله ای در انتخاب استاندار ایلام و عدم همسویی با دولت

دکتر سینا شیری

درست در میانه هفته جاری- سه شنبه۱۵ آبان۱۴۰۳- طبق تقویم جلالی ما ایرانیان و پنجم نوامبر۲۰۲۴ میلادی در آستانه انتخاباتی چالشی و کلیدی قرار داریم که به باور نویسنده این نوشتار فارغ از خطای نظرسنجی ها که روال معمول خویش را دارد و نباید زیاد به خروجی این داده ها اکتفا نمود ولی اصلی ترین آیتم تأثیر گذار در ۷ ایالت نوسانی و دورانی که تعیین کننده بوده و بیشترین جمعیت و مجمع رأی الکترال کالج را در دل خویش چون گنجی نهان، پنهان کرده اند؛ دارا هستند که از میان آن ها ایالت پنسیلوانیا که پرجمعیت ترین با۱۹ رأی الکترال است و محل رقابت نفس گیر و شانه به شانه دو کاندید همتای و رقیب سنتی است می توان برشمرد که در این دوره برخلاف دو دوره قبل در۲۰۱۶ میلادی که هیلاری کلینتون رقیب دونالد ترامپ بود ‌و در نهایت شانس با ترامپ یار شد و همای سعادت بر شانه راست او نشست و به کاخ سفید رفت، در این برهه حساس با توجه به دو جنگ فرسایشی در خاورمیانه- جنگ روسیه با اوکراین و رژیم غاصب اسرائیل با فلسطین- این مؤلفه در دقیقه صفر و بامداد پنجم نوامبر، می تواند بر خلاف نظر قاطبه کارشناسان سپهر سیاست نظام بین الملل که رأی زنان لاتین تبار و آسیایی ها به کامالا هریس مؤثرترین مؤلفه پیروزی دموکرات ها برمی شمارند، در صورت پاسخ موشکی ایران به رژیم صهیونیستی به دلیل خطای فاحش و نقض تمامیت سرزمینی و حاکمیتی ایران طبق ماده۵۱ منشور ملل متحد و‌ حمله رژیم اسرائیل به ایران که دو هفته پیش انجام شد و با هوشیاری قاطع پدافندی و رهگیری و منهدم شدن اکثر قریب به اتفاق پهپادها و موشک های این رژیم بوسیله ایران و خسارت محدود به سامانه های پدافندی کشور و شهید شدن ۵ ارتشی دلاور و‌ نستوه این انتخابات دستخوش و آبستن مسائل تازه ای خواهد شد و در این صورت کفه ترازو به سود جمهوری خواهان و نامزد متبوع آن ها- دونالد ترامپ- سنگینی خواهد کرد و به ضرس قاطع پیروز انتخابات خواهد شد، اما ایران این قضیه را کاملا متوجه گشته است و نمی خواهد آمریکایی ها و دموکرات ها به عنوان کاتالیزور و مداخله گر، در صورت پیروزی جمهوری خواهان آن ها را مقصر جلوه دهند و بر این اساس و اصل اخلاقی و خویشتن داری خود تا پس از انتخابات آمریکا صبر استراتژیک خویش را رعایت خواهد نمود و پس از آن حتما جواب درخور و قاطعی به صهیونیست های کودک کش خواهد داد و در این اخلال انتخاب استاندار استان ایلام چون انتخابات آمریکا که رقابت در ایالت کلیدی پنسیلوانیا است؛ محل مناقشه اصلاح طلبان و اصولگرایان شده است و هنوز استاندار ایلام تا زمان نگارش این نوشتار انتخاب نشده است و می طلبد که دولت چهاردهم هر چه سریعتر تکلیف سکاندار و استاندار جدید این استان کوچک و کم جمعیت ولی قهرمان و کلیدی را تعیین تکلیف کند و به نتیجه برساند.
در روانشناسی و علوم شناختی خطای هاله ای«اثر هاله ای» به انگلیسی(Halo Effect) به تمایلی گفته می شود که در آن یک فرد، شرکت، نشان تجاری یا محصول به دلیل مثبت بودن در یک زمینه؛ در سایر زمینه ها نیز مثبت تلقی می شود.اثر هاله ای نام مفهومی است که به موجب آن سنجش گر تمایل به تأثیرپذیری بر اساس قضاوت های قبلی مبتنی بر شخصیت یا کارایی داشته باشد.این خطا، نوعی سوگیری شناختی است و می تواند فرد را از پذیرش یک شخص، یک محصول و یا نشان تجاری بر پایه یک باور خوب یا بد؛ بی اساس باز دارد.خطای هاله ای به حوزه نوعی خطا در شناخت و تصمیم گیری گفته می شود که تخت تأثیر ذهنیت قبلی قضاوت کننده شکل می گیرد و می تواند از حقیقت و انصاف به دور باشد؛ در کنار اثر هاله ای که به زبان ساده خوب دیدن بی دلیل یک فرد است، اثر شاخ نیز سوگیری شناختی است که وقتی گفته می شود این قضاوت دارای بار منفی باشد؛ مانند وقتی شخصی غیرجذاب باشد، به راحتی بیش از کسی که جذاب است در یک جرم مقصر شناخته می شود که از آن به عنوان اثر شاخ(Horn Effect) یاد می شود؛ به عنوان مثال وقتی معلمی یا استاد دانشگاهی یا یک رجل سیاسی از دانش آموز، دانشجو، یا فردی از جناح سیاسی مقابل ذهنیتی منفی به عنوان یک فرد« تنبل» یا تندرو دارد در برخوردهای بعد نیز می ممکن است این پیش داوری بر قضاوت او تأثیر بگذارد؛ از این رو است که به معلمان، اساتید دانشگاه و رجال سیاسی همیشه خواسته می شود در هنگام تصحیح ورقه های امتحانی خود یا جناح مقابل خویش، به اسامی دانش آموزان، دانشجویان و یا افراد جناح مقابل خود نگاه نکنند تا ذهنیت های قبلی بر نحوه قضاوت آن ها تأثیر نگذارد.تأثیر خطای هاله ای می تواند در قضاوت کننده بسته به تصویر ذهنی قبلی مثبت یا منفی باشد؛ شرکت های بزرگ در دنیا و مارک های معروف« برند» در این زمینه تلاش می کنند تا اسم محصول در اصطلاح خراب نشود و اعتبار همیشگی را داشته باشد.این خطای مداوم در قضاوت، بازتاب دهنده و منعکس کننده ترجیحات فردی، پیش داوری ها، ایدئولوژی، آرمان ها و ادراک اجتماعی و حتی سیاسی در سپهر سیاست قلمداد می شود. در واپسین روزهای دو هفته پیش، استاندار همسایه استان ایلام که از سمت شرق با این استان همسایه است، یعنی لرستان« سید سعید شاهرخی » بوسیله وزارت کشور انتخاب و با دستور رئیس جمهور معارفه شد و دیروز استاندار بوشهر و استاندار استان مرکزی نیز انتخاب گردیدند و حالا یحتمل در اواخر هفته جاری همزمان با انتخابات آمریکا یا ابتدای هفته آینده نوبت به استان ایلام که بیشتر رأی را به رئیس جمهور مستقر در پاستور و زادگاه او« مهاباد» به وی در دو کارزار صعب و دشوار انتخاباتی مرحله اول و دوم در ۸ و ۱۵ تیر۱۴۰۳ دادند، نوبت استان آن ها« آلامتو- سرزمین طلوع خورشید» که اسم باستانی ایلام قدیم قلمداد می شود، باشد. ولی حالا نام چهره های نزدیک به اصولگرایان« شاپور پولادی، احمد شوهانی و …» در کوی و برزن و بر زبان مردم جاری و ساری شده که کوچکترین اشتراکی با گفتمان وفاق ملی ندارند و علی رغم بومی بودن، نمی توان آینده خوب و موفقی برای استان محروم اما قهرمان ایلام که در هشت سال دفاع تمام قد مقدس مقابل دشمن بعثی تا بن دندان مسلح ایثار و ایستادگی جانانه و قهرمانانه کردند و در این راه بسیاری از جوانان مومن و معتقد به باورهای ارزشی و آرمان های والای نظام جمهوری اسلامی را فدای آرمان های برجسته و راهبردی انقلاب اسلامی کردند، انتظار داشت و متصور شد که با تصمیمات آنی و خلع الساعه چه بسا باعث خسران برنامه های توسعه ای استان ایلام که در دهه ها و ادوار گذشته متأسفانه به حاشیه برنامه توسعه متوازن رانده شده، بشود و در این راستا وزارت کشور و دولت بایستی با اهتمام، فراست و تدابیر بارز و کلیدی استانداری حساب پس داده، با تجربه و تخصص توأمان و رزومه و کارنامه درخشان در دولت های اصلاحات و اعتدال که نزدیک و همسو با منش گفتمان وفاق ملی رئیس جمهوری در ستاد مرکزی دکتر مسعود پزشکیان در ایلام« مهندس محمدرضا مروارید، دکتر جلال میرزایی، دکتر افشین کریمی،دکتر امین جمشیدزاده و دکتر محمدتقی ساغری» است برای استان قهرمان ایلام چینش و انتخاب کنند.

روزنامه شرق

بر سر دو‌‌راهی

حسین حقگو

«اینکه آینده نامطمئن است و اینکه ما افرادی با قابلیت کنش آزادانه‌ایم، هر دو یک واقعیت است. اگر آینده معلوم بود، ما دیگر انسان نبودیم و دیگر آزاد نبودیم... . صرفا موری در لانه مورچگان بودیم. در دنیای امروز کسانی هستند که می‌کوشند انسان‌ها را به مورچگان تبدیل کنند، گمان نمی‌کنم این گرایش‌ها موفقیت‌آمیز باشد!». (لودویک میزس– بازار آزاد و دشمنان آن)‌

همه برآوردهای کارشناسی از تداوم رشد اقتصادی پایین و تورم بالا در کشورمان در امسال و سال آتی حکایت دارند. از نهادهای بین‌المللی اقتصادی نظیر بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول که در آخرین گزارش‌های خود از رشد سه تا 3.5‌درصدی و تورم 29 تا 32‌درصدی برای سال جاری و آتی میلادی خبر داده‌اند (رسانه‌ها- 08/12 و 04/28) تا نهاد تخصصی مجلس یعنی مرکز پژوهش‌ها که رشد 2.5 تا 2.8‌درصدی و تورم 34 و 31‌درصدی را برای اقتصاد کشور در سال‌های 1403 و 1404 پیش‌بینی کرده است (رسانه‌ها- 08/08).

اما این اعداد و ارقام متأسفانه دیگر حساسیتی را برنمی‌انگیزند و دلی را به هول و ولا نمی‌اندازند، عادی شده‌اند؛ مثل بسیاری از اعداد و ارقام درد‌‌آور دیگر از خروج سرمایه‌ها (حدود 16 میلیارد دلار در دو، سه سال اخیر-1402/12/23) و حجم قاچاق (حدود 31 میلیارد دلار- 1403/07/08) و فساد (رتبه 149 در بین 180 کشور 

جهان- 1402/11/13) و... چراکه مردم در زندگی روزمره این سرازیری و روند نزولی را با گوشت و پوست خود احساس می‌کنند و این ارقام آگاهی جدیدی را به آنان منتقل نمی‌کند و شاید هم به قول معروف «آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب».

اما این ارقام برای سیاست‌گذاران و سیاست‌مداران باید هول‌آور باشد و پرمعنا. اگر البته از مسئولانی بگذریم که «دیگر ترسی از بحران‌ها ندارند و می‌گویند مگر بدتر از ونزوئلا هم ممکن است بشود؟!» (مسعود نیلی- تجارت فردا 28/07) و آن مسئولانی را مخاطب این اعداد و ارقام اقتصادی بدانیم که این روزها تصمیمات سخت کلان سیاسی و امنیتی را اتخاذ می‌کنند و قاعدتا باید ماندگاری این دولت و ملت مقدم بر هر اولویت دیگری در تصمیم‌گیری‌شان باشد. توجه به ارقام فوق وقتی در پس‌زمینه یک دهه رشد اقتصادی صفر درصدی (دهه از‌دست‌رفته 90) و رشد سه، چهار درصدی دو، سه سال اخیر (آن‌هم عمدتا متکی به درآمدهای نفتی) و تورم‌های بالای 40 درصدی در کشوری که به گفته بالاترین مقامات نظام و برنامه‌های مصوب، نیازمند رشد پیوسته هشت‌درصدی و تورم 10‌درصدی است تا از آستانه فقر و توسعه‌نیافتگی خارج شود، اهمیتی دو‌چندان می‌یابد تا پیش از اتخاذ هر تصمیم مهمی که با ثبات و منافع ملی کشور سر‌وکار دارد، نهایت احتیاط و وسواس به خرج داده شود.

اینک در وضعیتی بس خطیر به سر می‌بریم که تصمیمات خطرآفرین نه‌فقط منجر به شکست سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اهداف توسعه‌ای می‌شود، بلکه تأثیری دردناک بر اندام بس نحیف و ضعیف جامعه‌ای دارد که یک‌سوم آن زیر خط فقر مطلق به سر می‌برند و طبقه متوسط آن نیز در حال تبخیر‌شدن و خروج سرمایه‌ها در آن وحشتناک است و... بلکه می‌تواند بر پیکر آنچه از پس دهه‌ها ایجاد شده است، هم آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کند. در کشوری که به گواهی پیمایش‌های رسمی، جامعه کمتر چشم‌انداز مشخص و روشنی درباره آینده دارد و سخنان مسئولان را کمتر جدی می‌گیرند (همان). باید بیش از هر زمان دیگری چشم‌انداز مثبت مشترکی رو به آینده گشود و این نیز میسر نمی‌شود، مگر با تعیین تکلیف یک سؤال اساسی؛ اینکه وظیفه اصلی نظام حکمرانی و ‌کارویژه اصلی دولت چیست و اینکه آیا اولین و اساسی‌ترین این وظایف و کارویژه‌ها تأمین رفاه و آسایش مردم و پیشرفت و توسعه کشور است یا خیر؟ انتخاب در دوراهی: کاهش فقر و افزایش ثروت اجتماعی یا ایده و آرمان‌های خاص فکری و ایدئولوژیک؟

اگر هدف بهبود زندگی مردم است، پس کاهش تنش و تعامل با جهان و نیز تضمین حقوق فردی و اجتماعی و تن‌دادن به قواعد علم اقتصاد از ضرورت‌های بنیادین تحقق چنین هدفی است و مبنای هر سیاست‌گذاری، چرا‌که هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که در شرایط تنش‌های بین‌المللی و شکاف‌های اجتماعی و تضاد دولت-ملت، موفق به توسعه و اصلاحات اقتصادی شده باشد. چنان‌که ناترازی‌های عظیم در انرژی، آب، بودجه و صندوق‌های بازنشستگی و... ناشی از همین کمبودها و شکاف‌ها در شرایط نااطمینانی و بی‌ثباتی بوده است و بی‌توجهی جامعه به فردا و نسل‌های آینده.

اقداماتی که ‌این روزها با انتخاب معاون رئیس‌جمهور، استاندار سنی‌مذهب، معاون و مشاور وزیر و... انجام شده، قطعا گامی در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی و اعتماد به دولت بوده است و در خدمت ایده رشد و توسعه کشور، اما این اقدامات باید بسط و عمق بسیار بیشتری در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تضمین حقوق و آزادی‌های فردی و شهروندی یابد و این احساس را به جامعه منتقل کند که ایده اصلی غالب بر ذهنیت مدیریت سیاسی رفاه و آسایش مردم است و اینکه «اختیار و قبول ملت، اساس همه تدابیر حکومت است» (رساله «یک کلمه»- مستشارالدوله).

ایده‌ای که از 150 سال پیش جامعه ایران در آرزو و تکاپوی تحقق آن بوده است؛ همان ایده‌ای که دو برنده جایزه نوبل اقتصاد امسال در قالب «دولت (لویاتان) مقید» در مقابل دولت‌های مستبد، غایب و کاغذی صورت‌بندی کرده‌اند و دستیابی به آزادی و توسعه را از راه باریکی تصویر می‌کنند که «جامعه برای مهار قدرتمندان بسیج می‌شوند و قدرت نیز ظرفیت‌های خود را برای حل‌وفصل مناقشات، حاکمیت قانون و ارائه خدمات عمومی افزایش می‌دهد»  (راه باریک آزادی).

روزنامه رسالت

شب‌های تاریک رژیم غاصب

جواد شاملو 
چند شب است که مردم منطقه غرب آسیا و شاید افراد زیادی در پهنه گیتی در انتظار شنیدن خبر سومین عملیات ایران علیه اسرائیل در سال جاری هستند. ضربه‌ای که دردناک بودنش را پیشاپیش هم ما مطمئنیم و هم دشمن و هم دیگر ناظران بین‌المللی. شاید زد و خورد بین ایران و رژیم اشغالگر بعد از وعده صادق ۳  ادامه یابد و شاید خاتمه پیدا کند. اما فراتر از آن، این روزها برای رژیم صهیونی چندان دوست‌داشتنی نیست. 
سرآغاز جنگی که هم‌اکنون در منطقه جریان دارد، عملیات طوفان‌الاقصی نبود؛ بلکه تعدی بی‌‌حد و حصری بود که رژیم اشغالگر در پاسخ به آن عملیات علیه نوار غزه به راه انداخت. از آنجایی که پاسخ دشمن به طوفان‌الاقصی تناسبی با خود آن عملیات نداشت، نمی‌توان آن را مبدأ این سلسله‌اتفاقات دانست. تعدی و زیاده‌خواهی دشمن صهیونیست در پاسخ به حماس و اصرار بر هدف تحقق‌نیافتنی نابودی یا براندازی حماس، باعث شد ائتلاف مقاومت که با نام محور مقاومت شناخته می‌شود، زنجیروار فعال شود. این مهم است که بدانیم هر یک از اعضای محور مقاومت در پاسخ به طغیان و ظلم بیش از اندازه دشمن به عضو پیشین و در واقع بنا بر ضرورتی انسانی، دینی و ملی وارد کارزار شدند. آنچه حزب‌الله را وارد جنگ کرد آغاز نسل‌کشی در غزه بود و نه صرفا پاسخ اسرائیل به عملیات حماس‌. نوع پاسخ دشمن به حدی بود که ورود حزب‌الله به درگیری توجیهات گوناگونی می‌یافت، از جمله توجیه امنیتی و وجودی برای خود حزب‌الله. همچنین ایران، پس از یک سال و پس از چند تجاوز مختلف از سوی رژیم، شروع به هدف قرار دادن اراضی اشغالی کرد.
این یعنی در حقیقت رژیم غاصب خود باعث ورود نیروهای گوناگون محور مقاومت به جنگ شد؛ اینگونه نبود که همان هفتم اکتبر، حزب‌الله و یمن و ایران و مقاومت عراق بر سر دشمن بریزند. تمام این‌ها در پاسخ به تجاوز و تهدید دشمن پا به میدان نهادند. این از جنبه جنگ نرم و تأثیر در افکار عمومی جهان، گزاره مهمی است. اسرائیل در حالی در چند جبهه مشغول نبرد است که افکار عمومی جهان سرآغاز تمام درگیری‌های کنونی را خود اسرائیل می‌داند. 
این فضا خصوصا بعد از شهادت یحیی السنوار قوت گرفت. زمانی که اسرائیل بهانه لازم را برای پایان جنگ داشت و حتی از سوی قدرت‌های غرب نیز بر پایان جنگ تأکید می‌شد اما رژیم در عوض آتش جنگ را گسترده‌تر کرد.  اشغالگران نه تنها در خاکریز افکار عمومی شکست خورده‌اند، نه تنها با افزایش شعاع تنش‌ها، در پروژه عادی‌سازی عقب رفته‌اند، بلکه امنیت پایتخت خود را به تاراج گذاشته و تل‌آویو را به دارالحربی تبدیل ساخته‌اند که تصویر موشک‌باران شدن آن را مردم جهان دیده‌اند. این روزها برای اشغالگران، اصلا دوست‌داشتنی نیست.
روزنامه وطن امروز
انتخابات امروز آمریکا
آنارشی ساختاری تا آنارشی اجرایی
 
حنیف غفاری 
تبلور آنارشیسم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موضوعی نیست که بتوان تحت تاثیر القائات رسانه‌های دموکرات و جمهوری‌خواه آن را کتمان کرد. طراحی پیچیده ساختار کالج الکترال و اختیارات  بالقوه‌ای  که نهادهای غیررسمی و رسمی در آمریکا درباره تغییر «آرای مردمی» دارند، به وضوح نشان می‌دهد چرا صاحبان قدرت در این کشور چنین ساختار پرشاخ و برگ و مبهمی را طراحی کرده‌اند. در سایه همین ساختار، آرای شهروندان آمریکایی در نقاط گوناگون این کشور با یکدیگر برابر نیست و متغیری وابسته به ایالتی است که در آن رای می‌دهند! فراتر از آن، اختصاص همه آرای الکترال یک ایالت به نامزد پیروز در آن، مصداق عینی بی‌عدالتی در روند رای‌گیری و اعلام نتایج انتخابات محسوب می‌شود. برای مثال اگر نامزد یکی از ۲ حزب سنتی آمریکا، در یک ایالت 49 درصد و دیگری 51 درصد آرا را کسب کنند، کل امتیاز الکترال آن ایالت به نامزد پیروز اختصاص می‌یابد. به عبارت بهتر، سهم آرای کسب شده از سوی نامزد شکست‌خورده رسما نادیده انگاشته می‌شود. همین فرمول محاسباتی سبب شد سال 2016 میلادی، ترامپ با وجود کسب 3 میلیون رای کمتر نسبت به هیلاری کلینتون در سراسر آمریکا، رئیس‌جمهور این کشور شود. سال 2000 میلادی این آنارشیسم ساختاری بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داد؛ جایی که ال‌گور نامزد حزب دموکرات توانست با اختلاف آرای بسیار اندکی در ایالت فلوریدا ـ که دارای 29 رای الکترال است ـ پیروز شود اما جرج واکر بوش رقیب جمهوری‌خواه وی نسبت به این نتیجه اعتراض کرد. جب بوش برادر بوش پسر و فرماندار ایالت فلوریدا، رسما نتایج شمارش آرا را به تأسی از برادرش زیر سوال برد و بدون ارائه هیچ‌گونه سند متقنی مدعی شد برنده رقابت در فلوریدا برادرش بوده است! پس از آن نیز دادگاه عالی آمریکا که اکثرا متشکل از قضات محافظه‌کار می‌باشد، پیروزی جورج واکر بوش را تایید کرد. همان گونه که مشاهده می‌شود، فرمانداران و قضات در ساختار کالج الکترال قادر هستند حتی متقن‌ترین آرا را بر اساس اختیاراتی که به آنها واگذار شده تغییر دهند و هیچ‌کس هم حق اعتراض ندارد. هم ساختار کالج الکترال و هم کسانی که روند اجرایی انتخابات را بر اساس آن پیش می‌برند، جملگی محیط بر رای‌دهندگان هستند یعنی رای‌دهندگان آمریکایی ضعیف‌ترین و نازل‌ترین نقش را در انتخاب رئیس‌جمهور دارند. اما سوال اصلی این است: چرا ۲ حزب سنتی آمریکا (خصوصا حزب دموکرات که بیش از جمهوری‌خواهان قربانی ساختار کالج الکترال شده است)، نسبت به این ساختار نامتوازن و مبهم اعتراضی نمی‌کنند؟ پاسخ این سوال را باید در کلیدواژه‌ای تحت عنوان «گردش قدرت» جست‌وجو کرد. ۲ سده است گردش قدرت در آمریکا، میان الاغ‌ها و فیل‌ها صورت می‌گیرد و احزاب سوم، به دلایلی از جمله هزینه‌های کلان انتخاباتی و تبلیغاتی و عدم حمایت ساختار قدرت از خود، قابلیت ورود به صحنه و جذب کمک‌های مالی را ندارند. هر حزبی که در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بازنده شود، اطمینان دارد پس از 4 یا 8 سال به عرصه قدرت باز می‌گردد. لذا طغیانی علیه ساختار تضمین‌کننده حیات سیاسی خود نمی‌کند. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا، در حالی امسال بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور شرکت کرده که بارها در جملات خود، ساختار انتخاباتی کشورش را متقلبانه‌ترین منظومه انتخاباتی در طول تاریخ خوانده و هنوز پس از 4 سال، شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 برابر جوبایدن را نپذیرفته است. بخش اعظمی از آنارشی انتخابی در آمریکا، معطوف به ثوابت و ساختارها و بخشی از آن متعلق به افراد است. پس از حضور ترامپ در کاح سفید، نفرت جایگزین رقابت در رقابت‌های داخلی آمریکا شد. حس رقابت انتخاباتی در این کشور کاملا از بین رفته و طرفداران ۲ نامزد کنونی یکدیگر را به مثابه دشمنان داخلی و نه رقبای سیاسی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهند. بی‌دلیل نیست که حتی افرادی مانند جان بولتون، مشاور امنیت ملی متوحش و جنگ‌طلب اسبق آمریکا درباره وقوع منازعات داخلی مستمر در این کشور پس از امروز - پنجم نوامبر؛ زمان برگزاری انتخابات - هشدار می‌دهد. صورت مساله گویاست: طرفداران ترامپ و هریس از یک سو اعتمادی نسبت به ماهیت ساختار انتخاباتی کالج الکترال و مجریان و ناظران انتخابات ندارند و از سوی دیگر، پیروزی رقیب‌شان کابوسی نفرت‌آمیز برای هر یک از آنها محسوب می‌شود.  نه طرفداران ترامپ تحمل شکست وی در انتخابات را دارند و نه طرفداران کاملا هریس تحمل حضور 4 ساله ترامپ در کاخ سفید را دارند. به قول رکس تیلرسون، وزیر اسبق امور خارجه آمریکا، اختلافات غیرقابل مدیریت سال‌های اخیر میان ۲ حزب دموکرات و جمهوری‌خواه و تبلور لمپنیسم و پوپولیسم در بستر سیاسی - اجتماعی این کشور، پیش درآمدی بر وقوع منازعاتی فراگیر و کنترل‌ناپذیر خواهد بود؛ منازعاتی که علاوه بر سیاستمداران، ساختار سیاسی آمریکا را نیز در هم خواهد شکست.
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات