شبکه TRT فارسی از چه جنسی است و به چه موضوعات و برنامههایی اختصاص دارد؟
کلمه TRT که مخفف سازمان رادیو و تلویزیون کشور ترکیه است، شامل مجموعهای از شبکههاست.TRT در خود کشور ترکیه شبکههای اختصاصی و ویژهای دارد که هر یک به موضوعی اختصاص دارد؛ اما این TRT جدیدی که به زبان فارسی ایجاد شده است، حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و اقتصادی را دربر میگیرد.
اینکه بعضی از دولتها، مانند آمریکا، انگلیس، ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی، شبکههای فارسیزبان تلویزیونی، رادیویی و ماهوارهای تأسیس میکنند، چند موضوع را برای ما مشخص میکند: اول اینکه زبان فارسی چه زبان مهمی است؛ چون ابتدا باید زبان فارسی را یاد بگیرند، سپس برنامه فارسی زبان تولید کنند تا بتوانند روی مردم کشور ایران تأثیرگذار باشند. دوم اینکه این حرکت نشان میدهد، فرد ایرانی، فرد بسیار مهمی است که آنها مجبور هستند این مقدار هزینه کنند؛ زیرا بسیاری از این کشورها شبکههای پولی دارند؛ اما برای اینکه بتوانند روی ما تأثیری داشته باشند، مجبور هستند این شبکهها را رایگان در اختیار ما بگذارند تا به اهداف شوم خود برسند. ما در یکی از مهمترین مناطق جهان قرار داریم و کشور ما از لحاظ ژئوپلیتیک جایگاه بسیار مهمی دارد. این عوامل سبب شده است تا شبکههای فارسیزبانی، چون BBC و VOA و در سالهای اخیر شبکههایی، مانند من وتو و اینترنشنال به زبان فارسی، قلب و مغز تعدادی از مردم ایران را تحت تأثیر خود قرار بدهند. حال شبکههای ترکیهای که به گفته رهبر فرزانه انقلاب ظاهراً بوی کباب به مشامشان رسیده است، به این نتیجه رسیدهاند که از قافله جا نمانند و بازی خود را در زمینه رسانه با افکار عمومی مردم ایران شروع کنند.
باید یادآوری کنم که از سال ۱۳۸۷ به بعد ترکیه در شبکههای اینترنتی، مانند یوتیوب به زبان فارسی فعال بوده است؛ یعنی اینگونه نبوده که شبکه فارسیزبان نداشته و یک دفعه شبکه TRT را رو کند، در حقیقت اینها یک سال قبل از فتنه ۱۳۸۸ کار خود را در این حوزه شروع کرده بودند و اقدامات فراوانی هم انجام دادند؛ اما چیزی که ما امروز مشاهده میکنیم، یک شبکه رسمی است که از طرف دولت ترکیه مدیریت میشود و این مرحله جدیدی از عملیات در مواجهه با ایران است.
این بوی کباب از کجا به مشام آنها رسیده است و چه ارتباطی به کار رسانهای و فعالیت شبکه TRT به زبان فارسی دارد؟
قدرت رسانهای غرب سبب شد که آمریکا بتواند بدون هیچ مقاومتی افغانستان و عراق را اشغال کند و پیروز شود، قبلش این اتفاق افتاده بود که آنها توانسته بودند از طریق بمباران رسانهای به مردم افغانستان و عراق، موضوع دموکراسی و آزادی ادعایی خود را القا کنند؛ زمانی که این باور در آنها ایجاد شده بود، مشاهده کردید که وقتی به عراق حمله شد، به جز گارد ریاستجمهوری کسی مقابله نکرد. این موضوع در مورد افغانستان هم صدق میکند. درنتیجه این باور به وجود آمده که اگر ابتدا از طریق جنگ رسانهای فکر و ذهنیت مردم یک کشور فتح شود، نظامیان میتوانند با یک عملیات کل یک سرزمین را تسخیر کنند. همچنان که ابتدا بخشی از مردم عراق هم تحت تأثیر جنگ رسانهای، از آمریکاییها استقبال کردند؛ ولی به مرور زمان متوجه شدند که از سوی آمریکاییها خبری از آزادی و دموکراسی نیست و همه اینها فریب بوده است. گذشت و سالها بعد، آنها این کار را با سوریه انجام دادند؛ سوای از وضعیت بد اقتصادی مردم سوریه، اما به لحاظ رسانهای هم به قدری روی آنها کار شده بود که توانستند سوریه را اشغال کنند. در همان فضای آلوده سقوط سوریه بود که «زاهد سوباچی» رئیس شبکه TRT در مصاحبهای اعلام کرد، ما باید از طریق این شبکه ایران را ناراحت و آشفته کنیم. این حرف در آن آشفتگی اوضاع غزه و لبنان و سوریه چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما امروز که شبکه فارسی راهاندازی شده و خبر اولش را هم به تحریرالشام اختصاص داده، دارد همان مسیر را میرود.
اتفاقاً اولین تصویری هم که روی وبگاه این شبکه رفت، تصویر شیک و کراوات زده جولانی در دیدار با اردوغان بود...
بله، TRT فارسی میخواهد یک کار قوی رسانهای روی مردم ایران انجام دهد و از افرادی، چون جولانی و تفکری که پشت آنهاست و یک تفکر تروریستی است، قبحزدایی کند و با چهره بزک شدهای که از آنها نمایش میدهد، به مردم ایران بگوید که ببینید اینها خیلی شیک و مرتب جایگزین دولتی شدند که نمیتوانست کشور را اداره کند. قطعاً در ابتدا پول پاشیهایی هم خواهند کرد تا اوضاع را مثبت جلوه دهند و رضایت کسب کنند. البته با توجه به این وضعیتی که به جان هم افتادهاند، بعید است این اوضاع طولانی باشد و آنها بتوانند به پز سیاسی خودشان ادامه دهند. اما به هر حال تلاش دارند این باور را به مخاطب ایرانی القا کنند که اشغال سوریه خوب است و شما هم باید به همان سمت بروید!
حدود دو سال قبل یک صوت از «رعنا رحیمپور» خبرنگار اینترنشنال منتشر شد که میگفت به خبرنگاران ما گفتهاند فقط با سران تجزیهطلبی مصاحبه کنیم تا از این طریق موضوع تجزیه ایران پررنگ شود. «علیاصغر رمضانپور» هم که قبلاً کارشناس اقوام و اقلیتها در وزارت کشور بوده، به سردبیری این شبکه منصوب شد؛ یعنی برنامهشان این بوده است که گسلهای قومی را در ایران فعال کنند. شبکه تیآرتی هم از طریق نفوذ رسانهای همین اهداف را دنبال خواهد کرد؛ یعنی پشت پرده این شبکه اهدافی برای تحریک گسلهای قومیتی وجود دارد.
شبکه TRT فارسی توجه ویژهای روی بحثهای تمدنی و به ویژه ایران باستان دارد. تحلیل شما در این باره چیست؟
ترکیهایها بیش از ۱۵ سال است که در حال تولید سریالهای پرجاذبه و با قدرت دراماتیک بالا با سرمایهگذاری هنگفت و مکرر هستند که وقایعشان در ایران میگذرد و در حال تحریف تاریخ به نفع خودشان هستند. مانند سریال «سلجوقیان بزرگ» که ادعا میکند ایران فاقد تمدن ویژهای بود و به وسیله آنها به تمدن دست یافت! آنچه در تیزر این شبکه فارسی پررنگ است، نشان میدهد به شدت در پی باستانگرایی است و در دل این رویکرد به شکل موذیانهای میل کرده به ایران قبل از انقلاب. یعنی هر آنچه از فرهنگ و تمدن ایران در این تیزر نمایش میدهد، درنهایت به نشانههایی از ایران پیش از انقلاب منتج میشود. هر کس با رسانه و نحوه تأثیرگذاری تیزر بر ناخودآگاه مخاطب آشنا باشد، متوجه میشود که چیدمان این تصاویر بردن انسان ایرانی به گذشته است. هر چند این چیدمان با ظرافت انجام شده است؛ اما آگاهان رسانه میفهمند که خط اصلی این تیزر بازگشت به عقب است؛ یعنی تیآرتی فارسی به دنبال این است که انسان ایرانی را در محدوده زمانی حال تسخیر و به گذشته پرت کند. طی سالهای اخیر هم دیدهایم که یکی از رویکردهای اصلی شبکههای فارسیزبان بیگانه، بزک کردن دوران سیاه پهلوی بوده است.
چشمانداز شبکه TRT فارسی را چه میدانید؟ فکر میکنید این شبکه توان دارد تا مانند بیبیسی و صدای آمریکا و من وتو و اینترنشال شود یا خیر، جایی بین مردم ایران باز نخواهد کرد؟
مثل بازی فوتبال که در آن بازیکنانی با هم تعویض میشوند، این را درباره شبکههای ماهوارهای فارسیزبان هم میتوانیم در نظر بگیریم. واقعیت این است که افسار کلی همه این شبکهها دست صهیونیسم جهانی است و هیچ کدام از آنها اختیاری از خودشان ندارند. اتفاقا TRT فارسی زمانی فعالیت خود را آغاز کرده که تأثیرگذاری اینترنشنال پایین آمده و من و تو از دست رفته و بیبیسی مخاطب حرفهای گذشته خودش را به شکل عام از دست داده است و جایگاه سابق را در ایران ندارد. در این وضعیت، نیاز بود تا یک شبکه جدید به میدان بیاید و آن خلأ را پر کند. کارویژه دوم TRT این است که به عنوان یک بازیکن جدید و تازه نفس معادلات رسانهای غرب را با یک شکل و رنگ و لعاب و آدمهای جدیدی دنبال کند. وظیفه سوم این است که مرجعیت رسانهای را به غرب برگرداند، چرا که رسانههای فارسیزبان بیگانه دو سالی است که مرجعیت رسانهای گذشته را ندارند.
لطفاً بفرمایید نظرتان درباره وضعیت مرجعیت رسانهای داخل کشور چگونه است؟
همچنان ضعیف است؛ اما در مقایسه با چند سال قبل بهتر شده است. واقعیت این است که رسانههای ما چه روزنامهها و نشریات، چه خبرگزاریها و پایگاههای خبری و چه شبکههای تلویزیونی و رادیویی هیچ گاه کم کاری نکردهاند و بچههای رسانه در کشورمان واقعا زحمت کشیدهاند و جنگیدهاند، اما توازن قوا در عرصه رسانه بین ما و دشمنان و رقیبان اصلاً برابر نیست. این را در نظر بگیرید که ما یک کشور هستیم؛ اما حدود ۲۸ کشور مدعی رسانه مقابل ما قرار دارند و به طور طبیعی چند ده کشور با صدها شبکه و رسانه و سرمایهگذاریهای نجومی در رسانه زورشان بیشتر از یک کشور است. یادمان باشد که هژمونی رسانهای از هژمونی نظامی بالاتر است. دولتی که هژمونی رسانهای دارد، میتواند غالب شود. ما در این شرایط نابرابر هیچ گاه نتوانستهایم هژمونی رسانهای داشته باشیم، اما شکست هم نخوردهایم.
راهاندازی شبکه جدید فارسیزبان این بار در قالب TRT هم برای جبران آسیب دیدن مرجعیت رسانهای غرب در ایران است؛ و سخن پایانی؟
ما امروز در یک جنگ سنگین رسانهای به سر میبریم که سختتر از جنگ نظامی است. اگر برای آن به طور جدی فکر کنیم و برای عملیاتی کردن فکرها و ایدهها سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم مقابله به مثل کنیم و از خودمان در این جنگ رسانهای محافظت کنیم. این مهم است که سیاستگذاران و تصمیمگیران در حاکمیت باور کنند که این عرصه مهمترین عرصهای است که باید در آن کار و هزینه کنند. اگر دیروز ۱۰ سریال میساختیم، امروز باید ۱۰۰ سریال بسازیم. دشمنان با رسانه امنیت ملی ما را مخدوش میکنند و رسانه مهمترین رکن امنیت ملی است. ما را خطر رسانهای بیش از جنگ نظامی تهدید میکند. کما اینکه ما در جریان عملیات وعده صادق ۲ ضربه کاری نه فقط به رژیم صهیونیستی، بلکه به کل غرب وارد کردیم، اما آنها با رسانه طوری جلوه دادند که گویی اتفاق خاصی نیفتاده است. در میدان ما همیشه دست برتر را داشتهایم، اما در رسانه وضعیت به گونه دیگری بوده است. باید خودمان را در این جنگ قوی کنیم و نیروهای تازه نفس تربیت شود، چون حداقل سه دهه دیگر ما درگیر این جنگ رسانهای شدید خواهیم بود.