صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۷۱۵۲۲

یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳

از دست دوستان، فریاد!، سفتن سنگ سراچه دل، این همه دروغ‌سازی و نفاق‌افکنی آن هم در داووس؟!؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۴ بهمن

از دست دوستان، فریاد!

سید محمدعماد اعرابی
هفته اول تیرماه 1403 روزهای پرهیجان انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری ایران بود. با نزدیک شدن به زمان انتخابات در 8 تیر 1403 «مسعود پزشکیان» روز به روز در اکثر نظرسنجی‌های معتبر بالاتر می‌آمد و در روزهای آخر با اختلافی اندک بالاتر از همه رقبایش قرار گرفت. 
5 تیر 1403 فقط سه روز به برگزاری دور اول انتخابات مانده بود که رهبر انقلاب در دیدار با مردم به مناسبت عید غدیر در توصیه به نامزدهای انتخابات گفتند: «با خداوند خودتان عهد کنید که اگر موفّق شدید و توانستید مسئولیّتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذرّه‌ای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذرّه‌ای زاویه داشته باشد، او به درد شما نمی‌خورد؛ او همکار خوبی برای شما نخواهد بود. آن کسی که دلبسته‌ آمریکا باشد و تصوّر کند که بدون لطف آمریکا نمی‌شود قدم از قدم برداشت در کشور، او برای شما همکار خوبی نخواهد بود، او از ظرفیّت‌های کشور استفاده نخواهد کرد، او خوب مدیریّت نخواهد کرد؛ آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بی‌اعتنائی قرار بدهد، برای شما همکار خوبی نخواهد بود.» 
10 روز بعد «مسعود پزشکیان» توانسته بود ابتدا به همراه «سعید جلیلی» با اختلاف حدود 900 هزار رأی به دور دوم انتخابات رفته و در نهایت با کمتر از 3 میلیون رأی بیشتر از رقیب خود، چهاردهمین رئیس‌جمهور ایران شود. حدود دو هفته بعد، او نه در قامت رئیس‌جمهور که در کسوت نمایندگی مجلس به همراه همکاران سابقش در مجلس شورای اسلامی، 31 تیر 1403 به دیدار رهبر انقلاب رفت. رهبری در آن دیدار تشکیل کابینه چهاردهم را «مسئولیت مشترک» مجلس و رئیس‌جمهور منتخب دانستند و برای انتخاب مسئولین کشور خطاب به آقای پزشکیان و دیگر نمایندگان مجلس توصیه کردند: «آن کسی را باید میدان‌دار کرد که «امین» باشد، «صادق» باشد، «متدیّن» باشد، از بُن دندان «معتقد به جمهوری اسلامی و به نظام اسلامی» باشد. «ایمان» یک شاخص مهم است. «امید به آینده»، نگاه مثبت به افق، یکی از شاخص‌های مهم است. به آنهائی که افق به نظرشان تاریک است و [معتقدند] کاری نمی‌شود کرد، نمی‌شود مسئولیّت‌های اساسی و کلیدی داد. «تشرّع»، متشرّع بودن، یکی از معیارهای مهم است. «اشتهار به پاک‌دستی و صداقت» یک معیار است.» 
یک هفته بعد در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری «مسعود پزشکیان» باز هم رهبر انقلاب «انتخاب همکاران خوب» را تذکر دادند و با شمردن ظرفیت‌های فراوان کشور گفتند: «ما می‌توانیم کارهای بزرگی را به اتّکاء این منابع انسانی و ثروت انسانی و ثروت طبیعی انجام بدهیم؛ شرطش این است که همّت بلند داشته باشیم، کارها را بجد دنبال کنیم و همکاران خوبی را ان‌شاءالله انتخاب کنیم.» 
ماه بعد در 6 شهریور 1403، دیگر هیئت دولت چهاردهم کاملا مشخص شده بود که آقای پزشکیان به همراه وزرای کابینه خود به دیدار رهبر انقلاب رفت. اگرچه کار انتخاب وزیران دولت چهاردهم به پایان رسیده بود اما آقای رئیس‌جمهور و همکارانش همچنان مشغول تغییر و تحول و انتخاب دیگر مدیران ارشد دولتی بودند. رهبری در این دیدار باز هم درباره انتخاب همکاران مناسب هشدار دادند و با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور درباره رجوع به کارشناسان برای تصمیم‌گیری، گفتند: «بنده تأیید می‌کنم و بر کار کارشناسی تأکید می‌کنم، منتها یک نکته‌ای این‌جا وجود دارد در انتخاب کارشناس: گاهی اوقات، در مواردی، ته‌نشین‌های ذهنیِ غلطِ یک کارشناس، با ادبیّات کارشناسی به میدان می‌آید، با لباس کارشناسی به میدان می‌آید، آن‌وقت مشکل درست می‌کند و آن نظرات غلط حاکم بر ذهن آن کارشناس را یا خصوصیّات اخلاقی او را به شما تحمیل می‌کند... خُلقیّات یک کسی که طرف مشورت ما است، می‌تواند در رأی مشورتی او اثر بگذارد و کار دست ما بدهد. بنابراین، مواظب باشیم از کارشناسی استفاده کنیم که مؤمن باشد، صادق باشد، به توانمندی داخلی و ملّی کشور معتقد باشد، سرمایه‌های ملّی را بشناسد. از کارشناس‌هایی استفاده نکنیم که دنبال نسخه‌های نسخ‌شده‌ خارجی‌اند.» 
رهبر انقلاب طی دو ماه، چهار مرتبه (به طور میانگین هر دو هفته یک بار) و به تفصیل درباره لزوم بهره‌گیری از «همکاران خوب» به دولت تازه‌کار چهاردهم «تذکر علنی» دادند و مسلما این توصیه‌ها در جلسات هفتگی غیرعلنی با رئیس‌جمهور نیز وجود داشته است. این میزان از تکرار یک تذکر می‌تواند حاکی از دغدغه رهبری در این زمینه برای دولت چهاردهم باشد. دغدغه‌ای که مثل همیشه درست و به‌جا بوده است چرا که طی ماه‌های گذشته از آغاز به کار دولت چهاردهم شواهدی از تأثیر منفی اطرافیان بر رئیس‌جمهور دیده می‌شود.
بامداد 10 مرداد 1403 بود که رژیم صهیونیستی «اسماعیل هنیه» میهمان عزیز جمهوری اسلامی ایران را که برای شرکت در مراسم سوگند ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان به ایران سفر کرده بود، در تهران ترور کرد و به شهادت رساند. «مسعود پزشکیان» همان روز پیامی به مناسبت شهادت او منتشر کرد و در آن وعده پاسخی «زودهنگام» به این ترور داد: «جمهوری اسلامی ایران در پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و عزت و اعتبار خود کوتاهی نخواهد کرد و رژیم صهیونیستی به زودی نتایج اقدام بزدلانه و تروریستی خود را خواهد دید.» وعده «به زودی» آقای رئیس‌جمهور اما بیش از 60 روز طول کشید؛ به نظر می‌رسید شخص یا اشخاصی، «مسعود پزشکیان» را در واکنش «زودهنگام» به ترور رژیم صهیونیستی مردد کرده‌اند. آقای پزشکیان خودش 8 مهر 1403 و پس از اعلام خبر شهادت سید مقاومت؛ در این زمینه گفت: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌بس می‌دادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جری‌تر خواهد کرد.» ظاهرا برخی اطرافیان آقای پزشکیان با ارائه نظرات و تحلیل‌های خوش‌بینانه‌شان، او را نسبت به وعده اروپا و آمریکا امیدوار کرده بودند.
27 خرداد 1403 «مسعود پزشکیان» هنوز به ریاست‌جمهوری نرسیده و سرگرم تبلیغات انتخاباتی‌اش بود که به عنوان نامزد چهاردهمین دوره ریاست‌جمهوری ایران در برنامه «صف اول» رسانه ملی حضور یافت و شعار دولت خود را «برای ایران بر اساس حق و عدالت» اعلام کرد: «شعار دولت من برای ایران با ایرانیان بر اساس حق و عدالت است». نهم مرداد، دو روز پس از تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری‌اش اما شعار دولت بر خلاف نظر اولیه آقای پزشکیان به چیز دیگری تغییر یافت: «دولت وفاق ملی». ظاهرا باز هم شخص یا اشخاصی توانسته بودند نظر او را تغییر دهند. این تغییر نظر به این دلیل قابل تأمل بود که شباهت زیادی به طرح «آشتی ملی» یکی از سرکردگان آشوب‌های 1388 داشت. طرحی که پس از شکست آشوب‌ها مطرح شد و خواستار به کارگیری عوامل آن آشوب‌ها در صحنه سیاسی و مدیریت اجرائی کشور می‌شد. 
اطرافیان آقای پزشکیان اقدام به تئوریزه کردن شعار تازه‌ساز «وفاق ملی» نیز کردند و با خرج بیت‌المال برای آن همایش ترتیب دادند. رئیس‌جمهور اما باز هم در آن همایش با کنار گذاشتن متن‌های از پیش آماده شده اطرافیانش، بیش از تأکید بر «وفاق ملی» بر «حق و عدالت» در برنامه خود تأکید کرد. اتفاقی که نشان می‌داد حرف اصلی «مسعود پزشکیان» برخلاف بازنمایی برخی همکارانش همان چیزی است که در 27 خرداد 1403 گفته بود.
18 دی 1403 خبری منتشر شد که در رسانه‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفت و جنجال به پا کرد. «مسعود پزشکیان» در گفت‌وگو با شبکه آمریکایی NBC گفته بود: «ایران به طور اصولی آماده مذاکره با دولت دوم ترامپ است.» موضعی که به وضوح در تعارض با سخنان رهبر انقلاب بود. آقای پزشکیان چنین جمله‌ای را در حالی بر زبان آورده بود که پیش‌تر سخنانی کاملا متضاد با این اظهارات را بیان کرده بود. او پس از خروج آمریکا از برجام به عنوان نایب‌رئیس اول مجلس شورای اسلامی طی نطقی در مجلس گفته بود: «ترامپ تمام تعهدات بین‌المللی را راحت و یک‌طرفه زیرش می‌زند و اجرا نمی‌کند؛ بعد می‌گوید بیا با هم مذاکره بکنیم! تو که اهل مذاکره‌ای چرا همین [توافقی] که نوشتند را زیرش می‌زنی؟! آن وقت چنین آدمی می‌گوید ایران بیاید مذاکره بکند! ایران که مذاکره کرده؛ به تعهدش عمل کرده؛ از کجا معلوم ما دوباره با شما مذاکره کنیم؛ شما دوباره زیرش نزنید؟! در نتیجه با قاطعیت ما و همه انسان‌هایی که آزادند [و] آگاهند؛ در مقابل ظلم، ستم و قلدری خواهند ایستاد و خواهیم ایستاد و سر خم نخواهیم کرد.» این موضع اصولی و قاطعانه تفاوت فاحشی با سخنان آقای پزشکیان در گفت‌وگو با NBC داشت و به نظر می‌رسید این بار هم برخی همکاران اطراف رئیس‌جمهور با ارائه تحلیل‌های غلط خود در پوشش کارشناسی؛ باعث این تغییر نظر شده بودند. این گمان وقتی بیشتر تقویت شد که متن کامل سخنان مسعود پزشکیان با شبکه NBC در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت. آقای پزشکیان در کنار این سخنان بحث‌برانگیز و نادرست، نکات مهم و قابل توجهی نیز مطرح کرد بود اما اطرافیان او در دولت ترجیح داده بودند از میان تمام سخنان او موضوع «مذاکره با ترامپ» را بیرون بکشند و به مدت چند روز در رسانه‌های وابسته خود برجسته کنند. 
اینکه نظرات یک فرد پس از بررسی، تأمل و مشورت بیشتر، تغییر کند اصلا عجیب و دور از ذهن نیست. آنچه در مورد مسعود پزشکیان نگران‌کننده به نظر می‌رسد این است که مواضع قاطعانه و اصولی او غالبا پس از مشورت با اطرافیان به نفع طرف‌های غربی و جریان‌های داخلی وابسته به آنها تعدیل شده است. متأسفانه آنچه از شواهد بر می‌آید رئیس‌جمهور نه در معرض مشورت‌های مثبت و سازنده که بیشتر در معرض مشورت‌های مخرب و تضعیف‌کننده منافع ملی قرار دارد. این شرایط وظایف مهم نهادهای قانونی و نظارتی برای پالایش برخی اطرافیان آقای رئیس‌جمهور و کمک به او را بیش از پیش گوشزد می‌کند؛ اتفاقی که باید ماه‌ها پیش رخ می‌داد اما با دلایل غیرموجه انجام نشد.
عناوین اخبار روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۴ بهمن

سفتن سنگ سراچه دل

سیدمصطفی هاشمی‌طبا

به میمنت و مبارکی سفر سه روزه ریاست‌ جمهور به روسیه و تاجیکستان به پایان رسید و ده‌ها سند همکاری به‌علاوه سند راهبردی روابط ایران و روسیه به امضا رسید. وقتی رئیس کشور تاجیکستان با آن بیان و قیافه صمیمی از روابط مردم و دو کشور می‌گفت چقدر بر گذشته افسوس خوردم که رابطه ما با تنها کشور فارسی‌زبان سال‌ها قطع شده بود و به قول سعدی که «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم و بر عمر تلف‌کرده تأسف می‌خوردم و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده می‌سفتم»، بر سیاست‌هایی که مردم را از هم جدا می‌کند و فرصت‌ها را به باد می‌دهد افسوس خوردم. چه زمان‌های نیکویی را از دست دادیم و اکنون می‌دهیم. زنده‌یاد رئیسی رئیس‌جمهور سابق هم به روسیه رفت و در کاخ کرملین هم نماز به پا داشت و اکنون اگر عمرش وفا می‌داد همین کار دکتر پزشکیان را می‌کرد. مهم آن است که ببینیم سه روزی را که رئیس‌جمهور صرف این سفر کرد در آینده چه دستاوردی خواهد داشت. آیا سندهای امضاشده سرنوشت راه‌آهن رشت- آستارا را خواهد داشت یا طرحی نو درانداخته خواهد شد.

 

به نظر می‌رسد یکی از دلایل ناکامی‌های دولت‌ها در این موارد یا سایر موارد عدم تسلط دفاتر ریاست‌جمهوری در اختصاص وقت رئیس‌جمهور برای امور مختلف کشور باشد. یعنی آنکه نه رؤسای جمهور و نه دفاتر آنها نمی‌دانند اوقات رئیس‌جمهور باید به چه کاری اختصاص یابد و به چه کاری اختصاص نیابد و به همین دلیل رشته بسیاری از کارها از دستشان خارج می‌شود. در یکی از جلسات یکی از رؤسای جمهور محترم با صنعتگران که ایشان مطابق معمول رؤسای جمهور، متکلم وحده بودند یعنی به جمعیت کثیری از صنعتگران و کارآفرینان رهنمود می‌دادند، ایشان گفتند که این جلسه پنج سال به تأخیر افتاده است. معنی کلام ایشان این بود که در چهار سال اول ریاست‌جمهوری اصلا با صاحبان صنعت و کارآفرینان جلسه‌ای نداشته‌اند. این را مقایسه کنید با روش رئیس‌جمهور سابق کره جنوبی آقای پارک چونگ هی که از سال 1963 تا سال 1979 به مدت 18 سال رئیس‌جمهور کره جنوبی بود و هر هفته دو نفر از صاحبان صنایع را ملاقات می‌کرد و از پیشرفت کارها آگاهی می‌یافت و احیانا مشکلات آنها را حل‌وفصل می‌کرد.

اینکه به مسائل کشور هراز‌چندگاهی پرداخته شود، راه به جایی برده نمی‌شود و مسائل کشور باید دسته‌بندی شود و به طور منظم و تقویم‌وار پیگیری شود.

 

در طول دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد حتی یک بار شورای سازمان تربیت بدنی تشکیل نشد، ولی وقتی مدال‌آوران المپیک موفق می‌شوند، ژست حمایت و ورزش‌دوستی گرفته می‌شود، درحالی‌که هیچ مشکلی از ورزش حل نشده است.

همچنین رئیس‌جمهور محترم چگونه کارهای آموزش و پرورش را دنبال می‌کند؟ تنها گزارش وزیر محترم که معمولا 90 درصد آن به مسائل مالی پرداخته می‌شود، کجای آموزش و پرورش را درمان می‌کند و اصلا آیا تفکر رایج در آموزش و پرورش را رئیس‌جمهور می‌پسندد؟ می‌توان هر ماه دو ساعت به این کار اختصاص داد و علاوه بر وزیر، چند نفر از صاحب‌نظران را برای گفت و شنود دعوت کرد. از وزارت صمت چه خبر؟ چه تصمیمی گرفته شده و چه کاری انجام شده است. آیا ماهانه نمی‌توان برای وزیر و نیز صاحب‌نظران مستقل دو ساعت وقت اختصاص داد؟ ‌واگذاری طرح‌های دولتی به بخش خصوصی در چه مرحله‌ای است و تا کجا پیگیری شده است؟ از طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری چه خبر؟ از طرح‌های تصفیه فاضلاب‌ها چه خبر؟ روش‌های تربیتی آموزش و پرورش کدام است و چگونه پیگیری می‌شود. وقتی موضوعات پیگیری شود و بدانند که یک ماه دیگر باید ارائه کار کنند (در جمعی محدود و با کیفیت و نیز منتقد) آن وقت تحرک در همه پیدا می‌شود و همه امیدوارانه و مسئولانه به کار می‌پردازند.

در دوران مسئولیت سازمان تربیت بدنی سه‌شنبه اول هر ماه ساعت پنج تا هفت بعدازظهر جلسه‌ای با رؤسای فدراسیون‌های ورزشی که دستور کار عمده آن علمی‌کردن ورزش بود، به مدت هفت سال برگزار می‌شد. (بدون تأخیر یعنی در رأس ساعت پنج بعدازظهر). برخی رؤسای فدراسیون‌ها بعدا اظهار کردند که در طول یک ماه مرتب مطالعه و بررسی می‌کردند تا در جلسه بعد به قول معروف کم نیاورند. پیگیری و جدی‌بودن می‌تواند تحرک سیستم‌ها را به نحو مطلوب افزایش دهد.

حتما این نوشته موجب ملال خاطر دوستان خواهد شد، ولی منصفانه درخواست می‌کنم برنامه یک ماه گذشته رئیس‌جمهور را مرور کنند یا بدهند نقادی کنیم و برنامه یک ماه آینده ایشان را هم اگر دارند ببینند آنگاه قضاوت کنند که آیا این یک برنامه منظم پیگیرانه و نتیجه‌بخش است یا آنکه اوقات زیادی را از دست داده‌اند. از آن طرف شیوه مرضیه‌ای هم وجود دارد که معمولا رئیس جلسه متکلم وحده می‌شود. رئیس جلسه باید سراپا گوش باشد. برای چه افراد را دعوت کرده است؟ به خاطر دارم به محضر یکی از رؤسای قوه قضائیه که مرحوم شده است برای طرح مطلبی شرف‌یاب شدم. هنوز پیش از یک دقیقه از اظهارات حقیر نگذشته بود که رشته کلام را به دست گرفتند و 20 دقیقه صحبت کردند. آخر هم رئیس دفتر آمد که وقت ملاقات تمام شد!

خلاصه تنظیم وقت، اداره جلسه، گوش‌دادن و پیگیری دقیق، هم هنر است و هم وظیفه و ریاست دفتر در آن نقش مهمی دارد، این را به خاطر داشته باشند که حضرت علی‌(ع) فرمود فرصت‌ها چون ابر می‌گذرد، فرصت‌ها را غنیمت شمریم. نکند در آخر سر، تأمل ایام گذشته کرده و بر عمر تلف‌کرده افسوس بخوریم و سنگ سراچه دل به الماس آب دیده صیقل دهیم.

عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۴ بهمن

این همه دروغ‌سازی و نفاق‌افکنی آن هم در داووس؟!

غلامرضا صادقیان

محمدجواد ظریف دعوا و کینه‌های خود از رقیبان داخلی را به داووس برد و در گوش دشمن آواز زشت اختلافات جناحی و مقام و منصب خودش را سر داد. یک خسارت محض که جبران آن با سخنان صد عاقل و فرزانه هم ممکن نیست. این‌گونه سخنان، خلاف امنیت و اقتدار ملی ایران و فضا دادن به دشمن است. یک عنوان «تندرو» را که در خارج از ایران خریدار دارد و ظریف هم با همان خارج، احساس ارادت و صمیمیت بیشتری نسبت به داخل دارد، همیشه به مخالفان خود نسبت می‌دهند. هیچ‌کس تندروتر از ظریف نیست. هیچ فرقی بین ظریف و احمدی‌نژاد در خسارت‌هایی که با سخنرانی‌ها ایجاد می‌کنند، نیست. اما او در داووس می‌گوید «اگر تندرو‌ها در ایران مسئولیت داشتند، من هم آزادانه نمی‌توانستم در خیابان‌های تهران قدم بزنم». کاش ظریف قدری در دروغ‌سازی و نسبت ناروا دادن به مخالفانی که ۱۳ میلیون نفر از مردم ایران به آنان رأی دادند خلاقیت داشت. دقیقاً همان حرف‌های رئیس سابقش را تکرار می‌کند که اگر فلانی می‌آمد در خیابان‌های تهران دیوار می‌کشید. 
دروغ‌ساز بزرگ دولت که از فرصت حکمرانی در دولت علیه دین و ملت و کشور سوءاستفاده می‌کند، باز دروغ همیشگی‌اش را تکرار کرد که اگر اکنون به جای پزشکیان، رقیبش آمده بود، «ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد». آیا شما اصولاً توان تدبیر و دخالت در امور جنگ و صلح را دارید که دور شدن از جنگ را برای خود فاکتور می‌کنید؟! پرسش جدی این است چرا ایران و مردم باید تاوان عقده‌گشایی ظریف را در تریبون‌های خارجی بدهند؟!
گفتن اینکه اگر ما نبودیم، اکنون جنگ بود و ناامنی داخلی بود و کسی مثل من جرئت راه رفتن در خیابان را هم نداشت چه نسبتی با سخنان رئیس‌جمهور در دعوت به وفاق و دوستی و کنار گذاشتن کینه‌ها دارد؟!
سال‌هاست در دولت هستید و تنها دستاورد شما افزایش نفاق و امیدوار کردن دشمن خارجی به تضعیف ایران و نان‌پاره بی‌قاتق سفره بی‌برکت ضعیفان است. در همان هشت سالی که شما وزیر خارجه بودید، اقتصاد را نابود کردید و همین دیروز رهبری در تأیید این ادعا از تنزل اقتصادی کشور در دهه ۹۰ سخن گفتند. 

جالب اینکه دیروز که ظریف در داووس بود، رئیس‌جمهور او را به رغم غیرقانونی بودن حضورش در دولت، به عضویت شورای عالی آمایش سرزمین هم منصوب کرد. کاری که ظریف در داووس کرد نشان داد بیشتر به درد شورای عالی فروپاشی سرزمین می‌خورد! اگر مجموع خسارت‌های او در قضیه برجام تاکنون و این نفاق‌افکنی‌ها و دروغ‌سازی‌ها علیه وحدت داخلی را می‌توانستیم چرتکه بیندازیم، باید او را در ردیف خسارت‌بارترین افراد تاریخ معاصر جای می‌دادیم.
اکنون از رئیس‌جمهور می‌خواهیم در چند جمله نسبت سخنان ظریف در داووس را با راهبرد کلی دولت خود به مردم شرح دهد.
عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۴ بهمن

از دولت دستگیر تا بخش خصوصی پای‌دربند

روح‌ا... احمدزاده کرمانی

۱. بازدید رهبر معظم انقلاب از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت» و تاکید ایشان بر این‌که تنها راه پیشرفت کشور استفاده از توانمندی‌های بخش خصوصی است، مجالی را فراهم ساخت تا یکی از مهم‌ترین چالش‌های فراروی بخش خصوصی مورد توجه مجدد قرار گیرد.

۲. انقلاب اسلامی ایران که با نفی الگوی توسعه اقتصادی سوسیالیستی و کاپیتالیستی درصدد ایجاد مدلی نو در حوزه اقتصاد ملی و بین‌المللی بود، متاسفانه امروزه در دام چاله‌های ناکارآمدی ناشی از کژکارکردی ساختار‌های غلط بروکراتیک اداری و دولتی گرفتار آمده است. ۳. طی سه دهه اخیر کلان‌سیاست‌های اصلاح ساختاری در بخش اقتصادی، چون سیاست‌های ابلاغی ذیل اصل ۴۴ قانون اساسی یا سیاست‌های اقتصاد مقاومتی یا رویکرد‌های مطروحه در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و اتخاذ عناوین اقتصادی در نامگذاری سال‌های متمادی، گواه آن است که عزم جدی از سوی نظام در جهت اصلاح ساختاری اقتصاد ملی وجود دارد ولی در فرآیند اجرا و عمل دولت‌های مختلف ناکارآمد عمل می‌نمایند. ۴. چنانچه دولت‌ها تنها به واگذاری‌های ذیل سیاست‌های اصل ۴۴ عمل می‌نمودند و بار دولتی را که به روایتی ۸۰ درصد اقتصاد ایران را به دوش می‌کشد و بزرگ‌ترین رقیب بخش خصوصی است، سبک می‌کردند و دولت به جای تصدی‌گری به نظارت‌گری، سیاست‌گذاری و حمایت‌گری می‌پرداخت، امروز بخش خصوصی ما بسیار قدرتمندتر از آنچه که هست، هم در میدان بین‌المللی و هم در صحنه داخلی عمل می‌کرد. ۵. از دیگر سوی، دولت در کشور ما بسیار کند و اینرسیک عمل می‌کند و به تعبیر ماکس وبر، در قفس آهنین بروکراسی، بخش خصوصی را گرفتار کرده است. در بخش خصوصی وقت طلاست و هنگامی که بخش خصوصی برای کوچک‌ترین درخواست یا مجوز در هزارتوی بروکراسی‌های کند اداری گرفتار می‌شود و در شرایط نوسانات اقتصادی، دچار ضرر‌های هنگفت مالی می‌شود، زمینه‌های ورشکستگی اقتصادی، فرار سرمایه از کشور، انتقال نقدینگی به بخش‌های ناسالم و غیرمولد و دلالی را شاهد خواهیم بود. ۶. امروز مطالبه شفاف بخش خصوصی از دولت آن است که دست از رقابت با بخش خصوصی بکشد و مثل بسیاری از کشور‌های منطقه، خودمان از قیب به رفیق بخش خصوصی تبدیل شود و این میسر نمی‌گردد، جز با اقدام انقلابی دولت در رها کردن بنگاهداری اقتصادی و تصدی‌گری که به شفافیت در ذیل سیاست‌های ابلاغی اصل ۴۴ قانون اساسی ابلاغی رهبر معظم انقلاب آمده است. ۷. ونکته فرجامین آن که دولت بایدبه طورجدی به هرگونه مفاسداداری به‌ویژه درخصوص سهم‌خواهی، ارتشا و نظایر آن با قاطعیت و حساسیت برخورد نماید و روال‌های اداری، صدور هرگونه مجوزات قانونی را سرعت بخشد و بر این پدیده شوم طولانی کردن پاسخ‌های اداری، مهر پایان زند. امروز مطالبه بخش خصوصی از دولت یک جمله است: «اگر دست مرا نمی‌گیری، لااقل پایم را رها کن.»

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۴ بهمن

چشم انداز روابط ایران و روسیه پس از توافق

علی بمان اقبالی

در شرایط جاری سند جامع همکاری ایران و روسیه یک بسترسازی بسیار مهم برای حرکت دو کشور و سوق دادن روابط به سمت یک شراکت راهبردی است البته این که احساس کنیم بین دو کشور روابط راهبردی به معنای واقعی خود برقرار خواهد شد، واقع گرایانه نیست و همه مولفه‌های لازمش وجود ندارد. لذا روابط به سمت شراکت استراتژیک پیش خواهد رفت. چرا که دو کشور در یک‌سری موضوعات مثل حرکت جهان به سمت جهان چند قطبی، بحث دلارزدایی، مقابله با تحریم‌های ظالمانه غرب و مقابله با هژمون آمریکا، نظام لیبرالیسم و صلح و ثبات در محور اورآسیا اهداف مشترکی دارند که طبیعتا می‌تواند بر اهمیت روابط و سوق داده شدن آن به سمت شراکت استراتژیک نقش ایفاء کند.
مسکو قدرتی بزرگ با حق وتو در سازمان ملل است که این یک امر مهم‌ در معاملات بین‌المللی و همکاری منطقه‌ای، خصوصا در بحث نوع نفوذ در محور اوراسیا محسوب می‌شود. البته ایران و روسیه در برخی موارد، مثل مسائل مرتبط با قفقاز و آسیای مرکزی و…  منافع متقاطع امنیتی دارند و به نوعی تاکنون یک رویکرد تقریبا رقابتی بجای رفاقتی در همکاری‌های گسترده خصوصا در مناطق قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی بین دو کشور وجود داشته است.
در بخش اقتصادی و تجاری نیز روسیه کشوری است که از ظرفیت‌های اقتصادی خوبی برخوردار است. چیزی حدود ۷۰۰ میلیارد دلار مبادلات خارجی داشته و ایران هم ۱۵۰ میلیارد دلار مبادله خارجی دارد. دو کشور ویژگی‌هایی دارند که می‌توانند در دور زدن تحریم‌ها به یکدیگر کمک کنند. در عین‌حال که موضوعات دیگری مثل بحث برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران، برنامه هسته‌ای و ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای ایران هم وجود دارد. موضوعات دیگری مثل مباحث کریدورها و مسائل مربوط به انتقال کالا وجود دارد. به ‌هرحال از روسیه ۲۰۰ میلیون تن کالا صادر یا وارد می‌شود و روس‌ها علاقه‌مند هستند با توجه به بسته شدن مسیرهای مستقیم با اروپا و یک‌سری کریدورهای دیگر، بخشی از ۲۰۰ میلیون تن را با استفاده از مسیر ایران تنظیم کنند. در هر صورت روابط با روسیه همواره برای جمهوری‌اسلامی‌ایران مهم است ظرفیت برای گسترش این روابط وجود دارد و باید تلاش بیشتری شود تا سطح مبادلات افزایش پیدا کند. در سال‌های اخیر روابط رشد سالانه مبادلات ۱۵ تا ۲۰ درصد بوده و باید یک جهش در این خصوص صورت بگیرد و برای آن تلاش شود. حتما در آینده همکاری‌های سیاسی، نظامی و امنیتی ایران و روسیه در موضوعات منطقه‌ای و بین‌المللی ادامه خواهد داشت که به نفع هر دو کشور است.

روزنامه خراسان

در جدال تصویر توانایی و ناتوانی نگویند نمی‌شود

احسان صالحی 

در عصر پساواقعیت بخش مهمی از ادراک مخاطب از مسائل، ناشی از تصویر آن مسائل در ذهن اوست. این تصویر ممکن است فرسنگ‌ها با واقعیت فاصله داشته باشد اما در نهایت همین تصویر و محاسبات دستکاری شده از واقعیت است که مبنای اقدام قرار می‌گیرد. این مسئله قابل کتمان نیست که ایران هدف یک تهاجم تبلیغاتی سازمان‌یافته از سمت دشمنان خود است. برای این جنگ تبلیغاتی می‌توان اضلاع متعددی را برشمرد اما شاید مهم‌ترین ضلع آن، بزرگ‌نمایی توان حریف و کوچک‌انگاری توان خودی است. این جنگ تبلیغاتی، اصطلاحاً صغیر و کبیر هم نمی‌شناسد. خطاست اگر تصور کنیم هدف و نقطه تمرکز آن صرفاً مردم هستند. در برخی مسائل ممکن است نخبگان و مسئولان کشور هدف های جدی‌تری باشند. نخبه و عنصر تاثیرگذار داخلی اگر به این باور برسد که راهی جز تسلیم برای او باقی نمانده است، آثار به مراتب ویرانگرتری از تصور یک فرد عامی به دنبال خواهد داشت. فراتر از آن، اگر یک مسئول نظام جمهوری اسلامی که موظف به نمایندگی و صیانت از منافع ملی است، احساس دست بسته بودن و ناتوانی داشته و سپر انداخته باشد، در واقع منافع ملی را سپر کرده و در معرض تهاجم و آسیب قرار داده است.
حال در میدان اقتصاد که تولید رکن و ستون فقرات آن است، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی روز گذشته خود با لحنی قاطع به کسانی طعنه زدند که در مقابل الزام دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصد، با یک محاسبه دم دستی می‌گویند تحقق این رشد ده ها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی نیاز دارد و تا این میزان سرمایه‌گذاری انجام نشود، دستیابی به آن، شدنی نیست.
ایشان در مقابل این نگاه، به کارگروه هایی اشاره کردند که ظرفیت‌ها و توانایی‌های لازم برای دستیابی به رشد اقتصادی ۸ درصدی را شناسایی کرده‌اند و برای تحقق آن، طرح‌ها و راه‌حل‌هایی در نظر دارند. بعد هم از مسئولان دولتی خواستند که این طرح‌ها را به صورت جدی دنبال کنند و «نگویند نمی‌شود».
متاسفانه در دوره جدید مدیریت کشور، «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» در گفتار مسئولان غلظت زیادی پیدا کرده است. بیان مشکلات و حتی اغراق و بزرگ‌نمایی آن ها شاید در ایام انتخابات، برای کاندیداها آورده‌هایی داشته باشد چراکه تصویری آگاه و دارای اشراف از مشکلات از کاندیدا می‌سازد و او با نفس حضور در انتخابات، این پیام را به مردم می‌دهد که منجی و قهرمان حل مشکلات اوست، اما تداوم این تصویر و تکیه بر مشکلات، پس از انتخابات و استقرار در کرسی مسئولیت، اثر معکوس دارد و قاطبه مردم و هوادارانی را که اکنون منتظر اقدام و عمل هستند، ناامید و سرخورده می‌سازد.
خطاب روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب با این تعبیر که «نگویند نمی‌شود» و «رشد ۸ درصد را معلق به یک امر نشدنی نکنند»، از دو جنبه تلنگری مهم به شمار می‌رود: ۱) پرهیز از القاء ناتوانی و ضعف ۲) پرهیز از ارائه تصویری منتظر و تک‌گزینه از اداره کشور.
منوط کردن رشد اقتصادی به تامین ده ها میلیارد دلار سرمایه خارجی که وابسته به رفع تحریم‌هاست و تکرار این جمله که با وجود تحریم و در غیاب سرمایه‌گذاری، رشد ۸ درصد قابل تحقق نیست، نتیجه‌ای جز ارائه تصویری معلّق از اقتصاد کشور به دنبال نخواهد داشت، زیرا مؤلفه رشد به متغیری وابسته نشان داده می‌شود که کنترل آن در داخل نیست.
بدیهی است که تلاش برای رفع تحریم‌ها جزو دستورکارهای اصلی کشور در سال‌های اخیر است اما آیا در طرف مقابل نیز اراده‌ای برای رفع تحریم وجود دارد؟ مگر رویکرد جمهوری اسلامی در پذیرش برجام و حتی باقی ماندن در آن پس از خروج آمریکا، منطقی جز رفع و کاهش اثر تحریم‌ها داشت؟ حال وقتی اراده طرف مقابل بر حفظ ساختار تحریم و تشدید احتمالی آن است، چه باید کرد؟ آیا باید دست‌ها را بالا برد و گفت «نمی‌شود»؟ یا این که مجموعه‌ای که از طرف ملت برای اداره کشور نمایندگی و مسئولیت یافته است، موظف است راه های معتبر دیگری برای گذار به نقطه مطلوب بیابد؟
کلید تحقق رشد‌های بالا و پایدار در تولید ناخالص ملی، در نام گذاری سال جاری نهفته است. تمرکزی که رهبر انقلاب در نام گذاری سال های اخیر حول موضوع تولید کرده‌اند، یک زنجیره مفهومی و عملیاتی برای تولید ایجاد کرده است. در عناوین سال های گذشته بر روی مفاهیمی مانند مانع‌زدایی، دانش‌بنیانی و اشتغال‌آفرینی تاکید شده بود. امسال ایشان با انتخاب عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم» بر روی حلقه‌ای دیگر و بلکه مهم ترین حلقه و الزام برای تولید انگشت گذاشت.
عینیت یافتن مشارکت مردم با میدان دادن واقعی به بخش خصوصی محقق می‌شود. شکل دادن بخش خصوصی بزرگ مقیاس در تولید، مسیری درون‌زا برای تحقق رشدهای پایدار است که تجربه موفق آن در کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن و چین در دسترس و قابل استفاده است. در این کشورها، حمایت های مالی، اعتباری و تعرفه‌ای دولت از تولید با سازوکار اصابت و پاسخگویی، هدف‌گیری تاثیر بر رشد اقتصادی، مقید بودن و زمان‌بندی حمایت ها همراه بوده است، این کشورها راهبرد توسعه صنعتی مشخص و اعلام شده داشته و به آن مقید بوده‌اند و سرمایه‌های بزرگ به مگاپروژه‌های نوآورانه و با کارآفرینی بالا هدایت شده است.
این سیاست‌ها و اصلاحات ضروری در اقتصاد که باعث ایجاد جهش در بخش واقعی تولید خواهد شد، نه تنها موکول به تعیین وضعیت تحریم نیست، بلکه تحریم‌شکن است و باعث خواهد شد سرمایه‌ها در جای درست خود به کمک کشور بیاید.
این ساده‌ترین و البته بدترین نگاه به اداره کشور است که همه چیز موکول به متغیر خارجی و خارج از کنترل دولت یعنی مسئله رفع تحریم‌ها شود. البته دولت محترم نشان داده است که با درک عدم قطعیت موضوع رفع تحریم، به دنبال مسیرهای موازی است. امضای معاهده راهبردی با روسیه و تلاش برای تقویت همکاری با چین در این چارچوب قابل ارزیابی است. مهم این است که گفتمان انزواگرایانه «نمی‌شود» و سایه سنگین عدم توانایی که بخش مهمی از آن ناشی از القائات خالی از واقعیت و تلاش‌های هدفمند برای دستکاری در محاسبات داخلی است، از منطق و عمل مسئولان کشور دور و در عین واقع‌بینی، راه های جایگزین برای عبور از محدودیت‌ها یافته شود.
 
روزنامه رسالت

رمزگشایی از نگرانی مشترک غرب و تل‌آویو

حنیف غفاری
طی روزهای اخیر، سؤالات هدفمندی ناظر بر آتش‌بس غزه در اتاق‌های فکر و رسانه‌های غربی و صهیونیستی طرح می‌شود. فارغ از دغدغه‌هایی که در تل‌آویو در خصوص آثار داخلی و منطقه‌ای توافق آتش‌بس غزه و تبعات آن برای رژیم اشغالگر قدس موردتوجه قرارگرفته، یک سؤال کلیدی و راهبردی، ذهن استراتژیست های مخالف مقاومت را مشغول ساخته است:مقاومت فلسطین  چگونه و بر اساس چه مکانیسمی خود را در طول مدت آتش‌بس موقت( با فرض آنکه مراحل دیگر آتش‌بس اجرایی نشود) بازتعریف خواهد کرد وانعکاس این روند، بر توان میدانی، سیاسی، راهبردی و تاکتیکی حماس و جهاد اسلامی  چه خواهد بود؟
قدر متیقن و وجه اشتراک اکثر تحلیل‌های ارائه‌شده در فضای تحلیلی غرب و اراضی اشغالی، اعتراف نسبت به توان حماس در بازیابی سریع توان خود در روند آتش‌بس است. بخشی از این توان میدانی، در طول جنگ بازیابی شد و خود را در تحولات روزهای منتهی به انعقاد پیمان آتش‌بس در غزه نشان داد:جایی که شاهد افزایش تصاعدی آمار کشته‌ها و زخمی‌های صهیونیست در عملیات‌های کمین رزمندگان حماس ( به‌واسطه تغییر تاکتیک رزمندگان مقاومت و تقسیم آن‌ها به گردان‌های کوچک‌تر) بودیم.اکنون، حماس قدرت تمرکز بر سطوح ساختاری و سیاسی خود را  پیداکرده و در این حوزه‌ها نیز تصمیماتی مهم ، مبتنی بر آینده‌نگاری تحولات فلسطین و منطقه اتخاذ خواهد کرد. یکی از اهداف اصلی  رژیم اشغالگر قدس از جنگ غزه  از بین بردن توان رزم و موجودیت ( و نه ساختار) حماس بوده است، اما اکنون حماس توانسته است میان موجودیت، هویت و استراتژی‌های میدانی و نظامی خود رابطه‌ای  هدفمند ایجاد کند. 
این رابطه هدفمند، خود را در میزان و ضریب تاب‌آوری مقاومت فلسطین در جنگ غزه و حتی مذاکرات دوحه و قاهره نمایان ساخت:جایی که حماس نه‌تنها برخی خطوط قرمز ترسیم‌شده از سوی صهیونیست‌ها را به چالش کشید، بلکه در مرحله‌بندی روند آزادی اسرای صهیونیست نیز بسیاری از خواسته‌های خود را به تل‌آویو دیکته کرد. 
اکنون معمای حماس در ذهن سیاستمداران و استراتژیست های غربی و صهیونیستی پررنگ‌تر شده است:جایی که حماس در شرایط پساجنگ غزه قدرت تشکیلاتی و ساختاری بیشتری پیدا خواهد کرد. بااین‌حال، شرایط میدانی و فرا متنی جنگ غزه چاره‌ای جز پذیرش توافق آتش‌بس پیش روی نتانیاهو و حامیان غربی آن باقی نگذاشت. بنابراین، آنچه امروز تحت عنوان آتش‌بس غزه شاهد تحقق آن هستیم، معلول اختیار راهبردی واشنگتن و تل‌آویو  تسلط این دو بر ابعاد گوناگون جنگ نبوده و منبعث از استیصال راهبردی و عملیاتی آن‌ها دررسیدن به اهداف تعیین‌شده در این کارزار بوده است. در چنین شرایطی، حماس و جبهه مقاومت، فرصت استثنایی و مناسبی را جهت تقویت قدرت خود پیداکرده‌اند. گزاره‌ای که نه‌تنها مطلوب دشمنان مقاومت نیست، بلکه هراس آن‌ها درروند آینده‌نگاری تحولات منطقه را دوچندان خواهد کرد.
روزنامه وطن امروز
 
اطلاعات، تصمیم‌گیری و اقدام
حمید ملک‌زاده
روز سه‌شنبه رهبر انقلاب از نمایشگاه پیشرفت بخش خصوصی بازدید جامع و مفصلی داشتند. در حاشیه این بازدید، درست همانند سایر رخدادهای عمومی و تخصصی مانند این، گفت‌وگوهایی شکل گرفت که هر کدام به نحوی بیانگر مسائل مهمی درباره شکل نگاه و رویکردهای عمومی ایشان به سیاست و مسائل مربوط به اداره عمومی کشور است. گفت‌وگوهایی که از آنها صحبت می‌کنیم، نشان می‌دهد ایشان نسبت به موضوعاتی که کشور به آنها دچار است، حساسیت دارند؛ یعنی درباره آنها اطلاعات موسع و جزئی دارند، بر ضرورت تصمیم‌گیری پیرامون این موضوعات اصرار می‌کنند و در جایگاه رهبری انتظار دارند تصمیم‌های اعلام‌شده توسط مسؤولان مختلف بدرستی به مرحله اجرا برسد. این سه موضوع، وجوه مختلف اما اساسی چیزی را که از آن به ‌عنوان سیاست یاد می‌کنیم، تشکیل می‌دهند.
* سیاست و مسأله اطلاعات
به ‌طور کلی سیاست متضمن نوعی دخالت‌گری مداوم در جریان جاری امور در یک واحد سیاسی با هدف محقق کردن اهداف مادی و معنوی خاصی از سوی دولت است. این نوع از مداخله یا اقدام‌کردن مستلزم در دست ‌داشتن طرحی جامع از وضعیت حاکم بر جریان عمومی امور در کشور است. در کنار همه موارد  مختلفی که ممکن است اجزای گوناگون طرح جامع را تشکیل دهد، در اختیار داشتن اطلاعات دقیق درباره مسائل موجود در کشور جایگاه ویژه‌ای دارد. از این منظر سیاستمداران و مدیران عالی در یک واحد سیاسی باید اطلاعات روشنی درباره حوزه‌هایی که اقدام‌درباره آنها ضرورت دارد، جمع‌آوری کرده و روند عمومی مسائل درباره هرکدام را بخوبی بدانند. در گفت‌وگوهای حاشیه‌ای شکل‌گرفته با مسؤولان دولتی و فعالان بخش خصوصی در این دیدار معلوم بود که رهبر انقلاب اطلاعات جامعی درباره مسائل موجود، روندهای پیش‌تر طی شده و تصمیمات اتخاذ شده دارند و این مساله مهمی است که در زمینه راهبری و اداره عمومی کشور باید به آن توجه داشته باشیم.
* سیاست و مسأله تصمیم‌گیری
در کنار همه موضوعاتی که درباره سیاست می‌گویند، بحث درباره تصمیم‌گیری مساله مهمی است که نمی‌شود از آن چشم‌پوشی کرد. تصمیم‌گیری در اینجا بر تصمیم‌گیری درباره مسائل مربوط به امر عمومی دلالت می‌کند. یعنی سیاست مستلزم انتخاب‌ راهکارها و اقدامات عملی مشخصی درباره موضوعاتی است که به مصلحت عمومی مربوط می‌شود. می‌دانیم هر شکلی از مداخله در یک محیط پویا تبعات اجتناب‌ناپذیری برای اجزای به‌ هم‌ پیوسته آن دارد. از این رو تنها وقتی می‌توانیم درباره بهترین صورت ممکن از سیاست تصمیم‌گیری کنیم که اطلاعات موسع و طرح کلی روشنی از وضعیت جامعه در اختیار داشته باشیم. در چنین صورتی و با در اختیار داشتن اطلاعات لازم و کافی می‌شود تصمیمی را اتخاذ کرد که به تعداد کمتری از اعضای جامعه آسیب می‌رساند. همین‌طور می‌توان راهکارهای مناسبی را برای کاهش تبعات تصمیم مورد نظر اتخاذ کرد. این مساله‌ای است که در مفهوم پیوست‌های عدالت که رهبر انقلاب مدام بر آن اصرار می‌کنند، پیش‌بینی‌شده است. از این ‌جهت حکمرانی صحیح مستلزم دسترسی مناسب به اطلاعات لازم درباره موضوعات جاری کشور، اتخاذ تصمیم مناسب و در نظر گرفتن تبعات تصمیمات احتمالی است. با وجود این هنوز یک ضلع دیگر از سه‌گانه سیاست در گفت‌وگوهای رهبر انقلاب در حاشیه اجلاس مورد نظر وجود دارد که باید به آن بپردازیم؛ اقدام یا عمل مقتضی.
* باید دست به کاری زد که نتایج ملموسی دارد
تا اینجا اینطور بحث کردم که سیاست 3 وجه یا ضلع متفاوت دارد: اطلاعات، تصمیم‌گیری و اقدام. ضلع سوم از مثلث سیاست به ‌اندازه همه اضلاع دیگر حائز اهمیت است. حتی در یک معنا باید آن را به‌ عنوان مهم‌ترین ضلع از اضلاع تشکیل‌دهنده سیاست در نظر بگیریم، چرا که در نهایت تنها وقتی به شکل معناداری می‌توانیم از سیاست صحبت کنیم که کاری انجام شده باشد. رهبر انقلاب در حاشیه بازدید از نمایشگاه پیشرفت‌های بخش خصوصی در چند مورد درباره ضرورت دست‌زدن به اقدام مؤثر بر اساس تصمیمات اتخاذشده بر پایه اطلاعات موجود تأکید کردند؛ چه جایی که با مسؤولان دولتی درباره نتایج اقداماتی که برای رفع ناترازی‌های انرژی انجام شده صحبت می‌کردند و چه وقتی که در پاسخ به گلایه فعالان بخش خصوصی از مسؤولان دولتی خواستند زمینه کاهش گلایه ایشان از دولت را فراهم کنند. در هر دو مورد ایشان بر اهمیت این ضلع اساسی از سیاست اصرار ورزیدند. 
تأکید ایشان احتمالاً از این واقعیت ناشی می‌شود که در کابینه‌های مختلفی که از زمان آغاز رهبری ایشان تا امروز تشکیل شده‌اند، اطلاعات جامعی درباره مسائل کشور جمع‌آوری و تصمیمات مختلفی اتخاذ شده است؛ با وجود این هنوز در حوزه‌های مختلف، از جمله در حوزه ناترازی‌های انرژی، موضوعات حل نشده زیادی باقی‌ مانده که نیازمند اتخاذ تصمیمات سیاسی محکم و عملیاتی‌کردن این تصمیمات است؛ موضوعی که هر بار به نحوی و به بهانه خاصی، سیاسی یا غیرسیاسی، مسکوت مانده و مورد غفلت قرار گرفته است. از بیانات ایشان در حاشیه این دیدار اینطور برمی‌آید که دولت باید در چارچوب سه‌گانه اطلاعات، تصمیم‌گیری و اقدام، با توجه ‌به موضوع پیوست‌های عدالت تلاش کند هر چه سریع‌تر تصمیمات اتخاذ شده درباره مسائل مختلف در اداره عمومی کشور عملی و آلام مردم در مسائل اساسی مرتفع شود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات