صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۸  ، 
کد خبر : ۳۷۲۶۱۹

یادداشت روزنامه‌های یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳

چندجانبه‌گرایی و دیپلماسی حقوقی، کدام جریان مداخله دشمن در ایران را تمهید می‌کند؟، ایران در اوج خودکفایی دفاعی؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز یکشنبه‌ ۲۸ بهمن

چندجانبه‌گرایی و دیپلماسی حقوقی

 علی بهادری جهرمی  
افراط‌گرایی سیاسی که طی سال‌های اخیر به بخش مهمی از سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده، امروز بیش ‌از هر زمان دیگری در حال افشای ماهیت حقیقی این کشور در نظام بین‌الملل است. ابزارسازی از تحریم، سلاح‌سازی از دلار و استفاده ابزاری از رسانه‌ها برای تحمیل اراده سیاسی، همگی نشانه‌هایی از یک الگوی رفتاری است که واشنگتن از آن برای تلاش در راستای حفظ سلطه خود بر نظام جهانی دنبال می‌کند. اما در مقابل، شواهد موجود نشان می‌دهد که این سیاست‌ها نه‌تنها باعث تثبیت موقعیت آمریکا نشده، بلکه روند افول این هژمونی را تسریع کرده است.
شهید آیت‌الله رئیسی، مبتنی بر راهبردی که رهبر معظم انقلاب سال‌ها بر آن تأکید می‌فرمودند اما نسبت به آن غفلت می‌شد، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در مسیر عبور از سلطه‌گری آمریکا و تقویت جایگاه ایران در نظام بین‌الملل طراحی کرد. شهید رئیسی با درک صحیح از تحولاتی که در عرصه جهانی در حال وقوع بود، راهبرد چندجانبه‌گرایی را به‌عنوان پاسخ عملی و مؤثر در برابر یکجانبه‌گرایی مبتنی بر ظلم اتخاذ کرد.
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس، توسعه روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای همسایه و اسلامی و برطرف کردن برخی چالش‌های موجود در روابط دیپلماتیک منطقه‌ای، همگی میراثی ارزشمند از این نگاه هوشمندانه است که اکنون باید با حداکثر ظرفیت از آن بهره‌برداری شود.
امروز، جامعه جهانی بیش ‌از هر زمان دیگری نسبت به افراط‌گرایی آمریکا حساس شده است. مواضع اخیر قدرت‌های بزرگ و حتی برخی کشورهای همپیمان سنتی آمریکا نشان می‌دهد که صبر نظام بین‌الملل در برابر سیاست‌های تحمیلی این کشور به سر آمده است. همسایه آمریکا، کانادا هم اکنون واضح‌تر از هر زمان دیگری به ماهیت زورگو و قلدرمآبانه آمریکا پی برده است.
رویکردهایی نظیر تحمیل مجدد تحریم‌های یکجانبه، فشار بر نهادهای بین‌المللی برای همسویی با سیاست‌های آمریکایی و تلاش برای سلطه بر اقتصاد جهانی، به‌شدت در حال فرسایش اعتبار آمریکا به‌عنوان یک بازیگر در روابط بین‌الملل است. تحریم دیوان کیفری بین‌المللی و خروج از سازمان بهداشت جهانی و سایر موارد مشابهی که باید از این ‌پس منتظر آن‌ها باشیم، بیش‌از هرچیز اعتبار آمریکا را به‌عنوان یک بازیگر پرادعای بین‌المللی مخدوش می‌کند. این روند، همان‌طور که در مورد دلار و رسانه دیده شد، باعث تسریع در گزینه‌های جایگزین، مستقل از ساختارهای تحت سلطه آمریکا شده است.
اما آنچه امروز بیش ‌از ‌پیش ماهیت واقعی سیاست‌های افراطی آمریکا را بر جهان آشکار کرده، حمایت بی‌قید و شرط ترامپ از پروژه نسل‌کشی، یا - به تعبیر خودشان- پاکسازی نژادی(!) در غزه و همدستی آشکار وی در جنایات علیه ملت فلسطین است. ترامپ که پیش‌تر نیز با خروج از برجام و وضع تحریم‌های غیرقانونی علیه ایران، قلدری در سیاست خارجی را پیش گرفته بود، اکنون به ‌صراحت از تصاحب اراضی فلسطینیان و طرح‌های توسعه‌طلبانه رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند. این اقدامات، به همراه رویکرد گستاخانه واشنگتن در تهدید کشورها و سازمان‌های بین‌المللی که با این سیاست‌ها مخالفند، نشان‌دهنده افول جدی و سریع مشروعیت اخلاقی و حقوقی آمریکا در نظام بین‌الملل است.
در چنین شرایطی، اصلی‌ترین راهبرد برای جمهوری اسلامی ایران، تداوم مسیر شهید رئیسی در تقویت چندجانبه‌گرایی، دیپلماسی متوازن و اتخاذ رویکردهای حقوقی برای مهار افراط‌گرایی واشنگتن است.
دیپلماسی حقوقی، به‌عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن مشروعیت تحریم‌های یکجانبه در دادگاه‌های بین‌المللی و نهادهای حقوقی، می‌تواند به کاهش آثار این اقدامات کمک کند. علاوه‌بر آن، تقویت همکاری‌های اقتصادی مستقل از دلار و بهره‌گیری از ظرفیت‌های سازمان‌هایی همچون شانگهای و بریکس، به همراه گسترش روابط با کشورهای منطقه، مهم‌ترین اقدام برای عبور از این دوره پرتنش جهانی محسوب می‌شود.
ایران امروز یک اسب زین‌ شده در عرصه سیاست خارجی دارد که باید از آن برای استحکام موقعیت خود در برابر یکجانبه‌گرایی بهره‌برداری کند. وزارت نفت رسما اعلام کرد ماه گذشته، یعنی در اوج تهدیدهای ترامپ و همزمان با دستورهای جدید تحریمی ترامپ، فروش نفت ایران رکورد زده است؛ این موضوع مهر تأییدی بر اسب زین شده تجارت خارجی است که دولت شهید رئیسی علی‌رغم شرایط بحرانی تحویل شده به خود، تنها طی سه سال آن را محقق کرده و اکنون در اختیار دولت چهاردهم است. استمرار این مسیر نیازمند طراحی مستمر و به ‌روز، تغییر مستمر روش‌ها و ابزارها به منظور جلوگیری از شناسایی در جنگ اقتصادی و جدیت در تعامل با کشورهای همراه است تا مثل شرایط حاکم بر قبل از دولت سیزدهم، این کشورها احساس مذاکره دست دومی یا نگاه حاشیه‌ای ایران به خود را نداشته باشند.
با این اوصاف، افراط‌گرایی سیاسی آمریکا تیر دیگری بر پیکر اعتبار نحیف‌شده‌ این کشور است و همانند تجربه‌های پیشین، روند افول هژمونی غرب را شتاب خواهد بخشید. راه عبور از این دوره، نه در عقب‌نشینی یا حتی مقاومت منفعلانه، بلکه در تقویت ابتکارات حقوقی، دیپلماسی متوازن و تحکیم ساختارهای چندجانبه بین‌المللی و منطقه‌ای نهفته است. آینده نظام بین‌الملل به‌وضوح به سمت گذار از یکجانبه‌گرایی افراطی و حرکت به سوی یک نظم جدید جهانی مبتنی بر چندجانبه‌گرایی واقعی پیش می‌رود؛ ایران باید از این فرصت تاریخی بیشترین بهره را ببرد.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز یکشنبه‌ ۲۸ بهمن

کدام جریان مداخله دشمن در ایران را تمهید می‌کند؟

جعفر حسن‌خانی

درست ۱۸۰ سال قبل، چندی بعد از قرارداد ترکمنچای بود که «کلنل شیل»، سفیر انگلیس در ایران، قبل از سفر به ایران در ورشو به دیدار «نیکولای اول» تزار روسیه و «نسلرود» صدراعظم او رفت. در آن دیدار این سه نفر پیرامون سیاست مشترک دو کشور در قبال ایران گفت‌و‌گو کردند. در همین دیدار، صدراعظم روسیه خبری از «پرنس دالگورکی» سفیر روسیه تزاری در ایران را به اطلاع کلنل شیل رساند و گفت که در ۲۳ ژوئیه ۱۸۴۹ سفیر روسیه به او نوشته است که در نظر دارد به عنوان تصمیمگیر روسی در ماجرای ایران با شروع اغتشاش در ایالت آذربایجان در ایران مداخله نظامی کند. چندی بعد از این دیدار بود که شورش پیروان علی محمد باب در ایران و ایالت آذربایجان شروع شد. یحیی دارابی در نیریز شیراز آشوب را کلید زد. محمد علی قدس و حسین بشرویه‌ای در مازندران همان کار را کردند و در ایالت آذربایجان و شهر زنجان محمد علی حجت سر به شورش گذاشت. خفیه‌نویس‌های قاجار بار‌ها از ارتباط محمد علی حجت با کنسولگری روسیه تزاری در ایالت آذربایجان برای «امیر کبیر» صدراعظم ایران گزارش ارسال کرده بودند. 
به نظر می‌رسد چیزی تغییر نکرده باشد، جمهوری اسلامی ایران با همان پدیده‌ای مواجه است که امیرکبیر در دوران قاجار با آن مواجه بود. پدیده جریان‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که درست در زمان مورد نیاز دشمن، دست به کنشگری سیاسی می‌زنند، از دوران امیرکبیر تا به امروز به تکرار روی داده است. جریانی که گویی تلاش دارد مطابق اعلان نیازمندی‌های دشمن عمل کند. کارکرد و نتیجه عمل این جریان‌ها در بستر تاریخ دویست ساله مواجهه ایران و غرب مدرن چه بوده، جز اینکه اینان در عمل، مداخله دشمن در ایران را تمهید می‌کردند؟
در دوران پسابرجام و در شرایط حاضر که ایران از یک سو در وضعیت زیرآستانه جنگ با رژیم کودک کش اسرائیلی قرار دارد و از دیگر سو کمپین فشار حداکثری ترامپ آغاز شده، دشمن بر این نظر است که هیچ چیز به اندازه یک آشوب خیابانی، سیاست‌های دشمن در ایران را تسهیل نمی‌کند. این را در متون منتشر شده از سوی اندیشکده‌ها، رسانه‌ها و منابع تصمیم‌ساز می‌توان به کرات دید. درست در همین موقعیت مطابق انتظار، فراخوان به خیابان آغاز می‌شود و در همین لحظه تاریخی است که «کنشگران ایران ندوست سیاسی» همچون اسلاف خود در صحنه حاضر می‌شوند. 
در گذر سال‌ها به نظر فرمول دشمن تغییر چندانی نکرده است، فقط زمانه رنگ و لعاب رویداد‌ها را تغییر داده است. اسم‌ها تغییر کرده و، اما رسم‌ها چندان متفاوت نشده است. جبهه‌بندی همان جبهه بندی ۱۸۰ سال گذشته است. در یک سمت تاریخ امیرکبیر‌هایی ایستاده‌اند، که با دست مشغول اصلاح امور خانه‌اند و با پا، دشمن خانه را لگدکوب می‌کنند و در سمت دیگر تاریخ، دشمنانی ایستاده‌اند که برای تحمیل اراده شان به ستیز با ایران برخاسته‌اند و در این راه همدستان داخلی هم دارند. داستان خدمت و خیانت داستان دیرینی است. 
تجمعات روز‌های اخیر در شرایط حاضر چه معنایی می‌تواند داشته باشد جز تمهید و تسهیل اراده دشمنان بر ایران عزیز. سکوت در برابر این کنشگری‌های مخرب را چه می‌توان نام نهاد؟ ایران امروز بیش از همیشه به وفاق علیه جریان‌ها و افرادی که منافع و مطامع دشمنان را خواسته یا ناخواسته تأمین و تضمین می‌کنند، نیاز دارد. وفاق در بزنگاه‌های این چنینی معنا می‌یابد وگرنه سکوت در این موقعیت نام دیگرش همدستی با همدستان دشمن است. وفاق بر سر محکوم کردن دوستانِ همدست دشمن معنا می‌یابد و اعتماد ساز است، وگرنه اعتماد سوز است و چیزی نیست جز یک بازی زبانی که به سرعت سرشتش بر همگان عیان خواهد شد و می‌شود واژه‌ای تهی از معنا.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز یکشنبه‌ ۲۸ بهمن

ایران در اوج خودکفایی دفاعی

محسن رفیق‌دوست

صنعت موشک‌سازی کشور در شرایط بسیار خوبی قرار دارد و تا جایی که امکانات و مجوز‌های لازم فراهم باشد، توانایی تولید موشک را داریم و در زمینه دفاعی به خودکفایی کامل رسیده‌ایم. این ملت در هر زمینه‌ای که اراده کند، به خودکفایی می‌رسد. ملت ما هوشیار و به‌روز است و نسل جوان نیز در راهپیمایی‌ها، تعهد خود را به همان اندازه نسل‌های پیشین نشان داده‌اند.

در دوران جنگ، تا جایی که امکان داشت، سلاح از سوییس خریداری و از موشک ۱۱۰کیلومتری تولید داخل نیز استفاده شد. در زمینه موشک و پهپاد، ایران در منطقه بی‌نظیر است و در زمره چند کشور برتر جهان در این حوزه قرار دارد. موشک‌های دقیق و هدایت‌شونده در اختیار همه کشور‌ها نیست. امروزه ایران در موشک و پهپاد، در منطقه و جهان، جزو چهار قدرت برتر است. پیشرفت در این حوزه متوقف نشده و متخصصان همواره درحال به‌روزرسانی تجهیزات هستند. با این حال، برای حفظ جایگاه فعلی وپیشرفت بیشتر، باید با سرعت بیشتری ازپیشرفت‌های جهانی دراین عرصه پیروی کنیم. قطعا در دفاع ازکشور، ازپیشرفت‌های جهانی عقب نخواهیم ماند. همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با دانشمندان، مسئولان و متخصصان صنعت دفاعی فرمودند باید بر نوآوری ومتوقف‌نشدن در سازوکار‌های رایج در زمینه پیشرفت صنعت دفاعی کشور تمرکز کرد؛ ابتکار ونوآوری، پایان ندارد. البته بایدتاکید کرد که امروز پیشرفت‌های چشمگیر دفاعی به‌خصوص با توجه به تحریم مستمر دشمنان، بسیار خوب است و شرایط صنعت دفاعی ایران به گونه‌ای است که هر قطعه‌ای به ما ندهند، جوانان کشورمان بهتر از آن را در داخل تولید می‌کنند. برخی تصورمی‌کنند روسیه ازایران موشک می‌خرد، در حالی که روسیه خود دارای توانایی‌نظامی پیشرفته‌ای است. امروز ایران درتمام نیاز‌های دفاعی خودکفا شده است. ازمهمات و گلوله تا قوی‌ترین موشک‌ها، هواپیماها، زیردریایی‌ها، سامانه‌های ارتباطی، دوربین‌های دید در شب و دیگر تجهیزات نظامی، به‌طور کامل در داخل تولید می‌شوند. ایران حتی به کشور‌های دوست، سلاح صادر می‌کند. البته درصادرات سلاح، محدودیت‌هایی وجوددارد، اما میزان قابل توجهی از تجهیزات نظامی به کشور‌های دوست صادر می‌شود. ایران امروزه به هیچ کشوری در شرق یا غرب وابسته نیست و کاملا مستقل است. 

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز یکشنبه‌ ۲۸ بهمن

شمایل مواجهه با ترامپ

محمد مهدی مظاهری

مسأله مهم این روزها در عرصه سیاست خارجی، شناخت و استفاده بهینه از بزنگاه‌ها و فرصت‌های منطقه ای و بین المللی است که در اثر رویکردهای ترامپ ایجاد شده و می‌شود. در مقطع کنونی به دلیل مواضع ترامپ در رابطه با جنگ تجاری با چین، کانادا و مکزیک، تصاحب گرینلند، کاهش کمک به ناتو، تغییر رویکرد به اوکراین، مواضع ضد بشری تمام عیار در مورد کوچ اجباری مردم غزه و تبدیل این منطقه به یک ساحل تفریحی تحت اداره آمریکا، کشورهای اروپایی و عرب و همچنین چین نیز دل خوشی از دولت ترامپ ندارند.
بنابراین شرایط بسیار مناسبی فراهم شده است تا ایران بتواند از طریق چانه زنی و مذاکره با این کشورها، موقعیت خود را بهبود ببخشد و در نتیجه در مواجهه با آمریکا از موضعی قدرتمندتر برخوردار شود. به ویژه با توجه به اختلافی که نظریه «کوچاندن مردم غزه» بین آمریکا و اسرائیل با عربستان ایجاد کرده،  شرایط بسیار مهیا است تا ایران با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گفت و گوها و رایزنی‌های متعددی انجام داده و «طرح مودت» با این کشورها را با جدیت دنبال کند. موفقیت در این مسأله قطعا بر موضع ایران در مذاکرات آتی با غرب تأثیر خواهد داشت و این تصور که ایران در موضع ضعف قرار دارد و بنابراین می‌توان مسائل بسیاری را به آن تحمیل کرد، از بین می رود.
هر چند موارد فوق می‌تواند برای اتخاذ یک سیاست هوشمندانه به تصمیم سازان و دیپلمات های کشور کمک کند، اما در نهایت واقع نگری، درک دقیق شرایط و مقدورات و محذورات داخلی و بین المللی و در نظر گرفتن مصلحت کشور در کنار عزت و اقتدار ایران، اصل اساسی در مواجهه با دولت ترامپ و شرایط پرمخاطره‌ کنونی است. بنابراین دیپلمات‌های ایرانی بر اساس آگاهی به مشی و رویکرد کلی ترامپ باید در مواجهه با چنین درخواست‌هایی بدانند که اینها هم بخشی از همان سیاست زیاده خواهی اولیه ترامپ است تا بتواند در مراحل بعدی به  درخواست‌های کمتر خود دست یابد. بر این اساس از دستگاه سیاست خارجی و دیپلمات های کارکشته کشورمان انتظار می رود در این مرحله متوقف نشوند و اقدامات مقتضی برای تأمین منافع ملی کشور و دور کردن بحران و تنش از ایران را انجام دهند. با توجه به وضعیت اقتصاد کشور، لازم هست دیپلماتهای ایرانی چانه زنی‌ها و مذاکرات غیر رسمی متنوعی را از مسیرهای مختلف پیش ببرند و در نهایت راههای رسیدن به صلح و توافقی عزتمندانه با آمریکا و سایر کشورهای عضو برجام را پیدا کنند.

روزنامه شرق

مشارکت سیاسی حلال مشکلات اقتصادی است

ناصر ذاکری
حمیدرضا حاج‌بابایی، نایب‌رئیس مجلس شورای اسلامی، چند روز پیش درباره ضرورت هرچه باشکوه‌تر برگزار‌کردن راهپیمایی یوم‌الله ۲۲ بهمن گفته بود برای اینکه بتوانیم تحریم‌ها و حلقه ننگین گرانی و تورم را درهم بشکنیم و مردم ما زندگی بهتری داشته‌ باشند، باید در این مراسم حضوری گسترده داشته‌ باشیم. بی‌تردید حضور مردم در صحنه و نقش‌آفرینی آگاهانه آنان در تحولات اجتماعی، یک سرمایه بزرگ و ارزشمند ملی است. حماسه بزرگ و ماندگار سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر مظلوم و سال‌ها بعد حماسه ماندگار دوم خرداد و حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری که بالاترین نرخ مشارکت سیاسی را از سال ۵۸ تاکنون محقق کرده است، همه و همه در سایه حضور پربرکت مردم در میدان شکل گرفته و خلق شده‌اند. از این‌رو ایرادی بر سخنان حاج‌بابایی وارد نیست. اما در نگاهی عمیق‌تر و به‌ویژه با تأمل در مواضع و رفتار سیاسی ایشان و همفکران‌شان، نکات متعددی درباره همین چند جمله ایشان به ذهن خطور می‌کند که در زیر به چند مورد اشاره می‌کنم:
 

۱. حاج‌بابایی در شرایطی سه عبارت تحریم، تورم و زندگی مردم را کنار هم می‌گذارد که در ‌سال‌های گذشته همفکرانش بارها و بارها با عباراتی از نوع «تحریم نمنه‌دی» بر بی‌اثر‌بودن تحریم پای فشرده و همواره عامل بروز تورم و دشواری‌های معیشتی را سوء‌تدبیر مسئولان (البته مسئولان دولت قبلی!) معرفی کرده‌‌اند و نیز هر فردی ‌که همفکران او را به دامن‌نزدن بر آتش تحریم توصیه می‌کرد، با اوصافی نظیر ترسو، نفوذی و غرب‌گرا می‌نواختند. اما اینک فحوای سخنان او این است که تحریم عامل تشدید تورم شده‌ و در سایه این دو پدیده شوم، معیشت مردم مختل شده‌ است. پس باید گفت حق با همان افراد دلسوز و دوراندیش بوده‌ است.

۲. حاج‌بابایی به رابطه نزدیک بین میزان حضور مردم و کاهش شدت دشواری‌های معیشتی اشاره می‌کند. مخاطب خواهد پرسید مگر در سال‌های پیش چنین حضوری در کار نبود که این دشواری‌ها بروز کرده‌اند؟ و قطعا نتیجه خواهد گرفت که وی درباره این رابطه اغراق می‌کند. چنین قضاوتی آنان را به سمت این باور هدایت خواهد کرد که دل‌مشغولی امثال ایشان، نه حل مشکلات معیشتی مردم، بلکه بهره‌برداری سیاسی از همراهی مردم است.

 ۳. سخنان حاج‌بابایی این توقع برحق را برای مردم ایجاد خواهد کرد که اینک که مراسم بزرگداشت روز ۲۲ بهمن با‌شکوه هرچه تمام‌تر برگزار شد‌ و مردم به‌اصطلاح کم‌فروشی نکردند، مسئولان هم کم‌فروشی نکنند‌ و در نتیجه باید مطابق وعده او، دشواری‌های معیشتی رو به کاهش بگذارد‌‌ و تورم دورقمی لجام‌گسیخته گریبان مردم دردمند را رها کند. نکته شایان تأمل این است که گوینده در استدلال خود، نه شرط دیگری مطرح می‌کند‌ و نه به وقفه زمانی طولانی اشاره می‌کند. پس مردم محق خواهند بود ‌مدعی وی شوند. درست مثل سیاست‌مداری که به مردم وعده می‌دهد ‌اگر او را انتخاب ‌کنند، فلان امکانات را برایشان فراهم خواهد کرد. بدیهی است در صورت محقق‌نشدن این وعده، مردم خود را بازی‌خورده خواهند دانست.

۴. حاج‌بابایی می‌گوید حضور مردم مهم است و می‌تواند حلال مشکلاتی بزرگ باشد. درحالی‌که اتفاقا همفکران او در سال‌های گذشته بزرگ‌ترین بی‌اعتنایی‌ها را به حضور مردم داشته‌ و با محدود‌کردن حق انتخاب مردم، حضور آنان در انتخابات را به حداقلی نگران‌کننده رساندند.‌ طرفه اینکه آنان نه‌تنها از این خانه‌نشینی مردم نگران نشده‌اند، بلکه حتی گاه‌و‌بیگاه شادمانی خود را هم ابراز کرده‌اند؛ زیرا این خانه‌نشینی موجب شده‌ همفکران آقای حاج‌بابایی با کمترین رأی عنوان نمایندگی مردم را کسب کرده و راهی خانه ملت ‌شوند.

۵. برخی همفکران حاج‌بابایی، به شهادت مواضعی که در چند سال گذشته گرفته‌اند، تفاوتی جدی بین دو شیوه حضور مردم در صحنه قائل هستند؛ آنان از حضور در راهپیمایی‌ها و تجمع‌ها‌ بیشتر از حضور ‌پای صندوق‌های آرا ذوق‌زده می‌شوند. بهترین شاهد این مدعا، این است که چند سال پیش وقتی رئیس‌جمهوری وقت از امکان برگزاری همه‌پرسی بر اساس اصل ۵۹ قانون اساسی سخن گفت، چنان زبان به طعن و لعن او گشودند که گویی مرتکب ذنب لایغفر کفرگویی شده‌ است! درحالی‌که همان موقع هم حضور شکوهمند مردم پای صندوق همه‌پرسی می‌توانست حلال مشکلات و سرمایه‌ای برای آینده کشور باشد. گفتنی است همان زمان روزنامه‌ای که مواضعی نزدیک به ایشان دارد، به دنبال برگزاری شکوهمند راهپیمایی ۲۲ بهمن آن سال و در جواب رئیس‌جمهوری وقت، تیتر زد که‌ «این هم رفراندوم»!

شاید علت انتخاب این سیاست یک بام و دو هوا از سوی این افراد، قابل‌ مصادره بودن تجمعاتی از نوع راهپیمایی باشد؛ زیرا بسیار دیده‌ می‌شود که آنان نظرات خود را به‌عنوان خواسته‌های مردم بیان می‌کنند، درحالی‌که همان مردم روح‌شان هم خبر ندارد. نگارنده فقط می‌تواند امیدوارانه و صبورانه منتظر روزی باشد که سیاسیون و قدرتمندان کشور به اهمیت حضور آگاهانه مردم در صحنه تحولات اجتماعی پی برده‌ و با صداقت هرچه تمام‌تر، در محضر ولی‌نعمتان خود قدردان پاکی، صفا و صمیمیت آنان بوده و خود را خادم و نه قیم مردم بدانند.

روزنامه خراسان

از نگرانی های بغداد تا دعوت از جولانی

سیدرضا قزوینی 

از زمان سرنگونی نظام بشار اسد در سوریه و به قدرت رسیدن هیئت تحریر الشام به فرماندهی ابومحمد الجولانی، موضع عراق در قبال حاکمان جدید دمشق با احتیاط همراه بوده است. عراق مرزهای طولانی با سوریه دارد و تحولات امنیتی و سیاسی در دو کشور مستقیم بر یکدیگر اثرگذارند. سقوط صدام در ۲۰۰۳ و تحولات ۲۰۱۱ به بعد در سوریه، به خوبی گویای این تأثیرات هستند. به همین دلیل پس از سقوط اسد با این که بغداد حق سوری ها در تعیین سرنوشت خود را محترم شمرد اما در خصوص رویکرد عراق نسبت به دولت جدید، آن را منوط به رفتارهای عملی حاکمان جدید دانست.
سفر رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق به دمشق، سه هفته پس از سقوط اسد و ارسال نشدن یک مقام دیپلمات، مانند دیگر کشورهای عربی و غربی، نشان می داد که عراقی ها هنوز تمایلی به مناسبات و گشایش های سیاسی با حاکمان جدید سوریه ندارند و هم این که دغدغه های امنیتی و ارزیابی های اولیه، هدف نخست آن سفر بوده است. 
الجولانی (الشرع)، که به تازگی توسط گروه تحت انقیادش به عنوان رئیس جمهور معرفی شده، از نظر بسیاری از عراقی ها مسئول بسیاری از جنایت های تروریستی و بمب گذاری هایی است که در دوران عضویت او در القاعده و داعش بر سر عراقی ها گذشت. حتی آزادی وی از زندان بوکا در عراق در سال ۲۰۰۹ هم نتیجه اراده آمریکا و بدون مداخله طرف عراقی بوده است. اعترافات برخی تروریست ها در عراق، منجر به صدور حکم بازداشت برای جولانی هم شده است. 
خبرهای متعدد حاکی از بدرفتاری و خشونت های خونین با اقلیت ها در سوریه، انحصار قدرت در دستان تحریر الشام و تقسیم مهم ترین و تقریبا تمام مناصب اصلی دولت جدید میان اعضای هیئت و مقربان آن، اعلام برگزاری انتخابات در آینده طولانی مدت (چهار سال)، تنش مرزی اخیر میان شبه نظامیان تحریر الشام با ارتش لبنان و مسائلی از این دست بر نگرانی های بغداد می افزاید.
با این حال قرار است نشست پیش روی سران عرب در اوایل بهار سال آینده در بغداد برگزار شود. الجولانی حالا رسما رئیس جمهور سوریه است و طبیعتا مهمان رسمی بغداد خواهد بود. مقامات عراقی نیز در شرایطی ویژه ناچار هستند به طور رسمی از او استقبال کنند. فردی که تا همین چند سال قبل از رهبران القاعده و داعش و از نزدیکان زرقاوی و البغدادی بوده است. 
به رغم اين ها به نظر می رسد بغداد که در سال های اخیر و خصوصا در دولت سودانی به دنبال سیاست خارجی پویا و بی طرفانه ای بوده است، به موضع نظاره گری در قبال تحولات سوریه بسنده نکند و به تدریج گام هایی را در این خصوص بردارد. برگزاری کنفرانس بین المللی گفت و گوهای بغداد در اوایل اسفند با حضور همسایگان سوریه و کشورهای منطقه ای از جمله ایران و مشارکت اسعد شیبانی وزیر امور خارجه سوریه، نشان می دهد عراق هر چند که در قبال تحولات سوریه و حاکمانش با احتیاط به پیش می رود اما چاره ای جز حرکت در مسیر روند اتخاذ شده در قبال سوریه توسط کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای ندارد، به خصوص آن که همسایگی با سوریه، ضرورت ترسیم هرچه سریع تر سیاست خود در قبال دمشق را دوچندان می کند.
فؤاد حسين وزير امور خارجه عراق به تازگی در خصوص موضوع چالش برانگیز حضور یا غیبت جولانی در نشست سران عرب در بغداد گفته که کشورش از «احمد الشرع رئیس جمهور سوریه» برای حضور در نشست سران عرب دعوت خواهد کرد و دولت عراق هیچ ملاحظه ای در تعامل با رهبری جدید سوریه ندارد.
 با این حال حتی در صورت آمد و شدهای دیپلماتیک مقامات دو کشور، به نظر می رسد عراقی ها تا زمان ثبات نسبی سیاسی و بروز شرایط مطلوب در سوریه، همچنان به رفتارهای محتاطانه در قبال رهبران جدید سوریه ادامه دهند.
روزنامه رسالت

نزاع با جامعه جهانی!

محمدکاظم انبارلویی
۱- یک دهه پیش واژه «جامعه جهانی» در ادبیات دیپلماسی سیاست خارجی آمریکا پربسامد بود. آمریکایی‌ها می‌گفتند جامعه جهانی نگران اقدامات ایران است. جامعه جهانی نگران تولید بمب هسته‌ای ایران است. جامعه جهانی نگران نقض حقوق بشر در ایران است. جامعه جهانی نگران رفتارهای منطقه‌ای ایران است و ...
با این حقه‌بازی ۵ دولت هسته‌ای جهان به‌علاوه آلمان را در یک سوی مذاکره با تهران نشاندند و بر یک توافق به نام برجام رسیدند.
آمریکا به نمایندگی از جامعه جهانی برجام را پاره کرد. سه کشور اروپایی حقه‌بازتر از آمریکا به‌گونه‌ای دیگر از برجام خارج شدند و به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند. بعد معلوم شد روس‌ها قرائت جامعه جهانی از تهدیدات ایران را قبول ندارند.
چینی‌ها هم ایضا! روس‌ها و چینی‌ها نه‌تنها در مقابل ایران نیستند نه‌تنها از همگرایی با آن ۴ کشور شرور در تحریم‌ها علیه ایران استقبال نمی‌کنند بلکه خواهان روابط راهبردی طولانی مدت با ایران هستند.
۲- تحولات سریع در جهان و منطقه نشان داد آمریکایی‌ها یک تهدید بزرگ برای امنیت «جامعه جهانی» هستند. اکنون دولتی در آمریکا سرکار است که وقیحانه با رونمایی از چهره واقعی خود در سیاست خارجی‌اش، تهدید امنیت جامعه جهانی را به‌عنوان یک راهبرد دنبال می‌کند.
این‌که چرا آمریکایی‌ها به این روز افتاده‌اند به‌جای مدیریت جامعه جهانی برای رسیدن به صلح، نزاع با جامعه جهانی را دنبال می‌کنند قابل‌تأمل و مطالعه است.
امروز رئیس‌جمهور آمریکا شبیه موجودی شده است که هر وقت نطق می‌کند می‌خواهد پاچه حتی رفقا و شرکای خود را هم بگیرد.
رفتارش با کانادا، پاناما ، مکزیک در آمریکای لاتین ، با فرانسه و آلمان در اروپا ، با چین در آسیا ، با مصر ، اردن و عربستان و ... در غرب آسیا نشان می‌دهد ، او به فضاحت «نزاع با همه» رو آورده است.
به یاد این حرف کیسینجر می‌افتم که یک وقتی گفته بود؛ «دوستی با آمریکا مرگبار و دشمنی با آن خطرناک است». اکنون دولت‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که هزینه دشمنی با آمریکا کمتر از دوستی با آن است. لذا آن‌ها آن خطر را به این مرگ ترجیح می‌دهند.
۳- نرگس‌مندی ،‌ خودشیفتگی یا نارسیسم در روانشناسی یک سرفصل شناسایی برای بیمارانی است که به وادی عشق افراطی به خود و تکیه بر خودانگاشت‌های درونی افتاده‌اند. رئیس‌جمهور آمریکا و اطرافیان او در این وادی سیر می‌کنند.
آن‌ها با سیاست خارجی «نزاع با جامعه جهانی» یک اختلال جدی در روابط بین‌الملل حقوق بین‌الملل پدید آورده‌اند!
این رویکرد، رهبران آمریکا را در جایگاه خودپرستی و خودپسندی نشانده است.
طبیعی است آن‌ها نمی‌توانند به سرنوشت دیگران بیندیشند و منشأ اصلی نقض حقوق بشر در جهان همین جماعت امپریالیست می‌باشند.
افراد خودشیفته و نارسیست نیازمند توجه زیاد از سوی دیگران به خود هستند.
این‌که ترامپ می‌خواهد اقوال و افعال او سرخط خبرهای جهان باشد ناشی از شدت این بیماری در حکمرانی آمریکا است.
۴- آمریکای دوره ترامپ از ایران چه می‌خواهد. فهرست خواسته‌های او در فرمان اجرایی او به چشم می‌خورد :
الف- ایران فعالیت هسته‌ای خود را فراموش کند و تحت نظارت آمریکا قرار گیرد!
ب- فعالیت نظامی خود را متوقف کند و حتی به تولید سلاح‌های متعارف هم فکر نکند.
ج- از گروه‌های مقاومت حمایت نکند و حضور خود را در غرب آسیا فراموش کند.
د- و ...
این خواسته‌ها شبیه یک رؤیا و آرزو آن‌هم از سوی یک حکمران خودشیفته است.
ترامپ با این پیش‌شرط‌ها خواهان گفت‌وگو با ایران است. به قول رئیس‌جمهور ما اگر تو خواهان گفت‌وگو هستی این غلط‌ها چیست که می‌کنی! رئیس‌جمهور ما، ترامپ را با دو صفت نامرد و فریبکار می‌شناسد. طبیعی است گفت‌وگو با او منتفی است.
ترامپ با این خواسته‌ها خواهان گفت‌وگو با کسانی از سوی ایران است که کمترین عقل را داشته باشند از بهره هوشی پایین برخوردار باشند و به شرافت ملت ایران فکر نکنند! او با این رویکرد آدرس آدم‌های احمق و خائن را در تهران داده است!
۵- ترامپ فراموش کرده است که نزاع با جامعه جهانی را به منظور کسب درآمد برای دولت آمریکا برای جبران کسری بودجه ، پرداخت بدهی‌های دولت و ... اتخاذ کرده است.
او همه چیز را محاسبه کرده است الاّ محاسبه هزینه نزاع با جامعه جهانی!
اکنون یک صدای واحد در منطقه و جهان علیه زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌های حکمرانان آمریکا به گوش می‌رسد. این صدای واحد در یک سال و اندی گذشته در جریان طوفان‌الاقصی در ۵ قاره جهان حتی دانشگاه‌های معتبر آمریکا شنیده شد.
ملت ایران و قهرمانان و پهلوانان جبهه مقاومت این صدا را در غرب آسیا نمایندگی می‌کنند و به زودی آزادگان جهان برای رهایی از تجاوزات آمریکا به جامعه جهانی و حقوق بین‌الملل ، به این صدا خواهند پیوست. این صدا هزینه حکمرانی در کاخ سفید را مضاعف خواهد کرد.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات