در سال ۱۳۳۹، روند اداره کشور چندان به نحوی که محمدرضا پهلوی انتظار داشت، پیش نمیرفت! دولت «مهندس جعفر شریف امامی» سناتور ملینما که با نام «مدافع حقوق ملت» سالها نگهداری میشد تا به موقع مورد استفاده قرار گیرد، در پاییز سال ۱۳۳۹ مأمور تشکیل کابینه و انجام انتخابات دوره بیستم بر اساس اصول قانون اساسی و حفظ آزادیهای مردم شد. شاه میخواست بحران وسیله شریف امامی پایان پذیرد و نوبت به «دکتر علی امینی» که مستقیماً خطری برای خودش بود، نرسد؛ اما دولت شریف امامی چندان پایدار نبود.
در سال ۱۳۴۰ هنگامی که فساد مالی و اداری، حکومت را به سقوط میبرد و وضع اقتصادی دولت به حد ورشکستگی رسیده و قیافه ملی شریف امامی هم چاره کار را نکرده بود، آمریکا علی امینی را به میدان آورد. وی عاقد قرارداد کنسرسیوم نفت و عضو کابینه زاهدی بود. از خاندان قاجار و یکی از ملاکان بزرگ و مدتها سفیر ایران در آمریکا بود. وی تنها شخصی از هیئت حاکمه بود که در زمان نخستوزیری نسبت به سابق وضع بهتری پیدا کرد. امینی در ابتدای کار ۳۳ میلیون دلار از آمریکا وام گرفته بود تا موقتاً اوضاع را از بحران نجات بخشد. وی برنامه ثبات اقتصادی ایران را با استفاده از وام اجرا کرد و در جلب سرمایهها و وابستگی هر چه بیشتر قدم برداشت. دکتر امینی میکوشید تا کشور را از سقوط نجات بدهد و با حفظ سلطه آمریکا آن را به شکل دموکراسیهای غربی درآورد و برای اینکه اقداماتش را به طور آزاد انجام بدهد و از طرفی جلب رضایت مردم را هم کرده باشد، فرمان انحلال مجلس را هم گرفت و مجلس را منحل کرد و باز هم در جهت نزدیکی به نظر مردم، جمعی از سران ارتش و متنفذان را به منزله رواج فساد و ارتشا بازداشت کرد.
دولت امینی، خود قانون وضع میکرد و نام آن را «تصویبنامه قانونی» میگذاشت. در ۲۰ دی ماه سال ۱۳۴۰ اصلاحات ارضی مورد نظر آمریکا را به تصویب هیئت وزیران رسانید و مفسران غربی با تجلیل بسیار از آن یاد کردند و آن را اصلاحات انقلابی شناختند.
امینی با تمام دولتهای بعد از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ تفاوت داشت. وی توانست ایران را از نقطه انفجار پایین آورد و با رویه انتقاد و افشای بسیاری از سوءاستفادهها، به مردم آرامش بدهد. وی توانست در مدت نخستوزیری برخلاف انتظار از خشم و غضبی که مردم به مناسبت امضای قرارداد نفت نسبت به او داشتند، اندکی بکاهد و خود را دلسوز مردم و نزدیک به آنها معرفی کند. چنانکه در سال ۱۳۵۷ هم برای ابقای رژیم تمام تلاش و کوشش خود را به کار بست و در زمانی که شاه نفسهای پایانی را میکشید، وی به یاری او شتافت و گرچه پست نخستوزیری را به علت جو حاکم نتوانست بپذیرد، ولی در مقام مشورت و در مراجعه به روحانیون، امید بزرگی برای شاه محسوب میشد.
امینی خود را خدمتگزار ملت و همگام روحانیت نشان میداد. برای جلب افکارعمومی به دیدن روحانیون میرفت. در این هنگام «آیتالله کاشانی» در آخرین ماههای عمر در بیمارستان بود که امینی به عیادت او رفت و در حال بوسیدن دست آیتالله کاشانی عکس گرفت و با نظر خود او در مطبوعات منتشر شد و به آن افتخار کرد.
امینی در جذب حوزه علمیه قم نیز کوشش داشت و به ملاقات علمای قم رفت و از جمله به منزل «حضرت امام خمینی (ره)» وارد شد. سخنان آن روز امام در هدایت و ارشاد دولت و مسئولان و وظیفهای که در قبال خداوند دارند، جالب است. امام (ره) نقش روحانیت را تشریح میکنند و از او میخواهند که در خدمت مردم باشد تا خاطره خوبی از نخست وزیری او بماند، ضمناً دخالت سیاستهای بیگانه را در زمان رضاخان و قبل و بعد آن محکوم میکنند.
امینی تمام دوران یک سال و چند ماه نخستوزیری را بدون حضور مجلس گذراند. وی طرح قوانین لازم را با عنوان تصویبنامه قانونی دولت به اجرا میگذاشت. وی طرح آمریکا را در مورد اصلاحات ارضی به همین ترتیب مورد عمل قرار داد و با تبلیغات گسترده تا حد بسیاری از نقطه انفجار کاست.
شاه که میخواست قدرت در اختیار خودش باشد، از امینی هراسان بود و میترسید با حضور او و ادامه خدمت او وضعش دچار خطر شود؛ لذا کوشید در مسافرت آمریکا که در فروردین سال ۱۳۴۱ انجام داد، نظر آمریکا را به سوی خویش جلب و قبول کند که آماده انجام تمام اصلاحات مورد نظر ایالات متحده در اداره مملکت هست و بنابراین طرح «انقلاب سفید» معروف در همین مسافرت ریخته شد و کوشید آمریکاییها را راضی سازد تا امینی را کنار گذارند و با مهرههایی که خود او معرفی میکند، اصلاحات را ادامه دهند. امینی پس از گذشت چند ماه از بازدید شاه در تیرماه سال ١٣٤١ به ناگاه در مقام اختلاف با آمریکا قهر کرد و استعفا داد و شاه هم که از او رضایتی نداشت و تمام قدرت را شخصاً میخواست اعمال کند، «اسدالله علم» وزیر دربار را به جای او گماشت.