در روزهای پایانی پاییز سال ۱۳۶۱، گروهکهای تروریستی با وجود از همپاشیدگی تشکیلات سازمانیشان و با دستور از خارج ایران، طرح «فرار بزرگ» را در پیش گرفتند؛ به ویژه هنگامی که طرح مالک و مستأجر با جدیت اجرا شد و نهادها و سازمانهای امنیتی به سرعت گشت شهری را راه انداختند و در نقاط حساس شهرهای بزرگ، به ویژه در شاهراهها و گلوگاههای اصلی تهران حضور پیدا کردند و بسیاری را به دام انداختند. در راستای طرح مذکور، فرماندهان گشت دامنه بررسیها را توسعه دادند و در گلوگاههای مرزی ایران مستقر شدند و مسیرهای خروج از کشور را با دقت تحت رصد خودشان درآوردند و در جادهها و گردنههای تعیینکننده طرح کمین زدن را سامان دادند. نکته مهم این است که نیروهای رزمنده گشت با مسئولان استانها رایزنی کرده و هماهنگ بودند و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و مسئولان استانها را کاملاً از این موضوع آگاه میکردند که البته این هماهنگشدن کار بسیار سختی بود؛ اما نیروهای گشت از تجربیات خیلی خوب برخوردار بودند. بهطورکلی از سه محور امکان خروج از کشور وجود داشت: یکی از آنها مرز عراق و از طریق شهرهای کردستان بود که، چون از حمایت گروهکهای امنیتی عراق و سایر گروهکهای ضد انقلاب هم برخوردار بودند، در این مسیر احساس امنیت بیشتری میکردند. نیروهای رزمنده گشتها که به امکانات و اطلاعات لازم مجهز بودند، عرصه را برای آنها تنگ میکردند تا جایی که آنها طرح ترور فرماندهان گشتها را در دستور کار خود قرار دادند؛ مانند شهید عباس دستواره که یکی از اعضای اولیه گردان ۴ پادگان ولیعصر (عج) تهران بود و بارها با منافقین درگیر شده بود یا رزمنده دیگری که در محور شهر سقز همانند او فعال بود. آنها وقتی در دام و محاصره نیروهای رزمنده گشتی قرار میگرفتند و در شرایط درگیریها سخت گرفتار میشدند، تنها راه نجات خود را خودزنی یا خودکشی از طریق نسخههای از پیش تهیه شده، مانند قرص سیانور میدانستند و به آن پناه میبردند و به عمر خود پایان میدادند.
محور خروجی دیگر از راهها و شهرهای آذربایجان غربی، از طریق ترکیه بود که البته، چون راه سختی بود، حجم خروجی از این گلوگاه زیاد نبود. با توجه به اینکه این مسیر هم به شدت تحت کنترل نیروهای رزمنده و گشتها و نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بود، اعضای گروهکها مجبور به تسلیم یا خودکشی بودند و راه سومی برایشان وجود نداشت.
استان سیستان و بلوچستان هم راه خروجی دیگری بود. «سردار محسن رضایی» فرمانده کل سپاه و مسئول واحد اطلاعات وقت سپاه در خاطرات خود در این زمینه میگوید: «بر اساس اطلاعات و مطالعات من آلمان شرقی در این استان کار میکرد و حتی کا. گ. ب از طریق آلمان شرقی -در این استان- کار میکرد. اسناد ساواک هم تقریباً این دیدگاه را تأیید میکرد، تمام بلوک شرق آلمان شرقی را محور کرده و جاسوسهای این کشور کار گسترده را انجام میدادند.» منظور این است زمینه فرار و گریز از این منطقه فراهم بوده است. در این نقطه نیروهای اطلاعات سپاه، مانند شهید قنبر بسیار فعال و نقشآفرین بودند و آنجا را رصد میکردند.