عباس حاجینجاری
رفتار ترامپ و تیم همراهش در دولت جدید امریکا در مواجهه با پدیدههای مهم جهانی و به ویژه جنگ اوکراین، روابط فرا آتلانتیک، جنگ غزه و... سبب شده است که برخی رسانهها و کارشناسان از او چهرهای خارقالعاده و غیرقابل پیش بینی ساخته و به تبع آن موضوعات ومسائل منطقهای و جهانی و به ویژه مباحث معطوف به ایران را تحلیل کنند و در این میان معاندان ومخالفان نظام اسلامی نیز تلاش کرده و میکنند تا با تهدید نمایی و بزرگنمایی مواضع او علیه مردم ایران، نظام محاسباتی مردم ومسئولان را برهم زده و کشور را به تسلیم در برابر خواستهها ومطالبات این رژیم استکباری که در طول چهل وشش سال گذشته توسط سران آن با ادبیات متفاوت تکرار شده است، وادارند.
اما فارغ از برخی مواضع شاذ و خارج از عرف دیپلماتیک ترامپ آنچه که این روزها در رفتار ترامپ وتیم همراهش با اروپا، اوکراین و برخی دیگر از تحولات منطقهای و جهانی پر بسامد شده، در واقع تکرار رویه دیرینه و سنتی قدرتهای سلطه گر غربی در مواجهه با کشورهای عقب نگهداشته شده و در حال توسعه در چند قرن اخیر است، منتهی با این تفاوت که برخوردهای ترامپ این روزها علاوه بر کشورهای مستقل ومخالف سلطهگری امریکا، بر متحدان اصلی امریکا یعنی اروپاییها متمرکز شده و واکنش سران برخی ازکشورهای اروپایی را برانگیخته و آنها را به تلاش برای کاهش و رهایی از سلطه امریکا که بعد از جنگ جهانی دوم نهادینه شده، واداشته است.
مروری بر رفتارها واقدامات دولتهای استعماری اروپایی در قرون گذشته و جنایات و دخالت آنها در کشورهای جهان سوم و غارت سرمایههای ملی آنها مستندی بر این مدعاست. جنایات چند ده ساله انگلیسیها در کشورهای آسیایی و دامن زدن به اختلافات داخلی آنها برای تثبیت موقعیت و حکومت خود در این کشورها و تاراج منابع و سرمایههای ملی آنها، نمونههایی از آن است. به طور خاص در مورد ایران به رغم اینکه کشورمان برخلاف برخی از کشورهای آسیایی به مستعمره انگلیس تبدیل نشد، اما تجاوزات آنها به خاک ایران و طرح تقسیم ایران بین انگلیس و روسیه تزاری و مهمتر از آن گماشتن رضاخان به عنوان شاه ایران و بعد هم عزل و بیرون کردن او از ایران ونصب محمد رضا به عنوان شاه ایران، همانند انتخاب یک کمدین به نام زلنسکی به عنوان رئیسجمهور برای اوکراین توسط امریکا و دیگر قدرتهای غربی است، اگرچه متناسب با زمان وروند تحولات جهانی شکل انتصاب متفاوت شده، رضاخان با یک کودتا بر مردم ایران تحمیل و زلنسکی با یک انقلاب مخملین امریکایی و در پوشش دموکراسی دست ساخته غرب و در بستر یک جنگ شناختی حساب شده بر مردم این کشور تحمیل شده است و اکنون که تاریخ مصرف او از دید امریکاییها تمام شده ترامپ با نام بردن از وی به عنوان دیکتاتور و با هدف غارت سرمایههای ملی اوکراین، تهدید به کنار گذاشتنش کرده است، اگرچه در این میان اروپاییها با نظر ترامپ مخالفت کرده ومعتقدند تاریخ مصرف زلنسکی هنوز تمام نشده و میتوانند از او برای رقابت و مواجهه با شوروی وگسترش ناتو به شرق و... استفاده کنند.
در زمینه تفاوت نگاه وعمل جمهوریخواهان ودموکراتها با تحولات جهانی با توجه مواضع وعملکرد ترامپ نیز قابل ذکر است که امریکای ترامپ با امریکای جمهوریخواهان تفاوتی نداشته و از ابعاد مختلف با امریکا در ادوار گذشته فرقی ندارد و جنگافروزی و ادعای رهبری جهان در همه دورههای تاریخ این کشور ثابت است، منتهی با این تفاوت که ترامپ با توجه به روحیه کاسبکاری خود با اروپا نیز به چالش برخاسته ومی خواهد هزینههایی را که در طول سالهای پس از جنگ جهانی دوم برای حفظ امنیت و بازسازی اروپای بعد از جنگ کرده است، باز ستاند. به تعبیری ترامپ نقاب از چهره امریکا بر داشته و در حال طی مسیری است که کاملاً اروپا را بهعنوان درجه دوم حساب میکند و به هیچعنوان اروپا را همتای خود محسوب نمیکند.
به عبارت دیگر در تقابل دو گروه جهانگرایان (گلوبالیستها) و ملیگرایان افراطی (ناسیونالیستهای افراطی یا ترامپیستها) در داخل امریکا، جهانگرایان تأکید دارند که امریکا در یک همکاری جهانی میتواند هدایت جهان را به عهده بگیرد و ملیگرایان افراطی که شعار «اول امریکا» را سر میدهند، بر این باور هستند که میتوانند بر دنیا از طریق قدرت مطلق وایجاد ارعاب مسلط شوند، بنابراین هدف نهایی هر دو جریان تسلط بر جهان است، اما شیوهها متفاوت است و رفتار ترامپ از این منظر قابل تحلیل است وبه همین دلیل ترامپ را میتوان چهره واقعی غرب استعماری قرون اخیر دانست.
اما آنچه که در این میان باید به عنوان یک درس از این وقایع و تحولات عبرت مردم و مسئولان ما باشد اتکا به ظرفیتهای داخلی و آموزههای مقاومت در مقابله با فزون خواهیهای قدرتهای سلطه است که در روند تحولات سالهای اخیر کارآمدی خود را نشان داده است و پیروزی انقلاب اسلامی و مسیر حرکت نظام اسلامی در بیش از چهار دهه اخیر را میتوان مصداق بارزی از آن دانست که خود به الگویی برای دیگر کشورهای تحت ستم مورد توجه دیگر ملتها قرار گرفته و قدرتهای سلطه را وادار به اعتراف به این اقتدار و عظمت ایران نموده است که به طور مثال میتوان به اعتراف مقامات غربی که ایران را به عنوان یک قدرت تهدید کننده منافع اروپا قلمداد میکنند یا اذعان خود ترامپ به قدرتمند بودن و مذهبی بودن مردم ایران اشاره کرد که به رغم اهداف ایران هراسی واسلام هراسی آنان، اعتراف به ابعادی از این اقتدار و صلابت است.
از سوی دیگر مقایسه رفتار امریکا با ایران و کشورهای خلیج فارس را میتوان نماد دیگری از این مدعا دانست چراکه در شرایطی که ترامپ در دور اول ریاست جمهوریاش در امریکا (۱۳۹۶- ۱۴۰۰) سران کشورهای حوزه خلیج فارس را گاوهای شیرده امریکا قلمداد میکرد که باید از امریکا خرید کنند تا امریکا امنیت و بقای آنها در حاکمیت کشورهایشان را تضمین کند، در مقابل اهتمام رهبری معظم انقلاب و مردم ایران بر حفظ کرامت، عزت و استقلال ایران است که مسئولان امریکایی از همان دوران اول دولت ترامپ اعلام کرده بودند که هدف از اعلام و اعمال تحریمهای حداکثری علیه ایران آن است که مردم ایران حرف امریکا را گوش کنند. واین مصداقی از این جمله تاریخی است که هزینه سازش بسیار بیشتر از هزینه مقاومت است.
تفسیر تسنیم، مرجعی گرانقدر برای دین پژوهان
علی اکبر اشعری
تحقق جامعه داناییمحور در گروی ایجاد بستر مناسب برای آن است. از جمله بسترهای مناسب فراهم آوردن امکان دسترسی آسان و سریع به دادهها و اطلاعات علمی و فرهنگی است. امروز در جامعه ما به هر دلیل فشار اقتصادی برخانوارها به ویژه سنگینی هزینههای اولیه و ضروری معیشتی، سهم کتاب و کالاهای فرهنگی در سبد خانوار را بسیار محدود کرده است.
نهادهای حاکمیتی به ویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتوانند با ایجاد یک مرکز بزرگ عرضه محصولات فرهنگی در بستر فضای مجازی و ارائه خدمات رایگان دسترسی شهروندان به این محصولات را آسان کنند. از جمله محصولات علمی و فرهنگی مورد نظر نویسنده این سطور کتاب، به ویژه کتب مرجع است. دولت میتواند با خرید حق انتشار اینگونه آثار از ناشر یا نویسنده، آنها را در این بستر در اختیار جویندگان علم قرار دهد. از قضا شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز چنین مأموریتی را برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قائل شده است.
این شورا در بند ۸ ماده ۱۴ مصوبه اصلاحی خود در جلسه مورخ ۱۳۸۹.۱.۲۴درباره «اهداف، سیاستها و ضوابط نشر کتاب»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را موظف به اجرای وظیفه زیر کرده است: «حمایت از تألیف و تولید کتابهای مرجع و پایه با خرید حق انتشار از نسخه رقومی اثر و ارائه آن در کتابخانه ملی و کتابخانههای عمومی کشور». یک گروه از مکتوباتی که میتوانند در این بستر عرضه شوند، کتب معتبر تاریخی، روایی، قرآنی و دائرهالمعارفها هستند. ازجمله مکتوبات فاخر و ارجمندی که مورد نظر است، مجموعه گرانسنگ «تفسیر تسنیم» حاصل تلاش علمی چهل ساله حضرت آیتالله جوادی آملی است که به شدت مورد نیاز دینپژوهان و به ویژه قرآنپژوهان است. روشن است که همگان را یارای تأمین هزینه تهیه این مجموعه و مجموعههایی نظیر آن نیست، حتی قراردادن دورههایی از آنها در کتابخانهها نیز مشکل را حل نمیکند.
حامد پاک طینت
ما بدینوسیله امتیازاتی را که جو بایدن فریبکار به نیکلاس مادورو ونزوئلا در مورد توافقنامه معامله نفتی مورخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۲ داده بود و همچنین در رابطه با شرایط انتخاباتی در داخل ونزوئلا که توسط رژیم مادورو رعایت نشده بود،برمیگردانیم. بنابراین دستور میدهم که «توافقنامه امتیازی» بیاثر و محقق نشده بایدن از زمان گزینه اول مارس برای تمدید فسخ شود.
این نوشته های ترامپ در خصوص حذف ونزوئلا از بازار نفت جهان است.
اما ترامپ معامله گر و تاجر که قیمت نفت و بنزین برای او یکی از مهمترین فاکتورهاست چرا چنین تصمیمی گرفته است و او چه در سر دارد؟
رابطه رمانتیکی که بین ترامپ و پوتین برقرار شده را باید در همین پازل پیدا کرد. استراتژی ترامپ قبضه کردن بازار انرژی جهان با کمک روسیه و عربستان است. روسها در مذاکرات پشت پرده با عوامل ترامپ که در کشور عربستان انجام شد، متعهد شده اند که بازار نفت و LNG اروپا و هند را به آمریکا و عربستان واگذار نمایند، ترامپ تعهدات لازم را از هند هم گرفته است. مهمترین دلیلی که جلسات آمریکا و روسیه با موضوع به ظاهر جنگ اوکراین در عربستان برگزار شد همین بود. سفر هفته پیش نخست وزیر هند به آمریکا که بدون جزئیات خبری رسانه های دنیا نیز انجام شد در قالب تکمیل این پازل است.
در سال ۲۰۳۰ حدود ۲۴۵ میلیون خودرو برقی در جاده های جهان حرکت می کنند که معادل ۴۰۰ میلیون خودرو مسافت طی میکنند یعنی ۳۰ درصد مصرف کاهش می یابد. از طرفی اقتصادهای نوظهور و پتروشیمی ها مقداری مصرف را جبران می کنند. نهایتا در سناریو تقاضا حداقل ۱۵ میلیون بشکه فرآورده کم می شود. ارجحیت به نفت فوق سنگین و سنگین خواهد رفت و این هدف با تحریم ونزوئلا و ایران ، تعرفه و نهایتا مالیات سنگین کانادا برای تولید نفت فوق سنگین و سنگین انجام خواهد شد!
همزمان با این پازل اقتصادی هوشمندانه، ترامپ پازل سیاسی خود را هم چیده است. محور هلال شیعی در اطراف اسرائیل با محور معتدل سنی که شامل سوریه و لبنان می شود جایگزین می شود. این کار با همکاری ترکیه و اسرائیل و با بودجه عربستان و امارات انجام خواهد شد. روسیه نیز حضور نظامی خود را در سوریه حفظ خواهد کرد و از محور مقاومت جدا خواهد شد. ایالات متحده یک پایگاه نظامی بزرگ در اردن ایجاد خواهد کرد و به مصر در ساخت یک رآکتور هسته ای برای مقاصد برق کمک خواهد کرد.
نوار غزه به مدیریت شرکت های آمریکایی-سعودی واگذار می شود تا آن را توسعه دهند تا به عنوان یک دسترسی سریع به دریای مدیترانه عمل کند و برای صادرات نفت از کشورهای خلیج فارس و واردات کالا از غرب استفاده شود.
این نقشه جدید خاورمیانه است.
ما در حال ورود به عصر جدیدی با توافق کامل تمام ابرقدرتهای مدرن جهان هستیم. از آمریکا و روسیه گرفته تا ترکیه و عربستان و امارات.
تکلیف کانادا و ونزوئلا که معلوم است – انرژی و بازیگری سیاسی ایران نیز در این پازل کوچکترین جایگاهی ندارد.
مرحوم علیاکبر خان داور در سال 1309 در آیین افتتاح کانون وکلا میگوید «بنایی را که ساختمان آن برای نسل آینده شروع شده است، ما هم خشتی در این بنا بگذاریم و با رفتار خوب و اعمال خوب خودمان قسمتی از این بنا را بسازیم». این راهبرد وطنپرستانه و آیندهنگرانه بدین معناست که برای یک عدلیه شایسته و یک کانون وکلای خادم ملت همه باید به فراخور جایگاه خود درست عمل کنیم. به این فکر کنیم که امروز تکلیف ما برای بهتر کردن دادگستری و رفع نواقص آن چیست؟ چگونه حال مردم ایران در تعامل با عدلیه بهتر خواهد شد. چگونه کانون وکلا و قوه قضا در خدمت به خیر عمومی کارآمدتر میشوند. چگونه در ارتقای حقوق اساسی و آزادیهای بنیادین مؤثرتر عمل میکنند؟ در مبارزه با فساد و تعارض منافع چگونه میتوانند همافزایی کنند؟ جشن استقلال کانون وکلا فرصتی برای گفتوگو پیرامون این چراها و چگونگیها بود. اما ملاحظات:
1. «هیچ تقابلی بین قوه قضا و کانون وکلا وجود ندارد»؛ این شاهبیت سخنان رئیس قوه قضا در جشن استقلال کانون وکلا بود. همه ایراندوستان بر نقش قوه قضائیه در توسعه و تضمین خیر عمومی و منافع جمعی تأکید دارند. بهبود عملکرد این نقش بدون درک ضرورت همکاری سایر بازیگران عدالت قضائی اعم از کانون وکلا، دانشکدههای حقوق، پژوهشگران دانشور و کنشگران عدالتخواه و رسانههای مطالبهگر تحققپذیر نیست.
2. برای یک ایران عدالتمند، هم قوه قضای شایسته لازم است هم کانون وکلای مقتدر مستقل؛ با این مقدمه به تحلیل سخنرانی هفته گذشته رئیس قوه قضائیه در جشن استقلال کانون وکلا میپردازم. رئیس قوه قضا در مراسمی شرکت کرد که عنوان استقلال وکیل را به تصویر میکشید. استقلال از ساختار و بافت حکومت. برای اینکه وکیل بهصورت مستقل رودرروی هر نقض حق و قانون بایستد و از عدالت دفاع کند. حتی اگر ناقض حق خود حکومت باشد. این تابآوری ظرفیت و زیرساخت میخواهد. رواداری و نظام تضمین حق توانمند میخواهد. نهاد پشتیبان مستقل میطلبد.
3. سخنان رئیس عدلیه پیام مودت و دعوت به همکاری برای ارتقای امنیت قضائی بود. مضامین این سخنرانی میتواند قضات و دادستانها و وکلا را برای تضمین حقوق مردم و ارتقای حقوق شهروندی همدل کند. «همکار خطابکردن وکلا» توسط قاضیالقضات این تداعی را متصور میکند که لازمه همکاری، همدلی و همقدمی برای اهداف مشترک است. کارکرد وکیل مستقل در تحقق دادگستری شایسته قابل جایگزینی نیست. اهمیت جایگاه وکالت در نظام قضائی کشور و نقش بیبدیل وکیل در تحقق «دادرسی منصفانه» و «عدالتپژوهی» قابل نسیان نیست و کوششها برای گسست یا تقابل نهاد وکالت از سازمان قضاوتی نافرجام و صدمهزننده به منافع جمعی است.
4. در فرازی رئیس قوه قضا گفت «برای رفع خلأها و نواقص و اصلاح برخی از قوانین باید میان ما و شما متولیان نهاد وکالت و همچنین مسئولان و دستاندرکاران تقنینی، ارتباط گسترده برقرار باشد. اکنون فرصت مغتنمی دست داده که با عنایت به اعتماد متقابلی که وجود دارد، خلأها و مشکلات مرتبط با دو نهاد قضاوت و وکالت را مرتفع کنیم». این راهبرد همگرایانه یعنی برنامه مشترک برای اصلاح و توسعه نظام حقوقی؛ رویکردی که میتواند در صورت فراتررفتن از یک شعار زمینه اصلاح بسیاری از قوانین مندرس و ناکارآمد و خسارتبار برای مردم را فراهم کند. بهعنوان نمونه، کاهش اعدام در مجازاتها و بازنگری در جرائمی همچون اجتماع و تبانی علیه امنیت و تبلیغ علیه نظام که از فعالان مدنی-سیاسی قربانی میگیرد.
5. «خود انتظام بودن» نهاد وکالت مورد تأکید رئیس قوه بود. این تعبیر پیامدهای معناداری دارد و آن نفی دخالت فراقانونی و اعمال سلیقه قضائی بر نهاد وکالت است. بدیهی است که نمیتوان از وکیل مستقل سخن گفت، اما نهادهای صنفی را زیر سایه فشارهای سیاسی یا اداری محدود کرد.
همانطور که میدانیم، بهعنوان یک شاخص توسعه قضائی، همکاری دستگاه قضائی با کانونهای وکلا زمینه کاهش چالشهای دادرسی و ارتقای کیفیت آرای قضائی و عدالت رویهای است. اگر قوه قضا مرز نظارت با دخالت را رعایت کند، شاهد تعویق و صدمه به نهاد انتخابات کانون وکلا و اسکودا نخواهیم بود.
6. در این برهه نیاز به تابآوری بیشتر قوه قضائیه در همکاری با وکلا داریم. رئیس قوه قضائیه پذیرفت که گاه «سوءتفاهمها یا مقاومتهای نهادینهشده» مانع از تعامل سازنده با وکلا شده است. قوه قضائیه باید «تابآوری بیشتری برای پذیرش نظرات حقوقی وکلای مستقل» داشته باشد و از ظرفیتهای این نهاد در پیشگیری از اطاله دادرسی و کاهش شکایتهای قضائی و اصلاح روندهای نادرست بهره گیرد.
علنینبودن عمده محاکم، تبصره ماده 48، بحث وکلای زندانی فعال خیر عمومی، روندهای برخی محاکم انقلاب در عدم تفکیک جرم سیاسی از امنیتی و برخورد با برخی فعالان مدنی و رسانهای و دادرسیهای اختصاصی و اختفایی خلاف عدالت آیینی و برخی تخلفات ضابطین در تعقیب و تحقیق همه مواردی است که یک وکیل مستقل میتواند گزارش دهد و به چالش بکشاند؛ به شرطی که بیم ابطال پروانه و مؤاخذه نداشته باشد.
7. رئیس قوه به درستی وکالت را بازوی تقویت اعتماد عمومی به قضا دانسته و در بخشی از سخنان، وکلا را «مؤثرترین عامل در زدودن ابهامات قضائی از ذهن مردم» معرفی کردند که باید استنتاج کرد «وقتی وکیل با آزادی عمل و امنیت شغلی، دفاعیات خود را ارائه میدهد، شهروندان به انصاف سیستم قضائی اطمینان بیشتری پیدا میکنند».
8. درک راهبردی از ضرورت تقویت نهادهای مدنی در توسعه قضائی درخور توجه است. بااینحال، تحقق عملی این گزارهها نیازمند گامهای ملموستر است. قوه قضائیه باید با اصلاح رویههای دستوپاگیر، تضمین امنیت شغلی وکلای منتقد و به رسمیت شناختن جایگاه نظارتی کانون وکلا، فضایی فراهم کند که وکیل مستقل نه بهعنوان «مزاحم»، بلکه بهمثابه «همکارِ عدالتپرور» در ساختن دادگستری شایسته نقشآفرینی کند.
9. امید است این گفتارها به اقداماتی عملی بینجامد که استقلال وکالت و تعامل سازنده با قوه قضائیه را از شعار به واقعیت تبدیل کند. نگاه قیممآبانه و سلسلهمراتبی به همگرایی تعبیر نمیشود. در کنار هم بودن قضاوت و وکالت یا به تعبیر سنتی کاخ و کانون، یعنی همه با هم برای ایران و دادگری و توسعه قضائی و حقوقی تلاش همکارانه و مودتبخش کنیم. مردم ایران شایسته بهترینها هستند و امروز که ما وکیل و حقوقبان و قاضی و دادستان و مدیر هستیم، هر یک به فراخور جایگاه باید نقش درست خود را برای خیر عمومی ایرانیان بازی کنیم و طرف حقیقت بایستیم؛ فداکارانه و پرکارانه. به تعبیر کتاب مستطاب تذکرهالاولیاء «به رعایت حقوق نتوان رسید، الا به حراست قلوب» و به تعبیر حضرت حافظ «به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد/جهان بگیرد اگر دادگستری داند».
جعفر یوسفی