صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۸  ، 
کد خبر : ۳۷۵۷۱۶
مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

مبانی و راهبردهای وفاق ملی

ظام دانایی کشور باید براساس تئوری امام رضا (ع) برای وحدت و همگرایی نیروهای ولایی و نیز براساس رهنمودهای امامین انقلاب برای تولید قدرت ملی و وحدت ملی تئوری‌پردازی کند.فقر نظریه‌پردازی در حوزه اتحاد و وفاق ملی در ساحات سیاسی و اجتماعی کشور یک امر ملموس در حکمرانی کشور است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

نقشه راه دولت: درس‌های روحانی و رئیسی 

محمد ایمانی 
 ۱- تهدیدات، افراد و جوامع دارای ضعف شخصیت را از پا درمی‌آورند. اما آنها که شخصیتی قوی دارند، از همین چالش‌های تحمیلی، فرصت پیشرفت و موفقیت می‌سازند. نخستین بار نیست که ما با ترامپ مواجه می‌شویم. او قبلا یک بار دیگر هم با همه خباثت‌هایی که به خرج داد، به اذعان همه تحلیلگران غربی، در پروژه فشار حداکثری «شکست فاحش» خورد. نه فقط شکست خورد، بلکه نقاب از چهره فریبکارانه آمریکا برداشت و موجب شد تا پس از غفلت اعتماد به دشمن، دوباره روی پای خود بایستیم. پس از آن بود که جهان دید ایران در اوج فشارهای آمریکا، توانسته صادرات نفت و رشد اقتصادی خود را احیا کند و ضمنا به پیشرفت برنامه هسته‌ای بپردازد. اکنون نه‌تنها ترامپ رسوای عالم است، بلکه شیادانی مثل جان کری هم که قول و امضای او تضمین خوانده می‌شد(!)، خود را رسوا کرده‌اند. (کری اخیرا در وال‌استريت ژورنال نوشت: «ترامپ، بخت اين را دارد كه ضربه لازم را به ايران بزند»).
۲- آنگونه که «جان ساورز» رئیس سرویس جاسوسی انگلیس، پس از اعلام توافق لو داد، برجام قرار بود ایران را خواب و خام کند تا غرب بتواند پروژه نفوذ در عمق و ضعیف‌سازی را نهائی کند. اما حالا از آن پروژه فریب بزرگ، فقط عبرت و خاکستری مانده است، و ایرانی که به تعبیر نشریه فارین پالیسی: «در مذاکرات سرسخت است، چون عمیقا به خاطر سرنوشت برجام، ترامپ و آمریکا بی‌اعتماد است».
۳- تصورش را بکنید که اگر می‌خواستیم چهره شیطانی و غیرقابل اعتماد آمریکا را به افکار عمومی جهان نشان دهیم؛ باید صدها میلیون دلار برای این کار هزینه می‌کردیم، اما ترامپ امروز، این تصویر مشمئز‌کننده را به نمایش گذاشته است. یا اگر می‌خواستیم در هیئت حاکمه آمریکا چنان نفوذ کنیم که نظام سیاسی خود را به آشفتگی سیستماتیک - استراتژیک بیندازند، هرگز به اندازه یک‌هزارم کاری که ترامپ ظرف صد روز کرده، نمی‌توانستیم. اکنون روزی نیست که چند رسانه آمریکایی و اروپایی، ‌تحلیلی درباره رفتار انتحاری دولت ترامپ منتشر نکنند. چنان که خبرگزاری بلومبرگ نوشت: «ترامپ می‌‌کوشد خود را شخصیت تحول‌آفرین در سیاست خارجی معرفی کند، اما تصمیمات او می‌‌تواند آمریکا را در معرض شکست‌‌های ژئوپلیتیک خطرناک قرار دهد و او را به جای معامله‌‌گر نابغه، به نماد بی‌‌ثباتی تبدیل کند... آنچه باقی مانده، نه فرصتی طلایی، بلکه آخرین رشته امید است: اینکه او از مسیر فاجعه‌بار برگردد؛ و اگر پافشاری کند، نه‌تنها به زنجیره‌ شکست‌‌های خیره‌‌کننده خواهد رسید، بلکه شاید همان لقب تحقیر‌آمیزی که برای بایدن بر زبان آورد، سرانجام نصیب خود وی شود: احمقی فوق‌‌العاده مخرب».
۴- به عنوان نمونه‌ای دیگر، نشریه فارین پالیسی به قلم سردبیر سابق نشریه پولیتیکو می‌نویسد: «هیچ ‌کس تاکنون چنین نمایش حیرت‌انگیزی از ضعف را از فردی که خود را نماد قدرت معرفی می‌‌کند، ندیده است. چه امنیت ملی باشد و چه اقتصاد، دونالد ترامپ در مدت زمانی کوتاه، مسیر چشمگیری را در عقب‌نشینی از جایگاه رهبری جهانی آمریکا پیموده و نتیجه‌ آن جز واگذاری قدرت و نفوذ دیرینه نبوده است. شاید گویا‌ترین نشانه، سقوط بازار سهام، اوراق قرضه و ارزش دلار باشد. حتی برخی از سرسخت‌ترین حامیان ترامپ نیز زنگ هشدار را نواخته‌اند... روسیه و چین احتمالاً بیش از هر زمان دیگری از تماشای روند خود ویرانگر آمریکا خرسند هستند. ترامپ دارد آمریکا را به جایی می‌‌کشاند که هیچ کارتی برای بازی بر سر میز مذاکره ندارد؛ طعنه‌ای که علیه زلنسکی به‌کار برد. اقدامات ترامپ‌، مثل این است که سودآورترین هتل‌ها را با دستان خود ویران کنید. قدرت‌های بزرگ در دوره‌ای پایان می‌‌یابند و عصر‌ جدیدی آغاز می‌‌شود... قدرت نرم آمریکا، قربانی ساده‌انگاری ترامپ شده. بخش بزرگی از اقتدار جهانی آمریکا ریشه در نفوذ نرمی دارد که ظاهرا ترامپ، درک درستی از آن ندارد. نتیجه سیاست‌های او، ‌متحد کردن افکار عمومی جهان علیه آمریکاست».
۵- شخصیت و قوت روحیه ماست که می‌تواند به تحولات جهت بدهد، یا در برابر آنها منفعل باشد. بسیار اهمیت دارد که جایگاه اقتدار خود در منطقه و جهان را بشناسیم و گرفتار جنگ شناختی دشمن نشویم. مهم است که مدیران ما توجه کنند با گفتار و رفتار خود چه پیامی را به دوستان و متحدان و شرکا و دشمنان ایران می‌دهند. تحرک مضاعف در سیاست خارجی در حالی که لولای تاریخ در حال چرخیدن است، اهمیتی دو چندان دارد. نباید عمده وقت و انرژی ما صرفا صرف مذاکرات با رژیمی ‌شود که به گواه تجارب بسیار، کمترین حسن نیتی نداشته است. مهم است که با وجود موقعیت ممتاز و مقتدرانه و تعیین‌کننده در منطقه و جهان، فعال باشیم و خدای ناکرده، صرفا به شکل واکنشی در زمین حریف بازی نکنیم. الهام‌بخشی ایران در منطقه، سرمایه‌ای نیست که بخواهیم از آن غفلت کنیم. بیستمین اقتصاد بزرگ جهان، بزرگ‌ترین قدرت نظامی و سیاسی منطقه، و الهام‌بخش‌ترین قدرت منطقه‌ای را نمی‌توان در قفس کرد و برای او معادله تحمیلی نوشت، مگر اینکه بتوانند در اراده و شخصیت قدرتمند ما رخنه کنند.
۶- علامه شهید استاد مطهری (ره)، نامه‌ای ارزشمند به دختر گرامی خویش نوشته که برای مدیران و سیاستمداران هم آموزنده است: «می‌گویند مردِ خردمندِ هنرپیشه را/ عمر دو بایست در این روزگار - تا به یکی تجربه آموختن/ با دگری تجربه بردن به کار. ولی بعضی افراد آنچنان زیرک و باهوشند که گویی دو بار به دنیا آمده‌اند و این، بار دوم است. و بعضی افراد، چنانا‌ند که با چند بار به دنیا آمدن هم، تجربه نمی‌‌آموزند». امروز، عبرت‌های دولت آقای روحانی و تجارب دولت شهید رئیسی، پیش روی ماست. رهبر حکیم انقلاب، ششم مرداد سال ۱۴۰۰ در آخرین دیدار دولت دوازدهم فرمودند: «دیگران باید از تجربه‌‌های شما استفاده کنند. یک تجربه را من به‌خصوص یادداشت کرده‌ام. حرفی است که من مکرر با شما و مردم تکرار کردم، حالا هم همان حرف را تکرار می‌کنم. این تجربه عبارت است از بی‌‌اعتمادی به غرب. آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمی‌دهد. غربی‌ها به ما کمک نمی‌کنند. هرجا بتوانند ضربه می‌زنند. جایی که ضربه نمی‌زنند آنجایی است که امکانش را ندارند. هرجا امکان داشتند ضربه زدند. این تجربه بسیار مهمی است. مطلقاً نبایستی برنامه‌‌های داخلی را به همراهی غرب، موکول و منوط کرد؛ چون قطعاً شکست می‌خورد، قطعاً ضربه می‌خورد. شما‌ها هم هر جایی که کارهای‌تان را منوط کردید به غرب ناموفق ماندید، هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خود‌تان قد علم کردید و حرکت کردید،‌ موفق شدید. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و با مذاکره با غرب و با آمریکا و اینها موکول کردید، آنجا ماندید، نتوانستید پیش بروید. چون آنها کمک نمی‌کنند، دشمن‌اند دیگر».
۷- متاسفانه در پیشانی آن دولت، بی‌عملی و کم‌تحرکی و معطلی، از همان ابتدا نقش بسته بود چنان که غلامحسین کرباسچی (دبیرکل وقت کارگزاران) اردیبهشت ۱۳۹۴ (دو ماه قبل از اعلام توافق برجام) به روزنامه شرق گفت «آیا دلمان نباید شور بزند؟ نمی‌‌شود معاون و وزیر باشیم اما استدلال ما این باشد که اگر بودجه دادند کار می‌‌کنیم و اگر ندادند، کار نمی‌‌کنیم! خطاب به وزیر راه گفتم بعد از چند سال بازنشسته خواهید شد و با خانواده به سفر خواهید رفت. اما اگر در همین ترافیک متوقف شوید، آیا نوه‌‌های شما نخواهند گفت در دوره وزارت خود چه کاری انجام دادید؟ باید دل‌مان بیشتر از این چیزی که هست، شور بزند. البته مثال وزارت راه را زدم اما بقیه وزارتخانه‌ها مثل کار و دیگران هم همین‌گونه است. دولت باید ابتکار به خرج دهد و فکری در این باره بکند... اینکه تعدادی آدم خسته و سالخورده بنشینیم و بلند شویم که نمی‌‌شود! فرض کنید مناقشه هسته‌‌ای هم حل شد، بعد از آنچه؟ این بی‌‌تحرکی‌ها، آدم را برای دولت نگران می‌‌کند. چشم بر هم گذاشتیم و نصف مهلت دولت گذشت».
۸- خودباوری دولت محترم در مقابل دشمنان مستکبر، بسیار تعیین‌کننده است. و این اعتماد به نفس، با تدبیر و برنامه‌ریزی و اهتمام به آن است که بارور می‌شود. نباید مدیریت امور به گونه‌ای پیش برود که با وجود تجربه‌گران دولت برجام و دیگر هیچ، مجددا نیاز به تذکر صاحب‌نظران درباره پرهیز از شرطی‌سازی و موکول کردن کارها به مذاکرات باشد. 
سرنوشت اعتماد به آمریکا را صاحب‌نظران به رئیس‌جمهور و وزیر خارجه وقت هشدار می‌دادند و متاسفانه توهین می‌شنیدند و گرنه، آن دولتمردان می‌توانستند طوری مدیریت کنند که طلبکارِ گروگان گرفته شده برجام نشوند، برای انجام تعهدات از دشمن التماس نکنند، گرفتار معدل رشد اقتصادی تقریبا صفر در طول ۸ سال نشوند، هزاران کارخانه را به تعطیلی نکشانند، شاهد انفجار ۹ برابری قیمت ارز نباشند، تورم ۴۵ درصدی را سر سفره مردم نیاورند و در جلسه پایانی خود در حضور آیت‌الله رئیسی، گزارش ندهند که خزانه خالی است و قادر نیستند حقوق سر ماه کارکنان دولت را پرداخت کنند.
۹- در مقابل، جای بررسی و الگوبرداری دارد که دولت شهید رئیسی چگونه توانست صادرات نفت را بی‌اعتنا به آمریکا و مذاکرات، از ۳۰۰ هزار بشکه به بیش از یک و نیم میلیون بشکه برساند، روابط غالبا مختل با همسایگان و شرکای تجاری را بازسازی کند، با واردات انبوه واکسن، کشور را از قتل عام کرونا نجات دهد، نرخ تورم را بیش از ۱۲ درصد کاهش دهد، خودکفایی را احیا و واردات ۸ میلیون تن گندم را متوقف نکند، ۸ هزار کارخانه تعطیل و نیمه‌تعطیل را به چرخه تولید برگرداند، رشد اقتصادی ۵ درصد را به ثبت برساند و امید را به فضای کسب‌وکار و تولید برگرداند.
۱۰- امروز هم راه‌حل، در معطل نگذاشتن ظرفیت‌های بزرگ کشور و معطل مذاکرات نماندن و فرصت‌سوزی نکردن است. دولت محترم می‌تواند و باید، از تجارب دولت شهید رئیسی استفاده کند و شاید یکی از مسیرها، اخذ مشورت از کسانی مثل معاون اول دولت سیزدهم است که مهرماه ۱۴۰۳ به عنوان مشاور و دستیار رهبر انقلاب منصوب شد. در حکم رهبر انقلاب خاطرنشان شده بود: «با عنایت به خدمات متعهدانه و تأثیر‌گذار جناب‌عالی در عرصه‌های مدیریتی و اقتصادی به‌ویژه در دولت شهید رئیسی، و سیاست درست و مدبرانه‌ به‌کارگیری نخبگان و جوانان پرانگیزه و تلاشگر در اجرای طرح‌های گوناگون، شما را به عنوان مشاور و دستیار رهبری منصوب می‌کنم. انتظار می‌رود در امتداد سیاست مزبور، شناسایی نیرو‌های جوان و همکاری با آنان را با برنامه‌‌ریزی منطقی، پی گرفته و در کمک به دستگاه‌های دولتی و غیره از آن بهره‌برداری نمائید».
۱۱- این روزها حامیان و منتقدان دولت، از ضرورت ترمیم و اصلاح کابینه سخن می‌گویند و این در حالی است که دولت دو ماه پس از استیضاح وزیر اقتصاد، هنوز اهتمام کافی برای معرفی سکاندار اقتصادی خود نداشته است. اگرچه می‌توان به ترمیم کابینه هم فکر کرد اما از آن مهم‌تر، اصلاح نقشه راه دولت، فارغ از سرنوشت مذاکرات است. دولت باید برای خود معلوم کند که چه نقشه راه درون‌زا و برون‌نگری در حوزه رونق تولید و رشد اقتصادی، و مسئولیت خطیر وزارتخانه‌هایی مثل اقتصاد و دارایی، صمت، جهاد کشاورزی، کار و رفاه، راه و شهرسازی، نفت و نیرو، و سازمان برنامه و بودجه، و بانک مرکزی و... دارد. این بازنگری می‌تواند دست دولت را در استفاده از ظرفیت‌های بزرگ اقتصادی و نخبگانی کشور باز کند. دولت باید از نقش تماشاگر منفعل اقتصاد به هدایتگری و سیاستگذاری مؤثر منتقل شود، اهمیت رسانه‌ها در ثبات یا اخلال بازار را بشناسد و برای آن تدبیر کند، به سیاست‌های حمایتی از اقشار ضعیف بها بدهد و بازتوزیع عادلانه منابع و تسهیلات را به اجرا بگذارد. منابع در کشور ما کم نیست‌، اما بعضا نادرست و ناعادلانه توزیع یا مصرف می‌شود. مشکل اغلب ناترازی‌های اقتصادی، در نظام توزیع و مصرف نامناسب است و نه نداری و قحطی. در این مسیر، حتما نیاز است که قوه قضائیه و مجلس نیز تدبیر و تحرک مضاعفی را در پیش بگیرند. این‌گونه می‌توان سرمایه امید و اعتماد اجتماعی را ارتقا داد و مقاومت حداکثری در برابر فشار دشمن را عملی کرد. ملت ما همان ملتی است که در اوج فشارهای دشمن، آن تشییع دشمن‌شکن را برای سردار سلیمانی ترتیب داد و مُهر شکست دشمن را همان روز پای پروژه فشار حداکثری زد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

وحدت اسلامی، رسالتی حیاتی برای امت اسلام

سیدعبدالله متولیان

در آستانه موسم حج، توجه به یکی از مهم‌ترین مسائل جهان اسلام، یعنی «وحدت امت اسلامی»، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران حج با تأکید بر این اصل حیاتی فرمودند: «اجتماع حج برای منافع انسان‌ها است و هیچ منفعتی برای امت اسلامی بالاتر از اتحاد نیست، اگر امت اسلامی اتحاد کنند، قضایای فلسطین و غزه اتفاق نمی‌افتد و یمن اینگونه تحت فشار قرار نمی‌گیرد.» این بیانات، تنها یک آرمان نیست، بلکه تحلیلی واقع‌بینانه از وضعیت فعلی جهان اسلام است. با وجود ثروت‌های عظیم در میان کشور‌های اسلامی، همچون «۷۰ درصد ذخایر نفت جهان» و «۳۵ درصد ذخایر گاز طبیعی»، امت اسلامی همچنان با بحران‌های بزرگی مواجه است. اختلافات داخلی، تفرقه سیاسی و جنگ‌های متعدد، ملت‌های مسلمان را در برابر تهدید‌های خارجی آسیب‌پذیر کرده است. 
حج، فرصتی طلایی برای تحقق وحدت اسلامی: حج، بزرگ‌ترین گردهمایی سالانه مسلمانان، نه‌تنها عبادتی فردی، بلکه تجلی وحدت امت اسلامی است. هر سال بیش از ۲ میلیون مسلمان از ۱۸۰ کشور جهان در این مراسم مقدس شرکت می‌کنند. این اجتماع عظیم، فرصتی منحصر‌به‌فرد برای نزدیکی قلوب، هماهنگی سیاسی و تلاش برای حل بحران‌های امت اسلام است. حجاج، فراتر از یک زیارت معنوی، می‌توانند پیام وحدت را به کشور‌های خود منتقل کنند. تصور کنید اگر تنها ۱۰ درصد از زائران، پس از بازگشت، در شهر‌های خود جلساتی برای ترویج وحدت برگزار کنند، جهان اسلام چه تحول عظیمی را تجربه خواهد کرد! 
تفرقه، ابزاری برای استعمار و سلطه‌جویی: بررسی تاریخ نشان می‌دهد که تفرقه، همواره عامل اصلی ضعف جهان اسلام بوده است. نمونه‌های آن را در «اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸»، «جنگ‌های پی‌درپی اعراب و اسرائیل»، «بحران یمن» و «تجزیه سودان» به وضوح می‌توان مشاهده کرد. در مقابل، هرگاه وحدت اسلامی تقویت شده، نتایج درخشانی حاصل شده است، مانند مقاومت اسلامی لبنان که در سال ۲۰۰۶ توانست رژیم صهیونیستی را شکست دهد. گام‌های عملی برای تحقق وحدت اسلامی برای اینکه وحدت اسلامی از سطح شعار به عملیاتی واقعی تبدیل شود، چند اقدام ضروری قابل اجرا است: 
۱. تشکیل شبکه ارتباطی میان علمای حاضر در حج، این شبکه می‌تواند زمینه‌ساز تعامل پایدار میان رهبران دینی جهان اسلام باشد. 
۲. صدور بیانیه‌های مشترک درباره مسائل مهم جهان اسلام، بیانیه‌ای که توسط هزاران عالم و متفکر اسلامی در موسم حج امضا شود، تأثیر سیاسی و رسانه‌ای عظیمی خواهد داشت. 
۳. ایجاد صندوق مالی مشترک برای حمایت از پروژه‌های وحدت‌بخش، حتی اگر هر حاجی تنها ۱۰ دلار کمک کند، سالانه ده‌ها میلیون دلار برای توسعه اقدامات وحدت‌محور جمع‌آوری خواهد شد. 
۴. برگزاری نشست‌های بین‌المللی در حاشیه مراسم حج، این نشست‌ها می‌توانند مکانی برای بررسی استراتژی‌های مشترک جهان اسلام باشند. 
وحدت اسلامی، نیاز حیاتی امت اسلامی در دنیای امروز است. همان‌طور که امام خمینی (ره) فرمودند: «اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب می‌ریختند او (رژیم صهیونسیتی) را سیل می‌برد» اکنون زمان آن رسیده است که این سخن از حد شعار خارج شده و به برنامه عملی تبدیل شود. به این امید که مراسم حج امسال، نقطه آغاز این تحول بزرگ باشد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

ناتوانی راهبردی آمریکا در یمن

دکتر محمد قادری 

منطقه غرب و جنوب‌غرب آسیا همچنان صحنه جنگ‌افروزی‌های مداوم محور آمریکایی- صهیونیستی است و حملات مکرر ارتش آمریکا طی شبانه‌روز گذشته به مناطق مختلف یمن و هدف قرار دادن زیرساخت‌ها و مناطق مسکونی این کشور، حاکی از آن است که کاخ سفید و متحدینش همچنان هیچ راهبردمشخصی برای برون‌رفت از باتلاق خودساخته ندارندوتن‌ها با حملات کور، می‌کوشند خود را پیروز میدان نشان دهند.

حملات آمریکایی‌ها به یمن را که با همراهی برخی کشور‌های اروپایی به‌ویژه انگلیس صورت می‌پذیرد، بدون تردید باید «تعرض آشکار به حاکمیت و تمامیت سرزمینی یمن» و مصداق «جنایت جنگی» و «جنایت علیه بشریت» دانست؛ موضوعی که اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه کشورمان روز گذشته آن را محکوم کرد و ادامه نسل‌کشی در غزه و کرانه باختری و اقدام‌های تروریستی رژیم صهیونیستی علیه لبنان را موجب ناامن‌سازی منطقه غرب آسیا دانست. جنایات آمریکایی‌ها علیه مردم مقاوم یمن در حالی صورت می‌گیرد که ناتوانی کاخ سفید در دستیابی به کمترین میزان موفقیت در آن به سوژه رسانه‌های داخل آمریکا نیز تبدیل شده است. چنانچه روز گذشته، روزنامه آمریکایی «اینترسپت» فاش کرد که دولت دونالد ترامپ تعداد نظامیان آمریکایی کشته‌شده در جنگ علیه یمن را مخفی می‌کند. در این گزارش به نقل از دو نماینده دموکرات آمریکا آمده است: «دولت باید در قبال تلفات برجای مانده بعد از حملات علیه یمن صادق باشد. نیرو‌های آمریکایی به دلیل تداوم حملات علیه یمن در معرض خطر قرار دارند. حملات ترامپ علیه یمن غیرقانونی است و کنگره باید در این‌خصوص به اختیارات خود رجوع کند.» این گزارش‌هاحاکی ازآن است که یمن درمواجهه با تجاوزگری و جنایات آمریکایی‌ها به هیچ‌وجه دست‌بسته نیست و علاوه‌بر دفاع از خود، همچنان بر حملات خود به فلسطین اشغالی اصرار دارد؛ چنانچه نیرو‌های مسلح یمن روز شنبه در قالب یک بیانیه درخصوص جدیدترین عملیات نظامی خود اعلام کرد: «نیرو‌های یمنی موفق شدند یک عملیات نظامی علیه دشمن صهیونیستی در جنوب یافای اشغالی انجام دهند. این عملیات با موشک بالستیک مافوق صوت فلسطین ۲صورت گرفت. موشک مذکور با موفقیت به هدف مورد نظر اصابت کرد و سامانه‌های رهگیری نتوانستند آن را متوقف کنند.» از آن سو برخی از رسانه‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در تلاش هستند جنبش انصارالله یمن را به عنوان نیروی نیابتی ایران معرفی کنند تا به‌زعم خود، ضمن تحقیر آنها، ضرب ناتوانی در مواجهه با یمنی‌ها را کمتر کنند، در صورتی که یمن از راهبرد استقلال ملی برخوردار است و علاوه‌بر توان رزمی و دفاعی، آنچه که این گروه‌ها را به پیش می‌برد، قدرت ایمان و عقیده است. در واقع انصارالله یمن نمونه‌ای از نیرویی مستقل و مبتنی بر ایمان است که توانسته در برابر تجاوزات خارجی ایستادگی و ضعف قدرت‌های بزرگ مانند آمریکا و رژیم صهیونیستی را آشکار کند؛ تا جایی که امروز به بازیگری موثر در تحولات منطقه تبدیل شده است. به بیان دقیق‌تر امپراتوری رسانه‌ای غربی- صهیونیستی تاکنون تلاش ویژه‌ای داشته تا جریان انصارالله یمن را یک جریان فرقه‌ای، قبیله‌ای، تندرو یا تروریستی معرفی کند که رفتار، اقدامات و مواضعش علیه منافع مردم یمن است، اما در عمل، جنبش انصارالله یمن امروز به یک جنبش فراگیر و کاملا مردمی تبدیل شده که خواب را از چشم اشغالگران غربی ربوده است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

اقتصاد نیازمند کُنش دیپلماتیک

علیرضا توانا

آرمان امروز

اصل اولیه در حوزه توسعه این است که هیچ جامعه ای بدون حضور اقشار مختلف مردم به رشد و توسعه نخواهد رسید. باید توجه داشت که رشد و توسعه، رابطه مستقیمی با اقتصاد دارد و متاسفانه قسمت عمده ای از روابط اقتصادی کشور ما و همچنین بازارهای صادراتی به پنج کشور محدود می شود. ایجاد انگیزه های سرمایه گذاری در حوزه های عمرانی و صنعتی، بهداشت و درمان ، فرهنگی و گردشگری برای حضور موثر تمام کشورها از مهم ترین مسائلی می باشد که امروزه باید در راس امور قرار بگیرد و این جز با ترمیم روابط دیپلماتیک با کشورهای بزرگ میسر نخواهد بود.
دهه‌‌‌ها قطع روابط دیپلماتیک، تحریم‌‌‌های چندلایه و فقدان اعتماد متقابل، اکوسیستم اقتصادی دوجانبه را شکننده کرده است. قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF، انزوای نظام بانکی از سیستم‌های مالی بین‌المللی مانند SWIFT و فقدان چارچوب‌‌‌های حقوقی منسجم برای حفاظت از سرمایه‌گذاری خارجی، موانع جدی برای جذب سرمایه‌گذاران ایجاد کرده است. بوروکراسی پیچیده برای تولید، عدم‌شفافیت، بی‌‌‌ثباتی در سیاستگذاری‌‌‌های اقتصادی و ریسک‌‌‌های سیاسی ناشی از تنش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای، جذابیت ایران را به‌‌‌عنوان مقصد سرمایه‌گذاری کاهش داده است.
این چالش‌‌‌ها، همراه با عدم‌اطمینان از پایداری توافق‌‌‌های سیاسی، ضرورت ایجاد زیرساخت‌‌‌های اقتصادی را گوشزد می کند؛ بازگشایی دفاتر نمایندگی تجاری در تهران و همچنین ایجاد کنوانسیون های مشترک مالی می‌‌‌تواند مرکزی برای شناسایی فرصت‌‌‌های اقتصادی، انتقال فناوری و هماهنگی پروژه‌‌‌های مشترک عمل کند. با این حال، موفقیت این ابتکار نیازمند توافق‌‌‌های دوجانبه در قالب چارچوب‌‌‌های حقوقی، بانکی و قوانین گمرکی است. علاوه بر این، ایجاد یک سیستم قضایی مستقل و مؤثر به عنوان یکی دیگر از ارکان شفافیت سرمایه‌گذاری در فضای دیپلماتیک اهمیت دارد. سرمایه‌گذاران به دنبال محیطی امن و پایدار برای سرمایه‌گذاری هستند و حاکمیت قانون می‌تواند اعتماد آنها را افزایش دهد. در این زمینه، دیپلماسی می‌تواند به تقویت روابط بین‌المللی و تسهیل همکاری‌های اقتصادی کمک کرده و در نتیجه، جایگاه ایران را در سطح جهانی تقویت کند. دقیقا به همین علت قانون گذاران باید در راستای تسهیل حضور سرمایه گذاران خارجی برای تقویت ارز ملی و جایگاه سیاسی قدم های اولیه را بردارند.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

سوگ‌های بی‌پایان، وظایف فراموش‌شده

از پلاسکو تا بندر شهید رجایی

جلیل سازگارنژاد
 

درحالی‌که این روزها مردم ایران به‌ویژه شهروندان محترم بندرعباس در سوگ و ماتم عزیزان جان‌باخته در حادثه انفجار بندر شهید رجایی عزادار هستند و با عرض تسلیت به خانواده‌های داغدار و آرزوی بهبودی برای آسیب‌دیدگان و مصدومان، بازخوانی حوادث ناگوار غیرطبیعی در کشور برای یادآوری وظایف و مسئولیت‌های دستگاه‌های ذی‌ربط در دولت و حاکمیت ضرورتی انکارناپذیر است.

نزدیک به یک دهه از حادثه جان‌سوز آتش‌سوزی در ساختمان پلاسکوی تهران و شهادت تعدادی از آتش‌نشان‌های فداکار و قهرمان می‌گذرد. اما در این سال‌ها حوادث ناگوار دیگری نیز رخ داده که هرکدام یادآور ازدست‌دادن جمعی از مردم و مصدوم‌شدن گروه دیگری در اتفاقاتی است که خود آنها کمترین نقش را در ایجاد آن داشته‌اند. از ریزش معدن طبس و گرفتار آمدن کارگران زحمتکش و مظلوم در زیر آوار و فوت تعداد قابل توجهی از آنان تا فروریختن ساختمان متروپل در آبادان و تصادفات گسترده در جاده‌های ایران و مرگ‌ومیر و مصدومیت هزاران نفر، همگی حکایت از قصور و تقصیر عوامل انسانی در طراحی، مدیریت و نظارت بر ساخت‌وسازهای گوناگون در کشور دارد.

پس از هر حادثه بلافاصله کمیته‌ای مأمور رسیدگی به علل و عوامل بروز آن می‌شود و در پایان با انتشار بیانیه‌ای یا حداکثر یک گفت‌وگوی رسانه‌ای پایان و خاتمه حادثه را اعلام می‌کنند اما کمتر به اتخاذ تدابیر و اقدامات لازم و ملموس برای پیشگیری از تکرار چنین حوادثی منجر می‌شود. در حادثه انفجار در بندر شهید رجایی که مهم‌ترین بندر صادراتی و وارداتی و ترانزیتی کشور است و نقشی کلیدی در تجارت و اقتصاد ایران دارد نیز این رویه ادامه یافت و صرف‌نظر از اینکه محصول خرابکاری یا ضعف مدیریتی و نظارتی یا عدم رعایت مقررات ایمنی بوده است، تاکنون اخبار موثق و روشنی از علل و عوامل حادثه در اختیار افکار عمومی قرار نگرفته است و بیم آن می‌رود که مانند حوادث گذشته، در اندک مدتی به فراموشی سپرده شود تا حادثه‌ای و خسارت‌های مالی و جانی دیگر... .

 

‌در این مجال مغتنم چند پیشنهاد برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی را شایسته یادآوری می‌دانم:

1- از آنجا که پیشگیری هر بحران مقدم بر بروز آن است، پیشنهاد می‌شود‌ ستاد ناکارآمد مدیریت بحران کشور به ستاد پیشگیری از بحران تغییر نام دهد و مسئولیت یابد و تدابیر لازم را برای ایفای وظایف دستگاه‌های ذی‌ربط اتخاذ کند و بهنگام بر آنها نظارت کند تا از هرگونه سوءاستفاده احتمالی مبنی بر عدم اطلاع از وقوع حوادث و فرار از مسئولیت‌های بایسته به‌ویژه حوادث غیرطبیعی که کاملا قابل مدیریت و کنترل است، به وجود نیاید.

2- نقش و اختیار سازمان نظام مهندسی کشور که مسئولیت اساسی نظارت بر ساخت‌وسازهای کشور را بر عهده دارد، گسترش یافته و تمامی حوزه‌های غیرنظامی را شامل‌ ‌شود و با هماهنگی شهرداری‌ها و دیگر دستگا‌ه‌ها و سازمان‌هایی مانند وزارت مسکن و شهرسازی، پدافند غیرعامل، سازمان استاندارد و... که مجوز هرگونه ساخت‌وساز در کشور را صادر می‌کنند نظارت فراگیر و مؤثر و سازمان‌یافته را همراه با دقت و به‌صورت سختگیرانه اعمال کنند و مسئولیت نظارت و پاسخ‌گویی در چنین حوادثی را بر عهده بگیرند.

3- آموزش فنی، تخصصی و حرفه‌ای مستمر مدیران و کارکنان و ارتقای استانداردها با اجرای دقیق و نظارت‌مند آن در تمام سطوح و همه دستگاه‌های اجرائی در دستور کار دولت و سازمان‌های مسئول قرار بگیرد.

4- نوسازی و بازسازی و تأمین تجهیزات و ماشین‌آلات مورد نیاز در ساخت و نگهداری تمام مراکز خدمات عمومی مانند بنادر،‌ جاده‌ها، فرودگاه‌ها و... ‌برای کنترل به‌موقع و سریع بحران‌ها و حوادث احتمالی.

5- به‌کارگماری نیروی انسانی ماهر و آموزش‌دیده و متخصص در مسئولیت‌ها و مدیریت‌ها و پرهیز از نصب افراد فاقد صلاحیت‌های تجربی و حرفه‌ای در مشاغل به‌ویژه پست‌های حساس و تقویت بنیه کارشناسی کشور.

6- برخورد قانونی و مجازات بهنگام با متخلفان از قوانین و مقررات و فراهم‌سازی برای نظارت افکار عمومی بر عملکرد دستگاه‌ها جهت افزایش ایمن‌سازی محیط کار و خدمت و دورکردن فضای اداره کشور از فساد اداری و مالی و قانون‌گریزی و حذف رانت و توصیه‌های ناصواب و ناروا می‌تواند در کاهش حوادث ناگوار پیش‌گفته مؤثر واقع شود.

7- بهره‌گیری از تجارب بین‌المللی در همه موارد پیش‌گفته و انتقال آن به داخل کشور و موظف‌سازی دستگاه‌های دولتی، عمومی و بخش خصوصی به رعایت و استفاده از تکنولوژی‌ها و علوم و فنون جدید از وظایف مهم دولت و نظام حکمرانی کشور است.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

مبانی و راهبردهای وفاق ملی

محمدکاظم انبارلویی
حضرت عبدالعظیم حسنی در دیدار با امام رضا (ع) یک سری دستورات و فرمان‌های مولوی از امام هشتم دریافت می‌کنند که اگر با نگاه هوشمندانه و عاقلانه به آن نگاه کنیم می‌تواند به عنوان مبانی و راهبردهای وفاق ملی نظریه‌پردازی شود.
امام رضا (ع) خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی می‌فرمایند: ابلغ عنی اولیایی السلام و قل لهم؛ ان لایجعلو الشیطان علی انفسهم سبیلا و مرهم بالصدق فی الحدیث و ... 
«اختصاص، شیخ مفید صفحه ۲۴۱»
حضرت می‌فرماید سلام مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو:
۱- برای شیطان در دل‌های خویش راهی نگشایید. نگذارید شیطان به دل‌های‌ شما مسلط شود.
۲- راستگویی در گفتار داشته باشید و ادای امانت کنید.
۳- از جدال و درگیری در کارهای بیهوده و بی‌فایده پرهیز کنید و سکوت معنادار داشته باشید.
۴- وقت خود را به دشمنی با یگدیگر نگذرانید و فرصت‌ها را تلف نکنید.
۵- صله رحم و رفت و آمد با هم داشته باشید. دوستان را به رابطه گرم با یکدیگر دعوت کنید این کار باعث تقرب به خدا، به من و دیگر اولیاست.
حضرت به این پنج گزاره اکتفا نمی‌کنند و می‌فرمایند: با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور علیه دوستان ما شود، از خدا می‌خواهم او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.
بعد می‌فرمایند؛ خداوند، بدکاران را مورد عفو قرار خواهد داد مگر سه عده!
الف- کسانی که به خدا شرک بورزند.
ب- یکی از دوستان را آزار دهند یا برنجانند.
ج- در دل کینه‌ای از دوستان ما داشته باشند.
یعنی آزار دوستان حضرت و کینه داشتن نسبت به آنان در حد شرک توصیف شده است! حضرت رضا (ع) در آخر تهدید می‌فرمایند: هر کس به این کار ادامه دهد خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج می‌کند و از ولایت ما بیرون می‌رود و من از این لغزش‌ها به خدا پناه می‌برم.
مبتنی بر همین رهنمودها بارها از سوی امامین انقلاب برای تولید قدرت ملی رهنمودهایی گفته شده است. اتحاد ملی و انسجام اسلامی و وفاق ملی باطل‌السحر فتنه‌های نرم و سخت دشمن است.
طی ۲۰ سال گذشته نیروهای انقلاب مدام در معرض واگرایی بودند حریف و رقیب به تنور واگرایی همواره دمیده است. حفظ نیروهای پای کار انقلاب در صف و ستاد مهم است.
درک رئیس‌جمهور محترم از این باب که همواره بر طبل همگرایی و پرهیز از اختلاف و واگرایی کوبیده‌اند قابل تقدیر است. این رویکرد برگرفته از سفارشات مؤکد امامین انقلاب است.
ارشادات رهنمودهای رهبری طی دو دهه اخیر به نیروهای پای کار انقلاب به مناسبت‌های گوناگون را می‌شود در فهرست زیر خلاصه کرد.
۱- آتش‌هایی که برای اختلاف ایجاد می‌شود فرو بنشانید.
۲- اصلاح ذات‌البین کنید.
۳- کسانی که به هر دلیل از مجموعه انقلابی جدا شدند گردهم بیاورید.
۴- از مجموعه‌های تأثیرگذار مراقبت کنید منحرف نشوند.
۵- قصورها و تقصیرها را شناسایی و رفع کنید.
معظم‌له ۵ تکلیف ارشادی را در کنار ۵ تکلیف مولوی مطرح کردند:
۱- راهکار ارتقاء وحدت ملی، تقویت مشترکات است، مشترکات را پیدا کنید.
۲- صدای دشمن را در داخل واتاب ندهید.
۳- در برابر هجوم دشمن برای تخریب وحدت ملی بایستید.
۴- بر وحدت قلوب و حرکت در مسیر واحد اصرار کنید.
۵- تعهد در برهم زدن وحدت، خلاف شرع است وحدت یک فریضه مهم است.
مخاطب این پنج رهنمود مولوی و ارشادی احزاب، رسانه‌ها، نخبگان و همه اصحاب پای کار ولایت و انقلاب است.
***
نظام دانایی کشور باید براساس تئوری امام رضا (ع) برای وحدت و همگرایی نیروهای ولایی و نیز براساس رهنمودهای امامین انقلاب برای تولید قدرت ملی و وحدت ملی تئوری‌پردازی کند.فقر نظریه‌پردازی در حوزه اتحاد و وفاق ملی در ساحات سیاسی و اجتماعی کشور یک امر ملموس در حکمرانی کشور است.
احزاب و رسانه‌ها سهم خود را در تولید قدرت ملی ادا نمی‌کنند.
ده‌ها دانشکده و حوزه‌های علمیه در کشور متکفل علوم سیاسی، حقوق، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فقه، کلام، روانشناسی، فلسفه و ... هستند آنها تولیدات فکری و فرآورده های نظری خود را برای تجهیز احزاب و رسانه‌ها برای رسیدن به وفاق و وحدت ملی تئوریزه نمی‌کنند.دشمن در شکاف این فقر تئوریک جنگ شناختی و نبرد نرم و بساط مقابله سخت و نرم خود را متمرکز می‌کند

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

واجب تر از نان شب برای مسلمانان

سید صادق غفوریان

بی شک مقوله «وحدت و هم افزایی میان مسلمانان» از روشن ترین و راهبردی ترین مبانی و سنت های الهی در طریق دینی و روشی عقلانیت مدار برای زیست بشری است. آیات نورانی قرآن و کلام آسمانی نبی مکرم اسلام(ص) و نیز مولای متقیان به عنوان نخستین راهبران اسلامی، در موقعیت ها و فصول متعدد بر ضرورت «اتحاد» و تبیین خسارات «تفرقه» آگاهی بخشی نموده اند. امام علی(ع) در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه کلام خود را به تندی و تیزی آکنده می فرماید و بیان می کند: «...دست خدا بر سر جماعت است و از تفرقه بپرهیزید و هر که به جدایی و تفرقه دعوت کرد، به شدت با او برخورد کنید، حتی اگر زیر عمامه من باشد!»
استراتژی «امت واحده» در روش نبوی
مطالعه تاریخ و روش حکمرانی نبوی، ما را با نمونه ها و مصادیق متعددی از اهتمام پیامبر اکرم(ص) در ایجاد زیست همدلانه میان مسلمانان در شرایط ملتهب و متشتت آن دوران مواجه می کند. تشکیل ساختار حکمرانی پس از هجرت، انعقاد پیمان های متعدد با گروه ها و جوامع، عقد اخوت میان مهاجران و انصار و انبوه گفتارها و کلام ایشان در پرهیز از تفرقه نشان می دهد، بنا و ریشه اسلامی در امر حکمرانی سیاسی بر مدار وحدت، انسجام و همدلی و برادری است.
به هر سو و مرام و مکتبی نظر افکنیم، عقلانیت، عرف، تدبیر و سیاست ورزی، مسئله وحدت چه در حوزه های داخلی میان یک ملت و چه در عرصه کلان، میان امت اسلامی را می پسندد و بر آن صحه می گذارد. این امر در راهبرد جمهوری اسلامی و در نصوص رویکرد و رویکرد امامین انقلاب اسلامی در بیش از ۴ دهه گذشته به دفعات و کرات مورد تاکید قرار گرفته است. رهبر انقلاب روز گذشته در دیدار دست‌اندرکاران حج و جمعی از زائران بیت‌ا...الحرام این گونه بیان کردند: «امروز هیچ منفعتی بالاتر از اتحاد برای امت اسلامی وجود ندارد و در صورت وجود اتحاد و هماهنگی و هم‌افزایی امت اسلامی، فجایع کنونی در غزه و فلسطین اتفاق نمی‌افتد و یمن این گونه تحت فشار قرار نمی‌گیرد. با اتحاد امت، امنیت و پیشرفت و هم‌افزایی کشورهای اسلامی و کمک‌های آن‎ها به یکدیگر ممکن می‌شود و به فرصت حج باید به این چشم نگاه کرد.»
 وحدت اسلامی در فاز اقدام
اما آن چه در تبیین روش جمهوری اسلامی تا امروز در امر تشکیل امت واحده و اتحاد اسلامی به مرحله اجرا درآمده است، خود برگ زرینی از یک اهتمام جدی به مسئله وحدت و همدلی اسلامی است. جدا از تصریحات در مشی و مرام و کلام امامین انقلاب اسلامی و اصل یازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(در ارتباط با ضرورت ایجاد وحدت و انسجام در میان کشورهای اسلامی)، توجه به حقوق و عقاید فرقه‏‌های اهل سنت، نام گذاری هفته وحدت، تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، برگزاری کنفرانس‏‌های بین‏‌المللی وحدت اسلامی‏، تأسیس جامعه المصطفی(ص) العالمیه‏ و البته فتوای تاریخی رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرمت اهانت به مقدسات اهل سنت از جمله مصادیق و موارد اجرایی سازی رویکرد وحدت اسلامی به شمار می آید.
 قدرت تاثیرگذاری و حتی بقای جوامع در سایه اتحاد اسلامی
مسئله وحدت اسلامی نه صرفا پدیده ای از امروز بلکه همان‎گونه که بدو این نگاشته اشاره شد، از آغاز مدنیت اسلامی مورد توجه رهبران بوده  است. در یکصد سال اخیر که تعامل و روابط میان ملل و نحل در جهت پیشبرد اهداف، شکل مدرن به خود گرفته است، کوشش های سید جمال الدین اسدآبادی از مصلحان موثر اجتماعی زبانزد این بخش تاریخ اسلامی است به ویژه اتکای او بر منافع و رهاورد وحدت، با تکیه بر کیان و هویت مذاهب. در واقع، به باور سیدجمال سنت خداوند در جوامع بشری چنین اقتضا می کند که «سهم و بهره هر قوم و ملتی از بقا و نیرومندی به میزان وحدت و یگانگی آن ملت بستگی دارد.»
 امروز، ما و وحدت
با همه آن چه در توصیف «وحدت» قابل طرح و بیان است اما امروز، جوامع اسلامی بیشترین آسیب را از فقدان همین اصل تجربه می کنند. نمونه و مصداق بارز واگرایی امروز کشورهای اسلامی، بلایی است که رژیم کودک‎کش صهیونی بر سر فلسطین به عنوان پاره تن اسلام آورده که این واگرایی و فقدان اراده برای تولید همدلی به ویژه در جوامع عربی، در بیش از یک سال اخیر، شرایط منطقه را دچار تغییرات جدی نمود. برای جوامع هم‎دین و هم‎کیش، چه تجربه هایی تلخ تر، دردناک تر و خونین تر از شرایط و ابتلائات امروز می تواند وجود داشته باشد که برادران و خواهرانشان، این گونه قربانی شوند؟
 در واقع اهتمام و تلاش های «جمهوری اسلامی ایران» در کارزار امروز منطقه اگرچه با همراهی مطلق رهبران ملل صورت نمی گیرد، اما انرژی صدها میلیون مردمان آزاده کشورها با آیین و ادیان گوناگون را به همراه دارد. امروز، جمهوری اسلامی، نباید از این راه رفته و کوشش در جهت گسترش وحدت آفرینی با کشورها و دولت های منطقه احساس خستگی کند. سیاست نیکو و بجای تقویت روابط با همسایگان که از دوران شهید جمهور، سید ابراهیم رئیسی شکل جدی و فعالی به خود گرفت، از مهم ترین ابزارهایی است که ضمن توسعه مناسبات اقتصادی، چتر امنیت و وحدت آفرینی را گسترده تر می نمایاند. سفر اخیر مقام سعودی به ایران هم اگرچه با برخی انتقادهای غیرمنطقی همراه شد، نشان می دهد، ایران در مسیر اتحاد و وصول به جریان امت واحده، همچنان دست برتر را دارد که باید آن را تقویت و حمایت کرد.

مروری بر یادداشت روزنامه‌های دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

تحلیلی بر مواضع اخیر ریچارد نفیو درباره تحریم ایران
تیغی که دیگر کند شده است

محمدامین حقگو

در کشاکش تنش‌های روزافزون میان ایران و ایالات متحده و در حالی که دولت آمریکا بار دیگر بر طبل تحریم‌های نفتی علیه ایران می‌کوبد و این بار به شکلی صریح‌تر چین را به ‌عنوان خریدار عمده نفت ایران هدف قرار می‌دهد، تحلیل اظهارات اخیر یکی از معماران اصلی نظام تحریم‌های پیشین آمریکا علیه ایران، روشنگر و حائز اهمیت است. ریچارد نفیو که به دلیل نقشش در طراحی و اجرای تحریم‌ها در دولت اوباما شهرت دارد، اخیرا در پست‌هایی در شبکه اجتماعی ایکس به تحلیل تهدیدهای جدید دولت ترامپ پرداخته است. تحلیل دقیق و موشکافانه او که ظاهرا برآمده از نگرانی نسبت به کاربرد ابزاری است که خود در شکل‌دهی به آن نقش داشته، به ‌طور ضمنی اما روشنی نشان می‌دهد این ابزار بویژه در شکل فعلی و با هدف قرار دادن بازیگر بزرگی چون چین، کارایی و اثربخشی سابق خود را از دست داده است. یادداشت حاضر می‌کوشد با بررسی عمیق‌تر دیدگاه نفیو و تطبیق آن با واقعیات صحنه، این نتیجه‌گیری را تبیین کند.
* کالبدشکافی تهدید ترامپ از نگاه نفیو
نفیو تحلیل خود را با نقل قول مستقیم از ترامپ آغاز می‌کند: «هر کشوری که از ایران نفت بخرد، اجازه نخواهد داشت هیچ‌گونه تجارت یا دادوستدی با ایالات متحده داشته باشد». او بلافاصله سراغ تفکیک مفهومی کلیدی می‌رود که اساس درک سازوکار تحریم‌ها همچنین ضعف‌های تهدید اخیر است: تمایز میان تحریم‌های اولیه و ثانویه. نفیو می‌نویسد: «پیش از هر چیز اگر منظور واقعی او چیزی باشد که به ‌طور دقیق «تحریم‌های ثانویه» نامیده می‌شود، آنگاه آنچه واقعا تهدید کرده این است که هر کسی که با کسی که از ایران نفت می‌خرد تجارت کند، از دسترسی به بازار آمریکا محروم خواهد شد و این دقیقا همان چیزی است که ثانویه بودن تحریم را تعریف می‌کند».
نفیو با این توضیح، قدرت اصلی تحریم‌های ثانویه در گذشته را یادآوری می‌کند، بویژه درباره بانک‌ها که میان تجارت با ایران و دسترسی به سیستم مالی و بازار آمریکا عمدتا گزینه دوم را انتخاب می‌کردند اما نکته ظریف در تحلیل او، مقایسه آن سازوکار موفق (در دوره اوباما) با تهدید فعلی ترامپ است. طبق تفسیر تحت‌اللفظی نفیو از سخنان ترامپ، تهدید جدید پا را فراتر گذاشته و می‌گوید: «شما می‌توانید با کسانی که از ایران نفت می‌خرند تجارت کنید یا می‌توانید با ایالات متحده تجارت کنید اما نمی‌توانید هر دو را همزمان داشته باشید». اینجا دقیقا نقطه‌ای است که نفیو، تردید جدی خود را نسبت به عملی بودن و در نتیجه، موثر بودن این تهدید مطرح می‌کند. او می‌پرسد: «وقتی این را در سطح کشوری می‌گویید... یعنی تحریم کامل چین؟ شاید!»
* معضل چین: پاشنه آشیل تحریم‌های جدید
تمرکز نفیو بر چین، به ‌عنوان هدف اصلی (هرچند شاید غیرمستقیم در بیان ترامپ اما مستقیم در واقعیت بازار نفت ایران) بسیار کلیدی است. چین صرفا یک «کشور دیگر» نیست؛ دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگ‌ترین شریک تجاری بسیاری از کشورها از جمله خود ایالات متحده است. تهدید به قطع کامل روابط تجاری با چین، یا حتی با تمام شرکت‌هایی که با چین (به ‌عنوان خریدار نفت ایران) تجارت می‌کنند، چنان ابعاد گسترده و پیامدهای ویرانگری برای اقتصاد جهانی بویژه اقتصاد آمریکا دارد که باورپذیری آن را بشدت زیر سؤال می‌برد. نفیو با اشاره به اثرات منفی تعرفه‌های پیشین ترامپ علیه چین بر بازارهای آمریکا، به ‌طور ضمنی به مخاطرات بسیار بزرگ‌تر اجرای چنین تهدید حداکثری‌ای اشاره می‌کند. او این تردید را با طرح این پرسش ادامه می‌دهد: آیا منظور واقعی ترامپ، همان چیزی است که قانون فعلی آمریکا می‌گوید، یعنی تحریم خودِ نهادهایی که مستقیما نفت ایران را می‌خرند (مانند پالایشگاه‌ها یا بانک‌های چینی خاص) و نه تحریم تمام کشورهایی که با چین تجارت می‌کنند؟ نفیو با مطرح کردن این ابهام، در واقع به یکی از مشکلات بنیادین سیاست ترامپ در قبال ایران اشاره می‌کند: عدم شفافیت و آشفتگی در پیام.
* آشفتگی در پیام، آشفتگی در سیاست
نفیو معتقد است مساله اصلی در رویکرد ترامپ به ایران، عدم تطابق حرف و عمل است؛ تهدیدهای بزرگی مطرح می‌شود اما معلوم نیست آیا اراده یا توانی برای اجرای آنها وجود دارد یا خیر: «آیا واژه‌های او - یا دولتش - واقعا اهمیت دارند؟
آیا سیاست فشار حداکثری در ژانویه اجرا می‌شد یا حالا اجرا می‌شود؟ هدف نهایی چیست؟ برچیدن کامل برنامه اتمی ایران یا فقط غنی‌سازی تا سطح 3.67 درصد؟... یا فقط توقف نظامی‌سازی برنامه هسته‌ای؟... پرسش اصلی، واقعی و جدی من این است: آیا درون دولت آمریکا کسی واقعا پاسخ این پرسش‌ها را می‌داند؟»
این آشفتگی و عدم قطعیت، فقط یک مشکل تحلیلی برای اندیشکده‌ها نیست، بلکه مستقیما بر اعتبار و کارایی ابزارهای سیاست خارجی، از جمله تحریم‌ها تأثیر می‌گذارد. وقتی هدف نهایی نامشخص است، وقتی مشخص نیست آیا تهدیدها واقعا پشتوانه اجرایی دارد یا صرفا لفاظی‌های رسانه‌ای است، طرف مقابل (چه ایران، چه چین، چه سایر کشورها) چگونه باید به آن واکنش نشان دهد؟ احتمالا با نادیده گرفتن یا کم‌اهمیت جلوه دادن آن.
نفیو به ‌طور مشخص این سوال را پیش می‌کشد: «آیا واقعا قصد دارند هر کسی را که با چین تجارت می‌کند تحریم کنند؟... اگر تهدیدهای رئیس‌جمهور در عمل هیچ اهمیتی ندارد، چون کلماتش الزام‌آور نیست و معلوم نیست واقعا قرار است کاری انجام شود... خب!... این یعنی چه درباره تعهد او برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای؟»
این پرسش آخر، هسته اصلی استدلال مبنی بر کاهش کارایی تحریم‌هاست. اگر بزرگ‌ترین تهدید اقتصادی قابل تصور (قطع رابطه با چین) به دلیل غیرعملی بودن و عدم شفافیت در قصد اجرا، توخالی به نظر برسد، چگونه می‌توان انتظار داشت این تهدید، رفتار چین را در قبال خرید نفت ایران تغییر دهد؟ چگونه می‌توان انتظار داشت ابزار تحریم همچنان همان اهرم فشار قدرتمند سابق باشد؟
* چرا تحریم نفتی علیه چین دیگر کارایی ندارد؟
تحلیل نفیو ما را به این نتیجه رهنمون می‌کند که تحریم نفتی جدید آمریکا علیه ایران با هدف قرار دادن چین، به دلایل متعددی کارایی خود را از دست داده است.
غیرعملی بودن تهدید در مقیاس چین: تهدید به قطع کامل تجارت با چین یا تحریم تمام شرکای تجاری آن، به قدری برای اقتصاد آمریکا و جهان پرهزینه است که باورپذیری آن نزدیک به صفر است. چین بخوبی از این واقعیت آگاه است و احتمالا بر همین اساس، وزن چندانی برای این لفاظی‌ها قائل نمی‌شود.
آشفتگی و عدم قطعیت در سیاست آمریکا: همان‌طور که نفیو اشاره می‌کند، مشخص نیست دولت آمریکا دقیقا چه می‌خواهد و آیا اصلا قصدی برای اجرای تهدیدهایش بویژه در این ابعاد دارد یا خیر؟ این ابهام، قدرت بازدارندگی تهدید را از بین می‌برد. 
چین با یک محاسبه هزینه - فایده، احتمالا ادامه خرید نفت از ایران (که برای امنیت انرژی‌اش حیاتی است) را به تبعیت از تهدیدی نامشخص و غیرمحتمل ترجیح می‌دهد.
سابقه و تجربه: چین و ایران سال‌هاست تحت فشار تحریم‌های آمریکا بوده‌اند و سازوکارهای متنوعی برای دور زدن یا کم‌اثر کردن آنها یافته‌اند. سیستم‌های پرداخت جایگزین، تجارت با ارزهای ملی، حمل‌ونقل غیرشفاف نفت و... از جمله این راهکارهاست. تهدیدهای جدید، در این بستر تجربی، کمتر از گذشته هراس‌انگیز به نظر می‌رسد.
تغییر موازنه جهانی: جهان امروز دیگر جهان تک‌قطبی پس از فروپاشی شوروی نیست. قدرت اقتصادی و نفوذ سیاسی چین، روسیه و سایر قدرت‌های نوظهور، توانایی آمریکا برای تحمیل یک‌جانبه خواسته‌هایش از طریق ابزارهای اقتصادی مانند تحریم‌های ثانویه را محدود کرده است. کشورها بویژه قدرت‌های بزرگ مانند چین، گزینه‌های بیشتری دارند و کمتر از گذشته حاضر به تبعیت محض از دیکته‌های واشنگتن هستند.
اثر معکوس تحریم‌های حداکثری: سیاست «فشار حداکثری» که توسط دولت ترامپ به اوج رسید، در عمل نتوانست ایران را به پای میز مذاکره با شرایط دلخواه آمریکا بکشاند و حتی به افزایش تنش‌ها و برخی اقدامات متقابل از سوی ایران منجر شد. تکرار این سیاست با ابزارهای مشابه و تهدیدهای بزرگ‌تر اما نامعتبرتر، احتمالا نتیجه‌ای جز بی‌اثر شدن بیشتر آن نخواهد داشت. به قول نفیو، اگر کلمات رئیس‌جمهور الزام‌آور نباشد، تعهدات دیگر او نیز زیر سوال می‌رود و این شامل قدرت تهدید نیز می‌شود.
پست‌های ریچارد نفیو در فضای مجازی، فراتر از یک تحلیل فنی صرف درباره انواع تحریم‌ها، نقدی هوشمندانه بر وضعیت فعلی سیاست خارجی آمریکا بویژه ابزار تحریم است. او با کالبدشکافی تهدید اخیر ترامپ علیه خریداران نفت ایران، بویژه چین، نشان می‌دهد چگونه لفاظی‌های حداکثری و نامتناسب با واقعیات، همراه با آشفتگی در اهداف و عدم شفافیت در نیات، می‌تواند موثرترین ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی را نیز کند و بی‌اثر کند.
تحلیل نفیو به‌روشنی مؤید این دیدگاه است که دوران اثربخشی بلامنازع تحریم‌های نفتی ثانویه آمریکا، دست‌کم در مواجهه با بازیگران بزرگی چون چین که منافع استراتژیک مهمی در رابطه با ایران دارند، به سر آمده است. تهدید به تحریم چین برای توقف خرید نفت از ایران، به دلیل غیرعملی بودن، عدم شفافیت و تغییر موازنه قدرت در جهان، بیشتر به یک ببر کاغذی می‌ماند تا یک اهرم فشار موثر. واشنگتن شاید همچنان این تهدیدها را تکرار کند اما به نظر می‌رسد هم پکن و هم تهران و حالا حتی تحلیلگران و معماران سابق سیاست‌های آمریکا مانند نفیو، دریافته‌اند این ابزار دیگر آن برندگی سابق را ندارد و دوران افول آن آغاز شده است. این به معنای پایان کامل اثرگذاری تحریم‌ها نیست اما قطعا نشان‌دهنده کاهش شدید کارایی آن در دستیابی به اهداف بزرگ و در برابر رقبای قدرتمند است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات