بدو ورود امام خمینی (ره) به نجف و آغاز تدریس ایشان، شهید صدر تعدادی از شاگردان و نزدیکان خود را که برخی از آنها زبان فارسی را هم نمیفهمیدند، به شرکت در درس اصول فقه امام (ره) ترغیب کرد؛ چرا که شهید صدر با نبوغ منحصربهفردش تشخیص داده بود که امام خمینی (ره) قله آگاهی محسوب میشوند و بسیاری به ایشان امید بستهاند. امام (ره) در شرایطی که کمتر کسی به فکر حفظ کیان سیاسی اسلام بود، رنج غربت و تبعید را به جان خریده بودند. شهید صدر این همه را میدانست و ارج مینهاد. ازجمله حمایتهای دیگر شهید صدر از امام (ره) این بود که پس از اطلاع از تصمیم امام (ره) برای ترک عراق، عازم بیت ایشان شد تا با امام (ره) دیدار و حتیالمقدور ایشان را از این تصمیم منصرف کند. سید موفق به این دیدار نشد، چون امام (ره) صبح زود به طرف کویت حرکت کرده بودند و منزل ایشان در محاصره مأموران امنیتی رژیم بعث عراق بود. آنها ورود و خروج افراد را زیر نظر داشتند؛ با این حال سید به بیت امام (ره) رفت و ساعاتی را با اهالی منزل که از مرتبطین با ایشان بودند، گفتوگو کرد تا به این ترتیب، مراتب حمایت و پشتیبانی خود را از امام (ره) اعلام کند. همان روز ایشان در جلسه درس خود فرموده بود، «رفتن آقای خمینی از نجف خسارت بزرگی است.»
شهید صدر نسبت به وضعیت جسمانی امام (ره) هم حساسیت بسیاری داشت تا جایی که در روز شهادت حاج آقا سیدمصطفی، دستگاه فشار خون خود را برداشت و برد و فشار خون امام (ره) را گرفت که نکند این رویداد در سلامتی امام (ره) تأثیر سوئی بگذارد. با اوجگیری انقلاب هم شهید صدر نسبت به حفظ اصالت مکتبی انقلاب، بسیار حساس بود. ایشان حضور و نفوذ بعضی از جریانات التقاطی و غیراسلامی مانند مجاهدین خلق (منافقین) را مایه نگرانی میدانست و میگفت برای عبور از این خطر، باید هر ایرانی رساله توضیحالمسائل امام خمینی (ره) را نصبالعین خود قرار دهد.
با طرح این ارادت عقلایی و سلوک مؤمنانه و جوانمردانه شهید صدر نسبت به انقلاب و رهبر کبیر آن، مجال طرح این سؤال را ایجاد میکند که پس چرا شهید صدر نسخه انقلاب اسلامی را در عراق بازآفرینی نمیکرد؟ آیا از حساسیت حزب بعث و نیروهای امنیتی حکومت وقت عراق نگران بود؟ اصولا، چه رویدادهایی موجب افزایش حساسیت بیشتر حزب بعث نسبت به شهید صدر شد؟ شاید کمتر به این مسئله پرداخته شده که شعاع انقلاب اسلامی، سراسر عراق را در برگرفته و در مردم عراق، نوعی احساس علاقه و همراهی با انقلاب توأم با غرور و عزت ایجاد کرده بود. اما شهید صدر در آن مقطع میدانست که موقعیت موجود در عراق، برای تحرک مردمی مانند آنچه که در ایران به وقوع پیوسته است، مهیا نیست. یکی از مهمترین موانع این تحرک، ددمنشی و ستمگری رژیم بعث عراق و نیز ضعف حرکت اسلامی و عدم آمادگی مردم برای رویارویی چه بسا طولانی با حزب بعث بود. مرجعیت سید هم هنوز به شکلی فراگیر در میان مردم، گسترده نشده بود تا بتواند یک تنه اقدام کند. با توجه به احساس تعلقی که شهید صدر نسبت به انقلاب داشت، ذوب شدن در رهبر آنرا توصیه کرده بود.