تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۱  ، 
کد خبر : ۳۷۷۶۶۵
آیا رژیم صهیونیستی توان تحمل حملات بعدی را دارد؟

دکترین دفاع فعال جمهوری اسلامی

پایگاه بصیرت / شهاب‌الدین محرمی

حمله موشکی ایران به سرزمین‌های اشغالی در قالب عملیات «وعده صادق ۳» را می‌توان نقطه عطفی در رویارویی مستقیم جمهوری اسلامی با رژیم صهیونیستی دانست؛ رویارویی‌ای که اگرچه در سال‌های گذشته در قالب جنگ‌های نیابتی، عملیات سایبری یا اقدامات محدود اطلاعاتی ادامه داشت، این‌بار به شکلی بی‌پرده و آشکار در صحنه نبرد مستقیم جلوه‌گر شد. این عملیات، نه‌تنها پاسخی فوری به تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی بود، بلکه نمایانگر دکترین دفاعی-تهاجمی ایران در موقعیتی استراتژیک و حساس نیز محسوب می‌شود.
رژیم صهیونیستی این‌بار برخلاف دفعات پیشین تلاش کرد ابتکار عمل را با حمله اولیه به مراکز نظامی ایران در دست گیرد، با این تصور که شوک اولیه، تهران را به موضع دفاعی صرف خواهد کشاند. اما واکنش سریع و از پیش طراحی‌شده ایران نشان داد که جمهوری اسلامی نه‌تنها در وضعیت انفعال نیست، بلکه هر سناریوی دشمن را از پیش شبیه‌سازی کرده و برای آن راهکار دارد. اجرای وعده صادق ۳ تنها ساعاتی پس از حمله رژیم صهیونیستی، سیگنال مهمی به تل‌آویو و حامیانش، به‌ویژه واشینگتن، ارسال کرد و آن اینکه ایران منتظر هماهنگی بین‌المللی برای پاسخ نمی‌ماند و حساب اقدامات خود را جداگانه نگه می‌دارد. 
نخستین نکته مهم در تحلیل این عملیات، تاکید بر دکترین «دفاع فعال» جمهوری اسلامی است؛ دکترینی که در آن دفاع صرف، جای خود را به واکنش تهاجمی و بازدارنده می‌دهد. ایران بار‌ها اعلام کرده که هرگونه تجاوز را نه در همان سطح، بلکه در سطحی بالاتر پاسخ خواهد داد. بر همین اساس، حمله به اهداف راهبردی مانند «کریا» (مقر وزارت جنگ رژیم صهیونیستی) یا تاسیسات حساس انرژی و مناطق نظامی‌نشین، به‌وضوح نشان می‌دهد که تهران می‌خواهد معادله‌ای جدید از بازدارندگی شکل دهد: بازدارندگی نه از طریق تهدید به واکنش، بلکه از طریق اقدام عملی.
از منظر نظامی، عبور موفق موشک‌های ایرانی از سامانه‌های دفاعی چندلایه‌ای رژیم صهیونیستی– که پس از عملیات وعده صادق ۲ با کمک آمریکا تقویت شده بود – حاوی پیام دیگری است. این اتفاق نشان می‌دهد یا تسلیحات به‌کاررفته از نظر فناوری به مرحله‌ای جدید رسیده‌اند، یا سامانه‌های پدافندی دشمن دچار ضعف ساختاری هستند، یا هر دو. در هر حالت، آنچه برای رژیم صهیونیستی به‌عنوان نقطه اتکای راهبردی مطرح بود – یعنی توان پدافندی پیشرفته – اکنون زیر سوال رفته است.
همچنین، تحلیل اهداف انتخاب‌شده از سوی ایران روشن می‌کند که پاسخ تهران نه احساسی بلکه کاملاً سنجیده و با تکیه بر برابری و تناسب در نوع اهداف بوده است. رژیم صهیونیستی مراکز نظامی را هدف قرار داد، ایران هم مراکز نظامی را زد؛ رژیم صهیونیستی گمان داشت با مختل کردن زیرساخت‌های موشکی ایران، قدرت پاسخ‌دهی را از تهران خواهد گرفت، اما شلیک از پایگاه‌های زیرزمینی و سری، اثبات کرد که توان موشکی جمهوری اسلامی نه متمرکز و آسیب‌پذیر، بلکه گسترده و متنوع است. این گزاره یعنی آنچه بمباران شده صرفاً لایه سطحی و آشکار از توان نظامی ایران بوده، نه هسته اصلی آن.
در سطح راهبردی نیز باید به یک نکته کلیدی توجه کرد و آن فرماندهی عملیات است. رژیم صهیونیستی گمان داشت با حذف احتمالی برخی چهره‌های ارشد نظامی ایران، زنجیره تصمیم‌گیری دچار اختلال می‌شود. اما سرعت واکنش تهران نشان داد که ساختار فرماندهی در ایران، برخلاف ساختار‌های فردمحور، مبتنی بر فرآیند‌های سیستمی، از پیش تعیین‌شده و قابل استمرار است. همین ویژگی است که به ایران این امکان را داده حتی در ساعات اولیه، بدون نیاز به بازسازی زنجیره فرماندهی، وارد عمل شود.
در سوی دیگر، ماجرای سانسور خبری در سرزمین‌های اشغالی نیز پازل عملیات را کامل می‌کند. رژیم صهیونیستی از ابتدای درگیری‌ها تلاش کرده بود با سانسور شدید، از انتشار واقعیات میدانی جلوگیری کند تا روحیه عمومی در سرزمین‌های اشغالی فرو نپاشد. اما تصاویر اندک و ویدیو‌های پراکنده که از میان این سانسور‌ها بیرون آمدند، عمق ضربه وارده را عیان ساختند. در چنین شرایطی، عدم اعتراف رسمی رژیم صهیونیستی به خسارات، بیش از آنکه قدرت را نشان دهد، از درماندگی حکایت دارد.
اپوزیسیون وابسته و عناصر نفوذی نیز که در برخی تحلیل‌ها نقش تسهیل‌گر برای اقدامات رژیم صهیونیستی معرفی شدند، حالا در معرض بازداشت و افشا قرار دارند. این موضوع در روز‌های آینده می‌تواند بر تعادل اطلاعاتی دشمن تاثیر بگذارد. در مقابل، ایران از فاصله دوهزار کیلومتری و بدون اتکا به شبکه‌های نفوذ، توانسته اهداف مشخصی را با دقت بالا مورد اصابت قرار دهد. این تقابل نابرابر در حوزه اطلاعاتی، خود بیانگر تفاوت ماهوی دو طرف در تعریف مفهوم امنیت و اقتدار است. 
در نهایت، شاید مهم‌ترین پیام وعده صادق ۳، آغاز مرحله‌ای تازه از عملیات‌های چندمرحله‌ای باشد؛ مرحله‌ای که نه پایان دارد و نه الگوی واحد. ایران با فاصله گرفتن از عملیات‌های تک‌مرحله‌ای گذشته، حالا وارد فاز عملیات‌های سلسله‌وار شده و روشن نیست در صورت تداوم درگیری، مرحله بعدی چه زمانی و در چه سطحی رخ خواهد داد. این ابهام، مهم‌ترین نگرانی امنیتی اسرائیل است؛ چراکه امکان پیش‌بینی و مدیریت بحران را از آنان گرفته است.
با تمام اینها، یک پرسش کلیدی همچنان باقی است و آن اینکه رژیم صهیونیستی تا کجا توان و اراده تحمل ضربات سهمگین‌تر را دارد؟ آنچه در وعده صادق ۳ به اجرا درآمد، صرفاً بخش قابل مشاهده‌ای از توان نظامی ایران بود؛ به‌تعبیری، نوک کوه یخ. اگر این درگیری‌ها ادامه یابد – و به‌ویژه اگر رژیم صهیونیستی باز هم به مسیر تهاجم ادامه دهد – بی‌تردید شاهد ابعاد ناشناخته‌ای از ظرفیت‌های نظامی جمهوری اسلامی خواهیم بود. پرسش این نیست که آیا ایران می‌تواند حمله کند؛ سوال واقعی این است که آیا رژیم صهیونیستی توان تحمل حملات بعدی را دارد؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات