شهید صدر یکی از نوابغ حوزههای علمیه و فلاسفه سیاسی اسلامی پیرو حکمت سیاسی متعالیه است که مجموعه تفکر سیاسی و آثارش نظاممند و سیستمی تلقی میشود. او در فلسفه سیاسی خود معتقد است، هر اندازه تفسیر فلسفی ما از هستی و حیات روشن باشد، رهیافتهای سیاسیـ اجتماعی ما نیز به همان میزان کارگشا خواهد بود و نیز انسانشناسی سیاسی را در مثلث مفاهیم استخلاف، استئمان و استئمام به زیبایی به تصویر کشانده است و همچنین معرفتشناسی را تنها در یک وسیله محدود و منحصر نکرده است؛ بلکه اعتبار و حجیت را فراتر از شناخت تکساحتی دانسته است و ابتناء و اتکا بر معرفتشناسی حکمت متعالیه دارد که یقینیترین معرفت را نوع «وحیانی» میداند.
شهید صدر دولت را تجلى برتر وحدت سیاسى جماعتى از مردم میداند که بر وحدت سیاسى تأکید مىکند. این وحدت سیاسى انعکاسى از وحدت عمومى انسانها به منزله جانشینان خدا در زمین است. او عدالت اجتماعیـ سیاسی را نزدیک به برابری اقتضایی و مساوات حقیقی یا اعتدال در سلوک اجتماعیـ سیاسی به دور از هر گونه انحراف و کاستی تعریف کرده و سرانجام در بحث آزادی نیز معتقد است، آزادی را کسی به انسانها هدیه نمیدهد، بلکه انسان طبیعتاً و اصالتاً به دلیل اینکه موجودی دارای عقل و اراده است، آزاد است.
در بحث هستىشناسى، شهید صدر به دنبال این مطلب است که پدیدههاى طبیعى را در پرتو ربط و نسبت آنها با انسان و خدا معرفى کند. در این بینش، نهتنها خداوند خالق جهان و قوانین و سنن حاکم بر آن است، بلکه مهمتر از آن مدبر هستى نیز هست. شهید صدر از این زاویه به شناسایى بیشتر خالق و اوصاف او و شناخت کاملتر جایگاه انسان در هستى و غایات آفرینش او مىپردازد و در بحث انسانشناسى توجه وافرى به تعامل بین حب ذات و خوددوستى انسان و بُعد معنوى وى دارد و معتقد است، راه و بىراهه در اجتماع و سیاست هر دو برساخته انسان است و نقش فکر و اراده در حیات سیاسى انسانها تعیینکننده است.
ایشان در بحث معرفتشناسى در تلاش است تا با بازسازى منطق صدرایى و تغییر در حوزه ساختارشناسى معرفت و ادراکات در واقع به نوعى در فلسفه سیاسى اسلام که صرفاً به مباحث هستىشناسى مربوط میشد، تنوع ایجاد کند و در بحث صورتبندى سنن تاریخى ضمن برشمردن سنن تاریخى به شرطى، قطعى و غیرقطعى معتقد است، نوع سوم مورد اهتمام قرآن قرار گرفته و نقش انسان در سازندگى حرکت تاریخ را نشان مىدهد و در نظریه خلافت عمومى، انسان را نماینده خدا روى زمین با ویژگىهایى خاص مىداند.
شهید صدر در بحث دولت و نظام سیاسى، دولت را تجلى برتر وحدت سیاسى امت اسلامى مىداند و از طریق نظریه خلافت عمومى ثابت مىکند که مردم رکن اساسى دولت هستند و، چون با ایجاد اختلاف براساس فرضیه حب ذات نتوانستند خلافت الهى خود را به ثمر برسانند، از طرف خداوند، تشریعى دیگر بر اساس خط نظارت و گواهى پیامبران با خط خلافت عمومى یکى شد و در قالب ولایت و حاکمیت انبیا تجلى پیدا کرد.