در سیاست خارجی هیچ چیز بهاندازه ارتباط مؤثر و پایدار با همسایگان اهمیت ندارد. کشوری که در محیط پیرامونی خود دچار چالش باشد، حتی اگر در سطح بینالمللی دستاوردهایی داشته باشد، همیشه با تهدیدی در مرزهای خود روبهرو خواهد بود. تجربه چند دهه گذشته به ما میگوید که امنیت پایدار، توسعه اقتصادی و حتی ثبات سیاسی داخلی بدون ارتباط معقول و سازنده با همسایگان امکانپذیر نیست. ایران به منزله یک قدرت منطقهای، نه میتواند نسبت به محیط اطراف خود بیاعتنا باشد و نه میتواند اجازه دهد دشمنان این محیط را مدیریت کنند؛ بنابراین اصل تعامل با همسایگان، نه یک انتخاب تزئینی و تشریفاتی، بلکه ضرورتی راهبردی است.
سایه سنگین صهیونیسم بر منطقه
در سالهای اخیر، رژیم صهیونیستی تلاش کرده است با بهرهگیری از خلأها و اختلافات میان کشورهای منطقه، جای پایی برای خود باز کند. امارات، بحرین و برخی کشورهای کوچک خلیجفارس در دام عادیسازی افتادند و این روند نشان داد، بیتوجهی به ضرورت همگرایی منطقهای، مستقیماً به سود تلآویو تمام خواهد شد. امروز و پس از تحولات غزه و در زمانی که حتی کشوری، مانند قطر هم در دام گستاخی صهیونیستها افتاد، ارتباط با همسایگان بیش از هر زمان دیگری به یک ضرورت فوری و حیاتی تبدیل شده است. اگر کشورها غفلت کنند، رژیم صهیونیستی با سیاست نفوذ خزنده جای خالی را پر خواهد کرد و امنیت کل منطقه را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
تنها راه مهار صهیونیستها
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی در برابر هیچ کشوری بهتنهایی عقبنشینی نخواهد کرد. تجربه فلسطین، لبنان، سوریه و حتی کشورهای شمال آفریقا به ما میآموزد که صهیونیستها فقط وقتی عقب مینشینند که ملتها و دولتهای مسلمان دست در دست هم دهند. امروزه تشکیل یک ائتلاف منطقهای، ائتلافی مبتنی بر منافع مشترک ملتهای مسلمان، بیش از همیشه ضروری است. این ائتلاف نه صرفاً یک پیمان سیاسی، بلکه یک گفتمان جدید با هدف همگرایی علیه رژیم صهیونیستی است. ایران و عربستان، به منزله دو ستون اصلی جهان اسلام، اگر در این مسیر همافزا شوند، بنیانهای حضور رژیم صهیونی در منطقه به لرزه درخواهد آمد.
یک مأموریت تاریخی
در این میان، سفر «دکتر علی لاریجانی» به عربستان، نقطه عطفی در روابط تهرانـ ریاض به شمار میآید. دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی بهعنوان چهرهای باتجربه در حوزه قانونگذاری و سیاست خارجی، اولین اقدام اساسی اش را افزایش همگرایی منطقهای قرار داده است. این سفر در حالی صورت میگیرد که ترتیبات امنیتی منطقه در حال تغییر است؛ از یک سو همه کشورهای منطقهای شاهدند که صهیونیم به عنوان سگ هار آمریکاییها به جان همه کشورهای منطقه افتاده است و از سویی آمریکاییها نشان دادهاند که حتی حاضر نیستند در مواجهه با سگ هار خودشان در منطقه، از بزرگترین پایگاه نظامی خود، یعنی قطریها نیز دفاع کنند. درست در همین بزنگاه، گفتوگو و همگرایی ایران و عربستان میتواند آینده معادلات امنیتی خاورمیانه را تعیین کند.
دیپلماسی اقتصادی
در کنار اهداف سیاسی و امنیتی، سفر پیش روی دکتر علی لاریجانی به عربستان سعودی فرصتی بینظیر برای تقویت دیپلماسی اقتصادی بین دو قدرت منطقهای است. ایران و عربستان، با ظرفیتهای عظیم اقتصادی از منابع نفت و گاز تا زیرساختهای مالی و تجاری، میتوانند شرکای استراتژیک در منطقه باشند. دیپلماسی اقتصادی در این سفر میتواند بر افزایش تجارت دوجانبه، سرمایهگذاری مشترک در پروژههای زیرساختی و همکاری در حوزه انرژی متمرکز شود. این همکاریها نه تنها اقتصاد دو کشور را تقویت میکند، بلکه وابستگی منطقه به قدرتهای خارجی را کاهش میدهد. این دیپلماسی با تأکید بر منافع مشترک، میتواند پایهای برای اعتمادسازی و همگرایی پایدار باشد و منطقه را به سمت ثبات اقتصادی هدایت کند.
ضرورتی اجتنابناپذیر
البته همگرایی منطقهای یکشبه محقق نمیشود. برای رسیدن به این نقطه، نیاز به بازخوانی برخی پروندههای منطقهای، تغییر در رویکردهای گذشته، رسیدن به یک تفاهم مشترک و... وجود دارد. عربستان در سالهای اخیر یکی از بازیگران مؤثر در پرونده لبنان بوده است. در لبنان یکی از مهمترین پروندهها، ماجرای خلع سلاح حزبالله لبنان است. سال هاست که سعودیها در لبنان به ویژه از طریق «یزید بنفرحان»، یکی از پرنفوذترین چهرههای سیاسی امنیتی خود، به دنبال پیشبرد پروژه خلع سلاح حزبالله هستند. اما حقیقت این است که حزب الله نهتنها یک گروه مقاومت، بلکه بخشی جداییناپذیر از معادلات سیاسی و اجتماعی لبنان است. مهمتر اینکه همین حزبالله بود که در جنگهای گذشته سد اصلی برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی شد. گفتوگوهای پیشرو میان تهران و ریاض باید این واقعیت را بازخوانی کند که تضعیف مقاومت، نه سودی برای لبنان دارد و نه امنیت کشورها منطقه را افزایش میدهد؛ تنها ذی نفع آن، رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود. امروز نمیتوان هم از مواجهه با سگ هار صهیونیستی سخن گفت و هم بر حنجره مقاومت حزبالله پا گذاشت و اسلحه آن را طلب کرد.
کمک به شمشیر اسلامی
پرونده مهم دیگر شاید موضوع یمن باشد. امروز کمتر کسی تردید دارد که یمن به مثابه نوک پیکان مبارزه با رژیم صهیونیستی عمل میکند. جنبش انصارالله توانسته است با قدرت موشکی و پهپادی خود، معادلات بازدارندگی را تغییر دهد و حتی در جنگهای اقتصادی علیه صهیونیستها در دریای سرخ و تنگه بابالمندب، نقش جدی ایفا کند. یمن امروز در خط مقدم مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دارد و هر فشاری بر این جبهه، عملاً به تقویت صهیونیستها منجر خواهد شد. دولتهای منطقه اگر به جای مواجهه، به همافزایی با مقاومت یمن بیندیشند، نهتنها هزینههای خود را کاهش میدهند؛ بلکه به جبهه ضد صهیونیستی قدرتی تازه میبخشند.
پادگفتمان اصلی منطقه
امروز منطقه ما با انبوهی از مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی مواجه است، اما یک واقعیت را نباید فراموش کرد و آن، این است که پادگفتمان اصلی منطقه، رژیم صهیونیستی است. از شمال آفریقا تا خلیجفارس، از شام تا یمن، در همهجا یک متغیر مشترک حضور دارد و آن، تلاش صهیونیستها برای نفوذ، تفرقهافکنی و سلطه است. این پادگفتمان باید محور اتحاد ملتها و دولتهای مسلمان قرار گیرد. هیچ مسئله دیگری در منطقه به اندازه مقابله با رژیم صهیونیستی اهمیت بنیادین ندارد. در چنین فضایی، ایران و عربستان نقش بیبدیلی دارند. این دو کشور به منزله دو قطب اصلی در دنیای اسلام، اگر دست همکاری به یکدیگر دهند، میتوانند سرنوشت منطقه را تغییر دهند. اتحاد تهران و ریاض نهتنها به سود دو ملت، بلکه به سود امت اسلامی و کل منطقه خواهد بود.
طی سالهای اخیر، رژیم صهیونیستی با رفتار تهاجمیتر وارد میدان شده است؛ از حمله مستقیم به لبنان، سوریه، ایران، قطر و... گرفته تا تلاش برای دستاندازی به همه ملتها و کشورهای منطقه و جهان اسلام. تنها راه مهار این رفتار، همگرایی و اتحاد ملتها و دولتهای مسلمان است. بدون چنین اتحادی، رژیم صهیونیستی جسورتر خواهد شد. سفر آینده دکتر لاریجانی به عربستان را باید در همین چارچوب دید. این سفر یک اقدام دیپلماتیک معمولی نیست؛ بلکه تلاشی برای باز کردن مسیر جدیدی در روابط منطقهای است. مسیری که بر سه اصل استوار است:
۱ ـ ضرورت ارتباط پایدار با همسایگان،
۲ ـ تشکیل ائتلاف و همگرایی علیه رژیم صهیونیستی،
۳ ـ بازخوانی پروندههای منطقهای برای رسیدن به تفاهمهای پایدار.
اگر این سه اصل در گفتوگوهای تهران و ریاض محور قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که آینده خاورمیانه، آیندهای امنتر و مستقلتر از نفوذ بیگانگان و صهیونیستها باشد.