تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۸۱۶۱۸
گفت‌وگو با «احمد شاکری» نویسنده و منتقد ادبیات داستانی

ماجرای پیچیده ترجمه!

پایگاه بصیرت / آرش فهیم

یکی از منویات رهبر معظم انقلاب اسلامی از نظام فرهنگی، ترجمه کتاب‌های دفاع مقدسی است. ایشان چهارم مهر سال ۱۳۹۷ فرمودند: «یک نهضت ترجمه راه بیندازیم؛ نه ترجمه از بیرون؛ ترجمه به بیرون، برای ارائه آنچه هست. بگذارید بدانند در آبادان چه گذشت، در خرمشهر چه گذشت، در جنگ‌ها چه گذشت، در روستا‌های ما چه گذشت... من بار‌ها این را گفته‌ام؛ این تابلو، تابلوی زیبایی است، اما از دور دیده‌ایم این تابلو را؛ هرچه انسان به این تابلو نزدیک‌تر بشود، ریزه‌کاری‌های این تابلو را ببیند، بیشتر شگفت‌زده می‌شود. این حوادث نوشته شده، بگذارید مردم دنیا اینها را بدانند. ترجمه به عربی، ترجمه به انگلیسی، ترجمه به فرانسه، ترجمه به اردو، ترجمه به زبان‌های زنده دنیا. بگذارید صد‌ها میلیون انسان بفهمند، بدانند که در این منطقه چه گذشته، ما چه می‌گوییم، ملت ایران کیست؛ اینها معرف ملت ایران است. نهضت ترجمه کتاب، نهضت صدور فیلم‌های خوب؛ ارشاد مسئولیت دارد، سازمان فرهنگ و ارتباطات مسئولیت دارد، صداوسیما مسئولیت دارد، وزارت خارجه مسئولیت دارد و دستگاه‌های گوناگون.»
البته طی سال‌های اخیر، کتاب‌های دفاع مقدس به خیلی زبان‌ها ترجمه و در اقصی نقاط جهان نیز منتشر شده‌اند؛ اما این ترجمه‌ها هیچ گاه به یک جریان مستمر و جهت‌دار تبدیل نشده‌اند؛ چراکه ترجمه، صرفاً برگرداندن از زبانی به زبان دیگر نیست و انتقال و عرضه یک فرهنگ و آداب آن با زبان، از جامعه‌ای به جامعه یا کشوری دیگر است. این مهم درباره دفاع مقدس پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های افزون‌تری دارد. چه در تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس ما اتفاقات و ارزش‌هایی تبلور یافته است که شاید طرح آنها از طریق زبان دیگری، به این سادگی امکان‌پذیر نباشد. به همین بهانه با «احمد شاکری» نویسنده و منتقد ادبیات داستانی گفت‌و‌گو کردیم. شاکری ضمن فعالیت در حوزه نقد، خودش نیز رمان‌هایی، چون «انجمن مخفی»، «عریان در برابر باد» و... را نوشته است.

 یکی از آرمان‌های فرهنگی در کشور ما، جهانی شدن آثار ادبی است که آن هم از مسیر ترجمه این آثار می‌گذرد. ترجمه و انتشار کتاب‌های دفاع مقدس چه ملاحظاتی دارد؟
ابتدا باید تعریف جهانی شدن آثار ادبی را مشخص کنیم. آیا منظور ما از جهانی شدن، توجه و اقبال جشنواره‌ها و محافل ادبی است؟ آیا هدف‌مان مخاطب خاص و منتقدان است؟ آیا مرادمان از جهانی شدن، فروش بالای یک اثر در کشورهاست؟ یا اینکه منظورمان، ارائه یک حرف جهانی از طریق آثار ادبی است؟ ابتدا باید پاسخ به این پرسش روشن شود؛ چون اگر جهانی شدن را با هر یک از این معیار‌ها بسنجیم، ممکن است نتیجه متفاوتی بگیریم. 
قبل از هر چیز معتقدم ما برای جهانی شدن نباید از معیار‌های خودمان دست بکشیم. پس از آن باید دید آیا حرفی برای گفتن در سطح جهانی داریم یا اصلاً آثار ما قدرت جهانی شدن دارند؟

 منظور شما از اینکه ادبیات ما به جهانیان حرفی برای گفتن داشته باشد، چیست؟
اگر بخواهیم برای جهانیان حرفی داشته باشیم، این حرف از دل سنت، فرهنگ و معارف خودمان، همان فرهنگ اسلامی‌ـ ایرانی استخراج می‌شود. براساس این رویکرد، تا ادبیات ما بومی نشود و در این راستا نظریه‌پردازی صورت نگیرد، قدرت جهانی شدن هم نمی‌یابد. مسئله این نیست که مردم کشور‌های دیگر آثارمان را می‌خوانند یا نه، بلکه موضوع این است که ما تا به یک بنیان نظری نرسیم، نمی‌توانیم برای جهانیان حرفی داشته باشیم. بدون توجه به مبانی فرهنگ بومی، اگر آثار ما در سطح جهانی مخاطب هم پیدا کند، آن اثر دیگر حرف ما نخواهد بود، بلکه حرفی است که دیگران زده‌اند و ما هم تکرار کرده‌ایم؛ بنابراین مبنای جهانی شدن، فرهنگ و باور‌های خودمان است. پس از ترسیم و تعیین این مبانی، باید مشخص شود که کدام آثار با آنها هماهنگ‌تر هستند تا برای ترجمه و انتشار در سطح جهانی انتخاب شوند. 

 به طور مشخص، در حوزه رمان بفرمایید؛ آیا رمان‌های دفاع مقدسی که ترجمه و در کشور‌های غربی و از جمله آمریکا منتشر شده‌اند، حرفی برای گفتن دارند؟
کتاب‌های «سفر به گرای ۲۷۰ درجه»، «شطرنج با ماشین قیامت»، «فال خون» و... ازجمله آثار درباره جنگ تحمیلی هستند که در کشور‌های غربی ترجمه و منتشر شده‌اند. این کتاب‌ها یک وجه مشترک دارند و آن، اینکه در هیچ یک از آنها غنای فرهنگی و معارفی که نقطه تمایز دفاع مقدس با سایر جنگ‌هاست، دیده نمی‌شود؛ یعنی در هیچ یک از این رمان‌ها، نگاه روشن و نورانی درباره موضوع دفاع مقدس وجود ندارد. انتخاب چنین آثاری برای ترجمه و انتشار در دیگر کشور‌ها به این معناست که ما برای جذب مخاطب خارجی به جای آنکه از آنها اسیر بگیریم خودمان را اسیر آنها کرده‌ایم تا ما را بپذیرند. درحالی که باید برعکس باشد. غربی‌ها اگر می‌توانند در آثار ادبی یا سینمایی خود مخاطبان جهانی جذب کنند، به این دلیل است که در بیشتر اوقات، فرهنگ خودشان را برتر و غالب نشان می‌دهند.
آنچه موجب انتخاب چنین آثاری برای ترجمه شده، فقط بینش یا دیدگاه متفاوت آنها به جنگ تحمیلی است. اگر از متولیانی که برای ترجمه این آثار سرمایه‌گذاری کرده‌اند، بپرسیم که دلیل‌شان برای گزینش چه بوده، همین موضوع را بیان خواهند کرد. این درحالی است که نگاه متفاوت، به خودی خود یک ارزش تلقی نمی‌شود؛ بلکه اگر این تفاوت، همراه با عمق فکری باشد، ارزش می‌یابد.

 در حال حاضر چه کتاب‌هایی نماینده راستین ادبیات و فرهنگ بومی دفاع مقدس هستند؟
شاید بتوان برخی آثار را که در قالب خاطرات منتشر شده‌اند، ذکر کرد. این آثار به مراتب در عمق تجربه، شخصیت، نوآوری و تفکر از بسیاری از رمان‌هایی که در این عرصه نوشته و ترجمه شده‌اند، بالاترند و صلاحیت بیشتری برای انتشار در سطح جهانی دارند.

 آیا نهاد خاصی موظف است این جریان را اصلاح کند؟
ترجمه ادبیات برای به بار نشستن نیازمند برخورداری از مسئولان با بصیرت و روشن‌اندیش است. به نظر می‌رسد، در این زمینه‌ـ گزینش آثار برای ترجمه و انتشار در غرب‌ـ بیشتر به نام آدم‌ها توجه می‌شود تا خود آدم‌ها؛ این سیاست درستی نیست، چون برخی از آدم‌هایی هم که معرفی می‌شوند، نویسندگان تراز اولی نیستند. اما برایم جای سؤال است که برای ترجمه، چرا سراغ داستان کوتاه نمی‌رویم؟ چون تعداد آثار قابل توجه که ظرفیت جهانی شدن هم دارند، در این عرصه بیشتر است. ضمن اینکه ما همیشه در زمینه داستان کوتاه از رمان موفق‌تر بوده‌ایم.

 چطور می‌توانیم رمان و داستان دفاع مقدس و به طور کلی ادبیات داستانی خود را بومی‌تر کنیم؟ 
رسیدن به چنین اتفاق مهمی، به کار نظری گسترده و عمیق نیاز دارد. بخش عمده‌ای از این کار باید در حوزه نقد انجام گیرد و برعهده منتقدان است. به حاشیه رفتن منتقدان تنها به خود آنها محدود نمی‌شود؛ بلکه موجب می‌شود که حوزه نظریه‌پردازی به حاشیه برود و در نتیجه ادبیات ما دچار فقر اندیشه شود. وقتی کار فکری و نظری انجام نشود، ادبیات همچون فرد نابینایی می‌شود که حتی اگر راه را هم درست برود، دچار مشکلات و آسیب‌هایی خواهد شد. نقد و کار نظری مانند یک راهنما و دستگیر است که احتمال خطا را کاهش می‌دهد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات