مسئله زن و جایگاه او در نظام اجتماعی و تمدنی، همواره یکی از نقاط کانونی منازعات فکری میان گفتمانها بوده است. در گفتمان اسلامی، کرامت زن بر مبنای استعداد او برای خلافت الهی و دستیابی به کمال استوار است و ارزش او فراتر از صرف تقسیمبندیهای جنسیتی تعریف میشود. این نگاه، یک هستیشناسی جامع برای تعریف جایگاه زن ارائه میکند. با این حال، در دوران معاصر، تلاشهای نظاممندی برای تخریب این جایگاه صورت گرفته است که هدف اصلی آنها، تهیسازی زن از نقشهای بنیادین و تقلیل او به ابزاری در خدمت اغراض مادی است. این رویکرد، زن را به سمت غلبه میل به قدرت، سرعت و مصرف سوق میدهد و از لطافت، حکمت و توازن تهی میکند. در همین راستا، تضعیف و کوچکسازی نقش مادری به مثابه یک خیانت عمیق هویتی و تمدنی در حق زن قلمداد میشود. این نوشتار بر این گزاره محوری تمرکز دارد که تعریف صحیح و متعالی از نقش زن مسلمان در جامعه، که مبتنی بر کرامت ذاتی و حکمت زوجیت است، بهطور خودکار مسئله حجاب را حل میکند.
مبانی هستیشناختی کرامت زن (نظام زوجیت و عدالت الهی)
اندیشه اسلامی، سعادت و تعالی انسان را هدفی فراجنسیتی میداند و کرامت زن را بر پایه ظرفیتهای وجودی او برای رشد و قرب الهی تعریف میکند. این دیدگاه، هرگونه تفکر تقلیلگرایانه مبتنی بر جنسیت را نفی کرده و مبنای نقشآفرینی در تمدن را نه تضاد، بلکه مکمل بودن قطبهای خلقت میداند. اساساً نظام خلقت بر پایه زوجیت شکل گرفته است؛ این یک حقیقت فراگیر و یک «قانون هستی» است که نهتنها زیست فردی، بلکه ساختار تاریخ و پیکر تمدن را شکل میدهد. خداوند متعال در کلام وحی تصریح میفرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ» (یس/۳۶) و «وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات/۴۹).
این آیات گستردگی هستیشناختی زوجیت را اثبات میکند، به نحوی که زوجیت شامل گیاهان، انسانها، و حتی چیزهایی است که بشر نمیداند. در تفسیر عمیقتر، زوجیت به وجود دو شیء «مثبت» و «منفی»، «فاعل» و «قابل» در تمام ذرات عالم هستی، مانند پروتونها و الکترونها در ساختار اتمی، تعمیم داده میشود. این قانون کیهانی اثبات میکند که زن و مرد دو قطب یک حقیقت هستند و جهان نه بر پایه تضاد و تخاصم، بلکه بر اساس تکامل و توازن پیش میرود.
جایگاه فراجنسیتی انسان: خلافت الهی و حیات طیبه
رسالت بنیادین انسان، یعنی رشد، تعالی و سعادت، مسئلهای فراجنسیتی است. هدف غایی، رسیدن به حیات طیبه، یعنی یک زندگی پاکیزه از آلودگیها و ظلمهاست. جایگاه «خلیفهاللهی» به نوع انسان اعطا شده است، نه جنسیت خاص. انسان خلیفه خداوند در زمین است؛ «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً» (بقره/ ۳۰). جانشین خداوند کسی است که اسماء و صفات الهی را در اخلاق، رفتار، کردار، و گفتار خود پیاده کند. این مقام بنیان کرامت انسانی است و هیچ تفاوتی میان زن و مرد در اصل ایمان، گرایشهای درونی و هدف غایی وجود ندارد.
از سوی دیگر، قرآن کریم، شرط رسیدن به حیات طیبه را یکسان میشمارد و برابری تام مرد و زن را در شرط قبولی عمل صالح و کسب ثواب اثبات میکند: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً...» (نحل/ ۹۷). همچنین، برابری در گرایشهای درونی (جوانحی) از طریق سوره احزاب/ ۳۵ (مسلمین و مسلمات، قانتین و قانتات) تأیید شده است.
نقش بنیادین زن: قطب لطافت، تربیت و زیرساخت تمدنی
زن از دل خلقت، یک مسئولیت تمدنی دارد: آوردن لطافت، پرورش، حکمت و توازن به جهان. نقش زنان در تمدن، تنها به حضور اجتماعی و سیاسی محدود نمیشود، بلکه در ساختار بنیادین تمدن نقش ویژهای دارند.
یکـ رسالت مادری: نقش انحصاری و سرمایهساز تمدن؛ نیروی انسانی تربیت شده، اساس تمدن است و تمدن بدون جمعیت ساخته نمیشود. زن در تربیت این نیروی انسانی، نقشی محوری و انحصاری دارد که تنها از زن برمیآید. با توجه به روحیات و فیزیولوژی زن، بخش مهمی از تربیت در سنین پایین به وسیله خانمها بهتر انجام میشود. رهبر معظم انقلاب، نقش مادری را یکی از باارزشترین و افتخارآمیزترین جایگاهها در اسلام میدانند. «مادری» مسئلهای است که ثواب خدمت به آن، در شرایط کفایت نیرو، حتی از جهاد بیشتر است (استناد به حدیث «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»). کوچکسازی و تمسخر نقش مادری و خانهداری، یک خیانت عمیق هویتی و تمدنی است. این اقدام کار مادر را که شامل تربیت نفسانی، عاطفی و اخلاقی نیروی انسانی تمدن است، با کنایه طعن در زایمان و پختن و شستن خلاصه کرده و به آن میتازد. این در حالی است که مادر، نه فقط جمعیت، بلکه کیفیت تمدنی نیروی انسانی را تعیین میکند.
دوـ آرامش در جامعه و اهمیت زوجیت همکارانه؛ مسئله ایجاد آرامش در جامعه، یکی دیگر از زیرساختهای تمدنی است. قرآن کریم زوجیت را مایه آرامش میداند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم/۲۱). زن به منزله کانون مودت و رحمت، بستر تعالی مردان و فرزندان را فراهم میآورد و این آرامش طرفینی به جامعه تسری پیدا میکند. زوجیت نه تنها یک رابطه عاطفی، بلکه یک «فرآیند همکارانه شناختی» و یک سازوکار برای خلق آثار جدید در جامعه است. در تولید آثار بزرگ تمدنی نیز، زن به عنوان «ستون نرم» ثبات، نقشآفرینی میکند. برای نمونه، همسر علامه طباطبایی با فراهم کردن شرایط روحی و ذهنی آرام (عدم گسست رشته افکار، چای سر ساعت) در پیشرفت علمی ایشان نقش مهمی داشت.
حجاب: استراتژی دفاعی و مطالبات زن تمدنساز
حجاب در نگاه زوجیتی، یک نماد محدودیت نیست؛ بلکه یک «سپر نقش» و یک «حفاظ تمدنی» است. این مسئله به منزله یک راهبرد برای حفظ امنیت روانی، اجتماعی، و تضمین کرامت و نقش زن در تمدنسازی تلقی میشود. زن وقتی نقش کرامتمدار خود را درک میکند و میخواهد در کار بزرگی در تمدنسازی نقش ایفا کند، به این نتیجه میرسد که بهترین روش برای نقش ایفا کردن در جامعه این است که کالای جنسی نباشد، امنیت داشته باشد و با حجاب باشد. حجاب یک استراتژی دفاعی برای تضمین امنیت نقش و کرامت ذاتی است. رعایت حجاب و موازین شرعی، تضمینکننده سلامت اخلاقی، حفظ کرامت زن و ثبات خانواده است. حجاب به عنوان «پروتکل حضور عمومی» عمل کرده و از استثمار جنسی (کالاییشدن) جلوگیری میکند. بدون این پروتکل امنیتی، حضور اجتماعی زن به ابزار جنسی تبدیل میشود و نقشش اطفای شهوت مرد میشود. حجاب دفاعی در برابر «نفوذ پروژههای فرهنگی غرب» است که هدف آن کاهش مقاومت جامعه در برابر سلطه و تهیسازی زن از نقشهای بنیادین است.
وقتی زن نقش خود را بفهمد، مطالباتش نیز تغییر میکند. زنان مسلمان باید خودشان مطالبهگر باشند. مطالبهگری باید از سطح پوششی به سمت نقشآفرینی جدی، مسئولانه و تمدنساز سوق یابد. زن تمدنساز مطالبه «امنیت اخلاقی، احترام اجتماعی و امکان تربیت نسل» را میکند. این تحول در نگاه، نه تنها پاسخگوی نیازهای روحی و اجتماعی زن است، بلکه به مقابله با استثمار فرهنگی و اقتصادی غرب میانجامد. زن مسلمان توانسته است در تمامی علوم همپای مردان، بلکه در اموری نیز جزء پیشقراولان باشد، با حفظ تقوا و وقار اسلامی. نهادینه کردن نگاه تمدنساز به مسئله زن و پیادهسازی الگوی سوم زن مسلمان (حضور بر اساس شایستگی با حفظ زوجیت و عفت) برای رساندن ایران به تمدن اسلامی ضروری است.
چشمانداز تمدنی
تحلیل جامع مبانی اسلامی نشان میدهد زن مسلمان، نه یک موجود حاشیهای یا رقیب مرد؛ بلکه قطب دیگر خلقت و یکی از ارکان نیروساز و تمدنساز است. جایگاه زن در این منظومه بر پایه عدالت، کرامت فراجنسیتی و حکمت زوجیت تعریف شده است. نقش مادری او، سنگ زیرین بنای ساختار اجتماعی و فرهنگی است و ایفای موفق این نقش، به همراه حضور فعال در عرصههای اجتماعی و علمی، مستلزم حفظ امنیت نقش است. در این راستا، حجاب به منزله یک سازوکار دفاعی و امنیتی برای جلوگیری از تقلیل زن به ابزار جنسی و تضمینکننده حضور فعال و همراه با کرامت او در جامعه عمل میکند. برای شکلگیری «تمدن نوین اسلامی» که در آن علم با اخلاق، مادیات با معنویت و قدرت سیاسی با عدالت همراه است، لازم است مطالبات زنان از سطح نازل آزادیهای پوششی، به سمت نقشآفرینی جدی و مسئولانه سوق یابد.