صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۵۹۵۹۷

تاریخ تلخ 

سید محمدعماد اعرابی
همزمان با سالگرد خروج دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) در اردیبهشت 1397 دولتمردان سابق ایران دوباره گرد جنازه برجام جمع شدند تا ضمن سوگواری برای آن عزیز از دست رفته(!)، برایمان از خوبی‌هایش بگویند. مثل همیشه یکی از محورهای سخنان آنها در این زمینه ادعای همسویی منتقدان داخلی برجام با رژیم صهیونیستی است. آقای ربیعی سخنگوی دولت تدبیر و امید(!) به همین مناسبت 22 اردیبهشت 1403 در روزنامه اعتماد مروری بر مخالفان و موافقان برجام داشت و نوشت: «برجام، هم مخالفان بین‌المللی و خارجی و هم مخالفان داخلی زیادی داشت. بزرگ‌ترین و مهم‌ترین مخالف خارجی برجام در عرصه بین‌المللی رژیم اسرائیل بود.» در آخرین نمونه آقای روحانی، رئیس‌جمهور سابق نیز همین ادعا را مطرح کرد و در نامه سرگشاده خود که 24 اردیبهشت 1403 منتشر شد، نوشت «شواهد رسمی فراوانی» وجود دارد که: «رژیم اشغالگر صهیونیستی و ارتجاع منطقه، مهم‌ترین مخالفان توافق هسته‌ای هستند.»
آنها برای اثبات ادعای خود عموما به سخنان و اقدامات «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی استناد می‌کنند؛ اما آیا در دولت جعلی اسرائیل همه مانند نتانیاهو فکر می‌کنند؟ و آیا رژیم صهیونیستی واقعا مخالف برجام و موافق خروج آمریکا از آن بود؟ 
حوادث این روزهای اراضی اشغالی بیش از هر زمان دیگری نشان می‌دهد که نتانیاهو «منفورترین» چهره سیاسی در رژیم صهیونیستی است. او از روی تمایلات افراطی‌اش یا جاه‌طلبی‌ها و منافع شخصی‌اش و یا تمامیت‌خواهی سیاسی‌اش، اهدافی رادیکال و دست‌نیافتنی را انتخاب می‌کند و دقیقا به همین خاطر نیز در داخل رژیم صهیونیستی مورد انتقاد قرار دارد. او در جنگ علیه غزه «نابودی حماس» را به عنوان یکی از اهداف اعلام کرد و در مذاکرات 1+5 با ایران نیز «نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران» را به عنوان خواسته خود اعلام کرد. در هر دو مورد چهره‌های مطرح رژیم صهیونیستی و حتی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آن؛ دسترسی به این اهداف را غیرممکن ارزیابی کردند و خواستار اقدامی جایگزین شدند. 
درواقع مخالفت نتانیاهو با توافق برجام را باید به حساب طمع‌ورزی و بلندپروازی‌های او برای از بین بردن صنعت هسته‌ای ایران گذاشت و نه تأمین منافع ایران با برجام! «باراک اوباما» رئیس‌جمهور وقت آمریکا دسامبر 2013 در مجمع سالانه مرکز «هائیم سابان» خطاب به نتانیاهو و همفکرانش گفت: «اگر گزینه‎ای وجود داشت که این امکان را به‌وجود بیاوریم که تک‌تک پیچ و مهره‎های برنامه هسته‎ای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هسته‎ای ایران را کلاً از بین ببریم تا در نتیجه قابلیت‎های نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب می‎کردم.» اوباما سپس دستیابی به توافق هسته‌ای را بهترین راه‌حل برای تأمین منافع اسرائیل عنوان کرد. مشابه همین سخنان را «اسحاق بن اسرائیل» یکی از چهره‌های ارشد اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی که مدتی مشاور نتانیاهو نیز بود، داشت. «بن اسرائیل» 7 دسامبر 2021 در گفت‌وگو با بلومبرگ به بومی شدن دانش هسته‌ای در ایران اشاره کرد و گفت برای نابودی صنعت هسته‌ای ایران «خیلی دیر» شده است. او سپس برجام را جایگزینی بهتر در مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران دانست و خروج آمریکا از آن را «بدترین اشتباه راهبردی در تاریخ اسرائیل» عنوان کرد: «به دلیل نظارت‌های فوق‌العاده آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای [ناشی از توافق برجام] ما اطلاعات فراوانی از تأسیسات هسته‌ای ایران داریم... به همین دلیل متقاعد کردن ترامپ توسط نتانیاهو برای خروج از برجام بدترین اشتباه راهبردی در تاریخ اسرائیل بود. اکنون بازگشت آمریکا به برجام باید اساس سیاست اسرائیل شود.»
حقیقت این بود که میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی در مذاکرات منتهی به برجام تقریبا هماهنگی کاملی وجود داشت و ادعای مخالفت مطلق رژیم صهیونیستی با برجام چندان قابل قبول به نظر نمی‌رسد. جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا درباره این هماهنگی در کتاب خاطرات خود نوشته است: «همیشه و بعد از هر نشستی به نتانیاهو زنگ می‌زدم و او را در جریان کار قرار می‌دادم و شِرمن [معاون سیاسی وقت وزارت خارجه آمریکا] هم مرتب شخصا گزارش‌های مبسوطی را به سازمان اطلاعات اسرائیل می‌فرستاد. با اینکه نتانیاهو و چندی از اطرافیانش از آنچه می‌گذشت و کاری که ما می‌کردیم خشنود نبودند اما بیشتر اعضای رده بالای رهبری سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل اقدامات ما را مثبت ارزیابی کرده و از نتایج این مذاکرات حمایت می‌کردند و آنچنان که می‌دانم این حمایت آنها تا پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری اوباما هم ادامه داشت.»
حتی فراتر از این، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد نطفه مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا در موضوع هسته‌ای و سپس انعقاد برجام، توسط نهادهای اطلاعاتی اسرائیل بسته شد. 24 مارس 2022 «زُهار پالتی» رئیس بخش سیاسی-امنیتی وزارت دفاع اسرائیل اولین گفت‌وگوی رسانه‌ای خود را به مناسبت بازنشستگی‌اش از این مسئولیت؛ با روزنامه عبری ‌هاآرتص انجام داد. ‌هاآرتص «پالتی» را مرد در سایه موساد لقب داده بود و او برای اولین‌بار از پشت پرده برخی تصمیم‌ها در رژیم صهیونیستی می‌گفت. «زهار پالتی» در سخنانش از اختلاف نظر میان برخی مقامات رژیم صهیونیستی در مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران خبر داد و مدعی شد برای تضعیف گروهی که خواستار نابودی برنامه هسته‌ای ایران با عملیات نظامی بود؛ مئیر داگان، رئیس وقت موساد(2002-2011) اطلاعات غیرمحرمانه‌ای را به آمریکایی‌ها رساند و آنها را به سمت مذاکرات پشت پرده با ایران و در نهایت توافق سال 2015(برجام) سوق داد: «آنچه پیشرفت آمریکا به سوی توافق موقت با ایران در سال ۲۰۱۳ و سپس توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ را بسیار تسریع کرد، درواقع تا حدی رفتار ما بود. ما در آنها احساسی ایجاد کردیم و این همان چیزی بود که دولت اوباما را بر آن داشت تا یک کانال مخفی مذاکرات با ایران ایجاد کند. یک سال بعد قرارداد موقت امضا شد و ایده حمله کنار گذاشته شد.»
این اظهارات هم به روشنی نشان می‌دهد برخلاف تحلیل ساده‌انگارانه دولتمردان قبل که کلیت رژیم صهیونیستی را همسو با نتانیاهو مخالف برجام قلمداد می‌کنند؛ جریانی در دولت جعلی اسرائیل وجود دارد که اتفاقا صاحب نفوذ و قدرت است، و نه‌تنها حامی مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا و توافق برجام بودند بلکه برای آن زمینه‌سازی می‌کردند.
علاوه‌بر این، اظهارات صریح‌تری هم از افراد شاخص این جریان در رژیم صهیونیستی منتشر شده است که سخنان قابل تأملی در تعریف و تمجید از برجام مطرح کرده‌اند. «شبتای شاویت»، رئیس موساد از سال 1989 تا 1996، از برجام استقبال کرد و آن را فرصتی در اختیار اسرائیل برای پیوستن به «نظم جدید خاورمیانه» دانست. «دانی یاتوم»، رئیس موساد از سال 1996 تا 1998، خروج ترامپ از برجام را «اشتباه» خواند و گفت ماندن آمريکا در برجام گرفتن امتيازهاي بيشتر از ايران را ساده‌تر مي‌کرد. «افراییم‌ هالوی»، رئیس موساد از سال 1998 تا 2002، اعلام کرد دولت اوباما «موفقیت بزرگی» با برجام به دست آورد و «سیستم نظارت دقیق» این توافق را تحسین کرد. «تامیر پاردو»، رئیس موساد از سال 2011 تا 2016، به همراه چند کارشناس امنیتی بلندپایه اسرائیلی در نامه‌ای به بایدن از ابتکار آمریکا برای وادار کردن ایران به بازگشت به برجام استقبال کرد. با این حساب رؤسای عالی‌ترین نهاد اطلاعاتی- امنیتی خارجی اسرائیل در دهه‌های اخیر از حامیان سرسخت برجام بوده‌اند.
«یوزی آراد»، یکی از مقامات بلندپایه سابق موساد بود که سابقه مشاور امنیت ملی نتانیاهو را از سال 2009 تا 2011 داشت که در موضوع هسته‌ای ایران با رئیس خود به اختلاف نظر خورد و از او جدا شد. آراد می‌گوید: «اکثریت جامعه امنیت ملی اسرائیل موافق برجام هستند.»
چهره‌های صاحب‌منصب دیگری نیز در رژیم صهیونیستی وجود دارند که برجام را حافظ منافع اسرائیل می‌دانند. «گادی آیزنکوت» رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل از سال 2015 تا 2019 و وزیر کابینه فعلی نتانیاهو یکی از آنهاست. آیزنکوت به روزنامه عبری‌ هاآرتص گفت: «خروج آمریکا از برجام برای اسرائیل ضرر محض بود؛ [زیرا] ایران را از همه محدودیت‌ها رها کرد.» «کارمی گیلون» رئیس شین‌بت - سازمان اطلاعات و امنیت داخلی اسرائیل - از سال 1995 تا 1996 نیز سال 2017 زمانی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا قصد خروج از برجام را داشت، مقاله‌ای برای نشریه آمریکایی «فارن پالیسی» نوشت و در آن برجام را «موهبتی برای اسرائیل» خواند. گیلون در مقاله خود نوشته بود از طریق برجام - بدون شلیک یک گلوله - تضمین شد که ایران زیرساخت‌های هسته‌ای کلیدی را برچیده و خود را تحت نظارت و بازرسی کامل قرار دهد.
اظهارت فراوان دیگری نیز در میان چهره‌های شاخص و گزارش‌های رسمی رژیم صهیونیستی می‌توان یافت اما همین اندازه نیز کافی به نظر می‌رسد تا پاسخ سؤالات مطرح شده در ابتدای این یادداشت را پیدا کنیم. یک‌دست انگاری کل رژیم صهیونیستی در مواجهه با برنامه هسته‌ای ایران و در ادامه هم‌نظر دانستن همه آنها با هدف دست‌نیافتنی نتانیاهو در نابودی کامل تأسیسات هسته‌ای ایران؛ یک جور ساده‌سازی ناشیانه است که بیشتر جنبه تبلیغات رسانه‌ای دارد. این زبان‌بازی غیرصادقانه هیچ کمکی به تبیین مسائل ایران و روشن شدن حقایق و واقعیات نمی‌کند اما متأسفانه برخی دولتمردان سابق برای دفاع از برجام به عنوان تنها شاخص کارنامه خود این راه را انتخاب کرده‌اند. شاید آنها گوشه چشمی به انتخابات ریاست‌جمهوری در سال پیش‌رو داشته باشند اما تاریخ تلخی که با برجام برای ایران رقم زده‌اند از حافظه‌مان هر قدر هم که سست و ضعیف باشد، پاک نخواهد شد.

اقتدار دریایی برای دیپلماسی متوازن

مهدی فرخ پور
امروز یعنی27 اردیبهشت ماه اولین سالروز بازگشت ناوگروه ۸۶ از ماموریت ۶۵ هزار کیلومتر دریانوردی به دور کره زمین و عبور از اقیانوس‌های هند، آرام و اطلس است. یکی از  نقاط و عرصه های مهم و اساسی در تامین امنیت کشورها به جهت حفظ منافع ملی و رسیدن به اقتدار پایه و قدرت بازدارندگی در مقابل تهدیدات  موجود و احتمالی در آینده دور و نزدیک  ، نگاه و درک به حوزه های دفاعی-نظامی  است. قدرت دفاعی در تمام سنوات  و ادوار به عنوان یک مولفه اثرگذار و مهم در حفظ  و بقای کشورها محسوب شده و  برای دولتمردان و حاکمان در جلوگیری و بی اثر کردن تهدیدات آتی وخطرهای جاری و بازدارندگی از اشتباهات احتمالی و تصورات غلط دشمنان بسیار راهبردی است. ایران نیز به واسطه قرار گرفتن در شمال اقیانوس هند و مجاورت با خلیج فارس،  تنگه هرمز، دریای عمان و دریای خزر  از موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک در منطقه و جهان برخوردار است و اقتدار دریایی و برخورداری از یک نیروی دریایی قدرتمند و کارآمد می تواند تاثیر بسزایی در صیانت از منافع ملی و دست‌یابی به اهداف آن را به دنبال داشته باشد. در این بین، تاریخچه زرین ناوگان دریایی کشور بعد از انقلاب جمهوری اسلامی ایران شکوهمند و پرصلابت  بوده و قله های افتخار  زیادی را فتح کرده است،  نمونه ای  از این عزت و اقتدار نیروی دریایی  راهبردی ارتش را می توان ماموریت دریانوردی و جهادی ناوگروه ۸۶ ملقب به  اقتدار ۳۶۰ درجه نام برد که در مهرماه ۱۴۰۱ آغاز شد و بعد از ۲۳۲ روز دریانوردی پیرامون کره زمین با طی کردن ۶۵ هزار کیلومتر با ناوشکن رزمی  بومی و به تمامی ایرانی و پیشرفته  دنا و ناو پشتیبانی مکران در تاریخ ۲۷ اردیبهشت با اتمام کامل و موفقیت آمیز ماموریت دریانوردی  و با افتخار و عزت و استقبال کم نظیر مردم عزیز و پیام خرسندی رهبر انقلاب به میهن عزیز ایران برگشتند. ماموریت دریانوردی و جهادی ناوگروه ۸۶  با هدفی مشخص و برای انجام ماموریتی ویژه و در زمان مناسب برای رسیدن و تحصیل اهداف ملی ترسیم و برنامه ریزی  شده بود. اکنون شخصیت و تراز جهانی و بین المللی ناوگان دریایی ایران با حضور در اقیانوس ها و آب های آزاد و دوردست‌ها  ارتقا  یافته  و  ناوگان دریایی ایران  برای قدرت‌های  برتر دنیا قابل احترام است که از دلایل آن باورهای معنوی و تولید دانش های بومی و استفاده از فناوری‌های نوین و توانمندی‌های  ساخت و بازسازی  تجهیزات استراتژیک سطحی، زیرسطحی، موشکی، پهپادی و... در کنار توانایی  انجام و استفاده از تجهیزات و تسلیحات مدرن در عملیات‌ های  اقیانوسی و فراقاره ای و اهتزاز پرچم جمهوری اسلامی در مایل ها دورتر از  ایران است. امروز بدون تردید ناوگان دریایی ایران در حقیقت حافظ و مجری اعمال قدرت دریایی در حوزه های برنامه ریزی  شده دریایی است. از جمله اهداف و برنامه های راهبردی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در چارچوب سند بالادستی بیانیه گام دوم انقلاب و فرامین رهبر انقلاب، نیروی دریایی  در تراز انقلاب اسلامی با نگاه به تحقق تمدن‌ نوین اسلامی  عبارت اند از:  الف . ساختاربندی سه فرماندهی اقیانوسی در نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران ب. افزایش عمق استراتژیک کشور تا قطب جنوب ج. استفاده از فناوری های  نسل نوین و هوش مصنوعی در ساختار ناوگان دریایی  برای دستیابی به اهداف طراحی شده   جمهوری اسلامی ایران با فرمان رهبر انقلاب که مبتنی بر دیپلماسی دفاعی صلح آمیز بوده با حضور نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نگاه خود را از دریاهای بومی و نزدیک همچون خلیج فارس و دریای عمان به علل بازدارندگی دفاعی بیشتر و جلوگیری از هرگونه تهدیدات احتمالی و کم رنگ کردن حضور نامشروع قدرت های چپاولگر و استعمارگر  در منطقه و ایفای نقش به عنوان یک قدرت دریایی و تامین امنیت منطقه  به دوردست ها  با تعاریفی فرماندهی جدید در بستر سه اقیانوس مهم و نگاه به قطبگان جنوب کرده است. ماموریت های  راهبردی و بین المللی ناوگروه های نیروی دریایی نیز  از دهه هشتاد  تاکنون  به بیش از ۱۰۰  رسیده که شاخص ترین آن‌ها  ماموریت دریانوردی جهادی ناوگروه ۸۶  با  گذر از  حیاط خلوت آمریکا  که  در ارائه مدلی جدید از ظهور قدرت بازدارندگی  و دفاعی  در  جهت ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران است. اقتداری دریایی که پشتوانه محکمی برای دیپلماسی متوازن کشورمان محسوب می‌شود.
 
بیداری جهانی زوال رژیم صهیونیستی را رقم خواهد زد
حمیدرضا‌شاه‌نظری

 ۱۵ می ۱۹۴۸ برای فلسطین، جهان اسلام و بشریت یک روز غم‌بار و فراموش‌نشدنی است. «یوم‌النکبه» یعنی سالگرد روزی نکبت‌بار که در آن روز، رژیم جعلی صهیونیستی تحت مدیریت غرب و به صورت نامشروع در منطقه زاده شده و با رأی بیشتر اعضای سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شد. رژیمی که تاریخی بی‌سابقه از جنایت علیه بشریت را رقم زد که همچنان در فجیع‌ترین شکل خود ادامه دارد. صهیونیست‌ها که سال‌ها مترصد فرصتی برای برپایی دولت نامشروع خود بودند، حدود هشت دهه قبل با کشتار سازمان‌یافته مردم فلسطین و اخراج و آواره کردن آنان و با حمایت دولت‌های غربی به سرکردگی انگلیس، سرزمین فلسطین را اشغال کرده و دولتی جنایتکار در آن تشکیل دادند. 
رژیم صهیونیستی سال‌هاست که علیه ملت فلسطین و سایر ملل منطقه جنایت می‎کند. علاوه بر اشغال فلسطین و کشته و آواره کردن میلیون‌ها فلسطینی بار‌ها به لبنان حمله و هزاران نفر را قتل‌عام کرده است. سال‌ها علیه ایران دشمنی و بهترین دانشمندان هسته‌ای ایران را طی سال‌های متمادی ترور کرده است. بار‌ها به سوریه تعرض و در برابر چشمان جهانیان و با دهن‌کجی آشکار به قوانین و عرف بین‌المللی به کنسولگری سفارت جمهوری اسلامی ایران حمله موشکی کرده و چند مقام ایرانی را شهید کرد، بدون آنکه کشور‌های غربی اعتراضی به این اقدام بکنند. 
این رژیم سال‌هاست که ملت مظلوم غزه را محاصره صددرصدی کرده و امروز علاوه بر کشتار این مردم، اجازه ورود کم‌ترین کمک‌های غذایی بشردوستانه را به این مردم نمی‌دهد، به گونه‌ای که در این جنایت، شهرک‌نشینان صهیونیست با افتخار ویدئو‌های خود از نابود کردن اقلام ارسالی و جلوگیری از رسیدن آن‌ها به دست مردم غزه را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند. 
رژیمی که جنایاتش باعث بیداری افکار جهانی به خصوص در لایه‌های نخبگانی شده و جهان هر روز شاهد اعتراضات روزافزون اقشار مختلف، به خصوص دانشجویان و دانشگاهیان جهان و به ویژه در امریکا و اروپا علیه جنایات این رژیم است، ولی این موضوع برای این رژیم هیچ اهمیتی ندارد و دولت‌های غربی هم خیلی راحت حاضر به نقض دموکراسی ظاهری شده و به شدیدترین وجه با معترضان برخورد می‌کنند. 
چند ماه پیش به دنبال رد شدن درخواست رژیم صهیونیستی برای رد دادخواست «نسل‌کشی» این رژیم در دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه، نخست‌وزیر اسرائیل خیلی طلبکارانه این تصمیم را «لکه ننگ» خواند. چند روز پیش نیز «گیلعاد آردان» نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، طی سخنانی قبل از تصویب پیش نویس قطعنامه عضویت کامل فلسطین در این سازمان، در اقدامی توهین‌آمیز، منشور سازمان ملل را در دستگاه خردکن کاغذ انداخت و آن را پاره کرد و خطاب به حاضران با لحنی توهین‌آمیز گفت شرم بر شما باد و جالب اینکه رژیم صهیونیستی این اقدام را در صحن علنی و درباره سازمانی بین‌المللی انجام داد که با رأی اعضای همین سازمان و در یوم‌النکبه موجودیت سیاسی خود را به دست آورده است. یعنی نماینده این رژیم منشور سازمانی را پاره کرد که به پشتوانه رأی اعضای آن، خود را لااقل برای بخشی از کشور‌های جهان رسمیت داده است!
رژیم صهیونیستی یک دولت طبیعی نیست که به لحاظ تاریخی وجود داشته بلکه دولتی مصنوعی و برساخته است که با توطئه قدرت‌های غربی در منطقه جعل شده و موجودیت سیاسی خود را از آرای دیگران در یک سازوکار غیرقانونی گرفته است. با این حال، امروز دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که رژیم صهیونیستی یک رژیم سرکش است که برای تأمین منافع یک الیگارشی آهنین در غرب که سودای سلطنت جهانی و به بردگی کشاندن ملت‌ها را دارند، ساخته شده و به همین دلیل مورد حمایت بی‌چون و چرای آنان قرار دارد. راز ایستادگی این رژیم در برابر افکار عمومی جهان و در برابر همه قوانین و عرف جهانی نیز در همین کارویژه این رژیم برای تسلط نظام سلطه غربی بر منطقه راهبردی غرب آسیا و تداوم و تشدید استثمار جهانی توسط این نظام نهفته است. صحنه‌های جرم و جنایتی که امروز در غزه رقم می‌خورد فارغ از جنبه‌های انسانی و اخلاقی آن، به هیچ عنوان بی‌ربط به بقیه مردم جهان نیست و این موضوعی است که کم‌کم جهانیان نسبت به آن در حال آگاه شدن هستند. این صحنه‌ها اگر امروز با بی‌تفاوتی مواجه شود، مقدمه و مشوق اقدامات جنایت‌بار و ضدانسانی‌ای خواهد بود که نظام سلطه در آینده برای تداوم هژمونی خود بدون کم‌ترین تردیدی انجام خواهد داد. مردم غزه در خط مقدم مبارزه با نظامی هستند که هدفی جز بردگی تمام انسان‌ها ندارد و این همان حقیقتی است که کم‌کم برای همگان در حال آشکار شدن است و این بیداری جهانی است که سرنوشت این منازعه و زوال رژیم صهیونیستی و نظام شیطانی پشت آن را رقم خواهد زد.

آمریکا و اسرائیل منزوی

محسن پاک آیین

نظر مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره به رسمیت شناختن فلسطین به‌عنوان یک دولت و همچنین ارجاع آن به شورای امنیت برای تصویب این موضوع و اعلام فلسطین به عنوان عضو جدید سازمان ملل، یک اقدام مهم است.

این مسأله نشان‌دهنده آن است که فلسطین و حماس نه‌فقط در جبهه نظامی و میدان موفق شدند و اجازه ندادند رژیم صهیونیستی به اهداف خود برسد، بلکه در حوزه بین‌المللی هم توانستند اجماع جهانی را کسب کنند؛ به‌نوعی که مجمع‌عمومی سازمان ملل متحد که معمولا تحت نفوذ آمریکا و چند کشور اروپایی مثل انگلیس بود در نهایت به چنین تصمیمی رسید.
نکته دیگر این‌که رژیم صهیونیستی در فضای بین‌المللی آنچنان مستاصل شده که سفیر این رژیم علنا منشور سازمان ملل متحد را جلوی چشمان اعضای مجمع عمومی پاره می‌کند. این هم شکست دیگری برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود.
وتوی آمریکا هم چیزی از ارزش کار مجمع عمومی سازمان ملل و قانونی شدن فلسطین به‌عنوان یک دولت کم نمی‌کند و بیشتر باعث انزوای آمریکا خواهد شد. از این پس آمریکا به‌عنوان یک تک کشور در جامعه جهانی منزوی خواهد شد که این ناکامی بزرگی برای رژیم صهیونیستی و همچنین حامیانش خواهد بود.
به‌نظرم در این مقطع فرصت بسیار خوبی برای کشور‌های حامی فلسطین ازجمله جمهوری اسلامی ایران پیش آمده تا چند اقدام را انجام دهند. ازجمله این‌که در ارتباط با اقدام سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل مبنی بر معدوم کردن منشور، دولت‌های حامی فلسطین، موضع مشترکی را اتخاذ کنند و طرحی را به سازمان ملل ارائه دهند مبنی بر این‌که کسانی که به منشور سازمان ملل بی‌اعتنایی می‌کنند و خود را ملزم به اجرای آن نمی‌دانند، از مجمع عمومی اخراج شوند یا سفارت آن‌ها به حالت تعلیق درآید.
در مجموع امروز فرصت بسیار خوبی فراهم شده که به موازات اقداماتی که در داخل، فلسطینی‌ها برای دفاع از خود و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی انجام می‌دهند در عرصه بین‌المللی هم از این فضا استفاده شود و ضمن اصرار بر عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد برای کسانی که منشور را رعایت نمی‌کنند، اقدامات تنبیهی انجام دهند.
نکته آخر این‌که سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران، عدم شناسایی مشروعیت رژیم صهیونیستی است. ما ابقای اسرائیل را در اراضی اشغالی باعث ناامنی می‌دانیم و به همین علت مخالف موجودیت اسرائیل هستیم و البته با حفظ این تحفظ، به‌طور طبیعی از عضویت فلسطین در سازمان ملل به‌عنوان یک گام رو به جلو برای تحقق آرمان‌های فلسطینیان حمایت می‌کنیم.

ماجراهای ایران و آژانس

مرتضی مکی

گروسی با توجه به موقعیتی که دارد نسبت به برنامه‌های هسته‌ای ابراز نگرانی کرده و همین ابراز نگرانی‌های آژانس بهانه‌ای را برای جنگ روانی علیه ایران به وجود آورده است. با این وجود او در آخرین اظهار نظر عنوان کرده که ایران بیشتر از همیشه تمایل به مذاکره دارد.
به همین جهت در سفر آقای گروسی به ایران تلاش شد رایزنی در مورد ابهاماتی که پیرامون چند نقطه وجود دارد صورت گرفته و برطرف شود.
همچنین روابط مستمر با آژانس می‌تواند تا حدود زیادی بهانه‌های لازم در خصوص جنگ رسانه‌ای که توسط مقامات آمریکایی و اروپایی شکل گرفته را دور نگه دارد.
باید توجه داشت که تا زمانی که بازرسان آژانس در ایران هستند و دولت‌های غربی از این موضوع آگاه هستند که برنامه هسته‌ای ایران تحت نظارت است، این مهمترین امکان برای آنها بوده و مقامات دولت‌های غربی و آژانس انرژی اتمی نمی‌خواهند این فرصت را از دست بدهند.
در گذشته این بهانه مطرح می‌شد که ایران برای برخی از بازرسان آژانس به دلیل جاسوسی و کسب اطلاعات از برنامه هسته‌ای ایران ایجاد محدودیت کرده، حالا این نکته از سوی رئیس آژانس ایران تاکید شد که بازرسان آژانس از هیچ محدودیتی برای رفت و آمد به ایران برخوردار نیستند و این اطلاع‌رسانی و همکاری می‌تواند بستر مناسبی برای بهبود روابط ایران با آژانس فراهم کند.
از سوی دیگر در خصوص آن که دولت‌های غربی و آمریکا در نهادهای بین المللی نفوذ بسیار زیادی دارند و از این نهادها برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند، تردیدی نیست. آژانس هم از آن اصل مبرا نیست. اما ما باید به این موضوع توجه کنیم که باید با برخی از نهادها روابط مستمر داشته باشیم،سعی کنیم حضور فعالی داشته باشیم و از حداکثر فرصت‌هایی که با حضور در نهادهای بین‌المللی داریم، حداکثر بهره‌وری را داشته باشیم. دیگر دولت‌ها هم از این قاعده مستثنی نیستند.
در دنیای امروز نهادهای بین‌المللی واقعیتی هستند که بر پایه رقابت و شراکت شکل گرفته‌اند. ‌ متاسفانه در مدت زمانی که از مدیریت آقای گروسی در آژانس می‌گذرد نمی‌توان گفت که تحت تاثیر روابط اسرائیلی‌ها، آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نبوده قطعا بوده است.
برخی مواضعی که می‌گیرد فنی نیست و سیاسی است اما باز هم باید تعامل داشت تا بتوانیم منافع ملی را به دست آوریم و از حق خود دفاع کنیم.

چراغ‌ها را خودمان روشن نگه داریم

ترانه یلدا
شنبه گذشته برای رونمایی از کتاب «آمادگی مدرسه و خانواده در برابر زلزله»، به دعوت دوستم خانم لیلا کفاش‌‌زاده که زحمت هماهنگی چاپ کتاب را با نشر کیوی کشیده بود، به نمایشگاه سالانه کتاب در مصلای امام خمینی تهران رفتم. آن روز مسیر تولید این کتاب چنان خوب توضیح داده شد و آن‌قدر افراد دلسوز و نازنینی که در آن جلسه حضور داشتند، مدنی و شایسته رفتار کردند که مرتب با خود می‌گفتم: اگر در تمام شئونات زندگی بتوانیم این‌گونه مستقل، آگاهانه، دسته‌جمعی و با عشق و علاقه عمل کنیم، ایران گلستان می‌شود! البته تا همین‌جا هم کم نبوده‌اند در این مرز‌و‌بوم انسان‌های بزرگی که از قدیم در کسوت خیرین مدرسه‌ساز یا محک و بهنام دهش‌پور در امر خیر عمومی دست‌ به‌ کار شده‌اند؛ یا امثال خانم فاخره صبا و همسرش علیرضا افضلی‌‌پور که در کرمان دانشگاه ساختند؛ فرهیختگانی مانند نگار اسکندری که به فراخور نیاز جامعه، مؤسسات آموزشی‌ هنری و سینمایی دایر کرده‌اند. هزاران نفری که در همین سال‌های اخیر با راه‌اندازی کافه‌های زیبا در خانه‌های قدیمی در این شهر بی‌نفس هم خانه‌ها را حفظ کرده‌اند و هم محیطی زیبا برای جمع‌شدن جوانان و خانوده‌ها تدارک دیده‌اند. حتی دیروز خبر رسید دوستان «شرق» هم مدرسه کاربردی هنر و علوم ارتباطات خود را برای علاقه‌مندان به رسانه دوباره فعال کرده‌اند. آری، در همه‌ جای دنیا نیز چنین است: مردم بنا بر توانایی و سلیقه خود رأسا محیط‌هایی را برای تولید و خدمات و آموزش می‌آفرینند که به مراتب بهترند، زیرا این کارها یا کسب‌وکارها، با عشق و با دستمایه صاحبان‌شان برپا شده‌اند و از ابتدا قرار بر این است که عملکردشان کارا و مقبول باشد. کار لیلا کفاش‌زاده هم جالب بود. او برای میهمانانش چنین روایت کرد: «... در نهایت فقط یکی، دو کتاب به زبان فارسی با موضوع زلزله برای کودکان در اینترنت یافتم، اما صدها کتاب به انگلیسی درباره زلزله، سیل، تورنادو، توفان، سونامی، آتشفشان و... همان‌جا وجود داشت. کتاب را یافتم و برای ترجمه به خانم پوپک جوان، از دوستانم در شورای کتاب کودک سپردم، اما مطالب باید «بومی‌سازی» می‌شد. بین مراکز آموزشی و پژوهشی زلزله، دکتر پوراحمد را در مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران یافتیم. نقاشی‌ها ایرانی شدند. سراغ مردم‌شناسان میراث فرهنگی و پژوهشگران بحران هم رفتیم. خلاصه کتابی از کار درآمد که خواندن گروهی آن با بچه‌ها در مدارس و در مانورهایی که باید به طور منظم از طرف هلال‌احمر در مدارس اجرا بشود، بتواند ذهن کودکان را برای «زندگی با زلزله» آماده کند». آنچه به جلسه آن روز رنگ و بویی ویژه داد، حضور دوستانی از هلال‌احمر و نیز کودکان سرودخوان هلال‌احمر بود. ایشان گفتند متأسفانه فقط یک بار در سال مانور زلزله در مدارس‌ اجرا می‌شود. به هر حال، اگر این کارها جدی دنبال شود، آمادگی اولیه‌ای برای زلزله در خانواده‌ها ایجاد خواهد شد، اما داستان کیف نجات و پناه‌گیری زیر میز اولین گام است و چیزهای زیادی باید هنوز در شهرها و ساختمان‌های ناپایدار آنها سامان بگیرند. در جامعه ما خیلی‌ها بنا بر تجربه باور دارند از دست دولت کار زیادی برنمی‌آید و مردم باید خودشان در سطح خانواده و محله برای بحران‌ها آماده شوند. مهندس امینی، مؤسس گروه مجازی آمادگی برای زمین‌لرزه، می‌گوید: ما دندان طمع را باید از کمک‌های دولت و شهرداری بکشیم. خودمان باید به فکر خودمان باشیم. باید برنامه‌ای گام به گام بچینیم و بیشتر هم آن را در گروه‌های محلی یا خانوادگیِ مجازی پیش ببریم. با کوچه بالایی‌ها و کوچه پایینی‌ها هماهنگ بشویم که در آن 72 ساعت اول زلزله چگونه عمل کنیم... . ما باید روزمره با خطرات زندگی کنیم و آنها را پیش‌بینی و حل کنیم. سؤال این است: این استقلال تا کجا؟ ما در اجتماعاتی زندگی می‌کنیم که در سطوح محله تا منطقه و کلان‌شهر، امکانات و خدماتی باید برای ساکنان داشته باشند. جوامع شهری ما باید در نزدیکی خود فضاهای سبز و بازی داشته باشند که در هنگام زلزله شهروندان به آنجاها پناه ببرند و پدافند غیرعامل، هلال‌احمر، سازمان مدیریت بحران و تمام سیستم شبکه‌ای بهداشت و درمان بتوانند با دسترسی مناسب به کمک مردم بشتابند. 

آمادگی مردم در کمک‌رسانی به یکدیگر در دو، سه روز اول زلزله در سطح محلات عالی است، اما به همان‌جا محدود نمی‌شود. امینی می‌گوید: «لطف همه چیز در جزئیات است. پاسخ‌های کلی و یکسان کارا نیستند». درست می‌گوید. شکل شهر و خیابان‌هایش، مدل‌های شهرسازی یعنی خانه‌های کوتاه و ریزدانه یا مجتمع‌های بلندمرتبه با تراکم زیاد و فاقد فضای باز و سبز کافی در هر گوشه از شهرهای ما شرایط دسترسی و خدمت‌رسانی خود را دارند. لزوم تجهیز و خالی نگه‌داشتن پارک‌ها و زمین‌های بزرگ شهر برای بحران زلزله را نمی‌توان نادیده گرفت. ما متأسفانه به طور جدی از این نکات غفلت کرده و می‌کنیم. مثلا شهرداری متوجه نیست که باید از مجوز ساخت دادن به ساختمان‌های زیاد و متراکم در محلاتی با دسترسی محدود پرهیز کرد. متخصصان معمار و شهرساز و نیز پژوهشگران زلزله، مرتضی و علی‌اکبر موسوی و عرفان علوی معتقدند که باید مسائل جدید تکتونیک، ایمنی زلزله، تاب‌آوری و پیشگیری را جدی بگیریم. استفاده از سیستم‌های ساخت سبک و خشک، افزایش مقاومت ساختمان‌ها با استحکا‌م‌بخشی مناسب، مصالح و شیشه‌های پنجره استاندارد و... دیگر الزامی تلقی می‌شود. تراکم‌فروشی و ساختمان‌سازی روی گسل‌ها خطرناک است. ضوابط و آیین‌نامه‌ها باید اصلاح و رعایت شوند. تهران اشباع شده است اما شهرداری هنوز سیاست به‌سازی و مرمت ساختمان‌های مسکونی موجود را اولویت کار خود قرار نداده است.

باشد که چنین شود!

هفته سر جایش می‌ماند!

جواد شاملو

نمی‌توان انکار کرد جدی گرفتن تبعات فرهنگی تصمیمات اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مبارکی است. وظیفه فعالان و متفکران عرصه فرهنگ، حساسیت بر مرزهای فرهنگ است. این حساسیت الزاما به انتقادات دقیق و درستی ختم نمی‌شود اما اصل حساسیت بر سر این موضوعات به جاست. 

یکی از مسائلی که اخیرا به سویه‌های فرهنگی آن انتباه ویژه صورت گرفته است، تعطیلی شنبه‌ها به جای پنج شنبه‌هاست. باید دانست ورای تمام این انتقادات که بعضا قابل تأمل‌اند، حسی وجود دارد که آسیب‌زاست و آن عبارت است از ترس از تغییر آنچه ما بدان عادت کرده‌ایم. اینگونه احساس می‌شود که برخی از انتقادات برخاسته از این حس هستند و نه الزاما برخاسته از عقل محض. چه انتقادات به تعطیلی شنبه‌ها وارد باشد و چه ناوارد، باید دانست اگر ریشه انتقاداتمان ترس از تغییر و تحول است، فرق چندانی با سنت‌پرستانی که در مقابل تمام مظاهر تمدن مدرن غرب قد علم می‌کردند، نداریم. برخی از ایراداتی که به این طرح وارد می‌شود عبارت است از تشبه به یهود، به هم خوردن منطق الهیاتی تقویم مبتنی بر هفته و سه‌روزه شدن تعطیلات پایان هفته. در مورد اول باید اشاره کرد که تعطیلی شنبه‌ها کاملا نسبی و کمرنگ است نه یک تعطیلی مطلق و از این جهت شباهتی به تعطیلی شنبه‌ها در دین یهود ندارد. در مورد دوم نیز این تعطیلی تغییری در نظم هفته ایجاد نمی‌کند چراکه پایان هفته حقیقی، همچنان همان جمعه و روز هفتم هفته است. با این وجود اگر شجاعت پذیرش تغییر را نداشته باشیم همچنان به اشکال‌تراشی ادامه خواهیم داد و از اصول نقد منطقی فاصله‌ خواهیم گرفت. این شجاعت را باید از کسانی آموخت که علم و حکمت، تفکرشان را به خلاقیتی ناب و بدون مرز رسانده، عالمانی همچون آیت‌الله جوادی آملی که در جمله‌ای موجز و متقن می‌فرمایند: «هدف از تعطیلی شنبه‌ها تشابه به مخالفین نیست بلکه تعامل با آن‌هاست.»
 
حماس چگونه دست دولت بایدن را خواند؟
حنیف غفاری
 ژنرال جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در ارتباط با جریان «ناموفق» مذاکرات غزه در قاهره ابراز تاسف کرد و گفت: «دیدارها فعلا به پایان رسیده و مذاکرات دچار بن‌بست شده است».
جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا بلافاصله پس از اظهارات کربی، مدعی شد اگر اسرای صهیونیست فورا آزاد شوند، آتش‌بس همین فردا در دسترس است. تجمیع مواضع سران آمریکا در قبال مذاکرات قاهره، ما را به سوی یک گزاره رهنمون می‌سازد: آمریکا در شکست مذاکرات غزه دست داشته است. کاخ سفید اصرار دارد خود را به عنوان یک «واسطه‌گر» در مذاکرات غزه نشان دهد تا از این طریق، تاکتیک تفکیک ظاهری بازی خود از تل‌آویو را عملیاتی سازد! حتی در مواردی مقامات وزارت خارجه آمریکا در کسوت مجریان اخبار تلویزیونی صرفا روایتگر مذاکرات قاهره و دوحه بوده‌اند؛ گویا آنها یک بازیگر مستقل از رژیم صهیونیستی  محسوب می‌شوند! حماس بارها تاکید کرده است آمریکا به واسطه حمایت مستقیم، عملیاتی، فرامتنی و امنیتی از نسل‌کشی فلسطینیان، در کنار صهیونیست‌ها حکم عامل جنگ و کشتار را دارد و نمی‌تواند با شانتاژ تبلیغاتی، چنین حقیقتی را وارونه جلوه دهد. این قاعده در قبال مذاکرات قاهره نیز صادق است. بازی صهیونیست‌ها و واشنگتن در قبال مذاکرات آتش‌بس، کاملا در همپوشانی با یکدیگر تعریف شده و کمترین تمایزی میان آنها وجود ندارد. حتی بخش اعظمی از اختلافات تاکتیکی به وجود آمده میان واشنگتن و تل‌آویو در ماجرای حمله به رفح، ناشی از تاثیر جنگ بر موقعیت سیاسی دموکرات‌ها در کاخ سفید است. اما سوال اصلی این است: چرا آمریکا و رژیم اشغالگر قدس مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات قاهره شده‌اند؟پاسخ این سوال را باید در مواضع اخیر بایدن جست‌وجو کرد. همان گونه که اشاره شد، رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرده است اگر حماس اسرای صهیونیست (همه اسرا) را آزاد کند، آتش‌بس (موقت) در دسترس است. بایدن به صورت ناخواسته از تاکتیک مشترک واشنگتن و تل‌آویو در مذاکرات قاهره رونمایی کرده است. این تاکتیک «خلع سلاح حماس» از طریق بازگرداندن اسرا به اراضی اشغالی است. بر این اساس، با آزادی اسرای صهیونیست، حماس دیگر برگ برنده‌ای در نوار غزه نخواهد داشت و رژیم اشغالگر قدس پس از پایان دوران آتش‌بس موقت ( و حتی در دوران همان آتش‌بس 42 روزه)، حملات وحشیانه و گسترده خود به رفح و دیگر نقاط نوار غزه را تکمیل خواهد کرد. آمریکا و رژیم صهیونیستی در ازای یک «آتش‌بس غیرتضمینی و محدود» تقاضای «آزادی همه اسرای صهیونیست» را مطرح کرده‌اند! از این رو مطالبه حماس مبنی بر لزوم ارائه تضمین از سوی رژیم اشغالگر قدس و آمریکا درباره پایان قطعی جنگ و عقب‌نشینی صهیونیست‌ها از غزه، غیرقابل تغییر است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در پشت پرده تلاش مضاعفی را در راستای تحمیل آتش‌بس یکطرفه به حماس انجام دادند. بدیهی است حماس نه‌تنها تن به چنین معامله خفت‌باری نمی‌دهد، بلکه عزم خود را جهت صیانت از داشته‌های خود در مصاف با واشنگتن و تل‌آویو تقویت خواهد کرد. حماس پرونده اسرای صهیونیست را با ترکیبی از «ابهام تاکتیکی» و «درخواست مابه‌ازای تضمین شده» پیش می‌برد. این همان مذاکره‌ای است که برای آمریکا و رژیم اشغالگر قدس از صحنه جنگ هم بدتر است. مقامات کاخ سفید در طول مذاکرات قاهره، بارها تلاش کردند حماس را در دوراهی «بد» و «بدتر» قرار دهند، با این حال مقاومت اسلامی فلسطین اجازه شکل‌گیری این معادله مخدوش را نداد. در این میان، خوش‌بینی غیرعامدانه یا فریبکاری عامدانه برخی واسطه‌گران مذاکرات تاثیری بر تغییر خطوط قرمز حماس نداشته و مقاومت فلسطین، در هر 2  میدان جنگ و مذاکره، دشمن را زمینگیر کرده است. حماس بارها اعلام کرده است هر گونه توافقی در قاهره باید ناظر بر آتش‌بس دائم در نوار غزه باشد. مقاومت فلسطین به درستی بر این باور است انعقاد یک آتش‌بس مبهم و تفسیرپذیر (به لحاظ حقوقی و عملیاتی) مصداق تغییر موازنه بازی به سود آمریکا و صهیونیست‌هاست. بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل، نتوانسته‌اند چشمان خود را بر قدرت حماس در تحلیل صحنه مذاکرات ببندند. کار به جایی رسیده است که دومینوی استعفای مقامات ارشد اطلاعاتی و نظامی در اراضی اشغالی به دلیل عدم تحقق اهداف اعلامی در نوار غزه تسریع شده و آینده جنگ غزه حکایت از وقوع بحرانی تمام‌عیار در تل‌آویو دارد. حماس نه تنها در عملیات توفان الاقصی بدترین ضربه ممکن را به رژیم اشغالگر قدس وارد کرد، بلکه در جنگ ۷ ماهه اخیر نیز حماسه ۷ اکتبر را با جنگی هوشمندانه و مقتدرانه تکمیل کرده است. مقاومت فلسطین  کاملا آگاه است که رژیم اشغالگر قدس به واسطه عدم دستیابی به ۳ هدف اعلامی خود «آزادی اسرای صهیونیست بدون مذاکره و آتش بس»، «نابودی حماس» و«اشغال نوار غزه»، اکنون در صحنه مذاکرات مستاصل و آسیب‌پذیر است. در چنین شرایطی دلیلی برای امتیازدهی به واشنگتن و تل‌آویو وجود ندارد.