حسین شریعتمداری
۱- درباره میرزا آقاسی، صدر اعظم محمد شاه قاجار نقل کردهاند به شاه گفته بود درحال ساختن توپی است که با آن میتوان از دارالخلافه تهران به سنپترزبورگ (واقع در شمال غرب سوریه) شلیک کرد! بعد از چند ماه، توپی که میرزا آقاسی وعده داده بود آماده شد و از محمد شاه برای بازدید و مشاهده اولین شلیک دعوت کرد. اما، هنگام آزمایش گلوله درون لوله توپ منفجر شد و تعدادی از خدمه توپ را لت و پار کرده و کشت. شاه با عصبانیت به او گفت؛ این بود آن توپی که قرار بود از تهران به سنپترزبورگ شلیک کند؟! و میرزا آقاسی گفت: قربانت گردم! وقتی این توپ خودیها را اینطور لت و پار کرده، تصور بفرمایید که با دشمنان چه کرده و چه بلائي بر سر آنها آورده است؟!...
یغمای جندقی در یک رباعی به این ماجرا اشاره کرده و سروده است؛
نگذاشت به مُلک شاه حاجی درمی
شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی
نی مزرع دوست را از آن آب نمی
نی که دل خصم را از آن توپ غمی
نیم بیت آخر دور از ادب بود، تغییرش دادهایم!
۲- سحرگاه دیروز شماری از مردم اصفهان صدای انفجاری شنیدند و همزمان برخی از رسانههای آمریکایی و اروپایی برنامههای عادی خود را قطع کرده (BREAKING NEWS) و از حمله اسرائیل به یکی از مراکز هستهای یا نظامی ایران خبر دادند! بیآن که توضیح و یا خبر بیشتری به آن بیفزایند! مقامات رژیم صهیونیستی در این باره سکوت کرده و تاکنون نیز رسماً در این زمینه خبری منتشر نکردهاند! ساعاتی بعد معلوم شد که چهار فروند کوادکوپتر (ریز پرنده) از سوی عوامل داخلی رژیم صهیونیستی به پرواز درآمده بودند که سه عدد آنها با پدافند ایران منهدم شده و چهارمین کوادکوپتر نیز در آسمان منفجر شده است. برخی رسانهها نیز از شلیک یک موشک «اسپارو» خبر دادند که پوسته آن در عراق پیدا شده است! ولی توضیح نمیدهند که کلاهک انفجاری آن چه شده است؟! و به کدام نقطه اصابت کرده است؟!
۳- تب تُند آن دسته از رسانههای آمریکایی و اروپایي که از واکنش اسرائیل به عملیات بزرگ و محیرالعقول «وعده صادق» خبر داده بودند! خیلی زودتر از آنچه انتظار میرفت فرو کش کرد و نوبت به عقبنشینی همراه با شرمندگی رسید و این پرسش که رژیم صهیونیستی به کدام نقطه حمله کرده است بیپاسخ ماند. یکی از رسانههای آمریکایی که مدعی حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران شده بود، ساعاتی بعد مصاحبه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی را منتشر کرد که گفته بود به هیچیک از تاسیسات هستهای ایران حمله نشده و هیچ آسیبی نرسیده است...
چند ساعت قبل CNN گزارش داد «تصاویر ماهوارهای نشان میدهند که هیچ اتفاق خاصی برای پایگاه هوایی اصفهان رخ نداده است. این تصاویر نشان میدهد نه چاله عمیقی در پایگاه هوایی اصفهان وجود دارد و نه به ساختمانی آسیب رسیده است. این تصاویر ساعت ۱۰:۱۸ صبح امروز (۳۱ فروردین) را در این پایگاه نشان میدهند».
۴- حالا به اظهارات و نظرات اعلام شده از سوی رسانهها و برخی از مقامات رسمی رژیم صهیونیستی توجه کنید! این اظهارات به وضوح نشان میدهند که ماجرای حمله اسرائیل به ایران، تکرار همان داستان مضحک توپ حاج میرزا آقاسی است. بخوانید!
- «بن گویر» وزیر امنیت رژیم صهیونیستی درباره ادعای حمله اسرائيل به ایران توئیت زده و نوشته است «مسخره و بیخاصیت بود»!
- «یائیر لاپید»، با این که رئیس جریان اپوزیسیون دولت نتانیاهوست از افشاگری بنگویر عصبانی شده و در واکنش به توئیت او نوشته است «هیچ وقت تا الان یک وزیر در کابینه امنیتی چنین لطمه سنگینی به امنیت کشور، و حیثیت و جایگاه آن نزده بود. بنگویر با توئیت خود توانست اسرائیل را از تهران تا واشنگتن، تمسخر و شرمنده کند»!
- «منوشه امیر» تحلیلگر ایرانیتبار رژیم صهیونیستی که سالها مدیریت رادیو فارسی زبان اسرائیل را برعهده داشت میگوید: با توجه به شرایط و همه محدودیتها، این همه آن چیزی بود که اسرائیل میتوانست انجام دهد، ما نمیتوانیم همزمان در چند جبهه بجنگیم! اسموتریچ و بنگویر از این حمله اسرائیل ابراز ناخرسندی کردند، من هم نظرم همین است، جواب اسرائیل همسطح با حمله ایران نبود، اما اسرائیل اولویتهای دیگری از جمله غزه و حزبالله لبنان دارد که میتوانند اسرائیل را فلج کند.
- «تالیگوتلیو» نماینده مجلس رژیم صهیونیستی که از حمله اسرائیل اظهار خوشحالی کرده بود و آن را باعث غرور و بازدارندگی(!) دانسته بود با تمسخر و اعتراض شدید شهرکنشینان روبهرو شد، حالا به پاسخ شماری از شهرکنشینان صهیونیست خطاب به تالی گوتلیو که در فضای مجازی و سایت روزنامه هاآرتص آمده است، نگاه کنید: «چقدر تو احمقی، پاسخی از این کوچکتر و بیاهمیتتر امکان نداشت. فرماندهی جبهه داخلی حتی دستورالعملها را تغییر نداده است.... فقط یک کوادکوپتر فرستادید، ایمیلهایی که ما دریافت میکنیم خطرناکتراند... دست از فریب و ظاهرسازی بردارید، دیگر هیچ چیز خندهداری وجود ندارد... تالی! مهم این است که تو به سلامت به اسرائیل برگشتی. در زمان حمله ایران، یک عده از مقامات اسرائیلی از اسرائیل فرار کردند... امثال شما احمقها برای ما از ایرانیها خطرناکتر هستید... چرا واقعیت را به مردم نمیگویید؟!... میخواهم گریه کنم! چه کسی فکرش را میکرد اسرائیل به این روز بیفتد!»! و...
- «لیبر من»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی با انتقاد شدید از کابینه جنگ این رژیم خواستار استعفای همه اعضای آن شد و گفت: ما در مسیر پیروزی قرار نداریم، بلکه در مسیر ننگ و عار گام بر میداریم»!
- و ...
۵- بعد از عملیات « وعده صادق » که عظمت و دقت و صلابت آن حیرت جهانیان را به دنبال داشته است، رژیم صهیونیستی و آمریکا و اروپا به وضوح دریافتهاند که ایران اسلامی با اقتداری مثالزدنی پای وعده خود ایستاده است و چنانچه صهیونیستها دست از پا خطا کنند، پاسخی کوبندهتر از قبل دریافت خواهند کرد. از این روی با قاطعیت میتوان گفت که حرکت دیروز رژیم صهیونیستی با دو ویژگی خاص صورت پذیرفته است. اول: اینکه به عنوان واکنش اسرائیل در قبال عملیات وعده صادق تلقی نشود که واکنش سختتر از قبل ایران را در پی داشته باشد. به همین علت است که انجام آن از سوی هیچیک از مقامات رسمی رژیم صهیونیستی تأیید نشده است! و دوم آن که پاسخی برای حفظ آبروی (نداشته و برباد رفته) اسرائيل به افکار عمومی داخل و خارج رژیم باشد! مشخصهای که بن گویر و بسیاری دیگر از مسئولان رژیم صهیونیستی مقصود هدفگذاری شده آن را با اظهارات افشاگرانه خود بر باد دادند.
بودجه عمرانی در نقش گوشت قربانی!
مهدی حسن زاده
بودجه عمرانی اگرچه یکی از موتورهای محرک رشد اقتصادی محسوب می شود اما به دلیل انباشت پروژه های نیمه تمام، ناکامی در واگذاری آن ها به بخش خصوصی و معضل کسری بودجه، نقش گوشت قربانی را در اقتصاد کشور ایفا کرده است. یکی از دلایل رشد اقتصادی پایین دهه 90 همین آب رفتن بودجه عمرانی بود. به طور خلاصه بودجه کشور از بعد هزینه ها به 3 دسته تقسیم می شود: بودجه جاری، بودجه عمرانی (اعتبارات تملک دارایی سرمایه ای) و بازپرداخت اصل و سود اوراق (اعتبارات تملک دارایی مالی). در این میان بودجه جاری سهم حدود 75 درصدی دارد و واضح است که بخش عمده آن که حقوق کارمندان و بازنشستگان است، گریزناپذیر است. همچنین بازپرداخت اوراق نیز به همین نحو جزو هزینه های گریزناپذیر است. در این میان بودجه عمرانی بخشی است که معمولا قربانی می شود و در برخی سال ها میزان تخصیص آن نسبت به بودجه مصوب به کمتر از 50 درصد رسیده است. لذا عملا بودجه جاری مصوب را نمی توان و نباید ملاک تحلیل قرار داد، بلکه عملکرد در حد نصف بودجه مصوب در این بخش را باید مدنظر قرار داد. شاید بتوان بر همین مبنا اشتباه محاسباتی برخی مقامات دولتی که در موضوع سرمایه گذاری و تامین مالی، بودجه عمرانی مصوب را ملاک تحلیل قرار می دهند، مورد نقد قرار داد. با این حال به دلیل این که بودجه عمرانی از عملکرد تا روی کاغذ تفاوت فاحشی دارد، دو معضل مهم ناتمام ماندن بسیاری از طرح های عمرانی ملی و بودجه ریزی متمرکز به این طرح ها موضوعی است که سال ها به عنوان مسئله در اقتصاد ایران مطرح شده اما اقدامی برای اصلاح آن انجام نشده است. در لایحه بودجه 1403 نیز می بینیم که دو سوم بودجه عمرانی شامل اعتبارات ملی است و سهم اعتبارات استانی کمتر از 18 درصد است و بقیه بودجه عمرانی مربوط به ردیف های متفرقه دستگاه هاست. این نسبت یکی از نشانه های بارز تمرکزگرایی و اختیارات پایین استان ها در تعیین سرنوشت خودشان است. تا زمانی که این نسبت به نفع استان ها و مدیریت های محلی تغییر نکند نمی توان به اثرگذاری بودجه عمرانی بر توسعه امیدوار بود. مسئله مهم دیگر ناکامی در واگذاری طرح های عمرانی نیمه تمام به بخش خصوصی است. بسیاری از طرح های عمرانی نیمه تمام به ویژه در بخش های آزادراهی، ریلی، فرودگاهی، فاضلاب، بیمارستان ها و مجتمع های ورزشی قابل واگذاری به بخش خصوصی است. در حال حاضر بخشی از آزادراه های کشور که با مشارکت بخش خصوصی ساخته شده است از محل عوارض آزادراهی بازگشت سرمایه دارد. شاید بتوان معضل اصلی در این زمینه را تضمین های ناکافی دولت برای ورود بخش خصوصی دانست. بخش خصوصی که نگران است دخالت های دستوری دولت در قیمت گذاری پروژه های آزادراهی، قیمت بلیت قطار و هواپیما و برخی موارد دیگر، صرفه اقتصادی پروژه و بازدهی سرمایه گذاری بخش خصوصی را کاهش دهد. لذا تا زمانی که دخالت های دستوری دولت در قیمت گذاری اقلام غیراساسی مثل حمل و نقل ادامه یابد، نمی توان انتظار داشت که بخش خصوصی در چنین طرح هایی مشارکت کند. در هر حال بودجه عمرانی با بیش از 1700 طرح عمرانی نیمه تمام که برای تکمیل آن نیاز به 2 هزار هزار میلیارد تومان اعتبار است، یکی از چالش های پیش روی اقتصاد کشور است و گذر سال ها، نتوانسته تغییر چندانی در وضعیت آن ایجاد کند. لذا انتظار می رود که در بودجه 1403، تصمیمات جدی تری برای گذر از انبوه طرح های عمرانی نیمه تمام اتخاذ شود.
عملیات روانی رژیم صهیونیستی برای جبران یک شکست راهبردی
رسول سنائیراد
جمهوری اسلامی با حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری خود در دمشق و پس از آنکه از شورای امنیت سازمان ملل و کشورهای مدعی حفظ نظم جهانی مأیوس شد، برای تثبیت قدرت بازدارندگی خود و تنبیه متجاوز، اقدام به پرتاب صدها پهپاد و موشک به اراضی اشغال شده به دست صهیونیستها و هدف قرار دادن چند پایگاه نظامی و اطلاعاتی آنها کرد که امری بیسابقه در حدود ۷۳ سال گذشته بود.
در این عملیات تلافیجویانه که با هشدار قبلی و طی حدود شش ساعت از اواخر شب شنبه تا ساعاتی از بامداد روز یکشنبه در روزهای ۲۵ و ۲۶ فروردینماه انجام شد، رزمندگان اسلام توانستند با بهکارگیری تاکتیکها و تکنیکهای پیچیده و استفاده همزمان و ترکیبی از تجهیزات و فناوریهای در اختیار از چندین لایه پدافندی سامانه یکپارچه پدافند منطقهای امریکا و کشورهای وابسته و همچنین چند لایه سامانههای پدافند هوایی رژیم صهیونیستی عبور کرده و بزرگترین پایگاههای هوایی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از جمله پایگاه نواتیم در نزدیکی تأسیسات هستهای صهیونیستها در صحرای نقب را هدف قرار دهند.
شلیک مستقیم به اراضی اشغالی و از مبدأ ایران و آن هم با موفقیت، خانه عنکبوتی صهیونیستها را به شدت تهدید و قدرت جمهوری اسلامی ایران را برای برقراری معادلهای جدید به جهانیان نشان داد. علاوه بر این ناتوانی و نفوذپذیری سامانه یکپارچه ادعایی امریکا و متحدان آن را نیز کاملاً به اثبات رساند و موج آشفتگی و وحشت را متوجه صهیونیستها کرد.
از این رو سران رژیم با تصور جبران این شکست بزرگ، به دنبال کشیدن خط و نشان و تهدید جمهوری اسلامی با دادن پاسخ مستقیم برآمدند که متحدان غربی آن با ادعای ناموفق بودن حمله ایران و کوچکنمایی نتایج آن مثل به مقصد رسیدن تنها یک درصد پرتابهها و انکار ضربه سنگین وارد آمده به رژیم صهیونیستی سعی در مهار سران رژیم و جلوگیری از شکلگیری جنگ منطقهای با اقدام عصبی و جنونآمیز صهیونیستها برآمدند، حتی امریکا که همواره شریک راهبردی و حامل قطعی رژیم بودهاند، رسماً اعلام داشتند در تهاجم احتمالی صهیونیستها علیه جمهوری اسلامی ایران همراه آنان نخواهند بود، اما صهیونیستهای زخمخورده از حمله تلافیجویانه ایران اسلامی، همچنان اصرار به پاسخ داشتند که آن را برای برگرداندن قدرت بازدارندگی از دست رفته خود، حیاتی میدانستند. چنین اصراری موجب شد حامیان آنها اجازه یک حمله محدود و نمایشی را از ایران درخواست کنند که البته با قاطعیت از سوی تهران روبهرو و اعلام شد هرگونه حمله مستقیم توسط صهیونیستها علیه ایران با پاسخی کوبنده و دردناکتر مواجه خواهد شد.
در همین حال در ساعات اولیه صبح روز جمعه ۳۱ فروردینماه، اخباری مبنی بر انهدام چند ریزپرنده در آسمان شرق شهر اصفهان و همچنین نزدیک شهر تبریز انتشار یافت که صهیونیستها و شبکه رسانهای حامی آنان، بلافاصله آن را حمله به پایگاههایی در ایران معرفی کردند و در ادامه هم اخباری مبنی بر پیدا شدن لاشه موشکی هواپایه در نزدیکی بغداد منتشر شد که براساس گمانهزنیهای اولیه ادعا شد احتمالاً توسط هواپیماهای رژیم صهیونیستی شلیک شده است.
براساس بررسیهای اولیه، اتفاقات شرق اصفهان مربوط به انهدام چند ریزپرنده توسط آتش پدافند هوایی در آسمان بوده که با آمادگی و حساسیت رزمندگان پدافند هوایی یک اقدام خرابکارانه توسط عناصر خائن و پادوی دشمن را خنثی کرده و همین اقدام موجب توقف چند ساعته پروازها در چند فرودگاه هم شده بود.
در ادامه بررسیها نشان داد که هیچ پایگاه یا مرکز نظامی و یا هستهای مورد اصابت هیچ پرتابهای قرار نگرفته و ادعای رسانهای رژیم صهیونیستی و برخی حامیان آنها مورد تمسخر کاربران و مخاطبان واقع و حتی توسط گروههای منتقد دولت رژیم صهیونیستی به شدت تقبیح شد.
همچنین مقامات امریکایی که سعی داشتند در فضای رسانهای، ادعای صهیونیستها را تکرار و انجام حمله از سوی آنان را تأیید کنند، همزمان هرگونه همراهی خود در این حمله را هم تکذیب کردند.
همین تکذیب میتواند گویای دو مسئله برای امریکاییها باشد که همواره شریک راهبردی رژیم صهیونیستی در تمامی صحنهها بودهاند:
۱- افتضاح ناشی از حمله تلافیجویانه نامیدن، اقدامات ایذایی که موجب تمسخر داخلی و بیرونی شد و هیچ نسبتی با ادعاهای فضای رسانهای نداشت و بیشتر یک شوخی تلقی میشد.
۲- ترس ناشی از واکنش جمهوری اسلامی ایران که رسماً اعلام کرده بود هرگونه همکاری و همراهی با صهیونیستها برای اقدام علیه کشور، پاسخ کوبنده ایران را به دنبال خواهد داشت.
به نظر میرسد آنچه اتفاق افتاده نوعی جنگ روانی با بهرهگیری از عملیات ایذایی و خرابکارانه عناصر خائن و پادوی دشمن در داخل است که رژیم صهیونیستی سعی دارد آن را صرف بازیابی اعتبار از دست رفته خود کند.
اما جالب است که این اقدامات ایذایی گرچه با جنگروانی و رسانهای هدفدار به شدت بزرگنمایی شده، اما هیچ تأثیری در آرامش روانی جامعه نگذاشته و بیاعتنایی مردم نسبت به آن به خوبی افتضاح این اقدام و حقارت دستاندرکاران را نزد افکار عمومی نشان میدهد.
از این جالبتر، واکنش این جنگ روانی و ادعاهای مطرح شده در رسانههای صهیونیستی و حامیان آنان در بین خود صهیونیستهاست که خودشان آن را موجب وهن و افتضاح رژیم نامیده و از اقدام سران رژیم صهیونیستی شاکی شدهاند.
این رویداد، یادآور توصیف قرآن از این قوم بزدل و مدعی است که به خوبی و زیبایی میفرماید: «بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى، یعنی کارزار بین خودشان شدید است، شما آنها را جمع و متفق میپندارید، در صورتی که دلهایشان سخت متفرق است.»
ضمن اینکه امروز این تفرقه نه تنها بین صهیونیستها، بلکه بین آنها و حامیان و شرکای راهبردیشان هم تشدید شده و دلیل آن برآورد دقیقی است که آنها نسبت به هزینههای این حمایت و شراکت در شرایط فعلی و پس از حمله موشکی ایران به عمق اراضی اشغالی پیدا کردهاند.
مهدی خانعلی زاده
برابر با اخباری که چند روز گذشته منتشر شده بود، رژیم اشغالگرصهیونیستی برای بازیابی آبروی از دست رفته خود اعلام کرده بود که دست به اقدام متقابل علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد زد.
این در حالی بود که بازدارندگی افسانهای این رژیم که بارها در رسانهها از آن به عنوان یکی از پایههای قدرت اسرائیل یاد میشد، در پی عملیات کوبنده وعده صادق زیر سؤال رفت. طبعا رژیم صهیونیستی برای رهایی از این رسوایی چارهای نمیدید که دوباره ابهت خیالی خود را حداقل در عرصه تبلیغی احیا کند. بر همین اساس مقامات اسرائیل در پی آن بودند تا براساس یک طرح و برنامهای، عملیاتی را علیه خاک جمهوری اسلامی ایران انجام دهند. با این وصف، بهدلیل هزینه سنگینی که این عملیات در پی داشت، هیچکدام از همراهان و حامیان رژیم اشغالگر با مقامات اسرائیلی در این برنامه همراهی نکردند. مضاف بر اینکه آمریکا و دولت وقت آن هم به یکی از مخالفان جدی این برنامه تبدیل شده بود. همین مسأله باعث شد تا زمینه برای انجام عملیاتی در پاسخ به وعده صادق جمهوری اسلامی اساسا فراهم نشود. خبری هم آمده بود مبنی بر اینکه آمریکاییها در پی آن بودند زمینهای را فراهم کنند تا در صورت موافقت ایران، اسرائیلیها یک عملیات نمادین در کشورمان انجام بدهند و ماجرا از نظر آنها تمام شود، اما جمهوری اسلامی با چنین طرحی مخالفت کرد و با صراحت بر این نکته تاکید داشت که در صورت انجام هر اتفاقی، واکنشی جدی نشان خواهد داد. به نظر میرسد با توجه به اینکه اولین واکنشها هم از سوی آمریکاییها بود و اقدام صورت گرفته از سوی رژیم صهیونیستی بسیار سطح پایین و خندهدار دیروز انجام شد، مقامات آمریکا بهعنوان حمله اسرائیل به منافع جمهوری اسلامی در نظر گرفتند و بلافاصله بعد از این رخداد بسیار سریع اعلام کردند که با توجه به انجام عملیات متقابل از سوی اسرائیل، دیگر از این پس تنشها افزایش پیدا نمیکند؛ بنابراین انجام این عملیات مضحک را باید یک طراحی از سوی آمریکاییها دانست تا بتوانند زمینه را برای هدایت و مدیریت افکار عمومی در داخل سرزمینهای اشغالی فراهم کنند و هم از تنش بیشتر جلوگیری کنند. از این رو، انجام عملیات رژیم صهیونیستی با سه کوادکوپتری را که بسیار ساده و با برد کم صورت گرفته و حتی هیچکدام از آنها وارد حریمی نشدند و از همان ابتدا مورد هدف پدافند جمهوری اسلامی قرار گرفتند، باید در راستای پایان دادن به ماجراجوییهای اسرائیل و جلوگیری از دست زدن به یک اقدام ضدامنیتی ملی آمریکا تلقی کرد.
اسرائیل به دنبال بزرگنمایی
عبدالرضا فرجی راد
اقدام اسرائیل در اصفهان نمی تواند پاسخگوی حمله ایران با حدود ۳۰۰ موشک و پهباد به اسرائیل باشد و مشخصا بازدارندگی حمله ایران بیشتر بود.
قبلا هم با ریزپرنده ها چنین حملاتی انجام شده بود و اتفاق جدیدی در اصفهان نبود. ممکن است در آینده هم این گونه تحرکات را شاهد باشیم.
تا اینجای کار بازدارندگی ۲۰۰ کلاهک اتمی که دولت و مردم اسرائیل به آن تکیه کرده بودند شکسته شده و باید ببینیم در آینده چه اتفاقی می افتد. مشکل اسرائیل از بین رفتن این بازدارندگی است.
وزیر امنیت اسراییل که فردی تندرو و قدرتمند در کابینه است روز جمعه حمله اسرائیل را بسیار جزئی تلقی کرده و آن را مسخره نموده است.
با توجه به اینکه دولت و حتی رهبران احزاب مخالف نیز در کمین آن ها هستند، اظهارات برخی نشان می دهد اسرائیل در صدد بزرگنمایی نیز بوده است. نباید فراموش کرد که باز هم امریکا تلاش می کند سناریوی کم تنش همواره در دستور کار باشد.
اگر حمله ای گسترده به ایران انجام می شد، در چنین حالتی آن بازدارندگی که ایران می خواست به دست آورد از بین می رفت و حمله مجدد ایران را در پی می داشت. در مجموع منافع خوبی برای بایدن در کنترل تنش ها وجود دارد. باز هم تکرار می کنم اگر ایران کار دیپلماتیک ابتکاری، بزرگ و پنهانی با امریکا انجام بدهد می تواند ضرب قضیه و تبعات آن را به خوبی بگیرد.
نگرانی بالاتر از خروج از ان پی تی و رفتن به سمت سلاح اتمی برای امریکا در مورد ایران نیست. این مصاحبه های اخی به جا و کاملا بازدارنده است.
اگر امریکا هم در مورد ایران کوتاه می آید دلیل فوق جایگاه مهمی دارد و صحبت مقام ایرانی با امریکاست نه اسراییل. البته اسراییل هم خودش از این موضوع نگران می شود که ایران توانایی اتمی بیشتری داشته باشد.
البته شاید این سخن از سوی یک مقام ارشد گفته می شد بهتر بود. وضعیت حساسی است و از عوامل بازدارنده باید استفاده کرد. باید طرف مقابل احساس کنند که در صورت حمله به ایران، ایران باید مثل بعضی از کشورها برای خودش بازدارندگی ایجاد کند. اگر ایران تا کنون بمب نساخته بخاطر این بوده که به کشورش حمله نشد. یعنی نگرانی از حمله باعث نساختن بمب شده اما اگر قرار باشد بهش حمله بشود برای چه کوتاهی کند. این نگاه بازدارندگی باید در عرصه دیپلماسی نهادینه شود. مذاکره و رایزنی در این مقطع زمانی مهم است و باید به صورت جدی تر در دستور کار قرار گیرد.
وحدت؛ قربان این گشت!
جواد شاملو
گمانم در خردادماه ۱۴۰۱ بود، چندماه پیش از شهریور و حوادث پاییز آن سال. درست در همین ستون یادداشتی منتشر شد با این عنوان: «آرمان حجاب، قربانی گشت ارشاد». مضمون آن یادداشت این بود که مجموع رفتارهایی که با نام گشت ارشاد شناخته میشود جامعه را به سمت رعایت حجاب سوق نمیدهد؛ چه رعایت از سوی رغبت و چه رعایت از سوی کراهت؛ هیچکدام با گشت ارشاد محقق نمیشود. پیش از ما هم بسیاری از افرادی که با الفبای علوم انسانی و جامعهشناسی و حکمرانی و سیاستگذاری آشنا بودند این هشدار را داده بودند که رفتارهای گشت ارشادی میتواند باعث وقوع حادثهای شود که از پس آن حادثه، ناآرامیها و شورشها و اغتشاشات و اعتراضاتی رخ دهد و از پس آنها، پوشش جامعه چند قدم به سوی غربیشدن بردارد و از حالت آرمانی و مطلوب دور و دورتر شود. چند ماه پس از آن اتفاقاتی رخ داد که فهمیدیم فقط حجاب نیست که قربانی گشت ارشاد شده است بلکه معیشت، امنیت، سرمایه اجتماعی، وحدت و مقولات حیاتیای از این دست نیز مشمول آسیبهای این طرحاند.
رفتارهایی که ما آنها را به گشت ارشاد میشناسیم و نمادش مثلا یک ون است؛ در طول سالها آزمایش خود را پس دادهاند. در طول این سالها مشخص شده است که گشت ارشاد اولا ناکارآمد است و هیچ تأثیر قابل ملاحظهای در جلوگیری از اشاعه پوشش منافی عفت و ضد فرهنگ اسلامی-ایرانی ندارد. ثانیا، مشخص شده که این رفتارها قطعا برای کشور هزینهزا است. همانگونه که در سالهای گذشته بارها ذهن و روح مردم را اشغال کرد و برای دشمن، دستاویزی محکم برای حمله به نظام با شعارهای زندوستانه و آزادیگرایانه به وجود آورد. به دنبال این تجربیات، شخصیتهای گوناگون دستاندرکار مجاب شدند و صراحتا به زبان آوردند که باید شیوههای مقابله با پوشش مخرب و ناهنجار اصلاح شود. همچنین با تصویب طرح حجاب و عفاف توسط مجلس، کشور یک قدم عملیاتی بزرگ نیز به سمت این اصلاح برداشت. اصلاحی که پشتوانه آن مخالفت اقشار مختلف مردم با اقدامات موسوم به گشت ارشاد است.
امروز اما پس از همه این تجربیات، دوباره شاهد این اقداماتیم. عقبگردی که باعث شکلگیری یک «چرا»ی بسیار بزرگ در اذهان عمومی شدهاست. این در حالی است که باید حتی المقدور از شکلگیری این چراها کاست و زبان تصمیمگیری کشور را برای مردم قابل فهم و درک ساخت. امروز این سؤال که چرا باید دوباره طرحی را آغاز کنیم که هم مردم با آن مخالفتاند؛ هم ناکارآمد و آسیبزا بوده و هم مجلس به جای آن پس از
کش و قوسهای فراوان، یک طرح دیگر ارائه و تصویب کرده، ذهنها را میآزارد. برای این سؤال ممکن است پاسخهایی در ذهن مردم شکل بگیرد.
مثلا به ناچار باید بپذیریم که گویی عدهای در ساختار حاکمیت کشور هستند که به ساز خود میرقصند و با جهتگیری کلی حاکمیت همنوایی نداشته و با خودرأیی و خودسری قانون مجلس را ناکافی میدانند و خود وارد میدان میشوند. این عده چهره تصمیمگیری در کشور را مخدوش کرده و به جامعه سیگنال عدم تعقل و خردورزی ارسال میکنند. افکار عمومی اساسا در پازل فکری این عده جایی ندارد.
به هر رو بازگشت رفتارهای گشت ارشادی باعث میشود صداقت ما در برهههای حساس مخدوش گردد آن هم به دلیل تصمیمی که با رویکرد کلی حاکمیت هماهنگ نیست باعث میشود اندیشه نادرست اولویت داشتن حجاب به عنوان یک مسئله فرهنگی بر تمام مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بیش از پیش جا بیفتد. حال آنکه مسئله نخست کشور بارها توسط رهبر معظم انقلاب، معیشت و اقتصاد عنوان شده است. مهمتر از همه، باعث میشود وحدت کلمه که از ابتدای سال چند بار مورد اشاره رهبر انقلاب قرار گرفته تضعیف گردد. باید مواظب بود با آزمودن دوباره آزمودهها، جامعه را قدم به قدم از وضعیت مطلوب دور نکنیم. همچنین ایران را در معرض فتنههای متناوب و نزدیک به هم قرار ندهیم و سرمایه اجتماعیای که عموما با تلاش رزمندگان در میادین جهاد حاصل شده را چوب حراج نزنیم.
معادله پیروزی
محمدمهدیجوادی
1- معادله ایران و رژیم صهیونیستی اکنون دقیقا در نقطه مقابل شرایط قبل از عملیات «وعده صادق» است. ایران با انتقام قانونی و حساب شده خود از رژیم صهیونیستی، توانست هم بازدارندگی خود را به شکل ملموسی ترمیم کند و ارتقا دهد، هم رژیم صهیونیستی را وادار کرد از این به بعد در معادله تحمیلی ایران رفتار کند و هم معادلات در سایر جبهههای نبرد جبهه مقاومت علیه رژیم صهیونیستی را تغییر داد. عملیات «وعده صادق» دقایق نخست بامداد 26 فروردین، فلسطینیها را روی پشت بام برد و اشغالگران را در پناهگاههای زیرزمینی محبوس کرد. همه دنیا دید ایران تنها در چند ساعت میتواند همه آسمان را در سرزمینهای اشغالی به کنترل خود درآورد. در واقع ایران در عملیات «وعده صادق» آسمان فلسطین اشغالی را آزاد کرد. همانگونه که عملیات توفان الاقصی نشان داد آزادسازی اراضی اشغالی نیز یک هدف دستیافتنی است. 7 اکتبر و 26 فروردین همه انگارههای روانی درباره شکستناپذیری ارتش صهیونیستی را از بین بردند. نابودی اسرائیل یک هدف دستیافتنی و در دسترس جلوه کرد. در سرزمینهای اشغالی این واقعیت به معنای دیگری دریافت شد. اینکه اسرائیل دیگر محلی امن برای زندگی نیست. از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی تاکنون، این رژیم تا این اندازه آسیبپذیر نبوده است. بنیامین نتانیاهو این وضعیت آسیبپذیری را به شکل دیگری مطرح کرده است. او دیروز در اظهاراتی گفت اسرائیل اکنون در بحران حفظ موجودیت قرار دارد.
2- آنچه عوامل رژیم صهیونیستی صبح جمعه، با چند ریزپرنده در اصفهان انجام دادند؛ نه یک عملیات واکنش متقابل به عملیات «وعده صادق» بود و نه حتی یک اقدام خرابکارانه موفق. خود مقامات رژیم صهیونیستی تعبیرهای جالبی درباره این حمله کوادکوپتری به ایران مطرح کردهاند. بن گویر، وزیر امنیت قومی کابینه نتانیاهو گفته است این حمله یک اقدام بیخاصیت یا به تعبیر دیگر، یک کار بیخاصیت بوده است. منوشه امیر، روزنامهنگار قدیمی اسرائیلی نیز درباره این اقدام گفت این همه توان اسرائیل برای ضربه زدن به ایران در شرایط فعلی است. رژیم صهیونیستی برای پاسخ به عملیات «وعده صادق» ایران که همه دنیا را متوجه قدرت بیبدیل تهران در غرب آسیا کرد، دست به دامان موساد و شیوههای این دستگاه برای خرابکاری در ایران شد. یعنی همان شیوهای که چند دهه است رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران به کار میبرد. تصور اینکه رژیم صهیونیستی در مقابل عملیات «وعده صادق» ایران ناگزیر به همان شیوههای قدیمی موساد برای عملیات در ایران و نپذیرفتن مسؤولیت آن شده، تصور دلچسبی است. ماجرای اصفهان نشان میدهد دست رژیم صهیونیستی برای مقابله به مثل با ایران بسته است. آنها قدرت مقابله به مثل در برابر ایران را ندارند. سرخوردگی گسترده اشغالگران ساکن سرزمینهای اشغالی پس از عملیات «وعده صادق»، حالا با واکنش تقلبی رژیم تلآویو در ماجرای صبح جمعه در اصفهان، تشدید شده است. اگر حمله مستقیم ایران به سرزمینهای اشغالی، تعداد زیادی از ساکنان غاصب را نسبت به مهاجرت از آن سرزمین ترغیب کرد؛ اما ماجرای ریزپرندههای اطراف تاسیسات اصفهان، حتما تمایل آنان برای خروج از سرزمینهای اشغالی را بیشتر کرده است.
3- برخی تلاش میکنند این انگاره را جا بیندازند که ضعف مفرط تلآویو در مقابل ایران ناشی از عدم تمایل آمریکا به حمایت از این رژیم در وضعیت فعلی و تمایل بایدن به خروج نتانیاهو از قدرت است. اگر چه اختلافات بایدن و نتانیاهو به واسطه وضعیت رقابتهای داخلی آمریکا یک واقعیت است اما قطعا دلیل ضعف تلآویو در مقابل تهران، این اختلاف نیست. کما اینکه پس از عملیات 7 اکتبر، این دولت بایدن بود که بلافاصله مدیریت میدان را در سرزمینهای اشغالی در دست گرفت و مانع فروپاشی ساختار سیاسی - حاکمیتی رژیم صهیونیستی شد. 7 ماه جنایت ارتش صهیونیستی در غزه با حمایتهای همهجانبه آمریکا و بایدن انجام شد. آمریکا جدا از حمایتهای مالی و تجهیزاتی - نظامی، در عرصه بینالمللی نیز همه خود را برای اسرائیل هزینه کرد. واشنگتن بارها مقابل اراده کشورها برای متوقف کردن جنایات صهیونیستها در غزه ایستاد. دولت بایدن پنجشنبه، یعنی ساعاتی قبل از حادثه اصفهان نیز در مقابل اکثریت اعضای شورای امنیت ایستاد. در حالی که اکثر اعضا به عضویت رسمی کشور فلسطین در سازمان ملل رای داده بودند، نماینده آمریکا به این مصوبه هم رای منفی داد و هم آن را وتو کرد تا یک بار دیگر تمامقد، پایبندیاش را به حمایت از اسرائیل و حفظ موجودیت این رژیم نشان دهد. بنابراین آمریکا، یعنی آمریکای بایدن تمامقد پشت رژیم صهیونیستی ایستاده است و ابایی از اینکه شریک جرم ارتش صهیونیستی در غزه دانسته شود نیز ندارد. این حمایتها به شکل دیگری در مقابل ایران نیز نمایان شده است. این آمریکا بود که لایههای پدافندی را برای مقابله با پرتابههای ایران در عملیات «وعده صادق» مدیریت کرد.
جنگندههای آمریکایی از دریای مدیترانه تا خاک سوریه، عراق و اردن نیز به مواجهه با پهپادهای ایرانی برخاستند. بنابراین در منازعه میان ایران و رژیم صهیونیستی، آمریکا چه در حوزه سیاسی و چه در میدان، کنار اسرائیل ایستاده و در حال حراست از این رژیم در مقابل ایران است اما اگر آمریکا رژیم صهیونیستی را از حمله به ایران منع میکند، قطعا دلیلش اطلاع واشنگتن از قدرت دفاعی و تهاجمی ایران است. قدرتی که در صورت لزوم میتواند منافع و پایگاههای نظامی آمریکا در غرب آسیا را به آتش بکشد. کما اینکه وزیر خارجه آمریکا ساعاتی پس از حمله ریزپرندههای رژیم صهیونیستی به اصفهان، اعلام کرد کشورش نه اطلاع و نه نقشی در این ماجرا نداشته است. بنابراین ضعف مفرط رژیم صهیونیستی در مقابل ایران در شرایطی است که آمریکا تمامقد پشت این رژیم ایستاده است. این نکته مهم باعث میشود فهم واقعبینانهتری از تحولات منطقه، بویژه منازعه میان ایران و رژیم اشغالگر قدس داشته باشیم.
4- اینکه صهیونیستها تصور میکنند میتوانند با فرار از رویارویی تمامقد با ایران، سراغ رفح رفته و جنایات خود را در غزه تکمیل کنند، تصور اشتباهی است. عملیات «وعده صادق» معادلات جبهه مقاومت در مواجهه با دشمن صهیونیست را کاملا تغییر داده است. نمایان شدن ضعف رژیم صهیونیستی در مقابل ایران نیز حتما در تثبیت و تقویت این معادله اثرگذار بوده است. پس از پیروزی ایران بر رژیم صهیونیستی، حتما سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم جنایتکار صهیونیستی افزایش خواهد یافت. در روزهای پس از عملیات توفان الاقصی، حزبالله لبنان توانست با ظرافت و هنرمندی، هم تجهیزات جدید خود را به رخ حریف بکشد و هم اهداف بسیار کلیدی در شمال سرزمینهای اشغالی را منهدم کند. جنایت در رفح، حتما دست حزبالله برای وارد کردن ضربات بیشتر در سطوح بالاتر به رژیم صهیونیستی را بازتر خواهد کرد. در معادله جدید جبهه مقاومت و رژیم صهیونیستی، حتما باید یک نقش ویژه نیز برای کرانه باختری و تشدید مبارزات آن در نظر گرفته شود. در جبهه یمن نیز حتما حملات به کشتیها و شناورهای اسرائیل ادامه خواهد یافت. در این میان اما حتما سورپرایز اصلی، در خود غزه رخ خواهد داد. رزمندگان مقاومت، یعنی طراحان زبردست و نابغه توفان الاقصی، نشان دادند استراتژیستهای قابلی هم هستند. مطمئنا آنها اکنون میدانند معادله مقاومت علیه دشمن صهیونیست چیست.