دیدار نمایندگان کارگران کشور با مقام معظم رهبری فرصت مناسبی بود تا ایشان به تبیین ابعاد گوناگون شعار امسال (جهش تولید با مشارکت مردم) بپردازند. جمعیت ۱۴ میلیون نفری کارگران با خانوادههای آنان که حدود نیمی از جمعیت کشور را دربر میگیرند مخاطب اصلی سخنان حضرت آقا برای تحقق شعار سال بودند.
بیش از یک دهه است که زلف شعار سال به مسائل اقتصادی گره خورده و رهبر معظم انقلاب در هر سال بخشی از نقشه جامع اقتصادی کشور را مطرح میکنند و مسئولان کشور در تمامی سطوح را به همافزایی برای تحقق آن قسمت از شعار سال و فتح قلههای مرتبط با آن فراخواندهاند. در حقیقت شعارهای سال در یک دهه اخیر مانند تکههای یک پازل جامع و کامل از اقتصاد بومی و مقاومتی است.
به نظر میرسد در نگاه رهبر عزیز انقلاب، مردم ایران (با ویژگیهای منحصر به فرد نظیر نجیب، باهمت، باعزت نفس، باهوش، خداباور، از خودگذشته، باغیرت، مصمم، با فرهنگ، مهربان، بااحساس، مقاوم، دشمن ستیز و آینده نگر) به عنوان نخ تسبیح اقتصاد و جهش تولید باید ایفای نقش کنند. پس از شناسایی مزیتها، توانمندیها، ظرفیتها و امکانات داخلی برای جهش تولید و بهرهگیری از فناوریهای بومیسازی شده، بیتردید باور و اعتماد به نیروی کار و سرمایه انسانی ملی، بیشترین و مؤثرترین نقش را در جهش تولید ایفا میکند.
فرهنگ تولید، مقدمه ضروری جهش تولید است و شعارهای سال در یک دهه گذشته، هرکدام اجزا و عوامل مؤثر بر شکلگیری فرهنگ تولید هستند و هم اینک میتوان ادعا کرد که با شکلگیری فرهنگ تولید مانع اصلی بر سر راه جهش تولید برطرف شده و چشمانداز روشنی از تحقق جهش تولید با حضور عامه مردم به ویژه قشر عظیم کارگری فراروی کشور و نظام جمهوری اسلامی قرار دارد.
وقتی از جهش تولید سخن گفته میشود حداقل دو عامل «مشارکت عامه مردم به عنوان رکن اصلی تولید» و «روحیه و رویکرد جهادی در تولید» بیش از سایر عوامل خودنمایی میکند. به تجربه یافتهایم که در هر کاری، هر گاه به جای نگاه ملتمسانه و از سر عجز به بیگانه، به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و منشأ عزت و شرافت در کشور رجوع و از ظرفیت مردم استفاده کردهایم شاهد موفقیتهای چشمگیر و معجزهآسا بودهایم. در این راستا تجربه حضور مردم در عرصه دفاع مقدس بهترین شاهد مثال است. بیشک اگر جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی مستقیماً از تمامی ظرفیت مردم در همه شئون و حوزههای جنگ (نه فقط با صدام بلکه با همه ظرفیت قدرتهای بزرگ شرق و غرب) بهره نمیگرفت تحقق پیروزی بر دشمن و به اهتزاز درآوردن پرچم افتخار بیرون راندن دشمن به پشت مرزهای جغرافیایی کشور امری محال و ناشدنی محسوب میشد. همانگونه که بر اساس تجربه دفاع مقدس نیروی انسانی و مردمی، رکن اصلی دفاع از استقلال و تمامیت ارضی محسوب میگردد، مردم به ویژه جامعه عظیم کارگری عنصر اصلی در تحقق جهش تولید و چرخاندن چرخهای صنعت و تولید نیز به حساب میآیند.
کارگران به عنوان رزمندگان خط مقدم اقتصادی و بازوی جهش تولید و نیروی مولد، منبع اصلی و تمام نشدنی ژنراتور پیشرفتهای اقتصادی و جهش تولید در کشور هستند که با وجود تمام تنگناها از هیچ کوششی برای شکوفایی و پیشرفت ایران دریغ نکرده و نمیکنند. از همین رو مسئولان امر باید برای ایجاد انگیزش و ایفای نقش حداکثری جامعه کارگری در تحقق شعار سال، اموری، چون کار، اشتغال و تأمین معاش خانواده بزرگ کارگری را در صدر برنامههای خود قرار دهند تا این گروه از جامعه با امنیت خاطر در مسیر پیشرفت اقتصادی کشور و جهش تولید گام بردارند.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان کارگران کشور، حداقل سه وظیفه مهم را به مسئولان گوشزد میکند. شناسایی دقیق و فوری رفع تمامی موانع حضور حداکثری مردم به ویژه جامعه عظیم کارگری در عرصه جهش تولید که رهبر فرزانه انقلاب در همین دیدار به بخشی از آنها اشاره فرمودند (نظیر «اصلاح نظام بیمه»، «اصلاح وضعیت نظام بانکی»، «هدایت نقدینگی به سمت تولید»، «توجه ویژه به اقتصاد دانشبنیان»، «اصلاح سیاستهای ارزی و گمرکی»، «رفع انحصارات»، «پیشگیری از رانتهای اقتصادی و اطلاعاتی»، «مبارزه ریشهای با فساد اقتصادی»، «تقویت فرهنگ جهادی و ایجاد بسترهای استفاده از ظرفیت جهادی مردم»، «بررسی و به کارگیری راههای مؤثر بر جلوگیری از رشد قیمتها») در کنار نگاه جامع و مهندسی شده به همه شعارهای یک دهه اخیر و بررسی نقش مردم در تحقق شعار همه سالهای اخیر حمایت همه جانبه و مؤثر از حضور مردم در جهش تولید سه وظیفه اصلی و مهم دولت و مسئولان را شکل میدهد.
علیرضا تقوی نیا
بامداد روز جمعه ۳۱ فروردین ، چند کوادکوپتر بر فراز پایگاه هشتم شکاری اصفهان منهدم شدند . مبداء این کوادکوپترهای بسیار ریز مشخص نبود اما هیچ کدام به اهداف خود نرسیده و در هوا منفجر شدند. این اتفاق به اسرائیل منتسب شد و رسانه های اسرائیل آن را حمله این رژیم نامیدند اما پس از مشخص شدن ابعاد این رخداد طنزگونه، برخی وزرا و کارشناسان اسرائیلی نیز نسبت به آن اعلام انزجار و تاسف کردند و آن را مایه تمسخر رژیم صهیونیستی نامیدند. حتی کارشناسان شبکه اینترنشنال نیز به صراحت آن را یک پاسخ ضعیف نامیدند و تلویحا اعلام کردند که معادله بازدارندگی ایران در سوریه تثبیت شد.
این واکنش اسرائیل نشان داد این رژیم تا چه حد ضعیف و فرسوده شده و با اسرائیل دهه های گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است. کیفیت و کمیت این پاسخ حاکی از ترس جدی اسرائیل برای ورور به جنگ با ایران است؛ در حالی که حمله وعده صادق سپاه به گونه ای بود که نشان داد جمهوری اسلامی کاملا آمادگی ورود به جنگ را دارد. به نظر می رسد اسرائیل آمادگی درگیری در چند جبهه را نداشته و اولویتش ادامه نبرد در غزه و پاسخ به حملات حزب باشد و دیگر تعرض به نیروهای ایرانی در سوریه را انجام ندهد زیرا با حمله ای سنگین تر و وسیع تر از عملیات وعده صادق روبرو خواهد شد. کشورهای عربی و سایر دولتها که روی اسرائیل و قدرت نظامی آن حساب باز کرده بودند، ملتفت گشتند که این رژیم نیز در برابر ایران کوتاه آمد و نتوانست بازدارندگی از دست رفته خود را احیا کند .
باید مراقب بود زیرا اسرائیل مانند مار زخم خورده است و اگرچه جرات و جسارت حمله مستقیم به ایران را ندارد ، اما خطر عملیات های خرابکارانه و تروریستی این رژیم علیه تاسیسات حیاتی ایران و مقامات علمی و دفاعی فعلا رفع نشده است. در پایان باید گفت واکنش محکم ایران و پاسخ ضعیف امروز اسرائیل نشان داد معادلات منطقه تغییر کرده است و اعتماد به نفس جمهوری اسلامی و متحدانش از این پس بسیار بیشتر از قبل خواهد بود. سر بسته بگویم برخی سیاسیون داخلی که گمان می کردند حملات اسرائیل دامی است برای تحریک ایران به جنگ و ورود آمریکا به آن، متوجه شدند که نه صهیونیست ها قابلیت جنگ با جمهوری اسلامی را دارند و نه آمریکا تمایلی به آن.
بحران ناتمام تلآویو
فادی بودیه
وقوع عملیات وعده صادق، شوک دیگری را پس از طوفان الاقصی به رژیم اشغالگر صهیونیستی وارد ساخته و محاسبات و ذهنیت سران این رژیم را در خصوص آینده جنگ غزه تغییر داده است. آنچه از مواضع رسانهها و مقامات صهیونیستی و غربی برداشت میشود، شوک شدید ناشی از این شکست است، تا جایی که آنها حتی در ترسیم ابعاد این ماجرا نیز با یکدیگر اتفاقنظر ندارند.
فارغ از آن، سخنان بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و دیگر منابع این رژیم بیانگر عمق این شکست سنگین برای تلآویو است. باید این حقیقت را مد نظر قرار داد که رژیم صهیونیستی اکنون در احاطه بحرانهای گوناگون قرار دارد. از یک سو بحرانهای میدانی و نظامی- امنیتی ناشی از شکست در جنگ غزه خود را عیان ساختهاند. نتانیاهو هم اکنون به بازیگری تبدیل شده که نماد شکست صهیونیستها در یک جنگ نامتقارن است. نخست وزیر رژیم اشغالگر در هفتههای نخست نبرد، مدعی تسلط کامل بر میدان و نابودی حماس در مدت زمانی بسیار اندک بود اما اکنون نه فقط این اتفاق رخ نداده، بلکه بر تعداد تلفات صهیونیستها در جنگ افزوده شده است. برخی منابع صهیونیستی میگویند تعداد نظامیان کشته شده، مجروح و مفقودشده در جنگ غزه به مراتب نسبت به آنچه ادعا میشود، بیشتر است. ضمن آنکه شکست صهیونیستها در اشغال غزه، اختلافات لجستیک را میان فرماندهان نظامی و امنیتی افزایش داده و حتی کابینه این رژیم را نیز دچار دودستگی کرده است. در اراضی اشغالی، همه منتقدان و حتی طرفداران کابینه نتانیاهو متفقالقول هستند که قدرت پیشبینی عملیات طوفان الاقصی را نداشتهاند و شکست تاریخی و سختی را در قبال آن پذیرفتهاند. در واکنش به این شکست، صهیونیستها حمله همهجانبه به نوار غزه را در دستور کار قرار داده و از اقداماتی مانند بمباران بیمارستان المعمدانی نیز فروگذار نکردهاند اما در ماورای این تحرکات وحشیانه و دیوانهوار، تلآویو شوکهای دیگری را دریافت کرده که هر یک به تنهایی میتواند تبدیل به پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی شود. یکی از این موارد، عملیات وعده صادق است که در جریان آن، جمهوری اسلامی ایران قدرت بازدارندگی خود را به رخ دشمن صهیونیستی و حامیان آن کشاند.فراتر از آنچه ذکر شد، صهیونیستها با تبعات اقتصادی ناشی از تسلط انصارا... بر دریای سرخ مواجه هستند و بسیاری از کشورها نیز در صادرات و واردات به اراضی اشغالی(با توجه به شرایط جاری در جنگ غزه) ناچار به تجدیدنظر شدهاند. زمانی که همه این وقایع را در کنار یکدیگر قرار میدهیم، بیش ازپیش متوجه آسیبپذیری و شکست رژیم اشغالگر صهیونیستی در جنگ غزه میشویم. در این میان، آمریکا و متحدان اروپایی رژیم صهیونیستی بیش از پیش نسبت به استمرار روند کنونی، نگران هستند زیرا این مسأله نه فقط منجر به سقوط کابینه نتانیاهو و شکست رسمی این رژیم در جنگ غزه میشود، بلکه حرکت کلی رژیم صهیونیستی به سوی زوال و فروپاشی را تسریع میکند. قطعا آمریکا و دیگر بازیگرانی که وقیحانه از جنایات تلآویو در غزه حمایت میکنند، هنوز متوجه عمق فاجعهای که در انتظار رژیم صهیونیستی و آنهاست، نشدهاند.
گرامی میداریم. باید بگویم که اگرچه در دهه 60 زمینه شکلگیری انجمنها و تشکلهای مردمنهاد در شهرهای ایران قانوناً ایجاد شد؛ ولی ما تا دهه 80 و تصویب آییننامه مربوطه هیچ تعریف درستی از حوزه نفوذ و اختیارات تشکلهای مردمنهاد نداشتیم. تا قبل از این ما اصلا بهدرستی نمیدانستیم معنی غیرانتفاعی و غیردولتی چیست. تا دوره قاجار که اغلب ساختار ارباب و رعیتی حاکم بود، با تشکلهای صنفی محدود، کارها را حاکمان و ریشسفیدان فیصله میدادند. بعد از آن هم دولتِ شاه قدرتمند به مدرنیزاسیون مشغول بود و انجمنها دخالتی نمیکردند، مگر در کار ادب و هنر و علم؛ اما در نیمقرن اخیر برای کمک به دولت و نظارت بر اجرای وظایفش لازم داریم در زمینههای مختلف «سمن» داشته باشیم. برای محیط زیست، برای بافتهای تاریخی، برای پرورش جامعه جوان و خیریه و...؛ بنابراین مهم است بدانیم که این نهادها چه هستند و وظیفهشان چیست. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در راستای عمل به وظایف فرهنگی خود در زمینه صیانت از میراث فرهنگی، در سال ۱۹۶۴ در «دومین کنگره معماران و متخصصان بناهای تاریخی» که در شهر ونیز ایتالیا برگزار و به انتشار یکی از مهمترین اسناد جهانی حفاظت از میراث فرهنگی به نام «منشور ونیز» منجر شد، نهادی غیردولتی را تحت عنوان «شورای بینالمللی بناها و محوطهها» (International Council on Monuments and Sites) بنیان نهاد که به اختصار ایکوموس (ICOMOS) نامیده میشود. ایکوموس تنها سازمان غیردولتی جهانی است که برای تحقق نظریهها و روششناسی و فنون حفاظت از میراث معماری و باستانشناختی تلاش میکند.
سازمان میراث فرهنگی نیز سهشنبه هفته گذشته جلسهای را در کاخ گلستان تهران، به مناسبت روز جهانی بناها و بافتهای تاریخی تحت عنوان نشست «بحرانها و منازعات از دریچه منشور ونیز» برگزار کرد. تعدادی از مدیران و کارشناسان مسلط به مسائل میراث کشورمان سخنرانیهای خوبی کردند و گفتند که منشور ونیز در ایران بومی شده است. همچنین ما باید راهحلهایی برای مقاومسازی و حفاظت از بناها و بافتهای 168 شهر تاریخیمان که در جهان یگانهاند و برخی ثبت جهانی شدهاند، داشته باشیم. ما باید در کتابهای درسی از کودکی به مردممان در باب اهمیت بناها و بافتهای تاریخیمان آموزش دهیم.
سازمان میراث باید بودجههایی را برای این اقدامات پایه از دولت و مجلس مطالبه کند. میراث ارزشمند ما ثروتی است که میتواند پایهای برای توسعه اقتصادی بدون نفت در ایران باشد. و ما واقعا برای این کار آماده نیستیم و تلاش زیادی نکردهایم؛ اگرچه بیش از 20 سال است که مردم ما به اهمیت بافتهای قدیمی پی بردهاند و متخصصان ما توانستهاند با طرح کمپینهای مختلف جلوی بسیاری از اقدامات نادرست در همه حوزهها را بگیرند. اگر تاکنون بزرگان میراث مانند مرحوم باقر آیتاللهزاده شیرازی در رأس این نهادها بودهاند، اکنون نوبت همه علاقهمندان به میراث است که برای گشایش این نهادهای مهم و تخصصی وارد صحنه شوند. این نهادها در جایگاه غیردولتی، حتی بهراحتی میتوانند عملکرد دولتها و شهرداریها در حوزه محوطهها و بناها یا موزهها را نقد کنند. اگر در دهه 60 این نهادها هنوز در کشور جا نیفتاده بود، اکنون دیگر قریب به ۲۰ سالی هست که مستقل شدهاند و میتوانند با سرمایهگذاری و مشارکت با اشخاص حقیقی و حقوقی حوزه میراث و گردشگری را هدایت و متحول کنند. در خلال بحثها سؤالهایی هم مطرح شد: اینکه چرا درِ ساختمان زیبا و تاریخی ایکوموس به روی اعضا و مردم علاقهمند باز نمیشود؟ چرا محیطی گرم و پذیرا، مثلا کافه، در فضای باز آن درست نمیکنند تا علاقهمندان جوان و تحصیلکرده را جلب و به فعالیت یا استفاده از کتابخانه تشویق کنند؟ این نوع خدمات حتی میتوانند از سوی غیر ارائه شوند. چرا ایکوموس روحیه نقاد و مطالبهگر ندارد و وقتی بنایی تخریب میشود، اعتراض یا بیانیه صادر نمیکند؟
۱- عملیات «وعده صادق» یک قدرتنمایی حکیمانه بود. این قدرتنمایی حکیمانه میتواند پایهگذار یک گفتمان جدید برای تحکیم صلح جهانی باشد. آمریکا و رژیم صهیونیستی در عملیات طوفانالاقصی قدرت بازدارندگی خود را آسیبپذیر دیدند. همین آسیبپذیری در عملیات وعده صادق بهگونهای شد که جهانیان متوجه شدند چنین بازدارندگی یک توهم است.
لذا نه در جهان اسلام بلکه در کل جهان، آزادگان و کسانی که از جنگ نفرت دارند به نمایش باشکوه قدرتنمایی ملت ایران ایستادند و ظهور چنین قدرتی که به اجرای عدالت در جهان میاندیشد را تحسین کردند.
به تعبیر رهبری معظم انقلاب، «عملیات وعده صادق اثبات قدرت ایران در چشم جهان بود و نیروهای مسلح چهره خوبی را از اقتدار ایران بهعنوان یک قدرت جهانی به نمایش گذاشتند.»
درحالیکه رزمندگان اسلام مشغول خشابگذاری موشکی و پهپادی هستند ودرحالیکه مردم از هیجان پاسخ خیبری رزمندگان اسلام به وجد آمدهاند باز بلندگوهایی در داخل، پرچم مذاکره تودرتو و بیحاصل با آمریکا را به بهانه این پیروزی بالا بردهاند. آنها از راهبرد تکرار جنایات جنگی آمریکا و بدعهدی یا بیخبر هستند یا خود را به بیخبری میزنند! درهرصورت آنها در زمین دشمن بازی میکنند. میگویند اکنون زمان استفاده از موشکهای دیپلماتیک است، موشکهای دیپلماتیکی که در برجام از کار افتاد.
۲- قدرتهای شیطانی جهان و در رأس آن آمریکا، دولتها و ملتها را با تئوری «ترس و تصمیم» اداره میکنند. آنها حتی همپیمانان خود را با این تئوری به زنجیر کشیدهاند.
رژیم صهیونیستی پس از نبرد ۱۹۴۵ و ۱۹۶۸ با همین تئوری اعراب را به زنجیر کشیده و اجازه نداده است آنها بهویژه پس از جنگ ۶ روزه یک تیر به سرزمینهای اشغالی شلیک کنند.
شکلگیری جبهه مقاومت بهویژه پس از جنگ ۳۳ روزه حزبالله و درگیریهای پینگپنگی حماس و جهاد اسلامی در درون سرزمینهای اشغالی و از همه مهمتر عملیات محیرالعقول طوفانالاقصی گذر از آستانه ترس بود.
این رویکرد، کارکرد تئوری «ترس و تصمیم» را به باد داد و رژیم صهیونیستی را بیش از ۱۹۰ روز در غزه، زمینگیر کرده است. مردم غزه ترس را ترساندهاند و تصمیم جدی به مقاومت تا آخرین نفر و تا آخرین نفس گرفتهاند همین نفس صهیونیستها را به شماره انداخته است.
عملیات حکیمانه «وعده صادق» نشان داد دیگر آمریکا و رژیم صهیونیستی نمیتوانند نان سلطهطلبی خود را در تنور تئوری «ترس و تصمیم» بپزند.
ترس یک بنبست روانی است هر کس در دام آن بیفتد گام اول و گام آخر شکست را همزمان تجربه میکند. اکنون رژیم صهیونیستی در این دام افتاده است. جنگ در غزه را ادامه دهد یا شرایط حماس برای آتشبس را بپذیرد، شکستخورده است.
همین معادله در برابر ضربه ایران برقرار است. رژیم صهیونیستی پاسخ عملیات وعده صادق را بدهد یا ندهد، در تله تئوری «ترس و تصمیم» دستوپا میزند.
۳- آمریکا در عمر ۲۵۰ ساله همواره با جهان درون و برون خود در جنگ بوده است. فقط ۲۱ سال صلح را تجربه کرده است. هیچکدام از رؤسای جمهور آمریکا را نمیتوان یافت که بهطور کامل رئیسجمهور دوران صلح باشد.
فیلسوفان سیاسی و اندیشکدههای سیاسی آمریکا یک روز باید به این سؤال پاسخ دهند نقطه پایان این جنگها کجاست؟ اگر آنها جنگ را متوقف نکنند کسانی در جهان هستند که برای صلح بجنگند و نقطه پایانی بر خونریزیها، قتلعامها، جنایات جنگی و کشتار جنگی بگذارند.
۴- رسانهها، اندیشکدهها و سیاسیون سه ضلع حکمرانی در غرب سرمایهداری هستند، هر سه ضلع این روزها فریاد میزنند جهان به سمتی در حرکت است که به نفع آنها نیست. این فهم به لحاظ آیندهپژوهی و آیندهنگری وجود دارد که چرخ زمان به نفع آنها نمیچرخد.
درحالیکه فقر در برخی ایالتهای آمریکا و جهان سرمایهداری بهگونهای است که صدای شهرداران از کارتنخوابها در حاشیه شهرها درآمده است که نمیتوانند صبح به صبح فضولات آنها را از خیابانها جمع کنند، مجلس نمایندگان آمریکا یک کمک ۲۶ میلیارد دلاری به اسرائیل و یک کمک ۶۰ میلیارد دلاری به اوکراین را به تصویب رساند!
این کارکرد حکمرانی نشان میدهد آنها نهتنها گوششان بدهکار این نیست که در جهان چه میگذرد، بلکه نمیخواهند حتی صدای شهروندان خود را بشنوند