* ارزيابي شما از انتخابات رياستجمهوري اخير آمريکا و نتايج آن چيست؟
** آنچه براي ما مهم جلوه ميکند، چگونگي رفتار رئيسجمهوري آمريکا در مسائل خارجي به ويژه مسائل مربوط به منطقه ما و کشورهايي که با ايالات متحده مشکل دارند، است.براي ما اسم رئيسجمهوري آمريکا مهم نيست. پيروزي ترامپ در انتخابات رياستجمهوري اين کشور شايد براي برخيها غافلگير کننده بود اما براي ما اين مهم است که با سرکار آمدن وي، سياست واشنگتن در قبال مسائل مربوط به سوريه، موضوع هستهاي ايران، فلسطين و يمن چگونه خواهد بود، زيرا نقشها و دخالتهاي آمريکا در خاورميانه همواره منفي است.
پس آيا رئيسجمهوري آمريکا درباره سياستهاي غلط آمريکا در منطقه تجديدنظر خواهد کرد و آن را تغيير ميدهد يا نه؟ بايد منتظر بمانيم. اما در کل نقش دولتهاي آمريکايي در تعامل با مسائل منطقه منفي بوده است، زيرا اين کشور هميشه دشمن صهيونيستي را در اولويت خود دارد و برتري بر منطقه و سيطره بر منابع نفتي در اولويت بعدي آن است. بنابراين تا زماني که اين مسائل کانون توجه آمريکا باشد، ملتهاي ما نه تنها هيچ نفعي از سياستهاي آمريکا نميبرند، بلکه متضرر هم ميشوند.
* آيا اظهارات دونالد ترامپ درباره ائتلافها و همپيمانهاي جديدش جدي است؟
** هميشه بين سخنرانيها و اظهارات رئيسجمهوري آمريکا پيش از برگزاري انتخابات و بعد از آن تفاوت هر چند اندک وجود دارد. بنابراين نميتوان به اظهارات و وعدههاي دونالد ترامپ پيش از انتخابات تکيه کرد و حتي درباره وعدههاي وي بعد از انتخابات نيز ترديد و احتمالات زيادي وجود دارد. به عنوان مثال وقتي که ترامپ ميگويد بايد با تروريستهاي داعش مبارزه کرد نه با بشار اسد، اين سوال مطرح ميشود که آيا وي ميخواهد از طريق همکاري با دولت سوريه بحران اين کشور را از راه سياسي حل يا اينکه حملات عليه داعش را تشديد کند و در عين حال پرونده بحران سوريه را به حال خود رها کند تا همينگونه بماند.
تفاوت زيادي بين پاسخ اين سؤالات وجود دارد، اما به نظر ميرسد که در سايه رياست ترامپ ممکن است راهحلهايي درباره مسئله سوريه به مراتب بيشتر از سياستهايي که اوباما در پيش گرفته بود، وجود داشته باشد. درباره پرونده هستهاي ايران نيز بايد گفت که همه ميدانند که اين مسئله زير نظر سازمان ملل و شوراي امنيت حل شد و اگر آمريکا(با روي کار آمدن ترامپ) بخواهد آن را تغيير دهد، به صورت يکجانبه خواهد بود، زيرا در عمل آمريکا به توافق هستهاي پايبند نبوده است. اين امکان نيز وجود دارد که رئيسجمهوري جديد آمريکا بر عدم اجراي آن تأکيد کند، چرا که اوباما هميشه در توجيه تأخير اجراي توافق هستهاي با ايران تأکيد داشته است که بانکها و شرکتهاي خصوصي اجراي توافق هستهاي را به تأخير مياندازند اما آمريکا نميتواند توافق هستهاي را با نظارت شوراي امنيت لغو کند.
* تأثيرات انتخاب ترامپ بر اوضاع داخلي آمريکا را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
** تظاهرات آمريکاييها نشان ميدهد که بحران واقعي در ساختار نظام و انتخاب ترامپ وجود دارد زيرا وي نژادپرست است و طرحهاي وي بسياري از مردم آمريکا را آزار خواهد داد اما به اعتقاد من اين تظاهرات معادلات در آمريکا را تغيير خواهد داد و ممکن است که رئيسجمهوري جديد از اجراي برخي از تصميمات خود صرف نظر کند. به عنوان مثال، ترامپ چند روز پيش در اظهارنظر خود درباره مهاجران غيرقانوني تغيير موضع داد و تأکيد کرد مهاجراني که مرتکب جرم و قاچاق ميشوند، مجازات خواهند شد و علاوه بر آن درباره مسئله احداث ديوار با مکزيک تغيير موضع داد و اين نشان ميدهد که تظاهرات و اعتراضات در آمريکا يک بحران است، هر چند به اعتقاد من منجر به تغيير بنيادين و اساسي نميشود اما ميتواند در برخي طرحها وي را محدود کند.
* آيا با توجه به پيروزي نامزد حزبالله در انتخاب رياستجمهوري لبنان ميتوان گفت که پيروزيهاي محور مقاومت، در لبنان نتيجه داده است؟
**هيچگاه به اين مسئله فکر نکردهايم که انتخابات رياستجمهوري در لبنان بهاي مواضعي باشد که ما در لبنان يا منطقه اتخاذ کردهايم، از نظر ما اين مسئله بايد در لبنان محقق ميشد(انتخابات برگزار ميشد) و ما از اولين کساني بوديم که به صراحت بر برگزاري و موفقيت آن تأکيد ميکرديم و در عين حال تأکيد داشتيم که رئيسجمهوري آينده لبنان بايد کسي باشد که از يک طرف مورد قبول مردم لبنان باشد و از لحاظ استراتژيکي نيز از استقلال لبنان و مقاومت آن حمايت کند و اکنون با انتخابي که صورت گرفت، حزبالله به پيروزي دست يافت که به نفع لبنان است. البته عوامل خارجي روي طرفها و جريانهاي ديگر لبنان که از انتظار و امکان تغيير معادلات نااميد شده بودند، تأثير گذاشتند و به همين دليل تصميم گرفتند با انتخاب ميشل عون نامزد حزبالله در انتخابات رياستجمهوري لبنان موافقت کنند و اين رويداد خوبي است و براي تشکيل دولت همراهي خواهيم کرد.
* آيا وعدههايي که ميشل عون در مراسم تحليف داده است، قابليت اجرا شدن دارد با توجه به اينکه برخي از نمايندگان پارلمان با حالت اکراه با انتخاب وي موافقت کردند؟
**بايد منتظر ماند و ديد که جريان هاي مختلف لبنان چگونه با رئيسجمهوري و دولت آينده رفتار خواهند کرد، زيرا به تلاشها و همکاريهاي بيشتر نياز است و در آينده ملاحظه خواهيم کرد که سطح اين همکاري تا چه اندازه خواهد بود. تصميم حزبالله بر اين است که پرونده دولت و فرآيند تشکيل کابينه را رسانهاي نکند و از نبيه بري رئيس پارلمان لبنان خواسته ايم که با نمايندگان و جريان ها رايزني کند و تا جايي که ميتواند موانع موجود بر سر راه تشکيل دولت را کاهش دهد. ما چيزي را در اختيار نداريم که بخواهيم آن را در رسانهها منتشر کنيم.
* رابطه حزب الله با حزب «نيروهاي لبناني»(به رياست سمير جعجع) چگونه است؟
**هيچ گونه گفتگويي با حزب نيروهاي لبناني به رياست سمير جعجع نداريم و اکنون بحثي درباره اينکه حزبالله وارد صفحه جديدي با حزب نيروهاي لبناني شود، وجود ندارد.
* آيا اين بزرگنمايي است که گفته ميشود حزب الله قدرت منطقهاي است؟
** اگر بخواهيم نگاه واقعي داشته باشيم، ميبينيم که حزبالله به يک قدرت منطقهاي تبديل شده است. نقش حزبالله در مقابله با دشمن صهيونيستي از يک طرف و مبارزه با تکفيريها و همکاري با محور مقاومت از طرف ديگر نشان ميدهد که حزبالله يک قدرت منطقهاي است و روند تحولات منطقه گواه بر صدق اين ادعا است.
حزبالله لبنان به دليل تأثيرگذاري روي طرحها و پروندههاي مشخص در منطقه به يک قدرت منطقهاي تبديل شد. مثلا هنگامي که حزبالله متوجه سناريوي خاورميانه جديد از طريق حمله دشمن اسرائيلي به لبنان در سال 2006 شد و خانم کاندوليزا رايس(وزير خارجه وقت آمريکا) به صراحت اين طرح را اعلام کرد، وارد کارزار شد و اين طرح ناکام ماند زيرا اسرائيل در جنگ 2006 شکست خورد و پيروزي حزبالله طرح و سناريوي منطقهاي به نام «خاورميانه جديد» را خنثي کرد و تنها کسي ميتواند جلوي اين طرح قد علم کند که يک قدرت منطقهاي باشد و پس از آن نيز قدرت حزبالله به عنوان يک قدرت منطقهاي تثبيت شد و اين قدرت با توجه به تحولات چند سال اخير سوريه بار ديگر متبلور شد،زيرا حضور گسترده مادي و نظامي ما در سوريه و فداکاري و جانفشاني حزبالله بينظير بود و در حمايت از دولت سوريه در زمان سخت و مناسب نقشآفريني کردهايم و همين مسئله باعث شد که معادلات منطقه تغيير کند.شرکت حزبالله در جنگ عليه داعشيها در عراق نيز نقش آموزشي و هماهنگي و همکاري بوده است، زيرا عراقيها به فرماندهان ميداني و نظامي نيازي ندارند و در يمن نيز نقش ما منحصر به خدمات کارشناسي نظامي و مشاورهاي است.
اظهارات سيد حسن نصرالله درباره خروج نيروهاي حزبالله از سوريه مگر با تحقق پيروزي يک موضوع جزئي نيست که هيئت دولت لبنان درباره آن بيانيه صادر کرده باشد، بلکه در ابعاد وسيعتر روي وضعيت داخلي لبنان تحولات منطقه تأثير ميگذارد و اين مسائل باعث ميشود که حزبالله، سوريه را ترک نکند تا به دست عناصر تکفيري و استکبار جهاني نيفتد.
* رژه نظامي حزب الله در شهر القصير سوريه چه پيامي دارد و به چه دلايلي برگزار شد؟
** ما براي اينکه فعاليت حزبالله در جنگ با تروريستها و يا هماهنگي بين نيروها و توان مقابله با داعش را نشان دهيم، نيازي به رژه نظامي در القصير و يا ديگر مناطق سوريه نداريم، بلکه تحولات سوريه خيلي بيشتر از رژه نظامي گوياي قدرت حزبالله است. يقينا حزبالله در سوريه حضوري فعال دارد و تجربه زيادي را به دست آورده است لذا مقاومت حزبالله بزرگتر از مقاومت و کوچکتر از ارتش است و ما در حال کسب تجربه در مدرسه جديد مقاومت هستيم.
* آيا لبنان در مرحله جديد، کمک نظامي ايران براي تسليح ارتش را ميپذيرد؟
** پس از تشکيل دولت موضوع کمکهاي ايران به ارتش لبنان و امکان اجراي اين پيشنهاد را مطرح خواهيم کرد، هرچند آمريکا براي توقف کمکهاي نظامي ايراني همواره بر ارتش لبنان فشار ميآورد. همه پيشنهادهايي که قبلا در اين زمينه به دولت لبنان داده شده بود، مجددا در دولت جديد مطرح خواهيم کرد، به ويژه اينکه تحريم رسما افزايش يافت و از همين روي ممکن است زمينه براي تقويت تبادلات نظامي و حتي تجاري و اقتصادي فراهم شود.
* آينده روابط ايران و مصر را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
** هر چند زود است که درباره راه هاي تقويت روابط ايران و مصر در مرحله فعلي اظهارنظر کنيم، اما ميتوان گفت که به دليل فشارهاي غربي و حتي عربي، روند نزديکي روابط بين دو طرف کُند است و بروز اختلافات بين مصر و عربستان بر سر پارهاي از مسائل براي نزديکي روابط تهران و قاهره کافي نيست. علاوه بر آن، نقش رياستجمهوري مصر در اين زمينه تعيينکننده است و مصريها آنچه را که به نفعشان است، انجام ميدهند .
* تحولات بحرين به چه سمت و سويي ميرود؟
** تظاهرات مسالمتآميز بحرينيها همچنان ادامه دارد و در طول اين تظاهرات چند ساله ثابت کردند که مطالباتشان بر حق است اما متأسفانه با دخالتها و مانعتراشي عربستان به نظر نميرسد که بحران بحرين به زودي حل شود.به اعتقاد من حل مسئله بحرين جداي از حل مسائل منطقه از جمله يمن و سوريه نيست و عربستان بايد بداند که راهحلهاي آن درباره بحران بحرين و برخي ديگر از کشورهاي منطقه اشتباه است و اکنون شايد رکود اقتصادي و معضلات داخل عربستان نتيجه ارتکاب جنايتها و حمايتها از داعش و عناصر تکفيري باشد که تصوير منفي از عربستان بر جاي گذاشته است و چه بسا در آينده با تغيير سياست دولت آمريکا شاهد تغيير سياست عربستان باشيم.
* ارزيابي خود درباره تحولات يمن را بيان کنيد؟
** مذاکرات در يمن تاکنون جدي نبوده است زيرا فاصله زيادي بين خواستههاي يمنيهايي که بر حل سياسي بحران تأکيد دارند و آنچه که طرفداران عربستان ميخواهند و خواستار خلع سلاح انصارالله هستند، وجود دارد و با توجه به استمرار حملات و تجاوزات سعودي به يمن به نظر ميرسد که عربستان با وجود رکود اقتصادي اين کشور همچنان براي انجام اقدامات تخريبي آماده است.اين در حالي است که يمنيها همه تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا در مقابل تجاوزگريهاي سعودي مقاومت کنند زيرا اين جنگ کوتاه مدت نيست و به همين دليل از تاکتيکهاي نظامي استفاده ميکنند و يمن قادر است که ماهها و سالها مقاومت کند. از همين روي، عربستان به هدف خود نخواهد رسيد، زيرا ملت يمن تسليم نخواهند شد و سرزمين خود را رها نخواهند کرد.
* آيا احتمال درگيري بين حزبالله با اسرائيل در آينده وجود دارد؟
** در حال حاضر بعيد است که بين حزبالله و دشمن اسرائيلي جنگي رخ دهد و حزبالله قصد به راه انداختن جنگ را ندارد، اما دشمن صهيونيستي ميداند که هرگونه جنگي با حزبالله هزينه و تبعات سنگيني دارد زيرا اسرائيل سطح پيشرفت حزبالله و تجربهاي را که در جنگ سوريه کسب کرده است، ميداند. بنابراين اين به نفع اسرائيل نيست که وارد جنگ با حزبالله شود.از سوي ديگر، دشمن اسرائيلي از بحرانها و مشکلات داخلي زيادي رنج ميبرد و بيم آن را دارد که چهره حزبالله در جنگ بدرخشد و از همين روي، اسرائيل اين آمادگي را ندارد که جنگ ديگري را با حزبالله تجربه کند و در عين حال اين را نيز ميداند که حزبالله از آمادگي بالايي برخوردار است.
* حزبالله تحولات منطقه را چگونه ارزيابي ميکند؟
** تحولات گسترده اي در منطقه وجود دارد که معادلات را تغيير ميدهد. دو محور مقاومت و آمريکايي اسرائيلي به طور ويژه درباره بحران سوريه وجود دارد که مقدمهاي بر ديگر بحرانها بوده است اما نسبت به اين بحرانها در داخل محور مقاومت اختلاف نظر وجود دارد، از جمله اينکه روسيه مشخصا چگونه با اين بحرانها برخورد کند. روسيه آنچنان که مقاومت به مسئله فلسطين ميپردازد، نسبت به اين مسئله توجهي ندارد و موضع روسيه نسبت به اسرائيل سياسي است.اما در ارتباط با مواضع ترکيه درباره تحولات منطقه بايد گفت که نشانههاي مثبتي درباره روابط ترکيه با روسيه و ايران وجود دارد اما کاملا ظاهري است. ترکيه اين فرصتهاي تدريجي را مغتنم ميشمارد و محتاطانه در محور ناتو گام بر ميدارد.
* نظر شما درباره نزديکي روابط روسيه و ايران با ترکيه پس از ناکامي کودتاي اين کشور چه است؟
** ترکيه پس از کودتاي نافرجام سيگنالهاي مثبت به ايران و روسيه فرستاد و زمزمهها درباره مواضع نرم سه کشور در قبال يکديگر بالا گرفت اما پس از گذشت سه هفته از وقوع کودتا، ترکيه کاملا به مواضع سابق خود بازگشت و اين بدين معناست که ترکيه تلاش ميکند تا آمريکا را براي تحقق منافع خود در ناتو تحريک کند و آمريکا دريافت که نبايد به ترکيه به عنوان يک شريک تکيه کند، زيرا ممکن است به نفع محور مقاومت تغيير موضع دهد.وقتي ما ميگوييم که روسيه ميتواند با نفت و گاز و ديگر منابع خود به ترکيه فشار وارد کند، اين سوال به ذهن متبادر ميشود که آيا اين مسأله بر ترکيه يا روسيه تأثير ميگذارد؟ بازي منافع در منطقه وجود دارد و بازيگران از طريق مسائل و منافع اقتصادي به طور گسترده با يکديگر تعامل ميکنند، اما اختلافات دو کشور درباره سوريه سياسي است. مرزهاي ترکيه براي اين کشور و ديگر کشورها مشخص است و تجاوز به آن منجر به جنگ و درگيري ميان کشورهاي منطقه ميشود.
* آيا محور مقاومت نقش ائتلاف بين المللي ضد داعش در الرقه و ديرالزور را ميپذيرد؟
** تحولات مربوط به الرقه و ديرالزور در سوريه که ائتلاف بينالمللي ضد داعش ادعاي مبارزه در اين مناطق را دارد، هدف اصلي دولت سوريه و همپيمانان آن نيست، زيرا محور مقاومت در حلب و ديگر مناطق سوريه مشغول است و در حال حاضر نميخواهد به الرقه و ديرالزور بپردازد. سؤال اصلي که در اينجا ميتوان مطرح کرد اين است که آيا طرف ديگر يعني ائتلاف بين المللي در آزادسازي رقه و يا ديرالزور از دست داعش جدي است يا نه؟ به نظر من دولت سوريه هم مشکلي ندارد، اگر ائتلاف بينالمللي به آزادسازي رقه اقدام کند و در اين زمينه جدي باشد.در اين حال،رئيسجمهوري اسبق لبنان با حمايت از مشارکت حزبالله در نبرد ارتش سوريه با تروريسم تکفيري تأکيد کرد: اگر حزبالله به سوريه نميرفت، ما بايد اکنون با تروريسم در منازلمان در لبنان ميجنگيديم.
ش.د9503409