چه کسانی صدای سیلی را شنیدند
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
شلیک موفق و دقیق موشکهای میانبرد- و نه
دور برد و... - سپاه به محل استقرار تروریستهای داعش در دیرالزور سوریه،
با فاصله کوتاهی پس از شلیک به «خبر اول دنیا» تبدیل شد، این اقدام
مقتدرانه با توجه به فضای حاکم برعرصه سیاسی جهان - که به آن اشاره خواهیم
کرد - به اندازهای برای محافل سیاسی و مجامع خبری دنیا، غیرمنتظره و باور
نکردنی بود که دقایق اولیه را به کسب اطمینان از وقوع آن اختصاص دادند و پس
از آن، سیل پرحجمی از تحلیلها و گزارشها را روی خروجی رسانههای خود
فرستادند. اهمیت این رخداد و دامنه تاثیر آن را نمیتوان در محدوده
دیرالزور و حتی گستره پرماجرای منطقه غرب آسیا به ارزیابی نشست، چرا که
موشکهای یکشنبه شب سپاه به قلب نامعادلات جهانی شلیک شده و سقف سیاه آن را
شکافته بود. داعش در حد و اندازهای نبوده و نیست که هدف شلیک چند فروند
موشک سپاه باشد. نه این که شلیک موشک به محل استقرار آنها ضروری نبوده است!
بلکه در استفاده از موشک برای سرکوب آنها، ارسال پیام به اهداف مهمتری از
داعش نیز مورد نظر بوده است. و اگر ارسال این پیامها نبود، شاید نیازی به
شلیک موشک هم نبود، مگر رزمندگان و سرداران ما، تروریستهای تکفیری و مورد
حمایت آمریکا و اسرائیل و آلسعود را در سوریه و عراق بدون استفاده از
موشک قلع و قمع نکردهاند؟
اما، استفاده از موشک نه فقط لازم، بلکه فراتر از واجب بود و گزارشهای
رسیده و شواهد مستند موجود حکایت از آن دارند که موشکهای یکشنبه شب سپاه،
توانستهاند پیام ایران اسلامی را بدون کمترین خدشه و ابهام به مخاطبان
مورد نظر برسانند. پیامی که ارسال آن بدون موشک امکانپذیر نبود. خبرگزاری
«اسپوتنیک» درست فهمیده بود که در اولین گزارش خود آورده بود؛ «سیلی را
داعش خورد تا صدایش را دیگران بشنوند. ایران با این اقدام خود خواسته است
این پیام را بدهد، کشوری نیست که با تهدید عقبنشینی کند و از این پس تهدید
را با تهدید پاسخ خواهد داد».
و اما، درباره مخاطبان پیام جمهوری اسلامی ایران میتوان از موارد زیر با قاطعیت و اطمینان بیشتری یاد کرد.
۱- آمریکا بیتردید اصلیترین مخاطب حملات موشکی یکشنبه شب سپاه بوده است،
این پیام نه فقط از آن جهت که آمریکا از حامیان شناخته شده داعش است،
بلکه از آن روی که طی چند سال اخیر و مخصوصا در دوران دولت یازدهم، ضمن
رجزخوانیهای پی در پی علیه کشورمان، دست به توطئههای بسیاری نیز زده است
که کلاه گشاد برجام و فاجعهای که به دنبال داشت فقط یکی از آن بسیارهاست.
آمریکا، شاید به این توهم افتاده بود که در ایران اسلامی با برخی از
جریانات واداده که تعدادی از مسئولیتها را نیز برعهده دارند، طرف است و از
این روی با تهدید میتواند امتیاز بگیرد.
حرکت قدرتمندانه سپاه به آمریکا فهماند که در ایران با جماعتی طرف نیست که
به قول «رکس تیلرسون» وزیرخارجه ترامپ؛ «آماده همکاری با آمریکا برای تغییر
نظام اسلامی هستند»!
آمریکا و متحدانش به این واقعیت نیز پی بردند که جمهوری اسلامی برای
تهدیدات هر از چندگاه آنها درباره روی میز بودن گزینه نظامی علیه ایران،
پشیزی ارزش قائل نیست و اگر غیر از این بود نباید از درون خاک خود با شلیک
چند موشک به محل استقرار تروریستهای تحت حمایت آمریکا در دیرالزور حمله
کند.
۲- تحریمهای بیسابقه آمریکا علیه ایران اسلامی که با ۹۸ رأی موافق از رأی
۱۰۰ سناتور عضو سنا به تصویب رسیده و در انتظار تصویب مجلس نمایندگان و
سپس امضای نهایی دونالد ترامپ است، از یکسو نه فقط نقض برجام بلکه به مثابه
پاره کردن آن است و از سوی دیگر در صورت عملیاتی شدن میتواند عرصه
اقتصادی کشورمان را با برخی از دشواریهای جدی روبرو کند. این مصوبه علاوه
بر آن که با برجام و قطعنامه پشتیبان آن - ۲۲۳۱ - در تضاد است و از این
جهت، مغایر قوانین شناخته شده بینالمللی است، به گونهای آشکار در تقابل
با جبهه گسترده مقاومت در منطقه نیز هست. حمله موشکی سپاه برای آمریکا و
متحدان اروپایی و منطقهای آن به وضوح حاوی این پیام است که اگر منطقه برای
فعالیت اقتصادی و تجاری ایران ناامن شود، هیچ دلیل و توجیه منطقی و عقلایی
وجود ندارد که برای دشمنان تابلودار غربی و عربی و عبری ایران اسلامی، امن
باشد و بدیهی است که هزینه این ناامنی باید به دشمنان جمهوری اسلامی ایران
نیز تحمیل شود. این نکتهای است که شبکه تلویزیونی الجزیره و روزنامه
آمریکایی واشنگتن پست - نزدیک به پنتاگون- به درستی آن را درک کرده و خبر
داده بودند که؛ «اقدام ایران در شلیک موشک به محل تجمع داعش در شرق سوریه
حاوی این پیام است که ایران آماده است در صورت لزوم از تمامی خطوط قرمز
عبور کند». همین جا، اشاره به پیشبینی حضرت امام رضوانالله تعالی علیه
ضروری است که در اوج مظلومیت نظام اسلامی و دستهای تقریبا خالی رزمندگان
اسلام از سلاحهای پیشرفته، خطاب به آمریکا و اروپا فرمودند؛
«همیشه اینگونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما
سرنگون شود که ممکن است فرزندان انقلاب، ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای
خلیجفارس بفرستند»... و امروز با توجه به اقتدار مثالزدنی جمهوری اسلامی
ایران و تسلیحات مدرن و پیشرفتهای که به همت فرزندان انقلابی خود- از جمله
شهید بزرگوار سردار حسن طهرانیمقدم پدر موشکی ایران- در اختیار دارد،
همان روزهاست که امام راحل ما خبرش را داده بود و خلف حاضر او با تأکید بر
سیلی به آمریکا از آن یاد میکنند.
۳- رژیم اشغالگر قدس یکی دیگر از اصلیترین مخاطبان پیام حمله موشکی یکشنبه
شب سپاه است. در اینباره گفتنی است که متاسفانه برخی از پیامهای ضعفی که
دولت یازدهم با مواضع و عملکرد خود به بیرون ارسال کرده بود، رژیم اشغالگر
قدس را به توهم انداخته بود که ایران اسلامی در مقابل تجاوزگریها و
توطئههای پی در پی این رژیم جعلی راه مماشات درپیش گرفته است و زمان را
برای دست زدن به اقدامات خصمانه آشکار علیه کشورمان، مناسب و دلخواه تلقی
میکرد. تا آنجا که از حمایت آشکار تروریستهای داعش با انگیزه اعلام شده
تقابل با جمهوری اسلامی ایران، ابا و امتناعی نداشت. اسرائیل ضمن حمایت
تدارکاتی از تروریستهای تکفیری و آموزش نظامی آنها، بیآن که مانند گذشته
وحشتی از ایران اسلامی به خود راه بدهد، تروریستهای مجروح را در
بیمارستانهای تلآویو و حیفا بستری و مداوا کرده و نتانیاهو در کنار آنها
عکس یادگاری و تبلیغاتی گرفته و در رسانهها منتشر میکرد و...
پیش از این رهبرمعظم انقلاب به صراحت اعلام کرده بودند که اگر اسرائیل
علیه جمهوری اسلامی ایران دست به حماقت بزند، تلآویو و حیفا را با خاک
یکسان خواهیم کرد.
حمله موشکی دقیق و مقتدرانه سپاه به محل استقرار داعش در دیرالزور برای
صهیونیستهای کودککش این پیام آشکار را داشت که تهدید رهبرمعظم انقلاب جدی
است و ایران اسلامی به همان آسانی که تروریستهای داعش را موشکباران کرد،
میتواند و آماده است تلآویو و حیفا را با خاک یکسان کند و دلیلی هم
ندارد که نکند.
روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» به روشنی این پیام را دریافت کرده بود
که نوشت «ایران با حمله موشکی به داعش خود را به عنوان قدرت جهانی مطرح
کرد» و هاآرتص نوشت: «انتقام موشکی ایران، قدرتنمایی و پیامی به آمریکا و
اسرائیل است و نشان میدهد ایران اهل کوتاه آمدن نیست».
گفتنی است فاصله ایران با مرزهای رژیم اشغالگر در خط مستقیم نزدیک به ۹۴۰
کیلومتر است که به آسانی در تیررس موشکهای میانبرد و دوربرد ما قرار
دارد، ضمن آن که این فاصله از برخی نقاط دیگر به مراتب کوتاهتر نیز هست که
بماند!
روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز از جمله رسانههایی بود که این پیام را به
روشنی دریافت کرده و انعکاس داده بود. نیویورکتایمز مینویسد؛ «حملات
موشکی ایران که از فاصله قابل توجهی صورت گرفته، ممکن است به منظور ارسال
این پیام برای دشمنان ایران در منطقه از جمله اسرائیل و عربستان سعودی و
همچنین ایالات متحده باشد، کشوری که دارای پایگاههای نظامی در خاورمیانه
است».
۴- آلسعود و کشور فکسنی عربستان بدون تردید یکی از گیرندگان پیام موشکهای
یکشنبه شب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. ماه گذشته دونالد ترامپ در
سفر به ریاض و فراخوان کشورهای عربی و سرکیسه کردن ۵۰۰ میلیارد دلاری
آلسعود، اقدام به تأسیس تشکل به اصطلاح «ناتوی عربی» کرد و رسما اعلام شد
که این تشکل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است! این تشکل اگرچه
بلافاصله با خروج قطر و پاکستان و بیرغبتی چند کشور اسلامی دیگر، قبل از
شکلگیری فرو پاشید ولی اقدام یاد شده یکی از بزرگترین اشتباهات آلسعود
بود و اکنون حکام آلسعود به یقین از حمله موشکی سپاه این پیام روشن را
دریافت کردهاند که اگر دست از پا خطا کنند، خیلی زودتر از موعد مقرر به
جهنم خواهند رفت. بدیهی است که تسلیحات ۱۱۰ میلیارد دلاری که از آمریکا
خریداری کردهاند هرگز به کارشان نخواهد آمد. چرا که حتی درگیری نظامی
آلسعود با یمن مظلوم و بیپناه نیز نشان داده است که نظامیان آلسعود در
آوردگاههای نظامی فقط ۳ گزینه پیش روی دارند؛ هلاکت، فرار یا اسارت.
خدا بر درجات امام راحل ما بیفزاید که وقتی در گرماگرم جنگ تحمیلی خبر
دستیابی صدام به سلاحهای جدید منتشر شد، فرمودند از این مسئله خوشحال
هستیم چون این سلاحها نهایتا به دست رزمندگان ما و مردم مظلوم عراق خواهد
افتاد و دیدیم که افتاد.
۵- و بالاخره یکی دیگر از مخاطبان اصلی پیام موشکی یکشنبه شب سپاه، برخی از
جریانات واداده داخلی هستند که «وحشت از آمریکا» ترجیعبند مواضع و
اظهاراتشان بود، تا آنجا که با ترساندن مردم از سایه جنگ در پی جمعآوری
آراء آنان بودند. این جریان، حتی نمایش کریدور موشکی زیرزمینی سپاه را نیز
که نشانه اقتدار ملی بود، برنمیتافت و آن را باعث حساسیت دشمن - آنهم
دشمنی که از هیچ اقدام خصمانه علیه کشورمان کوتاهی نکرده بود - میدانست
و...
این جریان که رکس تیلرسون با صراحت به همراهی برخی از آنان با آمریکا برای
فروپاشی نظام یاد کرده بود باید این پیام روشن را دریافت کرده باشد که
دیپلماسی التماسی، فقط باعث جریتر شدن دشمن میشود و برخلاف نظر آنان، نه
فقط سایه جنگ را از سر ملت دور نمیکند، بلکه برای نظامیان دشمن فرش قرمز
هم پهن میکند!... و این قصه سر دراز دارد که باز هم به آن خواهیم پرداخت.
هشدار سخت در راه است
محمدکاظم انبارلویی در روزنامه رسالت نوشت:
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در شورای روابط خارجی این کشور مطالبی گفته که بیشتر به شوخی شبیه است اما از آنجا که باید شوخیهای آمریکاییها را جدی گرفت، لذا نباید از آن به راحتی عبور کرد. تیلرسون می گوید:« عدهای در ایران با آمریکا برای تغییر نظام و براندازی همکاری می کنند واشنگتن هم در حمایت از آنها تردید ندارد».
این جماعت در داخل که با آمریکاییها در تغییر رژیم جمهوری اسلامی همکاری وهمگرایی دارند چه کسانی هستند؟ این سوال را باید وزارت اطلاعات و دستگاههای امنیتی پاسخ دهند. در اینکه آمریکاییها تغییر رژیم را یک بار در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و ۱۰ سال بعد در فتنه ۸۸ تست کردند شکی نیست لذا نباید اظهارات تیلرسون را شوخی پنداشت. اما چرا باید آن را یک شوخی بیمزه تلقی کرد برای این که از آمریکا و عناصر خودفروخته داخلی آنها کاری ساخته نیست. آنها۴۰سال است از این حرف ها
می زنند! آمریکایی ها باید بدانند با یک انقلاب نمی توان جنگید بویژه آن که آن انقلاب پسوند اسلامی دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانوادههای شهدای امنیت کشور فرمودند :
«سردمداران آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب در تلاش برای سرنگونی نظام بودند اما این آرزو را به گور خواهند برد. »
تجربه حیات پرثمر و شکوهمند نزدیک به ۴ دهه انقلاب اسلامی نشان داده است که خواب «تغییر» نظام «تعبیر» نمی شود. بویژه امروز که جمهوری اسلامی جواب وزش بادهایی از این قبیل را با توفان می دهد.
جمعی از کسانی که در فتنه ۸۸ به جرم همگرایی با پروژه سوروس دستگیر شده و برخی از آنها در مصاحبههای تلویزیونی از پروسه براندازی نظام اظهار ندامت کرده بودند در پاسخ به تیلرسون بیانیهای صادر و اظهارات او و مواضع خصمانه آمریکا را محکوم کردند.
این موضع را باید به فال نیک گرفت چرا که آنها به آمریکاییها گفتند دیگر روی ما حساب باز نکنید. ما نمی توانیم مثل فتنه ۷۸ و ۸۸ با شما همگرایی کنیم.
البته نمی شود نیتخوانی کرد و گفت : امضاکنندگان بیانیه در مرزبندی با دشمنان قسمخورده نظام بویژه آمریکا صادق نیستند.
اما می شود شیوه آمریکا برای مقابله با نظام و تغییر در جمهوری اسلامی و حیطه پروسه و پروژه براندازی را رصد کرد و فهمید چه کسانی در این مسیر گام بر میدارند و صدور بیانیه در این مورد البته لازم اما کافی نیست. آمریکایی ها در اتاق فکر براندازی نظام چند مسئله را عملیاتی کردند و برای آن در کشور پول خرج می کنند:
۱- اهانت به مقدسات نظام و اسلام و تحریف حقایق اسلام و خط امام (ره)
۲- ترویج حاکمیت دوگانه و دوقطبی سازی در جامعه به منظور هدف قرار دادن وحدت ملی و انسجام اسلامی.
۳- فعال کردن شکافهای قومی و مذهبی و زیست منافقانه در این شکافها برای اخلال در امنیت ملی.
۴- هدف قرار دادن اصل ولایت فقیه و مصداق کارآمد آن و مخدوش کردن مفهوم مبانی ولایت و امامت در جامعه.
۵- زیر سوال بردن کارآمدی نظام بویژه ایام حیات پرافتخار امام خمینی (ره).
بنیانگذار جمهوری اسلامی و به حاشیه بردن نام و یاد امام (ره).
۶- تبلیغ و ترویج لیبرالیسم و سکولاریسم در جامعه و نفوذ دادن زیست این تفکرات الحادی در کارکردهای دستگاههای دولتی بویژه دستگاه های فرهنگی.
۷-زیر سوال بردن اقتدار منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی و اثبات بی فایده بودن مبارزه با استکبار جهانی.
۸-حمله به سپاه پاسداران به عنوان ستون اصلی خیمه نگهبانان جمهوری اسلامی، به بهانههای واهی به عنوان مکمل تصویب تحریمهای جدید سنا علیه سپاه پاسداران.
برخی از امضاکنندگان بیانیه در کارنامه عملی و نظری خود سابقه همگرایی با اتاق فکر براندازی آمریکا در مورد اقدامات هشتگانه فوق دارند. اگر توبه کرده اند باید جبران کنند و برای تحکیم وحدت ملی و دفاع جدی از مبانی نظام تلاش نمایند.
امضاکنندگان بیانیه، دوستانی در خارج دارند که در رادیو آمریکا، «بی بی سی» و بوقهای دشمن عملگی همین بند های هشتگانه را میکنند. این افراد زمانی در همین روزنامههای امضاءکننده بیانیه قلم میزدند. باید امضاکنندگان بیانیه به دوستان خود بگویند از همگرایی برای براندازی نظام دست بردارند. آنها باید بگویند؛ تجربه منافقین در اوایل انقلاب در مقابله با نظام را جدی بگیرند. منافقین هم در اوایل انقلاب وقتی رادیو عراق رسما از آنها حمایت کرد بیانیه صادر کرده و گفتند :« صدام به هیچ قیمتی نمی تواند مجاهدین خلق را خریداری و بازیچه معاملات سیاسی خود قرار دهد. » اما چندی نگذشت آنها برای خیانت به ملت خود به ارتش بعث پیوستند و رودرروی جوانان ملت شجاع ایران دشمن را یاری کردند.
امروز بوقهای دشمن از یک جریان درداخل حمایت می کنند و این جریان هم در نفی این حمایت حرفی نمی زند و گاهی هم لذت آن را می برد.
این جماعت باید بدانند اگر دیر بجنبند به سرنوشت منافقین دچار می شوند. اگر دستگاههای امنیتی هم در برخورد با آنها دچار اختلال باشند مردم با حکم «آتش به اختیار» در زمان خود این اختلال را برطرف می کنند.
امروز راهبرد و فرمول آمریکاییها برای تعبیر خواب براندازی معجونی از تحریم، ترور، تهدید و تطمیع برخی در داخل است.
برای اینکه حرف جدید تیلرسون وزیر خارجه آمریکا را شوخی نگیریم باید در پاسخهای عملی به آمریکاییها زمان را از دست ندهیم.
حمله برقآسای سپاه به دیرالزور لانه زنبور تروریستهای تربیت شده آمریکا در منطقه، نشان داد جواب ترقهبازی در تهران موشکهای میانبرد است و اگر آمریکاییها بخواهند شوخی براندازی را تکرار کنند پاسخ آنها موشکهای دوربرد خواهد بود.
اقدام سپاه فراز از یک پاسخ است. امید داریم آمریکاییها و دوستانشان در منطقه این پاسخ را صحیح دریافت کنند. این پاسخ تنها یک هشدار نرم بود، هشدار سخت در راه است.
اکنون وقت آن رسیده که آمریکاییها پاسخ ایران را شوخی نگیرند چون ملت ایران اراده کرده است با اقتدار به دشمنان قسم خورده نظام سیلی بزند.
پیامهای سیلی موشکی
دکتر یدالله جوانی در روزنامه جوان نوشت:
به فاصله کمتر از چهار ساعت از هشدار رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و مقام معظم فرماندهی کل قوا مبنی بر اینکه «ما به آنها سیلی خواهیم زد»، سیلی کوچک موشکی نیروی هوا فضای سپاه بر چهره خبیث و کثیف گروهک تروریستی داعش نواخته شد. انتشار خبر پرتاب شش فروند موشک میانبرد بالستیک ذوالفقار از سوی سپاه به مرکز کنترل و فرماندهی و پشتیبانی داعش در دیرالزور سوریه، بسیاری از محافل سیاسی و رسانههای خبری در جهان را غافلگیر کرد و این خبر در همان ساعات اولیه انتشار، به تیتر اول رسانهها تبدیل شد. هرچند این اقدام انقلابی سپاه، در راستای انتقامگیری از تروریستهای تکفیری داعش به خاطر اقدامات تروریستی آنها در تهران بود، لکن پیامهای این سیلی کوچک موشکی، بسیار فراتر از دیرالزور و داعش است. مخاطبین این پیامها، باید به درستی با شنیدن صدای این سیلی کوچک، به خود آیند و در تحلیلها و برآوردهای خود نسبت به ملت ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، تجدیدنظر کنند. روزی که حادثه تروریستی در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) و مجلس شورای اسلامی رخ داد، در همان لحظات اولیه و در حالی که هنوز اقدامات مقابله با تروریستها در ساختمان اداری مجلس پایان نیافته بود، فرمانده کل سپاه به همراه جانشین فرماندهی و چند نفر از دیگر فرماندهان اصلی این نهاد انقلابی، در مجلس و صحنه مقابله با تروریستها حضور یافته و با این حضور، پیامهای روشنی را به ملت ایران از یک طرف و به دشمنان از طرف دیگر دادند.
پیام صریح و روشن فرماندهان سپاه به مردم، اطمینانبخشی به آنان جهت انجام اقدامات مجاهدانه و به هنگام، برای تأمین امنیت و مقابله جدی با تمامی عوامل مخل امنیت بود. اما پیام سپاه به دشمنان، انتقام گرفتن خون بیگناهانی بود که روی زمین ریخته شده بود. فرماندهان سپاه با صراحت و قاطعیت اعلام کردند در زمان و مکان مناسب، پاسخ شرارت گروهک تکفیری و تروریستی داعش را به صورت کوبنده و باورنکردنی خواهند داد. در آن زمان برای دوست و دشمن، این سؤال مطرح شد که چگونه سپاه تلافی خواهد کرد؟ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قبل از پایان یافتن خردادماه خونین تهران، نشان داد که چگونه میتواند از تهدیدها علیه انقلاب، کشور، مردم و نظام جمهوری اسلامی، تولید فرصت کرده و تمامی معادلات دشمنان اعم از تروریستها و حامیان منطقهای آنان را بر هم بزند. آری سپاه با هوشمندی هر چه تمام و با به دست گرفتن ابتکار عمل و مدیریت زمان و انتخاب مکان مناسب، علاوه بر نواختن سیلی کوچک موشکی بر چهره پلید تروریستهای تکفیری، پیامهای بزرگی را به جهانیان و خصوصاً جبهه استکبار به سرکردگی امریکا، از رهگذر این اقدام انقلابی داد. مواردی از این پیامها عبارت است از:
۱ ـ قدرت و اقتدار موشکی جمهوری اسلامی ایران، یک واقعیت انکارناپذیر است و سپاه پاسداران به نمایندگی از ملت ایران و تمامی نیروهای مسلح، در لحظه نیاز به استفاده از این قدرت، لحظهای درنگ نخواهد کرد. بنابراین از این پس، دنیا باید روی اقتدار موشکی جمهوری اسلامی، حساب ویژهای باز کند. پرتاب موفق شش فروند موشک ذوالفقار از نوع موشکهای میانبرد بالستیک، با ویژگیهایی چون سوخت جامد مرکب و قابلیت پرتاب از روی سکوهای متحرک، به ادعای قرار داشتن ایران در ردیف چهار کشور قدرتمند موشکی جهان اعتبار بخشید. نقطهزنی موشکها و نشستن آنها بر بام ساختمانهایی که نشانهروی شده بود پس از طی مسافت حدود ۷۰۰ کیلومتری از یک طرف و تصویربرداری از محل اصابت و ارسال همزمان به تهران از طریق هواپیماهای بدون سرنشین پهپاد، از طرف دیگر گوشهای از قابلیتها و توانمندیهای علمی، فنی و رزمی پاسداران را به نمایش گذاشت.
۲ـ حامیان تروریستها، بدانند که جمهوری اسلامی دفاع از امنیت ملت و کشور ایران را یک حق مشروع و قانونی دانسته، بر همین اساس با عاملان و حامیان بر هم زننده این امنیت به هر شکل ممکن و با قاطعیت مقابله خواهد کرد. این پیام را مثلث شوم و جنایتکار امریکایی، صهیونیستی و وهابی حاکم بر عربستان، باید جدی بگیرند. این پیام را، هم وزیر خارجه حکومت قبیلهای سعودی که آرزوی کشاندن جنگ به داخل ایران را دارد باید جدی بگیرد و هم ارباب تازه واردش به کاخ سفید که با هارت و پورتهایش میخواهد خود را در قبال ایران متفاوت از اسلافش نشان دهد. سپاه با شلیک این موشکها به دیرالزور مرکزی از تروریستهای داعش را به آتش کشید که در آن محل، عملیات تروریستی تهران طراحی و برنامهریزی شده بود. معنای این اقدام انقلابی آن است که سپاه، قادر است بن آتش و مرکز توطئه علیه ملت ایران را نشانه رود و آن را خاموش و منهدم سازد.
۳ ـ گروهک تروریستی داعش و دیگر گروههای تروریستی و تکفیری دستپرورده مثلث تروریستپرور امریکا، اسرائیل غاصب و آلسعود، باید بدانند تکرار شرارتها در ایران، پاسخی هولناکتر از تنبیه و مجازات دیرالزور را به دنبال خواهد داشت. تروریستها و حامیانشان، از تصور باطل تبدیل کردن ایران به کشوری همچون سوریه یا عراق، با دیدن واقعیتهای ایران فاصله گرفته، برای همیشه از این نوع توهمات خارج شوند. به طور قطع عدم عبرتآموزی از دیرالزور، سرعت واصل شدن تروریستهای تکفیری به قعر جهنم را شتاب بیشتری خواهد بخشید.
۴ـ نواختن سیلی کوچک موشکی بر چهره کثیف تروریستهای آدمکش، این پیام را از سوی پاسداران این فرزندان انقلابی ملت ایران، برای حامیان این تروریستها دارد که اگر دست از پا خطا کنند، سیلی بزرگتر موشکی بر چهرههای پلید آنان نواخته خواهد شد. موشکهای پرتاب شده به دیرالزور از نوع بالستیک با برد ۷۰۰کیلومتر، این پیام را به دشمنان میدهد که هر منبع شرارتی علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران در یک شعاع چند برابری این مسافت، با موشکهایی چون سجیل در پرتو عنایات الهی و عزم و اراده پاسداران، در صورت لزوم به آتش کشیده خواهد شد.
۵ ـ و اما آخرین پیام این سیلی کوچک، به خود آوردن کسانی است که با تشدید تحریمها علیه برنامه موشکی ایران و سپاه پاسداران در کنگره امریکا، به دنبال زمینهسازی برای برجامهای موشکی و منطقهای بودند. حمایت ایرانیان از خرد و کلان با هر گرایش سیاسی و حزبی از اقدام انقلابی سپاه در پرتاب موشکها نشان داد که خواب امریکاییها برای تحمیل برجام موشکی به جمهوری اسلامی، هرگز تعبیر نخواهد شد. امریکاییها تصور میکردند با مجموعهای از اقدامات، میتوانند سپاه و برنامه موشکی ایران را محدود سازند، اما این اقدام بزرگ از سوی سپاه در راستای تأمین امنیت ملی، نقش سپاه و اهمیت برنامه موشکی را برای ایرانیان و خصوصاً جوانان، بیش از پیش آشکار ساخت. سپاه و اقتدار موشکی از عوامل و عناصر اصلی حفظ امنیت ملی بوده و ایرانیان با هر گرایش و سلیقهای پشتیبان سپاه و طرفدار حفظ اقتدار موشکی کشور خواهند بود.
پیام اعلام نشده حملات موشکی سپاه
محمدسعید احدیان در روزنامه خراسان نوشت:
حمله موشکی مقتدرانه سپاه به مواضع تروریست ها در سوریه، یک هدف اعلام شده رسمی داشت که دادن پاسخی محکم به حملات تروریستی در تهران به تروریست ها و حامیان منطقه ای و بین المللی شان بود اما می توان مدعی شد، این اقدام پیام هایی بس مهمتر نیز داشت و می توان متصور بود که در نحوه مواجهه آمریکا و اروپا با ایران در آینده نقش تاثیرگذاری خواهد داشت.
اولین پیام در این زمینه این است که این
حملات درست بعد از تصویب تحریم های آمریکا علیه فعالیت های نظامی و به خصوص
موشکی ایران با تمرکز بر فشار آوردن بر سپاه صورت گرفت، پیام روشن و شفاف
ایران به آمریکا و در نتیجه کشورهای غربی این بود که ایران در صورت فشار
بیشتر بر این مسئله نه تنها عقب نشینی نمی کند، بلکه حتی استراتژی خودش را
هم در جهت حرکت رو به جلو تغییر می دهد لذا آمریکایی ها اگر به دلیل روی
کار آمدن ترامپ یا نتایج انتخابات یا هر دلیل دیگر دچار اشتباه محاسباتی
شده اند، دیدگاه خود را اصلاح کنند و بدانند که مردم ایران یکپارچه با هر
گرایش و سلیقه ای از تقویت بنیه دفاعی خود حمایت می کنند در نتیجه از این
پس فشار بیشتر بر فعالیت های نظامی ایران معادل خواهد بود با حرکت رو به
جلوی ایران و تغییر قواعد بازی. امری که اگر تغییری در رویکرد سیاستمداران
جمهوری خواه و دموکرات آمریکایی ایجاد نکند، برای برخی سیاستمداران
اروپایی پیامی روشن دارد و حتما در تصمیم گیری آنها درباره آینده برجام و
این که جانب کدام طرف را بگیرند، تاثیر تعیین کننده خواهد گذاشت.
اما پیام دوم مهم تر است. بر اساس گزارش فارین پالیسی شورای امنیت ملی
آمریکا موضوع حمله به مواضع ایران در سوریه را مورد بررسی قرار داده است.
البته این بررسی با مخالفت سخت متیس وزیردفاع آمریکا روبه رو و در نهایت
منتفی شده است دلیل وزیردفاع آمریکا نیز (که اتفاقا فردی کاملا ضدایرانی
است) نگرانی در مورد واکنش های ایران به منافع آمریکا در منطقه بوده است
اما استراتژی پیشگیرانه کاملا نتیجه بخش ایران همیشه بر اساس راهبرد «چالش
عقلایی» این بوده است که قبل از اینکه طرف مقابل به فکر اشتباه احمقانه ای
که برای هر دو طرف پرهزینه است بیفتد، هزینه های اشتباه اش را باید روشن و
با اقتدار به او گوشزد کرد به عبارت دیگر حملات موشکی سپاه استدلال های
وزیر دفاع آمریکا در حمله نکردن حتی جزئی به مواضع ایران در سوریه را تقویت
کرد و نشان داد ترس متیس از ایران کاملا درست بوده است.
با این وصف می توان پیام اصلی حمله موشکی سپاه به مواضع تروریست ها در
سوریه را این دانست که آمریکا اگر فکر می کند شبیه ماجرای عربستان و قطر،
با گل آلودکردن فضای منطقه می تواند به نفع خود ماهیگیری کند، باید بداند
اولین ماهی که صید خواهد شد، خودش خواهد بود پس بهتر است برود سراغ همان
دوشیدن گاو شیرده عربستان و نزدیک ایران هم نشود.
ضرورت تغییر در رویکرد شورایعالی گردشگری
ابراهیمبای سلامی در روزنامه شرق نوشت:
اکنون که صاحبنظران، گردشگری را مهمترین صنعت جهان و محور تحولات نظام اجتماعی جوامع میخوانند، توسعه گردشگری ایران علاوه بر حفظ و تعالی میراث و هویت ملی در فرایند میهمانی و میزبانی میتواند موتور محرک اقتصاد و اجتماع باشد. اشتغالآفرینی گسترده، درآمدزایی بالا، عدالتگستری برای همه اقشار، فقرزدایی برحسب آمایش سرزمین، پایداری و حفظ محیط زیست از کارکردهای آشکار این صنعت است. اکنون که معاوناول محترم رئیسجمهور بیکاری جوانان و بهویژه فارغالتحصیلان دانشگاهی را اَبَرچالش اجتماعی ایران نامیده است، بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه این صنعت فرابخشی و زودبازده در اولویت کار دولت و مردم قرار گیرد. در ساختار قانونی و سازوکارهای موجود ایران، شورایعالی میراث فرهنگی و گردشگری بالاترین نهاد قانونی است که رئیسجمهور و دولت برای اجرای قوانین، تنظیم، تدوین و استفاده از اسناد بالادستی میتوانند از آن استفاده کنند و به تعیین خطمشی دولت درباره توسعه صنعت گردشگری و حفاظت از میراث فرهنگی بپردازند. این شورا برحسب قانون مصوب مجلس در سال ١٣٨٢ تشکیل شده و به دلیل ماهیت فرابخشی صنعت گردشگری وظایف اساسی و عمدهای برعهده دارد که همه وزارتخانهها و دستگاههایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است، موظف به اجرای مصوبات آن هستند. با الحاق امور صنایع دستی به این سازمان موضوعات و مسائل این بخش گسترده و مهم نیز در همین شورا مطرح میشود. متأسفانه تاکنون ظرفیتهای قانونی اصلی این شورایعالی برای توسعه صنعت گردشگری و حفظ میراث فرهنگی به کار گرفته نشده و موضوعات دستور کار معدود جلسات برگزارشده آن در حد برخی از مسائل اداری و برخی از امور جاری سازمان تنزل و تقلیل یافته است. نگارنده این سطور پس از برگزاری اولین جلسه شورایعالی میراث فرهنگی در دولت تدبیر و امید بر حسب مسئولیتی که بهعنوان عضو شورا دارد، با تذکر همین نکته اساسی ضمن تقدیر از رئیسجمهور محترم، جناب دکتر روحانی و رئیس وقت سازمان که پس از یک وقفه ١٠ساله ایجادشده در دولت نهم و دهم این شورا را فعال کردهاند، با ارسال نامههایی به دبیرخانه شورا پیشنهادهایی ارائه داد. بخشی از آن مطالب تحت عنوان «نقشآفرینی شورایعالی در توسعه گردشگری» در روزنامه «شرق» تاریخ ٢٣ خرداد ١٣٩٥منتشر شده است. در سومین جلسه شورایعالی که در اولین سالگرد انتشار همان مقاله برگزار شد، ضمن انتقاد از کیفیت و سطح دستور جلسات به طرح موضوع، ضرورت تغییر در رویکرد این شورا مطرح شد که از قضا مورد استقبال معاوناول محترم رئیسجمهور و برخی از اعضای شورا قرار گرفت و...
دراینباره پیشنهاد شد برحسب ماده ٤
«آییننامه چگونگی تشکیل و اداره شورایعالی میراث فرهنگی و گردشگری» و بند
٦ از ماده ٥ اساسنامه شورایعالی ایرانگردی و جهانگردی (مصوب ١٣٧٠) دبیر
محترم و دبیرخانه شورا در راستای تحقق اهداف قانونگذار، توسعه صنعت
گردشگری و تعالی میراث فرهنگی بر حسب اولویت برای تشکیل کمیسیونهای تخصصی
ذیل اقدام کنند:
١. کمیسیون بررسی و تدوین سیاستها، خطمشیها و برنامههای کلان برای
تعیین راهبرد و برنامههای اصلی صنعت گردشگری ایران و رهایی از اعوجاج و
سردرگمی موجود در این بخش دانشمحور و تخصصی؛ خوشبختانه از نظر تدوین
تئوری، راهبرد، برنامه و اجرا؛ جامعه علمی کشور آمادگی داشته و دستاوردهای
چشمگیری دراینباره دارد و از طرفی در ماده صد قانون برنامه ششم سازمان
میراث مکلف شده تا پایان سال اول اجرای قانون، برنامه سند راهبردی توسعه
گردشگری را با رویکرد استفاده حداکثری از بخش خصوصی ارائه دهد.
٢. کمیسیون جلب حمایت بخشهای دولتی، غیردولتی، بخش تعاونی و خصوصی برای
ایجاد حساسیت و برانگیختن عزم ملی و اقدام به مشارکت همه دستگاهها و
نهادها در این صنعت فرابخشی و بهویژه اجرای «آییننامه تشکیل کانون ملی
هماهنگی گردشگری کشور» (١٣٨٣) با هدف رهایی از رکود، بزرگکردن بازار
گردشگری کشور، گسترش تولید و خدمت و ایجاد اشتغال پایدار برای جوانان و
فارغالتحصیلان؛ در همین راستا در بند اول ماده صد قانون برنامه ششم توسعه
تهیه و الحاق پیوست تخصصی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای همه
طرحهای توسعه بزرگ و مهم در حوزههای زیربنایی، تولیدی و خدماتی در سطوح
ملی، منطقهای، استانی و شهری نیز مورد تصویب و تأکید قرار گرفته است.
٣. کمیسیون تسهیل، تشویق و تسریع سرمایهگذاری داخلی و خارجی برای جلب و
جذب سرمایههای ملی و بینالمللی؛ متذکر میشود بیشترین استقبال
سرمایهگذاری پس از توافقنامه بینالمللی برجام معطوف به این بخش بوده و
این مهم توجه و رویکرد ویژهای را از سوی دولت و بخش خصوصی میطلبد. شواهد و
تجربهها حاکی از آن است که نظام بانکی و اداری و حقوقی کشور برای این امر
تمرین نکرده و آمادگی لازم را ندارد. نگارنده این سطور با کمک کارشناسان
بینالمللی و بانکی پیشنهاد تشکیل واحد مخصوص ترویج و ارتقای سرمایهگذاری
در صنعت گردشگری IPUT) ) را به رئیس کل محترم بانک مرکزی ایران و تعدادی
از بانکهای کشور داده است.
٤. کمیسیون پیگیری و اجرای قوانین شورای سازمان و شورایعالی ایرانگردی و
جهانگردی؛ بهویژه برای نظارت بر اجرای مصوبات و سیاستهای ابلاغشده به
دستگاههای اجرائی و اتخاذ تصمیم نسبت به مسائلی که از طرف اعضای شورا مطرح
میشود و همچنین اقدام برای تشکیل کمیسیونهای لازم به منظور ابلاغ
سیاستها و اجرای قوانین و مصوبات شورایعالی.
٥. کمیسیون بررسی، نظارت و پیشنهاد ساماندهی صدور روادید برای اتباع خارجی
به منظور تسریع در لغو روادید برای گردشگران و تسریع در تحقق ویزای
الکترونیکی برای آنها.
٦. کمیسیون پیشنهاد تشکیل شورایی مشابه شورایعالی در هریک از استانهای
مقصد گردشگری؛ طبق بند چهارم آییننامه تشکیل و اداره شورایعالی برای
برانگیختن مشارکت مدیران و نخبگان استانها و تحقق اهداف آمایش سرزمین و
مشارکت ملی و محلی در توسعه گردشگری است که با توجه به وضعیت کنونی این
صنعت یک ضرورت اصلی برای توسعه مشورت در فرایند تمرکززدایی از
تصمیمگیریها است.