روزنامه کیهان **
آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست!
۱- « انگار ما اختیاری از آسمان داریم که میتوانیم بر زمینیان هر فرمانی را صادر کنیم، نه اینطور نیست، چنین چیزی وجود ندارد. اینطور نیست که ما اختیار داشته باشیم. خداوند به پیغمبرش میگوید: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ، تو وکیل مردم نیستی، تو چکار به کار مردم داری؟ «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ»؛ تو باید پیام برسانی، حالا مردم یا گوش میکنند و هدایت میشوند یا گوش نمیدهند... مردم باید انتخاب کنند، اگر انتخاب نکنند که دین نمیشود، با تحمیل که نمیشود دین درست کرد. «لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است».
این، بخشی از سخنان دیروز رئیسجمهور محترم در جمع مدیران وزارت ارتباطات است که سخن حق و بایستهای است چرا که دین یک باور قلبی است و باور قلبی افراد را نمیتوان با توسل به زور تغییر داد. اما این نکته که بدیهی نیز هست از مسئولیت مسئولان در قبال دین مردم نمیکاهد چرا که ابلاغ دین در آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» تنها ابلاغ زبانی و بیان مبانی دینی نیست بلکه مقابله با موانعی که از فهم دین و رسیدن پیام اسلام به مردم جلوگیری میکند نیز بخشی از همان ابلاغ دین است. جناب رئیسجمهور یک شخصیت روحانی است و به یقین میدانند که آیات قرآن را باید در ضرب با آیات دیگر تفسیر کرد. مثلا در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم... دست خدا بالای دست آنهاست» نمیتوان «ید» را به معنای «دست» گرفت! زیرا خداوند تبارک و تعالی منزه از جسم و ماده است. «ید» هم به معنای دست است و هم به معنای «قدرت» و در آیه مورد اشاره معنای قدرت مورد نظر بوده است چرا که در آیه دیگری میفرماید «لیس کمثله شیء... هیچ چیز مانند او-خدا- نیست».
حال اگر مفهوم آیه شریفه «وما علینا الا البلاغ» و یا «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» رها کردن امور به حال خود باشد! ضمن آنکه با سیره رسول خدا(ص) و ائمه هدی(ع) در تناقض آشکار است، با آیات فراوان دیگر قرآن نیز مغایرت و تضاد جدی دارد و این در حالی است که به مصداق «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً... اگر(قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار مییافتند». در قرآن اختلاف و تناقضی نیست بنابراین، چنانچه منظور جناب روحانی از استناد به آیات یاد شده، رفع مسئولیت از دولت و مسئولان باشد، با عرض پوزش باید گفت برداشت و تفسیر ناصواب و خطایی داشتهاند! به عنوان مثال:
در آیهای که زینتبخش آرم سپاه پاسداران نیز هست، آمده است؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم... هر چه نیرو در توان دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده
(برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید». بدیهی است که این آیه شریفه با آیه «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» مغایرتی ندارد بلکه به وضوح نشان میدهد که تهیه ساز و برگ جنگی برای مقابله با دشمنان نیز بخشی از همان ابلاغ است.
۲- استاد شهید آیتالله مطهری در این خصوص تعبیر حکیمانهای دارند؛
«مثلًا عدهای در کشور کفری که حکومتی ضد دین در آنجاست زندگی میکنند و چون آن حکومت وسیلهای است برای به زنجیر کشیدن مردم و جلوی هر ایدئولوژی را میگیرد، چنین وضعی اجبارپذیر است که با شمشیر موانع را بردارند تا زمینهای برای تبلیغ آزاد دین وجود پیدا کند. این است که در عین اینکه برای قبول دین داریم: «لا اکْراهَ فِیالدِّینِ»، یعنی دین اجباربردار نیست، ولی در عین حال بایستی خرطوم ابوجهلها و ولیدبن مغیرهها را زد. تا بعد از رفع موانع، از راه تبلیغ، مردم محاسن دین را بفهمند، و مسئله جهاد همین است».
۳- اساسا اگر مسئولان نظام اسلامی در قبال مردم وظیفهای جز ابلاغ مبانی اسلام نداشتند و قرار بود ملت را در مقابل پلیدیها و پلشتیهایی که از سوی دشمنان اسلام به جامعه تزریق میشود، تنها بگذارند، اینهمه تاکید بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معنا و مفهومی نداشت. توضیح آنکه امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر آنکه یک فریضه دینی است یک ضرورت عقلی نیز هست و هیچ نظام حکومتی-تاکید میشود، هیچ نظام حکومتی- را نمیتوان یافت که از این قاعده مستثنا باشد. همه نظامها و دولتها
«امر به معروف و نهی از منکر» دارند و تفاوت فقط در معروفها و منکرهاست. مثلا امروزه در فرانسه حجاب خانمها در مراکز علمی و دانشگاهی را «منکر»! میدانند و با همه توان با آن به عنوان یک منکر! مقابله میکنند تا آنجا که فرانسه کاپیتالیست چند دوره ریاست جمهوری میتران سوسیالیست را میپذیرد ولی حجاب یک زن مسلمان را تحمل نمیکند! و یا در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اعتقاد به «هولوکاست» را- که یک افسانه ساخت صهیونیستهاست- معروف میدانند و با هرکه هولوکاست را باور نداشته باشد به شدت برخورد میکنند تا آنجا که نفی هولوکاست در آلمان رسما جرم تلقی شده و نفیکنندگان به تحمل زندان محکوم میشوند!
۴- اگر دولت اسلامی در قبال مردم، غیر از بیان مبانی دینی و نهایتا تبلیغ شفاهی آن مسئولیت دیگری نداشته باشد، اساسا تشکیل حکومت معنی و مفهومی نخواهد داشت. این قاعده در سایر نظامهای حکومتی نیز ساری و جاری است. ژان-ژاک روسو متفکر سوئیسی قرن ۱۸ میلادی در کتاب معروف خود «قراردادهای اجتماعی» وظیفه حکومتها را ایجاد هماهنگی میان آزادیهای فردی و مسئولیتهای جمعی میداند و بر این باور است که حکومتها نمیتوانند و نباید مردم جامعه را به حال خود رها کنند و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند. این قاعده صرفنظر از نوع حکومتها و ایدئولوژی آنها در تمامی نظامهای حکومتی به عنوان یک اصل ضروری شناخته میشود و بدیهی است که در اسلام عزیز که برداشتن غل و زنجیرهای وابستگی- يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ- را شعار خود میداند، ضرورتی به مراتب بیشتر و برتر دارد و دولت اسلامی نمیتواند و نباید از این مسئولیت شانه خالی کند.
۵- آقای روحانی پیش از این هم گفته بودند نمیتوان مردم را با زور شلاق به بهشت برد! که باید پرسید؛ مگر کسی یا کسانی درپی آن بودهاند مردم را با زور شلاق به بهشت ببرند که حضرت ایشان نگران شده و قصد پیشگیری داشتهاند؟! بله به زور نمیتوان مردم را به بهشت برد ولی وظیفه دولت اسلامی است که با آنچه باعث گمراهی مردم و مانع خیر و صلاح و نهایتا بهشتی شدن آنان میشود به جد مقابله کند و از آنجا که رستگاری در جهان آخرت، هدف نهایی همه انسانها و مخصوصا امت اسلامی است، مسئولیت یاد شده بیش از هر مسئولیت و وظیفه دیگری روی شانه همه مسئولان به ویژه دولتمردان است.
۶- بخش نخستین سخنان رئیسجمهور محترم این تصور و تلقی را به ذهن میرساند که ایشان فقط در پی بیان ضرورت تبلیغ مبانی اسلامی بودهاند که از ایشان به عنوان رئیسجمهور یک کشور اسلامی و مخصوصا یک شخصیت روحانی جز این نیز انتظاری نمیرود اما، با کمال تاسف باید گفت که بخشهای بعدی اظهارات آقای روحانی این برداشت را تائید نمیکند و نشاندهنده آن است که جناب ایشان برای ایران اسلامی نسخهای شبیه واتیکان را توصیه میکنند و بر این باورند -و انشاءالله نباشند- که حکومت در قبال خیر و صلاح مردم و سعادت و شوربختی آنان غیر از ابلاغ شفاهی و یا کتبی مبانی دینی وظیفه و مسئولیت دیگری ندارد!
به این بخش از سخنان ایشان توجه کنید؛
«لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است. طرف باید تفهیم شود و ارزش کار را بداند تا خودش دنبال کند. نیاز نیست ما به مردم فشار بیاوریم. بله؛ مردم وقتی میبینند که ماشین خطراتی دارد، خودشان هم به بچهشان نصیحت میکنند و میگویند از قسمت عابر پیاده باید عبور کنی و صبر کن تا چراغ سبز شود، درواقع شروع میکنند به یاد دادن فرهنگ به او. در همه فناوریهای روز هم همینطور است... مقاومت در برابر فناوریها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است... فناوریهای نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد. شناخت درست و فرهنگسازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است. نمیتوانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم. مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست... در جهان شبکهای، درخت ممنوعه نسازیم، فرهنگسازی کنیم. جوانان و نوجوانان بیش از همه از اثرات منفی فیلترینگ آسیب میبینند. نه مسدود کردن و نه رها کردن ما را به مقصد نمیرساند، سواد رسانهای جامعه را باید افزایش دهیم. انحصار در هیچ پدیدهای جواب نمیدهد،
چه در رسانه و چه در فناوری»!!
یک بار دیگر این بخش از سخنان ایشان را بخوانید. ظاهر زیبایی دارد! و از آزادی انتخاب حکایت میکند! و اینکه دخالت دولت در فضای مجازی چه مفهومی دارد؟! باید همگان بتوانند بدون کمترین مانع و بیآنکه فیلترینگی در میان باشد وارد فضای مجازی شوند! و انتخاب خوب و بد و مطالب مفسدهانگیز و سودمند بر عهده خودشان باشد! این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناکتر است و مفهوم آن، دقیقا این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم! بیآنکه برای پیشگیری از آسیبهای جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم! باید از جناب روحانی پرسید چه تضمینی هست که یک جوان یا نوجوان با مشاهده بخشهای پلشت و مفسدهانگیز فضای مجازی که این روزها به فراوانی در این عرصه وجود دارد در گرداب هلاککننده آن غرق نشود؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم گردابهای خطرناک را که ظاهری فریبنده دارند، پیش پای مردم قرار میدهند و مسئولیت مقابله با آن را از دوش خود برمیدارند! بر اساس این دیدگاه میتوان دزدان و قاتلان را به حال خود رها کرده و مانعی برای آنان ایجاد نکرد و فقط مشخصات آنها را برای مردم برشمرده و مقابله با آنها را بر عهده خود مردم گذاشت؟! آیا این دیدگاه حضرتعالی -البته بیآنکه بدانید- ترویج همان حکومت عرفی -نرمالیسم- نیست که مقامات و اندیشکدههای آمریکایی بیوقفه از تلاش خود برای حاکمیت آن در ایران اسلامی و نهایتا نه فقط وابستگی بلکه بردگی ملت در قبال آمریکا دَم میزنند؟!
کوتاه سخن و جان کلام آنکه جناب روحانی! بر فرض که از مسئولیت خود به عنوان رئیس قوه مجریه با خبر نباشید آیا به عنوان یک شخصیت روحانی از سفارشهای اکید اسلام بر ضرورت مقابله با گسترشدهندگان و مروجان فساد و فحشا و دروغپراکنان نیز با خبر نیستید؟! نظر جنابعالی درباره مثلا ممنوعیت کتب ضاله و حفاظت از سلامت روحی و اخلاقی مردمان چیست؟!
در خاتمه، این گلایه دوستانه از عالمان دینی در میان است که چرا در مقابل این نظرات و دیدگاههای انحرافی تلاش چندانی نمیکنند تا ورود افرادی نظیر نگارنده به این وادی ضرورتی نداشته باشد؟!
حسین شریعتمداری
***************************************
روزنامه جمهوری اسلامی**
خودمحوری خودروسازان و حمایت های مسئولان
بسمالله الرحمن الرحیم
اوضاع نابسامان بازار خودرو به ویژه افزایش بیمنطق و تصاعدی قیمتها آحاد مردم به ویژه مصرف کنندگان خودروهای داخلی را به ستوه آورده است. متاسفانه وزیر صنعت و نهادهای نظارتی هم که در خواب تشریف دارند و حتی به صف توجیه کنندگان اینهمه نابسامانی و اجحاف به مشتریان پیوستهاند. سکوت معنیدار آنها را هم عموماً به حساب رضایت از وضع رقت بار موجود میتوان گذاشت، چرا که در غیر اینصورت شاهد اعتراضی میبودیم که نیستیم. گویا تولید کنندگان داخلی فراموش کردهاند که در سالهای گذشته بیش از 80 هزار خودروی تولیدی روی دستشان مانده بود و با پر شدن انبارها، خودروهای تولیدی را در بیابانها دپو میکردند. مردم فراموش نکردهاند که حتی اعتبار 25 هزار میلیارد ریالی دولت هم گره گشا نبود و خودروسازان داخلی با عجز و التماس به مردم تعهد دادند کیفیت خودروها را ارتقاء دهند و دیگر شاهد تولید ارابههای مرگ نباشیم ولی با فروش خودروها و خالی شدن انبارها، شاهد هیچ گونه ارتقاء کیفی خودروهای داخلی نبودیم و رفتار خودروسازان داخلی ناگهان تغییر کرد و طلب کار شدند. مدتهاست که خودروسازان با تولید انبوه ولی «توزیع قطره چکانی» در میدان عمل به سیاست جدیدی متوسل شدهاند که ابتکار عمل را برای همیشه در اختیار خود بگیرند. جای تعجب است که دقیقاً در شرایطی که دولت مانع ورود خودروهای خارجی شده، تولیدات داخلی خودرو با همین سیاست ضد مردمی خودروسازان 75 درصد کاهش یافته اما در عوض، آنها کاری کردهاند که سود خودروسازان بیشتر هم شده است! آنها با لطایفالحیل تلاش میکنند اشتهای بازار خودروی داخلی همچنان پذیرای سیاستهای ضد مردمی آنها باشد و مصرف کنندگان برای خرید و تحویل گرفتن همین خودروهای بیکیفیت، همچنان در انتظار بمانند ولی دم بر نیاورند. توزیع قطره چکانی توسط ایادی خودروسازان و برخی کارکنان آنها به همراه توسل به شیوههای کثیف خرید به اصطلاح اینترنتی که سایت خرید فقط چند دقیقه باز میشود و ناگهان همه خودروها در ظرف چند ثانیه پیش فروش گردیده و سایت بسته میشود! این از معجزات خودروسازان داخلی است که خودرو برای انجام تعهداتشان ندارند ولی در سایتها و روزنامهها و فضای مجازی تا بخواهید خودرو تحویل فوری موجود است. در این میان هم آنچه البته به جائی نرسد فریاد است و کسی گوشش بدهکار فریاد اعتراض مردم و مشتریان خودروها نیست و کسی نمیپرسد چرا خودروسازها گستاخ و بیپروا شدهاند؟ باید پرسید که نمایندگان مجلس چرا نسبت به خسارات سنگین جانی و مالی ناشی از تولید خودروهای داخلی در کشور بیاعتنا هستند؟ چرا تولید ارابههای مرگ که سالانه بیش از 45 هزار کشته در جادهها برجا گذاشته حساسیت کسی را بر نمیانگیزد؟ اگر مجلس و قوه قضائیه در مورد تولید پرخسارت پژو 405 که صدها مورد آتش سوزی و مرگ را به دنبال داشت، جدی عمل میکردند و مانع تولید ارابههای مرگ میشدند، امروز خودروسازها گردن کلفتی نمیکردند که از بازار انحصاری تولید داخلی تا این اندازه سوءاستفاده کنند و طلبکار هم باشند.
چرا باید قیمت پراید ظرف یک هفته 2 بار افزایش یابد و حدود 50 درصد بیشتر شود؟ و مگر با برکناری مدیر عامل سایپا چیزی عوض میشود و حقوق مصرف کنندگان به درستی ادا میشود؟ وزیر صنعت و نهادهای نظارتی هم که فقط حرف میزنند و دریغ از عمل موثر و مناسب. همین رفتار خودروسازان و حمایت مسئولان امر است که به اعتماد عمومی و اعتبار آنها لطمه میزند و شرایطی را فراهم میآورد که ممکن است بیاعتنائی مردم به تولید خودروسازان داخلی دوباره تکرار شود و آنها را به عجز و التماس بکشاند. چرا خودروسازان حتی در بازار انحصاری هم توان رقابت و تامین نیازهای مردم را از خود نشان نمیدهند؟
اگر خودروسازان داخلی کمی از علم مدیریت و مشتری مداری آگاه بودند، از این فرصتهای طلائی برای جلب رضایت مشتریان بهره میبردند و از این بازار انحصاری برای اشباع بازار از تولید داخلی استفاده میکردند و برای همیشه از مواهب آن، همگان را بهرهمند و خشنود میساختند. عجیب این است که در این آشفته بازار همه مقصرند ولی تقصیر خود را نمیپذیرند.
اگر تشکیل یک پرونده، لرزه به اندام کسی میانداخت، خودروسازان و مسئولان اجرائی نارضایتی مردم و اجحاف به همگان را به این سادگی دستکم نمیگرفتند و طلبکار نمیشدند. ما عادت کردهایم مسائل و مشکلات جامعه را بیارزش و کم اهمیت بدانیم و از کنار آن بگذریم ولی وقتی کارد به استخوان رسید، با هیاهو وارد میدان شویم و همگان را دعوت به صبر و سکوت کنیم و صدافسوس که باز هم گرهی از کارها گشوده نمیشود!
***************************************
روزنامه خراسان**
3 عامل موثر در موشک پرانی های نتانیاهو
نویسنده : امیرحسین یزدان پناه
طی هفته های اخیر، موشک های اسرائیلی بارها به سمت سوریه که ماه هاست بیشتر مناطق آن در آرامش نسبی به سر می برد شلیک شده است. موشک هایی که البته بیشتر آن ها توسط پدافند هوایی سوریه منهدم شده است. مقامات صهیونیستی در ادعاهای خود این گونه مطرح می کنند که پایگاه های ایرانی و نیروهای وابسته به ایران هدف این حملات است. نکته جالب توجه این جاست که رژیم صهیونیستی برخلاف ماه های گذشته که چنین حملاتی انجام می داد و حتی از تایید آن سر باز می زد و درباره آن سکوت می کرد، در چند روز گذشته به صراحت و به صورت رسمی بیانیه صادر و رسما اعلام می کند که «مواضع ایران در سوریه را هدف قرار می دهد» و ادعا می کند که این «آغاز» حملات به مواضع ایران است.مواضعی که به تازگی توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز بیان می شود. این رویکرد رژیم صهیونیستی را از سه منظر می توان تحلیل کرد.
نخست: سیاست داخلی رژیم صهیونیستی :
اسرائیلی ها سال 2019 را در شرایطی آغاز کردند که کابینه نتانیاهو پس از استعفای تعدادی از وزیرانش فروپاشید و نمایندگان کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نیز به انحلال این پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام در آوریل 2019 (3 ماه دیگر) رای داده اند و اعتراضات جسته و گریخته نیز در سرزمین های اشغالی شکل گرفته است. این شرایط عرصه حکمرانی را برای نتانیاهو که 9 سال پیاپی قدرت را در دست داشته به شرایطی رسانده است که حتی احزاب تندروتر از حزب افراطی لیکود به رهبری او تشکیل شده و به دنبال پیروزی در انتخابات آینده هستند. در چنین شرایطی او نیاز دارد تا با تند کردن عرصه تحولات منطقه ای و جنگی نشان دادن شرایط، جوی فوق افراطی را شکل دهد و خود را عنان دار این شرایط تصویر کند تا باردیگر بر کرسی قدرت بنشیند.
دوم: اثرگذاری بر سوریه پسابحران:
در همین راستا، محوری غربی،عربی، عبری تلاش می کند تا بر سوریه بعد از بحران نیز اثر مطلوب خود را بگذارد و آن چه می خواهد از این شرایط درو کند. بنابراین یکی از دلایلی که نتانیاهو را به گرفتن چنین مواضع صریحی کشانده و موشک پرانی های جدید تلآویو را موجب شده، تلاش آن ها برای کنارزدن ایران و محور مقاومت از روند اقتصادی و سیاسی آینده سوریه است. چه این که فضای پسابحران سوریه و خرابی های بی شمار این سرزمین، به سرمایه گذاری هایی نیاز دارد که قطعا به سودهای سرشار برای شرکت ها و دولت های مشارکت کننده منجر می شود و در این میان اسرائیلی ها تلاش می کنند، درحالی که بحران سوریه رو به افول رفته است، با ادعای تهاجم به پایگاه های ایرانی، ایران را عامل ادامه بحران و ناامنی در سوریه نشان دهند و افکار عمومی سوریه را تحت تاثیر قرار دهند و آن ها را علیه ایران بسیج کنند. دولت ایران نیز باید با درک شرایط پسابحران سوریه برای عرصه های اقتصادی در این کشور آماده شود تا زحمات و مجاهدت هایی که در این سال ها متقبل شده ایم علاوه بر منافع سیاسی به دستاوردهای اقتصادی نیز منجر شود.
سوم: جبران شکست های پی در پی در منطقه :
اگر از منظر نتانیاهو و مقامات صهیونیست به سوریه نگاه کنیم، با کشوری مواجه می شویم که از سال 2009 گرفتار تروریسمی خون ریز و آدم خوار شد که براساس برخی تحلیل ها، دولتش باید تا دو ماه پس از این بحران، فرو می پاشید تا هم یکی از عناصر کلیدی محور مقاومت به کلی نابود شود و هم شجره خبیثه داعش به داخل مرزهای ایران برسد. با این حال استراتژی تهران در تمرکز محور مقاومت بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و مقابله با تروریسم در این کشور سبب شد تا اکنون معادله معکوس شود و حالا این محور مقاومت باشد که با اقتدار به پشت مرزهای سرزمین های اشغالی و چند صد کیلومتری تل آویو برسد. در لبنان و عراق نیز تحولات سیاسی و انتخابات های چند ماه گذشته به نفع محور مقاومت شکل گرفته است. اتفاقی که در یمن نیز درحال رخ دادن است.
این شکست های پی درپی در تحولات نظامی و سیاسی منطقه، نتانیاهو را بر آن داشته است تا با چنین عملیات های ایذایی ازبار روانی این شکست ها به ویژه جنگ اخیر غزه بکاهد. هرچند تحولات سیاسی سوریه به خصوص ادامه موفقیت روند مذاکرات «آستانه» نشان می دهد که اولا قدرت میدانی محور مقاومت در سوریه تثبیت شده است و دوم این که پیروزی های سیاسی که می تواند تلاش ها و مجاهدت های 9 سال اخیر مدافعان حرم را در سوریه بیش از پیش تثبیت کند در راه است. شاید به همین دلیل است که هفته گذشته سرلشکر عزیز جعفری فرمانده کل سپاه در واکنش به تهدیدهای رژیم صهیونیستی گفته بود: «... اگربرابر برخی اقدامات مذبوحانه شما صبر پیشه می کنیم ،حکمتی بزرگ در آن نهفته است.»
***************************************
روزنامه ایران**
حرف حساب
سال 1397 با مسائل گوناگونی مواجه بودیم ولی شاید روند بروز و افول یک پدیده از هر چیز دیگری جالبتر بود. شکست فاحش سیاست فیلترینگ در کمترین زمان قابل تصور. همان طور که آقای رئیس جمهوری به درستی اظهار داشت که اولین کسی که سیاست فیلترینگ را پیش گرفت پهلوی اول بود ولی بر سیاست پهلوی چندان تعجبی نیست، مشکل از ماست که حدود یک قرن پس از او همچنان داریم از یک سیاست شکست خورده تقلید میکنیم. سیاستی که نه تنها شکست خورده، بلکه اثرات منفی آن بیش از پیش آشکار شده است. اگر در گذشته سیاست محدودسازی دسترسی به ماهواره یک دهه طول کشید تا به کلی کنار گذاشته شود، این بار کمتر از یک ماه معلوم شد که فیلترینگ چارهساز نیست. ولی در این فاصله چه تعداد فیلترشکنهایی که فروخته شد و جوانان از آن استفاده کردند و این کار چه عوارضی داشت، خدا میداند. فیلترینگ باعث شد که اطلاعات زیادی در اختیار کسانی قرار گیرد که هیچگونه مسئولیتی ندارند و شناخته شده نیستند. فیلترینگ موجب شد که در سازوکار بررسیهای پلیسی برای پیدا کردن مجرمین اختلال ایجاد شود. فیلترینگ مردم را در عدم رعایت مقررات جریتر و نسبت به مسئولین بیاعتمادتر کرد.
واقعیتهای تجربه یکساله از فیلترینگ در سخنان آقای روحانی بیان شد. این حق مردم است که استدلالهای موافقان فیلترینگ را در برابر منطق آقای رئیس جمهوری بدانند. متأسفانه موافقین فیلترینگ همواره از پاسخ به پرسشهای اصلی فرار میکنند. تجربه یک سال گذشته و حتی پیش از آن نشان میدهد که نقد و رد کردن سخنان آقای روحانی کار سادهای نیست. سعی میکنیم که برخی از خطوط کلی این نگاه را در اینجا شرح دهیم.
از منظر آقای روحانی، این نحوه برخورد با فضای مجازی و ترس از آن، در عادتِ نادرستِ مقابله با چیزهای نو و جدید است که همیشه در بخشی از مردم وجود داشته است. اگر جمله معروف امام علی (ع) را به یاد آوریم که فرمود، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیشناسند، در این صورت متوجه میشویم که این مخالفتها با ماهواره و فضای مجازی و امثال آنها ریشه در ترس ناشی از ناآگاهی دارد.
نکته دیگر این است که عوارض فناوریهای جدید کم نیست. هر پدیدهای به همان اندازه که مفید است، احتمالاً عوارضی به همان اندازه هم دارد. براساس عوارض منفی آنها نمیتوان این فناوریها را نفی و طرد و ممنوع کرد، بلکه برای مقابله با آن باید از شیوههای دیگر سود جست. در این مورد خاص سواد رسانهای به معنای آشنایی مردم با فضای مجازی و نیز نحوه استفاده از آن راهحل اساسی است.
از همه مهمتر مبارزه با خواست عمومی از نظر آقای روحانی نه مشروع است و نه قانونی. امکانات و اختیارات حکومتها در راهبری جامعه محدودیت دارد. هنگامی که دین یک امر انتخابی است، به طریق اولی سایر موارد را نیز باید در چارچوب انتخاب تحلیل کرد. هنگامی که دهها میلیون نفر از مردم در یک شبکه اجتماعی عضو هستند، فیلتر این شبکه نه تنها معنا ندارد، بلکه نتیجه معکوس نیز خواهد داشت. اصولاً اجبار مردم در اموری که مربوط به اختیار آنان است نتیجه معکوس دارد. نمونهاش کوشش برای استفاده از مردم از شبکههای بومی است که به طور قطع این اجبار نتیجه معکوس دارد، به طوری که حتی مدیران این شبکهها متوجه شدند و خواهان قطع این فشارها به مردم هستند.
مهمترین بخش سخنان آقای رئیس جمهوری مربوط به چرایی وجود اخبار و تحلیلهای نادرست در فضای مجازی بود. ایشان به درستی متذکر شدند که برای اصلاح فضای مجازی نیازمند رسانه رسمی آزاد هستیم. در حقیقت راه اصلاح فضای رسانهای کشور از فیلترینگ نمیگذرد، بلکه از اصلاح نظام رسانهای رسمی کشور و به طور مشخص صداوسیما و سپس مطبوعات میگذرد. تا هنگامی که این نظام رسانهای اصلاح و به معنای دقیق تبدیل به یک رسانه با کلیه مشخصات نشود، نمیتوان انتظار داشت که مشکلات فضای مجازی را حل کرد. فضای مجازی کارکردهای محدود خود را دارد. بنابراین دلیلی ندارد که وارد کارکردهای رسانههای رسمی و اطلاعرسانی موثق شود. فضای مجازی قادر به اطلاعرسانی حرفهای نیست. این وظیفه رسانههای رسمی یا روزنامهنگاران حرفهای است. نگاه غیرعلمی و ناشی از ترس به فضای مجازی به بنبست رسیده است. ولی این نگاه نه فقط درباره فضای مجازی که در همه حوزههای دیگر نیز وجود دارد و در آنجا هم به بنبست رسیده است ولی مثل فضای مجازی نیست که مردم از طریق فیلترشکن آن را دور بزنند و شکست آن را به رخ بکشند. بنابراین باید کوشید که این نگاه را در همه حوزهها اصلاح کرد.
***************************************
روزنامه وطن امروز**
عملیات روباتها
امید رامز: هفته گذشته بود که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا با سفر به کشورهای حاشیه خلیجفارس از برگزاری یک کنفرانس [اواخر بهمنماه جاری] در ورشو لهستان خبر داد. پمپئو هدف اصلی این کنفرانس را که به گفته او، از مقامات ۷۰ کشور دنیا برای حضور در آن دعوت شده، هشدار درباره خطرات افزایش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه برای شرکتکنندگان این کنفرانس اعلام کرده بود. طبق پیشبینیها مقاماتی از آمریکا، رژیم صهیونیستی، جبهه ضدایرانی منطقه شامل کشورهای عربی شورای همکاری خلیجفارس(در رأس آنها عربستان) که در سالهای گذشته مواضع ضدایرانی شدیدی داشتهاند و در جنگهای سوریه و عراق نیز حامی تکفیریها بودهاند و از افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه هراس داشته و اخیرا نیز به نوبت دست دوستی به سمت رژیم صهیونیستی دراز کردهاند و همچنین مقاماتی از کشورهای اروپایی که در سالهای گذشته مأمن تروریستهای ضدایرانی بودهاند و در روزها و ماههای اخیر نیز با همراهی آمریکا به ریل تحریم بازگشتهاند، از میهمانان این کنفرانس خواهند بود.
اگر پیش از این در دولت سابق آمریکا، هیلاری کلینتون به قول خودش در کتاب «انتخابهای سخت» تکبهتک به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد تا همکاری آنها را برای تحریمهای ضد ایرانی جلب کند، به نظر میرسد ایالات متحده، که پیش از این با سیاستهای یکجانبه ترامپ در همراه کردن [بهزعم خودشان] جامعه جهانی ناکام بوده است، از این کنفرانس برای همراه کردن اروپا و سایر کشورهای حاضر در کنفرانس با تحریمها و تهدیدات ضدایرانی استفاده خواهد کرد بویژه اینکه اخیرا نیز مطابق گزارش گاردین، زمزمههایی از تهدید تحریمهای اروپایی علیه برنامههای موشکی ایران به گوش میرسد؛ تهدیداتی که با واکنش تیم ایرانی که تاکنون به مخالفت اروپا با آمریکا خوشبین بودهاند، همراه بوده است.
دست به کار شدن ارتش ضدایرانی فیک در فضای سایبری
جز همراهی دولتها برای فشار از بالا، راهبرد مکمل القای همراهی افکار عمومی در خارج و داخل مرزهای ایران با برنامهها و اهداف ضدایرانی غرب است. طبق تحقیقی که «جف گولبرگ» یکی از فعالان و پژوهشگران فضای سایبر نتایج آن را 3 روز پیش در توئیتر خود منتشر کرد، مشخص شده است فعالیت کاربرانی که در روزهای گذشته با هشتگ
«#WeSupportPolandSummit» یا همان «ما از نشست لهستان حمایت میکنیم» توئیت منتشر کردهاند، شباهت بیشتری به فعالیت روبات دارد تا انسان! جف گولبرگ پس از بررسی ۵۵۰۰ توئیت از ۶۳۰۰ حساب کاربری، لیستی را منتشر کرده که نشان میدهد ۳۷۸ اکانت که عمدتا کمتر از یک سال گذشته آغاز به کار کردهاند و عکس پروفایل مشخص ندارند و تعداد توئیتهای گذشته آنها بسیار کم است و بنابراین به احتمال قریب به یقین فیک هستند، هر یک بیش از ۵۰۰ بار در حمایت از کنفرانس ضدایرانی لهستان ظاهر شدهاند(اعم از توئیت، ریتوئیت، کوت) که چند ۱۰۰ بار از آن فقط در یک روز بوده
است!
همیشه پای عربستان و منافقین در میان است
گزارشی که ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۸ در الجزیره منتشر شد، نشان میدهد چگونه سازمانهای تروریستی یا دولتها با بهرهگیری از ابزارهای پیشرفته آمریکایی نظیر روبات علیه یک کشور اقدامات امنیتی انجام میدهند. بر اساس این گزارش «حسن حیرانی»، عضو سابق گروهک منافقین افشا میکند که چگونه هزار تا ۱۵۰۰ نفر از اعضای این گروهک تروریستی مدیریت هزاران حساب کاربری را در فضای مجازی بر عهده دارند و با دستورالعملهای مشخصی سازماندهی شدهاند تا تمایلات ضدحاکمیت ایران را در فضای مجازی اغراقگونه و بدون انطباق با واقعیت جلوه داده و آن را ترند کنند؛ منافقین تروریستی که توسط اروپاییها میزبانی و توسط عربستان تامین مالی
میشوند.
پیش از این نیز «مارک اوون جونز» استاد تاریخ خاورمیانه دانشگاه بریتانیایی «اگزتر» فاش کرد اغلب حسابهایی که از اواخر ماه دسامبر تا ماه مه (دی ۹۶ تا اردیبهشت ۹۷) توئیتهایی با هشتگ ایران آزاد (FreeIran#) و هشتگ تغییر رژیم ایران (Iran_Regime_Change#) منتشر کرده بودند، در یک بازه زمانی 4 ماهه ساخته شده بودند و این امر حاکی از آن است که بیشتر این توئیتها، کار روباتها بوده است نه انسان؛ حسابهایی که علاوه بر این به انتشار اخبار کذب نیز میپرداختند. حسابهای کاربری فیک ضدایرانی در حالی آزادانه فعالیت میکنند که چند ماه پیش توئیتر، اکانت صدها نفر از اعضای واقعی ایرانی در این شبکه اجتماعی را به بهانههای واهی معلق و مسدود کرد.
اکتبر ۲۰۱۸ شبکه NBC آمریکا گزارش داد توئیتر، صدها حساب فیک را که به صورت خودکار و با ابزار روبات، خط رسانهای مورد نظر سعودیها را در موضوع مفقود شدن جمال خاشقچی ترویج میکردهاند، مسدود کرده است. در آن مقطع سعودیها توانسته بود هشتگ #کلنا_ثقه_فی_محمد_بن_سلمان «همه به محمد بنسلمان اعتماد داریم» را به ترند اول جهان تبدیل کنند.
جالب توجه است که سال گذشته موسسهای در عربستان با حضور ترامپ افتتاح شد که کارش مدیریت هشتگها و توئیتها در فضای توئیتر و شبکههای اجتماعی و جهتدهی به آنهاست و جالبتر آنکه دادهکاویهای فضای مجازی پس از اتفاقات دیماه سال گذشته نشان داد بخش زیادی از جوسازیهای توئیتری منشأ سعودی داشته و از داخل خاک سعودی انجام میشده است!
***************************************