آشوبها و درسهایی که باید آموخت
جوان: اقدامات سازماندهی شده و مشابه در حمله به بانکها، غارت فروشگاههای بزرگ، حمله مسلحانه به برخی مراکز انتظامی و بسیج و حتی تلاش برای خلع سلاح آنها نشانگر گوشهای از برنامهریزی حساب شده هستههای عملیاتی داخلی با هدایت جریانهای ضدانقلاب بیرونی است که تقدیم حدود ۱۰ شهید از نیروی انتظامی و بسیجی نشانگر عمق این فتنه است که البته با هوشیاری و دقت نیروهای مسئول به سرعت مهار شد.
وقایع اخیر عمق کینه دشمنان نظام اسلامی علیه مردم ایران را آشکار کرد، بیانیههای رسمی کاخ سفید و وزارت خارجه امریکا در حمایت از آشوبها و دلسوزاندن آنها به خاطر قطع ارتباط شبکه آشوبگران در پوشش ادعایی حمایت از مردم ایران در شرایطی است که پیش از این امریکاییها بارها اعلام و تأکید کرده بودند که آنقدر به مردم ایران فشار میآورند که نان برای خوردن نداشته باشند.
بیانیه اخیر جمعی از فعالان سیاسی مدعی اصلاحطلبی که در پوشش حمایت از معترضان و برای موجسواری بر این اعتراضات صادر گردیده و بدون اشاره به نقش این جریان در ضعفها و ناکارآمدیهای دولتهای یازدهم و دوازدهم و شورای شهر کنونی، صرفاً نیروهای جان بر کف انتظامی و امنیتی را هدف قرار میدهد، یکی دیگر از اضلاع و ویژگیهای آشوبهای اخیر است.
این سبک از بیانیهنویسی از کسانی که نقش اصلی در فتنههای گذشته داشته و عامل اصلی تشدید تحریمها علیه مردم ایران هستند، نوعی فرار به جلو برای پرهیز از پاسخگویی است
روند تحولات این ماجرا و به ویژه کاهش سریع اعتراضات مردمی پس از بیانات مقام معظم رهبری در آغاز درس خارج فقه در روز یک شنبه، بار دیگر اعتماد و باور مردم به نظام و پایبندی آنها به اصول و ارزشهای انقلابی را نشان داد
مسئولان نظام بدانند
جمهوری اسلامی: حالا که گرد و غبار ناامنیهای ناشی از افزایش قیمت بنزین کنار زده شدهاند، وقت آنست که مسئولان نظام جمهوری اسلامی به واقعیتهائی که نباید از آنها غافل باشند توجه کنند.
1- در ناامنیهای هفته آخر آبان، عامل پدید آمدن ناامنی تصمیم نادرستی بود که درباره دونرخیکردن بنزین و گران کردن جهشی قیمت آن گرفته شد و البته زمان و چگونگی اعلام و اجرای آن. حتی مردمی که این روزها در نقاط مختلف کشور در راهپیمائیها شرکت میکنند تا آشوبگران و حامیان خارجی آنها را محکوم کنند، آنها هم متفقاً این تصمیمگیری را قبول ندارند.
2- مردم این انتظار را هم دارند که مسئولان به اشتباه خود پی ببرند و درصدد تصحیح آن برآیند.
3- در دوران جنگ تحمیلی، که جنگ نظامی بود، امام خمینی به دولت دستور اکید داده بود حتی یک ریال بر قیمت اجناس اضافه نکنند. اینکه در شرایط کنونی که دوران جنگ اقتصادی است یکباره قیمت بنزین سه برابر میشود، با هیچ منطقی قابل توجیه نیست.
4- آقای رئیسجمهور در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داده بود سطح زندگی مردم را چنان بالا ببرد که به جای یارانه گرفتن، بتوانند به دولت کمک کنند. آرمان بسیار خوبی است ولی حالا علاوه بر یارانه قبلی، یارانه جدیدی هم اختراع شده که به 60 میلیون نفر پرداخت میشود! این، یعنی مردم فقیرتر شدهاند
5- نارضایتیهای معیشتی مربوط به اقشار ضعیف است، همانها که انقلاب کردند و امام خمینی آنها را صاحبان انقلاب و ولینعمتهای مسئولین میدانستند. راضی نشوید مستضعفان در اثر فشارهای معیشتی به صحنه بیایند. این، یک پدیده خطرناک است، خطرناک!
مردمی کردن اقتصاد با بنزین برای همه
دنیای اقتصاد: تصمیم دولت اجرایی شده است و همه وظیفه داریم به این تصمیم احترام بگذاریم. آنچه مسلم است این است که وضعیت قبلی قابل ادامه نبود؛ زیرا قیمت بنزین بسیار کمتر از ارزش ذاتی و واقعی آن بود و با افزایش شدید تورم در سالهای اخیر، در واقع قیمت نسبی بنزین در مقایسه با سایر کالاها به شدت کاهش یافته بود. بنا به قانون تقاضا، با کاهش قیمت، تقاضا افزایش مییابد و این روند رو به رشد به حدی رسیده بود که تامین بنزین حتی به لحاظ فیزیکی و لجستیک نیز با مشکل مواجه شده بود. مصرف بالای بنزین منجر به آلودگی شدید هوا و ترافیک شده بود و ادامه آن علاوه بر تشدید کسری بودجه دولت، کشور را وابسته به واردات بنزین میساخت. اما راهکارهای ممکن برای معضل بنزین، هریک اشکالاتی دارد:
سهمیهبندی بنزین بر مبنای خودرو عادلانه نیست؛ زیرا خانوارهایی که تعداد خودروی بیشتری دارند از سهمیه بیشتری برخوردار میشوند و خانوارهای بدون خودرو از این سهمیه مستقیم محروم میمانند. گزینه افزایش قیمت بنزین و پرداخت یارانه نقدی هم چندان مطلوب نیست؛ چون در این سناریو، به دلیل تورم، دولت باید هرسال قیمت بنزین و همزمان یارانه نقدی را افزایش دهد. ضمن اینکه افزایش یارانه نقدی هم کار سادهای نیست و دولتها برای بیش از یک دهه تغییری در یارانه ۴۵ هزار تومانی ایجاد نکردند. پرداخت یارانه تنها به فقرا هم گزینه خوبی نیست؛ چون هم مشکل شناسایی را دارد و هم سروصدای طبقه متوسط را درمیآورد.
نکته قابلتوجه این است که بنا به اعلام چندباره مسوولان محترم، دولت به دنبال جبران کسری بودجه و تامین درآمد از محل افزایش قیمت بنزین نیست و کل درآمد افزایش قیمت قرار است به مردم بازگشت داده شود. در این شرایط به نظر میرسد بهترین گزینهای که برای یک سال آینده دولت میتواند دنبال کند این است که بهطور کامل خود را از موضوع قیمتگذاری بنزین کنار بکشد و در عوض کل بنزین را بهطور مساوی بین همه ایرانیان تقسیم کند؛ به شرطی که خرید و فروش سهمیهها آزاد و بدون هیچ محدودیتی باشد.این سناریو، به لحاظ اجرایی نیز کار سختی نیست و در یک بستر دیجیتال و با الگوگیری از ارزهای دیجیتال با پشتوانه دارایی، قابل انجام است که نحوه اجرای آن پیشتر در همین ستون مطرح شده است. به این ترتیب دولت سهمیه بنزین همه ایرانیان را بهصورت برابر در اختیار آنها میگذارد و مردم در یک فضای داوطلبانه نسبت به مازاد یا کمبود بنزین خود تصمیم میگیرند و بازار ثانویهای برای این موضوع شکل میگیرد. طبیعی است که بخشی از این سهمیه نیز به کشورهای همسایه صادر شود. به این ترتیب «تهدید» قاچاق بنزین تبدیل به «فرصت» صادرات مردمی این کالا خواهد شد. این وضعیت در شرایط تحریمی برای دولت نیز میتواند نفع قابل توجهی داشته باشد: دولت نفتی را که نمیتواند صادر کند، تبدیل به بنزین میکند و در اختیار مردم میگذارد.
غائله مغلوب
کیهان: اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخهای جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین 50 تا 300 درصد خبر میداد، دارای نکات فراوانی است:
میزان مصرف بنزین در کشور و هزینههای «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد میکرد، به گونهای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری مینمود. مصرف روزانه حدود 100 میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان میداد، حدود 500 میلیارد تومان در روز و حدود 1825 هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته میشد و بقیه از جیب همه مردم میرفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد میکرد، دولت را مستأصل کرده بود.
اگر رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمیکرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید میشدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیدههایی در مجلس شکل میگرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیسمجلس و استیضاح رئیسجمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت
باز زخم از نابرادر خوردهايم
رسالت: اخيرا بيانيه اي با امضاي ۷۷ نفر از همين اصلاح طلبان بدخيم صادر شده كه همزباني خود را با پمپئو و بيانيه كاخ سفيد بي محابا اعلام كرده اند که چند نكته در اين بيانيه قابل تأمل است:
۱-در اين بيانيه از اشرار و كساني كه به اموال عمومي و مردم آسيب زده اند و حتي به مساجد هم رحم نكرده و قرآن سوزي راه انداختند با عبارت «مردم» و «آسيب ديدگان اعتراضات» ياد شده است.
۲- در اين حوادث شماري از هموطنان ما توسط همين اشرار شهيد شدند و شماري از نيروهاي انتظامي و حافظان امنيت مردم با قمه و گلوله سلاخي شدند، در اين بيانيه هيچ يادي از آنها نشده است! در عوض نوشته شده: «شليك بي محاباي تفنگي كه از محل بيت المال براي دفاع از مردم فراهم شده به سوي شهروندان عادي و غيرمسلح كه به خيابانها آمده بودند جنايتي است كه نبايد در تعقيب عاملان و آمران آن تعلل كنند»
۳- در بيانيه آمده است؛ «مسئولان به خواست مردم احترام بگذارند و با عادي سازي روابط خارجي بساط تحريم ها را جمع كنند»آيا خواست مردم عادي سازي روابط خارجي است! جمهوري اسلامي ايران با همه كشورهاي جهان روابط عادي دارد فقط با دو كشور رابطه ندارد. يكي آمريكاست كه كاخ سفيد از زمان اشغال لانه جاسوسي روابط را با تهران قطع كرد و ديگري هم رژيم صهيونيستي است كه مشروعيت ندارد. نظر امضاكنندگان چيست؟ با رژيم كودككش صهيونيستي هم هيچ عاقلي جز خائنان به ملت و سلطنتطلبان و منافقين، معتقد نيستند رابطه اي ممكن باشد. فقط بايد به دوران پهلوي برگشت تا اين كار ممكن شود مگر امضاكنندگان طرفدار شاه و سلطنتطلبان هستند؟
۴- از قرار اطلاع اين بيانيه را كسي نوشته است كه خود و همسرش در فتنه ۷۸ و ۸۸ با يك واسطه به جرج سوروس متصل بوده اين حقيقت را كيان تاج بخش در جريان محاكمات سال ۸۸ صادقانه گفت، برخي از عناصري كه بيانيه را امضاكردند از ستارگان خبري راديو BBC هستند و در فتنه ۸۸ نقش داشتند كه به خارج فرار كردند. اما بقيه امضاكنندگان، كارنامه سياسي شان به سياهي اين افراد نيست. آنها چرا آن را امضا كردند؟
حمایت معیشتی یا تنبیه فرزندآوری
فارس: به اذعان جمعیت پژوهان کشور، الگوی پرداختها در طرح یارانه معیشتی دولت از منظر سیاستهای جمعیت و حمایت از فرزندآوری حاوی اشکالات جدی بوده و در تعارض آشکار با سیاستهای کلی جمعیت است. این در حالی است که کارشناسان جمعیتشناس و مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) در هشت سال گذشته بطور مستمر و مکرر زنگ خطر هشدارهای جمعیتی را به صدا درآوردهاند که آخرین آن بیانات معظم له در روز سهشنبه گذشته و در دیدار با تولیدکنندگان و صنعتگران بود.
الگوی پرداختهای طرح یارانه معیشتی در تعارض آشکار با اسناد بالادستی همچون؛ سیاستهای کلی جمعیت، سیاستهای کلی خانواده، مواد 101 تا 103 قانون برنامه ششم توسعه و مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است، چرا که رویکرد آن نه تنها در جهت تکالیف قانونی دولت در حمایت از خانواده و فرزندآوری نیست بلکه با توجه به اینکه در این طرح افراد مجرد و خانواده های بدون فرزند در مقایسه با خانوادههای دارای فرزند نسبت بیشتری دریافت میکنند، حاوی ماهیت و پیام روشن تشویق تجرد و تقبیح فرزندآوری است. نکته دیگر اینکه در طرح مذکور، خانوادههای دارای چهار فرزند و بیشتر مشمول تنبیه مالی شدهاند.