تنش در روابط ایران و افغانستان، بیش از آنکه واقعی باشد عمدتا تصنعی و محصور در فضای مجازی و رسانهای است. به این معنی که مداخلهگران خارجی در امور افغانستان به دلایلی تلاش میکنند تا روابط سیاسی و اقتصادی ایران و افغانستان را تخریب کنند. حادثه هریرود و غرق شدن ۵۵ مهاجر بهگفته مقامات افغانستان در اواسط اردیبهشت ماه و سپس حادثه یزد که در آن قاچاقچیان انسان بیتوجه به ایست پلیس راهنمایی رانندگی اتفاق افتاد، زمینهای فراهم کرد تا دشمنان ایران و افغانستان علیه ایران هجمه رسانهای وارد کنند. این هجمه رسانهای و ایجاد فضای مسموم رسانهای در حالی اتفاق و مدیریت میشد که آمریکا در کشور خود با اعتراضات گسترده مردمی علیه نژادپرستی و بی عدالتی روبرو بوده و به همین جهت برای فرار از این وضعیت، بهویژه در افغانستان، علیه ایران فضاسازی میکنند. همزمان در افغانستان مسأله صلح آمریکا با طالبان و سیاست مماشات اشرف غنی با طالبان و رهاسازی زندانیان طالب (علیرغم سیاست اعلامیاش و مخالف با مفاد توافقنامه صلح آمریکا با طالبان) زمینهای شده است تا رسانهها که عمدتا غربیها و برخی کشورهای عربی حمایت میشوند، علنا و عملا بر طبل ایران هراسی میکوبند؛ بنابراین اختلافات بین دو کشور نه تنها تصنعی و غیرعادی است بلکه قابل حل و فصل است و اگر اختلافی باشد بدون دخالت طرف ثالث قابل مدیریت است.
اولین منبعی که حادثه غرق شدن مهاجرین افغانستان در هریرود و ضرب و شتم آنان را مطرح کرد، توییت یک فعال فیسبوکی بود. این خبر توسط شبکههای اجتماعی از قبیل فیسبوک، توییتر و اینستاگرام منتشر شد و به تدریج در رسانههای افغانستان نیز منعکس شد. این اخبار کذب و اتهامات به مرزبانان ایرانی انقدر بازنشر شد که حنیف اتمر سرپرست وزارت خارجه اشرف غنی و سپس والی هرات یعنی "وحیدقتالی" واکنش تندی نشان دادند و دیگر مقامات و شخصیتهای غربگرا و غیرمستقل افغانستان نیز بدان واکنش نشان دادند. در واقع حلقهای از مقامات دوتابعیتی افغانستان در یک سناریوی تعریف شده، بدون سند مستدل و مشخص و تنها با اکتفا به یک توییت و سپس چند مصاحبه از کسانی که از غرق شدن نجات یافته بودند، تلاش میکردند تا این حادثه را به مرزبانان ایران نسبت دهند. این در حالی بود که مرزبانی ایران با قدرت و استدلال اعلام کرد که این حادثه در مرز ایران اتفاق نیفتاده و بازدیدهای میدانی نیز آن را تایید میکرد؛ بنابراین سرچشمه این اتفاقات و اعتراضات توسط دشمنان ایران یعنی کشورهای غربی و متحدان منطقهای آن مدیریت میشدند و البته گفته میشود کسانی که موافق و حامی بازگشت طالبان به قدرت در کابل هستند نیز برای آمادهسازی افکار عمومی به فضاسازی علیه ایران در افغانستان تأثیرگذار بودند. به همین جهت عمده تجمعات در جلوی سفارت ایران چنین کسانی بودند. البته در کشورهای غربی نیز تجمعات با محوریت مهاجرین افغانستانی صورت میگرفت که همواره در کشورهای اروپایی تحت فشار اخراج و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و هر از چند وقت به صورت هوایی به افغانستان بازگردانده میشوند. در واقع غربیها این تجمعات اعتراضی مهاجرین افغانستان را علیه ایران بسیج و هدایت کرده بودند و چه بسا کسانی که در این تجمعات حضور داشتند از همه قشرها حتی بدحجابها و همجنسگراها بودند که با یک نگاه ساده به صفحات اینستاگرام قابل مشاهده است. البته گفته میشود یکی از دلایل این فضاسازیها علیه ایران در افغانستان و حتی عراق، از بین بردن تنفس اقتصادی ایران است که در جای خود قابل بحث و تامل است.
دولت اشرف غنی در ماجراهای اخیر دو رویکرد عمده داشت. ابتدا به بهانه آزادیهای مدنی، اجازه تجمعات و به نوعی فضاسازیها را علیه ایران در رسانهها داد. هرچند که عمده رسانهها توسط غربیها حمایت میشود، اما چنین برخورد رسانهای در تلویزیون ملی افغانستان نیز قابل مشاهده بود. در واقع دولت اشرف غنی به همراه غربیها، روایت همسویی از حادثه هریرود داشتند و حتی بیاحترامی به امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در جلوی سفارت ایران در کابل توسط برخی اجیرشدگان و مزدوران صورت گرفت؛ اما دولت اشرف غنی به خوبی آگاه است که ایران از نظام سیاسی فعلی و جمهوری اسلامی افغانستان حمایت میکند. در قضیه رفع اختلاف و توافق بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله، ایران نقش به سزایی داشت و در مذاکرات بین الافغانی نیز ایران حامی دولت کابل است. به همین جهت اشرف غنی هر چند با کمی تاخیر تلاش کرد تا افکار عمومی افغانستان طوری مدیریت کند که در نهایت بتواند همنظر آمریکا و هم ایران را جلب کرده باشد. البته هیات افغانستان به ریاست حنیف اتمر سرپرست وزارت خارجه اشرف غنی، میخواست به طور طلبکارانه به ایران سفر کند و به نوعی خواستار تشکیل هیات بازرسی و سپس مقصر قلمداد کردن ایران در حادثه هریرود و یزد شود که عملا روایت جمهوری اسلامی ایران فضا را تغییر داد و هیات ۴۵ نفره بر خلاف دشمنان ایران و افغانستان، به فرصتی تبدیل شد تا در مورد امور مهاجرین، اقامت و تحصیل آنان، همکاریهای مرزی و دفاعی، بحث آموزش و کنترل مرزها و همچنین در مورد همکاریهای جامع دو کشور بحث و بررسی صورت گیرد؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران کاری کرد که موضع اشرف غنی و دولت کابل از اختلاف به همکاری تبدیل شود.
عامه مردم افغانستان نسبت به عملکرد نیروهای اشغالگر به شدت معترض و بدبین هستند و این بی اعتمادی و نفرت به کشورهای اشغالگر به ویژه آمریکا و انگلیس را میتوان در جای جای افغانستان مشاهده کرد. به ویژه مردم مرکز و شمال افغانستان، آمریکا را عامل قدرت یافتن طالبان در افغانستان میدانند و اساسا این کشور را عامل گسترش تروریسم و گروههای تروریستی از جمله داعش معرفی میکنند، منتهی قدرت آمریکا در بهرهگیری از رسانه به ظاهر اجازه رسیدن صدای واقعی معترضان افغانستان به آمریکاییها را نمیدهد و بدون شک در صورت ایجاد یک فضای رسانهای برابر، شاهد اعتراضات علیه آمریکاییها خواهیم بود. البته بخشی از دلایل عمده مطرح شدن علنی اعتراضات علیه آمریکا، وجود طالبان و داعش است که به نوعی توسط همین غربیها مورد بهرهبرداری و مدیریت قرار میگیرد.
پیوندهای فرهنگی ایران و افغانستان آن چنان گسترده و فراوان است که بدون دخالت کشورهای مداخلهگر، روابط دو کشور به عالیترین سطح گسترش مییابد، منتهی حضور قدرتهای مزاحم در افغانستان و زیادهخواهی و مداخله برخی کشورهای منطقه، موجب شده تا این کشورها با استفاده از ابزارهایی نظیر گروههای تروریستی، رسانههای معاند و تفکر انحرافی وهابیت و... عملا فضای فرهنگی، سیاسی و مذهبی را بر علیه ایران مسموم کنند. این در حالی است که ایران در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی نشان داده است که هیچ گروه و شخصیت یا حزبی در افغانستان برای ایران مهمتر از مردم افغانستان نیست و دفاع از حق مردم افغانستان به نوعی برقراری امنیت و ثبات و صلح در افغانستان را حق همسایگی خود میداند و به همین جهت بدون هیچ چشمداشتی به قدر وسعت و توان خود (علیرغم وجود تحریمهای اقتصادی و...) از مردم افغانستان و بهویژه مهاجرین حمایت کرده است. فرمایشات مقام معظم رهبری حفظکم الله در حمایت از مهاجرین افغانستانی در امور تحصیل، بهداشت و درمان، اقامت و... فصل الخطاب است و همه نهادها بهویژه آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و... بدون تبعیض به مهاجرین افغانستانی خدمات ارائه میکنند و در مساله بیماران کرونایی مهاجرین نیز، هیچ تبعیضی وجود نداشت. در نهایت باید گفت روابط دو کشور برادرانه و دوستانه است، اما مداخله کشورهای بیگانه و سرسپردگی برخی مسئولین و نخبگان جوان، ناپخته و لیبرال افغانستان، شاید در یک موج رسانهای، فضا را علیه ایران سنگین کنند؛ اما عامه مردم افغانستان دوستدار ایران و گسترش روابط دو کشور هستند؛ چه بسا که مردم ایران نیز دوستدار مردم افغانستان هستند. نمونه این دوستداری متقابل را میتوان در تاریخ روابط فرهنگی و اجتماعی دو کشور و رشادت رزمندگان دو کشور در دوران جهاد افغانستان علیه شوروی و نیز دوران جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس و مدافعان حرم و فاطمیون مشاهده کرد که به خاکسپاری شهید تازه تفحص شده افغانستانی یعنی نسیم افغانستانی در حرم امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس، نمونهای از این روابط و دلدادگی متقابل دو کشور است که واقعا در دنیا چنین روابطی کم نظیر است.