روند پر فراز و فرود شاخص بورس در یک ماه اخیر باعث شده اما و اگرهای زیادی در زمینه وضعیت و آینده بازار سرمایه مطرح شود.
برخی همچنان به آینده بورس به عنوان محلی برای سرمایه گذاری و هدایت نقدینگی ای جامعه به سمت آن امیدوار بوده و عده ای دوران ماه عسل بورس را روبه پایان دانسته و معتقدند از این به بعد رشد شاخص رشدی منطقی خواهد بود و دیگر از رشد های چند برابری در بازار سرمایه خبری نیست.
پایگاه تحلیلی خبری بصیرت برای بررسی این موضوع به سراغ دکتر علی رحمانی استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا(س) و مدیرعامل اسبق بورس اوراق و بهادار رفته است.
رحمانی در این گفتگو به بصیرت می گوید: اینکه برخی از سهامداران یا کارشناسان اقتصادی انتظار دارند دولت دایما از بورس حمایت کند خواسته نا به جایی است چرا که این کار نه در حد توان بودجه ای دولت است و نه در ذات بازار سرمایه است.
متن کامل این گفتگو از نظرتان می گذرد:
آقای دکتر! به نظرتان دولت حتما باید از بازار سرمایه حمایت کند؟ در واقع دخالت دولت دراین بازار تا چه اندازه ای قابل توجیه است؟
دخالت دولت در بازار سرمایه در حد و اندازه ای که این دخالت شفاف و سالم باشد و دولت به نوعی بیشتر زیرساختهای لازم را برای حمایت از بازار سرمایه تأمین کند، نه تنها ایرادی ندارد بلکه خوب است، منتها چون خود دولت در این بازار نقش عرضه کننده سهام را ایفا می کند و سهام شرکت های خودش را حالا به هر دلیلی از جمله تامین کسری بودجه و.... به مردم عرضه می کند، و در یک نگاه خوشبینانه از آنجا که قانون در مساله خصوصی سازی تکالیفی را بر عهده دولت گذاشته است دولت نیز باید با ظرافت خاصی از بورس حمایت کند.
در قانون بودجه ای که دولت به تصویب مجلس شورای اسلامی رسانده، دولت مکلف شده است بخشی از منابع خود را واگذار کند که یکی از روش های این واگذاری ها می تواند در قالب عرضه سهام شرکت های دولتی به بورس باشد.
یکی از دلایلی که می تواند حمایت دولت از بورس را توجیه کند همین موضوع یعنی افزایش قیمت سهام شرکت های دولتی است لذا دولت اصطلاحا با داغ کردن بازار در اصل به تامین منافع حداکثری خود از طریق این بازار می اندیشد.
اگر چنین تلقی درست باشد طبیعتا نمی توان گفت حمایت دولت از بازار سرمایه حمایت خوبی است! بلکه طبیعتا آن حمایتی قابل اعتناست که منجر به ایجاد ثبات و پایداری در بورس شود.
برخی از کارشناسان معتقدند دولت به دلیل تامین کسری بودجه خود از طریق بورس، فعلا در حال حمایت از این بازار است.
اتفاقا به نظر می رسد دولت به قدر کافی از بورس حمایت نکرده و در قبال بازار سرمایه بیشتر یک رویکرد منفعلانه در پیش گرفته است، چرا که اگر دولت از بورس به نحو احسن حمایت می کرد با رونق گرفتن بازار سرمایه و انتقال سرمایههای مردم به سمت این بازار، می توانست از شرایط بازار برای بهره برداری هایی به نفع تولید و اقتصاد کشور استفاده کند.
حمایت درست دولت هم در عرضه سهام شرکت های خود و هم در تامین مالی شرکت ها در رونق اقتصادی و خصوصی سازی بسیار موثر بود.
با توجه به اینکه دولت و شرکت های دولتی رقم قابل توجهی به بانک مرکزی بدهکار هستند و این بدهکاری عامل مهمی در افزایش تورم به شمار می رود اگر دولت ملاحظات لازم را برای حمایت و استفاده از بازار سرمایه به کار می گرفت بدون شک وضعیت فعلی بازار سرمایه می توانست منجر به عواید اقتصادی مطلوبی برای تولید و در سطح کلان تر اقتصاد کشور شود. منتهی بسترهای قانونی که دولت برای بازارسرمایه ایجاد می کند باید منجر به ایجاد ثبات در این بازار شود.
فکر می کنید هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه آن هم در راستای رونق تولید تا چه اندازه ای در دستور کار دولت باشد؟
بنده معتقدم اگر هدایت نقدینگی موجود جامعه به بورس و به تبع آن به سمت تولید برای دولت مهم است به جای درنظرگرفتن کاهش کارمزدها لازم بود تا صندوق جبران خسارت ایجاد کند تا اگر سهامدارن خرد دچار ضرر و زیان شدند با این قانون و از طریق این صندوق بخشی از خسارت آنها جبران شود.
به هر حال نمی توان این موضوع را نادیده گرفت یا منکر آن شد که دولت در بازار سرمایه یک بازیگر اصلی است، یعنی برخلاف سایر بازارها دولت در بازار سرمایه یک طرف مهم بازی است. هر چند ممکن است در برخی مسائل تضاد منافع هم پیش بیاید و در برخی موارد به دلیل نگرانی از نظارت هایی چون نظارت سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات سهام دولتی به موقع عرضه نشود.
آقای روحانی در اوایل رونق گرفتن بازار سرمایه، مردم را به حضور و سرمایه گذاری در بورس دعوت کرد اما عملا می بینیم بعد از ریزش ها دولت عملا اقدامی انجام نمی دهد. این موضوع تا چه اندازه موجب بی اعتمادی سهامداران به بورس می شود؟
حمایتی که مد نظر برخی از سهامداران است که دولت با قیمت بالا سهام آنها را بخرد اصلا امکان پذیر نیست چرا که مقررات بودجه ای چنین امکان و اجازه ای به دولت نمی دهد و اصلا دولت چنین امکاناتی ندارد. درست است که از طریق بانکها یا شرکتهای دولتی وابسته ممکن است در حدی کاربازار گردانی با مدیریت دولت انجام شود اما وقتی ارقام سنگین باشد چنین اتفاقی قابل تحقق نیست.
اگر سیاستگذاری درست باشد می توان مانع برخی از ریزش ها شد. بسیاری معتقد هستند که ما اصلا پارادایم بازار را قبول نداریم و بالاخره بازار مدیریت شده نداریم، در همه جا این اتفاقات دیده می شود در بورس کالا هم اینگونه است.
وزارت صمت شرایط بازار را بر نمی تابد لذا موضوع بازار پذیری مساله مهمی است، بسترقانونی برای اینکه بازار سرمایه بازار سالمی باشد بسیار حائز اهمیت است، بازاری که فساد در آن شکل نگیرد و زد و بند در آن وجود نداشته باشد همگی از مجموعه فعالیت های دولت به شمار می رود اما اینکه فکر کنیم مردم به هر قیمتی سهم بخرند و دولت بیاید سود آنها را تامین کند اصلا درست نیست چرا که نه دولت توان چنین حمایتی را دارد و نه ماهیت بورس اینگونه است. ضمن اینکه با برخی سیاست گذاری های غلط بازار دچار تلاطم می شود.
مثلا چه سیاستگذاری هایی؟
مثل اینکه به شدت پول و نقدینگی وارد بازار سرمایه می شود اما به اندازه این پول سهمی برای عرضه شدن وجود ندارد، یعنی عدم تناسب در عرضه و تقاضا وجود دارد. اینجاست که زنگ خطر به صدا درمی آید، اگر چه بایستی فعالان بازار آنقدر بالغ باشند که از این شرایط درست استفاده کنند، به این معنا که بحث اصلی مساله شرکت های حقوقی و خود شرکت های بورس است، مثلا همین الان ارزش بازار برخی از همین شرکت هایی که در پرداخت حقوق کارکنان خود مشکل دارند چیزی حدود ۱۰ تا 12 هزار میلیارد تومان است اما همین شرکت ها، قادر به پرداخت بدهی خود به کارگرهای خود نیست، دلیلش این است که این شرکت ها به دنبال افزایش سرمایه خود نیستند تا از این طریق بتوانند هم بدهی خود را تسویه کنند و هم سرمایه در گردش داشته باشند، در این موارد قصور و کوتاهی صورت گرفته که یا به دلیل عدم اطلاع از اهمیت بورس است و یا مسائل دیگری در میان است.
بانک ها نسبت های کفایت سرمایه شان زیر استانداردهای بین المللی است و برخی از اینها بسیار زیان ده هستند در حالی که برخی از این شرکت ها می توانند با سلب حق تقدم سهام خود را در بازار عرضه کنند و به جریان منطقی شدن افزایش قیمت ها کمک کنند که متاسفانه این اتفاق نیفتاده و حمایتی که در حال حاضر دیده می شود بیشتر از طریق صندوق هاست اما این حمایت هم باید منطقی باشد و ایجاد توهم نکند.
به نظر شما عمده انتقاد وارده به دولت در قبال عملکردش در حوزه بورس چیست؟
در بورس باید بازار اولیه فعال می شد در حالی که عمده تمرکز مسوولان بر بازار ثانویه گذاشته شده است. شرکت هایی که زیان انباشته دارند و نسبت کفایت سرمایه آنها به شدت پایین است باید سلب حق تقدم شوند و پول مستقیم به شرکت تزریق شود تا در واقع این نقدینگی تبدیل به تولید شود.