صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۶:۵۵  ، 
کد خبر : ۳۲۸۹۸۷

یادداشت روزنامه‌ها 27 اسفند ماه

روزنامه کیهان **

چرا انقلاب یمن پیروز شد؟/ جعفر بلوری

سال 94 و تقریبا در چنین ایامی ‌بود که «عربستان» با چراغ سبز دولت اوباما طرح جنگ یمن را کلید زد تا به‌زعم استراتژیست‌های آمریکایی، کار انصارالله را دو سه ماهه یکسره کند. برای رسیدن به این «هدف»، همه آن محدودیت‌هایی که معمولا در جنگ‌ها رعایت می‌شوند هم، کنار گذاشته شد تا هرچه سریع‌تر، یمن، این کشور دارای موقعیت استراتژیک به تسلط آمریکا و متحدانش درآید. آن حملات وحشیانه به شهرهای این کشور که بعضا اخبار آن منتشر و شنونده را در شوک فرو می‌بُرد، در واقع ریشه در همین «هدف» داشت. این جنایات آن‌قدر زیاد و متنوع شد که سازمان ملل در نهایت مجبور شد

نام «جنایت قرن» را روی آن بگذارد.

دو روز پیش بود که موسسه بین‌المللی صلح استکهلم، برای چندمین‌بار، وقتی آمار خرید و فروش‌های سلاح در دنیا را برای سال‌های 2016 تا 2020 منتشر کرد نوشت، بزرگ‌ترین صادر‌کننده سلاح جهان در این سال‌ها (سال 94 تا 98) آمریکا و بزرگ‌ترین وارد‌کننده نیز عربستان بوده است. یعنی دقیقاً از همان سال آغاز تجاوز به یمن تا همین دو سال گذشته این سلاح‌ها خرید و فروش شده‌اند و این جنایات، با سلاح‌های آمریکایی صورت گرفته است.

این تمام ماجرا نیست. امروز خبر‌های دقیقی وجود دارد که نظامیان رژیم صهیونیستی نیز کنار مستشاران نظامی آمریکا در یمن حضور دارند و همراه با اماراتی‌ها، مشغول توطئه‌چینی علیه این کشور فقیر اما ثروتمند! هستند. آنها برای از پا درآوردن مردم یمن، فقط به بمباران مراسم‌های عروسی و عزا، مساجد و تکایا، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، خانه‌ها و کارخانه‌ها و...

اکتفا نکردند. به استفاده از سلاح‌های ممنوعه نیز بسنده نکردند. این جبهه برای رسیدن به هدف شوم و فوریِ خود، اقدام به شیوع انواع ویروس‌ها و بیماری‌های خطرناک در این کشور نیز کردند. از ویروس ایدز گرفته تا وبا و دیفتری و... طبق اظهارات مقامات رسمی ‌یمن، این جبهه، سوای از مواردی که نام بردیم، به‌طور گسترده اقدام به پخش مواد مخدر، مشروبات الکلی و... نیز در این کشور کردند تا، بزرگ‌ترین جنایت‌های قرن را نیز به نام خود ثبت کنند.

اما انقلابیون یمن با سلاح‌های ابتدایی و بنا به دلایل متعدد (که در ادامه به آن‌ اشاره خواهیم کرد) از جمله، مهارت در جنگ، ایمان و بی‌عرضگیِ ارتشی که ائتلاف سعودی با پول جمع و جور کرده است، از این شرایط عبور و رفته‌رفته با دسترسی به سلاح‌های مهم و دقیق مثل موشک‌های بالستیک و نقطه‌زن و پهپادهای مدرن و تهاجمی‌ ورق را در این جنگ برگرداندند؛ طوری که امروز دیگر مثل سه چهار سال پیش، نه خبر بمباران مردم یمن که، خبر موشکباران مراکز حساس عربستان است که رأس اخبار یمن قرار دارد. همین حالا کافی است نام «یمن» را در موتور جست‌وجوگر گوگل وارد کنید تا معنای «ورق برگشتن»

در جنگ یمن را به عینه ببینید. امروز وقتی این کلمه را به فارسی جست‌وجو می‌کنید، حملات موثر و دقیق موشکی انقلابیون یمن به عمق خاک عربستان در صفحه ظاهر می‌شود و اگر همین کلمه را به انگلیسی جست‌وجو کنید، اعتراض حامیان سعودی در جنگ یمن و تلاش‌ آنها برای آتش‌بس را خواهید دید! حملات دقیق موشکی به عمق خاک عربستان و درهم کوبیدن مراکز حساس نظامی و اقتصادی این کشور تقریبا هر روز و مثل آب خوردن انجام می‌شود طوری که سعودی و متحدان بی‌رحمش را به معنای واقعی کلمه درمانده کرده است. نکته جالب توجه دیگر اینکه، برخی از این حملات با اطلاع قبلی انجام می‌شود. بندر نفتی «التنوره» که 10 مارس 2021 (حدود یک هفته پیش) با یک موشک بالستیک و 10 پهپاد صماد3 هدف قرار گرفت،

با اطلاع قبلی بود. انقلابیون یمن اعلام کرده بودند اگر محاصره زمینی، دریایی و هوایی کشورشان متوقف نشود، مراکز نظامی و اقتصادی حساس سعودی را هدف قرار می‌دهند. آنها نام همه مراکزی را که مورد هدف قرار می‌دهند، از قبل، به‌عنوان لیست «بانک اهداف» منتشر کرده‌اند!

این هم یعنی، بزرگ‌ترین صادرکننده و بزرگ‌ترین وارد‌کننده سلاحِ جهان حریف انقلابیون یمن نیستند و آن صدها میلیارد دلاری که عربستان بابت خرید سلاح‌های مدرن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی هزینه کرده، به هدر رفته است چرا که اصولا، کار ویژه بسیاری از این سلاح‌ها مثل پاتریوت، جلوگیری از فرود این موشک‌ها و پهپادها به مراکز نفتی و نظامی سعودی است.

این خبر مهم را هم همین‌جا، داخل پرانتز اعلام کنیم که، سعودی‌ها وحامیان آنها به دفعات و از طرق مختلف و با اعزام واسطه‌های متعدد، هم به ایران و هم به انقلابیون یمن التماس می‌کنند، این حملات متوقف شود: «ائتلاف سعودی و حامیان آن به ما التماس می‌کنند که عملیات نظامی را متوقف کنیم. درخواست ائتلاف متجاوز از صنعا برای توقف عملیات نظامی مسخره است. چگونه از آزادی خاکمان و پاکسازی مناطق و استان‌های‌ اشغال‌شده که متجاوزان و مزدوران آن را آلوده کردند، دست بکشیم». (11 اسفند 99/ المیادین، علی الموشکی، معاون رئیس مرکز ستاد وزارت دفاع یمن) اینکه چرا ائتلاف سعودی با این همه حامی ‌و سلاح، حریف مردمان قبایل‌نشین یمن نمی‌شوند را پیش از این در همین ستون نوشته‌ایم. این همه بی‌عرضگی، ضعف و ناتوانی به‌رغم این همه، پول و سلاح و حامی، ‌دلایل متعددی دارد. ائتلاف عربستان، تشکیل شده از عده‌ای مزدور که از کشورهای فقیر عربی، آسیایی و آفریقایی جمع‌آوری شده‌اند. یک ارتش اجاره‌ای بی‌انگیزه که فقط برای پول می‌جنگد. چنین ارتشی قطعاً با جان و دل و تحت هر شرایطی نمی‌جنگد. در مقابل، انقلابیون یمن، با ایمان و اعتقاد می‌جنگند و غالباً جنگجویان بیابان‌نشینی هستند که، نبرد در بدترین شرایط و سخت‌ترین وضعیت را بلدند.

این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که، انقلاب یمن سال 2011 و همزمان با انقلاب سایر کشورهای درگیر در منطقه و آفریقا شروع شد. جنبش مردم در این کشور نیز علیه رژیم صهیونیستی بود و خواستار برکناری رهبران وابسته به آمریکا بودند. اما همه این انقلاب‌ها یا «سرکوب» و «خفه» شدند یا، مصادره گردیدند الا انقلابِ همین یمن. امروز انقلابیون یمن - هرچند با هزینه سنگین-  به نقطه‌ای رسیده‌اند که به قول «علی الموشکی» آل‌سعود و متحدانش به التماس افتاده‌اند. چرا انقلاب مصر به نتیجه نرسید اما این یکی رسید؟ راز این موفقیت که سخت هم به دست آمده چیست؟ ما فکر می‌کنیم پاسخ این سؤال‌ها در همین یک تکه پارچه است. رهبر انقلابیون مصر به آمریکا اعتماد کرد و برای نتانیاهو هم نامه فدایت شوم نوشت. در نهایت هم، به دست همین‌ها کشته شد. درست مثل یاسر عرفات و...

مخاطب جملات پایانی این نوشتار، کشور دوست و همسایه،‌ ترکیه است. طبق گزارش‌های غیررسمی، سعودی‌ها پس از تحمل ضربات سنگین در یمن، احتمالا با وسوسه دلار، سراغ آقای اردوغان رفته‌اند. این خبر در صورت صحت، نشان از ضعف و استیصال مفرط سعودی‌ها دارد چرا که هیچ‌کس نیست که نداند، عربستان و ترکیه طی سال‌های گذشته، با هم کارد و پنیر بوده و به شدت رقبای یکدیگر بوده‌اند. در ماجرای قتل وحشیانه خاشقجی، این ‌ترکیه بود که به جد پیگیر این جنایت بود و برای تحت فشار قرار دادن سعودی‌ها، دست به هر کاری زد. در صورت ورود‌ ترکیه به جنگ یمن، هیچ بعید نیست، بلایی که موشک‌های دوربرد انصارالله بر سر عربستان آورده، بر سر ‌ترکیه نیز بیاورد. ضمن اینکه، این همکاری احتمالی، روابط بن‌سلمان، ولیعهد سعودی را با بن‌زاید، رئیس امارات نیز تیره و تار می‌کند. این ورود، قطر را هم مقابل اردوغان قرار می‌دهد. با این حساب، احتمالا آقای اردوغان با یک حساب سرانگشتی ساده متوجه خواهد شد که، زیان ورود به جنگ یمن برای ‌ترکیه، بیش از دلارهایی خواهد بود که از بن‌سلمان می‌ستاند لذا ما پیش‌بینی می‌کنیم، این کشور، به‌طور واقعی و جدی وارد جنگ یمن نخواهد شد اما اگر شد، در محاسباتش درگیری با محور پرقدرت مقاومت را هم لحاظ کند!

*********************************

روزنامه وطن امروز **

گوشه‌هایی از دستاورد اعتقاد اصلاح‌طلبان به شورا!/بنیامین شکوه‌فر

 «متأسفانه جریان اصولگرایی نشان می‌دهد اعتقادی به این شوراها ندارد. باید اظهار تأسف کرد که اصولی که در گرماگرم انقلاب و فضای فکری مبارزان اول انقلاب و خبرگان قانون اساسی تصویب شد، یکی یکی نادیده گرفته می‌شود. دوستان انگار پشیمانند و می‌خواهند آنها را پاک کنند و طوری رفتار می‌کنند که این اصول تعلیق شود».

این جملات را آقای محمود میرلوحی، عضو شورای اسلامی شهر تهران در یادداشتی که آذرماه در هفته‌نامه صدا منتشر شده، بیان کرده است؛ یادداشتی که در آن زمان چندان دیده نشد و مورد مداقه قرار نگرفت. در حال حاضر بد نیست به بهانه بالا گرفتن تب انتخابات شوراها و ثبت‌نام داوطلبان کاندیداتوری انتخابات این شورا، نیم‌نگاهی داشته باشیم به عملکرد ۲ شورای تمام‌اصلاح‌طلب اول و پنجم تا متوجه شویم اظهارات آقای میرلوحی تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است.

بی‌تردید نام شورای اول با جریان دوم خرداد گره خورده است؛ شورایی که عبدالله نوری، سعید حجاریان، جمیله کدیور، فاطمه جلایی‌پور، محمدابراهیم اصغرزاده، محمد عطریانفر، احمد حکیمی‌پور، محمدحسین درودیان، سیدمحمود علیزاده‌طباطبایی، مرتضی لطفی، رحمت‌الله خسروی، غلامرضا فروزش، صدیقه وسمقی، عباس دوزدوزانی و سیدمحمد غرضی اعضای آن بودند و در واقع بین ۲ حزب منحله مشارکت و کارگزاران سازندگی تقسیم شده بود. همه دعواها در این شورا از انتخاب شهردار تهران آغاز شد و برای شورایی‌ها مهم بود که شهردار پایتخت به مشارکت نزدیک باشد یا کارگزاران. ابتدا قرار بود آقای دانش‌آشتیانی که مشارکتی بود به عنوان شهردار انتخاب شود و تا مرز انتخاب هم رفت اما آقای عبدالله نوری در اعتراض به این انتخاب، تهدید به استعفا کرد. این ماجرا موجب شد بزرگان اصلاح‌طلب در منزل نوری گرد هم بیایند و به نوعی با روبوسی و وسط قضیه را گرفتن، نه تنها دانش‌آشتیانی را از انتخاب ساقط کنند بلکه چهره‌ای به نام «بهزاد نبوی» را که تقریبا مورد توافق ۲ طرف بود به عنوان گزینه شهرداری مطرح کنند اما آقای نبوی از پذیرش این سمت پرهیز کرد و در نهایت، آقای مرتضی الویری با 15 رأی به خیابان بهشت رفت.

اما عمر شهرداری آقای الویری 3 سال بیشتر نپایید چون تاب اختلاف با شورایی‌ها را نیاورد و از سمت خود استعفا کرد. خودش در این‌ باره می‌گوید: «شورای شهر دچار مشکلاتی بود؛ اینکه جنبه ‏سیاسی بر جنبه تخصصی غلبه داشت و ۲ گرایش سیاسی موجود در شورای شهر (مشارکت و کارگزاران) تمایل داشتند ‏شهردار طبق سلیقه آنان عمل کند».

پس از الویری، آقای ملک‌مدنی شهردار تهران شد و این سرآغاز حاشیه‌هایی تازه بود. مخالفان ملک‌مدنی، طرفداران او در شورای شهر را به دریافت پول، گرفتن آپارتمان‌های لوکس در الهیه و... متهم می‌کردند و در مقابل، طرفداران ملک‌مدنی اجازه استیضاح او را در شورای شهر نمی‌دادند. اختلافات به وزارت کشور و دفتر رئیس‌جمهوری و نمایندگان ۳ قوه کشید تا اینکه خانم «اشرف بروجردی» معاون وقت امور اجتماعی و شوراهای وزارت کشور بحث «انحلال شورای شهر» را مطرح کرد. اظهارات او جنجال‌ زیادی به راه انداخت و حتی با اینکه وزارت کشور سعی کرد این اظهارات را اصلاح کند اما طیف موافقان ملک‌مدنی در شورای شهر منتظر همین جرقه بودند.

بروجردی بعدها گفت: «شورای تهران را خود شورا منحل کرد، نه وزارت کشور. هر 10 روز یک بار باید جلسه شوراها برگزار شود ولی به دلیل اختلافی که بین ۲ جناح درونی شورا وجود داشت، جلسه‌ای برگزار نمی‌شد. قانون این بود که اگر اینها نتوانند ۳ ماه جلسه شوراها را شکل بدهند، باید شوراها منحل بشود و اینها ۳ ماه‌شان گذشته بود». سرانجام پس از مدت‌ها جدال، هیات حل اختلاف مرکزی که شامل نمایندگانی از قوا بود و حکمیتی رسمی میان طرفین دعوا در شورای شهر داشت، رأی به انحلال شورای اول شهر تهران داد.

همان زمان موسوی‌لاری گفت: «این تصمیم برای آسایش مردم تهران گرفته شد».

آقای عطریانفر از فعالان جبهه اصلاحات و عضو شورای اول نیز در نشستی که آذرماه سال 85 برگزار شد، به صراحت اذعان کرد: «شورای اول تهران شورای موفقی نبود و نمی‌توان به عملکرد آن افتخار کرد».

او اردیبهشت سال 97 هم درباره شورای اول گفت: «همه ما متوهم بودیم و جامعه هم این توهم را به ما القا می‌کرد و فضای سیاسی دوم خرداد هم این در را از پاشنه خارج کرد و شورا را از یک نهاد مدنی به سمت فضای سنگین سیاسی برد تا بتواند قدرت سیاسی خود را به رخ بکشد».

و اما شورای پنجم؛ شورایی که از ترس عدم ورود یک عضو اصولگرا به آن یعنی آقای مهدی چمران، پرونده انتخاب آقای محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران را همان ابتدا بست تا معتقدان به شورا، با اکثریتی کامل به تمشیت امور پایتخت بپردازند.

اما در این شورا هم دقیقا مثل شورای اول، نخستین و مهم‌ترین بحث بر سر انتخاب شهردار بود. همان‌طور که شورای اول یک رکورد بی‌سابقه از خود بر جای گذاشت و انحلال شورا را در تاریخ پارلمان شهری ایران به نام خود ثبت کرد، شورای پنجم هم در عرصه‌ای دیگر رکوردزنی کرد و توانست در طول یک سال، انتخاب 4 شهردار و سرپرست شهرداری را در کارنامه‌اش به ثبت برساند.

پس از آغاز به کار شورای پنجم و مطرح ‌شدن گزینه‌های مختلف، در نهایت اعضای شورا بر سر معرفی آقای محمدعلی نجفی به اجماع رسیدند و تا زمان تایید وی، آقای مصطفی سلیمی را به عنوان سرپرست شهرداری انتخاب کردند. 6 ماه از آغاز به کار نجفی در شهرداری نگذشته بود که او به علت آنچه آن را «بیماری» عنوان کرد، استعفا کرد و سمیع‌الله حسینی‌مکارم عهده‌دار سرپرستی شهرداری تهران شد. اعضای شورا در این مقطع، به محمدعلی افشانی به عنوان شهردار تهران رای مثبت دادند. 22 آبان 97 نیز شورا از میان ۲ گزینه پیروز حناچی و عباس آخوندی، حناچی را با 11 رای به عنوان شهردار جدید انتخاب کرد و حناچی جانشین محمدعلی افشانی شد که با تصویب قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان، باید از شهرداری می‌رفت. تا لحظه نگارش این نوشتار، آقای حناچی شهردار تهران است.

چالش‌های مربوط به شهرداران منتخب شورای اصلاح‌طلب پنجم از ارتکاب یکی به قتل همسر دومش تا انتساب یکی دیگر به خانواده‌ای که شائبه عضویت یکی از اعضای آن در سازمان منافقین وجود داشت، در حوصله این مقال نیست و شاید ربط ‌دادن آن به عملکرد شورا هم خارج از دایره انصاف باشد اما به هر حال این افراد توسط همین شورایی انتخاب شدند که آقای میرلوحی مخالفان عملکرد آن را بی‌اعتقاد به شوراها می‌داند.

در بیان چکیده‌ای از عملکرد این شورا در عرصه مدیریت شهری نیز همین بس که محسن هاشمی، رئیس شورا 7 تیر 99 در گفت‌وگویی با روزنامه اصلاح‌طلب «شرق» گفت: «فکر می‌کنم مدیریت شهری در این دوره در حوزه حمل‌ونقل موفق عمل نکرده است... شهرداری نتوانست از فرصت استفاده کند... علاقه زیادی داشتم که دست‌کم در چند اولویت این دوره بتواند کارنامه مقبولی به مردم ارائه دهد بویژه در ۴ حوزه حمل‌ونقل عمومی، پسماند، نوسازی بافت‌های فرسوده و آسیب‌های اجتماعی».

این خلاصه‌ای از اتفاقاتی بود که در شورای منحله اول و شورای پنجم با اعضایی اصلاح‌طلب رقم خورده است. نکته مهم این است که آنچه از نظرتان گذشت بویژه درباره پرونده درخشان(!) شورای اول، تماما برگرفته از اظهارات و واکنش‌های خود اصلاح‌طلبان بود و هیچ تحلیل و نظر شخصی در آن وارد نشد.

*********************************

روزنامه خراسان**

پشت پرده یک بحران جدیددر منطقه/ امیرمسروی

در پشت پرده سیاست در منطقه تحولاتی در جریان است که می تواند بسترساز تنش و بحران هایی جدید باشد. در یکی از این تحولات زمزمه هایی از حضور ارتش ترکیه در کنار سربازان سعودی در جنگ یمن به گوش می رسد حرکتی که می تواند در ادامه ماجراجویی های آنکارا مانند پرونده سوریه و لیبی پایه گذار تنشی جدید شود. اردوغان پس از روی کار آمدن جو بایدن، تلاش کرده فصل جدیدی از برقراری ارتباط با اسرائیل از یک سو و عربستان از دیگر سو را آغاز کند. حتی پالس هایی نیز برای قاهره فرستاده است.در این میان اما نزدیک شدن به ریاض که  پس از بهار عربی و سپس ماجرای محاصره قطر و موضوع خاشقچی بالاترین سطح تنش بین دو کشور را تجربه می کرد، حائز اهمیت است. هر چند برخی کارشناسان معتقدند ترکیه و عربستان برای رسیدن به روابطی آرام مسیر پر سنگلاخی را پیش رو دارند.

کافی است در سال های اخیر به سیاست های ترکیه نگاه مجددی بیندازیم. از راهبرد تنش صفر با همسایگان تا امروز که اردوغان بالاترین سطح تنش را در 30 سال اخیر تجربه می کند. از یک سو ارتش را ترغیب کرده تا به بهانه تعقیب پ.ک.ک  به سنجار عراق وارد شود تا تنش میان آنکارا – بغداد را به بالاترین سطح خود برساند و از سوی دیگر با اشغال رسمی شمال سوریه، عملا مناطق کردنشین سوریه در اختیار ارتش ترکیه قرار گرفته و آنکارا اعلام جنگ غیررسمی به دمشق کرده تا منطقه پرواز ممنوع خود را به کرسی بنشاند. اما این دو موضوع تنها درگیری ترکیه با همسایگان نیست، اردوغان با ورود به پرونده لیبی و حمایت از گروه های درگیر عملا به یکی از طرف های درگیری در این کشور جنگ زده تبدیل شده است. ماجرای تنش سنتی ترکیه با قبرس نیز دیگر تنش موجود در جنوب غرب ترکیه است. جنگ در یمن و حمایت از عربستان و خبرهای غیررسمی از ارسال نیروی نظامی و تجهیزات به این کشور برای مقابله با انصار ا... در کنار حضور رسمی در جنگ آذربایجان – ارمنستان موسوم به قره باغ حکایت از سطح جدید تصمیم گیری و فرامنطقه ای نگری اردوغان دارد. سلطان این روزهای ترکیه خوب می داند ژئوپلیتیک غرب آسیا متفاوت است. اردوغان  سعی می کند از اهرم انرژی و نقشش  به عنوان هاب انتقال انرژی به اروپا حداکثر بهره را ببرد. او خوب می داند این بعد از قدرت می تواند چه تاثیری بر ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا بگذارد. با این حال بررسی رفتار اردوغان علاوه بر این که نشان دهنده عبور این کشور از سیاست چند ساله  خود یعنی «سیاست تنش صفر با همسایگان» است از یک الگوی دیگر نیز رونمایی می کند، یعنی  تاکتیک «استفاده از نیروهای نیابتی»، در حالی که  تشکیل ارتش بین المللی مقاومت در منطقه توسط سردار سپهبد شهید سلیمانی، ابتکاری بود که از ایشان برای مقابله با تروریسم، مهار فروپاشی کشورهای منطقه ای و تجزیه دولت و حمایت از مردم به یادگار ماند. تمام جهان در برابر سوریه، لبنان و عراق ایستادند اما این نیروهای مقاومت بودند که مالکیت سرزمین ها را مشخص و از مردم سرزمین ها دفاع کردند. کپی برداری اردوغان از حاج قاسم موجب شد تا آنکارا به جای تشکیل یک نیروی مقتدر برای مقابله با تروریسم، یک سازمان تروریستی فراملیتی را تحت پوشش سرویس اطلاعاتی خود قرار دهد. حمایت از جبهه النصرة، ارتش آزاد، انتقال نیروی تروریستی به جنگ قره باغ از سوریه، ارسال نیروهای جنگی تروریستی از سوریه به یمن برای مقابله با انصار ا... و تجهیز نیروهای القاعده در لیبی بخشی از سناریوی اردوغان در منطقه است. فراموش نشود که اردوغان پیاده نظام خود را از ساختار رسمی به نیروهای نیابتی سوق داده است. اردوغان در کودتای نافرجام 2016 ترکیه  متوجه شد که نمی تواند در چالش های اساسی، چندان به ارتش تکیه کند. اکنون به نظر می رسد این مهره بازی اردوغان در منطقه در حال ورود به نبردی است که عملا سعودی در آن زمین گیر شده است. ورودی که اگر حالت جدی تری به خود بگیرد، باید منتظر برافروخته شدن شعله های بحران منطقه ای دیگری بود.

*********************************

روزنامه ایران **

پنجشنبه‌های افتتاح نمایی نزدیک‌تر از خط مقدم جنگ اقتصادی/علیرضا معزی

معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهوری

اینک و در پایان سال 99، رویـــداد منظــم و مســتمر افتتـــــاح طرح‌هـــای ملـــی یا همان پنجشنبه‌های افتتاح که  به تناســب عنوان سال «تدبیر و امید برای جهش تولید» نام گرفت، بیش از هر چیز یک «نماد» است؛ نمادی روشن از ایستادگی دولت و ملت در سخت‌ترین سال و در مهیب‌ترین تنگناهایی که بر یک کشور می‌توانست تحمیل ‌شود. سال 99 به تمامی با کرونا و تحریم گذشت و به همین سبب، «جهش تولید» با افتتاح بدون توقف پروژه‌ها در این سال سخت، رخدادی قابل تأمل بود، رخدادی با پیام رسا از تمام جغرافیای وطن، پیام رسای تسلیم‌ناپذیری ایران.

جنگ اقتصادی تحمیلی، واقعیت تلخ کشور ما و عالم‌گیری کرونا پدیده‌ دردناک جهان ماست اما اگر قرار باشد در کنار تمام تبعات فرساینده و ناخوشایند توأمانی تحریم و بیماری، یک کلان‌تصویر، قامت زخمی اما ایستاده‌ ایران را به رخ بکشد، افتتاح مکرر پروژه‌هایی است که حتی در روزگار عادی ایران نیز، اتفاقی مهم و یا حتی تاریخی محسوب می‌شدند.

دولتی که می‌تواند خالق زنجیره‌‌ اینچنین از طرح‌ها و ابرپروژه‌ها باشد، دولتی که می‌تواند «بیدبلند» را به سرانجام  برساند و بالاخره و پس از سال‌ها از شعله‌های مشعل، خوراک پالایشگاه بسازد، دولتی که می‌تواند با خط لوله‌ گوره-جاسک، صادرات نفت ایران را از آن سوی تنگه نیز ممکن کند و امنیت صادرات نفت ایران را تضمین نماید، دولتی که می‌تواند با پروژه‌ ریلی خواف-هرات، جاده‌ ابریشم را احیا کند و به تجارت فرامرزی ایران از اروپا تا چین، میدانی تازه ببخشد، دولتی که می‌تواند با آبرسانی به فلات مرکزی و شرق ایران، توسعه‌ متوازن را از رؤیایی در دوردست به فرایندی در جریان، بدل کند و ده‌ها تصفیه‌خانه آب و فاصلاب در یک سال بسازد و تنها درسال 99، یک میلیون روستایی دیگر را به آب بهداشتی و پایدار برساند، بی‌گمان دولتی نشسته و خسته نیست. رویداد افتتاح پروژه‌های ملی، کلیشه‌های فضاسازی‌های روانی ضد دولت را زیر سؤال می‌برد، فضاسازی‌ها و عملیات‌ روانی که شوربختانه «دولت جنگ» را هدف قرار داده بود.

دولت محدود به رئیس‌جمهور، محدود به پاستور و حتی محدود به کابینه نیست. دولت بدنه‌ فراگیری از مجریان، کارشناسان و کارکنانی است که تصویر راستین دولت هستند، تصویری واقعی از اراده و تکاپو برای اداره‌ کشور در تمامی شرایط، از مذاکره تا تحریم، از صلح تا جنگ اقتصادی. افتتاح‌های برخط گرچه روشی ناگزیر از شرایط و محدودیت‌های فیزیکی در دوران کرونا بود و همچنان هست اما داده‌های روشن‌تری را از مراحل اجرایی به شهروندان بیشتری انتقال می‌داد و البته تصویر دقیق‌تری از دولت را در ذهن شهروندان می‌ساخت. شهروندان در آیین برخط افتتاح‌ها دریافتند که دولت مشابه نهادهای دیگر،  ترکیبی از چهره‌های محدود نیست؛ دولت همان مجموعه‌ای است که خالق صدها و هزاران پروژه تنها در یک سال است. اصل تفکیک قوا به معنای این همانی نهادها و قوا نیست و نهاد دولت چه ظرفیت اجرایی‌اش و چه توان کارشناسی‌اش نمی‌تواند در تراز نهاد دیگری باشد؛ تعدد آیین افتتاح‌ها و به عبارتی تعدد طرح و ابرپروژه‌های ملی این گزاره را تثبیت و آشکار نمود که دولت، به معنای واقع کلمه، نهاد اداره‌ کشور است و در جنگ اقتصادی، خط مقدم.

جهش تولید در سال 99 و افتتاح طرح‌های بزرگ ملی در کوران جنگ اقتصادی مرهون سال‌هایی است که ایران با انتخاب شهروندانش از انزوا و تحریم گریخت و منابع و توانمندی لازم را برای توسعه مهیا کرد. آنچه تسلیم‌ناپذیری ما را در روزگار جنگ برجسته می‌کند محصول دستاوردهای ایران در سال‌های صلح و دیپلماسی است. دولت دوازدهم در سال 99 نشان داد که دیپلماسی می‌تواند و باید پشتوانه‌ ایستادگی باشد و البته ایستادگی این روزها نیز به پشتوانه‌ دیپلماسی در آینده تبدیل خواهد شد و این جز با دولتی که مذاکره را به وقت مذاکره و ایستادگی را به وقت ایستادگی به‌کار برد، ممکن نمی‌شود.

*********************************

روزنامه شرق **

ریل‌های معوج/سیدمصطفی هاشمی‌طبا

چند روز پیش نمایشگاه صنایع ریلی با حضور شرکت راه‌آهن ایران و سایر شرکت‌ها و مؤسسات تولیدی و خدماتی صنایع ریلی در تهران برپا شد و البته این واقعه نیکویی بود که در منطقه خاورمیانه به جز ترکیه در کشور دیگری روی نمی‌دهد. در اینجا نمی‌خواهم راجع به نقش راه‌آهن، کندی توسعه آن در ایران و خساراتی که اقتصاد ما بابت نبود یک شبکه کامل دوخطه راه‌آهن تحمل می‌کند، بحث کنم بلکه می‌خواهم از ریل فولادین آن برای مقصود خودمان بهره‌برداری کنم. ریل‌های راه‌آهن به مثابه دو خط موازی هستند که هرگز به هم نمی‌رسند (هرچند لباچوفسکی، ریاضی‌دان روسی، معتقد بود که به هم می‌رسند ولی علی‌العجاله در منطق ریاضی جاری و عادی به هم نمی‌رسند) اما این دو خط موازی که به هم نمی‌رسند، محموله خود را دقیقا به هدف می‌رسانند و تفاوتش با جاده همین است، مگر آنکه سوزن‌بانان میان راه اشتباه کنند. می‌خواستم از این ریل و ریل‌گذاری و هدف این دو خط موازی و همچنین نقش سوزن‌بانان در رساندن مقصود استفاده کنم و به این بپردازم که آیا سرنوشت محتوم اقتصادی ما و اوضاع اجتماعی‌مان به خاطر تحریم آمریکا به تلاطم افتاده است یا آنکه دو خط موازی ریل راه‌آهن را می‌توان به یاری گرفت تا شاید گره از کار بسته اقتصاد ما بگشاید. البته اصل دو خط فولادی ریل، لوکوموتیو، واگن و... در اقتصاد عینیت دارد و به آن کمک می‌کند اما ما در اینجا به مجاز آن می‌پردازیم و نه به فولاد سخت، خشک و انعطاف‌ناپذیر. شاید این نوشته کوتاه بتواند سرفصلی باشد بر آنچه باید خیلی فوری و جدی و در سطح بالا به آن پرداخته شود و کار 40ساله روی ریلی که ناهموار، بدون هدف و دستخوش سلیقه لوکوموتیورانان و سوزن‌بانان است، به روی ریل موازی و مستقیم که به درستی به شهر هدف کشیده شده، به پیمودن راه ادامه دهد. در ابتدای پیروزی انقلاب بحث بر سر اقتصاد اسلامی، کتاب «اقتصادنا»ی شهید صدر و برخی نوشته‌ها و نظرات دیگر بود. ازجمله کتاب اقتصاد شهید مطهری که به دلایلی جمع‌آوری شد. اینکه دولت چه نقشی دارد و مردم چه نقشی، مورد مناقشه بود و بازرگان به لیبرالیسم و دولت دفاع مقدس به سوسیالیسم و بعدا دولت هاشمی‌رفسنجانی به نئولیبرالیسم، دوباره دولت خاتمی به لیبرالیسم و دولت احمدی‌نژاد به لیبرالیسم پوپولیستی متهم شدند و سرانجام به دولت امید و اعتدال که ملغمه‌ای از ابهام است، رسیدیم.

همه هم ظاهرا اقتصاد اسلامی را پیگیری می‌کردند والا علمای اسلامی علیه جریان غیراسلامی یا ضداسلامی فریاد می‌زدند، همان‌گونه که از بی‌حجابی و امور مشابه برمی‌آشوبند. نخست به موضوع بانکداری نگاه می‌کنیم. قانون بانکداری اسلامی نوشته شد. مرحوم دکتر نوربخش می‌گفت اگر چنین نکنیم، ریشه بانک‌ها را درمی‌آورند و اقتصاد به هم می‌ریزد و چنین شد که هم به سپرده‌ها بهره کلان می‌دادند (می‌گویند نگویید، بهره بگویید سود! چشم) و هم از مشتریان سود غیرمنصفانه می‌گرفتند (حال اینکه بهره و سود درباره پول مجازی چه جایگاهی دارد، خود جای بحث و مناقشه است) و بعد هم هرچه گفتیم بهمن نقدینگی ویران‌کننده است، توجه نشد و کسر بودجه‌ها هم بر حجم این بهمن افزود. بعد گفتند بانک خصوصی دایر کنیم. گفتیم بانک خصوصی مشکل‌آفرین است. گفتند شما سوسیالیستی فکر می‌کنید. نتیجه آن شد که با 50 میلیارد تومان بانک تأسیس و پول مردم را در آن جمع کردند و با یک وثیقه بی‌ارزش، پنج هزار میلیارد تومان از آن بیرون کشیدند. دولت تنها برای پرداخت حقوق شاکیان یکی از این مؤسسات اعتباری قرض‌الحسنه 30 هزار میلیارد تومان از جیب بیت‌المال غرامت داد! این از موضوع بانک‌ها؛ مرحوم عسگراولادی اصطلاح جالبی داشت و می‌گفت مطالب را اسلام‌مالی می‌کنند، بانک‌ها هم بحمدلله اسلام‌مالی شدند و یک جوانمرد پیدا نشد که بانک اصلی و در خدمت جامعه را که یک پدیده غربی است، به احکام جدید سوق دهد و به صورت عجیبی احکام مزارعه و مساقات و... را سوار بانک غربی کردند. دولت‌ها می‌دیدند که با فروش نفت ارز معتنابهی به دست می‌آید. همراه با اقتصاد به‌ارث‌رسیده از رژیم پهلوی که به مصرف ارزی می‌پرداخت، همان را کپی کردند و انجام دادند با این تفاوت که اصل را بر ثبات بازار ارز در کشور گذاشتند و سیل ارز و طلا را با دلال‌ها به بازار روانه کرده و به خیال خود نرخ ارز را کنترل‌شده مدیریت کردند، غافل از آنکه مشتری این ارزها در بازار، قاچاقچیان و خارج‌کنندگان سرمایه از کشور هستند. بعد شروع به بزرگ‌کردن بودجه دولت کردند و در اینجا دولت باز هم ریال بیشتر می‌خواست و ساده‌ترین راه افزایش فروش ارز در بازار به نرخ بیشتر بود کمااینکه دولت روحانی کسر بودجه خود را با فروش ارز 25‌هزارتومانی جبران کرد. حالا ببینیم در طول 40 سال چقدر ارز (شاید ارز و طلا و شاید فقط ارز) در بازار فروخته شده است. آقای همتی، رئیس کل بانک مرکزی، می‌گویند 350 میلیارد دلار در بازار فروخته شده است، بله 350 میلیارد دلار. می‌دانید با 350 میلیارد دلار چقدر کالای قاچاق اعم از لوازم خانگی، لوازم لوکس و مواد مخدر وارد کشور شده و چه میزان سرمایه از کشور خارج شده است؟ با این 350 میلیارد دلار می‌دانید چه کارهایی می‌توانست در اقصا نقاط کشور انجام شود و مردم را از کوله‌بری، سوخت‌بری و جنگل‌بری نجات دهد و با افزایش GNP مردم نیاز به یارانه نداشته باشند و معیشت مردم بهتر شود؟ می‌توانستیم با این پول اهداف 1400 را که نوشته‌ایم، تحقق بخشیم. ظاهرا برنامه‌ها را برای اجرانشدن و اهداف را برای نرسیدن به آنها می‌نویسیم چراکه اگر همراه برنامه یا اهداف ریل‌گذاری درست می‌کردیم، می‌توانستیم به آن اهداف دسترسی پیدا کنیم. واردکردن 14 میلیون تن مواد غذایی از خارج در هر سال یکی از تبعات این هدردادن ارز گران‌بهای نفتی است و از این قبیل بسیار است که نفی آیه شریفه «ولن یجعل‌الله للکافرین علی‌المؤمنین سبیلا» می‌کند. وقتی کافران در کشور ما نه‌تنها راه که شاهراه پیدا کرده‌اند، نشانه غیرمؤمن‌بودن ما است. اگر اینها را قبول نمی‌کنید و فکر می‌کنید هدفمند حرکت و ریل‌گذاری مناسب کرده‌ایم، کافی است به مسئله مسکن در کشور نگاهی بیندازیم. این نمونه درستی است از آنچه باید باشد و آنچه انجام شده است. همین چند روز پیش در سی‌سخت زلزله‌ای در حدود 5/5 ریشتر آمد، چند هزار واحد مسکونی را تخریب کرد و البته طبق آمار منتشره خوشبختانه کسی کشته نشد که جای شکر دارد؛ این در حالی است که در تهران، مشهد، تبریز و برخی شهرهای ایران آپارتمان‌های هزارمتری که داخل هر آپارتمان استخر و سایر امکانات بسیار لوکس وجود دارد، ساخته شده است و برج‌های 25طبقه که هزینه ساخت مترمربع آن تا چند برابر آپارتمان‌های پنج‌طبقه معمولی است، احداث شده و مصالحی که باید برای بازسازی ایران و شهرهایی مثل سی‌سخت به کار رود در این برج‌ها به هدر رفته است یا وقتی از منطقه باستی‌هیلز لواسان سخن می‌گویند مگر نمی‌دانند که همه اینها با مجوز ساخته شده و در اطراف تهران و استان‌های شمالی ویلاهایی دوهزارمتری که فقط آخر هفته برای پارتی یا به‌هرحال اقامت موقت است، احداث شده است. این یعنی بی‌هدف‌بودن و «باری به هر جهت» رفتن. سال‌هاست از بازسازی روستاها، حل مسئله مسکن، بافت فرسوده تهران، بازار خطرناک، ساختمان‌های آماده انفجار (مثل پلاسکو) و... سخن می‌گوییم ولی هیچ هدفی را تعقیب نمی‌کنیم، نگویید مردم بی‌فرهنگ مقصر هستند چراکه «الناس علی دین ملوکهم» . اینها شاید مثال‌های کوچکی از ریل‌گذاری نادرست در کشور است. شاید هم اصلا ریل نگذاشته‌ایم بلکه لوکوموتیو را بدون ریل رها کرده‌ایم تا در بیابان تاریخ سرگشته و سرگردان به چپ و راست برود و نهایتا چرخ‌های آن فرو رود. نمایشگاه تجهیزات راه‌آهن بهانه‌ای داد تا اگر هنوز ریل‌های راه‌آهن کشورمان پابرجا و کامل نشده، لااقل در این میان به مثابه یک نمونه به یاری امور اقتصادی و اجتماعی جامعه‌مان بیاید. راستی نامزدهای ریاست‌جمهوری انتخابات 1400 در چه فکری هستند. حتما مشغول جمع‌آوری ادله علیه حریفان و ملکوک‌کردن آنان هستند تا با نفی دیگران چهره شوند و رأی آورند. اگر چنین نیست، چه برنامه‌ای و چه ریل‌گذاری متفاوتی دارند و تبعات ریل‌گذاری‌شان کدام است و چه موقع می‌توانند اقتصاد مقاومتی و اهداف 1400 را محقق کنند؟ فعلا که همه چیز در حد حرف است.

*********************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات