روزنامه کیهان **
۱- انقلاب [اسلامی]با کودتا به وجود نیامد، با حرکت نظامی به وجود نیامد؛ مثل بعضی از انقلابها که یک عدّه افسر نظامی رفتند یک حکومتی را برداشتند، حکومت دیگری به جایش گذاشتند؛ نه، این انقلاب بهوسیله مردم به وجود آمد؛ با عزم مردم، با نیروی انقلاب مردم، با ایمان مردم به وجود آمد؛ با همین نیرو از خود دفاع کرد، با همین نیرو هم باقی ماند و ریشه دواند... در گذشته همیشه میگفتند کشور صاحب دارد؛ منظورشان این بود که فلان امیر و فلان حاکم و فلان سلطان صاحب کشور است! مردم نقشی نداشتند، کارهای نبودند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، مردم میدانند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور هم خود مردمند. (رهبر انقلاب)
۲- یکی از موضوعاتی که معمولا و به طور طبیعی با نزدیک شدن به زمان انتخابات از سوی محافل و احزاب سیاسی فعال در کوران رقابتها زیاد مطرح میشود و خاصه یکسره در این ایام ورد زبان نامزدهای انتخاباتی قرار دارد، «مردم» است. هریک به زعم خود درباره مردم، جایگاه و اهمیت مردم در کشور و انقلاب، لزوم حضور مردم در صحنه انتخابات، آرمانها و مطالبات مردم، مشکلات معیشتی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و... مردم، مسئله تحصیل و اشتغال و ازدواج جوانان مردم و... سخن میگویند، شرایط موجود را تحلیل و درباره حل مشکلات و پاسخگویی به خواستههای مردم وعده میدهند و احیانا برنامههای خود را اعلام میکنند و... راستی هم این است که نظام جمهوری اسلامی نظامی مردمسالار است که چون (صرفنظر از نهضت انبیای الهی) برخاسته از مردمیترین انقلاب تاریخ است، نقش مردم بسیار برجسته و غیر قابل انکار است، این انقلاب اصلا برپا شده تا در پرتو تعالیم و آموزههای مکتب نجاتبخش و الهی اسلام این ملک و ملت را احیا و در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهد؛ بنابراین در این نظام همه چیز و همه امکانات و تواناییها و فرصتها باید در جهت این هدف بزرگ و آرمان عالی به خدمت گرفته شود. با این وصف صحنه انتخابات از جمله ریاستجمهوری باید صحنه رقابت کسانی باشد که خود را برای خدمتگزاری به مردم و حرکت و تلاش در جهت تحقق آرمانهای والای مردم ایران به کار بگیرند. ناگفته پیداست که مردم با رای خود «خادم» و «خدمتگزار» برای کشور انتخاب میکنند و هرگز جواز خودکامگی و انحراف از اصول و ارزشها را برای فرد و حزب و جناح متبوع آن صادر نمیکنند! بنابراین کسانی که با رای مردم به مجلس راه پیدا میکنند یا کسی که با رای مردم بر مسند مهم ریاستجمهوری تکیه میزند باید در برابر رای مردم احساس مسئولیت کند و تمام تدبیر و تلاش خود را به کار بندد تا در چارچوب وظایف تعریفشده و به اختیارات قانونی در خدمت آنها و درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم باشد، رهبر انقلاب از این موضوع به عنوان «دوسر مردم سالاری» نام میبرند «مردمسالاری هم دو سر دارد... یک سر مردمسالاری عبارت است از اینکه تشکیل نظام به وسیله اراده و رای مردم صورت میگیرد، یعنی مردم نظام را انتخاب میکنند، دولت را انتخاب میکنند، نمایندگان را انتخاب میکنند، مسئولان اساسی را به واسطه یا بیواسطه انتخاب میکنند... سر دیگر قضیه مردمسالاری این است که حالا بعد از آنکه من و شما را انتخاب کردند، ما در قبال آنها وظایف جدی و حقیقی داریم...»
۳- استاد شهید علامه مطهری (ره) در یکی از آثار گرانقدر خود (حماسه حسینی، جلد اول) میگوید و مینویسد: «مسئله احساس شخصیت، مسئله بسیار مهمی است. از این سرمایه بالاتر برای اجتماع وجود ندارد که در خودش احساس شخصیت بکند، احساس منش بکند، برای خودش ایدهآل داشته باشد و نسبت به اجتماعهای دیگر حس استغنا و بینیازی داشته باشد... وای به حال آن اجتماع که این حس را از دست بدهد...»
در روزگاری که استقلال و عزت این سرزمین، قربانی مطامع و زیاده خواهی استعمارگران و عرصه تاخت و تاز قلدران چپاولگر قرار گرفته و هویت فرهنگی و شخصیت ملی آن بازیچه جاهلیت مهاجم مدرن شده بود؛ و در زمانهای که طواغیت دستنشانده ملت ایران را تحقیر میکردند و شخصیت آنها نادیده گرفته و له میشد و از نظر حاکمان در امور مملکت «مردم کارهای نبودند»، «حق رای و نظر نداشتند»، و «ملت، رعیت بود و عقل درست حسابی نداشت» و «ایرانی حتی عرضه و لیاقت ساختن آفتابه حلبی هم نداشت» و... ملت انقلاب به پا کرد. انقلاب اسلامی به صحنه آمد تا منجی ملک و مردم باشد و استقلال و هویت فرهنگی آن را احیا نماید و شخصیت و عزت ملی آن را بازگرداند. اکنون بیش از چهل سال است که مردم ایران با انقلاب اسلامی خود با وجود همه خباثتها و مانعتراشیهای دشمنان بینقاب خارجی و دنبالههای منافق و نفوذیهای داخلی آن پرقدرت و مقاوم در راه تحقق این هدف و آرمانهای متعالی به پیش میرود؛ و این خیلی طبیعی و بدیهی است که مردم از کسانی که در این مملکت و به وسیله رای این مردم «جواز مسئولیت» میگیرند و ردای مسئولیت میپوشند، خاصه رئیسجمهور با آن جایگاهی که در ساختار سیاسی کشور دارد و با آن اختیارات وسیعی که طبق قانون اساسی از آن برخوردار است هر گام و قدمی در هر عرصهای (سیاست داخلی و خارجی) که بر میدارند، در جهت تحقق خواستههای مردم و تحقق آرمانهای انقلاب آنها و در جهت استحکام استقلال و ارتقای شخصیت ملک و ملت باشد و لاغیر. اصرار به مذاکرات بیحاصل با مظاهر جبهه استکبار در این زمانه، کسانی که، چون اسلاف خود (مثل ابوسفیان و اشراف قریش و...) بارها و طی قرون متمادی ثابت کردهاند که اهل مذاکره و گفتگو نیستند و اگر هم شعار مذاکره میدهند صرفا برای این است که حرف زور و خواستههای نامشروع خود را از طریق مذاکره به طرف مقابل دیکته و تحمیل نمایند، ایجاد دوگونههای تاسفبار و سؤالبرانگیز «میدان» و «دیپلماسی» و... بالاخره لاینحل ماندن مشکلات روزمره مردم و راه افتادن صفهای مرغ و روغن و کشک و... منت گذاشتن بر سر مردم که اگر ما نبودیم قحطی میشد و. رفتار و گفتار و اتفاقاتی است که فرسنگها با انتظارات ملت و شأن و شخصیت این مردم فاصله دارد.
۴- «مردم ایران» را باید درست شناخت، برای این کار، مثل هر کار مطالعاتی و تحقیقاتی دیگر باید به سراغ منابع دقیق و ناب رفت. بابد اهل تاریخ بود و نگاهی جامعهشناسانه داشت. تاریخ نشان میدهد که مردم این سرزمین به دنبال گرویدن به آخرین و کاملترین دین خدا، و خاصه پس از آشنایی با مکتب اهل بیت و عدالت علی (ع) و حماسه جاوید حسینی (ع) و... قرنهاست در گذرگاههای تاریخ به دنبال حاکمیت اسلام ناب در دیار همیشه توحیدی خود بودهاند. اوج این خواسته در اراده ملت برای برپایی انقلاب اسلامی تبلور پیدا کرد. در زمانی که رژیم وابسته پهلوی خود را در اوج قدرت میدید و با سیاستهای ضددینی و اقدامات ضدفرهنگی خود بیرحمانه به نابودی باورها و اخلاق و هویت و شخصیت ملی کمر بسته بود، در روزگار کرّ و فرّ مکاتب الحادی و ماتریالیستی و غوغای کرکننده ایسمهای وارداتی، ملت ایران با راه انداختن «نهضت بازگشت به خویشتن» و انقلاب «الله اکبر» بار دیگر با صدای بلند به روزگار و تاریخ، زمان و جهان اعلام کرد که از میان این همه، باز هم اسلام را انتخاب میکند، اسلام ناب، نه بیش و نه کم. نه اسلام اموی و آمریکایی ونه اسلام خوارجی و داعشی، بلکه اسلام ناب محمدی (ص) و تشیع راستین و سرخ علوی. جامعهشناسی این ملت هم نشان میدهد که کماکان پای اعتقادات و آرمانهای خود ایستاده است و با همان حجم و کمیت و شور و غوغایی که روزی به جمهوری اسلامی رای داد و دیگر روز در عزای رهبر فقید خود قیامت به پا کرد، چهل سال بعد از پیروزی انقلاب هم در تشییع پیکر قهرمان بزرگ و سردار رشید که به دست دولت شقی و تروریست آمریکا به شهادت رسید، حماسهای خیرهکننده به پا میکند...
بنابراین کسانی که برای تصدی ریاستجمهوری عزم را جزم کردهاند باید بیش از هر چیزی بدانند که مردم ایران چه میخواهند و خواسته و انتظارات آنها کدام است. حرف مردم را هم از زبان مردم، تاریخ مردم، کنشها و واکنشهای این مردم باید شناخت نه از زبان دشمنان این مردم. بلندگوها و حلقومهای وابسته به اردوگاه استعمار زخمخورده از انقلاب مردم ایران. نابکارانی که یکسره و مداوم از زبان مردم ایران بر طبل بیهویتی، وابستگی و خسته شدن از انقلاب و حتی دلسردی از باورهای اعتقادی و... میکوبند.
۵- فقط کسانی که خود را به خواب زدهاند و قصد و ارادهای برای درافتادن با معضلات و حل گرفتاریهای جامعه و مردم را ندارند میتوانند واقعیات ناخوشایند ملموس را کتمان کنند، وگرنه همه میدانیم جامعه با مشکلات فراوانی خاصه از حیث اقتصادی و فرهنگی مواجه است؛ مشکلاتی که ناشی از تهاجم اقتصادی دشمنان و بدعملیها و سوءتدبیرهای داخلی است.
مردم با تنگناهای سخت اقتصادی و مسائل عدیده معیشتی (گرانی، مسکن و...) دست بهگریبان هستند، بسیاری از جوانان مشکل اشتغال و ازدواج و... دارند، کسی در وجود این معضلات و مشکلات تردیدی ندارد. بحث بر سر این است که چگونه میتوان و باید این مشکلات را برطرف کرد و این معضلات را به حداقل رساند؟ آیا راه اساسی و قطعی آن بر پای خود ایستادن و استفاده بهینه از امکانات و داشتههای سرزمینی است که فقط در سایه یک مدیریت توانمند، باانگیزه و مومن به انقلاب اسلامی و ارزشها و آرمانهای منبعث از آن ممکن است یا چنانکه بعضیها حتی در لباس مسئول و مدیر و وزیر و... مستقیم و غیرمستقیم القا میکنند نگاه کردن به دست دیگران و منتظر همکاری و همراهی قدرتها و دولتهایی است که به گواهی واقعیات غیر قابل انکار برای تامین منافع نامشروع خود در دو قرن اخیر بیرحمانه به تاراج همهجانبه و تحقیر این ملک و ملت را ترویج میکردند. آیا راهش اعلام پشیمانی و «غلط کردم» از انقلابی است که یک ملت با همه وجود برپا کرده و بیش از چهل سال است با همه سختیها و رنجها و خون دل خوردنها و تحمل مصائب گوناگون پای آن ایستاده است؟! مردم به ویژه اقشار متوسط به پایین با مشکلات عدیده و تنگناهای اقتصادی دست بهگریبان هستند، اما تاریخ گواهی میدهد مردم حل مشکلات خود را به قیمت نابودی استقلال و شخصیت و عزت ملی خود نمیخواهند؛ و از مسئولان خود، رئیسجمهور، دولت، مجلس و... توقع دارند مشکلات و گرفتاریها را با توکل به خدا، تکیه بر تواناییهای ملت و تدبیر و استفاده بهینه از ظرفیتهای سرشار و غنی داخلی حل کنند... وقتی از مردم شناخت درستی نداشته باشیم به جای حل اساسی مشکلات و پاسخگویی مناسب به مطالبات مردم، خواسته و ناخواسته اسیر القائات بدخواهان و دشمنان غداشده و حرف او را میزنیم و طوری عمل میکنیم که مطلوب دشمن و بازی در زمین اوست. مردم ایران تصمیم خود را گرفتهاند و علیرغم تلاش غرب و دستگاههای تبلیغاتی آن چه در خارج و چه در داخل پای انقلابی که استقلال ملی و هویت تاریخی و فرهنگی آنها را احیا کرده است ایستادهاند و اراده کردهاند از این راه که مطمئنترین راه است، مسایل و مشکلات خود را به طور اساسی حل کنند؛ و چقدر این سخن خمینی عزیز امیدبخش است که «با اراده ملتها، ارادهای که تبع اراده خداست، ارادهای که برای خداست، غیرممکن ممکن میشود».
***************
روزنامه خراسان **
معادله جدید در قدس/دکتر علیرضا تقوی نیا
درگیریهای اخیر محله شیخ جراح شهر بیت المقدس از چند منظر قابل بررسی است. ابتدا این که حاکمان تل آویو برای اولین بار به خود این جرئت را داده اند تا دهها خانواده ساکن در قدس شرقی را مجبور به ترک دیار خود کنند. به همین علت و ایضا مخالفت این رژیم با برگزاری انتخابات در بیت المقدس، درگیریهای شدیدی میان آنان و فلسطینیان به وقوع پیوسته است. گزاره مهم این است که بدانیم قدس شرقی توسط تمام کشورهای جهان و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، اشغالی تلقی شده و سیاست پاک سازی جمعیتی توسط رژیم صهیونیستی نقض صریح کنوانسیون ژنو بوده که صدای اعتراض کشورهای غربی را نیز بلند کرده است. هدف اصلی صهیونیستها اعمال فشار و ایجاد تنگنا برای فلسطینیهای ساکن قدس است تا مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شوند این سیاست دیرینه اکنون به نزدیک حرم مسجد الاقصی رسیده و رژیم صهیونیستی با صدور حکم دادگاه این رژیم به فلسطینیهای ساکن منطقه شیخ جراح در نزدیکی حرم یک ماه فرصت داده است تا خانه خود را ترک کنند تا صهیونیستهای افراطی موسوم به حریدیها در آن جا ساکن شوند و این در حالی است که همه این فلسطینیها سند خانههای خود را در دست دارند و اردن هم که در بین سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ حاکمیت کرانه باختری و شرق قدس را برعهده داشته صحت و اعتبار سند مالکیت فلسطینیها را تایید کرده است. نکته دیگر این که ساکنان ساحل غربی رود اردن، در سالهای گذشته به دولت محمود عباس برای تحقق خواسته هایشان امید بسته بودند، اما تحولات اخیر نشان داد سیاست مذاکره و روی خوش نشان دادن به صهیونیستها از پیش شکست خورده است و جز ایجاد زمینه برای پیشروی بیشتر آنان ثمرهای در بر ندارد و تعرض به مسجد الاقصی و بیرون کردن فلسطینیان از قدس شرقی تحت تاثیر همین عقب نشینیها ارزیابی میشود. اما ورق رویدادها از جایی برگشت که مردم مبارز، رسما از هموطنانشان در نوار غزه درخواست کمک کردند و گروههای مقاومت نیز به دولت نتانیاهو اولتیماتوم دادند که اگر از سرکوب فلسطینیان در مسجد الاقصی و تخریب خانه فلسطینیان در محله شیخ جراح دست نکشد باید خود را آماده دریافت پاسخ سنگین مقاومت غزه کند. دولتمردان اسرائیلی که هنوز خود را با شرایط جدید وفق نداده بودند و گمان میکردند مثل سالهای گذشته میتوانند راهبرد سرکوب و ارعاب را ادامه دهند، به هشدار گروههای مقاومت توجهی نکردند و در نتیجه برای اولین بار ابتکار عمل در دستان مقاومت قرار گرفت و آنان با راکتهای سنگین شهرهای قدس، تل آویو، اشدود، عسقلان و ... را هدف گرفتند تا براین نکته صحه بگذارند که رژیم صهیونیستی زبانی به جز زبان زور را نمیفهمد و باید با این زبان با او سخن گفت. این موضوع نشان میدهد که گروههای مقاومت نهتنها هراسی از اسرائیل و توان نظامی آن ندارند بلکه از آسیبهای نظامی رژیم صهیونیستی آگاه هستند و با اعتمادبهنفس تعقیب منافع خود را پیگیری میکنند. دولت صهیونیست نیز واکنشهایی بروز داد، اما ادامه راکت باران مناطق اشغالی نشان میدهد فلسطینیان خود را برای یک درگیری سنگین آماده کرده اند لکن جبهه داخلی اسرائیل اصلا مهیای جنگ و دادن هزینه نیست و به نظر میرسد با فرسایشی شدن درگیری و طولانی شدن آن، تل آویو مجبور به عقب نشینی شود. در صورتی که دولتمردان رژیم صهیونیستی تمایل به ادامه جنگ داشته باشند احتمالا مقاومت از سلاحهای جدیدی رونمایی خواهد کرد که توازن را کاملا تغییر دهد و ناتوانی اسرائیل را آشکارتر کند و به همین علت باید گفت بعید است نتانیاهو ریسک طولانی شدن تنشها و سوق دادن آن به سمت یک جنگ تمام عیار را بپذیرد.
********************
روزنامه ایران **
انتخابات بی معنا نیست/محمدرضا تابش
انتخابات در تمام ۴٣ سال گذشته برای نظام جمهوری اسـلامی ایران و در جهت اثبات حقانیت آنچه در سال ۵٧ رخ داد به مثابه یک «آبرو» و عامل شـخصیتســـاز بوده است. اینکه ما در این مدت بهطور متوسط سالانه یک انتخابات داشتهایم یا عموماً دارای نرخ مشارکت قابل قبول و به نسبت بالاتر از برخی کشورهای غربی بودهایم، همواره بهعنوان ابزاری در مقابل تبلیغات مشروعیتزدای دشمنان بوده است.اما نمیتوان از انتخابات همچنان توقع این کارکرد را داشت بدون آنکه متوجه ابعاد «کیفی» آن باشیم. یعنی چنین کارکردی دیگر صرفاً با تکیه بر ارزشهای «کمی» انتخابات ممکن نمیشود.
بنابر این لازم است در کنار موضوع کمیت به کیفیت انتخابات هم توجه شود تا آنچه تحت عنوان مشارکت پر شود مد نظر مسئولان عالی نظام است حاصل شود. واقعیت این است که همچنان حضور در انتخابات حتی با همین وضعیتی که دارد یک کنش درست و منطقی از جهات مختلف برای کنترل وضعیت کشور است.
هر چند بسیاری در داخل و خارج کشور بر بیمعنا شدن آن تأکید دارند و تلاش میکنند که این مفهوم را جا بیندازند. اما در مقابل باید متوجه این هم باشیم که ابعاد کیفی انتخابات ما در چه وضعی است.
فرایند انتخابات در برهههای بسیاری به کمک نظام آمده و همزمان برای مردم و ساحت عمومی جامعه امیدآفرین شده. شاید امروز با سرریز شدن مشکلات و با یک نگاه غلیظ کلیت مشارکت انتخاباتی مردم طی سه دهه اخیر بینتیجه خوانده میشود، اما واقعیت این است که مگر مشارکت سال ٧۶ به بهبود چندپلهای اوضاع زندگی مردم منجر نشد.
مگر سال ٩٢ مسیر تنازلی اقتصاد ما معکوس نشد؟ مسأله این است که جامعه نیاز دارد تا از فرایند انتخابات یک نتیجه «کیفی» ببیند. به عبارت دقیقتر ما باید به این نتیجه برسیم که انتخابات را در قامت یک «نهاد» ببینیم. در این صورت است که میتوان از انتخابات در پیوند با هویت و شخصیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی برای اهداف مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سطح ملی سود جست.
دقیقتر اگر بخواهیم بگوییم این است که چنین انتخاباتی خود به خود چنین کارکردی در جهت تقویت ابعاد مختلف نظام خواهد داشت. برای رسیدن به چنین وضعی البته صرفاً محتاج رفتارهایی در سطح حاکمیت نیستیم و این کافی نیست.
ما در سطح اجتماعی هم نیازمند کنشها و رفتارهایی هستیم که فرایند انتخابات را در کف استاندارد آن زنده نگه دارد. به این اعتبار فاصله گرفتن از صندوق رأی و کنار گذاشتن حق انتخاب در چنین چارچوبی کارکردی منفی خواهد داشت.
وضعیت ما به جایی رسیده که انتخابات پیشرو میتواند سرنوشت این عامل مهم سیاسی را تا مدت زیادی تعیین کند و مجموعه حاکمیت و جامعه باید در این زمینه هوشیارانه و محاسبهگرانه عمل کنند.
********************
روزنامه شرق**
فوتبال و جامعه مدنی/حمزه نوذری*
فوتبال یکی از محبوبترین ورزشهای دنیاست که طرفداران و حامیانی جدی در کشورهای مختلف دارد. علاوه بر این، این ورزش ابعاد اقتصادی، بینالمللی، اجتماعی و فرهنگی وسیعی دارد. بُعد اقتصادی این ورزش چنان بزرگ است که از آن با نام صنعت ورزش یاد میشود. هدف این نوشتار، بحث درباره صنعت فوتبال نیست. در چند روز اخیر دو رخداد جالب در لیگ برتر انگلستان شکل گرفت که از منظر اجتماعی نکات درخور تأملی دارد. رخداد نخست، متوقفکردن چنددقیقهای مسابقه مهم فوتبال در لیگ برتر برای افطاری فوتبالیست مسلمان است. این موضوع نه یک بار بلکه چند بار تکرار شده که نشانه احترام به تکثر است. امروزه جامعه یکدست و با جهانبینی مشترک وجود ندارد، بلکه تکثر و تنوع اساس جامعه مدرن است. نقطه ضعف یک جامعه بهرسمیتنشناختن ویژگی تنوع و تکثر گروههای مختلف اجتماعی درون خود است. زمانی که خصلت متکثر جامعه نادیده انگاشته شود و مشروعیت گروهها به رسمیت شناخته نشود، روابط و تعاملات درون جامعه حالت خشن به خود میگیرد. انتخاب یک شیوه و ساماندهی بر اساس یک روش برای جامعه متکثر نادرست است. انسجام اجتماعی در دوران مدرن از مسیر احترام به تکثرها امکانپذیر است. احترام لیگ برتر فوتبال انگلستان، بازیکنان و مربیان به مناسک فوتبالیستهای مسلمان، حرکت شایسته و ارزشمندی است که لازم است در همه عرصهها به رسمیت شناخته شود. هرچند در فوتبال امروز دنیا مسئله نژادپرستی و چهره زشت آن گاهی رخ میدهد و لیگ برتر انگلستان نیز از این امر مستثنا نیست، اما این اقدام شایسته و زیبا، امید به تغییرات مثبت را زنده نگه داشت. احترام به تکثر و تنوع، مناسک و آیین و مدارا، جامعهای بهتر برای زیستن ایجاد میکند. رخداد دوم، اعتراض طرفداران فوتبال منچستریونایتد و ورود صلحآمیز آنها به زمین فوتبال قبل از بازی با لیورپول است. هواداران خواهان استعفا و فروش سهام رؤسا و مالکان باشگاه هستند. اعتراضها بیشتر متوجه خانواده آمریکایی گلیزر بود که بیشترین سهام باشگاه منچستریونایتد را در اختیار دارند و بهنوعی مالک آن هستند. اعتراض هواداران باشگاه نشان داد مالکان باشگاه نمیتوانند به خاطر پول بیشتر دست به هر کاری بزنند. هرچند مالکان این باشگاه از اینکه بدون نظر طرفداران به سوپرلیگ اروپا بله گفتند، عذرخواهی کردند، اما سوپرلیگ بهانهای بود که طرفداران تیم منچستریونایتد خواستههای اصلی خود را بیان کنند. طرفداران این تیم برای اعتراض خود چند دلیل اصلی بیان کردند: یک، عدم ارتباط مناسب مالکان این باشگاه با طرفداران. معترضان این دیدگاه را مطرح کردند که باشگاه فوتبال فقط محدود به تیمداری، خرید مربی و بازیکن و مسائل مالی نیست، بلکه مالکان باید تعامل و ارتباط دوسویه و منظمی با جامعه داشته باشند. دو، فرهنگ فوتبال و لذت فوتبالی نباید فدای درآمدزایی به هر قیمتی شود. اعتراض طرفداران تیم منچستریونایتد نشان داد مالکان مسئولیت اجتماعی زیادی در قبال جامعه دارند که نباید فراموش شود. مالکان و سهامداران شرکتهای بزرگ به بهانه مالکیت خصوصی نمیتوانند هر اقدامی بدون توجه به خواست و نیاز جامعه انجام دهند. اعتراض طرفداران این تیم نشان داد شرکتها و بنگاهها باید حکشده در جامعه مدنی باشند. در این اعتراض مسالمتآمیز، درس و آموزه بزرگی برای همه باشگاههای ورزشی، سازمانهای اجتماعی و فرهنگی و حتی شرکتها و بنگاههای اقتصادی هست؛ این درس که هیچ سازمان و بنگاهی مستقل از جامعه مدنی نیست.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
********************
روزنامه وطن امروز**
گذشت و رحمت بدون کبریا و قدرت، خواری و ذلت است
تأملی پیرامون دعای قنوت نماز عید فطر/ اشکان صدیق
عید فطر امسال نیز به دلیل محدودیت های کرونایی، همچون سال گذشته از اقامه نماز عید فطر به امامت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای محروم هستیم اما بازاندیشی و تامل پیرامون نماز عید فطر و دعای قنوت آن که در مجموع 9 بار به خواندن آن در نماز عید توصیه شده است، می تواند ما را به مفهوم این عید بزرگ اسلامی نزدیک کند و از این رهگذر با تغییر بینش ما نسبت به ماه مبارک رمضان و عید سعید آن، اصلاحاتی در اعمال و مواضع ما به وجود آورد. در سال های اخیر گفتمانی تحت عنوان اسلام رحمانی شکل گرفته است که سعی دارد جنبه های رحمانی و گذشت و مدارا در اسلام را بزرگنمایی کرده و ابعاد جهادی و مبارزه علیه ظلم و طاغوت را مهجور یا حتی حذف کند؛ به شکلی که رهبر حکیم انقلاب سال 94 نسبت به رشد این گفتمان غیراسلامی هشدار دادند. دعای قنوت نماز عید فطر به بهترین شکل می تواند موضع اسلام ناب محمدی را در قبال این گفتمان انحرافی نشان دهد. در ابتدای این دعا خداوند متعال را با 4 صفت از صفات حق تعالی خطاب قرار می دهیم که نیمی از آن مربوط به صفات جلال الهی و نیمی از آن مربوط به صفات جمال الهی است. به بیان روشن تر ابتدا خدا را با صفات کبریایی و جبروتی می خوانیم و پس از آن با صفات رحمانی و بخشندگی او را خطاب قرار می دهیم. در پس خواندن خداوند به این کیفیت خاص، رمز و رازی است که هر مسلمانی باید در آن تدبر کند. حضرات معصومین علیهم السلام با تعلیم این دعا به ما بر این نکته تاکید کرده اند که فقط نباید به جنبه رحمانیت خداوند توجه کرد، بلکه باید مقام کبریایی او را نیز در نظر داشت و چه بسا پیش از توجه به رحمانیت خداوند، باید به عظمت و کبریایی او عنایت داشت. جامعه اسلامی در رفتار اجتماعی و سیاسی خود نیز باید این روش را سرلوحه کنش های خود قرار دهد؛ همان گونه که امام موسی صدر در خطبه های نماز عید فطر در لبنان به این نکته اشاره دارد: برادران! امروز ما پروردگارمان را نخست با خطاب «یا رازق» و «یا رحیم» و «یا کریم» صدا نمی کنیم، بلکه نخستین خطاب ما این است: «اللهم اهل الکبریاء والعظمه« آیا در درک این معنای لطیف از این دعای مبارک با من همراهید؟ ما پیش از هر چیز نیاز داریم بزرگی و عظمت خدا را مورد خطاب قرار دهیم، زیرا ما نیازمند تکیه گاهی محکم تر از تکیه گاه های بشری و عظمتی فرا تر از عظمت ماده و سلاح و انسان هستیم.
پیش از هر چیز، ما به عظمت و بزرگی و قدرت خدا نیاز داریم. نیاز داریم عفو و رحمت نسبت به ما از سوی موجودی قدرتمند و بزرگ باشد، نه موجودی خوار و ضعیف. ما خدا را به این نام ها می خوانیم، زیرا می خواهیم این صفات را از او کسب کنیم. مفهوم این عبارات این است که امام و وضع کننده دین و اسلام، پیش از هر چیز می خواهد این جنبه ها را در نفس ما به حرکت درآورد و به ما می گوید: ای مسلمانان! هوشیار باشید که شما نخستین نیازتان این است که پروردگارتان را با اوصاف بزرگی و عظمت و سپس بخشندگی بخوانید ولی بخشندگی نیز باید همراه جبروت و قدرت باشد. پس از آن نوبت گذشت و رحمت و تقوا و آمرزش است، چرا که گذشت و رحمت و تقوا و آمرزشی که بدون کرامت و عظمت باشد، خواری و سرافکندگی و تسلیم است. چرا دین می گوید « فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ» و پس از آن به عفو و گذشت و رحمت فرمان می دهد و می گوید «و ان تعفوا اقرب للتقوى » و چون اگر عفو و گذشت بر شما تحمیل شود، نوعی خواری و زبونی است. گذشت و مهربانی وقتی ارزشمند است که از سر قدرت باشد. بنابراین خطاب اول در دعا، این در را به روی ما می گشاید و به ما تذکر می دهد که ای کسانی که امروز را عید گرفته اید و می خواهید از آن برکت بجویید! پروردگار خود را به نام کرامت و عظمت و کبریا بخوانید، زیرا به کبریا و بزرگی نیاز دارید «وللَّه العزّة ولرسوله و للمؤمنین» پیش از آنکه به عفو و گذشت و رحمت او نیاز داشته باشید، به بزرگی و عظمت او نیاز دارید.
*********************************