چرا کربلا در کربلا نماند ؟
نزدیک به ۱۴ قرن از حماسه حسینی سپری میشود اما این حماسه نه تنها در کربلا و عاشورای ۶۱ هجری قمری نماند بلکه تاریخ را درنوردید و همه نسل ها در همه عصرها در برابر عظمت آن سر تعظیم فرود آوردند و شعله های فروزان آن به راه آزادگان جهان روشنایی بخشید. تقارن روز خبرنگار با عاشورا فرصت مغتنمی است تا نگاهی رسانه ای به چرایی جاودانگی کربلا داشته باشیم.
۱- از منظر رسانه ای ارزش های خبری حماسه عاشورا دراوج است؛ «دربرگیری» نخستین ارزش خبری است که عاشورا در قله آن قرار دارد؛«رویداد هنگامی دارای ارزش دربرگیری است که روی تعداد زیادی از افراد جامعه تاثیری در زمان حال یا آینده داشته باشد» *عاشورا پس از امتناع امام از بیعت با یزید و دعوت بزرگان کوفه و حج ناتمام امام رخ داد بنابراین در زمان خود همه مردم عراق و عربستان و حاجیان دیگر بلاد حاضر در مکه را به نوعی تحت تاثیر قرار داد و به سبب تاثیر معنوی در تاریخ جریان یافت . دومین ارزش خبری « شهرت» است؛ «اشخاص حقیقی و حقوقی و حتی برخی از اشیا هرگاه به دلیل فعالیت ها و معروفیت شان در جامعه ملی و فراملی شناخته شده باشند ارزش خبری دارند» * شخصیت های دو طرف عاشورا در اوج شهرت مثبت و منفی هستند؛ از یک سو امام حسین (ع) مظهر و شهره همه خوبی هاست و در دیگر سو یزید نماد همه پلیدی ها قرار دارد. ارزش خبری دیگر از منظر رسانه «برخورد، اختلاف ها، درگیری ها و منازعه هاست» ؛« این گونه رویدادها حاوی برخورد، اختلاف، کشمکش و درگیری میان افراد، گروه ها و ملت هاست.این برخوردها ممکن است به صورت جسمانی، فیزیکی یا فکری و ایدئولوژیکی باشد.» * کربلا در این ارزش خبری نیز در نهایت کمال است؛ تفکر حق و باطل با مرزبندی کاملاً شفاف در برابر یکدیگر صفآرایی کردهاند و اختلاف فکری به درگیری های بزرگ می انجامد. ارزش خبری بعدی« استثنا و شگفتی» است؛ «رویدادهای غیر عادی، استثنایی و عجیب که برخلاف پیش بینی و انتظار اتفاق می افتد از ارزش خبری فوقالعادهای برای رسانه برخوردار است.» و حماسه حسینی سرشار از این استثناها و شگفتی هاست ؛حج ناتمام ،حرکت با همه اهل بیت به سوی کوفه، حصر آب برای خاندان پیامبر، توبه حر- کسی که آب را روی کاروان حسینی بست- شهادت علی اصغر شش ماهه تا حبیب ابن مظاهر ۸۰ ساله ، قطعه قطعه شدن بدن علی اکبر تا اسب راندن بر پیکر شهیدان، خاموشی شب عاشورا برای بازگشت یاران مردد و جدا کردن سر فرزند پیامبر با قصد قربت ! لحظه لحظه وقایع کربلا و عاشورا در اوج استثنا و شگفتی است. ارزش خبری پنجم؛ «بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار است که به اعداد و ارقام مربوط می شود». * در عاشورا از یک سو لشکر چند هزار نفری یزید و از دیگر سو سپاه ۷۲ نفره امام قرار دارند که همه این سپاه به شهادت می رسند اما پیروز میدان نبرد هستند. ارزش دیگر خبری «مجاورت» است که از نظر جغرافیایی ،کربلا در مجاورت کوفه است که امام را دعوت کردند و پیمان شکستند. عاشورا با همه مخاطبان زمان خویش و همه عصرها مجاورت معنوی دارد و بالاخره «زمان و تازگی رویداد» آخرین ارزش خبری است که حماسه عاشورا را در قله می نهد. رویدادی که هم از نظر سنگدلی و بی رحمی در همه زمان ها تازگی دارد هم از منظر شجاعت و مظلومیت امام . اهالی رسانه در قرون متمادی و متناسب با دوران خویش، ارزشهای خبری دراوج حماسه عاشورا را روایت کردند.
۲- رمز دیگر ماندگاری کربلا،خبرنگاران عاشورا هستند. جاودانگی عاشورا را باید در شخصیت خبرنگاران بزرگ عاشورا حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب کبری (س) و دیگر خبرنگاران اهل بیت (ع) و راویان حماسه و مقتل نویسان دید. حضرت زینب (س) در مقاطع مختلف حماسه را به زیباترین کلام ترسیم و با موثرترین واژه ها در تاریخ ثبت کرد.
۳- عامل دیگر مانایی عاشورا «عزاداری و روضهخوانی» است که به مثابه رسانه ای تاثیر گذار و متناسب با ویژگی مخاطبان هر زمانه ای عاشورا را با زبان غم و باران اشک روایت کرد. امسال روز خبرنگار مقارن با عاشورای حسینی است و روزنامه نگاران ،خبرنگاران، عکاسان ،اهالی رسانه و فعالان فضای مجازی باید این تقارن را برای بازخوانی رسالت خویش مغتنم شمارند. قلم خود را به ارزش های عاشورایی متبرک کنند تا اگر عاشوراییان کاری حسینی کردند آن ها در استمرار جاودانگی عاشورا برای تبیین حماسه کربلا به دور از هرگونه بدعت و تحریف کاری زینبی کنند.
حسینی که در میان ماست(یادداشت میهمان)
در احادیث معتبر ما، پیامبر اکرم و سایر ائمه که سلام خدا و خوبان بر آنها باد، در مورد امام حسین(ع) و یارانش، توصیفات متعددی شده است که همگی گویای شخصیت والا و ویژه سیدالشهداء است. یکی از آن توصیفاتی که پیامبر در مورد ایشان فرموده، کشتی نجات است. کار کشتی، عبور دادن مردم از دریاها و رساندن سالم آنها به ساحل است و کشتی نجات، مأموریتش نجات غرقشدگان یا خسته و درماندگان در دریا یا توفانزدگانی است که گرفتار امواج مخوف گشته و راهی جز مرگ و مردن ندارند. شاید تنها کسانی که این وضعیت وحشتناک را تجربه کردهاند بتوانند درک کنند که دیدن کشتی نجات در آن وضعیت یعنی چه و نشستن در کشتی پس از آن تلاشها برای زنده ماندن یا ناامیدی از زنده ماندن چه حسی دارد؟ چه کسی منکر این سخن است که این زندگی آخرالزمانی که در حال تجربه آن هستیم، شبیه همان دریای توفانی است؟ جدای از جنگ و قتل و غارت و تجاوز و فقر و فسادی که تمدن خداستیز غربی و خدافراموش شرقی برای بشر ساخته که در آن حرمت انسان را گاهی پایینتر از حیوان آورده و او را از بردگی اجباری برای سرمایهداران، به بردگی اختیاری برای مستکبران کشانده است، آیا گمان نمیکنیم مردم جهان غرق در گرفتاریهای روزانه و مشکلات معمول شدهاند؟ مستکبران، طبیعت را خراب کرده و با تبلیغ زندگی مسرفانه و مصرفی و برای فروش محصولات خود، استفاده حداکثری و سوداگرانه را ترویج میکنند و زلزله و سیل و توفان وخشکسالی و امثال آن را مضاعف میکنند. فرهنگ را با کمک غولهای رسانهای صهیونی و جهان سلطه، آماج حملات بیسابقهای قرار داده و پس از فراغت از لباس زنان خود، از تکه روسری زنان و دختران ایرانی نیز نمیگذرند. فرهنگ را چنان قرار دادهاند که مروّج فکر شیطانی خود باشد. اقتصاد را هم، با ربا به معرکه جنگ با خدا تبدیل کرده و در خشونت و ستیزهجویی نیز، روز بیجنگی برای جهان باقی نگذاشته و تجارت غالب و قالب را مخدرها و سکس و اسلحه کردهاند و از این قبیل بسیار است. آیا حال مردم جهان امروزمان شبیه غرق شدگان نیست؟ اگر اسلام را به معنای دین ابراهیمی بدانیم، طبق آنچه که سیدالشهداء فرمود وقتی جامعهای به حاکمی مثل یزید مبتلا شد آیا نباید برای دین خدا نگران شد؟ و امروزه که زمام امور مهم به دست نادرستانی مثل بایدن و ملکه و سلمان و صهیون و رسانههای آنها افتاده نباید نگران شد؟ تراکم بدیها در جهان امروزین اگرچه کار را بر اهل عقل و ایمان سخت کرده ولی تجربه موفق انقلاب اسلامی و تقویت و تکثیر و تأثیر آن بر مردم منطقه و جهان، امید به نجات را در دلها روشن کرده و «کلمهًْ الله هی العیا» را از کنج خانهها و روی طاقچهها به صحن خیابان شهرها و کشورها آورده است. دیوانگی جهان سلطه از ایران بهدلیل معرفی نسخه نجاتبخش حسین است. توصیه امام خمینی به ما برای زنده نگه داشتن محرم و صفر، پیش از آن که شرح مأموریتی باشد که به پیروزی مؤمنین و مستضعفین خواهد رسید، بیان مشخصات کشتی نجات و نقشه راه ظهور و خلاصی از دست شیاطین و مشکلات آنان است. طنین قدمهای عزاداران اربعینی سیدالشهداء و همایش جهانی پیادهروی هرساله که کاخ ظالمان و مستکبران را میلرزاند و سستتر میکند، در اصل امید متراکم شونده مؤمنین و مستضعفینی است که به حسین باور کردهاند. اگر زمانی بزرگان ما حسين بن علی را آسانترین و مطمئنترین راه تقرب به خدا معرفی میکردند، امروزه مردم جهان آرامش خود را از او میگیرند و او را باب بهشت و رمز پیروزی و چراغ هدايت و كشتى نجات وسیع و سریعی میدانند که میتواند عزت دنیا و سعادت آخرتشان را تضمین کند. نسخه «هیهات مناالذله» او برات رهایی از ترس از ستمگران و استقبالش از مرگ عزتمندانه، راه نجات بشریت از تمکین به مستکبران است. اگر در ابتدای قرن پیش رضا پهلوی به سفارش انگلیس نام امام مظلوم شیعیان را ممنوع کرد، در آغاز قرن جدید، مظلومین، نام حسین را فریاد میزنند و بیواهمه تا کنار کاخ سفید و ستمگر شیطان بزرگ، برای عدل سربریده کربلا عزاداری میکنند و هم عاقبت یزید و یزیدیان را متذکر میشوند و هم تمرین عزت و اقتدار میکنند. همین رمز زنده بودن حسین است و این که غمش کهنه نمیشود به این معنی است که میتوان هر مظلومی را با او سنجید و هر ستمگری را با ستمگران زمانش مقایسه کرد. ویژگی حسین است که غمش، تسکین قلوب است و قیامش، تجمیع ارادهها میکند برای انقلاب. اگر خون به ناحق ریخته او و یارانش در بیابان کربلا توانست دودمان دروغ و ریای اموی را به باد دهد و بعد از گذشت هزار و سیصد و هشتاد و سه سال هنوز بوی تازگی بدهد، پس میتوان به نجات جهان از دست یاغیان و طاغیان امید داشت و بر معجزه خون مظلوم حساب کرد. ما که در انقلاب خود به اندازه خون صدها هزار شهید جبهه و ترور و مدافعین حرم و امنیت این معجزه را دیده و خاطرهها داریم و خوب فهمیدهایم که باطل اگرچه دورهای برای جولان دارد ولی دولت دائمی، برای حق است. کسی که تاریخ کربلا را خوانده و تاریخ انقلاب اسلامی را بداند، میداند که این دستگاه با عظمت صاحب دارد و این معرکه حق و باطل، منطقش چیست. پیروزی خون بر شمشیر، شعاری خالی نیست، حقیقت محضی است که حوصله میخواهد و ایمان میطلبد. ما وقتی در انقلاب اسلامی، شعارهای قیام عاشورائیان را سرلوحه قرار دادیم و سردست گرفتیم به حقانیت آن واقف بودیم و اکنون به تمامی آنها مؤمنیم. ادعای ثابت شده ما را همه مردم جهان میبینند. امروزه اگر آلمان صاحب بنز و بیامو و زیمنس با یک جنگ محدود بین دو کشور دیگر، بهدنبال جمعآوری هیزم و استخراج ذغالسنگ افتاده و در بریتانیا دسته دسته از وزیران و معاونانش استعفا میکنند و نخستوزیرش هم، و فرانسه دست و پا گم کرده و رژیم صهیونی عزا گرفته است، به خوبی میتوان قدر و ارج و ارزش مردم بینظیر ایران را فهمید که چهل سال است با بینظیرترین تحریمها و تهدیدها و توطئههای تاریخ جهان توانسته موجود زنده به فضا بفرستد و به نانو و شبیهسازی برسد و قدرت هستهای شود و چهاردهمین قدرت اقتصادی جهان شود و... هنوز ادامه دارد. حال و روز آمریکا با بایدن دیدنیتر است و رقتبارتر. زمانی که امام خمینی به این قدرتها لقب «پوشالی» داد، عدهای غربزده و کوتهنظر نمیدانستند آنچه که ضمیر روشن و حکمت خدابین در خشت خام میبیند را ممکن است آنها که جهان را در کتب ترجمهای و اجباری غربی خواندهاند، حتی نتوانند در آیینه ببینند. در عاشورا هم گفته شد که عمربنسعد از گندم ری نخواهد خورد و مشخص شد که نخورد. در انقلاب ما هم گفته شد صدام رفتنی است و رفت. نرمش قهرمانانه و خواب آشفته برگشت آمریکا به ایران و پیروزی مردم لبنان و ناکام ماندن انتقال پایتخت به قدس و غرق شدن تمدن غرب مثل کشتی تایتانیک و شکست تحریمها با شکست جبهه تحریف و... و روزشمار معکوس 25 ساله نابودی اسرائیل از سال 94 و نماز خواندن در قدس و امثال اینها، یکی یکی محقق میشود و ما هم نظارهگَریم. کسی که تاریخ کربلا را بداند میداند هرآنکه گوش و دل به مسلم بن عقیل که نایب امام بود سپرد، کربلایی شد وگرنه جامعه را به زحمتانداخت و خود جاماند. انقلاب اسلامی هم این تجربه را نشان داد آنان که ولی فقیه را یاری کردند به سعادت رسیدند و خواهند رسید. ما به چشم خود دیدیم انقلابیونی که کم آوردند و خسته شدند، از آستانه بهشت برگشتند. انقلابیون واقعی به خوبی دانستهاند که هر دورهای حسینی دارد و یزیدی. داستان کربلا جاری است و این ماییم که باید مشخص کنیم با حسین زمانمان میمانیم یا با یزید به اعماق تاریک تاریخ میرویم؟ و باید بدانیم حسین زمانمان نایبی دارد که اطاعتش هم وزن اطاعت از حسین است و وظیفه ما انقلابیون تهیه و تدارک سپاهی فهمیده و ورزیده و بابصیرت است که از زیادی افراد، حسین زمان را بینیاز از جنگیدن با اشرار کند. تدارک چنین سپاهی که بتواند بدون جنگ، فتح و پیروزی بیاورد با اقناع کردن و اجماعسازی و تولید همفکر میسر است. إنشاءالله محمدهادی صحرایی
چو نتوان راستی را درج كردن
هفدهم مرداد ماه «روزخبرنگار» بود. همه ساله اين روزفرصتي است براي قدرداني از زحمات اصحاب رسانه و يادآوري نقش بيبديلي که آنان در استيفاي حقوق مردم از طريق شفافسازي، آگاهي بخشي و اطلاعرساني برعهده دارند.
در دنياي امروز که سيطره ارتباطات و تکنولوژيهاي نوين بر زندگي و مناسبات سياسي، اجتماعي و فرهنگي، جهان ما را لبريز از اطلاعات درست و نادرست کرده است، بيش از هر زمان ديگري نيازمند آگاهي، دانايي، توان تحليل و بازشناسي واقعيتها از دروغها هستيم و مطبوعات اين توان را به ما ارزاني ميدارند.
طي بيست سال اخير، روزنامه نگاري و خبرنگاري هم مثل خيلي از مشاغل ديگر به اقتضاي تحولات عصر پرشتاب ارتباطات، دچار تغييرات شگرفي شده است.
تا قبل از رواج پديده شبکههاي اجتماعي و شکلگيري «شهروند - خبرنگار»، مردم به افرادي نياز داشتند که با شامه تيز، دانش و مهارت حرفه اي، دنبال يافتن پاسخ به سوالات آنها باشند و در سريعترين زمان با گزارشهاي دقيق،جامع و تازه آنها را سيراب کنند. افرادي که از جانب مردم احساس وظيفه ميکردند تيزبينانه همچون عقاب ببينند و براي گسترش آگاهي، جسورانه به دل رويدادها بزنند تا از ميان انبوه روايت ها، آنچه به واقعيت نزديکتر است را به عينه کشف و براي تنوير افکارعمومي منعکس کنند.
خبرنگاران پلهايي بين زندگي عادي مردم و دنياي پر از ابهام و هيجان رويدادها بودند. چه، زمانهاي دوري که روزنامهها را با خواندن عناوين خبرهاي مهمش، در کوي و برزن ميفروختند و چه زمانهايي که ساعتها براي خريدن روزنامهاي که ديروز عصر در پايتخت چاپ شده و صبح به شهرستانها ميرسيد،صف ميبستند! جايگاه مطبوعات در ميان جويندگان خبر وتحليل، رفيع و فاخربود.
«خبرنگار» شغل رشک برانگيزي داشت و حضورش در هر محيطي اعتمادساز و هيجان انگيز بود و روايتش از رويدادها؛ جذابترين چيزي بود که ميشد انتظار خواندنش را حتي به قدر يک هفته! کشيد.
اما ديرسالي است که رسانه نيز مانند خيلي چيزهاي ديگر ابزار و اسباب قدرت بازيگردانان شده است و برخلاف همه آن درسهايي که در دانشگاهها تدريس ميشود، عوامل درون و برون سازماني در شکلگيري و ساخت خبر، نه تنها موثر بلکه بشدت تعيين کننده شده است. شرايط اقتصادي و سياسي، رسانهها را در وضعيتي قرار داده است که براي امرار معاش، ناگزير به «روزي نامه» نويسي روي آورده اند.
واقعيت اين است که امروزه عده بسيار کمي از خبرنگاران قادرند در جهت هدايت و براي اصلاح امور بنويسند و قلم خود را در راستاي اعتلاي انسان و جامعه، صيانت از حقيقت، عدالت خواهي ، تعالي انسان و روشنگري افکارعمومي به دست گيرند و حتي جان خود را در مسير اطلاع رساني و آگاهي بخشي جامعه به خطر اندازند و آنچه واقع شده است را ثبت و ضبط کنند.
چراکه واقعيات، متاثر از نوع نگاه صاحبان قدرت و سازمانها، به خصوص َآنها که نزديک بين هستند، دچار اعوجاج ميشود و طبيعتا مردم درک درستي از آنچه روي داده است، پيدا نميکنند و به واسطه اعتمادي که به آن رسانه دارند تا مدتها در يک جهان دروغين و ساختگي گام برمي دارند. کم جنبه بودن و اقتدارگرايي مسوولان با هر توجيهي، خبرنگاران غيرمستقل را به اشکال مختلف وادار ميکند تا هرآنچه انشا ميشود، تبديل به خبري مبالغه آميز و يا به عبارت صحيح تر«روايت ساختگي»کنند.
به قول نظامي گنجوي «چو نتوان راستي را درج كردن ، دروغي را چه بايد خرج كردن.» آسيب شناسي رسانهها نشان ميدهد، نسبت بالندگي و استقلال رسانهها و صحت و درستي خبرها و گزارشها با شفافيت و توسعه سياسي ، فرهنگي و اقتصادي جوامع رابطه مستقيم دارد.
در جوامع توسعه نيافته ، خبرصحيح، جامع و روشن عملا بي معنا شده و يک رويداد از زاويه ديد متفاوت رسانه ها، متناسب با نوع نگاه حامي مالي ياسياسي،چندگونه روايت ميشود. خبر ابزاري براي فريب افکارعمومي شده و آن گونه روايت ميشود که با طبع سفارشگذار موافق باشد! متاسفانه وارونه سازي واقعيات، جزيي از ويژگيهاي رسانههاي امروز جهان شده است . رسانههايي که در خدمت منافع سياسي يک جريان يا قدرت، ايفاي نقشميکنند.
پرداختن به مسايل مردم و مشکلات شان، تنها ظاهر فريبنده کار شده است وصاحبان رسانه به اين بهانه، بيشتر دنبال منافع شخصي و جناحي هستند. برخي با مطامع اقتصادي و سياسي وارد اين حرفه ميشوند و تا ميتوانند از اين حربه، براي پيشبرد اهداف منفعت طلبانه شان بهره ميگيرند و در جريان قدرت رسوخ ميکنند و به مداحي مديران و تهيه و انتشار رپرتاژ آگهيهاي فرمايشي در برابر دريافتيهاي کلان و گرفتن پست و موقعيت روي ميآورند. ايراد کار اينجاست که آنها از اعتماد مخاطبان به رسانه، پلي ميسازند تا به بهاي سراب شخصي، مردم رافريب دهند.
با همه اين موانع ، کژيها و مژيها و گسترش فوق العاده مرزهاي اطلاع رساني نوين و درهم تنيدگي کلافه کننده شبکههاي اجتماعي و گم شدن واقعيتها در ميان سيلي از دادهها و اطلاعات آوار شده بر سر مخاطبان؛ خبرنگاران رسانهها و مطبوعات هنوز هم تنها کساني هستند که به مدد مسووليت اجتماعي و حرفهاي ، سواد رسانهاي ،مهارت دستيابي به اطلاعات و قدرت تحليل و پردازش آن، جايگاه خود را در توليد محتوا حفظ کرده اند؛ چرا که جهان فردا، محصول ديدگاههاي نو و صداهاي مستقل برخاسته از اعتماد مخاطبان است و با هر عبارت روشنگرانهاي ، دنياي کوچک ما وسعتميگيرد...
جهانگیر ایزدپناه- اگر بخواهیم بهطور خلاصه تعریفی از خبرنگار بدهیم، میتوان گفت که خبرنگار شخصی است با سطح مهارت ارتباطی بالا و روابط عمومی قوی و میزان هوشمندی خوب که بتواند کنه قضایا را دریابد و برای انجام رسالت خویش که همانا جستجوی حقیقت و به میان مردم بردن آن است، شجاعت لازم را دارا باشد. این شخص باید دارای عملکردی دقیق و منظم باشد و بهخوبی از عهده تنظیم و ارائه اخبار و وقایع جامعه و حتی تجزیهوتحلیل آنها و نگارش وقایع خبری بهخوبی برآید و همچنین توانایی و تبحر لازم را جهت انجام مصاحبهها داشته باشد. انجام مصاحبه به روش مطلوب نیازمند اطلاع از زمینه تاریخی موضوع و حساسیتهای جامعه و همچنین خصوصیات و روانشناسی مصاحبهشونده است. خبرنگاران گیرندهها و حسگرهای یک جامعهاند؛ شجاعت یک خبرنگار تنها حضور در میدانهای جنگ و دیگر مکانهای خطرآفرین نیست، بلکه شجاعت خبرنگار در انعکاس واقعیات و اخبار و اطلاعات درست است.یک خبرنگار متعهد همیشه حقوق مردم، عدالتخواهی و آزادیهای مدنی و انعکاس عادلانه خواستههای مردم و تلاش در جهت حل مشکلات جامعه را مدنظر دارد و باید از اظهار و تبادلنظر و افکار و آرای مختلف حتی اگر موردقبولش نباشد دفاع کند و بیشتر باید منعکسکننده خواستهها و بیانات اقشاری از جامعه باشد که امکانات و توانایی چندانی برای انعکاس خواستههای خود ندارند و گوش کسی به حرفشان بدهکار نیست. خبرنگاران باید از فرهنگ و شرایط آدابورسوم هر جامعه یا اجتماعی که با آن سروکار دارد بهخوبی آگاهی داشته باشند؛ بنابراین تعاریف، اساس کار خبرنگاران را عدالت و راستگویی و انعکاس صدای مردم تشکیل میدهد. پس بین خبرنگاران و تبلیغات گران تفاوت است و صاحبان زر و زور و حکومتها نباید به خبرنگاران بهعنوان ابزار تبلیغاتی برای اهدافشان بنگرند. خبر و خبرنگاری ابتدا از دربار شاهان و اخبار دربارشان و وقایع جنگی و لشکرکشی آنها پا به عرصه وجود نهاده است که توسط کاتبان یا منشیان خاص بهصورت وقایعنگاری صورت میگرفت؛ اما بهتدریج با شکلگیری صنعت چاپ و ظهور روزنامه و رسانهها شکل گستردهتری به خود گرفت و از خدمت به شاهان فراتر رفت و انعکاس خواستههای مردم را به عهده گرفت و لازمه یک جامعه شفاف و پویا و عاری از فساد و رشوه و قانونگریزی شد. شغل خبرنگاران اقتضا میکند در هر موردی از زمینه تاریخی و پیشینه تاریخی امور موردنظر آگاه باشند. اهمیت امر خبر و خبرنگاری چنان است که میتواند منجر به برکناری رییس جمهور در ایالت متحده آمریکا شود.(واتر گیت)بااینهمه اگرچه خبرنگاران خود مراعات خطوط قرمز و حقوق و حریم شخصی افراد و رعایت امنیت ملی و عدم انتشار اسناد طبقهبندیشده را دارند اما در نبود آزادی ابراز عقاید و شفافیت قانونی صاحبان قدرت میتوانند خبرنگاران را با اتهام تشویش اذهان عمومی و مخل امنیت ملی و اخلال در نظم و قانون و ... روبهرو سازند و امنیت شغلی آنها را مورد تهدید قرار دهند. در جوامع توسعهیافته که آزادیهای مدنی گستره بیشتری دارد، تهدیدها و برچسبهای کمتری دامن خبرنگاران و روزنامهنگاران را خواهد گرفت. تشکلهای صنفی و اتحادیهها برای دفاع از حقوق صنفی و آزادی عمل خبرنگاران امری ضروری است. یک جامعه مدنی و پویا وقتی به معنای واقعی کلمه شکل خواهد گرفت که تشکلهای صنفی و اتحادیههای تخصصی برای صنوف مختلف وجود داشته و گسترش یابد. در واقع این تشکلها بستر و زمینهساز یک جامعه مدنی و پویا هستند. انسان موجودی اجتماعی است و در چارچوب تشکلهای اجتماعی نظمپذیری و خصلت اجتماعی بیشتری مییابد. اگر نگاهی گذرا هم به جوامع مختلف بیندازیم جوامعی که رشد تشکلها و کثرت احزاب و سازمانها در آنها وجود نداشته زمینه فوران طغیانها و آشوبهای ویرانگر و رشد تروریست در آنجا بیشتر است و این امری طبیعی است. وقتی انسانها بتوانند حرف و خواستههای خود را به شکل منطقی و در قالب فرد یا سازمانهای صنفی-عقیدتی بیان کنند کمتر گزینههای خشونت و پرخاشگری و ترور را انتخاب میکنند؛ اما در رابطه با لزوم تشکلهای صنفی خبرنگاران و دفاع از حقوق صنفی و ... ایجاد تسهیلات برای زندگی و معیشت خبرنگاران از قبیل مسکن، بیمه و ... هم میتواند در زندگی و حرفهشان مؤثر باشد. وقتی خبرنگاران و روزنامهنگاران دارای استقلال اقتصادی باشند بدون شک در دفاع از وظایف و رسالتهای خود استوارتر خواهند بود.در پایان باید گفت که بیشک خبرنگاران و روزنامهنگاران و رسانههای آزاد و مستقل چشم و گوش هشیار مردم و لازمه جامعه عاری از استبداد، قانونگریزی، فساد، ارتشا و تبعیض هستند و عدم وجود خبرنگاران مستقل و آزاد یعنی سرآغاز حکومتی غیر پاسخگو، مستبد و فاسد و غیر شفاف و قانونگریز است که فقط منافع گروه خاصی را تأمین میکند و اکثریت مردم را به فراموشی میسپارد.