آیا حماس پشت جهاد را خالی کرده است؟!
سال ۱۳۹۵ مرحوم رمضانعبدالله شلح، دبیر کل وقت جنبش جهاد اسلامی در همایشی که بهمنظور بیست و نهمین سالگرد تأسیس این جنبش و نیز سالگرد ترور شهید فتحی شقاقی برگزار شده بود از طرحی دهبندی رونمایی کرد. این طرح مهم بعدها باعث تغییر در ساختار و تشکیلات مقاومت اسلامی در فلسطین شد و اثری بزرگ در تحولات آینده داشت.
دکتر عبدالله در این طرح از ساف (سازمان آزادیبخش فلسطین) خواسته بود مسئله به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را پس بگیرد و طرح سازش اسلو را پاره کند. در آن زمان سران عرب به منظور پیشبرد طرح سازش سعی میکردند که با دادن کمک مالی به ساف این گروه را بهعنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین جا بیندازند، ابتکار عمل جهاد اسلامی این توطئه را خنثی کرد و با اعلام طرح «آزادیخواهی ملی» و «اعتباربخشی مجدد به مقاومت» مقدمه انتفاضه سوم پدید آمد.
نکته قابل تأمل آن بود که طرح دهگانه جهاد اسلامی با واکنش بسیار مثبت از جانب حماس روبهرو شد، پذیرش طرح عبدالله رمضان از سوی گروههای مؤثر فلسطینی نشانه آن بود که این تشکیلات علاوه بر مقابله میدانی در برابر دشمن، وارد فاز سیاسی شده و میتواند نقشی تعیینکننده در معادلات داشته باشد. در آن زمان جنبش جهاد اسلامی با گرفتن اسلحه مقاومت در یک دست و در پیش گرفتن سیاست ایجابی در دست دیگر نشان داد به رشد و بلوغ نهایی رسیده و آماده شکوفایی است.
حتی شکل حضور جهاد اسلامی در سیاست داخلی فلسطین برای مقاومت فلسطین یک الگوی مهم محسوب میشد. تا پیشازاین بسیاری گمان میکردند که گروههای مقاومت اگر وارد سیاست شوند، بهتدریج در معادلات حلشده و خاصیت اولیه خود را از دست میدهند، جهاد اسلامی، اما خط بطلان بر این فرضیه کشیده و انگیزه سیاسی و نظامی را در میان گروههای فلسطینی از جمله حماس بالا برد. در آن زمان روایت شده است که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تماس با رهبران این جهاد و حماس از ایجاد موضع مشترک میان آنها قدردانی کرده و از آمادگی تهران در حمایت همهجانبه از مقاومت فلسطین خبر داده بود، در آن زمان جهاد اسلامی توانست حماس را دوباره ترمیم کند.
در طول کوتاه زمانی پیوستگی استراتژیک میان حماس و جهاد افزایش پیداکرد. تا جایی که در سال ۲۰۱۹ وقتی رژیم صهیونیستی در عملیاتی وحشیانه مناطق مسکونی در صورباهر را تخریب کرد، دو گروه جهاد و حماس در بیانیه مشترک علیه محمود عباس موضع رسمی گرفته و خواستار تشکیل دولت وحدت ملی شدند. در ماجرای خیانت بار صلح آبراهام همگرایی میان گروههای مقاومت به اوج خود رسیده و پس از رونمایی از معامله قرن توسط ترامپ، حماس و جهاد دو نشست در رام الله و بیروت برگزار کردند تا زمینه اقدامات عملی در برخورد با دشمن را بررسی کنند.
از هفته گذشته زمزمههایی از احتمال افزایش تنش و حتی امکان درگیری میان رژیم کودک کش صهیونیستی و نیروهای جهاد اسلامی به گوش میرسید. ماجرا از جایی جدی شد که نیروهای اشغالگر با یورشی شبانه به شهر جنین در قلب کرانه باختری، شیخ بسام السعدی از رهبران بلندپایه جنبش جهاداسلامی را دستگیر کردند. یکی از مهمترین سؤالات در طول این جنگ سهروزه آن بود که چرا حماس بهعنوان متحد استراتژیک با جهاد وارد میدان نشده و گستره عملیات را افزایش نداد. پس از پایان جنگ رسانههای نزدیک به رژیم موقت صهیونیستی با القای این موضوع که حماس پشت جهاد را خالی کرده است، سعی کردند میان گروههای مقاومت به سود محمود عباس فاصله سیاسی بیندازند.
البته این بار اول نیست که چنین القائاتی از جانب صهیونیستها مطرح میشود. نزدیک به سه سال پیش وقتی ارتش صهیونیستی ابوالعطا، از فرماندهان جنبش جهاد اسلامی در غزه را به همراه همسرش ترور کرد و در حملهای دیگر منزل اکرم العجوری، یکی دیگر از رهبران این جنبش را در دمشق هدف حمله قرار داد، جهاد پاسخ شدید راکتی و موشکی داده و مناطقی از سرزمینهای اشغالی را برای شهرکنشینان بهشدت ناامن کرد، پس از آن اقدام غرورآفرین روزنامه اورشلیم پست با هدف ایجاد انشقاق میان گروههای مقاومت ادعا کرد که حماس از جهاد در جنگ حمایت نکرده و این نشانه رقابت سیاسی در غزه است! البته مدتی بعد در عملیات سیفالقدس جهاد و حماس در بزرگترین عملیات پیشدستانه بیش از ۴ هزار موشک روی سر صهیونیستها ریختند و علاوه بر کشیدن خط بطان بر توطئه دشمن، با ترک انداختن روی سد اجتماعی در مناطق اشغالی این رژیم موقتی را در مرحله مهاجرت معکوس قراردادند.
آخرین عملیات جهاد اسلامی بیخ گوش صهیونیستها را نیز باید به همین شیوه تحلیل و تفسیر کرد. سطح عملیات جهاد اسلامی نشان داد که دوره «بزندررو» تمامشده و موازنه امنیتی پیشین در مناطق اشغالی بههمخورده است، از سویی مقاومت نیز به سطحی از توانایی رسیده است که میتواند بدون به کار بردن همه تواناییهای خود رژیم صهیونیستی را بهزانو درآورد. اجرایی شدن عملیاتی درخشان و پر دستاورد از سوی دانشجویان سابق دانشگاه اسلامی غزه (جهاد اسلامی) نشان داد که دامنه مقاومت افزایشیافته و سطح شکنندگی رژیم بسیار بالا رفته است.
عملیات یکجانبه از سوی گروه محبوب و پرطرفدار، چون جهاد اسلامی نشان از رویشهای جدید از سوی مقاومت در منطقه دارد، در شرایطی که ظرفیت پناهگاه در مناطق اشغالی کمتر از ۲ میلیون نفر است، رژیم صهیونیستی با چالش جا دادن به ۵ میلیون آواره روبهرو شده است. این مسئله بهزودی سطح تنشهای سیاسی در اسرائیل را بهشدت بالا خواهد برد. از سویی رژیم صهیونیستی، چون ماجرای عملیات سیفالقدس مجبور شد با پذیرش طرف فلسطینی جنگ را تمام کند، این وضعیت در آینده باعث خواهد شد هر بار اقدامی، چون ماجرای شیخ جراح یا دستگیری رهبران مقاومت پیش آید، حق واکنش برای همه گروههای مقاومت محفوظ باشد.
این روزها رژیم صهیونیستی با طرح مسئله انشقاق میان گروههای مقاومت سعی دارد دوباره معادله بازدارندگی را برای خود تعریف کند. این رژیم منحوس بهخوبی میداند که هرقدر که ثبات سیاسی در غزه بالاتر باشد، قدرت مقاومت نیز افزایش خواهد یافت. دور جدید از عملیات صهیونیستها نشان داد که دشمن سعی دارد همزمان زیرساختهای فکری، سختافزاری و دفاعی را با هم بر هم بزند، ارتش صهیونیست تازه متوجه شده است که دو سال بدون هیچ درز اطلاعاتی مقاومت زیر گوش آنها به شدت رشد کرده است.
در شرایطی که میان سرویس اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و ارتش آن اختلافات بهشدت عمیق بوده و قدرت عاقله سیاسی از بین رفته است، دوران میوهچینی از ثمره کار سید حسن نصرالله و شهید سلیمانی فرارسیده است. هرقدر اسرائیل عریانتر عمل کند، مقاومت هوشمندانهتر عمل خواهد کرد.
مسلح شدن کرانه باختری با ابتکار عمل امام خامنهای (حفظه الله) راهبردی بود که دشمن را در وضعیت آژیر قرمز دائمی قرار داده است، این توانایی دور ایستا با استفاده از عملیات شبکه محور و نیز انگیزه بالا در تمامی گروههای مقاومت باعث ایجاد یک قدرت هوشمند علیه رژیم صهیونیستی شده است. فقط کافی است سنگرهای اجتماعی دشمن را نشانه برویم تا سطح پایداری و آستانه تحمل آن مشخص شود، به اعتقاد کارشناسان این آستانه تحمل بیشتر از ۴۸ ساعت نخواهد بود! درحالیکه رژیم صهیونیستی انتظار جنگی بزرگ برای نابودیاش را میکشد در جنگی کوچک یا متوسط کارش تمام خواهد شد.
متن نهایی یا متن بورل؟
از ظهر دوشنبه و در پایان پنج روز مذاکرات هستهای در وین که در پی 150 روز تعطیلی مذاکرات در این شهر انجام میشد، با خلق واژهای جدید از سوی هماهنگ کننده مذاکرات یعنی اتحادیه اروپا روبه رو شدیم با نام «متن نهایی توافق». در واقع انریکه مورا نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات با اعلام این که متن نهایی به طرفهای گفت وگوها داده شده، اعلام کرد این متن قابل مذاکره نیست و طرفها تنها باید جواب بله یا خیر به این متن بدهند. اتفاق جدیدی که با هیچ منطقی در مذاکرات چند جانبه هماهنگی ندارد. اول این که اتحادیه اروپا در گفت وگوهای اخیر و گذشته و حتی در گفت وگوهای منتج به برجام یک طرف مذاکرات نبود و همان طور که بارها در متن برجام هم آمده تنها نقش هماهنگ کننده مذاکرات (coordinator) را داشته و دارد، نه بیشتر؛ یعنی حتی میانجی گری هم به اتحادیه اروپا داده نشده تا متن توافق بدهد چه برسد به این که آن را متن نهایی اعلام کند به خصوص که هنوز سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه که طرف مذاکراتی ایران در 1+4 هستند نه تنها در گفت وگوهای اخیر وین حاضر نشدند بلکه اعلام نظری هم درباره متن مورا و بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نداشتند که میتواند پیامهای خاصی داشته باشد. همین موضوع در کنار اعلام سریع موافقت آمریکا با متن پیشنهادی اروپا این ظن را قوی میکند که اتحادیه اروپا با هماهنگی آمریکا تنها به فکر فشار بر تیم ایرانی و آچمز کردن ایران بین قبول کردن و تبلیغ عقب نشینی یا قبول نکردن و مقصر نشان دادن ایران در شکست مذاکرات است تا در نهایت بتواند خواستههای خود را تحمیل کند. این اولین مشکل این متن و این طور ادبیات در قبال جمهوری اسلامی ایران است.
دوم این که بر اساس هر روش مذاکرات بینالمللی و عرفهای مقبول در جهان، متنی میتواند نهایی باشد که با نظر مثبت همه طرفهای حاضر در مذاکرات نگاشته و نهایی شده باشد و تا قبل از آن تنها یک پیش نویس به حساب میآید که باید همه طرفها نظر دهند و در صورت قبول دیگران، در پیش نویس گنجانده شود، در حالی که هنوز هیچ کشوری به صورت رسمی موافقت نکرده و تنها آمریکاییها موافقت غیررسمی داشتهاند. حتی سه کشور اروپایی نیز در این خصوص اظهارنظر نکردهاند. این هم دومین مشکل این نوع ادبیات و نهایی خواندن متن پیشنهادی اروپاست زیرا همه امروز میدانند که حداقل در موضوع پروندههای باز ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، کشورمان حرفهای جدی دارد و میخواهد براساس تجربههای تلخ گذشته و حتی عرف برجام این پروندهها قبل از اجرایی شدن توافق احیای برجام بسته شوند.
قصد باز کردن این اختلاف و دلایل و ریشه هایش را ندارم اما ایران در استدلالی منطقی میگوید نباید این ابزارهای فشار که ریشه در اتهامات و جاسوسیهای بزرگترین دشمناش یعنی رژیم صهیونیستی دارد برای آینده باز بماند و باید حداقل بسته شدن این پروندهها در یک برنامه زمان بندی شده تعیین تکلیف شود. این حرف سابقه اجرایی در برجام هم دارد و در مذاکرات ۲۰۱۵ برجام نیز پرونده مطالعات ادعایی (PMD) که از پروندههای فعلی بسیار سختتر و پیچیدهتر هم بود، در چارچوب مذاکرات سیاسی و فنی و با تایید قطعنامه ۲۲۳۱ حل و فصل شد، یعنی قبل از هرگونه توافق نهایی، پرونده سوالات آژانس درباره سوالات باقی مانده از گذشته حل شد.
بر اساس دو موضوع گفته شده، از نظر تهران متن ارائه شده از سوی مسئولان اتحادیه اروپا جدای از این که چه محتوایی دارد و آیا مورد قبول مقامات و نهادهای عالی تصمیم گیر ایران قرار میگیرد یا خیر، متن نهایی نیست. این متن باید در تهران به صورت کامل و دقیق بر مبنای منافع ملی، امنیت ملی و حقوق ملت ایران به صورت دقیق بررسی شود و اگر پیشنهادهای اتحادیه اروپا این منافع را تامین و انتفاع کامل اقتصادی ایران از برجام را محقق میکند، میتواند با تایید ایران و دیگر طرفها متن نهایی توافق نام بگیرد و احتمالا با حضور وزیران خارجه ایران و 1+4 روند اجرایی شدن آن آغاز شود. تا پیش از طی شدن چنین روندی تنها میتوان از این متن به عنوان «متن پیشنهادی بورل» یاد کرد نه بیشتر و نه «متن نهایی». به نظر میرسد طرف مقابل هم بعد از سالها گفت وگوی صریح با ایران فهمیده باشد که جمهوری اسلامی ایران کشوری نیست که در برابر این نوع بازیهای روانی جوگیر شود و احساسی یک موضوع مهم را رد یا تایید کند، پس بهتر است منتظر بماند تا در روزهای آینده ایران نیز به جمع بندی در برابر متن بورل برسد.
آقایان مدعی اصلاحات باج را توافق ترجمه نکنید! (یادداشت روز)
۱- نگاهی - هرچند گذرا- به اخبار و رویدادهای داخلی و خارجی درباره مذاکرات وین، به وضوح حکایت از آن دارد که آمریکا و متحدانش با هماهنگی جریان غربگرای مدعی اصلاحات در داخل کشور تلاش گسترده و مشترکی را برای وادار کردن ایران به پذیرش پیشنهاد فاجعهبار غرب و تن دادن به توافقی خسارتبار، سازماندهی کرده و دنبال میکنند. قبل از پرداختن به موضوع اصلی وجیزه پیش روی، اشاره به سه نکته درباره ساماندهی این حرکت هماهنگ بیرونی و داخلی ضروری به نظر میرسد؛
اول؛ تلاش مشترک طرف خارجی و جریان بدسابقه داخلی، نشانه قابل تقدیری از ایستادگی مقتدرانه تیم هستهای دولت سیزدهم در مقابل باجخواهی حریف بیرونی است و حاکی از آن که تیم جدید برخلاف تیم قبلی از هوشیاری و توان بالایی برای حفظ منافع ملی و پیشگیری از تحمیل خواستههای غیرقانونی حریف برخوردار است.
دوم این که؛ مدعیان اصلاحات و تحمیلکنندگان فاجعه برجام به مردم و نظام، بیمحابا درباره واقعیات تلخی که برجام نتیجه آن بوده است، وارونهنمایی میکنند! به عنوان نمونه -و فقط یک نمونه- آقای روحانی میفرمایند: « اگر ترامپ از برجام خارج نشده بود و روند ادامه داشت، ما علیرغم بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و همهگیری کرونا، میتوانستیم به رشد اقتصادی برسیم و تورم تکرقمی را ادامه میدادیم»! و این درحالی است که جناب ایشان، خود با خروج ترامپ از برجام موافقت کرده بود! تعجبآور است؟! بله. ولی به اظهارات روز ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ [۲۲ مِی] خانم فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا) در مصاحبه با نشریه «پولیتیکو» که هرگز از سوی آقای روحانی و تیم هستهای دولت ایشان تکذیب نشد، نگاهی بیندازید، موگرینی میگوید «من از روحانی تضمین گرفتم که حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند و از آن خارج نشود»! ... و دهها نمونه دیگر از همین نوع وارونهنماییها که این روزها در تلاش مشترک غرب و غربگراهای داخلی برای تحمیل توافق مورد قبول دشمن به کشورمان از آن استفاده میشود!
سوم؛ باتوجه به فراوانی نمونههای خلافگویی آشکار جریان مورد اشاره و نیز خسارت جبران ناپذیری که به نظام و مردم تحمیل کردهاند، پیشنهاد میشود که افراد شاخص این جریان در یک مرکز مسئول، نظیر بازرسی کل کشور و یا دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم مدیران دولتی، مورد مؤاخذه علنی قرار گیرند تا خلافگویی و وارونهنمایی آنها با ارائه اسناد غیر قابل انکار موجود بر همگان آشکار شده و زمینه سوءاستفاده بیشتر آنان که در بسیاری از موارد همسو با دشمنان تابلودار نظام بوده است از میان برداشته شود. به عنوان مثال، از آنها بخواهند فقط به یکی از دستاوردهای برجام برای کشورمان اشاره بفرمایند!!
۲- و اما، برخلاف آنچه مقامات و رسانههای غربی اعلام میکنند و در داخل کشور توسط شماری از مدعیان اصلاحات و اعضای دولت قبلی تکرار میشود، تاکنون مذاکرات وین به هیچ نتیجهای که تضمینکننده منافع ملی کشورمان و مخصوصاً تامینکننده انتفاع اقتصادی ایران باشد، نرسیده است و مذاکرات درباره چهار محور اصلی، کماکان بینتیجه مانده است. پادمان، لغو تحریمها، تضمین آمریکا که تعهدات خود را نقض نمیکند و اجرای مرحلهای توافق که پیشنهاد - بخوانید حیله- آمریکاست و تیم هستهای ایران با شناخت هوشمندانهای که از حریف دارد، به شدت با آن مخالفت میورزد.
مقامات و رسانههای غربی با این هدف که ایران را مانع انجام توافق معرفی کنند، درباره خودداری آمریکا از تن دادن به خواستههای قانونی و منطقی ایران سخنی نمیگویند و پیدرپی مصاحبه کرده و مقاله مینویسند که پیشنویس توافق مورد قبولِ طرفین آماده است و اکنون نوبت ایران است که گام نهایی را برداشته و توافق هستهای رسمیت پیدا کند ! انگیزه حریف از این بازی روانی، آن است که در افکار عمومی، ایران را مانع رفع تحریمها معرفی کند! و حال آن که حریف اصرار دارد تحریمهای اصلی باقی بماند و حتی حاضر نیست تضمین بدهد که بعد از انجام توافق به تعهدات برجامی خود وفادار باشد!
این بازی رذیلانه از سوی دشمن دور از انتظار نیست ولی آنچه تعجبآور است اصرار برخی از مدعیان اصلاحات و مسئولان دولت قبلی است که عهدشکنی حریف را دیدهاند، خودداری آمریکا از ارائه تضمین را میدانند و از باقی ماندن تحریمهای اصلی نیز باخبرند ولی در همان حال دولت و تیم هستهای را به باد انتقاد گرفتهاند که چرا به توافق تن نمیدهد؟! این حرکت جریان یاد شده، غیر از همسویی با دشمن - اگر نگوئیم وطنفروشی- چه مفهوم دیگری میتواند داشته باشد؟!
۳- آمریکا میگوید از آنجاییکه توافق هستهای به تصویب کنگره نرسیده است، نمیتوان تضمین داد که رئیسجمهور بعدی آمریکا (و یا همین رئیسجمهور فعلی در مقاطع بعدی) آن را نقض نکند! خُب، چگونه میتوان به توافقی با این ویژگی تن داد؟ و مدعیان اصلاحات با حمله به دولت از منافع کدام طرف چالش حمایت میکنند؟! گفتنی است خانم «نیکی هیلی» نماینده دولت ترامپ در سازمان ملل در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز (وابسته به پنتاگون) میگوید:
« جو بایدن هرگونه توافقی را امضا کند به شما قول میدهم که رئیسجمهور بعدی آن را در روز اول حضورش پاره خواهد کرد»!
آقای دکتر باقری مسئول تیم هستهای کشورمان به حریف گفته است، توافقی که هیچ تضمینی نداشته باشد قابل پذیرش نیست و روال تعریف شده میان دولت آمریکا و کنگره این دولت، مشکل شماست و هیچ الزامی نداریم که از قوانین شما پیروی کنیم! آیا این دیدگاه، میهندوستانه و هوشمندانه است یا اصرار مدعیان اصلاحات به امضای توافق به هر شکل؟!
۴- همین جا سخن دیگری نیز با غربگرایان و برخی از دستاندرکاران دولت سابق در میان است و آن اینکه، چرا نسبت به ادعای آمریکا درباره تبعیت دولت آن کشور از کنگره لام تا کام سخن نمیگوئید و تلویحاً آن را منطقی میدانید ولی طرح راهبردی مجلس شورای اسلامی برای لغو تحریمها که نجاتدهنده برنامه هستهای کشورمان از باجخواهی آمریکا بود را بر نمیتابید و علیه آن زبان و قلم میچرخانید؟!. بماند!
۵- یکی از اصلیترین موارد اختلاف به بخش پادمان (بازرسیها) و موضوع (ابعاد احتمالی نظامی) موسوم به PMD (POSSIBLY MILLITARY DIMENSION) باز میگردد. این اتهام به برنامه هستهای ایران که برای اولین بار (طبق ادعای آمریکاییها) از کامپیوتر شخصی یکی از کارمندان فراری سابق ایران بهدست آمده بود، سالها مورد مناقشه و بررسیهای گسترده آژانس قرار گرفته و نهایتاً آژانس با صدور بیانیهای، ایران را از تلاش برای تولید سلاح هستهای مبرا دانست و تاکید کرد که اگر در گذشته نیز اقداماتی در این خصوص صورت گرفته باشد اکنون هیچ دلیل و نشانهای حاکی از آن وجود ندارد.
این روزها اما، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با استناد به اوراقی که از سوی رژیم صهیونیستی دریافت کرده است بار دیگر ماجرای تمام شده «پی ام دی» را به میان کشیده و ادعا میکند که برای اطمینان باید از چند مرکز نظامی حساس کشورمان بازرسی به عمل آورد! در این باره گفتنی است:
الف- رژیم صهیونیستی علاوهبر آن که یک رژیم جعلی است، عضو معاهده «عدم اشاعه سلاحهای هستهای NPT» هم نیست و در عین حال صدها بمب و موشک هستهای نیز در اختیار دارد!
پرسش از آژانس این است که طرف مقابل ما در چالش هستهای آژانس است یا اسرائيل؟!
ب- آژانس به وضوح و آشکارا نشان داده است که در بازرسی از مراکز هستهای ایران با اسرائیل هماهنگ است. گروسی، مدیرکل آژانس قبل و بعد از سفر به ایران، به تلآویو سفر میکند و با مسئولان رژیم صهیونیستی درباره برنامه هستهای کشورمان به رایزنی مینشیند.
ج- اسرائیل پنهان نمیکند که اطلاعات لازم برای چند خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران را از بازرسان آژانس دریافت کرده است!
د- مدیرکل آژانس در پاسخ به اعتراض ایران که چرا اطلاعات حاصل از بازرسی تاسیسات هستهای ایران را در اختیار دشمنان کشورمان قرار میدهید، به صراحت اعلام میکند که اولاً ما نمیتوانیم تضمین بدهیم در میان بازرسان آژانس جاسوس وجود ندارد! و دیگر آن که اطلاعات به دست آمده را در اختیار تمام اعضای NPT قرار میدهیم! و ...
حالا کلاه خود را قاضی کنید و به این چهار پرسش پاسخ بدهید؛
اول؛ آیا به تیم هستهای کشورمان حق نمیدهید که با صراحت اعلام میکند هرگز به بازرسان آژانس (بخوانید جاسوسان آمریکا و اسرائیل) اجازه بازرسی از مراکز نظامی حساس کشورمان را نمیدهیم؟
دوم؛ آیا اصرار برخی از مدعیان اصلاحات و مدیران دولت آقای روحانی درباره تن دادن به این خواسته آژانس را سؤالبرانگیز نمیدانید؟!
سوم؛ با توجه به دشمنان تابلودار کشورمان که طی ۴۳ سال گذشته از هیچ جنایتی علیه ایران اسلامی و مردم آن صرفنظر نکردهاند، اجازه میدهید اسرار نظامی کشورتان را در اختیار داشته باشند و...
چهارم؛ آیا ایستادگی تیم هستهای کشورمان در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش به بهانه پادمانی را درخور تقدیر میدانید یا نظر برخی از
مدعیان اصلاحات را که باجخواهی حریف را توافق ترجمه میکنند؟!
حسین شریعتمداری
مذاکرات جدید وین پایان گفتوگوهای کارشناسی برجامی بود
قاسم محبعلی/کارشناس مسائل سياست خارجي
با توجه به ادعاي اروپاييها متن توافق نهايي شده و اکنون تنها نيازمند تصميمگيري سياسي تهران و واشنگتن است. در مقطع کنوني سه موضوع مطرح شده از سوي ايران در دور جديد مذاکرات به بزرگترين موضوع مذاکره ميان طرفين تبديل شده و نيازمند موافقت آمريکا در برابر آنها است.
در دور جديد مذاکرات موضوع خروج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از فهرست گروههاي تروريستي به مذاکرات آينده موکول شد و عملا اين موضوع به عنوان مانع از سد راه توافق بر داشته شد. موضوع دوم ايران در ارتباط با موضوع PMD يا «ابعاد احتمالي نظامي برنامه هستهاي ايران» است. تهران در چند وقت اخير اصرار دارد که نظارت آژانس و بحث بازرسي از سه سايت هستهاي مورد درخواست اين نهاد براي هميشه کنار گذاشته شود. در اين زمينه بايد توجه داشت که برجام به هيچ عنوان نميتواند و صلاحيت ورود به بحثهاي کارشناسي مرتبط با آژانس را ندارد. اين خواسته ايران به نوعي از سوي طرفهاي ديگر مورد رد قرار گرفته و همچنان تصميمگيري پيرامون اين موضوع باقي مانده است. موضوع سوم نيز رفع تحريمهاي يکجانبه آمريکا و اخذ تضمين است که ظاهرا در اين زمينه نرمشهايي از سوي آمريکاييها صورت گرفته است.
«روش پيگيري و پرداختن به مسائل پادماني با وجود درگير بودن در موضوع توافق برجام، بسيار متفاوت از آن است. در زمينه مسائل پادماني بايد توجه داشت که ايران ميبايست با آژانس به توافق برسد. تهران بر اساس تعهداتي که در قالب امضاي «انپي تي» دارد بايد پاسخگوي نظارتهاي مورد درخواست آژانس باشد اما اگر ايران قصد دارد حل اين موضوع در چارچوب برجام حلوفصل شود، عملا ممکن نخواهد بود. اساسا چنين درخواستي برخلاف مطالبات حرفهاي و کارشناسانه است. لذا پذيرفته شدن درخواست پايان پيگيريهاي آژانس براي نظارت و بازديد از سه سايت ورامين، مريوان و تورقوزآباد، تا حدود زياد نامحتمل به نظر ميرسد. اساسا پذيرفتن چنين حالتي به معناي پايان کار نظارت آژانس بر برنامه هستهاي ايران خواهد بود.
اساسا بايد توجه داشت که پايان بحثهاي کارشناسي برجام در جريان مذاکرات اخير وين رقم خورد اما بايد توجه داشت بحثهاي سياسي پيرامون توافق همچنان در جريان است. لذا بايد در انتظار ماند و ديد که تصميمگيري سياسي مسئولان کشورمان پس از بازگشت هيات مذاکره کننده چه خواهد بود. در مقطع کنوني با قاطعيت ميتوان اظهار داشت که عملا اروپاييها، آمريکا، روسيه و چين پايان بحثهاي کارشناسي را اعلام کردهاند. اساسا بعيد به نظر ميرسد که مذاکرات مجددي در ارتباط با مباحث فني و کارشناسانه ميان هياتهاي مذاکره کننده صورت بگيرد. در سطح سياسي اين احتمال وجود دارد که مجددا شاهد گفتوگوي ميان طرفين باشيم. اساسا بايد توجه داشت که حتي در مقاطع آينده و در صورت وقوع رخدادهاي جديد نيز اين امکان وجود دارد در صورت تحريمهاي بيشتر يا وقوع برخي تحولات ناخواسته، مذاکرات جديد، حتي با محتواي جديد ميان ايران و ديگر طرفها صورت بگيرد. در صورت عدم توافق ميان ايران و آژانس نيز اين امکان وجود دارد که در نشست ماه آينده شوراي حکام، قطعنامه جديد عليه ايران صارد شود و مجددا پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت ارجاع پيدا کند.»
يکي از احتمالات اين است که مجددا قطعنامههاي قبلي احيا شود و تحريمهاي سابق شوراي امنيت مجددا عليه ايران برقرار شود. بازگشت تحريمهاي عليه ايران بر اساس قطعنامه 2231 علاوه بر اينکه در سطح بينالمللي بار ديگر ايران را در منگنه قرار ميدهد، بايد توجه داشت که بازيگران منطقهاي همانند اسرائيل و کشورهاي عربي را به خود درگير خواهد کرد. اساسا بايد توجه داشت بر خلاف انتظارات برخي جريانها بازگشت تحريمهاي بينالمللي عليه ايران علاوه بر کشورهاي غربي شامل آمريکا و اروپاييها، کشورهاي روسيه و چين را نيز در تقابل مستقيم با ايران قرار داد. بايد توجه داشت که موضوع برجام تا حدود زيادي متفاوت از موضوع اختلافات ميان غرب با قدرتهاي شرقي مسکو و پکن است.
پرونده هستهاي ايران از گذشته تا امروز زير فصل 7 منشور ملل متحد بوده و هست. در صورتي که برجام اجرا ميشد و در سال 2023 شوراي حکام رضايت خود را از صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران اعلام ميکرد، در سال 2025 قطعنامه 2231 و تمامي تحريمهاي ضدايراني به طور کامل لغو ميشدند. در نتيجه برنامه هستهاي ايران از ذيل فصل 7 خارج ميشد. در واقع، قطعنامه 2231 نيز در چارچوب همين فصل از منشور ملل متحد صادر شده است اما مفاد آن تا زمان مشخص شدن سرنوشت برجام معلق شده است.