صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۷:۴۸  ، 
کد خبر : ۳۳۸۹۷۲

یادداشت روزنامه های یکشنبه، 9 مردادماه

تنها راه پیش‌روی سوریه آزاد‌سازی نظامی(یادداشت روز)

  سیاست‌های نظامی و سیاسی آمریکا و ترکیه بر مبنای تداوم بحران امنیتی و سیاسی در سوریه قرار دارد و این دو کشور با سیاست‌های به‌ظاهر متفاوت از یکدیگر در حال همکاری با هم علیه ثبات و امنیت سوریه هستند. دلیل آن هم این است که سیاست منطقه‌ای ترکیه و سیاست خارجی آمریکا در موضوع محور مقاومت به هم می‌رسند. اما در این میان آمریکا با صراحت از لزوم مقابله با محور مقاومت حرف می‌زند و مطابق آن عمل می‌کند، ترکیه اما مخالفت با محور مقاومت را آشکار نمی‌کند اما علیه آن تلاش می‌کند. در این خصوص گفتنی است:


1- ترکیه مدعی است برای قطع تهدیدات کردهای سوریه علیه خاک ترکیه، وارد عملیات نظامی شده است. این اساس توجیه آنکارا در اقدامات نظامی خود علیه سوریه است که خواسته یا ناخواسته به تقویت بعضی از گروه‌های تروریستی منجر شده است. ترکیه در تاریخ 17 مهر 1398 به عملیات بزرگ و ترکیبی موسوم به «چشمه صلح» دست زد. این عملیات که نزدیک به دو هفته به درازا کشید، به کشته شدن بیش از 400 نفر از طرفین که عمدتاً کردهای سوریه بودند، منجر شد. ترکیه پس از آنکه به اهداف خود رسید، طی بیانیه مشترک با آمریکا، اعلام آتش‌بس نمود که البته ارتش ترکیه به صورت مستمر و یک‌جانبه آن را نقض کرده است. اخیراً هم ارتش ترکیه از انجام یک عملیات سنگین تا عمق 30 کیلومتری سوریه خبر داد ولی تاکنون اجرایی نشده است.
آنکارا و دمشق در دوره حکومت حافظ اسد، برای ممانعت از ورود کردهای سوریه به خاک ترکیه توافقنامه‌ای امضا کرده‌اند. در این توافق، دولت سوریه تعهد داد مانع ورود کردهای این کشور به خاک ترکیه و همکاری آنان با سازمان کردهای ترکیه (P.K.K) علیه این کشور شود. براساس این توافق کردها تا سه کیلومتری مرز با ترکیه حضور نخواهند داشت. سوریه همواره به این توافق پایبند بود، با بهم خوردن وضع امنیتی آن، آنکارا با بهانه کردن درگیر بودن دولت سوریه و ناتوان خواندن آن در کنترل کردها، وارد خاک این کشور شد و مناطقی از آن را به اشغال درآورد که شامل 4820 کیلومتر مربع و حدود ششصد شهرک و روستا شامل رأس العین، تل ابیض، المناجیر، سلوک و مبروکه شده است.
آنچه ترکیه علیه خاک سوریه انجام داده و ظاهراً به ادامه این اقدامات مصمم می‌باشد، ارتباط روشنی با عملکرد کردهای سوریه ندارد. این رفتار نه در چارچوب اقدامات تلافی‌جویانه می‌گنجد؛ چون کردهای سوریه طی دو دهه اخیر آسیبی به ترکیه وارد نکرده‌اند و نه در چارچوب اقدامات پیش‌دستانه قابل تجزیه و تحلیل است؛ چون هیچ نشانه‌ای مبنی بر تلاش کردهای سوریه برای ورود به خاک ترکیه و همداستانی با P.K.K علیه آنکارا دیده نمی‌شود. اگر ترکیه در افق امنیتی خود نگران اقدامات ناامن‌ساز کردها علیه خاک خود است، راه آن تحریک آنها به روی آوردن به تسلیحات بیشتر نیست؛ راه آن طرح نگرانی‌های امنیتی خود با دولت دمشق است. با فرض اینکه نگرانی ترکیه درخصوص کردهای سوریه موجه باشد، ارتش و دولت سوریه این توانایی را دارند که آنان را مدیریت کرده و تحت کنترل قرار دهند. ضمن آنکه دو هم‌پیمان دولت سوریه یعنی ایران و روسیه هم می‌توانند از ضمانت‌های دولت بشار اسد، در این خصوص پشتیبانی عملی نمایند. هیچ تردیدی در این وجود ندارد که دمشق، تهران و مسکو با هر اقدام ناامن‌ساز علیه ترکیه مخالف هستند و قادرند این مخالفت را به کرسی هم بنشانند.

 

2- ارتش آمریکا از سال 1393 و درست از زمانی که با عملیات‌های حزب‌الله لبنان در «القصیر» و «یبرود» روند شکست تروریزم تکفیری در سوریه آغاز شد، وارد بخش‌هایی از خاک این کشور در استان‌های حلب، رقه، حسکه و دیرالزور گردید. بهانه آمریکایی‌ها، شرکت در عملیات ضدتروریستی در سوریه بود اما بررسی عملکرد ارتش آمریکا در سوریه نشان می‌دهد، پنتاگون نگران پیروزی کامل سوریه بر تروریست‌ها بوده و برای آن وارد این کشور شده است. در تحلیل‌های وزارت دفاع آمریکا تصریح شده است پیروزی قاطع جبهه مقاومت در سوریه، موقعیت آمریکا و عوامل منطقه‌ای آن شامل رژیم صهیونیستی و عربستان را به خطر می‌اندازد. پس از مشخص شدن پیروزی مقاومت، آمریکا برای ایجاد یک خط حائل کامل میان مقاومت منطقه‌ای و رژیم صهیونیستی وارد سوریه شد و نیروهای نظامی خود را از جنوبی‌ترین نقطه شرق تا شمالی‌ترین نقطه شرق این کشور مستقر کرد. اظهارات دو مقام ارشد آمریکا در امور غرب آسیا - باربارالیف، دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک و دانا استرول، قائم‌مقام وزیر دفاع در امور سیاست خاورمیانه - در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا در تاریخ 18 خرداد 1401، سیاست نظامی آمریکا در سوریه در دفاع از اقدامات تجاوزکارانه و جنایت‌کارانه رژیم صهیونیستی علیه دولت و مردم سوریه را توضیح داده است. در این جلسه بارالیف با صراحت می‌گوید: «آمریکا به‌طور کامل از توانمندی اسرائیل برای استفاده از حق ذاتی دفاع از خود در سوریه حمایت می‌کند.» و استرول می‌گوید تا زمانی که نیروهای ایرانی در سوریه حضور دارند، آمریکا از عملیات‌های ارتش [رژیم] اسرائیل در خاک سوریه حمایت می‌کند.

3- ارتش ترکیه اقدامات نظامی علیه سوریه را با مانور کردن روی تحرکات نیروهای موسوم به دموکراتیک کرد سوریه (SDF) توجیه می‌کند و همزمان مدعی مخالفت با اقدامات ترکیه در سوریه است. کمااینکه مقامات پنتاگون در همین هفته اخیر، ترکیه را از اقدام جدید علیه کردهای سوریه برحذر داشتند. اما همین آمریکا در جریان عملیات موسوم به چشمه صلح که طی آن ترکیه نزدیک به 5000 کیلومتر مربع از خاک سوریه را به اشغال خود درآورد، پس از استقرار نیروهای نظامی ترکیه، این مناطق را ترک و در اختیار ترکیه قرار داد. ارتش آمریکا در بیانیه مشترک با ارتش ترکیه، آتش‌بس بین ترکیه و کردها را امضا کرد و بدین‌وسیله استقرار نیروهای نظامی ترکیه در این مناطق را به‌رسمیت شناخت!
ترکیه و آمریکا علی‌الظاهر در مورد سوریه با یکدیگر اختلاف دارند؛ اما واقعیت این است که این دو کشور در خدشه‌دار کردن تمامیت ارضی سوریه و عدم سیطره دولت مرکزی بر اراضی کشور خود همداستان می‌باشند و آمریکا صرفاً تا زمانی که بتواند از کردهای این کشور برای تضعیف دولت سوریه استفاده کند، آنان را تجهیز و پشتیبانی می‌کند. این سیاست هیچ ضرری به ترکیه نمی‌زند. بله در زمانی که ترکیه که یک نیروی قدرتمندتر از کردهاست، می‌تواند بخش‌هایی از سوریه را از سیطره دولت دمشق خارج کند، آمریکا از آن پشتیبانی می‌کند و وضعیت کردها را وجه‌المصالحه قرار می‌دهد. بنابراین مخالفت آمریکا با عملیات ارتش ترکیه علیه کردهای سوریه، برای حفظ نیروهای معارض بشاراسد صورت می‌گیرد و رویکرد ضداردوغانی ندارد. حمایت آمریکا از کردها یک جنبه دیگر هم دارد و آن ایجاد مانع در روی آوردن کردهای سوریه به دولت مرکزی این کشور است. آمریکا نمی‌خواهد این امکان داخلی تضعیف دولت سوریه را از دست بدهد. واشنگتن می‌داند پیوستن کردها به دولت، پای ارتش سوریه را برای آزاد‌سازی مناطق شمالی و شرقی این کشور از سیطره آمریکا و ترکیه باز می‌کند و توأمان سیاست‌های نظامی این دو دولت را در سوریه خنثی می‌نماید.
از سوی دیگر عملیات نظامی ترکیه علیه سوریه به آمریکا برای حفظ نیروهای اشغالگر خود در منطقه و از جمله در سوریه کمک می‌کند. به عبارت دیگر از آنجا که اقدامات نظامی ترکیه بیانگر تداوم بی‌ثباتی سوریه است، حضور نظامی آمریکا در سوریه را موجه جلوه می‌دهد. کمااینکه عملیات‌های نظامی پنتاگون در سوریه، همواره در زمان تهدیدات جدید ترکیه علیه همسایه جنوبی خود، گسترش داشته است.
4- در حال حاضر بلندی‌های جولان و جبل‌الشیخ در جنوب غربی سوریه در اشغال رژیم صهیونیستی است، بخش‌هایی از شمال سوریه در اشغال ارتش ترکیه است، بخش‌هایی از شرق سوریه در اشغال نظامیان آمریکایی است و استان ادلب در شمال غرب سوریه در اشغال تروریست‌هایی است که به اشغال نظامی سوریه توسط ترکیه و آمریکا کمک می‌کنند و لذا تحت حمایت آنان قرار دادند. ارتش سوریه چاره‌ای ندارد جز اینکه با انجام عملیات‌های آزادی‌بخش، تمامیت ارضی خود را بازگرداند و در همه سرزمین خود استقرار کامل پیدا کند. سعدالله زارعی


روضه مکشوف نخوانید!

خدا رحمت کند آیت‌الله فاطمی‌نیا را که جای خالی‌شان در ماه محرم امسال تهران، بیش از همیشه حس می‌شود. در آستانه ماه محرم توصیه‌هایی داشتند که در شبکه‌های اجتماعی هم منتشر شده است:
- خالصانه در مجالس عزاداری شرکت کنید. طوری باشید که غیر از امام حسین (ع) چیزی نبینید.
- با پاکی ظاهر و باطن به این مجالس مشرف شوید؛ همانطور که با وضو و طهارت در این جلسات شرکت می‌کنیم، به وسیله استغفار، طهارت باطنی هم کسب کنیم.
- قبل از ورود به مراسم عزای اباعبدالله (علیه‌السلام) بگوییم: خدایا اگر در وجود من مانعی از کسب فیض هست، آن را برطرف بفرما.

البته یک توصیه مهم دیگری هم داشتند که کمتر آن را شنیده‌ایم. توصیه‌ای که به قول خودشان نیم قرن پیگیری می‌فرمودند. استاد مرتباً در ابتدای محرم هر سال به مداحان عزیز توصیه داشتند که روضه مکشوف نخوانند. می‌گفتند روضه مکشوف قلب حضرت زهرا (س) را به درد می‌آورد و تعریف می‌کردند که برخی از اهل معنا و معرفت در عالم رؤیا یکی از حضرات معصومین (علیهم‌السلام) را دیده است که تحت تأثیر روضه مکشوف یکی از مداحان وقت، رنگ از رخسار مبارک‌شان پریده بود. از پدرشان، آیت‌الله سید اسماعیل اصفیایی که از اولیا و اوصیا بودند، نقل می‌کردند که طی روز عاشورا تمام مدت اشک‌ریزان بودند و فقط برای آنکه شبیه امویان در روز عاشورا روزه نگیرند، مختصر آب و نانی می‌خوردند و کل روز را با چشم اشک‌بار می‌گذراندند و با این اوصاف، به ایشان گفته‌اند که هنوز برخی از مصیبت‌ها را شخصاً نخوانده‌اند و برخی‌ها را هم فقط در ایام عاشورا خوانده یا نقل کرده‌اند.
حاج آقا خودشان هم اهل روضه مکشوف نبودند. در شب‌های محرم با کلی عذرخواهی از خانم فاطمه زهرا (س) جملات مختصری نقل می‌کردند، اما همان جمله خالصانه چنان در پامنبری‌ها نفوذ می‌کرد که عمق جان‌ها را می‌سوزاند. نهایتاً شب‌های تاسوعا و عاشورا که می‌شد کمی بیشتر روضه می‌خواندند و حواشی مصائب را ذکر می‌کردند. به خصوص تأکید داشتند که مصیبت شش‌ماهه را مکشوف نخوانند. در یکی از ایام، کسی از ایشان پرسید خب اگر مداحان نخوانند و نگویند مردم از کجا بدانند که چه مصیبتی بر اهل بیت گذشته است. ایشان جواب دادند که حالا همه می‌دانند و نیاز نیست بخواهیم مکشوف روایت کنیم.
البته فقط ذکر مصیبت مکشوف نبود که حاج آقا از آن گلایه‌مند بودند. از تحریفات عاشورا که بگذریم، به «زبان حال»‌سازی برخی شعرا و مداحان برای اهل بیت انتقاد داشتند و آن‌ها را دون شأن اهل بیت می‌دانستند. مثلاً می‌فرمودند اینکه برخی مداحان عزیز می‌خوانند «یقین دارم که در دل آرزویی به جز دامادی اکبر نداری» کوبیدن امام حسین (ع) است؛ چطور می‌شود فردی با آن عظمت تنها آرزوی قلبی‌اش دامادی پسرش باشد؟!
خلاصه آنکه مثل همیشه تأکید داشتند که از عوام‌بازی در این ایام دست برداریم و عمق فلسفه نهضت حسینی را دریابیم. قریب به مضمون می‌فرمودند، اگر دین اسلام این دین موجود کوچه و خیابان بود، امام حسین (ع) انگشت کوچکش را هم برای آن نمی‌داد چه برسد به شش‌ماهه‌اش. دهه محرم را دهه تحول می‌دانستند و می‌گفتند که در این دهه باید متحول شویم. تعبیر شیرینی هم داشتند که جناب حرّ یک شخص است، اما حرّ شدن (از باب تحول جناب حر) یک جریان است. مرتباً مخاطبان را به هدف اصلی قیام امام حسین (ع) متوجه می‌کردند و با استناد به زیارتنامه اربعین فلسفه قیام اباعبدالله (ع) را جهل‌زدایی معرفی می‌کردند و می‌فرمودند: «اصلاً فلسفه قیام و نهضت حضرت سیدالشهدا (ع) جهل‌زدایی است، تمام جهالت‌ها و نادانی‌ها، نماینده یزید است! تمام دانش‌ها، بصیرت‌ها، روشن بودن‌ها و فهمیده بودن‌ها، نماینده امام حسین (ع) است.»
امید است مثل هر سال که با حضورشان دهه محرم‌مان را پرفضیلت می‌کردند، با امداد روح بزرگ‌شان از این محرم نیز دست پر بیرون برویم.


دندان فاسد خودروسازی را بکشیم یا...؟

آماری که به نقل از مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فراورده های نفتی منتشر شد و مصرف دو برابری بنزین در خودروهای داخلی را نشان می داد، بار دیگر بحث صرفه اقتصادی تولید خودروی داخلی را پررنگ کرد. سال هاست که ناکارآمدی خودروسازی داخلی در تولید محصولاتی با کیفیت پایین و مصرف بالا مشهود است. در این میان برخی طی سال های گذشته به طرح این پیشنهاد پرداخته اند که با تعطیل کردن خودروسازان داخلی از طریق صرفه جویی مصرف بنزین در خودروهای خارجی جایگزین شده با خودروهای داخلی می توان با صادرات بنزین صرفه جویی شده ، هزینه واردات خودرو را تامین کرد و حتی حقوق کارگران بیکار شده خودروسازی را پرداخت. در گزارش امروز صفحه 10 روزنامه خراسان با تیتر «هدررفت 50 درصد بنزین کشور» به این پرسش پاسخ داده ایم که هزینه - فایده تعطیل کردن خودروسازان چیست؟ خوانندگان را به مطالعه این گزارش دعوت می کنیم که ماحصل آن هزینه بیشتر تعطیلی خودروسازان و واردات کل نیاز داخلی به جای تولیدات داخلی است. با این حال پرسش این است که چگونه می توان با این غول بزرگ بنزین خواری که روزانه 50 میلیون لیتر بیش از استاندارد و میانگین جهانی، بنزین مصرف می کند و تصادفات ناشی از غیراستاندارد بودن آن هزینه هایی سنگین بر دوش مردم سوار می کند، مواجه شد؟ در این مجال به دنبال پاسخی کامل و جامع در این زمینه نیستیم چرا که بحث درباره اصلاح صنعت خودرو، مجالی مفصل می طلبد اما غرض، یادآوری این نکته مهم است که تصورات غیرواقع بینانه و شعارزده درباره صنعت خودرو به اندازه حمایت های کورکورانه غلط است و به مردمی که در نهایت استفاده کننده از صنعت خودرو هستند، نفعی نمی رساند. یک نمونه از این تصورات غلط و خواسته هایی نظیر تعطیلی صنعت خودرو در این است که اساسا اقتصاد ایران از منظر تراز تجاری و مصارف ارزی کشور، توان تامین هزینه سالانه 15 تا 20 میلیارد دلار را برای واردات خودروی مورد نیاز در سال و تامین قطعات و خدمات پس از فروش ندارد. حتی هم اکنون با توجه به ناپایداری بازار ارز، برای واردات سالانه 50 تا 100 هزار خودرو و ایجاد یک رقابت نسبی و حداقلی بین خودروهای داخلی و رقبای خارجی، تردیدهای جدی در خصوص اجرای قانون واردات خودرو وجود دارد و بانک مرکزی از تبعات ارزی واردات حتی این میزان خودرو بر بازار ارز نیز بیمناک است. صنعت خودرو نیاز به اصلاحات اساسی دارد که باید برمبنای نقشه ای کامل از مزیت های داخلی و منطقه ای، توسعه صنعت قطعه سازی برمبنای این مزیت ها، تعریف مشخص، محدودیت و زمان دار بودن حمایت های تعرفه ای از خودروسازان داخلی، نحوه خصوصی سازی خودروسازان یا در صورت دولتی و شبه دولتی باقی ماندن آن ها، قوانین و رویه های مشخص در خصوص انتصاب مدیران و تعیین برنامه جامع توسعه این صنعت شکل گیرد. واقعیت این است که صنعت خودروسازی با طیف گسترده ای از زنجیره صنایع مرتبط از جمله قطعه سازی، به قدری بزرگ است که نمی توان آن را به منزله دندان فاسد، کشید و از بدن اقتصاد ایران خارج کرد بلکه باید این دندان خراب و فاسد را با جراحی سخت و تدوین برنامه ای زمان بندی شده مبتنی بر اصلاحات اساسی و استفاده اهرم های رقابتی، ترمیم و درمان کرد و اقتصاد ایران را از هزینه های گزاف مصرف بالای انرژی آن رهایی بخشید.


تکیه بر میراث تعزیه

محمد‌علی میرزایی: برخی هنرهای این مرز و بوم قدمتی طولانی دارند، از جمله «تعزیه»؛ نمایشی آیینی که همه ساله در ایام عزای حضرت سیدالشهدا(ع) و ماه صفر اجرای آن رونق زیادی می‌گیرد. در این میان، توجه به این هنر در رسانه‌ ملی نیز اهمیت بسیاری دارد؛ مساله‌ای که تأثیر بسزایی در حفظ و اشاعه‌ فرهنگ اسلامی- ایرانی دارد. البته پخش تعزیه از تلویزیون به گواه کارشناسان و صاحب‌نظران یک خط‌شکنی است و حرکتی ارزشمند به شمار می‌رود که تداوم آن نیز مهم است. تعزیه یا شبیه‌خوانی از قدیم‌الایام و بر اساس شنیده‌ها از اواخر دوره‌ صفویه در کشور اجرا می‌شده و رونق داشته است اما متأسفانه این هنر، بویژه در دهه‌های اخیر مورد بی‌مهری قرار گرفته است و آنچنان که باید و شاید، از سوی مسؤولان مورد توجه نبوده و مغفول واقع شده است. حالا شبکه‌ چهارم سیما ویژه‌برنامه‌ «بلاتشبیه» را قرار است به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «مسلم نادعلی‌زاده» روانه‌ آنتن کند که «وطن‌امروز» به همین بهانه برای بررسی هنر تعزیه‌خوانی در کشور با او گفت‌وگویی داشته است.  نادعلی‌زاده درباره دلایل شروع به کار خود در این پروژه می‌گوید: از مدت‌ها پیش که بنده علاوه بر تعزیه‌خوانی و زندگی در خانواده‌ای باسابقه در تعزیه‌خوانی، به پژوهش در حوزه‌ تعزیه رو آوردم، همواره یکی از دغدغه‌هایم این بود که چرا نسخه‌های تلویزیونی و چندرسانه‌ای از تعزیه نداریم که در دنیا قابل عرضه ‌کردن باشد؟ به طور طبیعی بیشتر مجالس تعزیه در ایران از قدیم‌الایام در شهرستان‌ها و روستاها به ‌صورت مردمی برگزار می‌شده است اما نسخه‌های ویدئویی باکیفیتی از آنها موجود نیست و اگر هم باشد، نیاز به توضیح برای مخاطبانی دارد که تعزیه را از نزدیک ندیده‌اند و پای تعزیه ننشسته‌اند. حدود 40 روز پیش، به پیشنهاد مدیران محترم شبکه‌ چهارم سیما، تولید کاری با این محوریت را برعهده گرفتم. در ابتدا با برخی از دوستان شبیه‌خوان هماهنگی لازم را انجام دادم ولی قبل از آن سعی کردم متونی را تنظیم کنم که از نظر قوت شعری، موسیقایی و اجرایی محکم و قوی‌تر از سایر متون باشند.  وی اظهار داشت: تعزیه‌ تلویزیونی قطعا تفاوت‌هایی با تعزیه‌ میدانی و تکیه‌ای دارد؛ ما در تلویزیون «تماشاگر» را نداریم، در صورتی که «تماشاگر» از مهم‌ترین عناصر تعزیه به شمار می‌رود. به همین دلیل تعزیه‌ تلویزیونی باید به گونه‌ای ضبط شود که تماشاگری که در منزل نشسته است، حس کند گویی در صحنه‌ تعزیه حضور دارد.  تهیه‌کننده‌ «بلاتشبیه» تصریح داشت: آنچه که در حال پخش است، شروع یک برنامه‌ جامع و کلان خواهد بود، چرا که ما در عرصه‌ شبیه‌خوانی و تعزیه حرف‌های ناگفته‌ بسیاری داریم که برای جهانیان شنیدنی خواهد بود؛ بنده چندی پیش مصاحبه‌ای با نشریه‌ آمریکایی ecumenica داشتم و در آنجا صحبت‌های مفصلی راجع به «تعزیه» انجام دادم که از بازخوردها، به نظر می‌رسد برای مخاطبان بین‌المللی و پژوهشگران جذاب بوده است. احساس بنده این است که نیاز امروز ما این است که به چنین میراثی تکیه کنیم و داشته‌های خودمان را قدر بدانیم؛ مجموعه‌ «بلاتشبیه» آغازی بر راهی طولانی برای شناخت بهتر ظرفیت‌های هنر اسلامی است که به ما یاد خواهد داد چگونه از امکانات و پیشینه‌ خودمان برای تربیت نسل‌های بعد استفاده کنیم و مفاهیم و معارف اسلامی را به آنها منتقل کنیم. نام این مجموعه به انتخاب خود بنده بود؛ «بلاتشبیه» اصطلاحی است که تعزیه‌خوانان برای فاصله‌گذاری استفاده می‌کنند و وقتی می‌خواهند خودشان را معرفی کنند، این اصطلاح را به کار می‌برند، لذا ما این نام را انتخاب کردیم تا مخاطب تلویزیونی برنامه در نظر داشته باشد که آنچه می‌بیند، «شبیه‌خوانی» است، نه یک تئاتر یا سریال تلویزیونی.  به گفته‌ نادعلی‌زاده شبیه‌خوانی صدها سال در کشور ما رایج بوده است و ایرانیان همواره با خطراتی که وجود داشته، آن را حفظ و از آن پاسداری کرده‌اند و همچنان در بسیاری از نقاط کشور، این هنر اصلی‌ترین گونه‌ عزاداری در ایام محرم به شمار می‌رود و این نمایش آیینی آموزگار نسل‌های بسیاری در تاریخ ما بوده است.  عضو هیات علمی دانشگاه بین‌المللی اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌گوید: متأسفانه ما به داشته‌های فرهنگی خودمان توجه نمی‌کنیم، تعزیه یا شبیه‌خوانی یکی از دارایی‌های ارزشمند ما است که قدر آن را کمتر شناخته‌ایم و شاید اگر این دارایی در اختیار برخی از دیگر کشورها بود، به گونه‌ای دیگر از آن پاسداری می‌کردند.  رسانه‌ ملی و مطبوعات باید بیش از پیش به موضوع «تعزیه» توجه کنند؛ توجه‌ کردن هم تنها به این معنا نیست که صرفا از گروهی تعزیه‌خوان دعوت شود که در مکانی خاص اجرای تعزیه داشته باشند. حمایت اصلی باید از پژوهشگران حوزه‌ «تعزیه» انجام شود تا سبک‌های مختلف تعزیه در ایران، شناسایی و تفاوت‌های آنها مشخص شود. همچنین باید در اسرع وقت، تاریخ شفاهی «تعزیه» در سراسر کشور ثبت و ضبط شود.  کارگردان «بلاتشبیه» با اشاره به قدمت این هنر آیینی در کشورمان بیان داشت: قدمت تعزیه‌خوانی به شکل امروزی در ایران حدود 300 سال است و از قدیمی‌ترین شهرهای تعزیه‌خیز در ایران می‌توان به اصفهان، قزوین، دامغان، طالقان، تفرش، رشت و بوشهر اشاره کرد. گفتنی است مجموعه‌ تلویزیونی «بلاتشبیه»، روایت واقعه‌ عاشورا در قالب شبیه‌خوانی است که گروهی از هنرمندان به سرپرستی و تهیه‌کنندگی مسلم نادعلی‌زاده در آن ایفای نقش کرده‌اند.  «بلاتشبیه» در 15 قسمت از شنبه هشتم مردادماه، ساعت ۲۱ روی آنتن رفته است و بازپخش آن ساعت ۸ صبح است. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات