نکته اول این است که در هر صورتی به دلیل اینکه منابع محدود و اولویتبندی ها سلیقه ای است، بنابراین اعتراض و تعارض منافع قطعاً وجود خواهد داشت و باید سعی شود که درصد وقوع و همچنین کیفیت آن را مدیریت و کنترل کرد. یکی از بهترین راهحلها برای پیشگیری از وقوع این اعتراضات، نزدیک کردن مردم و مسئولین به یکدیگر و داشتن فهم مشترک از رویدادها و رخدادها میباشد. اساساً اگر جامعه مخاطب و نهاد حکومتی اندیشه مشترک و هدف واحدی داشته باشند، در این صورت مسیرهای مختلف و روشهای مختلف تعارض جدی ایجاد نخواهد کرد اما اگر اهداف متفاوت باشد، سیاستگذاریها و اندیشهها متعارض میشود و تولید خشم، نفرت و اعتراض میکند.
دومین راهکار این است که احزاب، انجیاوها، انجمنها و سندیکاهای مردمنهاد به عنوان مطالبه گر وارد صحنه شوند و صحبت ها و اعتراضات مردمی را به صورت طرح، لایحه و شکل های حقوقی در اختیار دولتمردان قرار دهند. در این حالت احزاب به عنوان بازیگران سیاسی هیچگاه خواهان براندازی و از بین بردن نظام سیاسی حاکم نخواهند بود؛ چراکه در این نظام در حال کنشگری هستند و بنابراین سعی میکنند تا با اصلاح رویهها و کارآمدسازی آنها در نهایت از قدرت حاکمیتی بهتری برخوردار شوند.
سومین راهکار این است که چهره واقعی دشمنان و بیگانگان برای مردم تبیین گردد. در این صورت صف اغتشاشگران از صف معترضان جدا خواهد شد. واقعیت این است که هرگاه مردم ایران خواهان اعتراض مسالمتآمیزی بودند، این حرکت با دخالت عناصر بیگانه و خارجیها تبدیل به براندازی و تهدید وجودی حاکمیت شده و طبیعتاً منجر به تولید خشونت و اغتشاشات خواهد شد.
تجربه کشورهای دیگر نیز نشاندهنده این است که وقوع اعتراضات غیر قابل پیشگیری صددرصدی میباشد و به نحوی امکان دارد که این اتفاق بیفتد، اما کشورهای دیگر مثل ایالات متحده آمریکا با تقویت احزاب و انجیاوها و گفتمانسازی و گفتوگو پیرامون موضوعات چالشبرانگیز سعی در ارائه نظر اکثریت و اجماعنظر دارند. یا مثلاً در فرانسه سندیکاهای مردمی تلاش میکنند تا صدای اعتراض و فریاد مردم عادی باشند و مطالبه حقوق آنها از حکومت را بر عهده دارند.