«دموکراسی، حقوق بشر و زنان ابزار مؤثری هستند که منافقین در اروپا از آن بهوفور استفاده میکنند. بهجرئت میتوان گفت ۹۵ درصد از زنانی که هماکنون در پادگان اشرف زندگی میکنند به مدت ۲/۵ ساعت طی ۲۵ سال گذشته در شهرها، پارکها، اماکن عمومی و تفریحی عراق بهتنهایی قدم نزدهاند.» این سخنان یکی از زنانی است که در سال 1389 از گروهک منافقین به سرکردگی مریم رجوی جداشده تا پس از سالها طعم آزادی و رهایی را بچشد هرچند که ممکن بود در راه رسیدن به این آزادی جانش را نیز از دست بدهد.
این در حالی است که قجر عضدانلو (مریم رجوی) بهسان عجوزهای مکاره و ماری زخمخورده در کشور کوچک آلبانی به لانه خود خزیده است تا هر از گاهی آرامش در ایران را به هم زده و با شعار آزادیخواهی، جوانان را به خیابان بکشاند، مانند دهه 60 دست به کشتهسازی یا ترور کور بزند تا شاید بتواند نام فراموششده خود در تاریخ این جهان را احیا کند.
کسانی که در دهه چهارم و پنجم زندگی خود هستند یا به اندازهای دغدغه وطن داشتهاند که صفحات تاریخ را ورق بزنند، جنایات و تفرقهافکنیهای منافقین را بهخوبی میشناسند و لحظهای آن فجایع را از یاد نمیبرند به همین دلیل این مکاره برای پیشبرد اهدافش در شهریور 1401 با اسم رمز حجاب، به سراغ نسل نوجوانی رفت که از مدتها پیش بمباران خبرهای مسموم فرصت مطالعه تاریخ و شناخت دشمنان را از آنها گرفته بود. در چنین فضایی مریم رجوی سر از لانه خود بیرون آورد و سعی کرد نسلی را جامعه هدف خود قرار دهد که بیهیچ چونوچرایی سخنان یاوهاش را بپذیرند و پیش از آنکه با مفهوم زنانگی، آزادی و زندگی آشنا شوند، طوطیوار از زبان دیکتاتورترین زن تاریخ شعار «زن، زندگی، آزادی» سر دهند. شعاری که هیچوقت در قاموس این فرقه منحوس نخواهد گنجید.
ترور 4583 شهروند ایرانی فقط در سال 62 توسط منافقین
شاید نسل امروز نداند مریم رجوی سرکرده گروهکی است که در بازه زمانی 11 فروردین تا 26 اسفند سال 1362، مسئولیت ترور 4583 شهروند ایرانی را برعهده گرفته و آن را برگ زرینی از افتخاراتش قلمداد کرد. سالهای 60 تا 64 دورانی است که تهران متحمل شدیدترین جنایات از سوی این فرقه جهنمی شد. سوم اسفند سال 1360 بود که با بمبگذاری در میدان عشرتآباد 11 نفر شهید و 25 نفر مجروح شدند. یک سال پس از همین واقعه پانزده شهریورماه سال ۱۳۶۱ بار دیگر در اقدامی تروریستی، گروهک منافقین با انفجار بمب در خیابان خیام تهران دهها تن از مردم عادی را به شهادت رساند. در جریان این انفجار، یک اتوبوس دو طبقه که در حال حرکت و مملو از جمعیت بود در آتش سوخت و تمام مسافران آن شهید و مجروح شدند. این گروهک جنایتکار که خوی وحشیگری لحظهای آرامش نمیگذاشت، در نهم مهرماه سال 1361، در نزدیکی ساختمان مخابرات بمبی را منفجر کرد که طبق گزارش همان روزها از خبرنگار روزنامه کیهان، 64 تن از شهدای این حادثه به پزشکی قانونی منتقل شدند.
همچنین در دوم شهریور سال 1363 به واسطه انفجار بمب در میدان راهآهن تهران توسط منافقین، ۱۷ تن شهید و ۳۰۰ نفر زخمی شدند که بر اساس گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، دو کودک و هشت زن در شمار شهدا دیده میشدند. در ۲۴ اسفند همان سال، با انفجار بمبی که توسط منافقین در بین نمازگزاران کار گذاشتهشده بود تعدادی از نمازگزاران به شهادت رسیدند. غائله کشتار در تهران تمامی نداشت و روز بیست و دوم اردیبهشت 1364 منافقین این بار در خیابان ناصرخسرو تهران اقدام به بمبگذاری کردند، در این بمبگذاری 9 نفر از مردم بیگناه شهید شدند. علاوه بر این، منافقین افراد و اشخاص دیگری را در مغازهها، پیادهروها، خیابانها، خانهها و... به بهانههای واهی به شهادت میرساندند.
شهرهای مذهبی مورد هدف قرار گرفتند
تعداد جنایاتی که گروهک منافقین در دهههای 60 و 70 انجام داد به اندازهای زیاد است که پرداختن به آنها فرصت دیگری را میطلبد اما همواره توجه به این نکته ضروری است که این فرقه از ابتدای فعالیتش دین و مذهب در ایران را نشانه گرفته و همواره در تلاش برای ضربه زدن به آن بوده است. بهعنوان مثال در 21 مهر سال 61، عوامل منافقین با کار گذاشتن یک بمب در اتومبیل پیکان در خیابان هدایت شیراز، یک کودک ۶ ساله را به همراه مادر 22 سالهاش به شهادت رساندند. همچنین 25 مهر همان سال، مصادف با روز عید غدیر خم، سازمان منافقین جنایت دیگری در پرونده خود ثبت کرد. روزنامه کیهان در 26 مهرماه طی گزارشی درباره این جنایت منافقین نوشت: «اتوبوس خط یک شرکت واحد شیراز هنگامی که در روز عید غدیر، مقارن ساعت 4 بعدازظهر با بیش از 30 مسافر از پل اللهوردی خان به سمت میدان شهدا در حرکت بود، در میدان جمهوری اسلامی توسط دو دختر منافق سرنشین اتوبوس به آتش کشیده شد. در جریان این آتشسوزی بیش از 15 مسافر اتوبوس مجروح شدند و دو کودک خردسال نیز به شهادت رسیدند. یکی از شهدا به نام لیلا نوربخش بود و از شهید دیگر تنها قطعه زغالی بهجامانده است.» مطابق آماری که در شماره 147 ارگان رسمی منافقین (نشریه مجاهد) منتشر شده است منافقین از پانزدهم تا بیست و پنجم آذرماه 1361، هفت عملیات تروریستی را در شیراز برعهده گرفتند. انفجار خودرو و منازل مسکونی، ترور کسبه، آتشسوزی گسترده و... ازجمله این عملیات تروریستی بود که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از شهروندان شد.
جنایات تکاندهنده در مشهد مقدس
منافقین در مرداد و شهریور سال 60 به ترورهای کور در مشهد دست زدند و به بهانههای واهی، مردم عادی را به شهادت رساندند و از آنجاکه همواره هدف این گروهک ضاله، مقابله با دین است یک دهه بعد یعنی در تاریخ 30 خرداد 1373 مصادف با عاشورای حسینی حرم مطهر امام رضا (ع) را نیز مورد هدف قرارداد که در یک عملیات تروریستی جمعی از زوار امام رضا (ع) به خاک و خون کشیده شدند. حوالی ساعت ۱۴ و ۲۶ دقیقه بمبی که توسط منافقین تا نزدیکی ضریح مطهر حمل شده بود، منفجر شد که در پی آن 26 نفر به شهادت رسیدند و 300 نفر از زائران مجروح شدند.
به دنبال این عملیات تروریستی روزنامه آمریکایی هرالدتریبون با اختصاص تیتر بزرگی به تشریح عملیات تروریستی منافقین در ایران پرداخت و نوشت: «پس از پایان جنگ هشتساله ایران و عراق این حادثه یکی از فجیعترین عملیات تروریستی در داخل ایران است.»
روزنامه گاردین نیز با درج خبر انفجار بمب در حرم حضرت امام رضا (ع) نوشت: «این فاجعه در مقایسه با قتلعام نمازگزاران مسجد الخلیل در اسرائیل و حادثه انفجار بمب در یک کلیسا در لبنان بهقدری تکاندهنده است که بسیار بعید به نظر میرسد عاملین این جنایت مسئولیت آن را بپذیرند.»
قتلعام مردم توسط منافقین به قم هم رسید
ساعت 16 و 20 دقیقه روز 2 تیر 1360 بمبی توسط منافقین در سالن انتظار راهآهن شهر قم منفجر شد که باعث شهادت و زخمی شدن دهها نفر از مردم بیگناه شد. روزنامه اطلاعات در گزارشی که روز بعد از فاجعه منتشر میکند درباره قربانیان این حادثه مینویسد: «در میان مسافران، عدهای سرباز عازم جبهه نیز دیده میشدند. ضمناً در میان قربانیان این فاجعه جسد یک زن و دو کودک نیز مشاهدهشده است». بنابراین گزارش «بمب هنگامی منفجر شد که داخل سالن راهآهن و قطار، برادران سربازی برای عزیمت به جبهه در انتظار بودند».
شکست «فروغ جاویدان»
پیداست که اوج جنایات و خرابکاری این گروهک منحوس در دهه 60 بود چراکه سعی داشت از نوپا بودن انقلاب اسلامی و نیز دفاع 8 ساله برابر صدام، بیشترین بهره را ببرد شاید به همین دلیل بود که با خیال خام خود دست به طراحی عملیات «فروغ جاویدان» زد. پس از پذیرش قطعنامه 598 و اعلام آتشبس، منافقین و در رأس آنها مسعود رجوی آخرین حربه خود برای برچیدن نظام جمهوری اسلامی را به کار بستند و عملیات مشترک بعثیها و منافقین به نام «فروغ جاویدان» را آغاز کردند که سرانجام با شکست منافقین و حامیان آنها پایان یافت. در واقع عملیات فروغ جاویدان و پاسخ کوبنده ایران به آن (مرصاد) در شرایطی روی داد که تصور میشد ایران در ضعیفترین وضعیت سیاسی و نظامی قرار دارد و از نظر سیاست داخلی بسیار شکننده است؛ اما برخلاف این تصور، نیروهای سپاه پاسداران در فاصله کمتر از 10 روز از پذیرش قطعنامه 598 موفق شدند 2 هجوم گسترده ارتش عراق در جنوب و سازمان منافقین در غرب را پاسخ داده و نیروهای دشمن را مجبور به فرار کنند.
بهره سخن
منافقین به دلیل مبارزه انقلابیون با عناصر اصلی آنها در سال ۱۳۶۰ در تهران، از جمهوری اسلامی ایران کینه به دل داشتند، بهطوریکه مسعود رجوی بارها در سخنرانیها اعلام میکرد که انتقام یارانش را از جمهوری اسلامی ایران خواهد گرفت. منافقین تصور کردند با نقشه عملیات «فروغ جاویدان» این انتقام را از انقلابیون خواهند گرفت و میتوانند انقلاب اسلامی نوپا که درگیر جنگ با رژیم بعث بود را از پای درآورند. انتظار میرفت مریم رجوی این شکستها را عبرت خود قرار داده و دست از تلاش بیهوده برای مقابله با جمهوری اسلامی بردارد اما حوادث اخیر گویای این است که این جلاد تاریخ حال میخواهد با تکرار حوادث دهه 60 پس از 34 سال، انتقام شکست «فروغ جاویدان» را از ملت ایران بگیرد؛ مانند همان سالها در مشهد و شیراز فتنهافکنی میکند و دست به ترورهای کور میزند مانند همان ایام شعارهای زیبا سر میدهد و زنان را وسیله رسیدن به اهدافش قرار میدهد. در حوادث اخیر، مریم رجوی با تفکر انتقام بار دیگر خیابانهای ایران را صحنه کشتار و قتلعام کرد با این خیال که میتواند مانند دهه 60 زنان و دختران ایران را با شعار «زن، زندگی، آزادی» به اسارت خود درآورد اما باید بداند مردم ایران هیچگاه جنایات این گروهک ضاله را از یاد نخواهند برد و حتی در بدترین شرایط اختیار خود را به دست دیکتاتورترین زن تاریخ نخواهد داد.