تحول فناوریهای ارتباطی و توسعه رسانههای مجازی را با تسامح بسیار میتوان به نوعی موتور محرکه تاریخ در عصر حاضر دانست که ابعاد گوناگون حیاتی انسانی را تحتتأثیر قرار داده است. درواقع، توسعه ارتباطات دیجیتال و مجازی نه تنها سبب تحول روابط انسانی، دیجیتال شدن اقتصادها و کسبوکارها و... شده، بلکه مفهوم قدرت را نیز دستخوش تحول کرده است؛ بدین ترتیب، امروزه قدرت در دست کسی است که بر رسانهها تسلط داشته باشد. به موازات این تحول، امروزه مفهوم جنگ نیز تغییر کرده است. به عبارت دقیقتر، به دلیل تغییر پارادایم قدرت، امروزه عرصه جنگ به حوزه محاسبات، ادراکات و اذهان تودههای مردم کشیده شده و به همین دلیل است که به این نوع جنگ، «جنگ شناختی» گفته میشود.
در این میان، جنگ شناختی با بهرهگیری از برخی شیوهها و ابزارها شکل میگیرد که یکی از مهمترین آنها، «شبکهسازی اجتماعی» است؛ شیوهای که در آشوبهای اخیر در ایران، بسیار مورد استفاده قرار گرفت. در ادامه تلاش میشود ضمن تشریح مفهوم شبکهسازی اجتماعی، چگونگی یا مکانیسم عملکرد آن بهویژه با توجه به آشوبهای اخیر در کشور بهصورت مختصر ارائه شود.
شبکهسازی اجتماعی چیست؟
شبکهسازی اجتماعی اگرچه از جمله شیوههای کهن استعمارگران میباشد؛ اما امروزه با رسانهای یا شبکهای شدن جهان به مدد رسانههای دیجیتال، این شیوه بیشازپیش اهمیت یافته و مورد توجه قرار گرفته است. بالطبع، با توجه به تحول بستر و ابزار شبکهسازی، شیوه آن نیز تغییر کرده، اما کارکرد آن با گذشته یکسان است.
در این روش، قدرتهای سلطهگر تلاش میکنند در بستر شبکههای اجتماعی، تمامی افراد و عوامل متمایل به پذیرش و ترویج فرهنگ، ارزشها و سبک زندگی غربی را به هم مرتبط کرده تا در بستر این شبکهها با فعالیت مستمر و استفاده از ترفندهایی چون «هشتگسازی»، خواستهها و دیدگاههای خود را به عنوان خواسته و دیدگاه غالب و بلکه اکثریت جامعه جلوه دهند. هدف از این شبکهسازی نیز آن است که سیاستمداران را تحت تأثیر قرار دهند و با فضاسازی، اجازه ندهند هیچ اقدام و عملی برخلاف میل آنها انجام شود.
در سطحی فراتر از آنچه درباره شبکهسازی اجتماعی گفته شد، سلطهگران در جریان این شبکهسازی میکوشند با اتصال و انسجام نیروهای واگرای داخلی، جنبشهای معارض، فعالسازی تنشهای قومی، قبیلهای و مذهبی و... آنها را در مقابل نظام حاکم بسیج کنند. به عبارتی، سلطهگران با ابزار شبکهسازی میکوشند تا شبکهای از منتقدان و مخالفان نظام حاکم در کشور هدف ایجاد کنند و با ضریب دادن یا برجستهسازی آنها در سطح رسانه، آنها را اکثریت جامعه هدف جلوه دهند تا به نیابت از آنها، در مواقع لازم، در کشور هدف برای ایجاد تحولات موردنظر، وارد صحنه شوند. تحولات سالهای اخیر عراق، لبنان و ایران 1396 و 1398 و بهویژه تحولات ماههای اخیر در ایران را میتوان در این قالب تحلیل کرد.
بنا بر آنچه گفته شد، در قالب شبکهسازی به صورت همزمان چند تلاش صورت میگیرد؛ مرتبطسازی و هماهنگسازی لایههای ضدقدرت در جامعه، برجستهسازی مطالبات آنها یا اکثریتنمایی آنها، استفاده از این شبکه به عنوان ابزار جنگ شناختی ـ ادارکی و در نهایت، ایجاد آشوبهای خیابانی با استفاده از این شبکه. این اقدامات مرحلهای در روزهای اخیر در جریان آشوبها در ایران اجرایی شده است.
به لحاظ ترکیب اعضا و فعالان این شبکه در ایران، همانگونه که بهطورتلویحی اشاره شد، میتوان گفت ماهیت چندلایه دارد: در مرکز این شبکه که کانون شکلگیری، حمایت و هدایت آن میباشد، قدرتهای سلطهگر قرار دارند. در لایه بعدی آن، دولتهای منطقهای همکار با قدرتهای سلطهگر و گروهکهای ضدانقلاب مسلح تروریستی قرار دارند و در لایه سوم آن که شامل نیروهای میدانی و آشوبگران خیابانی میباشد، هم فعالان گروهکهای تروریستی قرار دارند و هم برخی جوانان که با جاذبههای مادی و متأثر از جنگ شناختی دشمنان دچار اغفال شده و به اقدامات خشونتبار روی آوردهاند.
به هر حال، این شبکه هم اکنون در کشور فعال بوده و اگرچه دامنه آشوبهای آن کنترل شده است؛ اما با توجه به فعالیت آن در بستر رسانهها و شبکههای اجتماعی مجازی، پیوسته مترصد ایجاد آشوب، ناامنی، ترور و خسارت در کشور هستند؛ بنابراین، مواجهه کارآمد و مؤثر با آن ضرورت دارد.