بعد از انقلاب اسلامی در سال ۵۷ رویکردها و روندهای محدودساز نسبت به جامعه زنان بشدت تغییر کرد. این وضعیت درحالی است که مقایسه وضعیت زنان در جنبههای مختلف در زمان رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که انقلاب اسلامی هویت زن ایرانی را بازگرداند و نگاهها را نسبت به زنان تغییر داد. این موضوع بشدت نخبگان سیاسی غرب را آشفته کرد. به همین خاطر است که بعد از انقلاب اسلامی رسانههای وابسته به غرب در حال القاسازی مولفه محدود شدن زنان در زمان جمهوری اسلامی میباشند و سعی در تطهیر پهلویها دارند. در همین اغتشاشات اخیر عدهای با شعار زن زندگی آزادی سعی داشتند که تفکر پهلویها را نسبت به زنان را دوباره مطرح و در صورت امکان آن را پیادهسازی کنند.
با در نظر گرفتن رفتار پهلوی اول مبنی بر برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی آنهم به صورت اجبار و در ادامه با توجه به خصوصیات پهلوی دوم و نقل قولهایی که از وضعیت دربار وجود دارد، بنظر میرسد که در نگاه پهلویها بیبندوباری و بیحجابی جز مولفههای ازادی محسوب میشود و حتی پهلوی غربیسازی جامعه ایرانی از طریق بیحجاب کردن زنان ایرانی دنبال میکرد و به نوعی زن تبدیل به ابزاری در درباره پهلوی شده بود.
زنان؛ قربانیان کشف حجاب
کشف حجاب یکی از مهمترین اقدامات رژیم پهلوی علیه زنان بود. ارمغان کشف حجاب رضاخانی برای زنان ایرانی چیزی جز اسارت و زندان و مرگ در پی نداشت. صدرالاشراف از مقامات رژیم پهلوی در اینباره میگوید: «به خانه رفتم و از همسرم خواستم تا بدون حجاب در مراسم جشن کشف حجاب شرکت کند. او در مقابل از من خواست که به جای این کار طلاقش دهم. چند روزی گذشت و جشن کشف حجاب را برگزار نکردم. رضاخان پیش من آمد و گفت چرا این کار را انجام نمیدهی و من گفتم بهتر نیست این کار را از ردههای پایینتر شروع کنید. رضاخان گفت نه وقتی که تو از انجام این کار امتناع میکنی آنها هم به طبع از انجام آن سر باز خواهند زد. به خانه رفتم و به همسرم گفتم پای مرگ و زندگی در میان است و تو باید فردا بدون داشتن حجاب در مراسم شرکت کنی. همسر و دخترانم بدون حجاب در مراسم جشن شرکت کردند؛ اما از روز بعد از آن همسرم در خانه در بستر بیماری افتاد و تا یکسال بعد که جنازهاش از خانه خارج شد، پا از خانه بیرون نگذاشت.» (روزنامه کیهان ۸۹/۱۰/۱۹)
به طوری که به روایت اسناد و خاطرات، بعد از اعمال قانون کشف حجاب، زنان در خانه حبس شدند. ایالت خراسان در بخشنامه شماره ۱۲۳۴۷۳، به تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۱۶ دو سال بعد از اعمال قانون کشف حجاب به اسارت زنان در خانه اشاره کرده و گزارش میدهد که «نسوان از خانه خارج نمیشوند».
در چنین شرایطی، دختران به جای حضور در مدارس، در پستوی خانه زندانی شدند. به گفته حاج احمد قدیریان: "دختران خانواده مجبور شدند برای حفظ حجاب خود ترک تحصیل کنند و از علم که موهبت الهی است، صرف نظر نمایند. این مشکل همه خانوادههای متدین بود". واقعیت آن است که کشف حجاب با استفاده از ابزارهای دیکتاتوری دقیقا به معنای "تجاوز به خصوصیترین حریم زندگی مردم" بود و این امر تحت لوای هیچ قانونی انجام نگرفت؛ لذا هیچ نشانهای از دموکراسی و آزادی در آن دیده نمیشد و در پس کشف حجاب، "آزادی" به طور کامل جای خود را به "اسارت" زنان داد.
ابزاری برای تمتع جنسی
از دیگر رویکردهای رژیم پهلوی استفاده ابزاری از زنان و نمایش عریان آنان در جامعه بود. یکی از مهمترین ابزار رژیم برای این کار تلویزیون و سینما بود؛ به طوری که بسیاری از نویسندگان، سینما را یکی از عوامل اصلی رواج ابتذال و فحشا در رژیم پهلوی میدانند و معتقد هستند: «این صحنههای افتضاح و رسوایی که با کمال آزادی وقاحت در پرده سینما نمایش میدهند و ستارههای ایرانی با بدنهای لخت و عریان در حال رقص و هم آغوش شدن با جنس مخالف در پرده ظاهر میشوند، جز رموز بیعفتی و هرزگی و بیبندوباری و شهوتپرستی و جنایت چیز دیگری را به تماشاکنندگان یاد نمیدهد... مفاسدی، چون شیوع مدها و آرایشهای تازه، رذایل اخلاقی، دلسردی زن و شوهر، اتلاف وقت، آلودگی روح و...» روزنامه رستاخیز که در سالهای عصر پهلوی خود را داعیهدار بررسی سینمای ایران وانمود میکرد، تا حدی آشکار به مبحث ابتذال و رواج آنها بها میداد که باعث شگفتی بود. این روزنامه در مطلبی مینویسد: یکی از آن چیزهایی که دست و پای بازیگران ما را میبندد، چیزی است که در این اجتماع اسمش را (آبرو) گذاشتهاند. اگر یک بازیگر در صحنه به فکر آبرویش باشد، بازیگری است بیآبرو... عامل دیگری که دست و پای بازیگر ایرانی را میبندد، (نجابت) است. " (ر. ک روزنامه کیهان ۱۶ بهمن ۱۳۹۴)
در رژیم پهلوی، گسترش فساد و ابتذال در جامعه به راحتی قابل رویت بود و ایجاد مراکز فحشا و فساد در جامعه، بیبندوباری، استفاده ابزاری از زنان و استفاده از آنان در فعالیتهای اجتماعی نامناسب، تشکیل مجالس عیش و نوش، تبلیغ اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی و ایجاد مراکز قمار، برپایی جشنهای سلطنتی مبتذل با هزینههای گزاف و تبلیغات بسیار قابل مشاهده است. (عبدالامیر فولادزاده، شاهنشاهی پهلوی در ایران، قم، کانون نشر اندیشه اسلامی، ۱۳۶۹، جلد۱، ص۲۰۳-۳۰۹)
وسیلهای در دست سیاستهای رژیم
گرچه رژیم پهلوی بهظاهر به تغییر وضعیت زنان در جامعه علاقمند بود، اما از فعالیتهای مستقلی که سبب گسترش آرمان زنان میشد، بهشدت جلوگیری میکرد. رژیم پهلوی فقط فعالیتهای دولتی و وابسته به آرمانهای رژیم را برای زنان مجاز میشمرد. بنابر یافتههای تاریخی در طول دوره پهلوی جمعیتهای مستقل زنان برچیده شدند و به جای آنها سازمانها و جمعیتهای زنانهای تشکیل گردیدند که بهوسیله وابستگان درجه اول خانواده پهلوی اداره میشدند؛ بهطوریکه فعالان عرصه زنان در ایران دوره پهلوی، صرفا از وابستگان به خاندان و آرمانهای رژیم پهلوی بودند.
به طوری که تحلیلگران معتقد هستند، رضاشاه زنان را بهزور به همکاری با دولت وادار مینمود و پسرش تلاش میکرد آنها را به تمرکز و همگرایی سازماندهیشده تشویق کند تا از این طریق همه زنان فعال تحت یک سازمان مرکزی قرار گیرند. هرچند سازمانهای زنان غیرقانونی اعلام نشدند اما آنها برای کسب مجوز قانونی، مجبور بودند در چارچوب شورای عالی جمعیت زنان ایران فعالیت کنند. تنها نشریات زنانهای که اجازه چاپ داشتند، نشریات طرفدار دستگاه حاکمه بودند که اغلب به تمجید از شاه و فرح میپرداختند.
بنابر یافتههای الیز ساناساریان: "متمرکزسازی انجمنهای زنان ابتدا از طریق ایجاد شورای همکاری جمعیتهای بانوان و بعد از طریق شورای عالی جمعیت زنان ایران، روشی بود برای بسیج گروههای زنان بهمنظور عمل مشترک. اما باید دید چه گروههایی از زنان در این پروژه بزرگ درگیر شده بودند: گروههای زنانی که فاقد پویایی و استقلال بودند. سازمانهای جدید زنان صرفا ویترین سیاستهای دولت بودند. بدینترتیب کلیه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان تحت کنترل کامل دولت قرار گرفت. زمانیکه این همگرایی و کنترل در فعالیتهای زنان به میزان قابلقبولی رسید، مساله حق رای زنان از طرف شاه طرح گردید."(الیز ساناساریان، جنبش حقوق زنان در ایران، ترجمه: نوشین احمدی خراسانی، تهران، اختران، ۱۳۸۴، صص ۱۲۶ و ۱۲۸)