توجه به مزیتهای نسبی هر کشور در تولید یکی از موفقترین راهکارهای رشد و توسعه آن کشور در اقتصاد است. کشورهای دریایی دارای مزیت بسیار خوبی در حوزه دریا و صنایع دریایی هستند و استفاده از منابع آبی شامل دریاها دریاچهها سواحل و جزایر امکان بالقوه بسیار مهمی برای رشد اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت مردم بوده و خواهد بود. ایران یک کشور دریایی است که از سال ۵۱۱ قبل از میلاد نیروی دریایی قوی داشته و نیز به امر تجارت پرداخته است. دریانوردی ایرانیان باعث انتقال فرهنگ و تمدن ایران اسلامی به دیگر مناطق دنیا بهخصوص هندوستان چین و مالزی در آسیا و همینطور دیگر کشورهای اروپایی شده است. دریاها و آبراهها نیز همیشه برای ایران دارای مزیت نسبی بوده و لذا تأکید روی مزیتهای نسبی تولید خصوصاً دریا محور، یکی از راهها و راهکارهای توسعه اقتصاد مقاومتی و پتانسیل قوی در مقابله با تحریمها و تهدیدات خارجی است.
رهبر معظم انقلاب بارها گفتمان اقتصاد دریا محور را مطرح فرموده و آن را بهعنوان یکی از اصول اصلی سیاستهای اقتصاد مقاومتی در کشور پیشنهاد دادهاند. رهبر انقلاب در برنامه هفتم توسعه اقتصاد دریا تأکید کرده و فرمودند: بند ۱۱: «تحقق سیاستهای کلی آمایش سرزمین با توجه به مزیتهای بالفعل و بالقوه و اجرایی ساختن موارد برجسته آن با توجه ویژهبر دریا، سواحل، بنادر و آبهای مرزی». اقتصاد دریا محور (اقتصاد آبی) در واقع استفاده پایدار از منابع و گسترههای آبی برای رشد اقتصادی، بهبود وضعیت معیشت و ایجاد مشاغل است.
ایران با داشتن ۵۸۰۰ کیلومتر مرز آبی که ۴۰ درصد از کل مرزهای کشور را شامل میشود. از شمال با دریای خزر و از جنوب با خلیجفارس و دریای عمان و غیرمستقیم با اقیانوس هند هممرز است. ایران در یک چهار راه ترانزیت جهانی قرار دارد که این جایگاه ژئوپلیتیک را قرار گرفتن آن در مسیر کریدورهای ترانزیتی شمال جنوب ایجاد کرده است. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در تنگه هرمز و خلیجفارس ترانزیت دریایی ایران را جایگاهی بینالمللی و جهانی بخشیده است.
وجود مرزهای دریایی و جزایر مختلف و بنادر همیشه برای ایران دارای مزیت نسبی بوده است لذا تأکید روی مزیتهای نسبی تولید خصوصاً دریا محور یکی از راههای توسعه اقتصاد مقاومتی و پتانسیل قوی در مقابل تحریمها و تهدیدات خارجی است.
بسیاری از کشورهای جهان سهم عمدهای از تولید ناخالص ملی خود را از دریا تأمین میکنند ایران متأسفانه تاکنون صرفاً ۱۰درصد سهم تولید ناخالص ملی خود را به دریا اختصاص داده است در صورتی که ایران در بین کل کشورهای جهان میتواند رتبه چهلم را در استفاده از منابع دریا محور داشته باشد. توجه به اقتصاد دریا محور که شامل فعالیتهای مرتبط با دریا از قبیل صنعت شیلات، صنعت ماهیگیری، صنایع گردشگری، صنعت کشتیسازی، صنعت حملونقل، صنایع پتروشیمی و نفت پالایشگاه و صنایع آبزیپروری و انرژیهای تجدیدپذیر صنایع آلومینیومسازی، صنایع فولاد و سیمان صنایع آب شیرینکن (برای مصرف داخل و صادرات)، صنعت تعمیر و نگهداری کشتیهای اقیانوس پیما، خصوصاً توسعه صنعت توریسم است، علاوه بر رشد قابلتوجه تولید ناخالص ملی در حوزه پراکندگی تراکم جمعیتی کشور در این مناطق به دلیل ایجاد کسبوکارهای بسیار فراوان و متنوع و درآمدزایی قابلتوجه و ایجاد رفاه سهم بسزا و مطلوبی خواهد داشت. در واقع با ایجاد یک شغل در بخش اقتصاد دریا محور چهار شغل جدید به وجود خواهد آمد. با وجود اینکه ۹۰درصد از کالاهای کشور از طریق حملونقل دریایی جابهجا میشوند و ایران رتبه بیستودوم را در زمینه ناوگان بزرگ کشتیرانی جهان داراست که متأسفانه صرفاً فقط پنجدرصد از کل سواحل ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
اقتصاد دریا محور سهم بسزایی در ایجاد شهرهای پرجمعیت و مولّد ساحلی خواهد داشت شهرهایی که چنانچه از زیرساختهای لازم و قوی برخوردار باشند، بهعنوان بهترین مراکز اقتصادی کشور و تجارت خارجی. توریسم و صنعت گردشگری درصد بسیار بالایی از تولید ناخالص ملی به خود اختصاص خواهند داد.
در حال حاضر اکثر کشورهای توسعه یافته که دارای مرزهای دریایی بوده و از نعمت دریا برخوردارند. در کنار دریا بزرگترین شهرهای تجاری توریستی خود را بناکردهاند که درصد زیادی از اقتصاد آن کشورها به این شهرها وابسته شده است. برای مثال میتوان از شهرها و بندرهایی مانند بندر شانگهای در چین یا بندرهای مختلف در دیگر کشورهای جهان نام برد.
خوشبختانه اخیراً سیاستهای اقتصادی ایران بر توسعه شهرهای ساحلی شکلگرفته و باعث شد که توجه بیشتری به بندرهای مختلف از جمله بندرعباس و بندر چابهار سواحل مکران و قسمتی از مرزهای جنوبی ایران صورت گیرد و به گونه بهینهتری مورد بهرهبرداری قرار گیرد. پروژههای عظیم پارس جنوبی نیز که متأسفانه سالهای سال با توجه به شراکتی که ایران در این حوزههای گاز و نفت این منطقه با کشور قطر داشت، مورد بیمهری و بیتوجهی قرارگرفته بود که ثمره آن بهرهبرداری حداکثری کشور قطر از این منابع و بسیار بیشتر از ایران بوده به طوری که اکثر منابع این ذخایر را کشور قطر بهرهبرداری نماید و ایران از این سرمایه عظیم خدادادی صرفاً به خاطر بیتدبیری و اهمال مسئولیت وقت بینصیب بماند و خوشبختانه اخیراً به این موضوع پرداخته شده و اقدام به استخراج و بهرهبرداری از این منابع و ثروت بینظیر الهی شده است.
صنعت توریسم و گردشگری یکی از مهمترین و بزرگترین صنایع و ارزآورترین صنعتی است که ایران میتواند از آن بهراحتی استفاده نماید و این امکان صرفاً با برنامهریزی و توسعه شهرهای ساحلی و استفاده از امکانات و ایجاد زیرساختهای صنعت توریسم و گردشگری در آنها و توسعه این صنعت امکانپذیر است که بتواند گردشگران زیادی را از سراسر جهان جهت گردشگری و استفاده از منابع بکر و دستنخوردهای که در ایران وجود دارد و مناطق گردشگری بینظیر مانند جنگل حرا در جزیره قشم که در دنیا بینظیر است یا سواحل کیش استفاده نمایند.
نتیجه اینکه ایران با توجه به داشتن منابع دریایی رایگان خدادادی دارای مزیت نسبی بسیار بالایی در حوزه اقتصاد دریا محور است که باید بیشازپیش به صنعت دریایی و صنایع وابسته به دریا توجه خاص نموده و از این طریق بالاترین درآمد اقتصادی و بالاترین تولید و بالاترین ارزآوری را ایجاد نماید. ایجاد چنین شهرهایی توسعه جمعیتی در کشور را منطقیتر کرده که در نتیجه در این شهرها توسعه کار و ایجاد اشتغال که از اصول اقتصاد مقاومتی بوده و اجرای اقتصاد مقاومتی که منوط به توسعه همین صنعت دریانوردی در این شهرهاست را شاهد خواهیم بود.
سوریه و نگرانی مضاعف صهیونیستها
احمد كاظمزاده
پس از آن که توافق ایران و عربستان برای بازگشایی سفارتخانه های خود با میانجیگری چین شوک بزرگی به سیاست منطقه ای آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد کرد، در روزهای اخیر نیز ایجاد گشایش های جدید در روابط میان سوریه و کشورهای عربی به خصوص عربستان که زمینه را برای حضور بشار اسد در نشست آتی اتحادیه عرب در ریاض فراهم می کند، بر نگرانی های این رژیم افزوده است.رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی در 12 سال گذشته در بحران سوریه موضع واحدی داشتند و هر دو طرف خواستار سرنگونی دولت بشار اسد بودند و حتی رویای تجزیه سوریه و تضعیف محور مقاومت در منطقه را در سر داشتند. بنابراین بحران سوریه یک اتحاد عبری-عربی را با محوریت آمریکا به وجود آورده بود و مقامات صهیونیستی هم میدان سوریه را سکوی پرشی برای خروج از انزوای منطقهای میدیدند، لذا تلاش کردند با کشاندن اعراب به روند عادی سازی روابط، پروژه «از نیل تا فرات» را عملی کنند.
هر چند موفقیت نسبی هم نصیب رژیم صهیونیستی شد و بحرین و امارات تن به سازش با اشغالگران فلسطین دادند اما هنوز جوهر این توافقات دوستانه خشک نشده بود که به نظر میرسد معادلات منطقه دستخوش تغییراتی شده به گونه ای که این روزها پروژه عادی سازی اعراب از تلآویو روی گردانده و به سمت دمشق برگشته است. واقعیت این است که نزدیکی و بهبود روابط میان سوریه با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و توافق ایران و عربستان برای از سرگیری روابط دیپلماتیک باعث نگرانی شدید رژیم صهیونیستی شده و رویای این رژیم را برای تشکیل ائتلاف عربی – بینالمللی بر ضد تهران از بین برده است.این روزها نیز رسانههای اسرائیلی به ترس و نگرانی تل آویو از نزدیکی سوریه به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پرداخته و اعلام می کنند که این مسئله نه تنها خبر خوبی برای اسرائیل نیست بلکه نزدیک شدن این کشورها به ایران، برای اسرائیل نگران کننده است.
برای مثال روزنامه معاریو چاپ اسرائیل بازگشت سوریه به جمع کشورهای عربی و نزدیکی آن به برخی کشورهای عربی را «خاورمیانه جدید» توصیف کرد و از حضور بشار اسد در نشست آینده اتحادیه عرب به عنوان تحولی مهم در احیای روابط بین سوریه و کشورهای عربی بعد از سال ۲۰۱۱ نام برد.روزنامه هاآرتص نیز توافق ایران و عربستان را ارزیابی و آن را نقشه جدید خاورمیانه و ورای آن توصیف کرد.به نوشته این روزنامه این توافقی است که رویای اسرائیل را برای ایجاد ائتلاف عربی- بینالمللی علیه ایران برهم زد. این نگرانی در محافل رسانه ای و سیاسی آمریکا نیز به چشم می خورد. اندیشکده آمریکایی «استیمسون» نیز در گزارش اخیر خود اعلام کرد نزدیک شدن عربستان و سوریه نشانه جدیدی از سیاست احتیاطی ریاض و پیروزی دیپلماتیک برای روسیه است.علاوه بر این، عربستان در 19 می میزبان نشست اتحادیه عرب خواهد بود و گفته میشود ریاض قصد دارد از بشار اسد برای حضور در این نشست دعوت کند.
بحران سوریه همواره یکی از موضوعات مهم در نشست های اتحادیه عرب بود و در صورت حضور اسد در این نشست پس از 12 سال، شاید برای اولین بار در دفاع از تمامیت ارضی سوریه بیانیهای صادر شود. دفاع از تمامیت ارضی سوریه توسط کشورهای عربی اتمام حجت به رژیم صهیونیستی است که دست از ماجراجویی در خاک این کشور بردارد چرا که هر گونه تلاش برای ناامن سازی سوریه، با واکنش جهان عرب مواجه خواهد شد و همین مسئله سبب میشود تا صهیونیست ها دست به عصاتر عمل کنند.به عنوان نمونه رژیم صهیونیستی همواره چشم به این داشت که با اجرای پروژه تروریسم تکفیری در سوریه و تجزیه این کشور بتواند بخش های جنوبی آن را به اشغال خود در آورد و دولت مدنظر خود را در آن جا تشکیل دهد و برای همیشه خیال خود را از الحاق مناطق اشغالی جولان به فلسطین اشغالی راحت کند.
اما حالا گشایش های جدید چه در روابط میان ایران و کشورهای عربی به خصوص عربستان و همچنین در روابط میان سوریه و کشورهای عربی بر نگرانی های این رژیم افزوده است. براین اساس می توان گفت رژیم صهیونیستی با دو نگرانی مضاعف روبه روست: از یک سو از این نگران است برنامه هایی که برای پروژه براندازی در سوریه یا عادی سازی روابط با کشورهای عربی در چارچوب توافق نامه های موسوم به توافق نامه های ابراهیمی طراحی کرده بود، معلق شده است و از دیگر سو شاهد گشایش های غیرمنتظره در روابط میان ایران و سوریه با کشورهای عربی است که پروژه ایران هراسی آن را بر باد داده است.
یک خطای رایج در تحلیل جامعه ایران
جعفر بلوری
1- روانشناسان اجتماعی میگویند، جوامع، تحت تاثیر مشکلات و معضلاتی که درگیرشان کرده، مسائل را تحلیل میکنند. به عنوان مثال، در جامعه ایران که درگیر مشکلات اقتصادی است برخی افراد، بسیاری از مسائل دیگر را که چهبسا ارتباط مستقیم یا زیادی هم با اقتصاد ندارند، از دریچه اقتصاد تحلیل میکنند. (این موضوع در روانشناسی نیز با کمی تفاوت مطرح است. رجوع شود به نظریه شکاف همدلی جورج لونشتاین) بگذارید برای سادهتر شدن مسئله یک مثال بزنیم. وقتی درباره چرایی گرایش برخی افراد جامعه به سمت بیحجابی یا بدحجابی صحبت به میان میآید، یا وقتی از دلایل بروز معضل بزرگی مثل «کاهش ازدواج و فرزندآوری» و «پیری جمعیت» بحث و گفتوگو میشود، جامعهای که مهمترین دغدغهاش اقتصاد است، «اقتصاد» را «مهمترین عامل» میبیند. در حالی که بنا به دلایل متعدد، اقتصاد میتواند فقط یکی از دلایل بروز چنین معضلاتی باشد. به این نکته مهم هم توجه داشته باشید که اگر معضلی را «تکعاملی» تحلیل کنیم، دچار «تقلیلگرایی» (reductionism) شده و غالبا به نتایج ناقص و بعضا حتی غلطی خواهیم رسید.
2- چند روز پیش روزنامه اقتصادی- تجاری والاستریت ژورنال طی گزارشی تحقیقی و مبسوط، به بررسی یک «اَبَرمعضل» در جامعه آمریکا پرداخته بود. طبق گزارش این روزنامه ارزشها و بنیانهای اساسی جامعه آمریکا در بین نسل امروز در حال فروپاشی است. از سال 1998، تعداد آمریکاییهایی که میهنپرستی را مهم میدانستند از 70 درصد به 38 درصد کاهش یافته است... اهمیت دین در این کشور از 62 درصد
به 39 درصد کاهش یافته و همچنین اهمیت فرزندآوری از 59 درصد به 30 درصد رسیده است. مشارکت اجتماعی در رویدادهای مهم این کشور همچنین از 47 به 27 درصد کاهش یافته است. نکته تکاندهنده در آمریکا بهزعم تحلیلها، اینکه تنها موضوع مهم برای آمریکاییها که حتی از 25 سال پیش هم مهمتر بهنظر میآید، داشتن پول است. یک کارشناس مسائل اجتماعی در آمریکا هم که این گزارش را خوانده بود به آن واکنش نشان داد: «آنچه شاهدش هستیم، عواقب وحشتناک یک جامعه از هم پاشیده است. این قضیه فراتر از یک مسئله سیاسی است و...»
دقت کنید! آمریکا به تنهایی یکچهارم اقتصاد دنیاست ولی طبق این گزارش، جامعهای از هم فروپاشیده دارد و مهمترین مسئله برای مردمان آن نیز، کسب درآمد و پول است! این نکته را گفتیم تا به این نتیجه برسیم که، میتوان اقتصاد قدرتمندی داشت ولی با جامعهای از هم فروپاشیده روبهرو بود! و تحلیل دوستانی که در ایران «همه معضلات» را از دریچه اقتصاد میبینند، چقدر میتواند اشتباه یا غیردقیق باشد. بله! قطعا معضلات اقتصادی در بروز معضلات اجتماعی دخیلند اما اقتصاد همیشه دلیل اصلی و یگانه دلیل نیست. درباره معضل کاهش ازدواج و زاد و ولد نیز اگر صرفا اقتصاد عامل تعیینکننده بود، شمال شهر و خانوادههای مرفه میبایست بیشترین ازدواج و فرزندآوری را داشته باشند. همینطور کشورهای صنعتی و ثروتمندی مثل آلمان و ژاپن نباید دچار بحران جمعیت و پیری میشدند. یک نکته مهم دیگر در گزارش والاستریت ژورنال دیده میشود. نویسنده این تحقیق در یک جمعبندی، عامل فروپاشی جامعه آمریکا را «فروپاشی خانواده» عنوان کرده است.
3- طبق این گزارش، وقتی کانون خانواده در آمریکا از هم فروپاشید، جامعه آمریکا هم از هم فروپاشید. این یعنی، حفظ کانون خانواده مساوی است با جلوگیری از بروز صدها معضل اجتماعی و غیراجتماعی... حالا شاید بتوان بهتر به اهمیت مسائلی مثل خانواده پی برد. همینطور به مسائلی مثل دین و فرهنگ که شروع درونی شدنش در همین خانوادههاست. همینطور به اهمیت مسئله حجاب و عفاف که شروع آن نیز از درون همین کانون خانواده است و دلیل تمرکز عجیب و شدید دشمن روی حجاب و خانواده. تردید نداشته باشید پس از حجاب، دنبال مسائل دیگری خواهند رفت و شک نکنید از لزوم رعایت حقوق همجنسبازان و شرابخواران و... هم خواهند نوشت (که بعضا مینویسند) اینجاست که شاهد فروپاشی خانواده و پس از آن سیل معضلاتی خواهیم بود که بر سر جوامع غربی آوار شده با این تفاوت که ما، بحران اقتصادی را هم در کنار این معضلات عجیب و غریب خواهیم داشت!
4- شاید عدهای با خواندن این یادداشت بگویند، نویسنده عامل اقتصاد را دستکم یا نادیده گرفته است. از همین تریبون اعلام میکنیم، اینطور نیست و اقتصاد عامل مهمی است. آنچه در این یادداشت بهدنبال تبیین آن هستیم صرفا این دو نکته مهم است که اولا «نباید معضلات را تکعاملی تبیین کرد» و ثانیا «دلیل اینکه در جامعه ما برخی افراد و حتی کارشناسان همه معضلات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... را از دریچه اقتصاد به تحلیل مینشینند- در خوشبینانهترین حالت- این است که دچار مشکلات اقتصادی هستیم.»
5- برای اینکه خود ما هم دچار چنین خطای تحلیلی نشویم، بد نیست به یک نکته ظریف و مهم با استناد به یک نظریه از «تالکوت پاسونز» اشاره کنیم. در یک تحقیق کلاسی دانشگاهی، راقم این سطور دنبال رسیدن به پاسخ این سؤال بود که، «چرا در شرایط بد اقتصادی، برخی از باورهای معنوی نیز در معرض تغییر و تحول قرار میگیرد؟!» برای یافتن پاسخ این «سؤال اصلی» با چندین دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری وارد مصاحبه شدیم. در نهایت به نتایجی رسیدیم که میشد با استناد به برخی نظرات پارسونز، گفت، به پاسخ نزدیک شدهایم. کتاب نظریههای کلاسیک جامعهشناسی، اثر تیم دیلینی صفحه ۳۵۳ به نظریه «کارکردگرایی» یا «ساختی کارکردی» این جامعهشناس شهیر آمریکایی اشاره کرده که در فرض «وابستگی متقابل» این نظریه آمده: «نهادهای اجتماعی جامعه، نظیر باورهای معنوی، سیاست، ارتش، اقتصاد، آموزشوپرورش و حتی تفریح و ورزش و... با یکدیگر ارتباط دارند و تغییر در هر یک از آنها ناگزیر منجر به تغییر در سایر اجزاء میشود. سیستم [اینجا جامعه] زمانی کارکرد صحیح خواهد داشت که تعادل یا ثبات داشته باشد. سیستم فقط زمانی که از تعادل برخوردار باشد، میتواند بیوقفه کار کند و...» نظریه ساختی کارکردی پارسونز به زبان ساده، کل جامعه را یک «ساختار» یا «سیستم» میبیند که اجزای تشکیلدهنده آن (زیر سیستم) با یکدیگر ارتباط تنظیم شده و دقیقی دارند طوری که در صورت بروز اخلال در یکی از این اجزاء، کارکرد کل ساختار مختل میشود. لذا بروز اختلال در اقتصاد، ساختار(جامعه) را به اندازه خود دچار اختلال میکند. همینطور اختلال در سایر حوزهها که پارسونز به خوبی به تکتک آنها اشاره کرده است.
6- در یک جمعبندی شاید بتوان گفت، یکی از مهمترین حوزههایی که حفظ و تقویت آن میتواند باعث جلوگیری از بروز اختلال در سایر حوزهها از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... شود، حوزه «خانواده ایرانی» است. همان حوزهای که دشمنان گام بلند برای فروپاشی آن را با ترفند «حجاب اختیاری» برداشتهاند. اینجا تاکید میکنیم فرجام حجاب اختیاری، بیحجابی اجباری است و از دل این بیحجابیها و بیعفتیها، صدها معضل دیگر خارج خواهد شد که در نهایت جامعه ایران را به وضعیتی دچار خواهد کرد که والاستریت ژورنال درباره جوامع غربی میگوید یعنی «فروپاشی اجتماعی».