محسن مهدیان؛
با مفهوم برند برای اشخاص حتما آشنایی دارید. اما چرا برند؟ اجازه دهید مختصری درباره برند توضیح دهیم.
برند چیست؟
تعاریف متنوعی درباره برند وجود دارد اما اجمالا، برند آن تصویر اولیهای است که افراد بلافاصله با بیان یک نام به ذهنشان میرسد. به تعبیری تصویری اولیه که از یک نام یا عنوان در ذهن نقش بسته میشود؛ بنابراین برند امری فراتر از نام یا هویت یک فرد است.
حالا چرا سراغ برند امامخمینی رفتیم؟
امامخمینی را با کدام ویژگی میشناسیم؟ فیلسوف؟ عارف؟ فقیه؟ اندیشمند؟ مبارز و مجاهد؟ شاعر؟ سیاستمدار؟ و یا... همه این شناختها درباره امام، صادق است.
اما یکبار امام را از منظر برند امامخمینی بررسی کنیم؛ یعنی تصویر اولیهای که با نام امامخمینی در ذهن مردم ما و دنیا نقش میبندد.
اما نخستین تصویر چیست؟ و ذهن کجا میرود؟ درست است؛ انقلاب اسلامی و دقیقا نقطه کانونی آن: انقلاب57.
عصاره این تصویر چیست؟ انقلاب مردم. اما واقعیت این است که تصویر مشترک ذهن مردم از امامخمینی همان هویت اصلی امامخمینی است؛ «قیام مردم».
خیلی از افراد برندشان با هویتشان متفاوت است؛ یعنی آنچه ما از شخصیتشان میشناسیم با آنچه در واقعیت هستند متفاوت است ولی امام دقیقا برندشان با هویتشان یکسان است و آن چیزی نیست جز «مردم».
اما این حرف یعنی چه؟ چرا توجه به برند امامخمینی مهم است؟ اساسا برند مردم برای امامخمینی چه کارکردی دارد؟ آیا صرفا یک تعبیر ذوقی است؟ یا شعاری؟
تا اینجا روشن شد که برند امامخمینی، انقلاب مردم است. اکنون بحث سر این است که هویت امامخمینی چیست؟ انطباق این دو بسیار مهم است.
در تحلیل موفقیت یک برند گفته میشود که تا وقتی تصویر برند با هویت برند انطباق دارد، آن برند پیشرو است و اثرگذار و دارای ارزش ماندگار.
برای فهم اینکه هویت امام چه بود باید به این سؤال پاسخ دهیم که دقیقا پروژه امامخمینی چه بود؟
حضرت امام در نامهای به سیداحمدآقای خمینی، تعبیری درباره مردم دارند که شاید ندیده باشید. مینویسند:
«... و ملت انقلابی ایران که جانم فدای یکیک آنها....»
جان امام فدای یکیک مردم؟ امام که اهل غلو نیستند. «فقیه» و «عارف» و «ولی امت» که خدای نکرده حرف ذوقی نمیزنند؛ پس این جمله یعنی چه «جانم فدای تکتک مردم»؟
امامخمینی جان خود را فدای تکتک مردم ایران میداند.
حالا اگر قرار باشد هویتی برای امامخمینی درنظر بگیریم فراتر از آنچه جان خود را فدای آن میدانند، چیست؟
این جملات اشاره به حقیقت انسانی این مردم دارد که با انقلاب رشد کرده است. جان امام فدای «منِ» حقیقی مردم است؛ آن «من»ی که آغشته به فطرت الهی و مشحون از توحید است.
دقیقتر شویم. این «من» همان است که امام برای رشد و توسعه و تربیت جمعی او انقلاب را رقم زد و حکومت را شکل داد. این من، همان است که توان متخلق شدن به خلقالله را دارد.
هویت امام توسعه و رشد این سعه وجودی جمعی است. یک ملت رشد کنند. هویت امام در تربیت است. تربیت نه در ابعاد یک فرد و حتی یک جامعه، بلکه تربیت در ابعاد یک تمدن و تاریخ.
اما امام این پروژه را چطور رقم زد؟ این متن را نوشتم تا به اینجا برسیم؛ به تعبیر مردمسالاری دینی. پروژه امام برای تعالی یک عصر، مردمسالاری دینی است.
واقعیت این است که برداشت ناقصی از مردمسالاری دینی در جامعه ما شکل گرفته است. تا نام مردمسالاری دینی میآید ذهنها سمت انتخابات میرود. حتی وقتی میخواهیم بگوییم مردمسالاری دینی فراتر از انتخابات است، ذهنها سمت مشارکت اجتماعی میرود اما واقعیت این است که مردمسالاری دینی فراتر از انتخابات و حتی مشارکت اجتماعی است.
باطن مردمسالاری و لبلباب آن امری فراتر از تسلط مردم بر سرنوشت اجتماعی و سیاسیشان است. مردمسالاری یعنی سالار شدن مردم بر خود؛ بر نفس خود. اگر مردم بر نفس خود و بر نظام ارادی خود مسلط شوند و آن را هماهنگ با آهنگ نظم توحیدی عالم قرار دهند، مردمسالاری اجتماعی و سیاسی نیز رقم میخورد. امکان ندارد انسان از درون بر قرار نفس حقیقی و همان «من» توحیدی خود برقرار باشد و بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود مسلط نشود.
هویت امامخمینی اینجاست. امام بود تا همین پروژه تمدنی و تاریخی را رقم بزند.
و حالا تصویر برند امام با هویت او نیز انطباق دارد چون پروژه نهایی رهبر انقلاب نیز ادامه و تکمیل همین برند است.
آنجا که رهبر انقلاب میفرمایند: «...بنده به تکتک این ملت اعتماد دارم...»، اشاره به همان «من» حقیقی این مردم است که اگر قرار یابد و به ظهور کشیده شود خطا نمیکند.
و اما برند خمینی پایان نخواهد داشت چرا که هویت امام بر مدار انسانی است که سالار شدن او تا بینهایت امتداد دارد و پایانی بر رشد و توسعه و تکامل او نیست. هویت مردمسالاری امام، هم در عمق تکتک انسانها و هم در توسعه عرضی در عالم بیانتهاست و تا مرزهای تمدنی را نشکافد و همه عالم را درگیر نکند متوقف نمیشود.