چراغی را که ایزد برفروزد/ هر آن کس پف کند ریشهاش بسوزد
امسال، شبکههای معاند در مخالفت با عزاداریهای محرم بسیار فعالتر و خصمانهتر ظاهر شدند. البته مخالفت دشمنان اسلام با عزاداریهای سیدالشهداء(ع) مطلب تازهای نیست. از همان سال ۶۱ هجری که نوه پیامبر اکرم(ص) را ایادی شیطان، توانستند با آن وضعیت به شهادت رسانده و خانواده او را به اسارت ببرند، شیعیان با محدودیتهای عزاداری مواجه بودند. لکن در زمان همه ائمه، پرچم عزای حسینی تحت هر شرایطی افراشته بوده است. امام سجاد(ع) بر مظلومیت پدر بزرگوارشان بسیار گریه میکردند و در پاسخ به یکی از خدمتکاران که علت این گریه بسیار را پرسیده بود، فرمودند: «یعقوبنبی دوازده فرزند داشت که خداوند یک فرزند را از جلوی چشمان او دور کرد. چشمان یعقوب با گریه بسیار بر او با آن که میدانست یوسف زنده است، سفید شد. من جلوی چشمانم، پدرم و برادرم و عمویم و هفده تن از اهلبیتم و گروهی از یارانم را به قتل رساندهاند. چگونه گریه من تمام شود؟»
در دوران امام باقر (ع)، با وجود سختی برپایی عزاداریها، لکن حضرت مجالس عزاداری را در خفا یا با حضور محدود شیعیان برگزار کرده و به شاعران میفرمودند که اشعاری بسرایند. سختگیری خلفای بنیعباس در زمان امام صادق(ع) برپایی مجالس عزا را با مشکل مواجه کرده بود؛ ولی ایشان با حزن و اندوه و گریه و در ایام محرم، عظمت شهادت امام حسین(ع) را یادآوری میکردند.
دوران امام کاظم (ع) از آن باب که بیشتر عمر ایشان در زندان سپری شد، سختتر بود و عملاً برپایی مراسم امکان نداشت و حضرت به طور فردی با حزن و اندوه و گریه، دهه محرم را سپری میکردند. در دوران امام رضا(ع)، مراسم عزای خانوادگی برپا میشد و حضرت از دعبل میخواستند که اشعار خود را در ستایش اهل بیت بخواند.
در دوران امام جواد (ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نیز اقامه عزا کاری دشوار بود. خلفای عباسی دشمنی خاصی با حضرات معصومین داشتند. تا جایی که متوکل عباسی قبر امام حسین(ع) را ویران کرد.
با وجود سختی برپایی مجالس در سیره همه ائمه، تأکید بر بزرگداشت شهادت امام حسین(ع) و یارانشان شده است؛ چراکه برپایی عزاداری، مکتب اهلبیت را زنده کرده و موجب آگاهی مردم از اهداف قیام سیدالشهدا میشود. همچنین شیعیان با اقامه عزا، وحدت و قدرت یافته و به صورت نیرویی چشمگیر در صحنه جامعه برقرار میمانند. مطرح کردن الگویی مانند ماجرای کربلا، فرصت مناسبی برای خودسازی مسلمانان ایجاد میکند و در بسیاری از مجالس، افراد به توفیق الهی موفق به ترک معاصی شده و مسیر زندگیشان عوض میشود. در این صورت مودت و دوستی با اهل بیت در آنها عمیقتر میشود.
برپایی عزاداری در کشور ایران، با حضور سلسلههای مختلف، فراز و نشیب داشته است. تا قرن سوم هجری که ائمه علیهم السلام حیات داشتند، عزاداری به همان صورتی که گفته شد، صورت میپذیرفت. اما از قرن چهارم هجری عزاداری به صورت سازمانیافته در زمان آلبویه رسمیت پیدا کرد. پادشاهان آلبویه مردم را به پوشیدن لباس مشکی و تعطیلی بازارها و عزای عمومی تشویق میکردند. حتی اهل سنت هم در این آیینها شرکت کرده و بر قاتلین حضرت لعنت میفرستادند. در دوره سلجوقیان بعضی از سلاطین، مانند ملکشاه سلجوقی به زیارت عتبات رفته و مخالفتی با برگزاری مراسم ندارد.
در دوران مغولها به دلیل رابطه خوب آنها با اسلام، عزاداری آزادانه و کامل برگزار میشد. در دوره تیموریان منقبتخوانی ائمه بر سر زبانها افتاد تا در عصر صفویه که مذهب رسمی ایران شیعه اعلام شد. در دوران افشاریه، مذهب شیعه چندان مورد حمایت قرار نگرفت و محدودیتهای فراوانی برای مجالس عزا ایجاد شد. اما در دوره زندیه و قاجار این محدودیتها برداشته شد. تا جایی که پادشاهان قاجار توجه ویژهای به برپایی عزا داشتند و با آغاز محرم همه خیابانها را با پارچه مشکی میپوشاندند. تعزیهخوانی و شبیهخوانی در این دوران شکل گرفت. شاید همه این ارادتها برپایه بذر محبتی باشد که امیرالمؤمنین(ع) با آوردن اسلام در یمن که جزء ایران محسوب میشد، به ایرانیان هدیه کردند.
در دوران پهلوی اول، رویکرد او در ابتدا شرکت در مراسم عزاداری بود؛ اما بعد از رفتن به ترکیه، عزاداریهای محرم و صفر ممنوع و تکیه دولت که در زمان قاجار بنا شده بود، تخریب و سردسته عزاداران دستگیر و به زندان فرستاده شد. در دوران پهلوی دوم نیز دستههای عزاداری با مخالفت مأموران مواجه بوده و باید برای برپایی عزا مجوز تهیه میکردند.
عزاداری سیدالشهدا، روحیه آزادگی و دلدادگی به اهلبیت را در مردم ایران زنده نگاه داشت. در نتیجه با اوج گرفتن روح استبداد در پهلوی دوم و عدم توجه به تذکرات رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی، عزاداریهای اباعبداللّه به مبارزات انقلابی تبدیل و نهایتاً موجب سرنگونی نظام ستمشاهی شد. اینکه فوکویاما جامعهشناس آمریکایی ژاپنیتبار در تحقیقات خود اعلام میکند که تشیع در ایران دو بال دارد، بال سرخ حسینی و سبز مهدوی. اگر روح شهادت و انتظار از شیعه گرفته شود، میتوان بر آنها مسلط شد، ناشی از شناخت صحیح تأثیر عزاداری در مردم ایران یا هر جای دیگر جهان است که اهداف حسینی را شناخته باشند.
براندازان معاند امسال شمشیر تیز مخالفت با عزاداریها را چه با استدلال، چه با استهزا از رو بستند. به سخره کشیدن لباس مشکی با طرحهای توهینآمیز، تحقیر عزاداران نسبت به دریافت نذری و اطعام مجالس، تهمت زدن درباره گرفتن انعام و هدایای نقدی برای شرکت در مراسم، رژه رفتن زنان و دختران معلومالحال با تیپهای زننده در تکایا و دستههای عزاداری، حمله و سوزاندن پرچمها و علائم عزا در بعضی شهرستانها اعمالی بود که مورد پشتیبانی شبکههای معاند در فضای مجازی قرار گرفتند. امسال پوشیدن لباس مشکی مردان و چادر زنان تبدیل به جهادی مداوم علیه توطئههای دشمنان شد. گویا شمر و ابن زیاد امسال به صورت مجسم زنده شده بودند تا بار دیگر قیام حسینی را به شکست ظاهری بکشانند.
اما استقبال مردم در همه شهرهای ایران از تکایا و مجالس عزاداری به حدی بود که موجبات عصبانیت دشمنان را فراهم کرد. کید شیطان به ثمر ننشست و دستان بیدست کربلا امسال قوه قاهره عزاداریها بود.
اکنون فهم جمله امام خمینی(ره) که فرمودند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»، سخت نیست. شعارهای هدفمند انقلاب در راستای اهداف قیام حسینی بیشتر به جان مردم مینشیند؛ بنابراین توصیه رهبر کبیر انقلاب که عزاداریها را به همان روش سنتی ادامه دهید و تذکر رهبر حکیم و فرزانه، امام خامنهای، در باب برپایی روضههای خانگی به عنوان راهبرد عملی عزاداری باید جدی گرفته شود. این مسیر است که در نهایت میتوان به تبعیت از شهید بهشتی، گفت: «ای آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر.»