کمال الدین پیرموذن
در دنیای امروز – همانند همیشۀ تاریخ – آنها که حرف نو، طرح نو و انرژی نو در حلّ مشکلات مردم داشته و دارند، دیر یا زود مورد اقبال هرچه بیشتر و انجام وظایف تاریخی قرار می گیرند و این امر مستلزم کسب توانمندی های فکری، سیاسی، اخلاقی، تشکیلاتی بسیاری است و تحوّل در اذهان را طلب می کند.
ملّت ما در ورای همۀ جناح ها، گروه ها و محافل سیاسی، پیشرفته بودن و زنده و مطالبه گر بودن خود را به اثبات رساندند. مردم علاقه مندند مبارزۀ خود با جریان خاص مخالف جمهوریّت نظام و سبک زندگی آنان را از شیوۀ انتخاباتی که دقیقاً همان شیوۀ پیشرفته ای است که در جوامع دارای عقلانیّت جریان دارد به ثمر رسانند و با کنار زدن آنان از طریق اعطای آرای مثبت به رقبای آنان به پیروزی واقعی دست یابند، یعنی از طریق شیوۀ قانونی و مسالمت آمیز.
مردم با ارادۀ خویش در رأی گیری مشارکت و با اعطای آراای خویش بساط تندروی جمع خواهند کرد. بی تردید حرکت مردم برای استیفای حقوق حقۀ خود از طریق حضور در پای صندوق های رأی، هم نیرنگ ها و حیله های گروه قیم مدارِ خود حق پندار چسبیده به انقلاب را به کلّی خنثی خواهد کرد، چراکه کماکان هیچ کدام وسعت قدرت ملّت و پیروزی آن در انتخابات را هرگز پیش بینی نمی توانند بکنند و نخواهند توانست.
مردم خواهان اصلاحات سیاسی شجاعانه و برخورداری کشور از قوانین کارآمد و کارساز هستند و مدیریّت اصلاحات سیاسی و اقتصادی در قوّۀ مقنّنه موظّف است که با درایت و هوشیاری این خواستۀ مردم را عملی سازد.
اصلاحات سیاسی بدون اورهال عموم قوانین و وضع قوانین بروز و کارساز و بهبودی نظام اداری و اجرایی و تصحیح روابط اداری و سه قوا و تغییر نگاه حاکمانه و قیم مآبانه به نگاه خدمتگزارانه و مردم سالانه، تنها در سطح باقی می ماند. اصلاح گرایی مطالبه گرانانه، که از آن سخن می رانیم و اندیشۀ آن را در ذهن می پرورانیم، از اصلاحات و صاحب منصبان و نمایندگان آن، انتظار امری چند بُعدی و ریشه ای دارد. یعنی باید اصلاحات سیاسی و تعمیق مردم سالاری با بهبود و توسعه در زمینۀ اقتصادی بویژه ریشه کنی تورم بالا همراه باشد زیرا این دو با هم اند که موجب رشد و پیشرفت کشور و ارتقای سطح کیفیّت زندگی خواهد
شد.
این خواست و مطالبه و آرزوی هر ایرانی بوده و هست. هرچند نمی توان یک شبه ره صدساله رفت و انبوه مسائل و مشکلات را یکباره حل کرد و سامان داد. امّا با فضاسازی همۀ ما باید توجّه داشته باشیم که کشور ما در مجموع، کشور فقیر و عقب نگه داشته شده است و وضع دولت و ملّت تعریف آنچنانی ندارد و با همکاری و مشارکت همگان با تعمیق و تکمیل آرمان های انقلاب و تعامل سازنده با دنیا و تولید ثروت و قوانین سرنوشت ساز، می توان جایگاه والای ایران و ایرانی را، چنان که استعداد و حقّانیّت آن را دارد، در میان کشورهای مسلمان و حتّی در بین جوامع بشری بازیافت.
دیروز رئیسجمهور کشورمان برای دومین بار عازم نیویورک شد تا در هفتادو هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند. آیت الله رئیسی در حالی اولین بار، سال گذشته به نیویورک سفر کرد که سه روز از مرگ مهسا امینی میگذشت و جو سنگینی را اپوزیسیون خارج از کشور، منافقین و حتی جریانهای سیاسی در داخل علیه ایشان و دولتش سازماندهی کرده بودند و برخی افراد از سر دلسوزی و درک شرایط آن زمان، آقای رئیسی را از این سفر پرهیز داده بودند. رئیسجمهور بیتوجه به آن هشدارها سال گذشته آن سفر را انجام داد و از قضا همه برنامههای خود اعم از سخنرانی در مجمع عمومی و دیدار با ایرانیان خارج از کشور را انجام داد، اما امسال بسیار متفاوت از سال گذشته است و در حالی رئیسجمهور بامداد دیروز عازم نیویورک شد که نه تنها آن فضای سنگین سال گذشته وجود ندارد، بلکه مردم و دولت هم در کورکردن چشم فتنه ۱۴۰۱ سربلند بیرون آمدند و هم دولت در حوزه سیاست خارجی به دستاوردهایی دست یافت که دوست و دشمن بر آن اذعان دارند. رئیسجمهور کشورمان در چه شرایطی امروز به نیویورک رفت. در اینجا به بخشی از شرایط اشاره میشود:
سال گذشته آقای رئیسی در حالی به نیویورک میرفت که با یک برنامه از پیش طراحی شده از سوی منافقین، سلطنتطلبان و گروههای تجزیهطلب میخواستند مجمع عمومی سازمان ملل را نه محلی برای سخنرانی او، بلکه مرکزی برای محاکمه ایشان به بهانه اعدامهای دروغین سال ۱۳۶۷ قرار دهند. امسال کسانی که آمده بودند رئیسی را محاکمه کنند خود در جایگاه متهم قرار گرفتهاند و دستگاه قضایی با تشکیل پرونده برای ۱۰۵ نفر از سران نفاق درصدد محاکمه آنها است و مقدمه این اقدام با بیاعتبار شدن منافقین در کمپ آلبانی و اقدامات ضد امنیتی آنها کاملاً فراهم شده است.
سال گذشته مصی علینژاد رهبری جماعتی را برعهده داشت تا با دریافت پول با برگزاری کمپین و تجمعهای ساختگی مانع دیده شدن فعالیتهای رئیسجمهور در نیویورک شود ولی امسال همان دولتی که او را برای برهم زدن برنامههای رئیسجمهور در سال گذشته ترغیب میکرد و تریبون در اختیار او قرار داده بود به او گفته نام خود را تغییر دهد و با هویتی جدید برای همیشه از انظار خود را پنهان کند.
سال گذشته هر چه ما فریاد میزدیم جماعتی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» به کف خیابان آمده، نمیدانند در نقش پیاده نظام دشمن برای تجزیه کشور دارند تلاش میکنند ولی امروز به صراحت عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک کومله اعتراف میکند که چطور با هماهنگی برخی سران عرب و بلوچ در پی تجزیه کشور بوده است و با ناراحتی میگوید ما بزرگترین فرصت تاریخی را از دست دادیم و جمهوری اسلامی از دشمنانش عاقلتر بوده است.
سال گذشته در حالی که دولت امریکا برای مذاکره با ایران برای آزادی زندانیان خود تلاش میکرد با شروع اغتشاشات و بههم ریختگی کشور زیر میز مذاکرات جاری زد و در پیامی به تیم مذاکره ایرانی اعلام کرد که دیگر نیازی به مذاکره نمیبیند و مذاکرات در حال انجام را راکد باقی گذاشت ولی امسال رئیسجمهور در حالی به نیویورک رفت که ایران توانسته با اقتدار مطالبات حدود ۷ میلیارد دلاری خود را که با دستور امریکا توسط دولت کره جنوبی توقیف شده بود آزاد کند و همزمان با سفر رئیسجمهور پنج زندانی امریکا آزاد شد.
در حالی امسال رئیسجمهور به نیویورک میرود که اتهاماتی همچون ایران تروریسم، ایران زن ستیز، ایران ناقض حقوق بشر و برهم زننده ثبات منطقه دیگر رنگ باخته و جمهوری اسلامی نه تنها امنیت خود، بلکه امنیت منطقه را نیز ضمانت میکند و با اجرایی شدن توافق امنیتی با عراق قرار است از همین امروز گروههای تجزیه طلب و مزاحم را صدها کیلومتر از مرزهای خود دور کند و با خلع سلاح آنها امنیت را برای مردم کشورمان، عراق، سوریه و حتی ترکیه فراهم کند.
در حوزه منطقهای، در حالی رئیسجمهور تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد که شاهد بودیم عربستانی که گفته میشد بهدنبال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است اعلام میکند هر گونه روابط با صهیونیستها را به حالت تعلیق در آورده است و این موضوع را به اطلاع مقامات کاخ سفید هم رسانده است. کیست که نداند این موضعگیری عربستان از زمانی آغاز شده که دولت سعودی سعی در ترمیم روابط خود با ایران و دوری از کاخ سفید بوده است.
در حوزه داخلی، دولت رئیسی توانسته امنیت را در کشور برقرار، ثبات نسبی را در بازار ایجاد، امید را برای فردایی بهتر از امروز فراهم کند و در چنین شرایط و دستان پری است که رئیسی به نیویورک سفر میکند تا بار دیگر حقانیت جمهوری اسلامی را در عالیترین مجموعه کشورهای جهان فریاد بزند. بنابراین این سفر در این شرایط جدید نه تنها برای رئیسی و دولت او، بلکه برای ملت ایران یک پیروزی و افتخار به حساب میآید.
توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ میتوانست فصل جدیدی در روابط ایران و اتحادیه اروپا بگشاید، اما اروپا با رویکرد دوگانه و غیرمتعهدانه از گشودن درهای جدید در این رابطه خودداری می کند و رفتار نا امیدکننده ای از خود نشان می دهد .جدیدترین نمونه از این رفتار را هم هفته گذشته از سوی اروپایی ها شاهد بودیم . هفته گذشته نیز جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد نامه ای از سه کشور آلمان ، انگلیس و فرانسه به عنوان طرف های توافق برجام دریافت کرده که طی آن، آن ها اعلام کرده اند در 18 اکتبر2023 (26مهر 1402) که پایان سال هشتم برجام است به تعهدات خود در این سال عمل نخواهند کرد و به ویژه تحریم ها و محدودیت های تسلیحاتی و موشکی ایران را ادامه می دهند . این اقدام در حالی از سوی اروپا اعلام شده که آن ها در مقابل خروج آمریکا از برجام که باعث این پیچیدگی در توافق برجام و برهم خوردن توازن تعهدات شد، کار موثری انجام ندادند و صرفا با اظهار تاسف از کنارش گذشتند و امروز هم در اردوی آمریکا به ایران فشار می آورند که با وجود عدم انتفاع از برجام ، به این توافق عمل کند . به نظر می رسد اروپا نه تنها از اراده و توان کافی برای اجرای تعهدات خود برخوردار نیست و این را درباره برجام چه آن زمان که آمریکا خارج شد و چه در این 5 سال اثبات کرد، بلکه از اتخاذ رویکردی مستقل که بتواند سیاست خارجی خود را بر اساس منافع اروپا با ایران بچیند هم ناتوان بوده و رفتار اخیرش هم آن چنان ناامید کننده است که بیشتر از گذشته وابستگی این کشورها به سیاست های آمریکا را به اثبات می رساند .با توجه به باقی ماندن برجام و در نتیجه باقی ماندن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، بندهای سه و چهار پیوست B قطعنامه 2231 نیز که می گوید محدودیت های تسلیحاتی ایران در همه حوزه ها از 18 اکتبر دیگر وجود ندارد همچنان پایدار است و همه کشورها در جهان می توانند با ایران تعامل نظامی داشته باشند، اما ایران و اروپا به ویژه از زمان انقلاب اسلامی روابط چندانی در حوزه نظامی و تسلیحاتی نداشته اند و اتفاقا کشورهایی که هدف صادرات تسلیحات ایران هستند یا ایران نیازهای اندک خود را باید از آن ها تامین کند هم ارتباط ویژه نظامی با اروپا ندارند و ادامه تحریم های تسلیحاتی ایران فقط روی کاغذ می ماند و در عمل تاثیر چندانی نخواهد داشت با این حال این را اثبات می کند که بی اعتمادی تاریخی ایرانیان به آمریکا و اروپا بی دلیل نبوده و در مقاطع زمانی مختلف، شاهدی جدید برای باقی ماندن این دیوار بی اعتمادی از راه می رسد.درمقابل،ایران نیز اعلام عدم تعهد سه دولت اروپایی به لغو تحریمهای موشکی را که ماه آینده سررسید آن است، با یک اقدام فوری و تلافیجویانه یعنی تعلیق فعالیت یک سوم بازرسان آژانس پاسخ داد تا مشخص شود که توافق غیرمستقیم تهران و واشنگتن برای تبادل و آزادسازی ۶ میلیارد دلار از داراییهای ایران نمیتواند مانع واکنش ایران به عهدشکنی اروپا باشد. با این حال،ایران همچنان به دنبال دیپلماسی برای خروج از بن بست فعلی برجام بوده و معتقد است اگرچه رفتارهای خلاف برجامی اروپا تاثیر منفی و تشدید کننده بر وضعیت بغرنج فعلی خواهد داشت، اما هنوز امیدواری ها تمام نشده و اقدام اروپا که بین دو گزینه بد عمل نکردن به تعهدات برجامی سال هشتم و گزینه بدتر استفاده از اسنپ بک ، گزینه بد را انتخاب کرده اند، نشان می دهد آن ها اولا بابت واکنش سخت ایران به اسنپ بک نگران هستند و نمی خواهند سطح تنش به مرحله غیرقابل کنترل برسد و ثانیا امیدوارند بتوان در این وضعیت پیچیده راهی برای بازگشت به برجام استفاده کرد . اجرای موفق و کامل توافق تبادل زندانی و آزادسازی پول های ایران میان ایران و آمریکا در روز گذشته می تواند روزنه هایی از امید را بگشاید اگر اراده جدی در طرف غربی اعم از اروپا و آمریکا برای باز کردن گره کور افتاده به مذاکرات هسته ای وجود داشته باشد
بهتازگی آقای حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، فرمودهاند: «مذاکرات هستهای فقط دو طرف دارد: ایران و آمریکا! ایران و ایالات متحده برای نخستین بار یک تصمیم منطقی گرفتهاند و به واسطه این تصمیم جدید با حذف واسطهها، بخشی از مشکلات خود را کنار گذاشتهاند». دلیل این امر، بسیار مهم است: «بارها که ایران و آمریکا به توافق نزدیک میشدند، اصل توافق فدای منافع برجامی واسطهها میشد؛ واسطهای مثل روسیه که برجام را تحتالشعاع جنگ اوکراین قرار داد یا چین که بسیار خرسند است که سالی یک میلیارد دلار تخفیف نفتی از ایران میگیرد. من معتقدم کشور ما نیز باید از این شرایط استفاده کرده، تابوها را کنار گذاشته و به سمت تنوع مناسباتی حرکت کند. حتی کشورهای اروپایی که نتوانستند مسیر خرید واکسن کرونا را برای ایران فعال کنند؛ اما در موضوع برجام برای خود منافعی را در نظر گرفتهاند».
دستاورد جدید دستگاه دیپلماسی را باید ارج نهاد و از بانیان آن تشکر و قدردانی کرد. بهراستی مذاکره غیرمستقیم مبالغ زیادی از جیب ملت ایران را به حلقوم دیگر کشورها ریخت. حاکمنبودن «اصول اولیه حکمرانی» باعث میشود اصل بدیهی فوق در طول چهار دهه و نیم نادیده گرفته شود. پس هرچند باید از دستاندرکاران سیاست خارجی تقدیر کرد که به این باور جدید رسیدهاند؛ اما همچنان این سؤال باقی است که فهم این اصل بدیهی نیاز به فکر و تجربه چند دههای داشت!؟ سؤال مهمتر این است که آیا درحالحاضر برای دیگر اصول بدیهی نیز در حال هزینهدادن هستیم!؟
محسن پیرهادی
کنکور ۱۴۰۲، از منظر تغییر در نحوه برگزاری، منابع مورد سنجش و روش آزمون در چند دهه گذشته بسیار متفاوت بوده است. هرچند در ادوار گذشته نیز تغییراتی در آزمون ورودی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی داشتهایم، اما این میزان از تغییر برای اولینبار در سالهای پس از انقلاب اسلامی به وقوع میپیوست و به نظر میرسد سازمان سنجش آموزش کشور برای این میزان از تغییر آماده نبوده است. دراینباره نکاتی شایسته توجه است:
یک. در یک نظام آموزشی، از نگاهی، فرآیند گزینش ورودی، حتی از پردازش و ایام تحصیل مهمتر است؛ بهعبارتدیگر، آنچه در خروجی یک دوره تحصیلی پدیدار میشود، بیش از آنکه تابع تحصیلات باشد، تابع ورودی دوره است. هرچه در خروجی انتظار داریم، باید در ورودی بهعنوان شاخص لحاظ شود و بدانیم در ایام تحصیل، معجزهای اتفاق نخواهد افتاد. اگر خروجی نظام آموزشی ما افرادی عموما غیرمهارتی، محفوظاتمحور، دارای وابستگی نامطلوب به هویت ملی و دینی و کمتوان در حل مسائل بازار کار است، باید ریشه را در نحوه سنجش جست. سنجش ما، حفظ را بر مهارت ترجیح میدهد و در خروجی هم انتظاری جز این نیست. در سایر حوزههای فکری و عملی هم، چنین است. به نظر میرسد مطالعات عمیق و ریشهای مبتنی بر ویژگیهای ملی ما و با نگاه به تجربه دیگر کشورها، عملی نشده و گروهی بالادستی برای طراحیهای کلان آموزشی هم یا وجود ندارد یا همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، با انبوهی از وظایف و مأموریتها مواجه است که نمیتواند به مسئله سنجش دانشجو و دانشآموز بهصورت تماموقت و صددرصدی ورود کند.
دو. هدف از این مقدمه طولانی، آن است که پرسیده شود کدام مرجع علمی، نتایج آزمون امسال را با اهداف از پیش تعیینشده مطابقت داده و اصلا این اهداف بهصورت شفاف چه بودهاند؟ منظور از اهداف، مسائل کلانی همچون تربیت دانشجوی تراز ایران اسلامی و سخنان غیرقابل سنجش نیست. مثلا اگر عدالت آموزشی را یک هدف بدانیم و نرخ پذیرش دانشجو از مناطق محروم و کمتر برخوردار به نسبت کل داوطلبان را شاخصی بر این هدف فرض کنیم، در کنکور سال جاری، این هدف بههیچعنوان محقق نشده است.
بهعبارتدیگر، اکثریت قریب بهاتفاق برگزیدگان کنکور در رشتههای مختلف، از دهک بالای درآمدی جامعه و از مدارس غیرانتفاعی یا استعدادهای درخشان بودهاند.
سه. کنکور ۱۴۰۲، از منظر برگزاری دو کنکور دیماه و تیرماه و همچنین ازنظر نوع طراحی سؤالات و بهویژه ازنظر نوع اطلاعرسانی یک فاجعه تمامعیار بوده است. کنکور امسال، در برخی دروس حاوی سؤالات غلط یا بعضا بسیار سختی بوده که در زمان کنکور، پاسخگویی به آن برای اهل فن هم دشوار است. از باب نمونه و برای آنکه صرفا به کلیات نپرداخته باشیم، کنکور تیرماه امسال در درس ریاضی، چند سؤال غلط در ریاضیات گسسته و آمار و احتمال داشته است که برای یک آزمون سراسری ملی اصلا قابل پذیرش نیست. مشابه چنین اشتباهات فاحشی، در امتحانات نهایی هم وجود داشته که پرداختن به آن نیازمند فرصت دیگری است. از نظر سطح دشواری سؤالات هم باید دقت کرد که سؤالات کنکور، باید داوطلبان را روی یک منحنی نرمال توزیع کند و به عبارت سادهتر، سؤالی که هیچکس نمیتواند به آن پاسخ دهد، اصلا سؤال صحیح برای کنکور نیست.
چهار. باید توجه داشت که کنکور سراسری، پدیدهای اقتصادی یا صنعتی نیست که به یک اطلاعرسانی حداقلی در مورد آن بسنده شود. مخاطب کنکور، بیش از یک میلیون نوجوان و خانوادههای آنهاست. باید بهصورت مرتب و شفاف با این گروه وسیع، سخن گفت و روش سنجش را تشریح کرد. اگر یکی از اهداف تغییر کنکور، از بین بردن بازار سیاه و آموزش و بهاصطلاح مافیای کنکور است، باید دانست که اتفاقا مافیا در شرایط غیرشفاف بیشتر رشد میکند و دقیقا از همین روست که همین امسال، بازار مشاوره مسائل سادهای همچون انتخاب رشته، داغتر از سالهای قبل بوده و برای نیمساعت مشاوره، هزینههای چند میلیونی اخذ گردیده است.
پنج. بند آخر در مورد نحوه برگزاری امتحانات نهایی و تأثیر قطعی معدل آن در کنکور است. بیتعارف باید گفت که امنیت امتحانات نهایی با مصاحبه مسئولان آموزشوپرورش تأمین نمیشود. هر کس که فرزند کنکوری داشته یا فعال حوزه آموزش دبیرستان و کنکور است، میداند که امنیت آزمونهای نهایی نه در سالهای گذشته و نه امسال، بههیچعنوان حتی در مراکز بزرگ و حوزههای امتحانی پایتخت تأمین نیست و سنجهای که اساسا صحتش راستیآزمایی نشده، نمیتواند ملاک رقابتهای مهمتر باشد. مسئله کنکور اصلا شوخی نیست و نمیتوان با مسامحه با آن برخورد کرد. اشکال در کنکور، حقالناس ملی است.