صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۷:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۵۱۰۱۴

یادداشت روزنامه‌های سه‌شنبه ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور

 

شیوه قانونی مطالبه‌گری مسالمت‌آمیز

کمال الدین پیرموذن

در دنیای امروز – همانند همیشۀ تاریخ – آنها که حرف نو، طرح نو و انرژی نو در حلّ مشکلات مردم داشته و دارند، دیر یا زود مورد اقبال هرچه بیشتر و انجام وظایف تاریخی قرار می گیرند و این امر مستلزم کسب توانمندی های فکری، سیاسی، اخلاقی، تشکیلاتی بسیاری است و تحوّل در اذهان را طلب می کند.

ملّت ما در ورای همۀ جناح ها، گروه ها و محافل سیاسی، پیشرفته بودن و زنده و مطالبه گر بودن خود را به اثبات رساندند. مردم علاقه مندند مبارزۀ خود با جریان خاص مخالف جمهوریّت نظام و سبک زندگی آنان را از شیوۀ انتخاباتی که دقیقاً همان شیوۀ پیشرفته ای است که در جوامع دارای عقلانیّت جریان دارد به ثمر رسانند و با کنار زدن آنان از طریق اعطای آرای مثبت به رقبای آنان به پیروزی واقعی دست یابند، یعنی از طریق شیوۀ قانونی و مسالمت آمیز.

مردم با ارادۀ خویش در رأی گیری مشارکت و با اعطای آراای خویش بساط تندروی جمع خواهند کرد. بی تردید حرکت مردم برای استیفای حقوق حقۀ خود از طریق حضور در پای صندوق های رأی، هم نیرنگ ها و حیله های گروه قیم مدارِ خود حق پندار چسبیده به انقلاب را به کلّی خنثی خواهد کرد، چراکه کماکان هیچ کدام وسعت قدرت ملّت و پیروزی آن در انتخابات را هرگز پیش بینی نمی توانند بکنند و نخواهند توانست.

مردم خواهان اصلاحات سیاسی شجاعانه و برخورداری کشور از قوانین کارآمد و کارساز هستند و مدیریّت اصلاحات سیاسی و اقتصادی در قوّۀ مقنّنه موظّف است که با درایت و هوشیاری این خواستۀ مردم را عملی سازد.

اصلاحات سیاسی بدون اورهال عموم قوانین و وضع قوانین بروز و کارساز و بهبودی نظام اداری و اجرایی و تصحیح روابط اداری و سه قوا و تغییر نگاه حاکمانه و قیم مآبانه به نگاه خدمتگزارانه و مردم سالانه، تنها در سطح باقی می ماند. اصلاح گرایی مطالبه گرانانه، که از آن سخن می رانیم و اندیشۀ آن را در ذهن می پرورانیم، از اصلاحات و صاحب منصبان و نمایندگان آن، انتظار امری چند بُعدی و ریشه ای دارد. یعنی باید اصلاحات سیاسی و تعمیق مردم سالاری با بهبود و توسعه در زمینۀ اقتصادی بویژه ریشه کنی تورم بالا همراه باشد زیرا این دو با هم اند که موجب رشد و پیشرفت کشور و ارتقای سطح کیفیّت زندگی خواهد
شد.

این خواست و مطالبه و آرزوی هر ایرانی بوده و هست. هرچند نمی توان یک شبه ره صدساله رفت و انبوه مسائل و مشکلات را یکباره حل کرد و سامان داد. امّا با فضاسازی همۀ ما باید توجّه داشته باشیم که کشور ما در مجموع، کشور فقیر و عقب نگه داشته شده است و وضع دولت و ملّت تعریف آنچنانی ندارد و با همکاری و مشارکت همگان با تعمیق و تکمیل آرمان های انقلاب و تعامل سازنده با دنیا و تولید ثروت و قوانین سرنوشت ساز، می توان جایگاه والای ایران و ایرانی را، چنان که استعداد و حقّانیّت آن را دارد، در میان کشورهای مسلمان و حتّی در بین جوامع بشری بازیافت.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور

سودای آمریکایی و شکست دربرابر ایران
رضا کوچک‌زاده تهمتن
اگرچه آمریکا در سراشیبی سقوط و در معرض افول قدرت در افق نظام بین‌الملل فروافتاده است، اما برای بحران‌سازی در سطح ایران و تلاش برای تهدید «امنیت ملی» و «وحدت ملی» ایرانیان، همچنان درحال برنامه‌ریزی و مترصد اقدام است.
در سال‌های اخیر، جنگ ترکیبی پرهزینه با ابعاد اقتصادی-تحریمی، سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک و اطلاعاتی، ابزار‌های دشمن در برابر جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود، از تجزیه ایران تا براندازی به مثابه سیاست پرتکرار توسط غرب و عوامل‌شان که از این مسیر به انگاره‌هایی نظیر حداکثر امتیازگیری دیپلماتیک از جمهوری اسلامی ایران برسند. 
از همین زاویه و دراین‌راستا بود که تلاش برای بحران‌سازی سازمان‌یافته از زاهدان تا کردستان در بستر فتنه و اغتشاشات ۱۴۰۱ ساماندهی شد و البته درپی حضور مردم در صحنه و هشیاری و فداکاری حافظان امنیت، شکست فاحش خورد. 
بی‌تردید؛ برای ایجاد بحران در ایران، جنگ‌های «شناختی» و «نرم» که در جهت تخریب اراده ملی و به انقیاد درآوردن افکار عمومی طراحی شد، سویه‌ای مهم برای ایجاد نا آرامی در کشور است. ابزار این فرآیند نیز رسانه‌ها هستند که در وجوه کلاسیک (شبکه‌های ماهواره‌ای)، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی ترتیب و تنظیم یافته است. 
علاوه‌بر این در سال اخیر شاهد شناسایی و فروپاشی انواع تیم‌های تروریستی، بحران‌ساز و بلواآفرین، توسط نهاد‌های اطلاعاتی- امنیتی در کشورمان بوده‌ایم که توسط سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی مدیریت می‌شدند.
آمریکای امروز بی‌شک آن هیولای سه دهه پیش نیست، اما نادیده انگاشتن دشمن با هر میزان قدرت و توانایی، یک خطای محاسباتی بزرگ است. 
خاصه این‌که تجربه ۱۴سال از فتنه‌سازی‌ها و ایجاد بحران در کشور، نشان می‌دهد دشمن در بستر دروغ‌سازی، شبهه‌افکنی و ایجاد دوقطبی از طریق رسانه‌ها و ابزار‌های شناختی، لطمه‌های زیادی به امنیت، آرامش، قدرت و وحدت ملی زده است. فتنه۸۸، موجب تشدید اقدامات تحریمی شد. اغتشاشات۱۴۰۱ نیز، هرچند در دو سطح تجزیه‌طلبی و براندازی طرفی نبست، اما ظرفیت و کاربست امتیازگیری از این فرآیند در میز‌های دیپلماتیک همچنان مدنظر آمریکاست. 
از همین رهگذر بود که توافق هسته‌ای معلق شد و فضای پیچیده‌ای فراروی سیاست خارجی کشور قرار گرفت. اینک نیز دشمن آن‌گونه که هدف تاکید مقام معظم رهبری است، بر سه پایه «اختلاف‌افکنی مذهبی»، «گسل‌سازی قومی» و «برسازی جنسیتی و مسأله زن»، تکیه داشته و دارد و همزمان؛ در دو سطح و محرک «اطلاعاتی و رسانه‌ای» به‌شدت فعالیت می‌کند. 
علاوه‌بر این، تلاش برای بحران‌آفرینی مرزی در قبال افغانستان، منطقه کردستان عراق و قفقاز جنوبی، مدنظر دشمن است تا تمرکز قوای کشور تضعیف و با تحلیل رفتن قدرت ملی به امتیازگیری‌های دیپلماتیک خود چشم بدوزد. آنچه مشهود است، دشمنی ابدی آمریکا با استقلال و قدرت‌گیری جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است و این فرآیند همچنان پابرجاست. 
باید گفت؛ همه اقدامات دشمن از ورود ژنرال هایزر به ایران در دی۱۳۵۷ برای کودتا تا حمایت از صدام حسین بعثی، سرمایه‌گذاری بر دولت موقت لیبرال و بنی‌صدر، امید داشتن به بیت منتظری و در آخر تکیه بر دستاورد‌های اغتشاشات در سال ۷۸ تا فتنه ۸۸، مقدمه‌چینی‌ها در سال ۹۶ و ۹۸ و درنهایت به صف کردن جریان اراذل و اوباش در اغتشاشات ۱۴۰۱، مشخصه و فرجامی جز شکست دربرنداشته است. 
مهم‌تر آن‌که؛ طراحی یک‌ساله برای بحران‌سازی در سالگشت اغتشاشات۱۴۰۱ نیز تیری بود که به خطا رفت و ملت ایران، هوشیارانه نقشه‌های دشمن را خواند و کاسبی و گستاخی اپوزیسیون وطن‌فروش را ناکام گذاشت. آنچه در شکست همه این راهبرد‌ها نقش داشت و دارد، محاسبه غلط آمریکایی‌ها از نوع تحولات داخلی ایران و غفلت از «بصیرت و آگاهی» ملت ایران نسبت به سرنوشت و آینده خویش است. بصیرتی که مردم در سایه آن درک می‌کنند در کشور طیف زیادی از مشکلات معیشتی تا اجتماعی وجود دارد؛ اما حل آن‌ها نه در بستر اعتماد به دشمن و صف‌آرایی برای ایجاد ناامنی، بلکه از دریچه نقادی و در گرو همدلی و اتحاد ممکن و میسر است.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور
 
سفر به نیویورک با دستان پر
حسن رشوند

دیروز رئیس‌جمهور کشورمان برای دومین بار عازم نیویورک شد تا در هفتادو هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کند. آیت الله رئیسی در حالی اولین بار، سال گذشته به نیویورک سفر کرد که سه روز از مرگ مهسا امینی می‌گذشت و جو سنگینی را اپوزیسیون خارج از کشور، منافقین و حتی جریان‌های سیاسی در داخل علیه ایشان و دولتش سازماندهی کرده بودند و برخی افراد از سر دلسوزی و درک شرایط آن زمان، آقای رئیسی را از این سفر پرهیز داده بودند. رئیس‌جمهور بی‌توجه به آن هشدار‌ها سال گذشته آن سفر را انجام داد و از قضا همه برنامه‌های خود اعم از سخنرانی در مجمع عمومی و دیدار با ایرانیان خارج از کشور را انجام داد، اما امسال بسیار متفاوت از سال گذشته است و در حالی رئیس‌جمهور بامداد دیروز عازم نیویورک شد که نه تنها آن فضای سنگین سال گذشته وجود ندارد، بلکه مردم و دولت هم در کورکردن چشم فتنه ۱۴۰۱ سربلند بیرون آمدند و هم دولت در حوزه سیاست خارجی به دستاورد‌هایی دست یافت که دوست و دشمن بر آن اذعان دارند. رئیس‌جمهور کشورمان در چه شرایطی امروز به نیویورک رفت. در اینجا به بخشی از شرایط اشاره می‌شود:
سال گذشته آقای رئیسی در حالی به نیویورک می‌رفت که با یک برنامه از پیش طراحی شده از سوی منافقین، سلطنت‌طلبان و گروه‌های تجزیه‌طلب می‌خواستند مجمع عمومی سازمان ملل را نه محلی برای سخنرانی او، بلکه مرکزی برای محاکمه ایشان به بهانه اعدام‌های دروغین سال ۱۳۶۷ قرار دهند. امسال کسانی که آمده بودند رئیسی را محاکمه کنند خود در جایگاه متهم قرار گرفته‌اند و دستگاه قضایی با تشکیل پرونده برای ۱۰۵ نفر از سران نفاق درصدد محاکمه آن‌ها است و مقدمه این اقدام با بی‌اعتبار شدن منافقین در کمپ آلبانی و اقدامات ضد امنیتی آن‌ها کاملاً فراهم شده است.
سال گذشته مصی علینژاد رهبری جماعتی را برعهده داشت تا با دریافت پول با برگزاری کمپین و تجمع‌های ساختگی مانع دیده شدن فعالیت‌های رئیس‌جمهور در نیویورک شود ولی امسال همان دولتی که او را برای برهم زدن برنامه‌های رئیس‌جمهور در سال گذشته ترغیب می‌کرد و تریبون در اختیار او قرار داده بود به او گفته نام خود را تغییر دهد و با هویتی جدید برای همیشه از انظار خود را پنهان کند.
سال گذشته هر چه ما فریاد می‌زدیم جماعتی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» به کف خیابان آمده، نمی‌دانند در نقش پیاده نظام دشمن برای تجزیه کشور دارند تلاش می‌کنند ولی امروز به صراحت عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک کومله اعتراف می‌کند که چطور با هماهنگی برخی سران عرب و بلوچ در پی تجزیه کشور بوده است و با ناراحتی می‌گوید ما بزرگ‌ترین فرصت تاریخی را از دست دادیم و جمهوری اسلامی از دشمنانش عاقل‌تر بوده است.
سال گذشته در حالی که دولت امریکا برای مذاکره با ایران برای آزادی زندانیان خود تلاش می‌کرد با شروع اغتشاشات و به‌هم ریختگی کشور زیر میز مذاکرات جاری زد و در پیامی به تیم مذاکره ایرانی اعلام کرد که دیگر نیازی به مذاکره نمی‌بیند و مذاکرات در حال انجام را راکد باقی گذاشت ولی امسال رئیس‌جمهور در حالی به نیویورک رفت که ایران توانسته با اقتدار مطالبات حدود ۷ میلیارد دلاری خود را که با دستور امریکا توسط دولت کره جنوبی توقیف شده بود آزاد کند و همزمان با سفر رئیس‌جمهور پنج زندانی امریکا آزاد شد.
در حالی امسال رئیس‌جمهور به نیویورک می‌رود که اتهاماتی همچون ایران تروریسم، ایران زن ستیز، ایران ناقض حقوق بشر و برهم زننده ثبات منطقه دیگر رنگ باخته و جمهوری اسلامی نه تنها امنیت خود، بلکه امنیت منطقه را نیز ضمانت می‌کند و با اجرایی شدن توافق امنیتی با عراق قرار است از همین امروز گروه‌های تجزیه طلب و مزاحم را صد‌ها کیلومتر از مرز‌های خود دور کند و با خلع سلاح آن‌ها امنیت را برای مردم کشورمان، عراق، سوریه و حتی ترکیه فراهم کند.
در حوزه منطقه‌ای، در حالی رئیس‌جمهور تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد که شاهد بودیم عربستانی که گفته می‌شد به‌دنبال عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی است اعلام می‌کند هر گونه روابط با صهیونیست‌ها را به حالت تعلیق در آورده است و این موضوع را به اطلاع مقامات کاخ سفید هم رسانده است. کیست که نداند این موضع‌گیری عربستان از زمانی آغاز شده که دولت سعودی سعی در ترمیم روابط خود با ایران و دوری از کاخ سفید بوده است.
در حوزه داخلی، دولت رئیسی توانسته امنیت را در کشور برقرار، ثبات نسبی را در بازار ایجاد، امید را برای فردایی بهتر از امروز فراهم کند و در چنین شرایط و دستان پری است که رئیسی به نیویورک سفر می‌کند تا بار دیگر حقانیت جمهوری اسلامی را در عالی‌ترین مجموعه کشور‌های جهان فریاد بزند. بنابراین این سفر در این شرایط جدید نه تنها برای رئیسی و دولت او، بلکه برای ملت ایران یک پیروزی و افتخار به حساب می‌آید.

عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور

آن سوی ضربه جدید اروپا به برجام
 دکتر هادی محمدی

توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ می‌توانست فصل جدیدی در روابط ایران و اتحادیه اروپا بگشاید، اما اروپا با رویکرد دوگانه و غیرمتعهدانه از گشودن درهای جدید در این رابطه خودداری می کند و رفتار نا امیدکننده ای از خود نشان می دهد .جدیدترین نمونه از این رفتار را هم هفته گذشته از سوی اروپایی ها شاهد بودیم . هفته گذشته نیز جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد نامه ای از سه کشور آلمان ، انگلیس و فرانسه به عنوان طرف های توافق برجام دریافت کرده که طی آن، آن ها اعلام کرده اند در 18 اکتبر2023 (26مهر 1402) که پایان سال هشتم برجام است به تعهدات خود در این سال عمل نخواهند کرد و به ویژه تحریم ها و محدودیت های تسلیحاتی و موشکی ایران را ادامه می دهند . این اقدام در حالی از سوی اروپا اعلام شده که آن ها در مقابل خروج آمریکا از برجام که باعث این پیچیدگی در توافق برجام و برهم خوردن توازن تعهدات شد، کار موثری انجام ندادند و صرفا با اظهار تاسف از کنارش گذشتند و  امروز هم در اردوی آمریکا به ایران فشار می آورند که با وجود عدم انتفاع از برجام ، به  این توافق عمل کند . به نظر می رسد اروپا نه تنها از اراده و توان کافی برای اجرای تعهدات خود برخوردار نیست و این را درباره برجام چه آن زمان که آمریکا خارج شد و چه در این 5 سال اثبات کرد، بلکه از اتخاذ رویکردی مستقل که بتواند سیاست خارجی خود را بر اساس منافع اروپا با ایران بچیند هم ناتوان بوده و رفتار اخیرش هم آن چنان ناامید کننده است که بیشتر از گذشته وابستگی این کشورها به سیاست های آمریکا را به اثبات می رساند .با توجه به باقی ماندن برجام و در نتیجه باقی ماندن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل، بندهای سه و چهار پیوست B  قطعنامه 2231 نیز که می گوید محدودیت های تسلیحاتی ایران در همه حوزه ها از 18 اکتبر دیگر وجود ندارد همچنان پایدار است و همه کشورها در جهان می توانند با ایران تعامل نظامی داشته باشند، اما  ایران و اروپا به ویژه از زمان انقلاب اسلامی روابط چندانی در حوزه نظامی و تسلیحاتی نداشته اند و اتفاقا کشورهایی که هدف صادرات تسلیحات ایران هستند یا ایران نیازهای اندک خود را باید از آن ها تامین کند هم ارتباط ویژه نظامی با اروپا ندارند و ادامه تحریم های تسلیحاتی ایران فقط روی کاغذ می ماند و در عمل تاثیر چندانی نخواهد داشت با این حال این را اثبات می کند که بی اعتمادی تاریخی ایرانیان به آمریکا و اروپا بی دلیل نبوده و در مقاطع زمانی مختلف، شاهدی جدید برای باقی ماندن این دیوار بی اعتمادی از راه می رسد.درمقابل،ایران نیز اعلام عدم تعهد سه دولت اروپایی به لغو تحریم‌های موشکی را که ماه آینده سررسید آن است، با یک اقدام فوری و تلافی‌جویانه یعنی تعلیق فعالیت یک سوم بازرسان آژانس پاسخ داد تا مشخص شود که توافق غیرمستقیم تهران و واشنگتن برای تبادل و آزاد‌سازی ۶ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران نمی‌تواند مانع واکنش ایران به عهدشکنی اروپا باشد. با این حال،ایران همچنان به دنبال دیپلماسی برای خروج از بن بست فعلی برجام بوده و معتقد است اگرچه رفتارهای خلاف برجامی اروپا تاثیر منفی و تشدید کننده بر وضعیت بغرنج فعلی خواهد داشت، اما هنوز امیدواری ها تمام نشده و اقدام اروپا که بین دو گزینه بد عمل نکردن به تعهدات برجامی سال هشتم و گزینه بدتر استفاده از اسنپ بک ، گزینه بد را انتخاب کرده اند، نشان می دهد آن ها اولا بابت واکنش سخت ایران به اسنپ بک نگران هستند و نمی خواهند سطح تنش به مرحله غیرقابل کنترل برسد و ثانیا امیدوارند بتوان در این وضعیت پیچیده راهی برای بازگشت به برجام استفاده کرد . اجرای موفق و کامل توافق تبادل زندانی و آزادسازی پول های ایران میان ایران و آمریکا در روز گذشته می تواند روزنه هایی از امید را بگشاید اگر اراده جدی در طرف غربی اعم از اروپا و آمریکا برای باز کردن گره کور افتاده به مذاکرات هسته ای وجود داشته باشد

عناوین اخبار روزنامه شرق در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور

مذاکره مستقیم/مذاکره غیرمستقیم

سید صادق حقیقت
بیش از چهار دهه است که به این سؤال پاسخ مشخصی داده نشده که با ابرقدرتی مانند آمریکا باید مذاکره مستقیم داشته باشیم یا غیرمستقیم؟ عملکرد دولت‌ها در این برهه نشان می‌دهد خود را به مذاکره با واسطه محدود کرده است. این در حالی است که از نظر دینی، متون قرآنی و روایی و سیره معصومان (ع)، منعی برای گفت‌وگوی مستقیم با دیگر کشورها وجود ندارد.

به‌تازگی آقای حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، فرموده‌اند: «مذاکرات هسته‌ای فقط دو طرف دارد: ایران و آمریکا! ایران و ایالات متحده برای نخستین بار یک تصمیم منطقی گرفته‌اند و به واسطه این تصمیم جدید با حذف واسطه‌ها، بخشی از مشکلات خود را کنار گذاشته‌اند». دلیل این امر، بسیار مهم است: «بار‌ها که ایران و آمریکا به توافق نزدیک می‌شدند، اصل توافق فدای منافع برجامی واسطه‌ها می‌شد؛ واسطه‌ای مثل روسیه که برجام را تحت‌الشعاع جنگ اوکراین قرار داد یا چین که بسیار خرسند است که سالی یک میلیارد دلار تخفیف نفتی از ایران می‌گیرد. من معتقدم کشور ما نیز باید از این شرایط استفاده کرده، تابو‌ها را کنار گذاشته و به سمت تنوع مناسباتی حرکت کند. حتی کشور‌های اروپایی که نتوانستند مسیر خرید واکسن کرونا را برای ایران فعال کنند؛ اما در موضوع برجام برای خود منافعی را در نظر گرفته‌اند».

دستاورد جدید دستگاه دیپلماسی را باید ارج نهاد و از بانیان آن تشکر و قدردانی کرد. به‌راستی مذاکره غیرمستقیم مبالغ زیادی از جیب ملت ایران را به حلقوم دیگر کشورها ریخت. حاکم‌نبودن «اصول اولیه حکمرانی» باعث می‌شود اصل بدیهی فوق در طول چهار دهه و نیم نادیده گرفته شود. پس هرچند باید از دست‌اندرکاران سیاست خارجی تقدیر کرد که به این باور جدید رسیده‌اند؛ اما همچنان این سؤال باقی است که فهم این اصل بدیهی نیاز به فکر و تجربه چند دهه‌ای داشت!؟ سؤال مهم‌‌تر این است که آیا در‌حال‌حاضر برای دیگر اصول بدیهی نیز در حال هزینه‌دادن هستیم!؟

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز سه‌شنبه ۲۸ شهريور

پایان نظمی خونبار

سعدالله زارعی
«نظم جهانی پیشین به پایان رسیده است»، ‌اشتباه نکنید، این سخن پنج یا شش روز قبل وزیر خارجه فعلی آمریکاست. این اعلام رسمی مرگ نظام دوقطبی و نیز تک‌قطبی است که در امتداد هم و محصول جنگ جهانی دوم بود. جنگی که در آن دست‌کم 49 میلیون نفر شهروند غیرنظامی شامل «زنان» و «کودکان» و حداقل 24 میلیون نفر شهروند نظامی عمدتاً اروپایی کشته شدند و آمارهای مشهورتر، از کشته شدن 85 میلیون نفر شهروندان مدنی و نظامی حکایت می‌کنند. جالب این است که در این جنگ کسانی مانند استالین، روزولت، چرچیل، شارل دوگل، چیانگ کای‌شک که در فرهنگ سیاسی تبلیغی دنیا «رهبران خردمند» خوانده شده‌اند، طرف اصلی جنگ پرتلفاتی بودند که شش سال - 10 شهریور 1318/ 1 سپتامبر 1939 تا 11 شهریور 1324/ 2 سپتامبر 1945- به درازا کشید. نظام جدید جهانی توسط همین شخصیت‌ها در سال 1326/ 1947 ایجاد شد و بزرگ‌ترین نماد آن شورای امنیت سازمان ملل بود. 
این نظم جدید از زمان تأسیس توسط جنایتکاران پیروز جنگ جهانی دوم، تا زمانی که یکی از اضلاع آن - شوروی - فروپاشید، در متن خود جنگ‌های دیگری در پی داشت، با این تفاوت که این بار دود آنها عمدتاً به چشم مردم دو قاره آسیا و آفریقا رفت. چهار جنگ پرشدت‌تر آسیایی این دوره شامل جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ افغانستان و جنگ ایران و عراق 41 سال از 44 سال دوره 1947 تا 1991 یعنی دوران جنگ سرد را پوشش داد!
با فروپاشی شوروی، نظام دوقطبی کم و بیش به نظام تک‌قطبی تبدیل شد و همان مناسبات با خشونت بیشتر بر صحنه بین‌الملل حکمفرما گردید و به جنگ‌های بیشتر منجر شد. از جنگ کره در 4 تیر1329/ 25 ژوئن 1950 تا جنگ اوکراین در 5 اسفند 1400/ 24 فوریه 2022، بدون استثنا نقش دولت‌های آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و روسیه در جنگ‌های این دوره برجسته بود. 
حالا وزیر خارجه آمریکا در دانشگاه جان‌ هاپکینز 
می‌گوید «نظم جهانی پیشین به پایان رسیده است». بلینکن می‌گوید جهان به سمت سه‌قطبی آمریکا، چین و روسیه در حال حرکت است. او در این میان باز به‌طور ضمنی از آینده‌ای پر از جنگ‌های خونین خبر داد و گفت با چین بزرگ‌ترین چالش‌ها را خواهیم داشت. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد: 
1- نظم جدید جهانی قطعی است. کمااینکه پایان نظم پیشین هم قطعی است. اما نظم جدید چگونه نظمی است؟ اگر آن‌گونه باشد که آنتونی بلینکن بیان کرده، نظم جدیدی نیست، همان نظم 70 ساله قبلی است که 44 سال دوقطبی و حدود 25 سال یک قطبی بوده، از این پس سه‌قطبی خواهد بود با این تفاوت که در گذشته توازن به نفع بلوک غرب بود، حالا توازن به نفع آسیا است که به تنهایی دو ضلع از سه ضلع نظام آینده را تشکیل می‌دهد. پس اگر نظم جدید این باشد، همان نظم کهنه و پوسیده قبلی است که وصله‌پینه شده و به بازار آمده است و مفت هم نمی‌ارزد. اما بلینکن در واقع آرزوی آمریکا را اظهار کرده است ولی واقعیت با آرزوی او تفاوت اساسی دارد. اگر ملاک، اظهارنظر مقامات آمریکایی باشد که در سال 1369 جرج واکر بوش 
- در مقام رئیس‌جمهور - گفت «ما یک قرن آمریکایی پیش‌رو خواهیم داشت». این قلم نمی‌خواهد بگوید آمریکا از نظر قدرت، حتی در ردیف سوم هم قرار ندارد. حرف این است که آمریکا دیگر قادر به شکل‌دهی به یک نظام بین‌الملل و محور شدن در آن نیست.
2- تغییر عنوان و تابلو و در عین حال استمرار بخشیدن به نظم قبلی را نمی‌توان نظم جدید خواند. بله اربابان نظم کهنه علاقه دارند با کمترین هزینه، از تبعات نظم پیشین عبور نمایند. اینکه نظم قبلی منسوخ می‌شود و وزیر خارجه آمریکا هم با تأخیر زیاد به آن اذعان می‌کند، سبب و علت دارد. درست است که این سبب و علت از دل ضعف‌های بزرگ و غلط‌های زیاد خود سیستم و نظم قبلی بیرون آمده اما به هیچ وجه یک وضعیت مهندسی شده از سوی خود اربابان نظم پیشین نیست که بیایند بگویند نظم پیشین به پایان رسید و حالا نظم جدیدی را با این بازیگران شروع می‌کنیم. به همین دلیل بلینکن در همین بیان، یک افق نامطلوب برای آمریکا به تصویر درمی‌آورد، این یعنی کار از دست آنان خارج شده است و باید خود را برای شرایط بسیار دشوار و پیچیده آماده کنند. 
ادعای دیگری که در سخن وزیر خارجه آمریکا نهفته، این است که جهان مثل گذشته با نظمی متصلب مواجه خواهد بود. نظم متصلب در برابر نظم منعطف است. نظم متصلب نظمی است که مثل نظام دوقطبی، قدرت‌های بزرگ معینی برای مدتی طولانی در مرکز تصمیمات بین‌المللی قرار داشته و بقیه لاجرم به‌عنوان قدرت‌های کوچک‌تر پیرامونی، نقش‌های واگذار شده خاصی را ایفا می‌کنند. بلینکن می‌گوید شکل و هندسه نظم پیش‌رو همان شکل و هندسه نظم متصلب پیشین است. این هم واقعیت ندارد. آنچه او از فروپاشیدن آن سخن می‌گوید، نظمی متصلب است و دقیقاً یکی از دلایل فروپاشی آن تصلب آن بوده است. چطور نظم جدید می‌تواند در عین اینکه علیه تصلب شوریده، خودش متصلب باشد؟ نظم متصلب نوعی نظم جبری است که حقیقت جزر و مد دولت‌ها و قدرت‌ها را نمی‌پذیرد. اگر نظم نوین بخواهد مثل نظم قبلی متصلب باشد، تکرار چیزی است که جهان 
علیه آن شورش کرده است. 
3- نظم جدید جهانی در درجه اول یک «طغیان» در بنیادها و باورهاست. اساس به‌ بن‌بست رسیدن نظم پیشین، بنیادهای نادرست آن بوده که در وجه سیاسی به «یکجانبه‌گرایی» و در وجه فرهنگی به «یکپارچه‌خواهی» کشیده شده است. این در حال تغییر است. کما اینکه مقدمتاً چنین تغییری در مناسبات به چشم می‌خورد. بنابراین قرار نیست چین و روسیه به جای فرانسه و انگلیس و یا آمریکا بنشینند و کشورهای دنیا در ذیل هر کدام به یک بلوک متعارض تبدیل گردند. آنچه نظم جدید را از پیشین متمایز می‌کند، تغییر در وجوه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... آن است. و این تغییری نیست که به‌طور اتفاقی و خود به خودی رخ دهد، باید برای آن کارهای مختلف، از جمله کار دیپلماتیک کرد و متناسب با این وجوه سازوکارهای لازم را تدارک دید.
۴- ایران در این تغییر جهانی کجاست؟ بعضی با نگاه به پاره‌ای مشکلات که همه کشورها کم‌و‌بیش با آن دست به‌گریبان هستند، می‌گویند تغییر نظام جهانی کمک‌هایی به ایران می‌کند ولی آن را به یک کشور تعیین‌کننده در عرصه بین‌الملل تبدیل نمی‌نماید. اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که اولاً خود تغییر از نظمی به نظمی دیگر تا حد بسیار زیادی مرهون انقلاب ایران و ضربات آن به نظم پیشین است؛ ثانیاً ایران با داشتن یک مدل متمایز حکومت‌داری و نوع خاصی از تجربه سیاسی که ترکیب دین و دنیاست ارائه نموده که به آن جایگاه آلترناتیو نظم پیشین بخشیده است. و در همان حال با داشتن موقعیت مرکزی در تمدن‌واره‌هایی نظیر «اسلام انقلابی»، «مقاومت»، و مجهز بودن به ایده فرهنگی مبتنی بر نجات مستضعفین 
یک بازیگر سیاسی مدعی است؛ ثالثاً با داشتن جمعیت، مساحت و در نتیجه داشتن بازار بزرگ صادرات و واردات، ‌اشراف بر آبراه‌ها و کریدورها و حجم عظیم تولید ناخالص داخلی و جایگاه آن در حوزه انرژی، موقعیت ویژه‌ اقتصادی دارد و رابعاً از حیث علمی یکی از کشورهای مدعی محسوب می‌شود. بنابراین ایران می‌تواند به‌عنوان یک قدرت مؤثر در ساخت نظم جدید جهانی ایفای نقش کند. البته این نیاز به کارهای مختلف و فشرده دارد.
 
روزنامه رسالت
 
کنکور امسال حق‌الناس ملی بود

محسن پیرهادی

کنکور ۱۴۰۲، از منظر تغییر در نحوه برگزاری، منابع مورد سنجش و روش آزمون در چند دهه گذشته بسیار متفاوت بوده است. هرچند در ادوار گذشته نیز تغییراتی در آزمون ورودی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی داشته‌ایم، اما این میزان از تغییر برای اولین‌بار در سال‌های پس از انقلاب اسلامی به وقوع می‌پیوست و به نظر می‌رسد سازمان سنجش آموزش کشور برای این میزان از تغییر آماده نبوده است. دراین‌باره نکاتی شایسته توجه است:

یک. در یک نظام آموزشی، از نگاهی، فرآیند گزینش ورودی، حتی از پردازش و ایام تحصیل مهم‌تر است؛ به‌عبارت‌دیگر، آنچه در خروجی یک دوره تحصیلی پدیدار می‌شود، بیش از آن‌که تابع تحصیلات باشد، تابع ورودی دوره است. هرچه در خروجی انتظار داریم، باید در ورودی به‌عنوان شاخص لحاظ شود و بدانیم در ایام تحصیل، معجزه‌ای اتفاق نخواهد افتاد. اگر خروجی نظام آموزشی ما افرادی عموما غیرمهارتی، محفوظات‌محور، دارای وابستگی نامطلوب به هویت ملی و دینی و کم‌توان در حل مسائل بازار کار است، باید ریشه را در نحوه سنجش جست. سنجش ما، حفظ را بر مهارت ترجیح می‌دهد و در خروجی هم انتظاری جز این نیست. در سایر حوزه‌های فکری و عملی هم، چنین است. به نظر می‌رسد مطالعات عمیق و ریشه‌ای مبتنی بر ویژگی‌های ملی ما و با نگاه به تجربه دیگر کشورها، عملی نشده و گروهی بالادستی برای طراحی‌های کلان آموزشی هم یا وجود ندارد یا همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، با انبوهی از وظایف و مأموریت‌ها مواجه است که نمی‌تواند به مسئله سنجش دانشجو و دانش‌آموز به‌صورت تمام‌وقت و صددرصدی ورود کند. 

دو. هدف از این مقدمه طولانی، آن است که پرسیده شود کدام مرجع علمی، نتایج آزمون امسال را با اهداف از پیش تعیین‌شده مطابقت داده و اصلا این اهداف به‌صورت شفاف چه بوده‌اند؟ منظور از اهداف، مسائل کلانی همچون تربیت دانشجوی تراز ایران اسلامی و سخنان غیرقابل سنجش نیست. مثلا اگر عدالت آموزشی را یک هدف بدانیم و نرخ پذیرش دانشجو از مناطق محروم و کمتر برخوردار به نسبت کل داوطلبان را شاخصی بر این هدف فرض کنیم، در کنکور سال جاری، این هدف به‌هیچ‌عنوان محقق نشده است. 

به‌عبارت‌دیگر، اکثریت قریب به‌اتفاق برگزیدگان کنکور در رشته‌های مختلف، از دهک بالای درآمدی جامعه و از مدارس غیرانتفاعی یا استعدادهای درخشان بوده‌اند.
سه‌. کنکور ۱۴۰۲، از منظر برگزاری دو کنکور دی‌ماه و تیرماه و همچنین ازنظر نوع طراحی سؤالات و به‌ویژه ازنظر نوع اطلاع‌رسانی یک فاجعه تمام‌عیار بوده است. کنکور امسال، در برخی دروس حاوی سؤالات غلط یا بعضا بسیار سختی بوده که در زمان کنکور، پاسخگویی به آن برای اهل فن هم دشوار است. از باب نمونه و برای آن‌که صرفا به کلیات نپرداخته باشیم، کنکور تیرماه امسال در درس ریاضی، چند سؤال غلط در ریاضیات گسسته و آمار و احتمال داشته است که برای یک آزمون سراسری ملی اصلا قابل پذیرش نیست. مشابه چنین اشتباهات فاحشی، در امتحانات نهایی هم وجود داشته که پرداختن به آن نیازمند فرصت دیگری است. از نظر سطح دشواری سؤالات هم باید دقت کرد که سؤالات کنکور، باید داوطلبان را روی یک منحنی نرمال توزیع کند و به عبارت ساده‌تر، سؤالی که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن پاسخ دهد، اصلا سؤال صحیح برای کنکور نیست.

چهار. باید توجه داشت که کنکور سراسری، پدیده‌ای اقتصادی یا صنعتی نیست که به یک اطلاع‌رسانی حداقلی در مورد آن بسنده شود. مخاطب کنکور، بیش از یک میلیون نوجوان و خانواده‌های آن‌هاست. باید به‌صورت مرتب و شفاف با این گروه وسیع، سخن گفت و روش سنجش را تشریح کرد‌. اگر یکی از اهداف تغییر کنکور، از بین بردن بازار سیاه و آموزش و به‌اصطلاح مافیای کنکور است، باید دانست که اتفاقا مافیا در شرایط غیرشفاف بیشتر رشد می‌کند و دقیقا از همین روست که همین امسال، بازار مشاوره مسائل ساده‌ای همچون انتخاب رشته، داغ‌تر از سال‌های قبل بوده و برای نیم‌ساعت مشاوره، هزینه‌های چند میلیونی اخذ گردیده است.

پنج. بند آخر در مورد نحوه برگزاری امتحانات نهایی و تأثیر قطعی معدل آن در کنکور است. بی‌تعارف باید گفت که امنیت امتحانات نهایی با مصاحبه مسئولان آموزش‌وپرورش تأمین نمی‌شود. هر کس که فرزند کنکوری داشته یا فعال حوزه آموزش دبیرستان و کنکور است، می‌داند که امنیت آزمون‌های نهایی نه در سال‌های گذشته و نه امسال، به‌هیچ‌عنوان حتی در مراکز بزرگ و حوزه‌های امتحانی پایتخت تأمین نیست و سنجه‌ای که اساسا صحتش راستی‌آزمایی نشده، نمی‌تواند ملاک رقابت‌های مهم‌تر باشد. مسئله کنکور اصلا شوخی نیست و نمی‌توان با مسامحه با آن برخورد کرد. اشکال در کنکور، حق‌الناس ملی است.

روزنامه وطن امروز
 
پژواک نحس جدایی‌طلبی در دانشگاه تهران
 
حسین کیامنش
سالگرد اغتشاشات 1401 در حالی این روزها تبدیل به صحنه رسوایی ضدانقلاب خارج‌نشین و شکست دومینووار فراخوان‌های‌شان شده است که از اردوگاه براندازان هر روز برگ خیانت جدیدی رو می‌شود. در یک سال گذشته بارها تحلیلگران با تمرکز بر خط محتوایی رسانه‌های ضدانقلاب، ایده «تجزیه سرزمینی» را نقشه کلان اغتشاشات توصیف کرده بودند؛ ایده‌ای که در ابتدا تلاش می‌کرد با نرمالیزه کردن این موضوع که قبح بالایی در فضای عمومی جامعه ایران دارد، باب بحث را بگشاید و پس از آن با سفیدشویی گروهک‌های تروریست همچون کومله، دموکرات، الاحوازیه و... فضا را برای میدان‌داری این جریانات در یک جنگ داخلی فراهم کند. فایل صوتی منتشر شده از عبدالله مهتدی که یکی از اضلاع ائتلاف ضدانقلاب در کنار فرزند شاه مخلوع و تعدادی دیگر از بازیگران و فعالان بدنام خارج از کشور بود، عملا جای هیچ تردیدی باقی نگذاشت که از ابتدا مقصد تعیین‌شده برای اغتشاشات و ناامنی‌های داخلی، سوق دادن کشور به سمتی بوده که پازل تجزیه‌طلبان را تکمیل کند.
در این میان اما قهرمان‌سازی از چهره‌های بدنام تاریخ که به دنبال تجزیه ایران بودند به شکل عجیبی در فضای دانشگاهی کشور ادامه دارد. بتازگی فیلمی از جلسه دفاع یکی از لیدرهای آشوب دانشگاهی در دانشگاه تهران منتشر شده است که فرد مورد نظر پایان‌نامه خود را به «پیشه‌وری» و «قاضی محمد» تقدیم می‌کند؛ 2 شخص منفور و بدنامی که یکی سودای تجزیه آذربایجان را از مام میهن داشت و دیگری در مهاباد نقشه تجزیه کردستان را می‌کشید. هرچند تیر پیشه‌وری و قاضی محمد در نهایت به سنگ خورد و در زباله‌دان تاریخ دفن شدند اما جریان‌های تجزیه‌طلب همواره با قهرمان‌سازی از این 2 چهره- که نمادهای تجزیه‌طلبی هستند- سعی کرده‌اند از آنها به عنوان رهبران راه ناتمامی یاد کنند که نسل‌های بعد در آذربایجان و کردستان باید طی کنند. در چنین شرایطی فراهم کردن فضا برای عناصر بدنامی که سابقه‌شان در آشوب‌آفرینی در دانشگاه عیان است، عملا میدان دادن به ضدانقلاب شکست‌خورده خارج‌نشین است. مسؤولان دانشگاه تهران باید درباره مباحث مطرح شده در این جلسه پاسخگو باشند.
حفظ تمامیت و یکپارچگی سرزمینی ایران ماحصل خون صدها هزار شهیدی است که در 8 سال دفاع ‌مقدس و مبارزه با دشمن بعثی، گروهک‌های تروریست فعال در حاشیه ایران و... به شهادت رسیده‌اند. بر همین اساس مسؤولان دانشگاهی باید به این سوال پاسخ دهند: با آگاهی از نقشه دشمنان خارجی کشور و با علم به سوابق جریان‌هایی که ایده تجزیه ایران را در سر دارند، چرا باید فضا را برای برگزاری چنین جلسه‌ای فراهم کنند؟ از سوی دیگر اساتید حاضر در این جلسه که مسؤولیت تایید پایان‌نامه به عهده آنان بوده است، چه واکنشی به این اقدام خائنانه از خود نشان داده‌اند؟ بدیهی است ترک جلسه و رد پایان‌نامه این به اصطلاح دانشجو حداقلی‌ترین واکنشی بود که باید از سوی اساتید سر می‌زد. برخورد با استادی که حاضر به چنین اقدامی نشده است، ابتدایی‌ترین وظیفه دانشگاه تهران در مواجهه با این اتفاق است.
در نهایت اینکه دشمنان بهتر از همه از میزان مردود بودن ایده تجزیه سرزمینی در داخل کشور آگاهی دارند و به همین خاطر در این سال‌ها اهتمام خود را به نرمالیزه کردن این ایده و مشروعیت‌بخشی به آن معطوف کرده‌اند. در این شرایط هرگونه تساهل در مواجهه با گفتار و رفتار جدایی‌طلبانه به تسهیل مسیر مدنظر ضدانقلاب وابسته به غرب کمک خواهد کرد
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات