صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۰  ، 
کد خبر : ۳۵۱۳۶۳

یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۶ مهرماه ۱۴۰۲

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۶ مهر

پشت پرده مذاکره با آمریکا

حسن بهشتی پور

مذاکرات ایران و آمریکا در هفته‌های اخیر وارد فاز متفاوتی شده است. بر همین اساس ایران وقتی دید کشور‌های اروپایی در عمل بدون آمریکا نمی‌توانند توافق‌های خود با ایران را اجرا کنند پذیرفت که به صورت غیرمستقیم با آمریکا بر سر میز مذاکرات بنشیند.باید توجه داشت که از ابتدای ایجاد پرونده هسته ای تاکنون صد‌ها جلسه در سطوح کارشناسان، معاونین وزیران و وزرای امورخارجه این کشور‌ها برگزار شد، که در نهایت به توافق تاریخی بین ایران و کشور‌های گروه پنج به علاوه یک در ژنو سوئیس منجر شد. در این توافق بر سر آنچه که به عنوان دستور کار اقدام مشترک  خوانده شد، تا پایان تیر ماه ۱۳۹۳ دو طرف مذاکرات متعددی در سطح کارشناسان، معاونین وزرای خارجه و وزیران امورخارجه  درشهر‌های  ژنو، وین، استانبول و نیویورک برگزار کردند. هدف این گفتگو‌ها  رسیدن  به  توافق جامع همکاری‌ها‌ی هسته ای بین ایران و گروه ۱+۵ بر اساس سند توافق شده در ژنو، اعلام شده بود.

تا اینکه پس از برگزاری ده‌ها جلسه در سطح کارشناسی و معاونین وزیران بالاخره در سیزدهم فروردین ۱۳۹۴ در شهر لوزان سوئیس توافق اجرایی مربوط به برنامه جامع اقدام مشترک بدست آمد.این توافق تا اردیبهشت ۱۳۹۷ که ترامپ رئیس جمهوری وقت آمریکا دستور خروج آمریکا از برجام را صادر کرد با یک شوک اساسی روبرو شد. تقریبا سه سال طول کشید تا پس از آمدن بایدن مذاکرات این بار در قالب چهار به علاوه یک با حضور غیر مستقیم  آمریکا از ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ مجددا در پیش گرفته شد. با آغاز کار دولت  سیزدهم در عمل پنج ماه مذاکرات متوقف ماند تا اینکه سرانجام از هشتم  آذر ۱۴۰۰ مذاکرات دو ماه پس از آنکه دولت رسما کار خود را آغاز کرد از سرگرفته شد. این مذاکرات پس از هشت دوره جداگانه در تاریخ‌های مختلف پس از تاخیر‌های متعدد، سرانجام در مذاکرات وین ۱۵ مرداد ماه به نتیجه نسبی رسید که ایران هم در نیمه شب ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۱ دیدگاه‌های خود را درباره سه موضوع مورد اختلاف به طرف اتحادیه اروپا اعلام کرد.بار  دیگر همه چیز رها شد تا این که طرفین امروز احساس می کنند بهتر است به توافق برسند و بر همین اساس دوباره گمانه زنی ها آغازشده است.

عناوین اخبار روزنامه جام جم در روز پنجشنبه ۶ مهر

حکمرانی امید و افزایش اعتماد عمومی
دکتر علی‌اصغر پورعزت
دانش حکمرانی، دانشی اصیل و ارزشمند برای خدمت به عامه مردم جامعه است؛ دانشی که ظرفیت‌های زیادی را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم می‌آورد و به‌ویژه بر امکان اثرگذاری جامعه بر سرنوشت خویش می‌افزاید. هرچه بر چالش‌های پیش‌روی جوامع آینده افزوده می‌شود، اهمیت و ارزش تلاش برای بهبود ارتباطات اجتماعی مؤثر میان حکمرانان و عامه مردم، بیشتر در کانون توجه قرار می‌گیرد.
با این ملاحظه مهم که مقدمه هرگونه ارتباط مؤثر برای ایجاد اعتماد عمومی، برخورداری از زبان مشترک است. توجه به این نکته ضروری است که ساحت ارتباطات عامه مردم و مجموعه حکمرانان، ساحت بحث از ضرورت‌ها و الزامات خدمت‌رسانی و حکمرانی برای قوام‌بخشی به فراگرد توسعه اجتماعی و اقتصادی در جهت بهبود ظرفیت‌های رشد مردم در نسل‌های پیاپی آینده است. مروری بر دوره‌های درخشش و افول جامعه در چندین هزاره پیاپی، این معنای مهم را مدنظر قرار می‌دهد که هرگاه ساحت حکمرانی، ساحت عمل و اقدام خردمندان و پاکیزگان بوده است، کشور به سویه‌های تعالی و امید رهنمون شده و هرگاه ساحت حکمرانی به ساحتی آلوده و آزرده از آزمون و خطا‌ها تبدیل شده، امید عامه رو به افول گذاشته و جامعه در سراشیبی اضمحلال قرار گرفته است. گویا بین حکمرانی تعالی‌گرا و خودپیرا و سرنوشت جامعه، رابطه‌ای ناگسستنی وجود دارد؛ به این ترتیب که هرگاه حکمرانی، ساحت عمل و اقدام اندیشمندان کاردان و پاک‌سیرت بوده است و به توسعه عدالت اجتماعی انجامیده، سرمایه امید افزایش یافته و جامعه در طریق تعالی مستمر قرار گرفته و برعکس، سیطره نابکاران قرین اضمحلال و فروپاشی کل جامعه و ازخودبیگانگی حکومت و ملت بوده است. به‌ویژه با مروری بر فراز و نشیب‌های حیات اجتماعی مردم ما در دو قرن گذشته، درمی‌یابیم که هرگاه میان مردم و حکمرانان، رابطه‌ای قوی حاکم بوده، مسیر تعالی و توسعه هموارتر شده، جامعه با پیروزی‌های پی‌درپی در مسیر رشد و بهبود سرمایه امید قرار گرفته و اعتماد عمومی رو به فزونی گذاشته است. درواقع، تردیدی نیست که هرگاه امید جامعه در سطحی قابل‌قبول بوده، مسیر‌های رشد و توسعه هموارتر شده و هروقت سرمایه امید در سراشیبی افول قرار گرفته، سیستم حکمرانی نیز رو به افول گذارده است.
در واقع سرمایه امید، مهم‌ترین سرمایه سیستم حکمرانی در هر جامعه است. با این تأکید که جامعه ناامید، پیشاپیش فروپاشیده است؛ بنابراین هر که حرکتی در جهت توسعه امید عامه مردم انجام دهد، حرکتی در جهت حفظ امنیت و اقتدار ملی انجام داده است و هر که در هر لباسی، به هر دلیلی و به هر شکلی، امید عامه را مضمحل سازد و جلوی حرکت‌های اصلاحی برای توسعه امید عامه مردم را بگیرد، دانسته یا نادانسته، اقدامی در جهت منافع دشمن و فروپاشی اجتماعی انجام می‌دهد. در این امتداد به‌صراحت تأکید می‌شود که دانش حکمرانی، دانش نجات‌بخش عامه مردم و جامعه است و تسری آن به میان همگان، برای اقتدار ملی و توسعه اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی تردیدناپذیر دارد. حتی تأکید می‌شود که تحقق بسیاری از دستورات دینی در ساحت فقه حکمرانی، مستلزم ترویج دانش حکمرانی در میان عامه مردم است؛ به عنوان مثال، بدون برخورداری از دانش حکمرانی، «امر حکمرانان به معروف» و «نهی حکمرانان از منکر»، به منزله ارزشمندترین حوزه‌های دلالت تبری و تولی در میان امت، امکان‌پذیر نیست. همچنین جلب مشارکت عامه مردم برای کمک به حکومت در مواجهه خردمندانه با انواع مشکلات و مسائل پیش‌رو، مستلزم توانمندسازی آنان با اصول و روش‌های دانش حکمرانی است. در این امتداد، می‌توان ادعا کرد هر حکومتی بهتر بتواند سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهد، بهتر و زودتر می‌تواند مسیر‌های تعالی و پیشرفت را طی کند و تمدن خویش را در مسیر فراگرد تعالی مستمر قرار دهد؛ زیرا سواد حکمرانی، مقاوم‌ساز و امیدآفرین است و داروی درد حکومت‌های منزوی و جدا از مردم تلقی می‌شود؛ بنابراین ملت‌هایی که می‌خواهند در بلندمدت پایدار بمانند و در برابر انواع هجمه‌های خارجی مقتدر شوند، باید سواد حکمرانی را در بین عامه مردم خویش توسعه دهند؛ از سواد حکمرانی شرکتی گرفته تا سواد حکمرانی بر قوای سه‌گانه و امور کلان کشور. در واقع، زندگی و حیات موفق ملت‌ها و حکومت‌ها در جهان آینده، پیشتر و بیشتر از هر دانش دیگر به ترویج دانش و زبان و ادبیات حکمرانی در میان عامه مردم نیاز دارد. بنابراین، سزاوار است که دلسوزان ملت ما در هر سطحی از سلسله مراتب اقتدار اجتماعی، در جهت ترویج و توسعه سواد حکمرانی برای خویش و دیگران همت گمارند و موجبات ارتباط بهتر حکمرانان و مردم را به‌گونه‌ای فراهم آورند که ظرفیت انتقال معنا میان آنان افزایش یابد به‌طوری‌که مردم بتوانند به‌سرعت و صراحت، مشکلات و مسائل اجتماعی را به حکمرانان منتقل کنند، حکمرانان نیز به‌صراحت و به‌سرعت بتوانند موانع و چالش‌های حل مسأله را به استحضار مردم برسانند و به آنان گزارش دهند و مردم را برای مشارکت در جهت رفع مشکلات خودشان برانگیزانند؛ طوری‌که عالی‌ترین سطح اعتماد عمومی و سرمایه امید، میان آحاد مردم جامعه فراهم آورده شود و هرگونه مشکل ارتباطی میان حکمرانان (به مثابه خدمتگزاران عامه مردم) و عامه مردم (به منزله، ولی نعمتان حکمرانان) در جامعه اسلامی، برطرف شود.
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۶ مهر
 
«نور ۳» عبور از تصورات ویترینی
محمدحسین الهی

نیروی هوافضای سپاه برای سومین بار موفق به تزریق ماهواره به مدار شد. اگر محموله آزمایشی نبأ را که در فروردین ۱۳۹۸ پرتاب شد در نظر نگیریم، اولین پرتاب و قراردهی موفق ماهواره نور ۱ با ماهواره‌بر قاصد در اردیبهشت ۱۳۹۹ در مدار ۴۳۰ کیلومتری و دومین مورد با همین ماهواره برای تزریق نور ۲ در مدار ۵۰۰ کیلومتری در اسفند ۱۴۰۰ انجام شد. تصاویر نور ۲ از نقاط مختلف داخل کشور و نیز برخی پایگاه‌های ارتش تروریستی امریکا در منطقه هم در بهار ۱۴۰۱ به عنوان نمونه منتشر شد تا نشان دهد که میزان تفکیک تصاویر این ماهواره در چه حدی است. حالا سپاه نور ۳ را در مدار ۴۵۰ کیلومتری تزریق کرده است که کمتر شدن مدار نشان‌دهنده سنگین‌تر شدن احتمالی نور ۳ نسبت به نمونه قبلی است؛ امری که در گفته‌های فرمانده فضایی نیروی هوافضای سپاه هم به نوعی تصریح شده است.
پرتاب جدید سپاه نشان داد که عزم این نیرو برای رسیدن به توانایی استفاده کاربردی از فناوری فضایی بسیار جدی است. تصورات یک دهه قبل برخی مسئولان کشور که فناوری فضایی را صرفاً عرصه‌ای برای پیشرفت دانش و یک داشته لوکس در ویترین افتخارات کشور می‌دانستند یا آن را صرفاً ابزاری برای امتیاز‌گیری در مذاکرات سیاسی قلمداد می‌کردند، سبب شد نیرو‌های مسلح کشور از کاربرد‌های این عرصه بر اساس توان بومی تا حدود بسیار زیادی محروم بمانند. از سال ۱۳۹۵ سپاه ورود به عرصه فضایی را کلید زد و در حدود سه سال بعد اولین پرتاب آزمایشی را به انجام رساند و در ادامه هم با روندی که اشاره شد مسیر را ادامه داده است؛ مسیری که با نور ۳ وارد عرصه جدی‌تری هم می‌شود زیرا علاوه بر دوربین بهتر، حسگر‌های سیگنالی توانمندتر و جدیدتری هم روی این ماهواره نصب شده است. برخی عملکرد‌هایی که در ماهواره‌های قبلی با دستور زمین‌پایه باید صورت می‌گرفت در نور ۳ به صورت خودکار درآمده و این ماهواره در اولین مرتبه گردش به دور زمین به صورت خودکار کاملاً پایدار شد که پیشرفت قابل ملاحظه‌ای نسبت به ماهواره‌های قبلی است.
سومین پرتاب موفق با ماهواره­­ بر قاصد هم نشان داد که حلقه‌های زنجیره توانمندی فضایی سپاه بر اساس این حامل، تثبیت شده و قاصد با نمایش قابلیت تکرارپذیری می‌تواند پذیرای ماهواره‌های بخش‌های غیرنظامی کشور هم برای انتقال به مدار باشد. ناگفته نماند که نیاز‌های نظامی کشور به اندازه کافی صف پرتاب برای ماهواره‌های مختلف ایجاد می‌کند که به عنوان نمونه تصویربرداری در طیف‌های مختلف مانند مرئی و مادون قرمز، رله ارتباطات و تقویت توان مخابراتی نیروها، کمک به مکان‌یابی فضاپایه برای تجهیزات زمینی و هوایی و نیز تقویت فرماندهی و کنترل عرصه نبرد با شبکه‌سازی نیرو‌ها و تجهیزات به کمک ماهواره‌ها از جمله نیاز‌های عمده نیرو‌های نظامی به عرصه فضایی است.
در این راستا نیروی افتخارآفرین هوافضای سپاه در حال توسعه حامل‌های فضایی یا همان ماهواره‌بر‌های سنگین‌تر هم است که در مرحله بعد از قاصد، قائم ۱۰۰ با موتور سوخت جامد رافع قرار می‌گیرد. در حال حاضر قاصد در مرحله اول از موتور سوخت مایع و در مرحله ۲ و ۳ خود از موتور‌های سوخت جامد استفاده می‌کند. با قائم ۱۰۰ و موتور قدرتمند رافع، توان حمل محموله به مدار در مقایسه با قاصد چند برابر و امکان ارسال چند ماهواره سبک در یک پرتاب برای تمرین منظومه‌سازی آن‌ها سهل‌تر می‌شود. موتور رافع آزمون‌های زمینی و یک پرتاب آزمایشی اعلام شده را هم پشت سر گذاشته است. در ادامه نمونه‌های بعدی قائم با موتور‌های قدرتمندتر وارد عرصه می‌شود تا امکان قراردهی محموله در مدار زمین آهنگ یا ژئوسنکرون هم به دست آید. ماهواره‌های این مدار نسبت به زمین موقعیت ثابتی دارند و در نتیجه امکان پوشش‌دهی دائم را خواهند داشت. در حال حاضر کشورمان توان انتقال ماهواره به مدار‌های پایین یا لئو را در حد ۵۰۰ کیلومتری تثبیت کرده است. امید می‌رود با همت متخصصان گمنام عرصه فضایی خصوصاً نیروی هوافضای سپاه کار بالندگی کشور در عرصه فضایی هرچه بیشتر سرعت بگیرد و خروجی این توانمندی پیشرفته به طور کامل در اختیار بخش‌های مختلف لشکری و کشوری قرار گیرد.

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۶ مهر

«انقلاب» با ۱۲۴موشک کروز! 

دکتر محمدحسین محترم
همزمان با سالگرد اغتشاشات و بحران‌سازیِ آمریکا در ایران تحت عنوان انقلاب، در لیبی سیلی جاری شد که عمق و اهداف زلزله سیاسی ۱۲سال قبل در این کشور تحت عنوان«انقلاب ۱۷فوریه» و هر انقلاب آمریکایی در هر کشور دیگری را آشکارتر می‌کند:
۱-قبل از سال ۲۰۱۱ آمریکایی‌ها ابتدا با استفاده از حربه مذاکرات و برقراری رابطه‌، در لیبی نفوذ و با فریبکاری‌، برنامه هسته‌ای این کشور را برچیدند و همراه با اسناد و سازه‌های مرتبط با برنامه‌های ساخت موشکهای بالستیک سوار بر کشتی به واشنگتن فرستادند و مؤلفه‌های اقتدار و قدرت لیبی را خنثی و تضعیف کردند و به این ترتیب هرگونه مانعی بر سر راه حمله به این کشور را برداشتند!
 ۲-سال ۲۰۱۱ آمریکا و کشورهای غربی به‌خصوص فرانسه ابتدا با جنگ رسانه‌ای به فکر و باورهای مردم لیبی که از مرفه‌ترین کشورها در آفریقا بودند‌، حمله و به آنها القا کردند شما بدبخت‌ترین مردم روی زمین هستید و باید با سرنگونی نظام مستقر و اصلاحات داخلی آینده بهتری برای خود بسازید! رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی غربی نیز با تحریک مردم به اعتراضات خیابانی زمینه شورش و جنگ داخلی را تحت عنوان فریبنده«انقلاب» فراهم کردند. غربگرایان و عاملان اغتشاشات نیز در ظاهر فریبنده رهبران انقلاب‌، به مردم این کشور اطمينان می‌دادند که اگر به جاي قذافی بنشينند‌، لیبی آباد و آزاد می‌سازند و آمریکا متحدی قابل اتکا برای لیبی خواهند بود. اما در کمال تعجب با تشکیل دولت موقت در شهر بنغازی‌، براساس گزارش رویترز و نیویورک‌تایمز، اوباما در فرمانی سری به سیا توزیع گسترده سلاح در بین آشوبگران تروریست را آغاز و جنگ‌های شهری و بین شهری را در لیبی به راه ‌انداخت. سپس به بهانه مبارزه با تروریسم خود ساخته‌، مصوبه منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی را از شورای امنیت گرفت و با سوءاستفاده از این مصوبه و فریب اعضای سازمان ملل و افکار عمومی، حملات خود را به لیبی آغاز کرد. فقط در فاز اول حمله با شلیک ۱۲۴ موشک کروز از سوی زیردریایی‌های آمریکا و بمباران‌های گسترده تمام زیرساخت‌های لیبی نابود و در نهایت در اکتبر ۲۰۱۱ نظام لیبی ساقط و قذافی کشته شد. نکته مهم و قابل تامل اینکه بوش پسر همان زمان بعد از مذاکرات و گرفتن تمام امتیازات از قذافی، روند عملیات طرح سرنگونی او را با این جمله آغاز کرد:«اگر لیبی در پی اصلاحات داخلی باشد، کشوری آزادتر و مرفه‌تر را می‌سازد». نکته مهم‌تر تحولات لیبی این است که تازمانی که قذافی در مقابل آمریکا ایستاده بود آنها نتوانستند سرنگونش کنند،اما همین که او وارد مذاکرات و به اصطلاح تعامل با جهان غربی و دادن همه گونه باجی به آنها شد و به امید نزدیکی با آمریکا روابط خود را با دیگر کشورها از جمله چین و روسیه به حداقل رساند، توانستند سرنگونش کنند، آن هم در زمان اوبامای مؤدب و دموکرات!
۳-«لیبی آزاد شد»،«آزادی بیان مردم لیبی تضمین شد»، 
«امروز روز پرافتخاری برای مردم لیبی است»، «ساکنان طرابلس هنوز از فرط خشنودی سر از پا نمی‌شناسند»،... اینها بعضی از تیترهای رسانه‌ها و تلویزیون‌های غربی است که در همان ساعات اولیه سقوط دولت قذافی منتشر کردند. دبیرکل ناتو که نقش اصلی در وضعیت لیبی کنونی را داشت‌،گفت «زمان برپایی یک لیبی جدید با دولتی مبتنی بر آزادی و دموکراسی و نه ترس و دیکتاتوری فرا رسیده است». 
اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا هم در تلویزیون ظاهر شد و گفت:
«اکنون آن لیبی‌ای که استحقاقش را داشتید در دسترس شما قرار دارد»! فرانسه نیز در حرکتی فریبنده اجلاسی تحت عنوان 
«دوستان لیبی» با حضور سران ۶۰ کشور در پاریس برپا کرد و وعده‌هایی همچون کمک در تأمین بودجه را به مردم لیبی داد، در حالی که لیبی خود دارای بزرگ‌ترین ذخائر نفتی آفریقا است!
۴-اکنون قریب ۱۲ سال از آشوب‌ها و اغتشاشات و آن تیترهای رسانه‌های غربی و وعده‌های آمریکایی‌ها برای اقتصاد بهتر و آزادی مردم لیبی می‌گذرد، اما متاسفانه تصاویر فاجعه‌بار سیل در این کشور بیش از هر زمانی برای لیبیایی‌ها دردناک و برای مردم دیگر کشورها عبرت‌آموز است، چرا که جنگ داخلی و غارت نفت لیبی و انهدام کامل زیر ساخت‌ها و فقر و کشته شدن ده‌ها هزار انسان تنها دستاورد«انقلاب آمریکایی ۱۷ فوریه» برای مردم لیبی است که فریب شعارها و وعده‌های فریبنده را خوردند! حال سخنان «آن روز» بوش و اوباما را بگذارید کنار سخنان هیلاری کلینتون و توئیت تحقیرآمیز «امروز» اوباما در پی سیل لیبی که نوشتند و گفتند
«اگر می‌خواهید به لیبی کمک کنید، پول‌هایتان را به بنیاد اوباما بدهید- 
از بابت وضع لیبی هیچ پشیمانی ندارم»! به روی خودشان هم نیاوردند که چه کسی دستور نابودی زیرساخت‌های این کشور و کشتن ده‌ها هزار لیبیایی با شلیک ۱۲۴ موشک کروز تحت عنوان «انقلاب»را داد تا آن کشور مرفه و غنی در سیل امسال دست گدایی‌اش دراز شود! این معنی کشور آباد و آزاد از نظر آمریکایی‌هاست!
۵-قذافی هرچه بود اما لیبی دوران سرهنگ هیچ‌گاه آن جای سیاه و وحشتناکی نبود که رسانه‌های نظام سلطه جلوه می‌دادند،بلکه آن احساس در افکارعمومی عمدتا حاصل کارزار رسانه‌ای-تبلیغاتی-سیاسی و «هیولا‌سازی» سنگین دولت‌های غربی بود. سرهنگ هرکه بود ولی اکنون ملت لیبی در حسرت حکومت او هستند. در دوران قذافی مردم وام بدون بهره و بیکاران حقوق دوران بیکاری و دانشجویانش
 ۲۵۰۰ یورو به اضافه هزینه اتومبیل و هر زنی که زایمان می‌کرد، ۵ هزار دلار
 از دولت هدیه می‌گرفتند. آموزش و بهداشت و قبض برق مردم رایگان بود و جوانانش زمان ازدواج صاحب یک آپارتمان با پرداخت نصف بهای آن از سوی دولت می‌شدند. در دوره قذافی بزرگ‌ترین پروژه آبیاری جهان در بیابان‌های لیبی پیاده شد؛ به گونه‌ای که در هر جای صحرا آب در دسترس بود و نکته مهم این که لیبی به هیچ کشوری در دنیا یا دستگاهی بدهکار نبود حتی یک سنت و افزون بر آن دارای ۱۵۰ میلیارد دلار
ذخیره‌ ارزی بود و بخشی از درآمد فروش نفت را سالیانه به حساب بانکی هر شهروند لیبیایی واریز می‌کرد. نکته مهم‌تر اینکه قذافی تمایلی برای دریافت وام از صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی که کشورها را به روز سیاه می‌نشاند، نداشت. در زبان ساده‌تر لیبی تنها کشوری بود که قیمت نفت خود را نه به دلار آمریکا و نه به یورو دریافت می‌کرد، بلکه طلا را جایگزین آن کرده بود! اما هیچ کدام از این حقایق برای مردم لیبی بازگو نمی‌شد. چرا؟؛ چون لیبی کشوری ثروتمند با مردمی مسلمان است که بهترین نفت جهان را در اختیار دارد و نظام سلطه به دنبال این نفت بود نه رفاه و آسایش مردم! و متاسفانه قذافی روی داشته‌های کشور و ملت خود حساب باز نکرد و در مقابل فشارهای دشمن مردم لیبی 
تاب نیاورد و فریب مذاکره و رابطه با آمریکا را خورد!
۶- گاردین قبل از اغتشاشات سال قبل در ایران نوشت «دشمنان ایران در منطقه و خارج از منطقه، مانند کرکس‌هایی که در آسمان بیابان‌ها چرخ می‌خورند، با چشمان باز انتظار طعمه‌ای را می‌کشند و با دقت نظاره‌گر اعتراضات در ایران هستند»! «مردم کوتاه نمی‌آیند»، «تهران در آستانه سقوط»، «میلیونها ایرانی به خیابانها آمدند»، 
«شوک اقتصادی نزدیک است»، «مردم به بانک‌ها هجوم بردند»،
«ایران در آستانه تورم سه رقمی» و..... اینها نیز تیترهای دروغ یک روز رسانه‌های غربی و غربگراهای داخلی در بحران‌آفرینی سال گذشته در ایران بود. اما چرا انقلاب فضاحت‌بار آمریکایی زن، زندگی، آزادی در ایران مثل لیبی نشد و برعکس پولهای ایران آزاد و در تمام مجامع اقتصادی – سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی از او استقبال شد؟ چون ملت ایران فریب لبخندهای آمریکا را نمی‌خورد و با تکیه بر توانمندی‌ها و جوانانش در مقابل هرگونه باج‌خواهی و زورگویی مقاومت می‌کند. چون خود نه ۱۲۴ بلکه هزاران موشک کروز و بالستیک ‌هایپرسونیک و نقطه‌زن دارد! و در یک کلام چون این سطح درک و فهم بالای ملت ایران از تحولات منطقه‌ای و جهانی است که اجازه نمی‌دهد ایران لیبی و یا سوریه و یا افغانستان شود، چراکه «الناس علی دین ملوکهم» و «اَلنّاسُ بِأُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ»، که می‌فرمایند«آمریکا شیطان بزرگ است و هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»...«اگر مقاومت کنید قله را فتح خواهید کرد»...«در تحول جهانی آمریکا ضعیف شده و ضعیف‌تر هم می‌شود»... «آمریکا و تحریم‌ها نمی‌توانند ایران را متوقف کنند»...به قول آن افسر سیا که مجبور شد در مجله آمریکایی فارین افرز اذعان کند «️رهبر ایران با سیاست مستقلش توانسته بقای انقلاب را در برابر دشمن اصلی آن یعنی ایالات متحده تضمین و غرب آسیا را پس از ۴۴ سال تحریم به منطقه قدرت مسلط ایران تبدیل و با حضور در آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی اقتصاد ایران را شکوفا کند». 
 ۷- به یک خبر توجه کنید: صندوق بین‌المللی پول چند روز قبل اعلام کرد ژاپن و یونان بدهکارترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۲ و آمریکا با
«33 تریلیون دلار هجدهمین دولت بدهکار جهان هستند و بدهی بین‌المللی ایران از ۱۳۲ کشور کمتر و طی دو سال فعالیت دولت سیزدهم ۳۰ درصد کاهش داشته و رتبه ایران در رده‌بندی جهانی بدهی دولت‌ها ۹ پله بهبود داشته است. این اذعان خودشان است. اگر همین آمار را ملاک تحریک مردم و شورش و اغتشاش قرار دهیم آیا آمریکا و ۱۳۲ کشور دیگر از جمله فرانسه و انگلیس قبل از ایران سزاوارتر نیستند تا در آنها «انقلاب براندازی» صورت گیرد؟!
 
روزنامه شرق

جنگ هشت ساله از منظر حقوق بین‌الملل و چند پرسش

علی مندنی‌پور

اسناد موجود در آرشیو وزارت امور خارجه و نیز وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران حکایت از این واقعیت تلخ دارد که:

از ۱۳ فروردین ۱۳۵۸ تا روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۱) تاریخ تهاجم همه‌جانبه و گسترده ارتش عراق به خاک ایران و حمله به فرودگاه‌های کشور که به این تجاوز چهره جنگ تمام‌عیار بخشید، بیش از ۶۳۷ بار حریم زمینی، هوایی و دریایی استان‌های:

خوزستان، ایلام، کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی از طرف نیروهای:

زمینی، هوایی و دریایی عراق مورد تجاوز قرار گرفته است؛ به گونه‌ای که در‌این‌میان نقض حریم هوایی ایران به تعداد ۱۸۲ بار در فاصله زمانی مارس ۱۹۷۹(اسفند ۱۳۵۷) تا سپتامبر ۱۹۸۰ (شهریور ۱۳۵۹) از طرف نیروی هوایی کشور عراق ثبت و به مجامع حقوقی بین‌المللی گزارش شده است.

هدف از انجام این اقدامات تحریک‌آمیز از جانب رژیم عراق همانا وادارکردن ایران به واکنش متقابل و در نتیجه توجیه تجاوز حمله همه‌جانبه‌اش به خاک سرزمینی ایران بوده است.

پاره‌کردن و نقض یک‌جانبه عهدنامه ۱۹۷۵ (۱۳۵۳) الجزایر به دست صدام حسین در جایگاه رئیس دولت وقت عراق در مقابل ده‌ها خبرنگار و عکاس و فیلم‌بردار و نادیده‌گرفتن مقررات و موازین بین‌المللی و به تبع آن فرمان حمله به خاک ایران مغایر بوده است با بندها، ماده‌ها و اصولی چند از:

*اعلامیه سن پترزبورگ ۱۸۶۸ (۱۲۴۶).

*کنفرانس اول لاهه ۱۸۹۹ (۱۲۷۷) موضوع مقررات جنگ.

*کنوانسیون لاهه ۱۸ اکتبر ۱۹۰۷ (۱۲۸۵) در ارتباط با حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اختلافات بین‌المللی.

*ماده‌های:

10 (رفع تجاوز) و ۱۶ (مجازات توسل به زور) میثاق جامعه ملل ۱۹۱۹ (۱۲۹۷) (سلف سازمان ملل).

*پروتکل ۱۹۲۵ (۱۳۰۳) ژنو، درباره منع استفاده از گاز‌های خفه‌کننده سمی یا سایر گاز‌ها و وسایل باکتریایی.

پیمان لوکارنو ۱۹۲۶ (۱۳۰۴) Trea Ty of Mutual Gurantee

*مقدمه مصوبه جامعه ملل ۲۴ سپتامبر ۱۹۲۷ (شهریور ۱۳۰۵) درباره حل اختلافات مسالمت‌آمیز بین دولت‌ها.

*اصول سه‌گانه میثاق پاریس ۲۷ آگوست ۱۹۲۸ (۱۳۰۶) درباره منع صریح توسل به جنگ در اختلافات بین‌المللی.

*پیمان بریاند کلوگ ۱۹۲۸ Briend kellog pact (۱۳۰۶)

* و ماده‌های:

2- (منع توسل به قوه قهریه و به کار بردن زور در حل اختلافات بین‌المللی).

۳۳ -توسل به طرق مسالمت‌آمیز).

۳۷-در صورت عدم توفیق توسل به طرق مسالمت‌آمیز باید اختلافات در نزد شورای امنیت مطرح شود.

منشور سازمان ملل متحد ۱۹۴۷ (۱۳۲۵)

*پروتکل‌های الحاقی به کنوانسیون‌های ژنو ۱۹۴۹ (۱۳۲۷).

*قطع‌نامه شماره ب ۲۱۶۲ پنجم دسامبر ۱۹۶۲ (‌آبان‌ماه ۱۳۴۰) مجمع عمومی سازمان ملل متحد.

درباره منع استفاده از گاز‌های فلج‌کننده (تأیید مجدد).

*قطع‌نامه ۱۹۷۴ (۱۳۵۲) سازمان ملل متحد.

*پروتکل‌های الحاقی به کنوانسیون‌های ژنو:

۱۹۴۹ (۱۳۲۷)، با این توضیح که کنواسیون‌های ژنو ۱۹۴۹ (۱۳۲۷) طی دو پروتکل ۱۹۷۷ (۱۳۵۵) تکمیل شد.

_ماده ۳۵:

پروتکل شماره ۱-بندهای یک و دو ماده ارتباط مستقیم با استفاده از موشک‌های زمین به زمین علیه شهر‌های بی‌دفاع دارد.

_ماده ۴۲:

درباره ممنوعیت حمله به اشخاصی که با چتر نجات از هواپیما فرود آیند.

_ماده ۴۵:

حمایت از اشخاصی که در مخاصمات شرکت داشته‌اند.

_ماده ۴۸:

قواعد اساسی در حمایت از اموال سکنه غیرنظامی.

_ماده۴۹:

راجع به «انتقال اجباری دسته‌جمعی یا انفرادی و نقل مکان اشخاص مورد حمایت از اراضی اشغال شده و...».

_ماده۵۱:

در حمایت از سکنه غیرنظامی.

_ماده ۵۳:

درباره حمایت از مراکز فرهنگی.

_ماده ۵۴:

درباره حمایت از تأسیسات لازم برای بقای سکنه غیر‌نظامی.

_ماده ۵۶:

حمایت از سدها و تأسیسات مشابه.

_ماده ۵۷:

مربوط به اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از به مخاطره افتادن زندگی و اموال سکنه غیر‌نظامی .

_ماده۵۹:

مربوط به ممنوعیت حمله به مناطق حفاظت‌نشده.

_ماده۶۳:

راجع به حمایت کشوری در مناطق اشغالی.

_ماده ۷۶:

درباره حمایت از زنان در قبال هر نوع سوءاستفاده، تجاوز و اعدام و... .

آثار حقوقی مسئولیت رژیم عراق را می‌توان به دو بخش مسئولیت مدنی و مسئولیت جزائی تقسیم کرد:

نقض آشکار قانون در قالب قراردادها، وفای به عهد و اصل پایبندی به قراردادها و تعهدات (pacta sunt servanda) در حقوق مدنی و بین‌المللی... .

اصل لاضرر در حقوق داخلی و بین‌المللی که به موجب آن هرکس موجب ایراد ضرر و زیان به دیگری شود، ملزم و مکلف به جبران زیان وارده خواهد بود و مطابق همه نظام‌های حقوقی و قضائی، اعم از داخلی و بین‌المللی جبران خسارت باید حتی‌الامکان همه آثار عمل خلاف قانون را برطرف کند و وضعی را برقرار کند که مبتنی بر رویه قضائی منبعث است از رأی: chozrow دیوان دادگستری بین‌المللی مورخه ۲۷ جولای 1927 (۵ تیرماه ۱۳۰۶)».

به زبان دیگر می‌توان گفت: جبران خسارت، نتیجه طبیعی یا عوض ضرر تلقی می‌شود.

از طرف دیگر، مطابق یکی از اصول مسلم و معتبر حقوق بین‌الملل عمومی، نقض یکی از الزامات بین‌المللی، ایجاد تعهد مبنی بر جبران خسارت ناشی از عمل نقض، به شکلی مناسب را ایجاب می‌کند.

بدیهی است که عراق ملزم به پرداخت خسارات مالی، جانی و معنوی ناشی از جنگ بوده است و این مسئولیت به نقض قاعده بین‌المللی و به رسمیت شناخته‌شده jus And Bellum (نقض از طریق توسل به زور) برمی‌گردد.

به دیگر سخن، اقدام به جنگ تجاوزکارانه، مسئولیت دولت متجاوز را به دنبال دارد.

و بر همین مبناست که ماده ۲۳۱ معاهده صلح ورسای (traite de versailles) 19 ژوئن ۱۹۱۹ (ششم تیرماه ۱۲۹۸)، «دولت آلمان و متحدین را مسئول و جوابگوی جبران کلیه ضایعات و خسارات وارده بر حکومت‌های متفق و پیوستگان آنها می‌داند و خسارات ناشی از جنگ تجاوزکارانه را جنایتی بین‌المللی اعلام می‌کند» و در این زمینه کمیسیون اقدام به تدوین حقوق بین‌الملل کرده است؛ پروتکل ژنو ۱۹۷۴ (۱۳۵۲)، قطع‌نامه مجمع عمومی ملل متحد مورخه سپتامبر ۱۹۲۷ (مهرماه ۱۳۰۶)، قطع‌نامه مورخه ۱۹۷۰ (۱۳۴۸)، و قطع‌نامه ۳۳۱۴ مورخه ۱۹۷۴ (۱۳۵۲) مجمع عمومی ملل متحد نیز جنگ تجاوزکارانه را جنایتی بین‌المللی و علیه بشریت قلمداد کرده و بر مسئولیت دولت متجاوز تأکید دارد.

شایان یادآوری است که خسارات مالی و مادی شامل همه خسارات مستقیم، خسارات غیرمستقیم، عدم نفع و هزینه‌های مربوط به درمان مجروحان جنگی، مستمری خانواده شهدا، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و... محسوب می‌شود. و بر همین سیاق است جایگاه خسارات معنوی.

در بخش دوم مسئولیت جزائی رهبران و فرماندهان نظامی ارتش مهاجم و متجاوز قرار دارد، که به علت کمی وقت از توضیح بیشتر خودداری و تنها به این نکته بسنده می‌کند که آمر باید به سزای اعمال خود برسد و مأمور تنها به صرف مأمور‌بودن از مجازات معاف نخواهد شد، مگر در سایه وجودی معذوریت‌های قانونی محکمه‌پسند... .

باید بپذیریم که تهاجم ویرانگر ارتش عراق به ایران در گرماگرم وقوع انقلاب تنها یک مواجهه نظامی و مداخله‌ گسترده در درون مرزهای ایران نبوده است؛ بلکه این رژیم متجاوز در عمل به همه موازین و اصول اخلاقی از‌جمله رفتارهای ضدانسانی با غیرنظامیان و انهدام زیرساخت‌های کشور مورد تهاجم تا آنجا که در توان داشته دست یازیده است. خوب می‌دانیم در آغازین روزهای جنگ، در مدت کوتاهی ۱۰ شهر مرزی خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصرشیرین، هویزه، نفت شهر، سومار و موسیان به اشغال ارتش‌ این کشور در آمد و این در حالی بود که هم‌زمان شهرهای آبادان، اهواز، دزفول، شوشتر اندیمشک، اسلام‌آباد غرب و گیلان غرب آماج گلوله‌های توپخانه آن ارتش قرار می‌گرفت، پیامدی سنگین و جبران‌ناپذیر که در گذر هشت سال جنگ به آواره‌کردن بیش از دو‌میلیون شهروند از ساکنان شهرهای اشغالی منجر و چه فجایعی که از رهگذر آن به بار نیامد! ویرانی پالایشگاه‌ها، مجتمع‌های پتروشیمی، نیروگاه‌های برق، پل‌ها، مدارس و از همه مهم‌تر شهادت ۲۱۳ هزار نفر از فرزندان شجاع میهن در قالب نیروهای مردمی، نظامی، انتظامی و صدها هزار مجروح، شیمیایی و آزاده با صدمات آزاردهنده جسمی و روحی و نیز صدها مفقودالاثر و به اینها اضافه کنید، خسارات وارده بر مناطق مسکونی، ادارات و دفاتر عمومی و خصوصی، تسهیلات شهری، غارت گمرک و اموال خانه‌های رهاشده در شهرهای اشغالی را از طرف سربازان ارتش عراق، فاجعه بمب‌های خوشه‌ای و گازهای کشنده، به‌کارگیری سلاح‌های ممنوعه در جبهه‌ها، بمباران شیمیایی حلبچه و سردشت و بمباران‌های کور و بی‌وقفه شهرها از تبریز و تهران بگیر تا اصفهان و شیراز، دیگر شهرهای جنوب وجنوب غربی و غرب که جای خود دارد! به روایت آموزه‌های تاریخ و از آنجایی که دوستی و دشمنی همیشگی در رابطه دولت‌ها و ملت‌ها معنا ندارد، مصالح و منافع امروز و فردای کشورمان ایجاب می‌کند، از مطالبات و خواسته‌های بحق‌‌مان در قالب دفاع از حقوق مردم نسبت به هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی در هر جامه و جایگاه و به هر بهانه کوتاه نیاییم.

چه باشیم یا نباشیم، خواهی نخواهی، دیر یا زود، جنگ‌دیده‌ها و جنگ‌ندیده‌ها، ما را مورد بازخواست‌ قرار داده و در این زمینه از ما خواهند پرسید!

در پاسخ به آنها، به‌ویژه آسیب‌دیدگان از رهگذر این جنگ ویرانگر چه جوابی داریم؟!

اگر بپذیریم که‌ «خط قرمز هر ملتی منافع و مصالح آن ملت است‌‌» که همگی به این‌ مهم‌ سخت پایبند بوده و هستیم، پس از یاد نبریم که نسل امروز و فردا و فرداهای بعدی ما را نخواهند بخشید، اگر برحقوق حقه ملت در این زمینه یعنی خسارت‌های وارده از رهگذر جنگ به کشورمان چشم پوشیده و آن را نادیده انگاریم!

مسئولیت قانونی دولت وقت عراق درباره موارد فوق بر‌اساس کنوانسیون‌های مربوط به جنگ محرز بوده است و با تعیین «دولت جایگزین» آثار اعمال دولت قبل بر «دولت حاکم امروزی» استوار و پا‌بر‌جاست و اصولا مفهوم شناسایی دولت جدید (جانشین) در حقوق بین‌الملل بیانگر این واقعیت است که سایر دولت‌ها می‌پذیرند که دولت جانشین رعایت قواعد و کنوانسیون‌های حقوق بین‌الملل را که دولت قبلی پذیرفته است، باید در سرلوحه کار خود قرار دهد و بازیگر حقوق بین‌الملل ملزم به رعایت قاعده بازی است؛ بنابراین با عنایت به گزارش دبیرکل وقت سازمان ملل متحد (جناب خاویر پرز دوکوئیار) در معرفی عراق به‌عنوان آغازگر جنگ و قطع‌نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد، دولت قانونی وقت عراق سبب خسارات وارده و ناقض کنوانسیون‌های مربوط به جنگ بوده است.

شروع جنگ و تجاوز به خاک ایران بنا به اعلام سازمان ملل متحد و بر مبنای صدها سند و مدرک قانونی محکمه‌پسند و قابل استناد در مجامع رسمی و بین‌المللی از ناحیه دولت عراق صورت گرفته است، دولت ایران آغازگر جنگ نبوده و دولت جایگزین دولت سابق در چارچوب قوانین بین‌المللی متعهد به پرداخت خسارت‌های مادی و معنوی وارده بر ملت ایران است.

چگونه است که دولت کویت به تمام و کمال همه خسارت‌های ۵۲‌میلیارد‌و ۴۰۰ میلیون دلاری ناشی از تهاجم سال ۱۳۶۹ رژیم عراق به آن کشور را تا دلار آخر در نیمه دوم بهمن ماه ۱۴۰۰ در چارچوب قوانین بین‌المللی از دولت فعلی عراق وصول می‌کند؛ اما ما تاکنون کمترین اقدامی در‌این‌باره نکرده و سکوت اختیار کرده‌ایم؟!

مانع‌ها بر سر راه ما در گرفتن حقوق حقه مردم‌ ایران از دولت عراق کدام‌اند؟

چرا مسئولان در‌این‌باره با صاحبان حق (مردم) از بیان حقیقت ابا داشته و دارند؟!

مگر نه این است که در این جنگ خانمان‌سوز جان و مال و حیثیت همین مردم بوده است که آسیب دید؟!

افکار عمومی از خود می‌پرسد چرا این‌همه از ریز و درشت زوایای جنگ از بام تا شام گفته می‌شود، جز اعاده حقوق حقه برباد‌رفته‌ ملت در این جنگ ویرانگر؟!

پیام سکوت دولتمردان دراین‌باره از سال ۱۳۶۷ تاکنون چیست؟!

جا دارد برای یک بار هم که شده، مسئولان در این زمینه رو‌راست و شفاف با مردم سخن گفته و گزارشی از اقدامات‌شان را در این زمینه به «ولی‌نعمتان انقلاب» ارائه دهند!

روزنامه رسالت

دفاع و تهاجم مقدس

مسعود پیرهادی 
از شروع جنگ تحمیلی در سال ۵۹، چهل‌وسه سال می‌گذرد. برخی دفاع مقدس را ۸ ساله، بعضی ۱۰ ساله، حتی گروهی از یک زاویه نگاه، آن را ۴۳ ساله می‌دانند؛ اما اگر دقیق‌تر و عمیق‌تر نگاه کنیم شاید دفاع مقدس یک درخت تناور نزدیک به ۶۰ساله باشد. از روزی که امام بزرگوار ما در سال ۴۲ صفحه جدیدی از تاریخ را رقم زدند و در تبعید، دفاعی مقدس و جانانه نمودند و باعث شدند هم‌زمان ظهور انقلاب، تقریب شود و هم فاصله دل‌های مردم نزدیک و نزدیک‌تر گردد و تا به امروز یک جمع نورانی و الهی به رهبری امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری مشغول دفاع و یاری دین خدا باشند؛ این دفاع به‌واقع مقدس، پر از فراز و نشیب بوده و نقاط عطفی مثل سال ۵۷، ۵۹، ۶۷، ۶۸، ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ را تجربه نموده است.
جنگ دشمن، تمام نشده و تا وقتی جنگ هست، دفاع هم هست و تا وقتی این دفاع برای خدا و در راه خدا باشد، «مقدس» قلمداد خواهد شد. اصلا مدافعان وطن، مدافعان حرم و حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام، مدافعان امنیت، مدافعان سلامت و امثالهم برای انجام همین کار قدسی و الهی این‌قدر عزیز و محترم‌اند و حق به گردن همه ملت دارند.
اما ذکر این مقدمه، غرض این نوشته نیست؛ مقصود اصلی، بیان آن است که دفاع بااینکه همیشه لازم است ولی کافی نیست. گاهی وقتی مسابقه بین دو نفر است که ظاهرا توان نامتوازنی دارند، مربیِ فردِ ظاهرا ضعیف‌تر به بازیکن خود، تکلیف به دفاع و امتیاز از دست ندادن می‌کند. اما وقتی بازی سروشکل خود را پیدا کرد و معلوم شد می‌توان جلوی رقیب ایستاد و باج و امتیاز هم نداد، دستور ضدحمله روی حملات حریف هم صادر می‌شود. قدری که از این وضعیت هم عبور کردیم و مشخص شد در برخی فنون و تکنیک‌ها نسبت به حریف، برتری هم داریم، هیچ استبعادی ندارد که حمله و تهاجم هم داشته باشیم. وضعیت انقلاب اسلامی هم به همین شکل است. یک روز که جنگ و نبرد نابرابر و نامتناسبی به این مرز و بوم تحمیل شد، ناگزیر به دفاعی مقدس بودیم.در ادوار مختلف با دشمنان خارجی و داخلی چه سخت و چه نرم جنگیدیم و دفاع کردیم اما چندی است که به حول و قوه الهی بزرگ‌ترین حریفان دنیا هم در بسیاری از شاخه‌های نبرد، حرف خاصی برای گفتن ندارند.
 واقعا رجزخوانی نیست؛ چه‌اینکه از رجز بی‌پشتوانه بی‌زارم؛ اما حقیقت امر آن است که بعد از لشکرکشی پرهزینه سال قبل از طرف دشمن و شکست مفتضحانه آنان و رونمایی مضحک از فراخوان امسال به این یقین رسیدم که دشمن با همه نفهمی و اشتباه و ایراد در دستگاه محاسباتی خویش، فهمید که چنین نبردی جز سوزاندن مهره‌ها و امیدهایش، عایدی چشمگیری نخواهد داشت. امروز بهترین وقت است برای آنکه مرور کنیم «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» بزرگ‌ترین دشمن ما، نفس ماست. امروز طلایی‌ترین زمان است برای آنکه یادآور شویم «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ دِینِکمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ؛ امروز آنان که کفر ورزیده‌اند، از دین شما (و از اینکه بتوانند بر آن آسیب رسانند) ناامید گشتند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من بترسید.
در این وضعیت باید ضمن تثبیت و تقویت خداباوری، روی خود و ظرفیت‌های بالقوه کار کنیم و آن‌ها را بالفعل نموده تا بتوانیم نسبت به دشمن که الی‌الابد دست از دشمنی برنمی‌دارد تهاجم کنیم. سوژه‌های این تهاجم هم در بیانات فرمانده کل قوا آمده است؛ مواردی از قبیل حقوق بشر و مسئله زنان که ازقضا بیشترین هجمه دشمن را شامل می‌شود، بهترین سوژه‌ها برای ماست. این تهاجم هم چون برای دفاع ازآنچه خدا آن را دوست دارد لازم است، مقدس و البته ضروری است. حریفی را که می‌شود خاک کرد، بدون معطلی باید خاک کرد. دشمنان ما روزی که جنگ تحمیلی آغاز شد شاید در اوج منحنی و قله بودند؛ اما نتیجه نبرد شد حفظ کشور بدون از دست دادن یک وجب خاک؛ ولی امروز آنان به اذعان خودشان روبه نزول و سقوط‌اند و ما به فضل الهی به قله نزدیک؛ همه این‌ها جز با عنایت پروردگار، خون هزاران شهید، مجاهدت جانبازان و ایثارگران و زیر سایه رهبری امام امت و خلف صالح ایشان محقق نشده است و ما هرلحظه باید قدردان آنان باشیم و در ادامه مسیر نیز ما هم به تکلیف سربازی خود عمل نماییم.
روزنامه وطن امروز
 
خستگی و شکست میدانی؛ 2 عامل تعیین‌کننده نتیجه جنگ اوکراین
ثمانه اکوان
جنگ در اوکراین تا چند روز دیگر به ششصدمین روز خود می‌رسد. قطار این جنگ که با حمایت و همراهی غرب از اوکراین، به درازا انجامیده، به نظر می‌رسد کم‌کم در حال رسیدن به ایستگاه پایانی است. با وجود سرازیر شدن سیل اسلحه و مهمات و منابع مالی از سوی کشورهای غربی به‌سمت کی‌یف، به نظر می‌رسد توان غرب در حمایت از زلنسکی هر روز بیشتر از روز قبل تحلیل می‌رود. سفر اخیر زلنسکی به ایالات متحده و دیدار و گفت‌وگوهای او در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل نشان از «خستگی» جهان از این جنگ دارد؛ جنگی که به نظر می‌رسد می‌تواند در صورت ادامه یافتن حمایت‌ها از اوکراین، تا دهه‌ها ادامه یابد و در نهایت نیز با نتیجه دلخواه غرب همراه نشود. 
از ابتدای جنگ، تلاش‌های زیادی از سوی برخی کشورها صورت گرفت که به عنوان میانجی وارد شوند و تلاش کنند 2 طرف به ‌سمت آرامش و آتش‌بس رهنمون شوند. با این حال کشورهایی مانند ایالات متحده بارها تلاش‌ها در جهت صلح را رد کرده و خواهان ادامه جنگ تا زمانی شدند که اطمینان یابند اوکراین دست برتر را در زمین نبرد دارد. تلاش‌های ابتدایی امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، شی جین‌پینگ رئیس‌جمهور چین و حتی پادرمیانی کشورهایی مانند ترکیه و عربستان نیز نتوانست عزم غرب برای رویارویی با روسیه را کم کند.
حالا با وجود گذشت نزدیک به 600 روز از آغاز این جنگ بسیار ویرانگر، در کشورهای غربی نگرانی‌های بیشتری درباره چگونگی ادامه یافتن مقابله نظامی کی‌یف با مسکو به وجود آمده است. بزرگ‌ترین متحد اوکراین، یعنی دولت بایدن، این روزها با مشکلات زیادی برای جلب حمایت کنگره و افکار عمومی در این باره روبه‌رو است. از یک سو تأمین منابع مالی جنگ به‌صورت فزاینده‌ای بر دوش مالیات‌دهندگان آمریکایی افتاده و از سوی دیگر افکار عمومی هر روز بیشتر از روز قبل درباره کارآیی این سیاست‌ها در شرایطی که مردم در این کشور با تورم مواجهند، سؤال می‌پرسد. این در حالی است که جمهوری‌خواهان و طرفداران ترامپ نیز این جنگ را بی‌نتیجه و بی‌دلیل می‌دانند و معتقدند دولت بایدن می‌توانست جلوی افزایش تنش‌ها در منطقه را بگیرد اما این اقدام را انجام نداد. دونالد ترامپ که مهم‌ترین رقیب انتخاباتی بایدن در سال 2024 است، بارها بیان کرده در صورت انتخاب شدن به‌عنوان رئیس‌جمهور آینده آمریکا، به این جنگ و حمایت‌های مالی و نظامی از اوکراین پایان می‌دهد. جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان و سنا نیز هر روز بیشتر از روز قبل خواهان شفاف‌سازی روند ارسال منابع مالی، همچنین چگونگی هزینه‌کرد آنها در اوکراین می‌شوند و اعتقاد دارند بسیاری از این منابع مالی در سیستم حکومتی فاسد اوکراین به هدر می‌رود و سلاح‌های آمریکایی نیز از دیگر نقاط جهان سر در‌می‌آورد. 
در اروپا نیز مساله بهتر از آمریکا نیست. تحلیل‌های مربوط به زمستان سخت سال پیش در اروپا، با وجود همه ملاحظات و مواظبت‌ها برای درز نکردن اخبارشان، به‌ مرور در رسانه‌ها منتشر و مشخص می‌شود سال گذشته به ‌دلیل تورم ناشی از جنگ اوکراین و افزایش قیمت حامل‌های انرژی، زمستان سخت بر اروپا حاکم شد و سال جاری نیز قرار است به تورم سال قبل افزوده شود. 
همسایگان اوکراین نیز از تبعات این جنگ در امان نیستند. درگیری و تنشی که بین کی‌یف و ورشو بر سر معامله غلات رخ ‌داده، به‌ احتمال ‌زیاد گریبان تمام همسایگان اوکراین و کشورهای اروپای شرقی را می‌گیرد. این کشورها که توان فروش غلات و محصولات خود را نیز ندارند، حالا باید علاوه بر رد کردن سلاح‌های مورد نیاز اوکراین از مرزهای‌شان و تحمل مشکلات امنیتی متعدد، اقتصاد خود را نیز در معرض خطر ببینند و زمانی که در این باره به اقدامات غرب و کی‌یف اعتراض می‌کنند، با این اتهام روبه‌رو می‌شوند که در راستای سیاست‌های روسیه حرکت می‌کنند. 
همه این شرایط در حالی برای متحدان غربی اوکراین رخ داده که کی‌یف نشان داده است در ضدحملات نیز موفق نبوده و چشم‌انداز روشنی درباره پایان جنگ وجود ندارد. اگر تا دیروز روسیه از هر پیشنهادی برای صلح در منطقه استقبال می‌کرد، امروز بیان می‌کند پیشنهادهای مبتنی بر آتش‌بس را نمی‌پذیرد. این شرایط اگر موشک‌های دوربرد یا هواپیماهای جنگنده و تجهیزات نوین به ‌دست اوکراین برسد، پیچیده‌تر نیز می‌شود، زیرا روسیه دیگر حمله به خاک خود را تحمل نمی‌کند و تلاش می‌کند اقدامات تلافی‌جویانه بیشتری علیه کی‌یف اعمال کرده یا با شدت بیشتری خاک همسایه‌اش را به توبره بکشد. 
شاید تا چند وقت دیگر، با رسیدن فصل زمستان و افزایش مشکلات غرب در تامین نیازهای اقتصادی خودش و اوکراین به ‌صورت همزمان، شرایط برای همه طرف‌های درگیر در این جنگ پیچیده‌تر شده و زلنسکی که انتخابات ریاست‌جمهوری اوکراین را نیز پیش رو دارد، با انتقادهای بیشتری در داخل کشورش مواجه شود. او باید در طول مدت باقیمانده از دوران ریاست‌جمهوری ثابت کند این همه کمک نظامی و مالی غرب به اوکراین، بی‌ثمر نبوده و او بدون دلیل پیشنهاد «زمین در برابر صلح» را رد نکرده ‌است. اگر شرایط همچنان به نفع روسیه و به ضرر اوکراین پیش برود و نیروهای اوکراینی نتوانند قابلیت خود و استفاده از تجهیزات نوین نظامی در جبهه‌های نبرد را به نمایش بگذارند، مجبور باشند در نهایت به بررسی پیشنهاد زمین در برابر صلح بپردازند و نشان دهند ماه‌ها درگیری و تلفات بالای نظامیان و غیرنظامیان کاملا بیهوده بوده است
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات