صفحه نخست >>  عمومی >> ویژه ها
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۲  ، 
کد خبر : ۳۵۷۶۶۵

جنگ‌های غزه و اوکراین و نظام بین الملل

جنگ‌های غزه و اوکراین را باید جنگ‌هایی دانست که نتیجه نهایی آنها نتایج معناداری برای آینده نظام بین‌الملل و به طور خاص افول یا تداوم نظم غربی در معادلات بین‌المللی است.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل

جنگ‌های اوکراین و غزه، از جمله موضوعات قابل توجه و قابل تامل پژوهشی - تحلیلی برای بسیاری از اندیشمندان حوزه روابط بین‌الملل است؛ جنگ‌هایی که اندیشمندان مختلف سیاست بین‌الملل معتقدند باید آنها را ورای درگیری و جنگ میان 2 کنشگر متخاصم در نظر گرفت و البته طیف متنوعی از بازیگران در آنها درگیر هستند و تبعات و پیامدهای این جنگ‌ها نیز از اثرگذاری قابل توجهی بر کلیت معادلات حاکم بر نظام بین‌الملل برخوردار است.

در این راستا، به طور خاص پروفسور «جان مرشایمر» استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو که از نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل و مبدع نظریه «رئالیسم تهاجمی» در علم روابط بین‌الملل است، تاکید دارد جنگ‌های غزه و اوکراین را باید جنگ‌هایی دانست که نتیجه نهایی آنها نتایج معناداری برای آینده نظام بین‌الملل و به طور خاص افول یا تداوم نظم غربی در معادلات بین‌المللی است.  استدلال محوری در این رابطه نیز این است که طیف قدرت‌های چالشگر برای نظام بین‌الملل کنونی جهان، نوع خاصی از کنشگری را در پیش گرفته‌اند که از جدیت آنها جهت برخورد و مقابله با نظام تخصیص امتیازات در نظام بین‌المللی فعلی حکایت دارد؛ موضوعی که می‌تواند نظم و نسق‌های جدیدی را در عرصه بین‌المللی حاکم کند. از این رو، هم جنگ اوکراین و هم جنگ غزه، به مراحل حساسی رسیده است.  در این چارچوب، بتازگی وقوع 2 اتفاق در بحبوحه جنگ‌های غزه و اوکراین، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را نیز با محوریت آنها به دنبال داشته است.

1- جنجال ساخت بندر توسط آمریکا در غزه
دولت آمریکا در روزهای اخیر فرآیند ساخت یک بندر در سواحل نوار غزه را آغاز کرده است. بندری که گفته می‌شود ساخت آن 2 ماه به طول می‌انجامد. آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند این اقدام آنها با اهداف و مقاصد انسان دوستانه و جهت ارائه کمک به مردم غزه صورت می‌گیرد. با این حال، تلاقی این اقدام آمریکایی‌ها با خاتمه یافتن ساخت کریدور زمینی‌ای که اراضی اشغالی را به ساحل نوار غزه متصل می‌کند، بسیاری از تحلیلگران را واداشته از هماهنگی قابل توجه میان اسرائیل و آمریکا با محوریت اقدامات مذکور خبر دهند.  در این راستا، به طور خاص 2 دیدگاه مهم و محوری درباره پیام‌های معنادار این اقدامات نیز مطرح می‌شود. در وهله اول اینطور به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها با اقداماتی نظیر ساخت بندر در ساحل غزه، به نوعی سعی دارند تا جای ممکن نقش گذرگاه رفح به عنوان تنها راه زمینی ارتباط نوار غزه با جهان خارج را تضعیف کنند. 
پیش از این نیز آمریکایی‌ها و شماری از کشورهای اروپایی با ارسال کمک‌های هوایی سعی داشتند این پیام را به جامعه جهانی برسانند که برای ارسال کمک به نوار غزه لزوما نباید به مرز رفح تکیه کرد و راه‌های دیگری نیز برای محقق کردن این دستورکار وجود دارد. 
دلیل این رویکرد آنها نیز کاملا مشخص است، زیرا آنها مایل به این هستند که حتی روند کمک‌رسانی و ورود کالاهای مختلف به نوار غزه نیز به طور کامل تحت کنترل آنها باشد؛ معادله و دستورکاری که نیم‌نگاهی به معادلات آتی حکمرانی در نوار غزه دارد و بر آن است که تا جای ممکن، اهرم‌های ایجاد‌کننده قدرت و نفوذ برای حماس را تضعیف کند. 
دوم اینکه اراده دولت آمریکا برای ساخت بندر در نوار غزه و در عین حال، ساخت کریدور زمینی توسط صهیونیست‌ها که نوار غزه را به 2نیم تقسیم می‌کند و اراضی اشغالی را به ساحل غزه متصل می‌سازد، نمودی عینی از این مساله را به ذهن متبادر می‌کند که اسرائیلی‌ها به همراه آمریکا در اشغال بخش‌های قابل توجهی از نوار غزه در بحبوحه حملات ارتش اسرائیل به این منطقه، هم رای هستند. 
از این رو، لفاظی‌های چند وقت اخیر مقام‌های ارشد آمریکایی مبنی بر اینکه باید سازوکارهای مرتبط با حکمرانی فلسطینی در نوار غزه حاکم شوند و تشکیلات خودگردان فلسطین این مسؤولیت را بر عهده بگیرد، کاملا پوچ و ظاهرسازانه است و اهداف کلان‌تری در پس این قبیل ادعاهای صهیونیست‌ها قرار دارد. به طور کلی، اقدامات صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در تضعیف موقعیت گذرگاه راهبردی رفح نیز با هدف تسهیل روند اشغال نوار غزه انجام می‌شود. 


2- مصادره دارایی‌های روسیه در سوییس به نفع اوکراین
رویداد قابل تامل دیگری که به تازگی در قالب جنگ اوکراین خود را نشان داد حرکت عجیب پارلمان سوییس در تصویب قانون مصادره دارایی‌های 9 میلیارد دلاری دولت روسیه در این کشور و ارائه آن به اوکراین است. این اقدام با توجه به اینکه سوییس سال‌هاست خود را به مثابه یک کشور امن برای دارایی‌های خارجی معرفی کرده، حامل پیام‌های معناداری است که به طور خاص می‌توان به 2 مورد از آنها اشاره کرد.  این اقدام نشان داد در میدان‌های جنگ اوکراین در شرایطی است که جهان غرب تا حد زیادی اهرم‌های خود جهت تحمیل فشار به روسیه و ارائه کمک به اوکراین را از دست داده است. کما اینکه اخیرا ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین نیز در موضع‌گیری‌ای با انتقاد از دولت‌های غربی تاکید کرده بود آنها درگیر بازی‌های سیاسی خود هستند و کمک به اوکراین را فراموش کرده‌اند. 

البته روند ارائه کمک‌های دولت آمریکا به اوکراین نیز با توجه به نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024 این کشور، سقوط قابل توجهی را تجربه کرده و همین مساله سبب شده چشم‌اندازهای چندان امیدوارکننده‌ای پیش روی اوکراینی‌ها در جنگ با روسیه نباشد. حال در این وضعیت، تحمیل فشار به سوییس جهت مصادره دارایی‌های روسیه، به ‌رغم علم به تبعات وخیم این اقدام برای گفتمان جهانی و جهان‌بینی غربی‌ها، حاکی از این است که قدرت‌های غربی در حال خرج کردن آخرین برگ‌های برنده در دست خود علیه روس‌ها هستند. تبعیت سوییس از فشارهای غربی‌ها علیه اوکراین و پذیرش گزاره مصارده اموال و دارایی‌های روسیه در این کشور نیز نشان داد تا چه اندازه بنیان‌های درگیری و منازعات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک در عرصه بین‌المللی ماهیت جدی‌تری به خود گرفته است؛ موضوعی که سبب شده سوییسی‌ها قید اعتبار بین‌المللی خود در حوزه بانکی و مالی را بزنند و در زمین مطلوب نظام بین‌الملل غرب‌گرا که خود بخشی از آن هستند بازی کنند.

  این اتفاق تا حد زیادی اعتبار ادراکی و متصور هم سوییس و هم نظام بین‌المللی کنونی دنیا با مهندسی قدرت‌های غربی را به باد داده است. با این همه، علت اصلی این است که جنگ اوکراین در نوع خود نبردی است که می‌تواند تبعات معنادار و گسترده‌ای را برای آینده معادلات نظام بین‌الملل و نقش قدرت‌های غربی داشته باشد و تضعیف موضع آنها در این جنگ، پالس‌های قابل تاملی را درباره آینده نظام بین‌الملل و تشکیلات مطلوب حکمرانی بین‌المللی غربی‌ها مخابره می‌کند؛ معادله‌ای که عینا درباره جنگ غزه نیز برقرار است و از حساس بودن رویداد مذکور حکایت دارد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات