«مسعود پزشکیان» رئیسجمهور کشورمان در بخشی از اولین نشست خبری خود با خبرنگاران، درباره دیدار و صحبت با رئیسجمهور آمریکا گفت: «آمریکاییها اول باید برادری خود را ثابت کنند و بعد از ما ارثیه بخواهند، چیزهایی را که نوشتهایم پاره نکنند، بگذارند ما زندگی کنیم، بعد با هم گفتوگو هم میکنیم، با آنها دعوا نداریم... آمریکا نشان بدهد با ما دشمنی ندارند، ما که نرفتیم دور آمریکاییها پایگاه بزنیم، ما آنها را تحریم و تهدید نکردیم. آنان پایگاه زدند و تهدید میکنند. ما با همه برادریم و با آنان نیز برادر هستیم.»
این اظهارات موجب شد درست یک روز بعد، در نشست خبری وزارت خارجه آمریکا، خبرنگاری از «متیو میلر» بخواهد که در این زمینه موضعی اتخاذ کند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در پاسخی زیادهخواهانه گفت: «این برادری باید در جهتگیری و سیاست ایران نشان داده شود، نه در گفتارشان. اگر آنها میخواهند برادری با آمریکا یا سایر کشورها را در جهان نشان دهند، باید حمایت از گروههای ترروریستی و فعالیتهای اتمی خود را متوقف کرده و از انتقال موشک به روسیه جلوگیری کنند و حقوق بشر را رعایت کنند.»
واکنش آمریکا به دست برادری رئیسجمهوری ایران به همین جا ختم نشد؛ دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا (OFAC) روز 28 شهریور در بیانیهای اعلام کرد، ۱۲ نفر از مقامات جمهوری اسلامی را تحریم کرده است. در بیانیه مذکور آمده است، این تحریمها علیه برخی از اعضای سپاه پاسداران، مقامات سازمان زندانهای ایران و افرادی است که ادعا شده مسئول اجرای عملیات در خارج از کشور بودهاند. این تحریمها با هماهنگی کانادا و استرالیا انجام شده و این کشورها نیز تحریمهای تازهای علیه افراد مرتبط با ادعای «نقض حقوق بشر در ایران» اعمال کردهاند.
ایالات متحده با بیش از 15 هزار تحریم فعال پیشتاز جهان در اعمال تحریمهاست. اگرچه این تحریمها علیه کشورهای متعددی اعمال شده، اما بر اساس تجزیه و تحلیل روزنامه «واشنگتنپست» از ده عامل، از جمله میزان اثرگذاری بر روی تجارت کشورها، ایران یکی از کشورهایی است که تحت شدیدترین تحریمهای آمریکا قرار دارد. این رویکرد بخشی از سیاست خارجی ثابت آمریکاست؛ فارغ از اینکه چه جناحی بر سر کار باشد. چنانکه به گفته سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، تنها در دولت بایدن، بیش از ۵۰۰ نهاد و فرد ایرانی تحریم شدند.
اوج داستان تحریم زمانی بود که باراک اوبامای برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۱۰، با همکاری کنگره تحریمهایی را تصویب کرد تا به زعم خود، ایران را وادار کند از برنامه هستهای صلح آمیزش دست بکشد. وزارت دادگستری آمریکا اخذ میلیاردها دلار جریمه از بانکهای غربی را آغاز کرد، بانکهایی که به ادعای واشنگتن، ممنوعیتهای خزانهداری را نادیده میگرفتند. این تحریمها نه تنها درباره ایران، بلکه برای شرکتهایی که با ایران تجارت میکردند نیز اعمال میشد و ارتباط تهران با بازارهای بینالمللی را تضعیف میکرد.
داستان مذاکره و توافق هستهای هم که پایان خوشی نداشت، به ادعای ناظران، خروج یکجانبه آمریکا از برجام و تحریمهای ایالات متحده که ترامپ بر تجارت با ایران اعمال کرد، دولتها و شرکتها را از اروپا تا آسیا واداشت تا به تعامل اقتصادی خود با تهران پایان دهند. حامیان توافق هستهای ایران در واشنگتن و اروپا امیدوار بودند که دولت بایدن با حذف تحریمهای یکجانبه، به سرعت زمینه را برای بازگشت به توافق هموار کرده و در عین حال در باب برنامه موشکی ایران و فعالیتهای منطقهای تهران رایزنیها را آغاز کند؛ اما مذاکرات در وین برای احیای برجام هرگز رخ نداد.
چنانکه در گزارشهای پیشتر بررسی کردیم، رئیسجمهوری آینده ایالات متحده، چه «کاملا هریس» باشد و چه «دونالد ترامپ»، تمایلی به انحراف قطار تحریمهای آمریکا از مسیر خود نخواهند داشت. حتی مؤسسه مطالعاتی «استیمسون» به تازگی تصریح کرده است، احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در آستانه سقوط است. این مؤسسه استدلال میکند انگلیس و فرانسه به منزله دو عضو شورای امنیت که از نظر فنی در توافق باقی ماندهاند، بعید است که پیشرفتهای هستهای ایران را تاب بیاورند؛ چرا که ایران به درستی در اقداماتی متناظر، سطح غنیسازی اورانیوم خود را پس از خروج آمریکا از برجام افزایش داده و در راستای سیاست خارجی خود در کنار محور مقاومت ایستاده است. از سوی دیگر، رابطه عمیقتری با چین و روسیه نیز تعریف کرده است.